eitaa logo
حسین سوزنچی
2.3هزار دنبال‌کننده
154 عکس
45 ویدیو
84 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 5⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ ...» همه عالَم – حتی دست و پای ما – ماموران و لشکریان خداوند هستند؛ 💢دست و پای ما، قبل از آنکه متعلق به ما باشند، بنده و کارگزار خداوندند؛💢 از این روست که در آن موقف، که در پیشگاه خداوند به سخن درمی‌آیند، با اینکه دست و پای ما هستند، اما علیه ما شهادت می‌دهند. 💠ثمره اگر باور کنیم که همه اعضاء و جوارحمان هم ماموران خداوند هستند و هر کاری از ما سر زند، اول از همه خود این اعضاء و جوارح علیه ما شهادت خواهند داد، آیا ذره‌ای به سمت گناه پیش خواهیم رفت⁉️ و اگر گناه می‌کنیم، آیا حکایت از آن ندارد که ایمان‌مان چندان واقعی و عمیق نیست⁉️ @Yekaye
تلاشی ناموفق در دفاع از پارادوکس «حق ناحق بودن.pdf
450K
💢 عبارتی است که برخی از روشنفکران معاصر آن را گوهره می‌دانند و کوشیده‌اند از آن به رسمیت شناختن آن به عنوان یک امر دفاع کنند. از جمله این افراد، آقای است. ⭕️وی در مقاله بر این باور است که فضیلت مبتنی بر یک درونی است؛ و برای دفاع از مدارا، باید آن پارادوکس رفع شود. آنگاه به سراغ مفهوم می‌رود و می‌کوشد پارادوکس نهفته در این عبارت را نشان دهد، و رفع کند؛ و با رفع آن، از حکم اخلاقی مدارا دفاع کند. 🚫در مقاله ضمیمه خواهیم دید که صورت‌بندیِ وی از پارادوکسیکال بودنِ مناسب است، اما راه حل برای خروج از این پارادوکس به هیچ عنوان قابل قبول نیست؛ و نتوانسته از معقولیت دفاع کند؛ و البته پذیرش ِ مدارا، نیاز به چنین تکلفاتی ندارد و به دو روش برای دفاع عقلی از حکم اخلاقی مدارا اشاره می‌شود. 🖊 @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» خدا در دنیا به انسان اختیار داده است که خودش راه سعادت خود را بپیماید؛ و نه‌تنها اختیار داده، بلکه راه بدی و شقاوت را هم برای او باز گذاشته است؛ گاه بقدری افراد در بدی و تقلب و ظلم به دیگران غوطه‌ور می‌شوند که گویی کار از دست خدا خارج شده است؛ اما کسی که مومن باشد می‌داند که چنین نیست؛ خداوند در کمین تمامی ظالمان و گناهکاران است و این مهلتی که داده، به هیچ عنوان به معنای بی‌اعتنایی به ظلم و گناه آنان نیست. (حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/4387) 💠ثمره اگر کسی به در کمین بودن خداوند ایمان آورد، حتی اگر تمامی موقعیتهای دنیوی برای سوءاستفاده مهیا باشد، و بر اساس ظواهر دنیا کسی نتواند مچ او را بگیرد، باز هم به هیچ عنوان به تخطی از دستورات خدا اقدام نخواهد کرد. 🤔آیا ما این آیه را باور داریم؟ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 5️⃣1️⃣ «وَ لا تَجَسَّسُوا» در تدبر قبل تبیین شد عرصه‌ای که عرصه مجاز برای تجسس است آنجایی است که حکومت وظیفه‌ای که برای حفظ جامعه و جلوگیری از آسیب زدن به نظم و امنیت عمومی دارد؛ و تفاوت مهم اسلام با نظامات دیگر این است که اسلام اجازه نمی‌دهد کارگزاران حکومت برای انجام هرگونه اطلاعاتی به تجسس در احوال مردم برخیزند. این عدم اجازه اسلام برای ، ناظر به مسائل و هم می‌شود؛‌ یعنی اگرچه نسبت به تحقق و ارتقای اخلاق انسانی و احکام شریعت (همان احکام ارشادی و مولوی که در تدبر ۱۲ تبیین شد) مسئولیت دارد، اما حق تعرض به خلوت و حریم خصوصی انسانها و تجسس از احوال غیرعلنی آنها را ندارد؛ و این مساله بقدری در اسلام مهم است که اثبات گناهان خلاف عفت عمومی (همچون زناکاری) که اجرای حد شرعی در پی دارد، را منوط به شهادت چهار شاهد عادل کرده است، که حتی اگر یک یا دو یا سه نفر شهادت دهند همه آنها مجازات می‌شوند؛ یعنی در این گونه موارد هم باید بشدت علنی شده باشد تا حکومت بخواهد مداخله کند. 🤔پس اگر افراطی در این زمینه از برخی از مدعیان دینداری مشاهده می‌شود، خلاف صریح تعالیم اسلامی است؛ به نحوی که حتی اگر کسی که خود را حاکم جامعه اسلامی می‌داند به این کار اقدام کند مسلمانان حق دارند وی را از این تجسس نهی کنند. مثلا خلیفه دوم بارها این آیه را زیر پا گذاشت ولی هربار از جانب مسلمانان (حتی از جانب گناهکارانی که با تجسس وی، گناهشان برملا شده بود) بشدت مورد مذمت واقع شد؛ و فضای جامعه دینی در جدی گرفتن حرمت تجسس چنان بود که این کسی که بر مسند خلافت نشسته بود چاره‌ای جز عقب‌نشینی نمی‌دید. و این واقعه‌ای است که مورد اذعان شیعه و سنی بوده است، و به همین مناسبت، ‌علاوه بر حکایتی که در تدبر قبل گذشت چند حکایت دیگر از کتب معتبر شیعه و سنی تقدیم می‌شود: 📜حکایت ۲ 💢الف. به عمر بن خطاب خبر دادند که ابامحجن ثقفی همراه با عده‌ای از دوستانش در منزلش مشغول شرابخواری هستند. عمر راه افتاد تا بر او وارد شد و فقط یک نفر را نزد او دید. ابومحجن گفت: یا امیر! این کار برایت حلال نبود چرا که خداوند تو را از تجسس نهی کرده بود. عمر گفت: این چه می‌گوید؟ زید بن ثابت و عبدالله بن ارقم گفتند: راست می‌گوید. پس عمر بیرون آمد و از آنجا رفت. 📚تفسير عبد الرزاق، ج3،/ص 223 ؛ 📚الكشف والبيان (تفسير الثعلبي)، ج۹، ص۸۳؛ 📚مجمع البیان، ج‏9، ص203 ؛ 📚قریب به این مضمون در الأمالی (للطوسی)، ص130 هم روایت شده است. 💢ب. عمر شب در حال گشت زدن در شب بود که صدایی شنید. مظنون شد. از دیوار بالا رفت. ‌زن و مردی را در کنار بساط شراب دید. گفت: ای دشمن خدا! آیا گمان می‌کنی که تو معصیت می‌کنی و خدا تو را می‌پوشاند؟ گفت: ای امیر! اگر من یک مورد معصیت خدا کردم تو در سه مورد معصیت کردی: خداوند متعال فرمود «و لا تجسسوا» (حجرات/۱۲) و تو تجسس کردی؛ و فرمود: «به خانه‌ها از درشان وارد شوید» (بقره/۱۸۹) و تو از دیوار وارد شدی؛ و فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید وارد خانه‌ای غیر از خانه خودتان نشوید مگر اینکه ابتدا انس برقرار کنید و بر اهل خانه سلام کنید» (نور/۲۷) و تو بدون سلام وارد شدی. ... 📚البصائر والذخائر (ابوحیان توحیدی)، ج6، ص137 ؛ 📚شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏1، ص182 ؛ 📚الدر المنثور، ج‏6، ص93 💢ج. عبدالرحمن عوف حکایت کرده که یکبار همراه با عمر بن خطاب شبانه مشغول گشت زدن بودند که دیدند چراغی در خانه‌ای روشن است. سراغش رفتند وقتی نزدیک شدند صداهای بلند و نامناسبی می‌آمد. عمر گفت: آیا می‌دانی خانه کیست؟ گفتم: نه. گفت: خانه ربیعة‌بن امیة‌ بن خلف است و الان مشغول شرابخواری‌اند؛ به نظرت چه کنیم؟ گفتم: آیا می‌دانی که ما کاری کرده‌ایم که خداوند ما را از آن نهی کرده و فرموده: «تجسس نکنید» (حجرات/۱۲) و ما تجسس کردیم. پس عمر از آنجا برگشت و آنها را رها کرد. 📚مصنف عبد الرزاق، ج10، ص231 ، 📚الثقات لابن حبان، ج4، ص267؛ 📚مسند الشاميين للطبراني، ج3، ص60؛ 📚المستدرك على الصحيحين للحاكم، ج4، ص419 ؛ 📚الكشف والبيان (تفسير الثعلبي)، ج۹، ص۸۳؛ 📚الدر المنثور، ج‏6، ص93 @yekaye 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/10163
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر ۲۲ (درباره دو معنای حکم ارشادی) با این توضیح اکنون وقتی گفته می‌شود فلان مساله حرمت ندارد؛ ‌معنایش این نیست که لزوما انجام آن به لحاظ هم روا باشد؛ یعنی ممکن است ممنوعیت اخلاقی داشته باشد (یعنی عقل انسان به بد بودن آن حکم کند)، اما انجامش مجازات اخروی نداشته باشد؛ ‌بلکه فقط آثار سویی در دنیا به همراه داشته باشد، که البته به خاطر آن آثار سوء عقل حکم می‌کند که انسان از آن اجتناب کند (شبیه مخالفت با دستور پزشک، که مجازات اخروی ندارد، اما کار خوبی نیست). 🤔با این بیان معلوم می‌شود که وقتی در برخی از موارد بیان می‌شود که غیبت (یا هر مطلب دیگری)، حکم مولوی و حرمت شرعی ندارد، معنایش این نیست که انجام آن کاملا بلااشکال است؛ بلکه چه‌بسا با اینکه انجام آن شرعا حرام نیست (مجازات اخروی ندارد) اما عقل انجام آن را ناروا بشمرد؛ شبیه تخطی کردن از دستور پزشک، که شرعا حرام نیست؛ اما عقل آن را ناروا می‌شمرد. با این توضیح معلوم می‌شود اینکه بسیاری از فقها و مفسران بیان کرده‌اند که «غیبت انسان کافر» حرمت شرعی ندارد؛ لزوما به معنای این نیست که عقلا هم بلااشکال است؛ بلکه اگر فلسفه حرمت غیبت را که در تدبر ۱۶ بیان شد یکبار دیگر مرور کنیم (غیبت موجب می‌شود پیوندهای اجتماعی بین مردم سست شود و کسی به کسی اعتماد نکند) ویا به ریشه‌هایی که موجب اقدام به آن می‌شود (عجز از مواجهه مستقیم، حسد و ...) توجه نماییم آنگاه عقل حکم می‌کند که اگر انسان در یک جامعه‌ای هم زندگی می‌کند که برخی از آنها مسلمان نیستند باز در اکثریت موارد (غیر از استثنائاتی که عقل در هر جایی آنها را مجاز می‌شمرد مثل شهادت در دادگاه) سزاوار است از غیبت کردن آنها اجتناب نماید. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر ۳ (رابطه و ) آنچه این معضل را دوچندان می‌کند این است که همواره، در فقدان انبیاء (همانند حکایت سامری) و بویژه بعد از درگذشت آنان، عده‌ای از دنیامداران همان شریعت الهی را ابزاری برای کسب قدرت قرار می‌دهند؛ واقعه‌ای که در تمام دین‌های قبلی رخ داد و در اسلام هم تکرار شد. و آنچه باز کار را سخت‌تر می‌کند این است که گاه برخی از عالمان دین به این قدرت‌طلبی از راه دین اقدام می‌کنند؛ چنانکه قرآن کریم صریحا این را هم در مورد سامری (طه/۷۸-۹۸) و هم در مورد علمای بعدی یهود و نصاری حکایت کرده: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه‏» (توبه/۳۱)؛ و پیامبر اکرم ص نیز در مورد انحراف و دنیامداری برخی از علما پس از خویش هشدارهای فراوانی داده است. و البته از آن سو همواره علمایی هم بوده‌اند که در مقابل این انحرافات می‌ایستاده‌اند و واقعا برای رضای خدا – و نه برای رسیدن به قدرت- مردم را به دینداری دعوت می‌کرده‌اند. 