🔻🔻 #بازخورد 🔻🔻
سلام
مزاحمت شدم تا بابت کانال جدید ایتا ازت تشکر کنم.
🔹 خاطراتی که از مرحوم #حاج_مهدی گذاشتی خیلی عالی بود و از اون بهتر اینکه در همین حد متوقف نشدی و توی چنتا پیام اخیرت فضای عمومی مدرسه رو تشریح کردی و اینکه قول دادی نواقصی هم که بوده رو بعد از گذشت سالها از باب عبرت بیان کنی بنظرم جذاب تر، شیرین تر و مفید تر خواهد شد.
🔸 بیان همین پیامهای کوتاه به ظاهر ساده نه فقط تجدید خاطراتی است بلکه از دو جهت دیگم موثر هست:
🔹 اول اینکه تقریبا هرکدوم از ما بدلیل مشغله بنوعی از اون فضای زلال فاصله گرفتیم یکی بیشتر و یکی کمتر و این خاطرات و تداعی اون باعث میشه هرکو دور افتاد از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
🔹 جهت دوم اینکه هرکدوم از بچه هابنوعی در جایی مشغولیت و منشا اثر هستن یکی در کسوت تدریس یکی در اداره ای و دیگری در پژوهشکده یا موسسه ای مشغوله و ممکنه این خاطرات بهش ایده خوبی بده و بتونه جایی که هست با توجه به شرایط اونجا اینها رو به همین شکل یا بومی سازی شده پیاده کنه
ایده های ساده اما خوبی مثل روضه های حجره
درس اخلاق های حجره ای
طرح نماز شب و ...
♻️ ادمین: با سپاس فراوان از دوستان عزیزی که ابراز محبت دارند. 🌹🌹
#بازخورد
#نظرات_ارسالی_مخاطبین
#از_معصومیه_ای_که_بود
#بخش_هفتم
#معنویت_معصومیه6
💢 5. #پیوند_با_شهدا
🔸🔹 برخی بچه ها پیوند خاصی به #شهدا و شهادت داشتند. بعضی ها قرار می گذاشتند و آخر هفته می رفتند #بهشت_زهرا... برخی هم قفسه کتابخانه شان در حجره را با عکس شهدا و پلاک و سربند و چفیه تزئین می کردند تا یاد شهدا در دلشان زنده باشد...
🔹🔸 اما اثرگذارترین مجموعه خودجوش فعال در رابطه با شهدا عبارت بود از #واحد_شهدا... اسم واحد شهدا برای خیلی ها تداعی کننده #خاطرات شیرین بسیاری است. اسم #حاج_مهدی و #واحد_شهدا بهم پیوند خورده... حاجی مسئول نازنین و دوست داشتنی واحد شهدا بود.
#حاج_مهدی_مطلبی بخشی از #تاریخ_معصومیه است که طلبه های جدید مدرسه معمولا هیچ شناختی از او ندارند. درباره حاج مهدی حالا حالاها خواهم نوشت.
🔹🔸 #واحد_شهدا فعالیت های متنوعی داشت، مهمترین آن جلسات #هفتگی بود که هر هفته با دعوت از یک #راوی خاطرات شهدا مرور میشد، بعد هم روضه و پذیرایی. این مراسم گردشی بود، هر بار در یک بخش از مدرسه، گاهی ساختمان شیخ طوسی، گاه شهید بهشتی، گاهی شهید مطهری، هر جایی که نوبت ش میشد تزئین میشد با عکس شهدا و سربند و پلاک و هنرهای بچه های خوش ذوق واحد شهدا.
🔹🔸 واحد شهدا هرسال یک #یادواره_شهدا بزرگ در سطح قم برگزار می کرد، با مهمانان ملی، جلسات با شکوهی که از یادمان نمی رود. ازاین گذشته اردوهای #راهیان_نور و کتابخانه تخصصی شهدا و سایر فعالیت هایشان بماند.
🔹🔸 واحد شهدا #کانون_تربیت_نسل بود. خیلی از بچه های خوب معصومیه در همین جا تربیت شدند و رشد پیدا کردند با نفس آدم های با اخلاصی مثل #حاج_مهدی_مطلبی
@taalighat
#حاج_مهدی_مطلبی
#آخرین_تصویر
#مجاهدت
#خاطره 3
💢 آخرین تصویر من از #حاج_مهدی
🌿 تازه از نماز جماعت مسجد رفعت بیرون آمده بودم. بیرون مسجد، سر کوچه منتظر خانمم بودم تا کلاسش در موسسه نورالزهرا تمام شود، که طلبه ی موتورسواری جلوی پایم تر مز زد. #حاج_مهدی بود، بعد مدتها می دیدمش.
