eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
672 عکس
709 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️تاملی در باب تحدی و اعجاز ذاتی قرآن ❓سوالی مهم 🔹آیا عجز ما از ساخت سوره ای مثل قرآن منطقا آسمانی بودن این کتاب را اثبات می کند ؟ قرآن در موارد مختلف مخالفین خود را به هماوردی دعوت کرده که از آن به تحدی یاد می شود.در پنج آیه به بحث تحدی اشاره شده و در هریک به شیوه های مختلفی تحدی شده است. 🔹ممکن است در دوره ای خاص مثلا زمان حیات پیامبر اسلام و یا حتی عصر حاضر کسی نتواند سوره ای مثل قرآن بیاورد اما احتمال تحقق این امر در آینده ای نزدیک یا دور منتفی نیست. حتی ممکن است فردی_خاص که قصد پاسخ دادن به تحدی قرآن را دارد اکنون از ساختن متنی مانند قرآن عاجز باشد اما همین فرد سالها بعد از عهده این کار برآید . 🔹 بنابراین، تقاضای قرآن از مخالفان (که اگر نتوانستید سوره ای مثل قرآن بیاورید باید تسلیم شوید و ایمان بیاورید) درخواستی قابل تامل است . برای اثبات معجزه بودن قرآن،حداقل باید به نحوی اثبات شود که هیچ انسانی در هیچ عصری نتوانسته و نخواهد توانست سوره ای مثل سوره های قرآن بیاورد. در حالی که چنین مدعایی نه تنها قابل اثبات نیست، بلکه از دیدگاه بسیاری از مخالفان موارد نقض فراوانی دارد. 🔹با روشی که قرآن برای اثبات معجزه بودن خود در پیش گرفته است، بسیاری از اندیشمندان، هنرمندان،شاعران، مخترعان، و... میتوانند ادعای پیامبری کرده و آثار خود را معجزه بنامند! 🔹حتی فرض کنیم تا روز قیامت هم کسی نتواند متنی مثل قرآن بیاورد، به لحاظ منطقی نتیجه ای که می توان گرفت اینست که : پیامبر اسلام هزاران سال پیش کتابی آورد که هیچ بشری نتوانست نظیر آن را بیاورد همین و بس! یعنی باز هم وحیانی بودن قرآن اثبات نمی شود. 🔹از نظر عقلی محال نیست که یک انسان باهوش، با اتکاء به استعداد و نبوغ ذاتی و ذوق هنری وادبی خود،اثری را به یادگار بگذارد که تا روز قیامت هم کسی نتواند مثل آن را بیاورد و چون چنین فرض و احتمال معقول است تحدی قرآن باز محل تامل است.به نظر می رسد حتی شکست قطعی مخالفان نیز چیزی را اثبات نمی کند. 🔹خلاصه اینکه "نتوانسته اند" هرگز دلیل بر "نخواهند توانست "نمی کند . حتی اگر معلوم شود که بشر هرگز نمی تواند متنی مثل قرآن بیاورد، فقط غیربشری بودن قرآن اثبات می شود نه الهی بودن آن. چرا که غیربشری بودن معادل یا ملازم الهی بودن نیست. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ضرورت تفکیک بین حقیقت دین و قرائت‌های عالمان از دین -بخش دوم 🔹 محاله در مقام اثبات فردی غیرمعصوم اثبات کنه که استنباط او از دین مطابق با دین هست 🔹نمیخواهم بگویم که هر چیزی که ما به آن رسیده ایم مخالف دین است بلکه امکان تطابق و راهی به واقع وجود ندارد 🔹در زمان حضور امام معصوم هم همینطور هست! چرا که هر کسی امکان تشرف به محضر معصوم برای هر استنباط را ندارد 🔹لذا هر حکمی که دست ما هست حکم ظاهری است 👇👇 @Taammolate_talabegi
