#خاطره3
#شهید_سیداحمد_برقعی
🔸 یاد بگیریم از سیداحمد که یه دفتر داشت و اسم تمام رفقا و آدمهای دور و نزدیکش رو توی اون دفتر نوشته بود. یهجوری از این دفتر تعریف کردن که من بعید میدونم اسم رفتگر محل و سبزیفروش دورهگرد و واکسیِ سر میدون رو هم جا انداخته باشه.
🔹جلوی اسم آدما مینوشت که آخرین بار کی سراغی ازش گرفته. حالشو پرسیده.
مینوشت که یادش بمونه.
شما تصور کن یهجور بولت ژورنال برای حال و احوالپرسی از آدمهای زندگیش داشت.
🔸دست به نامه نوشتنش که معرکه بود و فرت فرت نامه مینوشت برای رفقای دور و نزدیک. خوش به حالیش برای رفقایی میموند که مثلا فقط از دور یه سلام علیکی داشتن و متعجب میشدن که عه!سید احمد براشون نامه نوشته!
تلفن میزد یه جوری ته و توی دلتنگی و دلیل ستاره سهیل شدن آدمِ اونورِ خط رو جویا میشد که طرف مات میموند چرا جلوی سیداحمد نتونسته دهنشو ببنده و هیچی نگه.
🔹یاد بگیریم از سیداحمد که این دفتر دائم ورق میخورد و تیک میخورد و دور اسمها خط کشیدهمیشد و کنار اسم آدما ستاره میومد.
رفیق بازی رو از سیداحمد یاد بگیریم که اهلِ این نبود که بگه فلانی چند وقته پیداش نیس، اما سراغی ازش نگیره.
#شهید_سید_احمد_برقعی
#بامرام
به قلم: سیده زهرا برقعی (باتشکر ازایشان بابت ارسال خاطره)
https://eitaa.com/taalighat
#مرحوم_استاد_مولایی
#یاد_اول
🔻🔻 به بهانه پنجمین #سالگرد رحلت
🔹🔸 مرحوم حاج شیخ عادل #مولایی، نام آشنا و خاطره انگیزی برای بسیاری از طلبه ها و حتی غیر طلبه ها، نامی که شنیدنش همه احساسات و عواطف مان را تحریک می کند... هنوز لهجه شیرین آذری اش در گوشم هست.
🔹🔸 سال های سال تجربه شاگردی و هم نشینی با بسیاری از بزرگان را داشت از آیت الله #بهجت گرفته تا آیت الله #پهلوانی و... عارفان گمنام و مشهور بسیاری ولی حتی ذره ای #ادعا و #دعوت_به_خود نداشت.
🔹🔸 مولف کتاب های گران بهایی بود، آیت الله #سبحانی بر یکی از کتاب هایش #تقریظ زده بود، چند سالی در کشور آذربایجان محور و مدار شیعیان بود، کارنامه متنوعی از فعالیت های علمی و تبلیغی داشت ولی وقتی با او مواجه می شدی چنان #خاکی و ساده و بی آلایش و بدون تکبر بود که از همان دیدار اول دوستش میداشتی.
🔹🔸 استاد اخلاق و عرفان بود، برجسته ترین ویژگی اش عرفانش بود نه محقق و مولف بودنش اما با این همه بیشتر از آنکه درس اخلاق بگوید و سخنرانی کند با رفتارش #درس_اخلاق می داد. با مهربانی اش، با خلوص و سادگی اش....
https://eitaa.com/taalighat
🔻انا لله و انا الیه راجعون🔻
🔹🔸 با کمال تاسف و تاثر مطلع شدیم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای سید صمد اسلامی از #اساتید_اخلاق مدرسه معصومیه و از تربیت یافتگان مکتب مرحوم آیت الله سعادت پرور (پهلوانی تهرانی) دار فانی را وداع گفتند.
🔹🔸 این استاد بزرگوار سال ها در راهنمایی و تربیت طلاب مستعد کوشیدند. انشالله که در ایام عزای حسینی با سیدالشهدا علیه السلام محشور باشند.