🌿 خیلی گرم با هم احوالپرسی می کردیم که چشمم به #چشماش افتاد. #خستگی خودش را از تو چشماش نشان می داد، بس که خسته بود چشماش یه #کاسه_خون بود.
🌿 خواستم سوال کنم اما پشیمان شدم، می دانستم که این چشمها در اثر کار برای خدا و بیخوابی شده یک کاسه خون. خداحافظی کرد و رفت و این شد #آخرین_قاب تصویر من از حاج مهدی.
(خاطره از برادر عزیزم محمد آقای یوسفعلی تبار)
🔰️ #پی_نوشت:
حاج مهدی از سال 92 و بعد از امضای توافقنامه ننگین #ژنو تقریبا شب و روزش رو وقف نقد و بررسی و روشنگری پیرامون مسئله #هسته_ای کرد. محمدجان تو اون یک قاب رو دیدی، من دو سال مداوم مهدی رو تو این حال و هوا دیدم.
امثال حاج مهدی با همه وجود ایستادند تا عده ای چوب حراج به منافع مملکت نزنند، حالا دوباره #هوس_مذاکره_با_شیطان به سرشون زده.
☘ بنا بر روايت، مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه، حالا اگه کسی دوبار گزیده شد، نتیجه چی میشه...؟ جواب با شما....
#هوس_مذاکره
#عاشقان_برجام
#خسارت_محض
@taalighat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
تعلیقات
#حاج_مهدی_مطلبی #آخرین_تصویر #مجاهدت #خاطره 3 💢 آخرین تصویر من از #حاج_مهدی 🌿 تازه از نماز جماعت
⭕️ به مناسبت هوس جدید دولتمردان برای #مذاکره_مجدد تا مدتی درباره خاطرات هسته ای از #حاج_مهدی و تا حدودی از مباحث هسته ای خواهم نوشت انشالله....
4_187378324928987297.mp3
18.32M
#حاج_مهدی_مطلبی
#نوای_ماندگار
💢 صوت روضه خوانی #حاج_مهدی مطلبی به مناسبت رحلت حضرت معصومه سلام الله علیها
🔰️ #پیشنهاد_ویژه
🔰️ #روضه_حضرت_معصومه
@yadhaa
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
#آیت_الله_مصباح_یزدی
#خاطره1
#تندیس_عمار
🔻🔻 #بخش_اول
🌿 زمستان سال 88 بود که در مدرسه مراسم #عمامه_گذاری داشتیم. قرار بود طلاب به دست مبارک آیت الله #مصباح_یزدی معمم شوند. فضای کشور هنوز درگیر مباحث #فتنه بود.
☘ به ذهنم رسید ازاین فرصت برای تجلیل از آیت الله مصباح یزدی که طی این مدت مجاهدانه به #روشنگری پرداختند، استفاده کنیم. #حاج_مهدی همه جوره پای کار بود. به حاجی گفتم قرار شد خودمان یک #تندیس طراحی کنیم و بعد از مراسم عمامه گذاری به آیت الله #مصباح تقدیم کنیم.
☘ همه تمرکزمان روی مراسم اهدای تندیس بود. می دانستیم این #کارنمادین در این مقطع زمانی برای خیلی ها گران خواهد آمد. تاکید براینکه در غبار #فتنه برخی #عمار هستند و عمار بودن یک #شاخص ارزیابی #عالم_انقلابی است، همین نکته کلیدی بود.
☘ #حاج_مهدی شروع کرد به طراحی #تندیس و بعد سفارش حک کردن آن روی شیشه، من هم مشغول هماهنگی با مدیر و نوشتن متن تندیس و تقدیرنامه و...
☘ قرار شد آیت الله #مقتدایی ریاست وقت حوزه های علمیه نیز در مراسم شرکت کنند. قبل از مراسم خدمت آیت الله مقتدایی رسیدم و ایشان را درجریان قرار دادم و خواستم زحمت اهدای تندیس را ایشان بکشند، ایشان هم از این پیشنهاد استقبال کردند.
☘ می دانستم اگر قبل از جلسه مطلع شوند، حتما مخالفت خواهند کرد به همین دلیل تا #لحظه_آخر به آیت الله مصباح چیزی نگفتیم تا....
📌 ادامه دارد...