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: مومن شوخ و بامزه است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اینام میشن عزاداری و جزء شعائر ؟؟؟!!! 🔹عزاداریا یواش یواش داره به جاهای باریک کشیده میشه 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️وحی پیشینی ♦️از گذشته دور تاكنون، نظر غالب يا تمام متكلمين و اندیشمندان اسلامی بر آن بوده است كه، پيامبر(ص) به وسيله «ارتباط مستقيم با خداوند، يا به واسطه فرشتگان، یا ورای حجاب»، با خداوند متعال در ارتباط بوده یا سخن گفته است؛ و وحی الهی و قرآن را، از این طریق دريافت كرده است. . ♦️اين فرض يا نظريه قدیمی، اشكالات اساسى متعددی دارد؛ كه برخی از آنها در اديان پيش از اسلام، و نيز میان فیلسوفان متقدم و متأخر، مطرح بوده؛ و هر روز، پیچیده‌تر گشته است. یکی از این اشکالات، چگونگى «ارتباط مجرد و غير مجرد» و نيز، مسأله "سنخيت" میان آنها است. . ♦️براى حل اين مشكل اساسی، "نظريه وحى پيشينى" قابل ارائه است. در اين نوع تبیین از وحى، پيامبر(ص) پس از تولد و در طول دوران زندگى خود، هيچ ارتباطى مستقیمی با خداوند و فرشتگان، و به طور کلی ‌با ماوراء طبیعت، نداشته است. . ♦️وحیِ پیشینی، به این معنا است که؛ پیامبر(ص) در زمان تولد خود، به همراه اطلاعاتی از پیش تعبیه شده و ژنتیکی، به دنیا آمده است؛ یعنی در مغز و حافظۀ خود، حامل کل متن و لفظِ وحی و قرآن، بوده است؛ و در زمان بعثت خود، اولین رخدادِ "یادآوری" برخی از آیات قرآن کریم، برای وی، واقع شده است. پس از آن نیز، بنا به رویدادها و اتفاقات زمانی و مکانی خاص دوران حیاتشان، به مرور، بقیه آیات قرآن، که محفوظ در مغز ایشان بوده است، از حافظۀ مغزِ پیامبر(ص)، برایشان یادآوری شده است. . ♦️نکته اين نظريه وحی پیشینی، با نزول دفعى و تدريجى قرآن، همخوانى دارد. از سوی دیگر، منافاتی نیز با «محتوای قرآن» و «تاریخ قرآن» ندارد 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام: کسی که به زواید بپردازد هدف مطلوب خود را از دست بدهد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ یک مغالطه شایعِ مخالفین، علیه آیت الله حیدری 🔹نقد "معرفت دینی" و "اجتهادِ" مجتهدین، غیر از نقد "اصل دین" است! 🔹دین الهی معصوم و خطاناپذیر است، اما برداشت و قرائت عالمان از دین، به جهت بشری بودن، خطاپذیر و قابل نقد و ابطال است! 🔹اگر کسی نظرات علما را مقدّس قلمداد کرد، دیگر نمی تواند به نحو آزاد و مستقل فکر کند 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️اشتباهات پیامبر . 🔹تاریخ شیعه، تاریخ پر فراز و فرودی است. به عنوان نمونه، علمای مهم شیعه در قرن سوم، هر کسی را که قائل به عدم «سهو نبی» مثلاً در رکعات نماز بود؛ غالی و غلو کننده در عقائد می‌دانستند، و او را از خود طرد یا تبعید می‌کردند. 🔹 اکنون در دورانی هستیم که غالب علمای شیعه، به عدم سهو نبی (حتی در مسایل ساده) قائلند، و کسی آنها را غالی و غلو کننده نمی‌داند؛ و حتی اگر کسی همفکر آنها نباشد، وی را بی‌معرفت می‌خوانند. . ♦️نکته 🔹یک تمامی صفاتِ انسانی، و به تبع، صفات پیامبران و امامان، «طیفی - تشکیکی» یا به تعبیر ساده‌تر، رتبه‌ای هستند. 🔹دو مهم‌ترین سؤالات و ابهامات در صفاتِ پیامبران و امامان، تبیین مقدار این رتبه، برای ایشان می‌باشد. 