#شادی_روحش_صلوات
@yadhaa
#مرحوم_استاد_مولایی
#یاد_دوم
🔹🔸 سرش شلوغ بود، هزار و یک مشغله داشت ولی از وقت گذاشتن برای مان اصلا دریغ نداشت. آنچنان با #روی_گشاده و باهمه وجود جواب مان را می داد که نه تنها خجالت نمی کشیدیم وقت و بی وقت زنگ بزنیم که بیشتر مشتاق می شدیم. به قول قدیمی ها آدم به روی باز میره نه به در باز... روی گشاده اش روی ما رو زیاد کرده بود که بدون هیچ ملاحظه ای مزاحمش باشیم.
🔹🔸 برای بچه ها #پدر بود تا استاد. با اینکه فاصله سنی مان زیاد بود ولی مثل یک #رفیق دل به دل مان می داد. وقتی به مشکلی برمی خوردیم شاید یکی از اولین گزینه هایی که قلبت می گفت میشه با اون مشکل رو در میان بگذاری آقای #مولایی بود.
🔹🔸 حتی رفقای غیر طلبه هم با ایشان همین حس را داشتند. کارش #گره_گشایی بود از روح و جان بچه ها، همین که وقت می گذاشت و می شنید و دل به دل مان می داد خودش کلی بار از دوش مان برمیداشت چه رسد به اینکه زبان می گشود و با یک نکته کوتاه راهی پیش پای حیرت مان باز می کرد.
🔻🔻 اگر بخواهم کوتاه توصیف کنم میگم: آقای مولایی #ساده بود و #باصفا و #گره_گشا
https://eitaa.com/taalighat
#روضه_خانگی
🔹🔸 تصویری از حضرت آیت الله مصباح یزدی در مراسم روضه خانگی روز #اربعین.
#مصباح_یزدی
#اربعین99
@yadhaa
#شهید_سیداحمد_برقعی
#خاطره4
🔹رفتهبودند حوالی گنجنامه و شب شدهبود. یکی رفته باشد آنطرفها میداند آنجا میان کوه و کوچهباغهای مسیر پر از سگ و شغال است. حالا آن سالهای قبل، لابد مسیر، کم رفت و آمدتر بود و سگها وحشیتر و آدم ندیدهتر بودند. احمد با رفقا توی ماشین نشستهبود و سگها ماشین را دوره کردهبودند. احمد اصرار میکرد در را باز کند و به رفقا میگفت بروید بیرون ماشین.
🔹 رفقا سفت دستگیرهی در را چسبیده بودند و لرز برشان داشتهبود که احمد مگر جنّی شده؟ کدام دیوانهای میرود بین این سگهای وحشی؟
حسابی که ترس افتاد توی جان رفقا، احمد زد زیر خنده و نقشش را شکست.
-: چِت شده بود تو؟ اموات آمرزیده! مگه از جانمان سیر شدیم بپریم وسط سگها؟ مگه دیوانهایم چهاردیواری ماشین را ول کنیم؟
🔸 احمد خندان گفت: آهان این شد حرف حساب! #ولایت_فقیه، مثل این ماشینه. تا هست ایمنیم. اگر بزنی بیرون، گرگها و سگها تکه پارهات میکنند.
#شهید_سید_احمد_برقعی
#ولایت_فقیه
به قلم سیده زهرا برقعی (باتشکر از ایشان بابت ارسال خاطره)
https://eitaa.com/taalighat
📣📣 #از_معصومیه_ای_که_بود
♻️ انشالله از امشب خاطرات مربوط به مدرسه #معصومیه را از سر می گیریم، تذکر چند نکته ضروری است:
🔻 بازه زمانی این خاطرات مربوط به سال های 1383 تا حوالی سال 1391 است. دورانی که عمده آن را در مدرسه #حجره_نشین بودیم و با همه مسائل آن از نزدیک مواجه بودیم.
🔻 خاطرات همه بر اساس مشاهدات عینی نگارنده و با مشورت برخی دوستانی است که آن دوره را درک کرده اند.
🔻 مدرسه معصومیه آن زمان بیش از #هزار_طلبه در قالب 4 بخش داشت، لذا آنچه بنده می نویسم ناظر به فضایی است که من با آن مرتبط بوده ام و #جو_غالبی را توصیف می کند نه اینکه تمام توصیفات ناظر به همه هزار طلبه بوده باشد.