#نُه_دی
#فتنه_88
#عمار_انقلاب
#مصباح_یزدی
🆔 @taalighat
#فتنه_88
#خاطرات_میدانی
#حاج_مهدی_مطلبی
💠 قسمت ششم
☘ آن شب اول حضور در درگیریها باعث شد احساس کنم صحنه واقعا خالی است، نمی دانستم چرا ولی آنچه دیده بودم عدم حضور نیروهای نظامی و حتی بسیج و سپاه کف معرکه بود. هرچند گزارش من کاملا جزئی و محدود به همان مناطقی است که بودم. با این همه به قم برگشتم و به رفقا گفتم باید بیایید بریم تهران، اوضاع خرابه و باید در صحنه حضور داشت.
☘ هر روز عصر با جمعی از بچهها می رفتیم تهران که شرح آن بماند... اما شب دوم با #حاج_مهدی_مطلبی و حاج منصور شریفی حرکت کردیم. رسیدیم میدان 72 تن قم که سوار ماشین بشیم و بریم تهران که گفتند سپاه علی بن ابی طالب قم داره بسیجی ها رو جمع میکنه برای #اعزام به تهران.
☘ رفتیم مقرّ و نشستیم آماده دسته بندی و اعزام... یک ساعتی گذشت دیدیم خبری نیست ولی باز صبر کردیم. یک مرتبه نگاه کردم دیدم #حاج_مهدی با عصبانیت داره میره بیرون.
🔻 گفتم: حاج مهدی کجا؟
🔻 گفت: اینا قصد #اعزام ندارن فقط میخوان بچهها رو دست به سر کنن کسی تهران نره، گفت و زد بیرون تا ماشین بگیره و بره تهران.
☘ من و حاج منصور بازم صبر کردیم ولی مهدی نه، وقتی دیدیم حرف مهدی درسته و اینجا سر کاریم ماهم زدیم بیرون و خودمون رو رسوندیم به مهدی.
☘ نکته جالب این بود: چهره مهدی دیدنی بود وقتی همه #غیرت ش به جوش آمده بود و برافروخته شده بود و طاقت نداشت لحظه ای از دفاع از نظام و #ولایت کوتاه بیاد. وقتی تشخیص داد باید برود، #درنگ نکرد و رفت...
📌 ادامه خاطرات #فتنه_88 بماند برای وقتی دگر...
🆔 @taalighat
چند خط برای دل خودم...
🔻 #بغض رهایمان نمیکند. منتظر بهانهایم تا بزنیم زیر گریه. گریه برای رفتن یاران، گریه برای ماندن خودمان، گریه از دست غربت، گریه برای حال و روز بدی که داریم و دستان خالی مان... #خاطرات در ذهنم مرور میشود...
🔻 سال 94، حوالی ساعت 6 یا 7 صبح بود. دوست بزرگواری پشت هم زنگ میزد و من هم حوصله جواب دادن نداشتم. پیام داد کار واجب دارم، گوشی را برداشتم.
گفت: از #حاج_مهدی_مطلبی خبر داری؟ اول صبح دنبال حاج مهدی بودن نگرانم کرد. توی دلم گفتم یا علی... حاجی رو دستگیر کردن! (بحبوحه فعالیت حاجی در نقد مذاکرات هستهای و تهدیدها بود)
گفتم آره خبر دارم، دیروز قرار بود بره کردستان، آخر شب هم ی ایمیل زد. حالا چی شده؟ گفت: حاجی تصادف کرده.
ی نفس عمیق کشیدم. کلی خوشحال شدم. باخودم گفتم خب، حالا همین که بحث امنیتی نیست خوبه، تصادف که پیش میاد.
گفتم خب حالا حالش چطوره؟
مکث کرد
سکوت کرد
خیلی آرام گفت: تموم کرده...
پاهام سست شد...
گوشی تو دستم لرزید...
نفسم بند اومد...
بی اختیار رو زمین نشستم...
سعی کردم فقط آروم آروم گریه کنم کسی بیدار نشه...
🔻 خبر تصادف و فوت محمدحسین فرج نژاد هم که بماند...
بعد از کلی خاطرات خوب
بعد از خاطره سفری که با خانواده به همدان آمدند و چند روزی باهم بوديم
یاد آن همه غیرت و انرژی و شور و حرارت.
یاد لبخند و لهجه شیرینش..
یاد آن وجود پر از شوق جهاد...
مغزم را به درد میآورد... حالا رفته...