🔹سه دو گروه تلاش دارند که رتبه پیامبر و امام را تا حد صفات الهی بالا ببرند: اول، علاقمندان عاطفی پیامبر(ص) و مخصوصاً امامان. دوم، متکلمینِ تاریخ گریز؛ که مجرد از گزارشات تاریخی، درصدد تبیین عقلی صفات ایشان، و توجیه تاریخ‌ هستند. ایشان غالباً در تنگناهای مباحث کلامی، برای فرار از مشکلی، دست به «آفرینش» مشکل دیگری می‌زنند. 🔹چهار برای تأمل بهتر پیرامون مسأله سهو پیامبر یا امام، برخی از مراتب سهو برای ایشان به زبان ساده بیان می‌شود: 🔹۱- سهو در کلام عادی و روزمره؛ مانند اینکه پیامبر نان میخواهد و اشتباهاً می‌گوید خرما دارید؟ به عبارت دیگر، همان «اشتباه لپی» خودمان. 🔹۲- سهو در نظرات یا قضاوت‌ها؛ مثلاً پیامبر در کوچه، حسن را دیده؛ اما تصور نموده است که حسین است. 🔹۳- سهو در اعمال عبادی؛ مثلاً پیامبر نماز چهار رکعتی را، با فراموشی، دو رکعت خوانده است. 🔹۴- سهو در تفسیر تعالیم و دستورات دینی؛ مثلاً فریضه زکات، یک بیستم بوده و پیامبر اشتباهاً آن را یک دهم، تفسیر نموده است 🔹۵- سهو در دریافت یا ابلاغ وحی قرآنی؛ (چه در الفاظ و چه در مفاهیم). 🔹۶- عدم «امکان عقلی» سهو برای پیامبر. 🔺پ.ن ابن ولید قمی، شیخ صدوق، سیدِ مُرتَضی، فضل بن حسن طبرسی و محمدتقی شوشتری، از طرفداران نظریه سهوالنبی هستند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بیانات آیت الله جوادی آملی حفظه الله: 🔹هر خدمتی که دولتمردان سابق و لاحق و الحق به مسجد ها کردند و می کنند وظیفه آن هاست ولی مسجد دولتی نشود. 🔸بگذارید این لباس مستقل باشد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام: ملایمت و مهربانی با پیروان از بزرگواری طبع است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍سکولاریسم فلسفی استحاله‌ی روشنفکری دینی؟! 🔹روشنفکری دینی در دفاع از سکولاریسم عینی یا سیاسی (جدایی نهاد دین از دولت) کارنامه‌ای نسبتا موفق دارد. بر اساس این دیدگاه دولت توسط منتخبین مردم بر مبنای قوانین عرفی جامعه را اداره می‌کند. متولیان دین وظیفه یا حقوق ویژه‌ای در امر دولت و سیاست ندارند. دولت هم مجاز به دخالت مثبت یا منفی در امر دین نیست. اما سکولاریسم رُویه‌ی دیگری هم دارد: سکولاریسم ذهنی یا فلسفی. در این رُویه‌ زندگی منهای خدا و دین و وحی ترسیم می‌شود. تقلیل نقش دین تا سرحد حذف کامل آن سرلوحه‌ی این رُویه‌ی سکولاریسم است. تأمل من درباره موضع روشنفکری دینی در قبال این امر است. 🔸اگر قرار است از سکولاریسم عینی (جدایی نهاد دین از دولت) دفاع شود از آن روست تا فضایی فراهم شود تا دین‌دار (هر دینی) و بی‌دین در فضایی سالم و رقابتی کالای خود عرضه کنند و مردم آزادانه و با اختیار و بصیرت باور دینی خود را انتخاب کنند و «بدون سوبسید حکومتی» مؤمنانه زندگی کنند و کسی به دلیل باور دینی‌اش محدودیت و تضییق نبیند. مسلمان شیعه‌ی معتقد به حکومت دینی در کنار مسلمان شیعه‌ی منکر حکومت دینی زندگی کند. مسلمان سنی در پایتخت شیعیان مسجد خاص خود داشته حق عبادت در به‌شیوه اهل سنت و جماعت داشته باشد. درویش مسلمان در خانقاه و حسینه‌اش بتواند عبادات خود را به