eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
222 دنبال‌کننده
152 عکس
31 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه حبه قند: زن زندگی زیبایی(۵) پایانی (۱۰ نکته درباره زنانگی و ریحانگی) نکته دهم: تصور غلط برخی مردان (و حتی زنان) این است که تمایل و لذت جنسی بیشتر یک امر مردانه است و در زنان موضوعیت چندانی ندارد یقیناً چنین نیست اما: • اولا جنس میل جنسی در زنان و مردان متفاوت است؛ امر جنسی به طور کلی یک امر جسمی-روحی است صبغه عاطفی و احساسی ارضا جنسی در زنان پررنگ تر است و در مردان صبغه جسمی آن غلبه دارد. • ثانیا باید بین «شدت نیاز» و «شدت لذت» تفاوت گذاشت؛ شدت نیاز بالفعل مرد در امر جنسی بیشتر است اما قابلیت بالقوه زن برای رسیدن به لذتِ شدیدتر، عمیق تر و مکرر از مرد بیشتر است یعنی پتانسیل جنسی زن (متاهل) از مرد بیشتر است. حتی اگر میل (نه نیاز) جنسی در زنان متاهل را بیشتر بدانیم، چون قدرت کنترل گری طبیعی در او بیشتر است، نیاز بالفعل او از مرد کمتر خواهد بود. آنچه در زن بیشتر است نیاز به عشق بازی است و آنچه در مرد بیشتر است نیاز به مقاربت‌ جسمی است یکی از دلایل این تفاوت هم تفاوتهای هورمونی است. قاعدتا به همین دلیل است که به لحاظ حقوقی، زن حق همبستری(خوابیدن مرد در بستر زن) دارد و حق مرد، تمکین جنسی زن است. اگرچه تامین نیاز جنسی زن (نه تمکین مرد) نیز به طور کلی از وظایف مرد و جزو حقوق زن می باشد. (البته طبع و مزاج افراد با هم متفاوت است و نکات مذکور ناظر به حالت غالب است) • ثالثا سبک زندگی مدرن، تعادل میل جنسی در مردان و زنان را به هم زده است افزایش مواجهه های جنسی محیطی(مجازی و حقیقی) به شکل مستقیم و غیرمستقیم در زندگی مدرن؛ کم شدن حیا و کاهش مرزگذاری های جنسی و جنسیتی؛ دسترسی ساده ؛ فراوان و بی زحمت به زنان و بستر جنسی؛ موضوعیتِ مضاعف پیدا کردن جسم و بدن در کنار خودمحوری اومانیستی انسان متجدد؛ فشار زیاد کار و زندگی ماشینی و... موجب شده از طرفی «تمرکز» و «قوت جنسی» مردان به لحاظ روحی و جسمی هرز رفته و «رغبت» و قابلیت تامین کنندگی آنها نسبت به همسرشان پایین بیاید (زود انزالی، سردی) و از سویی زنان که آن ها هم زودتر و بسیار بیشتر از گذشته در معرض اتمسفر جنسی قرار می‌گیرند؛ عملا دیرتر ازدواج می کنند و کمتر از قبل بارداری؛ زایمان و شیردهی را تجربه می‌کنند و همچنین کمتر از قبل در حفاظ و پوشیدگی به معنای عام آن هستند (همین امور در گذشته نقش قابل توجهی در تعدیل نیروی جنسی زن ایفا می کرد) ضمن اینکه برخی زنان به دلایل مختلف نسبت به امور جنسی تصوّرات غلط یا احساس منفی دارند یا فاقد مهارت های زناشویی لازم در این زمینه اند که این ها نیز به «کاهش رغبت» مرد منتهی می‌شود؛ یعنی به طور خلاصه «تمرکز»؛ «توان» و «رغبت» مردان تحلیل رفته و هرز می شود اما مطالبه جنسی در زنان افزایش یافته‌است ضمن اینکه افراد؛ بیش از آنکه به وظایف خود در قبال هم فکر کنند به دنبال حقوقشان می گردند نتیجه مشخص است: احساس حرمان جنسی به ویژه در زنان. راه حل: ریشه اصلی بسیاری از مشکلات نظام خانواده از جمله این مورد به تغییر نگرش انسان‌ متجدد به اصل ازدواج باز می گردد؛ تلقی رایج