🤔اینجاست که کار، هم بر دعوت‌کنندگان واقعی دین و هم بر مخاطبان سخت می‌شود: مدعیان دروغین خود را همچون مدعیان واقعی جلوه می‌دهند و بلکه علمای واقعی را قدرت‌طلب معرفی می‌کنند و مخاطب هم درمی‌ماند که کدام از اینان که با ادعای اقامه دین از ما حمایت می‌خواهند، هدف اصلی‌شان، به قدرت رسیدن و کسب منافع دنیوی است، و کدام هدفشان برپایی خود دین و رساندن انسانها به سعادت؟ 💢شاید این آیه یک راهکاری برای تشخیص به ما می‌دهد: خداوند به پیامبرش می‌فرماید در برابر منت گذاشتن آنان بر خود بگو که منت نگذارید، بلکه اگر منتی باشد از جانب خداست آن هم در خصوص هدایت شما به ایمان. اکنون آن کس که دارد به دین دعوت می‌کند وقتی با منت گذاشتن پیروانش مواجه می‌شود به سمت سهم دادن به آنها و کوتاه آمدن از احکام شریعت مطابق مذاق مخاطبان گام برمی‌دارد یا همچنان بر ارائه تعالیم شریعت الهی آن گونه که واقعا در متن شریعت آمده است – هرچند مخاطبان خوششان نیاید – اصرار می‌ورزد (حتی اگر در عمل، بخاطر مشکلات اجرایی از عهده اجرای احکام شریعت برنیاید)؟ اگر وی دیندار شدن مخاطبان را منتی بر خود ببیند و آنگاه به اقتضای این رفتار خاصی مرتکب شود (مانند اینکه بکوشد علمای دیگر را صرفا از این بابت که شمار پیروان را می‌کاهند از میدان بدر کند، ویا حتی اندکی بخاطر دل مخاطبان در تبیین احکام شریعت تصرف کند، ویا ...) معلوم است که وی هدفش کسب قدرت است نه رساندن مردم به سعادت. اما اگر در این گونه موقعیتهای خطیر همچنان از مسیر تقوا خارج نشود در مسیر هادیان حقیقی دین گام برمی‌دارد. شاید احادیثی که از رسول الله ص و امام صادق ع آمده که اگر کسی به نام دین دست به قیام بزند و مردم را به خویش دعوت کند در حالی که می‌داند در میان مردم عالمتر از او وجود دارد شخص گمراه است (الكافي، ج‏5، ص27 ؛ الغيبة للنعماني، ص115) هشداری بوده برای پرهیز از این گونه قدرت‌طلبی‌هایی که در لوای دعوت به دین انجام می‌شود. تاریخ شیعه پر است از علمایی که بخاطر اینکه علی‌رغم اینکه مردم آنها را تنها گذاشته‌اند حاضر نشده‌اند ذره‌ای در احکام خداوند دست ببرند ویا از باب اینکه عالم دیگری را از خود برتر می‌دیده‌اند از تصدی مرجعیت و یا حتی تدریس و هر کار دیگری که یک نحوه اقبال مردم به آنان را در پی داشته کنار می‌کشیده‌اند. 📝ثمره کسانی هم که اسلام آوردن خود را منتی بر دین می‌بیند، دین را صرفا از زاویه دنیاخواهی و دنیامداری تحلیل می‌کنند؛ آنان نیز مسلمانانی‌اند که حقیقتا ایمان در دلشان وارد نشده است. اگر برخی از عالمان آن چنان می‌لغزند این دسته از مردم هم که با منت گذاشتن خود، انتظارات ناروایی از دین و عالمان دینی رقم می‌زنند و می خواهند که احکام دین همواره به میل آنان باشد، در این انحراف مقصرند. @yekaye