🔻 قطعا معصومیه آن دوره نیز کمبودها و #نقصان ها و ضعف هایی داشته است که برخی از آن ها را بعدها خواهم نوشت، اما فضای عمومی در تیررس نگاه طلاب فعال و حاضر در عرصه، این گونه است که به نگارش می آید.
🔸🔹 از نقد و نظرات شما عزیزان همواره بهره مند خواهم شد. 🙏
@yadhaa
#از_معصومیه_ای_که_بود...
#بخش_چهارم
🔻🔻 #معنویت_معصومیه3
💢 1. #نماز_شب
🔆 همانطور که پیش تر گفتم، #نماز_شب بین بچه ها رونق داشت، نه اینکه همه طلبه ها نماز شب می خواندند ولی تعداد نماز شب خوان ها کم نبود، قبل نماز صبح خیلی ها مشغول نماز شب بودند.
🔆 #حاج_مهدی_مطلبی و برخی دیگر از رفقا طرحی را اجرا می کردند که زمینه عبادت را بهتر برای بقیه فراهم کند، حاج مهدی و هادی و... یک ساعت زودتر بیدار می شدند #چای دم می کردند و فلاسک های بزرگ، با کیک یا کلوچه، که بچه ها وقتی بیدار میشن، ی چایی بخورند و سرحال بشن راحت تر نماز شب بخوانند. بچه ها اینطور به #رشد_معنوی هم کمک می کردند.
💢 2. #درس_اخلاق_های_کوچک
هرچند مدرسه درس اخلاق های رسمی داشت که خیلی ها شرکت می کردند، با این حال #درس_اخلاق های کوچک هم گوشه و کنار برقرار بود. مرحوم آقای #مولایی، و برخی دیگر از شاگردان مرحوم پهلوانی هیچ وقت درس اخلاق های رسمی در مدرسه نداشتند ولی در #حجره ها جلسات کوچک داشتند و تعدادی از طلبه ها را زیر بال و پر گرفته بودند. ازاین دست درس اخلاق های کوچک و اثرگذار کم نبود، اسامی برخی از اساتیدی که گاه در گوشه ای درس اخلاق یا جلسات مشاوره از این دست داشتند تقریبا در یادم هست، بزرگوارانی چون:
استاد صبرآمیز
استاد مهریزی
استاد نجفی
استاد سید علی طباطبایی
استاد علوی زاده
استاد وزیری
استاد رهبراصفهانی
استاد درخشان پور
مرحوم استاد اسلامی
و...
🔹🔸 التزام به حضور در درس های اخلاق برای خیلی از بچه ها وجود داشت، بعضی بچه ها درس اخلاق هفتگی آیت الله #مصباح، استاد #تحریری، استاد نجفی، استاد فروغی و... را منظم در برنامه شون داشتند.
https://eitaa.com/taalighat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
#از_معصومیه_ای_که_بود
#بخش_پنجم
🔻🔻 #معنویت_معصومیه4
💢 3. #روضه_های_حجره
🔹🔸 یکی از برنامه های دلنشین بچه ها جلسات #روضه بود. هر چند در مناسبت های مختلف مدرسه مراسم عزاداری داشت ولی بچه ها هم خودشان در حجره گاه و بی گاه روضه می گرفتند.
🔹🔸 گاهی خودشان سخنرانی می کردند و روضه می خواندند و گاهی یکی از اساتیدشان را دعوت می کردند. همین جلسات بهانه خوبی بود برای ارتباط گسترده تر و ایجاد پیوندهای عاطفی و تربیتی بین طلبه و استاد، یادش بخیر روضه خوانی استاد #عرب_خراسانی. بچه ها خودشان مداحی و روضه خوانی می کردند، هنوز نوای نازنین روضه های #حاج_مهدی_مطلبی در گوش مان هست...
🔸🔹 پیوند ولایی بچه ها با سیدالشهداء علیه السلام و روضه های کوچک #برکت زندگی بچه ها بود. روضه های نیمه شب های جمعه، کم بود ولی بود و چه زیبا بود...