شیوه‌ی فقرای معنوی برگزار کند. گرویدن به مسیحیت و اصولا هر تغییر دینی مجازات اعدام نداشته باشد. جوان بهایی به جرم بهایی بودن از تحصیل در دوره‌ی تحصیلات تکمیلی محروم نشود و سران بهایی به اتهام کلیشه‌ای جاسوسی برای اسرائیل (که چند دهه بعد از تبعید سرکرده‌ی این آئین به حیفا، غاصبانه تاسیس شده!) مجرم شناخته نشوند. در یک نظام سکولار نه شیعه بودن امتیاز است نه سنی و درویش و مسیحی و بهایی بودن عامل محرومیت از حقوق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی. فضای رخوت‌زده‌ی تک صدایی جای خود را به فعالیت جدی رقابتی چندصدایی می‌دهد. به‌جای خفه کردن صدای «دیگری» اکنون مجبوری شنونده را قانع کنی که تو هم حرف شایسته‌ای برای عرضه داری. در چنین فضای رقابتی دیگر نمی‌توان به سلبیات و انتقادات از اسلام سنتی اکتفا کرد. 🔻پرسش من این است: روشنفکری دینی در چنین فضای رقابتی چه کالایی برای عرضه کردن دارد؟ یا چه کالای ایجابی عرضه کرده است؟ اگر رویکرد روشنفکران دینی به بلاموضوع شدن تدریجی دین و خدا و پیامبر و وحی و قرآن بیانجامد، یعنی اگر روند تدریجی این طیف سکولار کردن خود دین و تقلیل رو به حذف دین شده باشد، در این صورت دیگر چه جای استفاده از پسوند «دینی» برای روشنفکر باقی می‌ماند؟ اگر در محصولات جدید روشنفکری دینی، امر دین تدریجا همانند برف در آفتاب تموز آب می‌شود، و امر قدسی جای خود را به امور دیگری از قبیل فلسفه یا عقلانیت، عرفان، اخلاق، و معنویت می دهد، روشنفکری دینی باید صادقانه استحاله‌ی خود را به روشنفکری عرفانی، اخلاقی، فلسفی یا معنوی به اطلاع علاقه‌مندان و پیروان برساند. واضح است که مرادم عرفان دینی، اخلاق دینی، عقلانیت دینی و معنویت دینی نیست. در نقد «اسلام تک ساحتی» به‌تفصیل در این زمینه سخن گفته‌ام. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام: برادر جز در هنگام نیازمندی شناخته نمی شود. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍مفاد اخبار "من بلغ" 🔹برخی(و شاید مشهور) قائل به آنند که اخبار "من بلغ"، موجب تصحیح سند روایت می شود. بنابراین نتیجه ضمیمه اخبار "من بلغ" به ادلّه مستحبّات، حجّیّت سند ادلّه مستحبّات است. بنابراین می توان فتوی به استحباب آن عمل داد. 🔹برخی دیگر، مفاد اخبار "من بلغ" را استحباب فعلی که ثواب برای آن گفته شده است می دانند؛ البته به عنوان ثانوی(بلوغ ثواب). 🔹برخی نیز، اخبار "من بلغ" را ارشاد به حکم عقل می دانند. بنابراین این اخبار نه موجب تصحیح سند می شوند و نه موجب حکم به استحباب عمل! در نتیجه نمی توان با تمسّک به این اخبار، فتوی به مفاد روایت ضعیف داد! این اخبار تنها ارشاد به حکم عقل می کنند؛ خدای متعال بر بندگان خود تفضّل کرده که اگر از ناحیه پیامبر اکرم وعده ثواب بر عملی به مکلّف برسد و مکلّف هم برای به دست آوردنش، آن فعل را انجام دهد، خدای متعال ثواب وعده داده شده را به بنده اعطاء می کند! بنابراین این اخبار نه سند را تصحیح می کنند، و نه استحباب عمل را! مرحوم آقای خوئی قائل به قول سوم هستند؛ از همین رو در تعلیقه بر کلام عروه و هم چنین در منهاج فرموده اند: بسیاری از مستحبّات و مکروهاتی که در این کتاب(عروة و منهاج) وجود دارد، فاقد دلیل بوده و استحباب و کراهتش ثابت نیست. در نتیجه باید آنها را رجاء به جا آورد. 