امروزی از ازدواج، چیزی شبیه به تأسیس یک شرکت تعاونی است که افراد با شراکت با یکدیگر بیش از هر چیز به دنبال تأمین منافع حداکثری خود هستند در این نگرش فردیت، حقوق محوری و منافع هر یک از شرکا بیش از هر چیز اهمیت دارد درحالی که زوجیت، یک شراکت صرفا قراردادی مانند آنچه در مناسبات اجتماعی رخ می‌دهد نیست بلکه پیوندی است که اصل و اساسش بیش از آنکه بر «قرارداد»، «فردیت» و «حقوق» بنا شده باشد بر پایه «پیوندی طبیعی»، «مکملیت» و «عشق و ایثار» است تقلیل زوجیت به یک قرارداد حقوقی، و خانواده به شرکت تعاونی، بسیاری از نسبت ها را جابجا می کند.(تفصیل بیشتر این بحثِ دقیق در این مجال نمی گنجد) در کنار تمرکز بر اصلاح نگرش مذکور درباره زوجیت و در ذیل آن، این موارد نیز می‌تواند موثّر باشد: • اصلاح تصوّر مردان نسبت به نیاز جنسی زنان و توجه به حقوق ایشان • توجه به نقش حیاتی و اثر مستقیم کنترل چشم، تخیّل و پوشش در سلامت جنسی و کیفیت روابط زناشویی انسان • مهارت آموزی و توجه به وظایف زناشویی در هر دو جنس • توجه خانواده ها به بحران جنسی موجود و ضروت کم کردن قیود در ازدواج • ترویج فرهنگ فرزندآوری https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ... السَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلامِ
یه حبه قند در کدام جبهه ای؟ مرحوم شریعتی جمله قابل تاملی دارد: «وقتی که در میدان حق و باطل نیستی هرکجا که خواهی باش؛ خواه به نماز بایست خواه به شراب بنشین هیچ فرقی نمی کند» ایشان در ادامه حاجیانی را که بعد از خروج امام حسین به سمت کوفه ایشان را همراهی نکردند به سخره می‌گیرد و گردش آنها به دور کعبه را به چرخش یاران معاویه به دور کاخ سبز او تشبیه می کند و رمی جمراتشان را نوعی شوخی با شیطان می خواند. آنچه شریعتی بدان اشاره کرده است یک اصل مهم در فلسفه تاریخ از نگاه تشییع است و آن اینکه از ابتدای تاریخ همواره دو جریان در موازات هم و در واقع در تقابل با هم وجود داشته که گاهی در خفا و گاهی علنی تر خودنمایی کرده است اگرچه جریان باطل هیچ گاه چهره عریان خود را آشکار نمی کند ؛همواره بخشی از حق و بخشی از باطل را به هم می آمیزد، خود ردایی از حق می پوشد و مانند کف روی آب بر حقیقت سوار می شود و از سنت های الهی سواری می گیرد. اگر اثر و خاصیتی دارد از همان سنت ها است اما چون جهتگیری کلان آن و نظم و نظامی که در راستای آن جهتگیری در زندگی انسان خلق می کند؛ باطل است در نهایت نه رشد می دهد و نه باقی می ماند. در مقابل، جریانی است که در کلیت خود حق است اگرچه رگه هایی از باطل هم در آن وجود داشته باشد این رگه های باطل هرچند جریان حق را محدود می کند و از قدرت او می کاهد اما در نهایت؛ هسته اصلی حق مانند مذابی که از دل زمین طغیان می کند، پوسته ها و پینه های باطل را پس می زند و بر آنها غلبه می کند. کوبیدن کلیت جریان حق به بهانه رگه های باطلش بی بصیرتی است. فهم شیعه این است که این دو جریان کلی همواره عرصه ها، بازیگرها و یاران خود را در طول تاریخ بازتولید کرده است. مفهوم امام جریان حق و امام جریان باطل شاید بیش از آنکه مفهومی فقهی باشد مفهومی فلسفی و تاریخی است و چون تقابل این دو جریان محدود به