eitaa logo
تعلیقات
1.1هزار دنبال‌کننده
348 عکس
50 ویدیو
25 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (طلبه حوزه قم) 📝مسیر ارتباط: @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
_ 18 🔻 نقش تربیتی بزرگان هر جمع (1) ☘ یک مفهوم بسیار اثرگذار در بین قدیمی‌ها، مفهوم و بزرگتری بود. هر صنف و هر جمعی یک بزرگ داشت که در شعاع او اتفاقات مبارکی رقم می‌خورد. ☘ یکی از مهمترین دغدغه‌های بزرگ یک جمع بود. دغدغه اطرافیان بود. بزرگترها خودشان را نسبت به رشد اطرافیانشان مسئول می‌دیدند. ☘ حالا این دغدغه و این بزرگی کردن بروزات و مختلفی داشت. گاهی با گفتن یک تذکر، گاهی با یک حضور به‌موقع هنگام انحراف، گاهی با ریش سفیدی هنگام اختلاف بین دونفر، گاهی با سنگ صبور شدن، گاهی با انتقال یک تجربه، و... . بزرگ، بزرگی می‌کرد و جوان‌ترها بود. ☘ از یک سو بزرگترها می‌کردند، ستون خیمه یک جمع بودند و نقش و گری برای اطرافیانشان داشتند. ☘ از سوی دیگر دنبال یک بودند و نسبت به بزرگ جمع خود، کوچکی و و خضوع داشتند. با کنار هم قرار گرفتن این دو عنصر، امر رقم می‌خورد. البته در هر جمعی بر اساس تراز همان صنف و جمع. ☘ نکته مهم اینکه: 📍هم بزرگان جمع، بزرگی می‌کردند و مدار و محور و تکیه‌گاه و و مرشد بودند. 📍هم کوچکترها، به‌دنبال بزرگتری بودند تا دست در دست او نهند. کوچکی کردن در مقابل بزرگ ترها، بزرگی و رشد و تعالی به همراه داشت. ❇️ یک آسیب مهم بین جوانان امروزه این که اساساً خیلی احساس به یک بزرگتر به‌چشم نمی‌خورد. جوان خودش را صاحب تشخيص می‌داند و گوشش به حرف کسی بدهکار نیست. بزرگترها هم مثل قبل بزرگی نمی‌کنند. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 📌 به قول تا کسی بزرگ نبیند، بزرگ نمی‌شود... 🆔 @taalighat
_ 19 (1) 🔅 ، فرهنگ خاص خود را به همراه داشت. این فرهنگ، در حیات مدیران انقلابی از جلوه خاصی برخوردار بود. به‌نحوی که برخی از مدیران را به دلیل تعلق به این رویه خاص، خطاب می‌کردند يعني کسانی که هنوز در فضای گفتمانی اصیل انقلاب نفس می‌کشند. 🔅 امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند مرور برخی از این ارزش‌ها در قالب خاطرات و تجربه زیستی مدیران هستیم. 🔅 بی‌شک بین مدیران جوان امروز نیز کسانی که بتوان آن‌ها را نامید، وجود دارند. چرا که سخن از یک و گفتمان است که در قالب رفتار مدیریتی بروز و ظهور می‌کند نه فقط یک گذشته و امری متعلق به . هر چند بروز برخی رفتارها در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص، سهل‌تر است. 💠 مدیر مدیر و انقلابی است، اهل معامله با اصحاب قدرت و ثروت نیست. 💠 را واقعا صاحبان انقلاب و مدار مدیریت می‌داند. اهل مسامحه و سستی نیست. ساده زیست است و پر کار و کم توقع. 💠 خود را برای هزینه می‌کند. مدیر متعلق به آرمان‌های اصیل است. همه همّ و غمّ او اعتلای انقلاب به‌مثابه زمینه ظهور است... 🔻🔻🔻 📝 مدتی از خاطرات مدیران خواهم نوشت... 🆔 @taalighat
