بسم الله الرحمن الرحیم
چند نکته از قرآن کریم صفحه 395
1* غرور علمى، گاهى آنچنان انسان را خودمحور مىسازد كه دیگر نقش هیچ كس یا هیچ چیز را قبول ندارد. «انّما أوتیته على عِلمٍ عندى»
2* به علم خود نازیدن، اخلاق قارونى است. «على عِلمٍ عندى»
3* ثروت و قدرت را احسان الهى بدانیم، نه محصول علم و تلاش خود. (مردم مىگفتند: این خداوند است كه به تو ثروت داده است، قارون مىگفت: خودم بر اساس علم، آن را پیدا نمودهام.) «احسن اللّه - على عِلمٍ عندى»
4* آشنایى با تاریخ، بهترین درس عبرت است. «أولم یعلم... من قبله»
5* دست بالاى دست بسیار است. «من هو أشدّ منه»
6* قدرت و ثروت در دست انسانهاى غافل، سبب فخرفروشى، خودنمایى وتجمّلگرایى است. «فخرج على قومه فى زینته»
7* به رخ كشیدن ثروت، صفتى قارونى است. «فخرج على قومه فى زینته»
8* قارون صفتان، خود را برتر از دیگران مىدانند. «على قومه»
9* اشرافىگرىِ حاكمان، مىتواند فرهنگ مردم را تغییر دهد. «على قومه فى زینته... یا لیت لنا...»
10* ظواهرِ زیباى دنیا، دامى براى جذب و انحراف كوتهفكران است. «قال الّذین یریدون الحیاة الدّنیا»
11* علم واقعى، انسان را به سوى آخرت و تقوى و عمل صالح سوق مىدهد. «قال الّذین اوتوا العلم ویلكم ثواب اللّه خیر»
12* علما باید مردم را از عشق به دنیا برحذر دارند. «قال الّذین اوتوا العلم ویلكم ثواب اللّه خیر»
13* اگر چیزى را از كسى منع مىكنیم، در صورت لزوم و توان، بهتر از آن را به او عرضه نماییم. «ثواب اللّه خیر»
14* ایمان و عمل صالح، زمانى سعادت آفرین است كه انسان بر آن پایدار باشد. «آمن و عمل صالحاً و لا یلقّاها الاّ الصّابرون»
15* نتیجه ظلم، هلاكت است. «فبغى علیهم... فخسفنا به»
16* به جاى تمنّاى ثروت دیگران، به دادههاى الهى قانع باشیم. «تمنّوا مكانه... یبسط الرّزق... و یقدر»
17* همه آرزوها، به صلاح نیست. «تمنّوا مكانه»
18* گاه، مستجاب نشدن دعا و برآورده نگردیدن آرزو، بزرگترین لطف و منت الهى بر انسان است. «تمنّوا مكانه... منّ اللّه علینا»
19* ثروتى كه انسان، آن را از جانب خدا و براى او نداند، او را به كفر مىرساند. «لایفلح الكافرون»
20* در حدیث مىخوانیم كه اگر كسى به واسطه بهتر بودن بند كفشش بر دیگرى خود را برتر ببیند، جزو كسانى است كه ارادهى علوّ در زمین دارند.
چه بسیارند كسانى كه در تهیه مسكن، مركب، لباس، كلام، ازدواج و نامگذارى فرزند، كارى مىكنند كه در جامعه نمودى داشته باشند و مردم متوجّه آنان شوند كه به فرموده روایت، این افراد اراده برترى در زمین دارند و از بهشت محرومند.
21* هرگونه برترىطلبى، ممنوع است. «لا یریدون علوّاً»
22* منشأ فساد، برترىجویى است. «لایریدون علوّاً... و لا فسادا»
23* پرهیزكار كسى است كه ارادهى تفاخر وبرترى بر دیگران ندارد. «لایریدون علوّاً... والعاقبة للمتّقین»
24* مهمتر از انجام كار نیك، به سلامت رساندن آن به صحنهى قیامت است. «جاء بالحسنة» (چه بسیارند كسانى كه كارهاى خوبى انجام مىدهند، ولى به واسطه گناه، منّت گذاشتن، عُجب و یا تحقیر دیگران، آن را از بین مىبرند و نمىتوانند كار خوب خود را به قیامت برسانند.)