عصر حضور انبیاء و ائمه نیست؛ در دوره غیبت هم ما جریان حق و باطل و به تبع آن، یاران این دو جریان را خواهیم داشت و بر همین اساس امام حق و امام باطل را ؛ چراکه بقای نهضت حق، بدون سر و فرمانده بی معنا و ناممکن است. ایده ولایت فقیه از دل همین نگاه به تاریخ بیرون می آید. [یوم نَدعوا کل اُناس باِمامهم] حال فرض کنیم کسی در جریان باطل مستقر شود و عملا پشت سر امام باطل قرار گیرد اما اعمال خیر انجام دهد حکم او چیست؟ این که در روایات فرموده اند عمل بی ولایت مقبول نیست یا اسلام بر ۵ ستون بنا شده که آخرین آن ولایت است و بعد اضافه می کند که به هیچ چیز مانند ولایت توصیه نشده اید و... به همین دلیل است. عمل خیر در میدان باطل حتی می تواند به مصادره جریان باطل درآید و موجب تقویت آن شود(صفوان جمّال) اینجاست که می فهمیم چرا ولایت و حتی حب علی ع از نفس، چرک زدایی می‌کند و نمی‌گذارد انسان در باتلاق باطل فرو رود و اینجاست که می فهمیم که چرا دین داری در میدان باطل رشد آفرین نیست درحالی که آن مسیحی اروپایی و آمریکایی که با مشاهده فاجعه غزه به سمت جریان کلی حق می غلتد و هزینه اش را می دهد رشد می کند هر کنشگری فردی و اجتماعی ما در این برهه مهم تاریخ که اندکی از قدرت جریان حق بکاهد یا اندکی به آتش جبهه باطل بدمد ما را فرسنگ ها از امام حق و غایب این عصر دور می کند. وقتی که در میدان حق و باطل نیستی هر کجا که خواهی باش... https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند: چرا رای می دهم؟ چون: 🔻حتی اگر مردم به کار نداشته باشند و به آن بی اعتنا باشند سیاست به مردم کار خواهد داشت! 🔻چون تحقق همه آرمان ها و حتی نیازهای واقعی مردم منوط به قدرتمند بودن حاکمیت است حکومت ضعیف نه می تواند ملتش را از دنیا بگیرد نه می تواند در داخل را مستقر کند و نه حتی می تواند را برای مردم و نخبگانش به شکل پایداری تامین کند. در این دنیای جنگل، ضعیف بودن برای طعمه شدن کافی است از هر نوعش 🔻چون رای دادن یا ندادن من برای کسانی که به دشمنی آنها با این مردم مظلوم شک ندارم؛ «مهم» است چه دیکتاتور صفتان داخلی شان و چه گرگ صفتان خارجی شان که اگر نبود، اینچنین برای آن هزینه نمی کردند. ایضا مشارکت من برای آنها که به دلسوزی شان شک ندارم نیز «مهم» است. یک طرف تشویق عاملان ترور جسم یا تفکر حاج قاسم است به رای ندادن و طرف دیگر خود حاج قاسم است که کلیت نظام را نگهبان می داند 🔻چون معتقدم چه موافق باشیم چه نباشیم؛ فعلا و در این شرایط تاریخی تنها راه حفظ تمامیت ارضی ایران حمایت و البته اصلاح و ترمیم حاکمیتی است که چهارگوشه این کشور را نگه داشته است. توهم نیست؛ سیاست قطعی گرگ های خارجی است که راهش صرفا از تضعیف حاکمیت می گذرد 🔻چون داشته های ایمانی، انسانی و طبیعی این آنقدر متکثّر و به لحاظ تاریخی آنچنان ریشه دار است که اجازه ناامیدی از بهبود وضعیت و یا یاس از تغییر را بالکل منتفی می کند. 🔻چون نمی خواهم با ، فرصت بیشتری برای مصادره خواسته هایم به اربابان پول و رسانه و سیاست بدهم. این حرف درستی است که حاکمان بد عموما توسط مردم خوبی که رای نمی دهند بر گرده توده ها حاکم می شوند! 🔻چون ام چون زنده ایم و می خواهم این زنده بودنمان را به رخ همه کسانی بکشانم که با تمام وجودشان سرک می کشند که نشستن و تسلیم شدن ما را ببینند 🔻چون خداوند مقرّر کرده است که راه در اقوام، تغییر در اراده و آنهاست: انّ الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم. خدا آن ملتی را سروَری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت غبار گرفته را تمیز می کنند نه تخریب https://eitaa.com/taherrahimi
أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ ... كجاست آنكه شوكت ستمكاران را درهم مى‏ شكند؟
هدایت شده از حسین سوزنچی
با توجه به جنايت‌های گسترده رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم فلسطين به ويژه زنان و كودكان، كمپين جهانی اخراج رژيم اسرائيل از كميسيون مقام زن سازمان ملل توسط مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان آغاز شد. براي حمايت از اين كمپين روی لينك زير كليك كنيد: https://chng.it/fvqQV4VLM5 نكات مهم: ١-جهت ورود به كمپين ابتدا وارد لینک بالا شوید. ٢- یک ايميل معتبر ثبت نمایید و کمپین را امضا کنید. ٣- پس از امضا، لينك ارسال شده به ايميل را تأييد نماييد. توجه: گاهی قبل از ایمیلی که باید تایید کنید، وقتی ایمیلتان را وارد کردید، ایمیلهای دیگری از همین سایت (Change.org) می‌آید که از شما می‌خواهد در کمپینهای دیگرش شرکت کنید و آن ایمیلها فاقد دکمه تایید است؛ مثلا با این عنوان The petition still needs your help ایمیلی که دکمه تایید را دارد عنوانش در صفحه ایمیل شما ابتدا اسم شماست و بقیه‌اش این عبارت است: confirm your email or your signature will be removed shortly روی دکمه تایید هم این عبارت نوشته است: Click here to confirm your signature زیر آن یک لینک اضافه دارد که اگر این دکمه عمل نکرد می‌توانید از آن لینک وارد شوید. @souzanchi
یه حبه قند هر چیزی جای خودش! گفت: واقعا بهتر نیست به جای روزه و تحمل گرسنگی و تشنگی به فقرا کمک کنیم یا سعی کنیم دروغ گویی یا ریا رو ترک کنیم واقعا خدا کدوم یکی رو می خواد؟ گفتم: تا حالا فکر کردی چرا خدا در عالم طبیعت این همه تنوع ایجاد کرده؟ تنوع در میوه ها؛ رنگ ها؛ غذاها؛ بوها؛ صداها و...واقعا اگر مثلا رنگ آبی یا سبز وجود نداشت میشد رنگ دیگه ای رو دقیقا جایگزین اون کرد؟ میشه چشم رو جایگزین گوش کرد؟ یا مثلا میشه جنس نر و ماده رو جایگزین هم کرد؟ یا شب و روز رو؟ سبزیجات دقیقا با لبنیات قابل جایگزینی است؟ خوب که نگاه میکنی در واقع هر موجودی توی این عالم یک «کارویژه» مخصوص داره و هیچ چیز رو نمیشه دقیقا و کاملا جایگزین چیز دیگه ای کرد همه انسان ها منحصر به فرد هستند دقیقا مثل اثر انگشتشون. حتی در «شنیدن» دوباره یک حرف؛ اثری هست که در «دانستن» همون مطلب نیست میخوام بگم در امور معنوی هم همینه واقعا نماز اثر ویژه ای در رشد بشر داره که هیچ کار خیر دیگه ای نداره همینطور روزه. کمک به فقیر و ترک دروغ و ریا و... همگی دستورات خداست و در همه سال لازم و واجبه و همگی اثری در رشد انسان داره اما هرگز جای روزه ماه رمضان رو نمی گیره. نکته بعدی اینکه که اگرچه هر کار خیری اثر خاص خودشو داره اما خدا به عنوان آگاه ترین و مهربان ترین مربی انسان