🔹🔸 بعضی ها هم التزام به شرکت در هیئت های هفتگی حاج مهدی #سلحشور و حاج احمد #پناهیان داشتند که حال و هوای خودش رو داشت. بعضی بچه ها گاهی مناسبتی تهران می رفتند، روضه #حاج_منصور یا مجلس روضه #حاج_قربون...
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
🔻🔻 #بازخورد 🔻🔻
سلام
مزاحمت شدم تا بابت کانال جدید ایتا ازت تشکر کنم.
🔹 خاطراتی که از مرحوم #حاج_مهدی گذاشتی خیلی عالی بود و از اون بهتر اینکه در همین حد متوقف نشدی و توی چنتا پیام اخیرت فضای عمومی مدرسه رو تشریح کردی و اینکه قول دادی نواقصی هم که بوده رو بعد از گذشت سالها از باب عبرت بیان کنی بنظرم جذاب تر، شیرین تر و مفید تر خواهد شد.
🔸 بیان همین پیامهای کوتاه به ظاهر ساده نه فقط تجدید خاطراتی است بلکه از دو جهت دیگم موثر هست:
🔹 اول اینکه تقریبا هرکدوم از ما بدلیل مشغله بنوعی از اون فضای زلال فاصله گرفتیم یکی بیشتر و یکی کمتر و این خاطرات و تداعی اون باعث میشه هرکو دور افتاد از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
🔹 جهت دوم اینکه هرکدوم از بچه هابنوعی در جایی مشغولیت و منشا اثر هستن یکی در کسوت تدریس یکی در اداره ای و دیگری در پژوهشکده یا موسسه ای مشغوله و ممکنه این خاطرات بهش ایده خوبی بده و بتونه جایی که هست با توجه به شرایط اونجا اینها رو به همین شکل یا بومی سازی شده پیاده کنه
ایده های ساده اما خوبی مثل روضه های حجره
درس اخلاق های حجره ای
طرح نماز شب و ...
♻️ ادمین: با سپاس فراوان از دوستان عزیزی که ابراز محبت دارند. 🌹🌹
#بازخورد
#نظرات_ارسالی_مخاطبین
#از_معصومیه_ای_که_بود
#بخش_ششم
🔻🔻 #معنویت_معصومیه5
💢 4. #زیارت
🔸🔹 تشرف به #حرم_مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، جزئی از برنامه و بخش مهم زندگی طلبه ها بود. زیارت، زنگ درس پیوند ولایی بود. برخی هفته ای یکبار، برخی دوبار، برخی هرشب... هر کسی متناسب با حالش، ولی اصل برنامه زیارت توی زندگی بچه ها ثابت بود.
🔸🔹 قبلا گفتم، نگاه بچه ها به حضرت معصومه سلام الله علیها، نگاه فرزند به #مادر بود. خیلی ها همه کارهای شان را با بی بی چک می کردند. حتی اگر در مسئله های کوچک به مشکل می خوردند، مشکل را با خانم درمیان می گذاشتند، فرقی نداشت مشکل انتخاب هم حجره ای خوب بود یا انتخاب استاد خوب، یا یک گره بزرگ، بعضی بچه ها واقعا حتی نمک غذای شان را از اهل بیت علیهم السلام می خواستند.
🔹🔸 تشرف به مسجد مقدس #جمکران، صبح جمعه و گاهی عصر جمعه، شب های چهارشنبه، این هم جدی بود. برخی بچه ها شب های چهارشنبه یا شب های جمعه از 12 شب تا نماز صبح جمکران بودند، هر هفته، منظم و ثابت.