🔸شمول اخبار "من بلغ" نسبت به مکروهات: به عنوان مثال اگر روایت ضعیفی دلالت بر کراهت پنیر خوردن بدون گردو داشته باشد، آیا مشمول اخبار "من بلغ" خواهد بود یا خیر؟ 🔻برخی جمود بر لفظ کرده و فرموده اند: موضوع اخبار "من بلغ"، "مَن بلغه ثواب" است، و کراهت و حزازت را شامل نمی شود. 🔻در مقابل نیز برخی بین استحباب و کراهت تفاوتی قرار نداده اند؛ "من بلغه ثواب"، اعم از آن است که ثواب بر فعل باشد(مستحبّات)، و یا ثواب بر ترک(مکروهات). 🔸کیفیت بلوغ ثواب آیا بلوغ ثواب (مذکور در اخبار "من بلغ") حتما باید به وسیله روایت باشد؟ 🔻قدر متیقّن از "بلوغ ثواب"، بلوغ به وسیله روایت است. اما ممکن است که گفته شود، حتی اگر با فتوای یک فقیه مبنی بر استحباب یک عمل، ثوابی به ما برسد ، موضوع اخبار "من بلغ" صادق است. به عبارت دیگر: "من بلغه ثواب" اطلاق داشته و همانگونه که شامل ثوابی که از طریق روایت به دست ما رسیده می شود، شامل ثوابی که با فتوای فقهاء هم به دست ما رسیده نیز می شود. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️زندگی با الگوی اعراب جاهلی . ♦️جزیرة العرب تا قبل از بعثت پیامبر(ص)، آموزه‌های اعتقادی و اخلاقی و نیز، احکام، آداب، رسوم و قوانین اجتماعی خاص خود را داشته است؛ که مردم آن دیار بادیه‌نشین و غیر متمدن پیش از اسلام، به آنها معتقد و پایبند بوده‌اند. وقتی پیامبر(ص) مبعوث شدند، تا حدود 13 سال، اقبالی در میان جامعه خود نداشتند. هنگامی که به مدینه هجرت نمودند؛ تازه، کم کم توانستند میان مردم این شهر جایگاهی بیابند و بر ایشان مسلط شوند. بنابراین، تقریباً 5 سال آخر عمر پیامبر(ص)، دورۀ طلایی تبیین و ترویج شریعت خاص ایشان بوده است. . ♦️در این دوران طلایی، پیامبر(ص) برخی از آموزه‌های اعتقادی و اخلاقی، و نیز، آداب، رسوم و قوانین اجتماعی موجود در جزیرة العرب را تغییر، و برخی را امضا فرمودند؛ و شاید به جای امضا، بهتر است بگوییم نتوانستند تغییر دهند، و یا در اولویت ایشان برای تغییر، قرار نگرفتند. ♦️تغییراتِ پیامبر(ص)، در «عقائد، اخلاق و احکام» آن دوران، بسیار متفاوت رخ داده است؛ بیشترین میزان تغییرات، در عقائد اعراب جاهلی و کمترین تغییرات، در احکام مردم جزیرة العرب واقع شده است. . ♦️اکنون اگر بتوانیم با کنار زدن تحریفات 1400 سال گذشته در دین اسلام، موارد تغییرات و موارد امضایی پیامبر(ص) را به درستی کشف کنیم، سپس می‌توانیم سه رویکرد نسبت به پایه‌های دین، یعنی عقائد، اخلاق و احکام داشته باشیم: 🔹1ـ همه آن آموزه‌های سه‌گانه را منحصر به دوران صدر اسلام و زمان و مکان خاص جزیرة العرب بدانیم؛ که ربطی به آیندگان ندارند. 🔹2ـ همه آن آموزه‌ها را برای همۀ دوران‌ها، و تمامی زمان‌ها و مکان‌ها بدانیم؛ یعنی هر انسانی که بعد از بعثت پیامبر(ص) به دنیا می‌آید، لازم است که پایبند به این آموزه‌ها باشد. 