🔻 حالا 27 بهمن 1401، صبح بود، سبحان زنگ زد. گفت حاج آقا خبر رو شنیدید؟ گفتم کدوم خبر؟
گفت: سید مصطفی مدرسی؟ یاد یکی از شاگردام افتادم. گفتم سید محمد مدرسی رو میگی؟ داماد شد بالاخره؟
گفت: نه حاج آقا #سیدمصطفی! اون اصرار میکرد و من اصلاً آمادگی شنیدن خبر بد درباره سیدمصطفی رو نداشتم.
گفت: سید دیشب تصادف کرده...
واااااااااای
خدایا دوباره خبر رفتن یک رفیق...
خبر حاج مهدی ما رو بیچاره کرد
خبر فرج نژاد حسرت به دلمون گذاشت
حالا خبر #سیدمصطفی ...
🔻 وقتی خبر #حاج_مهدی اومد تا روزها حسرتم این بود که کاش آخرین بار محکمِ محکمِ محکم تو بغل میگرفتمش... حالا حسرت میخوردم آخرین بار که با سید بودم چرا پای درد دلش ننشستم... بیشتر کنارش نبودم...
🔻 #سیدمصطفی_مدرس این روزها غصه و داغ #حاج_مهدی_مطلبی و #فرج_نژاد رو تو دلم تازه کرد.. داغ رفیق و برادر سخته...
#حاج_مهدی_مطلبی
#سیدمصطفی_مدرس
#محمدحسین_فرج_نژاد
#دلنوشته
🆔 @taalighat
تعلیقات
❇️ مطالب مرتبط با #حاج_مهدی_مطلبی 🔻🔻 🔹 توصیف حاج مهدی https://eitaa.com/taalighat/34 🔹 نیت خالص ht
#حاج_مهدی_مطلبی
🔻 چندخط برای حاج مهدی عزیز...
☘ در دو هفته اخیر دو مجلس یادبود برای #حاج_مهدی_مطلبی در قم و تهران برگزار شد. در تهران بههمت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و با حضور دکتر سعید جلیلی و در قم بههمت کانون دانشآموختگان معصومیه و با حضور استاد فلاح شیروانی. بهنوبه خود ممنون همت و لطف هر دو مجموعه هستم که یاد برادر عزیزمان زنده کردند. چند جملهای نیز بنده درباره حاج مهدی گفتم که بخشی از آن را مینویسم.
🔹 شهید...
☘ زیباترین جمله درباره حاج مهدی را حاج آقا #ملکی مدیر سابق معصومیه گفتند: #حاج_مهدی اگر در دوران دفاع مقدس بود، حتماً #شهید میشد.
🔹 اهل اقدام و کنش فعالانه
☘ امروز بین برخی از انقلابیها نق زدن، انتقاد کردن و بسنده کردن به انتقاد بهعنوان عمل به تکلیف انقلابی مد شده است. اما حاج مهدی در برابر کاستیها اهل اکتفا به انتقاد نبود بلکه اهل #اقدام بود. ضعف و نقص را میشناخت، مطالعه میکرد و برای حل آن چارهجویی میکرد. مانند کاری که در بحث #هستهای انجام داد. حاج مهدی هم میتوانست یک گوشه بنشیند و فقط غر بزند، اما ایستاد، در وسط صحنه، با مطالعه، با تحقیق و با اشراف... و اقدام او شد یک گرهگشایی بزرگ از صحنه...
🔹 سردار جنگ فرهنگی
☘ حاج مهدی یک سردار بود. کسیکه هم صحنه جنگ را رصد میکرد، هم عملیات طراحی میکرد، هم نیروها را بهخط میکرد، هم عملیات را فرماندهی. توان سازماندهی داشت و بچهها او را مثل یک فرمانده دوست داشتند و تبعیت میکردند.
🔹 وظیفهمداری
☘ حاج مهدی دنبال #تکلیف بود، نه تفریح. واقعاً دغدغهی این را داشت که الان باید کجای صحنه بایستم. اگر به تکلیف میرسید با همه وجود به خط میزد حتی اگر تنها بود، حتی اگر خطر داشت. خطر را به جان میخرید اما بار را از زمین برمیداشت.
ادامه دارد...
🆔 @taalighat
تعلیقات
#حاج_مهدی_مطلبی 🔻 چندخط برای حاج مهدی عزیز... ☘ در دو هفته اخیر دو مجلس یادبود برای #حاج_مهدی_مطل
#حاج_مهدی_مطلبی
🔻 چندخط برای حاج مهدی عزیز
🔹 تکیهگاه
☘ کسیکه خوب رشد میکند و شانههای مستحکم پیدا میکند، چون درختی تنومد تکیهگاه دیگران میشود. حتی گاهی از حاج آقا #ملکی میشنیدیم که میگفت من به #حاج_مهدی تکیه میکنم. برای رفقایش هم تکیهگاه بود.