بعضی کارها رو برای رسیدن بشر به مقصد نهاییش ضروری دونسته و اسم اونها رو گذاشته «واجب» این قاعده حتی در مورد رشد مادی انسان ها هم صادقه یعنی درسته که هیچ غذایی دقیقا اثر غذای دیگه رو نداره اما استفاده از بعضی چیزا خیلی ضروری تره مثلا آدم اگر هیچ وقت سیب نخوره شاید ضرر زیادی نکنه اما اگر شیر مادر نخوره خیلی ضرر میکنه بعضی کارها در وضعیت خاصی ضروری میشه و بعضی کارها مثل همون ترک دروغ، همیشه واجبه نمی دونم کارویژه روزه دقیقا چیه؛ تقویت اراده؟ تقویت اعتماد به نفس؟ تسلط بر غرایز؟ تلطیف روح؟ اما اینو میدونم که یکی از قواعد این عالم اینه که همیشه «جذب»؛ زمانی اتفاق می افته که یک خلا وجود داشته باشه برای جذب موهبت های الهی هم ابتدا باید جای خالی باز کرد و از هر چه امور زائد در روح یا جسم هست تهی شد... رها شد. خالی از نیت های پلید؛ خالی از مال حرام؛ خالی از زشتی های زبان؛ خالی از «دلم می خواد» ها و... به قول مولوی: این دهان ب‍‍ستی دهان‍‍ی باز ش‍‍د تا خورن‍‍دهٔ لق‍‍مه‌های راز ش‍‍د لب فروب‍‍ند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی ک‍‍ن شتاب گر تو ای‍‍ن ان‍‍بان ز نان خالی کن‍‍ی پر ز گوهرهای اج‍‍لالی کن‍‍ی به خدای حکیم و مهربانمان اعتماد کنیم https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیَدکَ الخَیر... خیر به دست توست ۱۴۰۳
یه حبه قند لباس فصل! قرآن کریم در بیان معنادار و لطیفی نسبت زن و مردرا اینگونه بیان می کند : آنها(زنان) لباس شما و شما نیز لباس ایشانید به نظرم یکی از برداشت های که می توان از این تعبیر داشت و از قضا با حال و هوای این روزها هم متناسب است این است که لباس مطلوب؛ لباسی است که متناسب با فصل باشد! یا به تعبیر دقیق تر لباسی است که با توجه به فصل و وضعیت صاحب لباس؛ از سلامت و امنیت او محافظت کند. اگر کسی در تابستان گرم، کلاه پشمی و پالتو بپوشد گرما زده شده و حالش به هم می خورد یا چنانچه کسی در سرمای زمستان لباس نازکی بپوشد سینه پهلو شده و ممکن است حتی حیات خود را از دست بدهد. گاهی درون زن، تابستان است عصبی است نابسامان و بی حوصله است ... لباس خوب(مرد) باید چگونه باشد؟ باید خنک کننده باشد سبک باشد لطیف عمل کند تا شرایط او به حال تعادل برگردد مثل یک شربت معطر و خنک گاهی درون مرد، زمستان است؛ خسته است ناامید است غمناک و تیره است لباس خوب(زن) باید چگونه باشد؟ باید گرمابخشی کند دلگرمی دهد بپوشاند و مدارا کند انرژی دهد مثل یک فنجان چای گرم گاهی درون زن پاییز است دلشکسته است به اندازه کافی به او آفتاب نرسیده است یا از چیزی پشیمان است یا... لباس خوب باید چگونه باشد؟ ... وقتی خانم در ایام عادات ماهیانه است وقتی مرد غرورش شکسته و زخم خورده است وقتی فشار کارهای خانه زن را خسته کرده است وقتی عزیزی از دست رفته است وقتی فراقی رخ داده است وقتی خانواده درگیر تنش مالی و اقتصادی است وقتی یکی از طرفین نیازمند توجه به نیازهای غریزی است وقتی وقتی ... این «همسر» است که باید او را بیش و پیش از همه دریابد و از سرمای زمستان یا گرمای تابستان به اعتدال بهار برگرداند گردش فصول طبیعی است و چه بی قواره است کلاه پشمی بودن درتابستان! از خدا می خواهم و بخواهیم که به ما توفیق دهد که در شادی ها ؛ علت باشیم نه فقط شریک و در غم ها ، شریک باشیم نه علت بهار به کام https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند تبلیغ بهشت با زن دوستی پرسید مگر شما نمی گویید استفاده از جذابیت های زن برای تبلیغ کالا توهین به زن است پس چرا خدا در قرآن برای تبلیغ بهشت از حوریان بهشتی صحبت کرده است؟ دیدم سوال جالبی است و اما پاسخ: اولا کلمه حورالعین صرفا مونث نیست البته توصیفات قرآن از حوری معمولا مربوط به زنان بهشتی است شاید به این دلیل که مخاطب مستقیم آیات مربوطه مردان بوده اند و یا رعایت برخی ظرائف روانی و اقتضائات جنسیتی و اخلاقی دیگر. اما برخی آیات دیگر تلویحا [ما تَشتهیه الاَنفُس : هرآنچه میل بهشتیان «اعم از زن و مرد» بدان باشد] و در برخی روایات، روشن تر به وجود نعمتی مشابه، برای زنان نیز اشاره شده است؛ پس مساله، تبلیغ بهشت به وسیله زن نیست بلکه توصیف بهشت با انواع لذات جسمی و از جمله لذت جنسی است که نعمت مشترکی است بین زنان و مردان بهشتی. بین این دو فرق ظریفی است حال ممکن است کسی بپرسد آیا صرف اشاره به لذات جنسی در بهشت، مذموم نیست؟! اولا نعمات و لذات اصلی بهشت معنوی است نه مادی اما سوال این است: آیا اصل لذت جنسی به خودی خود امر مذمومی است؟ قطعا خیر، نه عقلا و نه شرعا. مرز رابطه پاک با ناپاک کجاست؟ جایی که یک فعل از جایگاه و هدف طبیعی، عقلی، فطری و الهی خارج می شود؛ مثلا غذاخوردن، خوب است به شرطی که از پول حلال باشد، برای بدن مضر نباشد، زیاده روی نشود و... پس مهم این است که هر فعلی در جای خود باشد. لذت جنسی هم یکی از لطیف ترین نعمات و هدایای الهی به بشر است به شرطی که در جایگاه معقول، طبیعی و الهی خود باشد لذا رابطه با همسر، خوب و مفید، مایه انس و لذت و حتی مستحق ثواب است اما «خودارضایی» ، «همجنس بازی» و «زنا» نامعقول، غیرطبیعی، آلوده و حرام. آنچه بهشت با آن تبلیغ شده آن اولی است نه دومی قرآن در توصیف حوریه مکررا بر مفاهیمی چون طهارت [ازواج مطهره]؛ پوشیدگی [لولو مکنون]، عفت و دلبستگی صرف نسبت به همسر [قاصرات الطرف/ اتراب]، حُسن سیرت درکنار حسن صورت [خیرات حسان]، دوشیزگی و پاکی [لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان]، محفوظ بودن از نظر دیگران [مقصورات فی الخِیام] تاکید می ورزد. بنابر این سنخ تبلیغ و توصیف چنین نعمتی در قرآن (که اصل آن برای زن و مرد مشترک است) با آنچه امروزه برای تبلیغ کالاهای مصرفی در دنیای غرب رایج است کاملا متفاوت است در بهشت بر وصال خود حورالعین به عنوان یک زوجیت پاک ، «عفیفانه» ، خصوصی و همراه با عشق و انس تاکید می شود و در غرب جذابیت های اندام زن به شکل «هرزه وار» در «معرض عموم» گذاشته می شود برای اینکه تو را به وصال یک کالا برساند و آن زن و آن جذابیتها همگی واسطه و ابزارند برای پسندیده شدن یک شی دیگر و این یعنی https://eitaa.com/taherrahimi
قال امیرالمومنین علیه السلام: أَهْلَكَ اَلنَّاسَ اِثْنَانِ خَوْفُ اَلْفَقْرِ وَ طَلَبُ اَلْفَخْر دو چیز مردمان را هلاک ساخته است: ترس فقر و طلب فخر تحف العقول ج ۱ ص۲۱۵