25* حتّى در گفتار، سخن خویش را از خوبىها آغاز كنیم. (ابتدا كلمه «الحسنة» آمده، سپس «السیئة»)
26* خداوند پاداش نیكىها را با فضل خود مىدهد، ولى در كیفر بدكاران با عدل خویش رفتار مىكند. «فله خیرٌ منها - لایجزى... الاّ ما كانوا یعملون»
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_395
#غرور_علمی
#علم
#ثروت
#قدرت
#قارون
#علما
#نتیجه_ظلم
#تمنای_ثروت_دیگران
#آرزو
#برتری_جویی
#تفاخر
#کار_نیک
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 476
1* یكى از راههاى تربیت و ارشاد، بیان تاریخ گذشتگان و الگوهاى مثبت است و قرآن بارها این روش را به كار برده است.
2* قصههایى باید مورد تلاوت و تدبر قرار گیرد كه حقّ باشد و هدف از آن نیز ترویج حقّ باشد. «منهم من قصصنا علیك»
3* قصهگویى را سبك نشمریم. قرآن چندین قصه تعریف كرده است. «قصصنا»
4* در بیان تاریخ، عبرتها مهم است نه آمارها. «منهم من لم نقصص»
5* از ذكر نشدن نام خود ناراحت نشویم، نام بسیارى از انبیا نیز برده نشده است. «منهم من لم نقصص»
6* معجزات انبیا طبق اذن الهى است نه توقع و هوس مردم. «الا باذن اللّه»
6* منافع چهار پایان در تأمین سوارى و تغذیه خلاصه نمىشود؛ پوست و روده و پشم و كرك و شیر آنها و شخم زدن از دیگر منافع است. حتّى از فضولات آنها براى كود طبیعى یا وسیلهى ایجاد حرارت استفاده مىشود. هم چنین نقش حیوانات در ایجاد كارخانههاى پشم و نخریسى و چرم سازى و لبنیات چشمگیر است.
7* در آفرینش هستى، انسان محور است. «جعل لكم الانعام... و لكم فیها منافع»
8* اسلام به مسألهى تغذیه و بهرهگیرى از گوشت برخى چهار پایان سفارش كرده و خام خوارى مورد ستایش اسلام نیست. «و منها تأكلون»
9* انسان به حیوان محتاج است «لتبلغوا علیها حاجة فى صدوركم» (ولى حیوان به انسان محتاج نیست.)
10* امكانِ حمل و نقل دریایى با كشتى، یكى دیگر از نعمتهاى الهى است. «و علیها و على الفلك تحملون»
11* انسان ناسپاس است؛ از نعمتها بهره مىبرد ولى صاحب نعمت را انكار مىكند. «فاىّ آیات اللّه تنكرون»
12* جهانگردى هدفدار مورد ستایش است. «افلم یسیروا... فینظروا»
13* یكى از انتقادهاى قرآن هجرت نكردن براى كسب تجربه و عبرت و معارف است. «افلم یسیروا... فینظروا»
14* از عوامل سقوط و زوال تمدّنها، مخالفت با انبیا و ترك سنّتهاى الهى است. «افلم یسیروا...»
15* هر تمدن و پیشرفتى ملاك رستگارى و سعادت نیست. «قوّةً و آثاراً فى الارض فما اغنى عنهم...»
16* حفظ آثار اقوام گذشته، براى عبرت آیندگان لازم است. «فینظروا»
17* غرور علمى، مانع حقّ پذیرى است. «جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم»
18* مغرور شدن به علم خود، سبب تحقیر و استهزاى وعدههاى الهى است. «عندهم من العلم... یستهزؤن»
19* منطق مخالفان در برابر برهان و معجزه انبیا، تمسخر و استهزا است. «رسلهم بالبینات... یستهزؤن»
20* ایمان در حال اضطرار ارزش ندارد، گرچه واقعى باشد. «فلمّا رأوا بأسنا قالوا آمنّا»
21* اضطرارها فطرت را شكوفا مىكند و كفّار را به سراغ ایمان مىآورد ولى ایمانِ اضطرارى ارزشى ندارد. «فلم یك ینفعهم ایمانهم»
22* ایمان باید اختیارى باشد نه از روى اضطرار و ناچارى. «فلم یك ینفعهم ایمانهم»
23* نقل سرنوشت كفّار، براى آیندگان عبرت است. «قالوا آمنا... لم یك ینفعهم ایمانهم»
24* لحظهى مرگ، خسارت انسان جلوه مىكند. «خسر هنالك»
#تفسیر_آسان_قرآن
#تربیت
#قصه
#نام
#منافع
#آفرینش_هستی
#تغذیه
#کشتی
#ناسپاس
#جهانگردی
#عوامل_سقوط
#حفظ_آثار
#غرور_علمی
#منطق
#عبرت
#مرگ
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)