_ 20 (2) ❇️ یکی از بود و به اقتضای مسئولیتش دائماً در سفر کاری داخلی و خارجی بود. اصطلاحاً دائم درگیر بود. 💰 سفرهای خارجی هم با دلار حساب می شد و قاعدتاً مبلغ قابل توجهی بود. اما می گفت: ❇️ من در تمام طول دوره مدیریتم معنای دو چیز را نفهمیدم: 📌 حق مأموریت و اضافه کار 📍هیچ وقت حق مأموریت نگرفتم چون حقی به گردن انقلاب ندارم تا آن را بستانم. 📍هیچ وقت هم اضافه کار نگرفتم چون ما کار اضافه ای برای نکرده ایم. ما آنقدر مدیون انقلاب هستیم که این اضافه کاری ها به پای آن هیچ است... ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔹 پی‌نوشت: 📌آنچه از این دست خاطرات می‌نویسم به معنای نیست، و به معنای تخطئه کسانی که مثلاً حق ماموریت دریافت می‌کنند هم نیست. بلکه تنها به این هدف است که بدانیم برخی در چه مراتبی اهل بودند. 📌برخی در مقابل بیت‌المال و انقلاب خود را مسئول مي‌دانند و برخی دیگر طلبکار بیت‌المال و انقلاب اند و به راحتی می‌گیرند و این را حق خود می‌دانند. 🆔 @taalighat
(3) ☘ رئیس سازمان برنامه و بودجه استان بود. داشت و باید به تهران می‌رفت. ☘ همسرش بیمار بود و اتفاقا همان ایام تهران نوبت پزشک داشت. به‌طور طبیعی باید باهم می‌رفتند تهران... اما آقای مدیر مکث کرد و گفت: 🔹 با ماشین اداره نمی‌توانم انجام بدهم. ☘ خبر به گوش رسید، استاندار گفت با مسئوليت من میتوانی همسرت را همراه خودت ببری. 📌 این‌طور در مورد احتیاط می‌کردند... نه اینکه ماشین و راننده اداره به‌عنوان خدمتکار خانوادگی مدیر عمل کنند... 🆔 @taalighat
(4) ❇️ نامزد مجلس شورای اسلامی بود. دو روز مانده بود به انتخابات مجلس، بلیط گرفت و رفت خدمت امام هشتم علیه السلام. ❇️ می گفت: بمانم اینجا چکار؟ وظیفه‌ای که داشتم را انجام دادم. می روم خدمت امام علیه السلام، توسل کنم آنچه خیر من و شهر است پیش بیاید. ❇️ آرامِ آرام بود. نه دغدغه رأی نیاوردن داشت نه حرص و اشتیاق رأی آوردن، نه گرفتار لابی و نه اضطراب و استرس هایی که خیلی از نامزدها داشتند. 📍نمایندگی را یک فرصت برای به می دانست نه یک طعمه یا پله برای ترقی. 🆔 @taalighat
(5) 🔅 مجلس شورای اسلامی بود و وسط یک جلسه مهم کاری برای حل مشکلی از بود. 🔅 بین جلسه کسی آمد و در گوش او گفت: پدرتان در بستر و در حال احتضار است، خودتان را فوراً به منزل برسانید. 🔅 چند ثانیه در فکر فرو رفت و بعد رو به آقای سید رضا اکرمی [وزیر اسبق آموزش و پرورش دولت شهید رجایی] کرد و گفت: ☘ شما از طرف من به منزل بروید و بالای سر پدرم قرائت کنید. این جلسه ضروری است و من باید برای حل مشکل جلسه را ادامه دهم و نمی توانم اینجا را ترک کنم ولی اگر این کار ثوابی دارد، ثواب آن را به پدرم هدیه می کنم. 🆔 @taalighat
(6) 🔻 رئیس یکی از سازمان‌های اثرگذار بود. در جلسه‌ای اداری از وی درخواست می‌شود صورتجلسه ای را امضاء کند که به‌موجب آن برخی اتفاقات غیرمجاز و تضییع صورت می‌گرفت. از امضاء صورتجلسه خودداری کرد. 🔻 دفعه بعد برای برخی های غیرمجاز مورد فشار قرار گرفت و در هر بار جریان قدرت و ثروت به‌گونه‌ای منفعت‌طلبی می‌کرد اما محکم ایستاده بود و کوتاه نمی‌آمد. هر چند می‌دانست باید هزینه را بپردازد. 🔻 آخرین بار پایین صورتجلسه نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم این اقدام خلاف شرع انور است. والسلام 🔻 به او گفتند: تو را با قاطی می کنی. 🔻 در نهایت مجبور به شد، اما زیر بار کار خلاف شرع و قانون نرفت. مدت‌ها در مضیقه شدید مالی بود اما از آرمان و اعتقادش کوتاه نیامد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📌 با همه وجود پای اعتقادش می‌ایستد و اهل و محاسبه منافع شخصی نیست. 🆔 @taalighat