🔹3ـ قائل به تفکیک شویم؛ و بگوییم، آموزه‌های امضایی پیامبر(ص)، مخصوص صدر اسلام و زمان و مکان خاص آن دوره است؛ و تنها، آموزه‌هایی تغییری پیامبر(ص)، شامل همه دوران‌ها خواهد بود؛ که لازم است مردم به آن پایبند باشند. . ♦️اگر قائل به تفکیک آموزه‌های امضایی و تغییری شویم، بیشترین حجم احکام شرعی، آداب، رسوم و قوانین اجتماعی اسلامِ غیر محرّف، ربطی به امروز ما نخواهد داشت. یعنی ما موظف نیستیم به سبک آموزه‌های بدوی 1400 سال قبل، زندگی کنیم؛ و معیارهای زندگی فردی و اجتماعی خود را بر پایه‌های آموزه‌هایِ پیشین اعراب جاهلی، قرار دهیم. . ❓سؤال آیا عقلاً و منطقاً، درست است که قوانین فردی و اجتماعی، با تحول زمانه و گذشت قرن‌ها، تغییر و تحول نیابند؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات بی احترامی خلیفه دوم به حضرت زهراء ( سقط حضرت محسن ) ♦️به مناسبت ایام عزاداری شهادت حضرت فاطمه قصد داریم نگاهی گذرا بر استنادات اهل تشیع به منابع اهل سنت بیندازیم تا اعتبار علمی این استنادات روشن شود . 🔹1)الوافی بالوفیات صفدی : إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم البيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا (جلد : 6 صفحه : 15)!! نقد : واقعا تاسف برانگیز است که برای اثبات این هتک حرمت به چنین منابعی استناد می شود . با جستجوی کوتاه در متن کتاب متوجه این نکته می شویم که عبارت فوق برش و تقطیعی ناشیانه است . ماجرا این است که صفدی میگوید: نظام [ادیب و متکلم مشهور]شخصی معتزلی و گمراه بوده وعقاید گمراهی داشته مثلا میگفته عمر زده پهلوی فاطمه را شکسته.... . صفدی در شرح حال نظام معتزلی موارد افتراق نظر او با معتزله را بیان می کند. او اولین وجه اختلاف را در این می داند که نظام عقیده داشته خداوند موصوف به قادر بر شر و معاصی نمی شود ولی معتزله قائل بودند که خداوند موصوف به این دو می شود ولی بخاطر قبیح بودن این امور را انجام نمی دهد. در ادامه نیز متن مورد استناد شیعه را ذکر می کند : وَمِنْهَا ميله إِلَى الرَّفْض ووقوعه فِي أكَابِر الصَّحَابَة رَضِي الله عَنْهُم وَقَالَ نَص النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم على أَن الإِمَام عَليّ وعينه وَعرفت الصَّحَابَة ذَلِك وَلَكِن كتمه عمر لأجل أبي بكر رَضِي الله عَنْهُمَا وَقَالَ إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم لبيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا ( الوافی بالوفیات ج 6 ص 15) 🔹2)الملل و النحل شهرستانی : إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( جلد : 1 صفحه : 71) باز شهرستانی در کتاب خود در شرح حال نظام شروع به شمارش منفردات نظام از معتزله می کند و در مسئله یازده می گوید : الحادية عشرة: ميله إلى الرفض، و وقيعته في كبار الصحابة. .... تا اینکه : و زاد في الفرية فقال: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( الملل و النحل ج 1 ص 71) 🔹3)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی : أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن ( جلد : 1 صفحه : 268) این مطلب اصلا سلسله راوی ندارد!!