🔹🔸 زیارت #مشهد و زیارت #سیدالکریم شاه عبدالعظیم حسنی هم در برنامه برخی بود. بعضی ها 5 شنبه ها می رفتند تهران، #سیدالکریم، دعای کمیل #حاج_منصور. بعضی هم چهارشنبه بعد از کلاس با قطار مشرف می شدند #مشهد و جمعه عصر برمی گشتند، یک زیارت نمکی و کوچیک در حد اینکه فقط رفع #دلتنگی شود. به این فهرست اضافه کنید اردوی مشهد که #بسیج مدرسه سالانه برگزار می کرد و خودش غوغایی بود از شور و نشاط و عشق...
https://eitaa.com/taalighat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
#حاج_قربی
#امام_رضا علیه السلام
🔹🔸 حوالی ده سال پیش هنوز زیارت #اربعین اینطور بین ایرانی ها رونق نداشت و بچه هیئتی ها همه منتظر #28صفر بودند و زیارت امام رضا علیه السلام. غوغایی بود مشهد همه هیئت ها، همه مداح ها، همه گریه کن ها، خودش عاشورایی بود...
🔸🔹 خیلی سال ها 28 صفرها #حاج_قربی رو مشهد می دیدم. ازاین روضه به اون روضه...
🔹🔸 اما یک سال حاجی کسالت داشت و نتونست #28صفر مشرف بشه مشهد، میدونستم دلش مشهده و داره غصه میخوره، از #باب_الجواد زنگ زدم گفتم حاجی اینجا دعاگوتم. کلی گریه کرد، منقلب شد، فرمود حسین از قول من بگو:
💢 ای گل فاطمه مرا دریاب...
💢 نوکر آمد به درگهت ارباب
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💢 گفتم به عاشقی که گدایی چه سان کنم؟
💢 گفتا برو به طوس، بگو یا ابا الجواد
@taalighat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیت_الله_فاضلیان
#نکوداشت
💢 آیت الله حاج آقا رضا #فاضلیان، از اساتید برجسته اخلاق و از عالمان ربانی غرب کشور که سال ها با نفس پاک خود جوانان بسیاری را تربیت کردند.
💢 آیت الله #مشکینی فرموده بودند: والله حاج آقا رضا از نور آفتاب پاک ترند.
💢 #استاد_اخلاق عزیز همدان، به دلیل ابتلا به بیماری کرونا، بستری هستند. از همه مؤمنین تقاضای دعای خیر برای وجود مبارک ایشان داریم.
@yadhaa
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
#آیت_الله_فاضلیان
🔸🔹 آیت الله #محمدی_قائینی از جناب حجت الاسلام حاج سيد حسن آقا فاضلیان نقل می کردند: شبی به همراه ابوی (آیت الله حاج آقا رضا #فاضلیان) منزل مرحوم آیت الله #بهجت رفتیم. علی آقا (آقازاده مرحوم بهجت) گفتند: لطفا کوتاه و فقط در حد چند دقیقه دیدار داشته باشید، آقا حالشان مساعد نیست، و باید استراحت کنند، گفتیم چشم.
🔸🔹 داخل اتاق شدیم، آیت الله بهجت از جا برخواستند و با دیدن حاج آقا انگار خستگی و کسالت از وجودشان رخت بربست، نشستند به گفتگو.
🔸🔹 آقازاده مرحوم بهجت دائم دم در اتاق می آمدند که تذکر دهند زودتر جلسه را تمام کنیم ولی هربار می دیدند آیت الله بهجت در حال سخن گفتن هستند... آن شب #آیت_الله_بهجت حدود 40 دقیقه با نشاط صحبت کردند.
🔸🔹 #مردان_الهی با دیدن یکدیگر غم و خستگی از وجودشان رخت برمی بندد. چرا که نورانیت و یاد و ذکر خدا برای هم به ارمغان می آورند.
@yadhaa
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
#از_معصومیه_ای_که_بود
#بخش_هفتم
#معنویت_معصومیه6
💢 5. #پیوند_با_شهدا
🔸🔹 برخی بچه ها پیوند خاصی به #شهدا و شهادت داشتند. بعضی ها قرار می گذاشتند و آخر هفته می رفتند #بهشت_زهرا... برخی هم قفسه کتابخانه شان در حجره را با عکس شهدا و پلاک و سربند و چفیه تزئین می کردند تا یاد شهدا در دلشان زنده باشد...