_ 19 🔻 احتیاط در معامله... ☘ مرحوم سید جواد برقعی، پدر شهید سید احمد برقعی از افراد محترم و بازاری‌های معتمد همدان بودند. حاج شیخ حسین معمولا وقتی به همدان می‌آمدند در منزل ایشان اقامت داشتند. ☘ روزی طبق روال عادی کسب و کار یک بار بسیار مرغوب به یک مشتری فروختند. حجم معامله بسیار زیاد بود و طبیعتاً سود خوبی هم نصیب ایشان شد. مشتری هم بار انگور را برای شهر دیگری میخواست و انگورها را جعبه جعبه داخل ماشین سنگین بار زدند و طرف رفت. ☘ مدتی گذشت به مرحوم خبر رسید این فرد انگورها را برای تهیه خریداری کرده است. ناگهان ایشان برآشفته شد و با خودروی شخصی‌اش حرکت کرد در جاده به‌دنبال مشتری. ☘ بالاخره او را وسط جاده زنجان پیدا کرد و فرمود: من ثمن معامله و همه هزینه‌هایی که متقبل شدی را می‌دهم ولی انگورها را پس بده، نمیخوام در تولید شریک باشم. 🔻🔻🔻🔻 📌 پی‌نوشت: به‌لحاظ فقهی این معامله اشکالی نداشته ولی قدیمی‌ها چنان اهل احتیاط بودند که حتی حاضر به مشارکت در مقدمات امر حرام هم نبودند. نتیجه همین لقمه حلال با احتیاط می‌شود شهید بزگواری چون و استاد مهذب، عزیز و گمنامی چون حجت‌الاسلام والمسلمین ... 🔳 سال‌گذشته پدر شهید برقعی از دنیا رفتند و چند روز قبل هم مادر شهید برقعی، نثار روح مطهرشان 🔳 🆔 @taalighat
(7) 🔻 اوائل دهه هفتاد، همدان بود. روزی که دوره‌ی مسئولیتش تمام شد و می‌خواست از زندان برود، همه کارکنان زندان و زندانی‌ها می‌کردند. دوست نداشتند حاجی از کنار آن‌ها برود. حاج حمید اذکایی، رئیس زندان نبود، و مربی و رفیق آن‌ها بود. دلسوز آن‌ها بود. پیگیر حل مشکلات و مسائل شان بود. 🔻 برای مرخصی شرایط جالبی گذاشته بود. اگر کسی یک جزء حفظ می‌کرد، یک‌ماه مرخصی به او می‌داد. به ازاء حفظ هر جزء جدید، مرخصی جدیدی می‌داد. اما اگر کسی حافظ کل قرآن می‌شد، اگر شرایط قانونی زندانی اجازه می‌داد او را پیگیری می‌کرد. 🔻 با همین روش اوضاع زندان کلا متفاوت شده بود. خیلی‌ها اوقات زیادی از روز مشغول حفظ بودند. کم‌کم انس با قرآن بر روی آن‌ها تأثیر خودش را می‌گذاشت. برخی با حفظ کل قرآن از زندان آزاد شدند. شده بود . 🔻🔻🔻🔻 📌 این را گفتم که بدانیم می‌شود در دوره اخیر نسبت به برخی از که جوان و نوجوانان فریب‌خورده هستند، با این عمل کرد. 📌 آقا فرمودند به تبدیل شده، بسیاری از این جوانان بازداشت‌شده گرفتار همین قتلگاه بودند، اگر هنوز اندک نفسی برای آن‌ها مانده، کمک کنیم شوند. 🆔 @taalighat
❇️ در ادامه برای دسترسی آسان، لینک یادداشت‌هایی که ذیل هشتک با عنوان نوشته شده بود در ادامه تقدیم می‌شود 🔻🔻🔻 🔻 درباره مدیران پنجاه و هفتی https://eitaa.com/taalighat/596 🔻 پرهیز از حق مأموریت https://eitaa.com/taalighat/597 🔻 احتیاط در بیت‌المال https://eitaa.com/taalighat/598 🔻 فرصت خدمت https://eitaa.com/taalighat/599 🔻 ترجیح حل مشکلات مردم به خود https://eitaa.com/taalighat/600 🔻 مقاومت در برابر خلاف شرع https://eitaa.com/taalighat/601 🆔 @taalighat
❇️ مدتی ذیل هشتک و خاطراتی ناب از زندگی زیبا و مجاهدانه قدیمی‌ها نوشتم. ❇️ برخی گفتند خب این حرف ها دوره‌اش گذشته و دیگر از آن جنس آدم‌ها پیدا نمی‌شود. اما کاملاً مخالفم و طی چند یادداشت برخی خاطرات از رفقایی که دهه شصتی و دهه هفتادی هستند و الان دارای مسئولیت‌های مهم‌اند با همان روحیه‌ی جهادی و انقلابی می‌نویسم انشالله. ❇️ با یادداشت دیشب برخی احساس کردند دارم حکم کلی می‌کنم که همه مدیران جوان دوره جدید این‌گونه اند، پس در ادامه از باب: عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو مواردی را می‌نویسم: 🔻🔻🔻🔻