🔹 شهرت گریزی
☘ حاج مهدی کتاب نقد و بررسی ژنو را نوشت اما هیج جای آن اسمی از او نبود. حاج مهدی یک سایت بزرگ در سطح ملی راهاندازی کرد باعنوان پایگاه اشعار آیینی حسینیه که بهمرور تبدیل به یک مرجعیت در بحث #شعر_آیینی در کشور شد اما اسمی از او نبود. اساساً حاج مهدی هيچوقت دنبال دیدهشدن نبود.
🔹 اهل اتقان در اقدام
☘ وقتی کاری را حاج مهدی بهدست میگرفت، انسان خیالش راحت بود این کار به بهترین نحو ممکن انجام خواهد شد. واقعاً دغدغه نداشتیم دیگر. حاج مهدی در عین اینکه اهل اقدام بود، اهل اتقان در اقدام هم بود. کار تمییز فرهنگی از آب درمی آورد.
🔹 تربیت با شهدا
☘ حاج مهدی را با شهدا میشناختند. مسئول واحد شهدای معصومیه بود. با زنده کردن یاد شهدا بستری برای رشد و تربیت بچهها فراهم کرده بود.
☘ ذائقه حاج مهدی به کارهای کوچک راضی نمیشد. وقتی برای شهدا هم کار میکرد کار بزرگ از آب درمیآورد. چندین #یادواره گرفت که در همه قم صدا کرد و با استقبال شدید مردم و طلاب مواجه شد.
یادواره شهید عماد مغنیه
یادواره شهید نواب صفوی
یادواره شهید حسن باقری
یادواره حاج احمد متوسلیان
یادواره شهیدای مقاومت لبنان
🆔 @taalighat
#حاج_مهدی میگفت رفتم دیدن یک جانباز که دستاش قطع شده بود. خیلی حال و هوای خاصی داشت. وقتی خواستم بیام بیرون دقت کردم دیدم یک عکس حرم #امام_رضا علیه السلام بالاسرش زده، زیر عکس نوشته بود:
☘ یار بی دستی ام امام رضاست...
☘ همهی هستی ام امام رضاست...
🆔 @taalighat
عشاق الحسین...
❤️ حوالی سال 1386 بود که #حاج_مهدی مطلبی پای ما رو به هیئت عشاق الحسین تهران باز کرد و کمکم شدیم دلداده #حاج_قربون
❤️ #حاج_قربون یک مداح و روضهخوان خاصه، مجلسش هم متفاوته، حاج قربون به خلاف خیلیها از خوندن گریزانه، بیشتر سعی میکنه مستمع باشه تا خوننده، بیشتر #سینهزن باشه تا مداح، بیشتر #گریهکن باشه تا روضهخوان، از دیدهشدن فراریه
❤️ #حاج_قربون حوزوی است و تا مکاسب را در تهران تدریس میکنه، منبرش هم واقعا قابل استفاده است...
❤️ #حاج_قربون متفاوته، معمولا نمیخونه ولی وقتی هم میخونه اهل تنوع در سبک و آهنگ جدید نیست، قربون #اهل_ذکر است، یکی دو ساعت فقط با چندتا ذکر سینه میزنند، مستمع ش هم همینطوری تربیت شده، دنبال سبک جدید نیست، اهل ذکر گفتن #عاشقانه است باهمین ذکرا دوساعت بهسینه میزنند:
🔻🔻🔻
واویلا علی المظلوم...
بُنیَّ بُنیَّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک...
حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم جانم جانم حسین جانم...
❤️ بعد از مدتها یکی دو شبی است بعد از منبرم، خودم رو بهسرعت رسوندم به #عشاق_الحسین و در کمال تعجب #حاج_قربون خوند و با اون خلوص عجیبش غوغایی کرد و فقط میگفتم #حاج_مهدی روحت شاد که بانی این خیر شدی
❤️ اما امشب دیگه نخوند، فقط اون آخر مجلس وایساده بود و برای خودش سینه میزد، آخر جلسه توی تاریکی اومدم از مجلس بیام بیرون دیدم قربون از حال رفته و ی گوشه غش کرده...
#پیرغلام
#حاج_قربون
#عشاق_الحسین
🆔 @taalighat