🔹🔸 اما اثرگذارترین مجموعه خودجوش فعال در رابطه با شهدا عبارت بود از #واحد_شهدا... اسم واحد شهدا برای خیلی ها تداعی کننده #خاطرات شیرین بسیاری است. اسم #حاج_مهدی و #واحد_شهدا بهم پیوند خورده... حاجی مسئول نازنین و دوست داشتنی واحد شهدا بود.
#حاج_مهدی_مطلبی بخشی از #تاریخ_معصومیه است که طلبه های جدید مدرسه معمولا هیچ شناختی از او ندارند. درباره حاج مهدی حالا حالاها خواهم نوشت.
🔹🔸 #واحد_شهدا فعالیت های متنوعی داشت، مهمترین آن جلسات #هفتگی بود که هر هفته با دعوت از یک #راوی خاطرات شهدا مرور میشد، بعد هم روضه و پذیرایی. این مراسم گردشی بود، هر بار در یک بخش از مدرسه، گاهی ساختمان شیخ طوسی، گاه شهید بهشتی، گاهی شهید مطهری، هر جایی که نوبت ش میشد تزئین میشد با عکس شهدا و سربند و پلاک و هنرهای بچه های خوش ذوق واحد شهدا.
🔹🔸 واحد شهدا هرسال یک #یادواره_شهدا بزرگ در سطح قم برگزار می کرد، با مهمانان ملی، جلسات با شکوهی که از یادمان نمی رود. ازاین گذشته اردوهای #راهیان_نور و کتابخانه تخصصی شهدا و سایر فعالیت هایشان بماند.
🔹🔸 واحد شهدا #کانون_تربیت_نسل بود. خیلی از بچه های خوب معصومیه در همین جا تربیت شدند و رشد پیدا کردند با نفس آدم های با اخلاصی مثل #حاج_مهدی_مطلبی
@taalighat
#از_معصومیه_ای_که_بود
#بخش_هشتم
#معنویت_معصومیه7
💢 6. طلبه ها و #مسجد_معصومیه
🔹🔸 به قول یکی از رفقا مسجد، #قلب_تپنده معصومیه بود. کانون ارتباطات طلبه ها باهم و طلبه ها با مردم. مسجد بخشی از زندگی اجتماعی بچه ها بود، در کنار زندگی معنوی.
🔸🔹 #نماز_جماعت در هر سه وعده با #رونق بود. اصلاً وقت نماز و دیدن بقیه رفقا کنار هم خودش نشاط آفرین بود. حتی #نماز_صبح در حد خودش رونق داشت و بچه ها خودشون رو به مسجد می رسوندن. هر وعده نماز، طعم خاص خودش را داشت.🔻🔻
🔹نماز صبح و لطافت معنوی صبحگاهی...
🔸نماز ظهر بیشتر با طعم تعاملات اجتماعی و اطلاع از اخبار روز و سخنرانی های کوتاه و اعلام برنامه ها
🔹نماز مغرب با حاج #آقاتهرانی که بماند... حال و هوای دلچسب دیگری داشت(قبلا توصیف نمازهای حاج آقا تهرانی را نوشتم)
🔹🔸 مسجد کانون #ارتباطات_اجتماعی هم بود. دعای ندبه جمعه ها و حضور مردم در مراسمات عمومی مسجد، برو بیای مردم در مسجد و با طلبه ها ازاین رهگذر بود، دقیقا یک گردهم آیی واقعی و روح بخش بود لحظات مسجد... مسجد یک بعد معنایی و مفهومی خاص داشت...
🔻🔻 دقیقا به همین خاطر بود که وقتی بحث تبدیل شدن مسجد مدرسه به کارگاه ساخت #ضریح امام حسین علیه السلام مطرح شد، خیلی ها #احساس_خطر کردند که مسجد، یعنی کانون اجتماعات معنوی و اجتماعی مدرسه در حال از بین رفتن است...
💢 در همان جلسه معروف با مدیر بود که موسی فریاد زد: مسجد، #قلب_تپنده مدرسه است...
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
🔻مورد زیر یکی از دل انگیزترین و شورآفرین ترین خاطرات دوران معصومیه است که شاید کمتر به آن توجه شده باشد، ولی بخش مشترکی از خاطرات معنوی طلاب و حیات روحانی آن ها به شمار می آید🔻🔻🔻