اصلا نمیشود اسمش را گذاشت روایت بلکه سخن یک شخص رافضی است!! حتی سخن او هم نیست در متن چنین آمده که:یک شخصی می آمد نزد ابن ابی دارم وبه او میگفت:عمر زد پهلوی فاطمه را شکست. لذا این سخن اصلا کلام خود ابن ابی دارم نبوده و کلام فردی مجهول است و حتی اگر کلام خود ابن ابی دارم هم باشد او به لحاظ رجالی اعتباری ندارد. نظر خود ابن حجر عسقلانی در مورد ابن ابی دارم : أحمد بن محمد بن السري بن يحيى بن أبي دارم المحدث أبو بكر الكوفي" الرافضي الكذاب" ( لسان المیزان ج 1 ص 268 ) نظر ذهبی در مورد او : قُلْتُ: شَيْخٌ ضالّ مُعَثَّر. ( سیر اعلام النبلاء ج 12 ص 126) ادامه دارد... 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ملت پنجاه سال قبل حق ندارد سرنوشت ملت پنجاه سال بعد را تعیین کند! 🔹ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، این‌ها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آن‌ها برای آن‌ها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رأی دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می‌کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ♦️برشی از سخنرانی حضرت امام در بهشت زهراء مورخه 12 بهمن 1357 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️معظم له (آیت الله شبیری زنجانی) در پاسخ به درخواست حجت الاسلام والمسلمین رئیسی برای ارائه رهنمود، فرمودند: ما اهل فن نیستیم که درباره جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای رفع مشکلات کشور است. مسئولان هم تلاش کنند که اقداماتشان خالصانه باشد و ارتباط خود را با اولیاء الهی قطع نکنند. اخلاص نتیجه مثبت دارد. 🔹برگرفته از کانال تلگرامی ایشان!!😳😳 👇👇 @Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
♦️معظم له (آیت الله شبیری زنجانی) در پاسخ به درخواست حجت الاسلام والمسلمین رئیسی برای ارائه رهنمود،
موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید شیعه در دیدار با ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران گفت: "ما اهل فن نیستیم که درباره جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم." آقای رئیسی که برای دیدار با مراجع قم به این شهر رفته بود، از آقای شبیری زنجانی درباره ارائه راهکار برای حل مشکلات کشور سوال کرد. آقای شبیری در پاسخ گفت که او متخصص امور نیست و تنها می‌تواند برای حل مشکلات دعا کند. او در همین رابطه افزود که اگر همه به وظایفشان عمل کنند، شرایط تغییر خواهد کرد. شبیری زنجانی از روحانیونی است که در امور حکومتی و سیاسی دخالت نمی‌کند با این حال در چند مورد نام او به رسانه‌ها کشید شده است. او یکبار برای رفع حصر حسینعلی منتظری، از بنیانگذاران جمهوری اسلامی که بعدها یکی از منتقدان اصلی حکومت شد و مخالف اعدام‌های جمعی ۶۷ بود، میانجیگری کرد. بار دیگر نیز محمد یزدی رئیس سابق مجلس خبرگان که سال پیش درگذشت، در سال ۹۷ به آقای شبیری زنجانی نامه‌ای علنی و شدیدالحنی نوشت و از او به‌دلیل دیدار با برخی مقامات سابق اصلاح طلب ازجمله محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین، انتقاد کرد. ♦️منبع خبر:بی بی سی فارسی 👇👇 @Taammolate_talabegi