یه حبه قند من مرکزی ما ما یک منِ مرکزی داریم که افق کلی حرکت ما در زندگی را تعیین می کند و منشأ همه نیت ها، افعال، اهداف و حتی غم ها و شادی های ماست آدم هایی که من آنها کوچک است اهداف و افق هایشان هم کوچک است نیت هایشان هم، غم ها و شادی هایشان هم؛ و برعکس، آدم های بزرگ کار اصلی دین هم با همین من مرکزی است همه آنچه ما در وجودمان درک یا شهود می کنیم در همه انواع و سطوح آن، کار همین من (نفس) است و همین نفس است که «عالم» هر انسانی را می سازد و همین نفس غیرمادی است که تنها بستر اتصال وجودی ما به ماوراء ماده است چون ارتباط با حقایق فرامادی، ابزاری غیرمادی می طلبد و تنها بخش غیرمادی وجود ما همین نفس ماست. هر نوری بخواهد به عالم انسان ورود کند از همینجاست. برای انسانی که اصالت ماده(ماتریالیسم) را عمیقاً پذیرفته و فراماده را موهوم و بی معنا می داند، خلوت با یک پدیده غریبه ی بی معنا که در ماده و متریال جا نمی شود و دائما از درون به وجدان انسان مشت می کوبد، ترسناک است. وقتی انسان در درون، معنا و هویتی برای منِ غیرمادی خود پیدا نکرد، منِ خود را در نسبت با افراد، اشیاء، ثروت و غیره می آفریند. اینجاست که فُرم، سرگرمی، مُد، تکثّر ، تَن، دیگران، جامعه و... در زندگی انسان نقشی اصیل پیدا می‌کند. یعنی اگر کسی زمین من خود را خالی و بی جهت، دید مجبور است برای آن، معنایی خلق کند و به آن جهتی بدهد حال یا با یک «من مجازی ساختگی» و یا با «من دیگری (یا دیگران)». اینگونه انسان دچار مغالطه هویتی می شود و دیگری را خود می گیرد. همواره وقتی نقش حقیقت های اصیل کمرنگ می شود، تکثّر امور اعتباری جای آن را می گیرد. از ریشه های تکیه زیاد به قانون برای سامان بخشی به زندگی همین گم شدن من اصیل در حیات بشر امروز است دین چه می‌کند؟ همه این مسیر را برعکس می رود. یعنی تلاش می‌کند انسان را به خلوت عمیق با این من معنادار بکشاند تا آدمی با فهم جوهر الهی نفس، تنها دریچه اتصال به ملکوت را به روی خود بگشاید این من مرکزی که به ماوراء متصل شد تازه جوهر نورانی خود را و عظمت آن را می شناسند بدین شکل نور به واسطه نفس، در تمام افعال، نیت ها؛ هدف ها، غم ها، شادی ها و حتی ارتباطات خارجی انسان جاری می شود و تمام ابعاد او را دربر گرفته و نظام می دهد این یک جهت شدن، هماهنگ شدن و یک رنگ شدن ابعاد مختلف وجود انسان، همان توحید عملی است. اینگونه حتی عادی ترین و غریزی ترین کارهای انسان نورانیت می آفریند. خلوت، خودآگاهی و خداخواهی با هم نسبت مستقیم دارند من عرف نفسه فقد عرف ربه نسو الله فانساهم انفسهم
آگاه باشيد! يقيناً يارى خدا نزديك است سوره بقره آیه ۲۱۴
یه حبه قند اصالت تصور رایج این است که گروهی که امروزه به اهل سنت مشهورند و وجه مشترک ایشان قبول حقانیت خلفای چهارگاه بعد از پیامبر است؛ از همان ابتدا وجود داشته اند در حالی که دسته بندی شیعه و سنی بدین شکل؛ اساسا در قرنهای اولیه صدر اسلام وجود نداشته است و سابقه این دیدگاه یعنی حقانیت هر چهار خلیفه باهم به قرن دوم و اوایل قرن سوم باز می گردد توضیح آنکه : بعد از ع چند گروه عمده میان مسلمانان وجود داشت اول گروه کوچکی که خود را شیعه علی ع می نامید و به جانشینی بلافصل علی ع بعد از پیامبر اعتقاد داشت که از طرف دشمنان رافضی خوانده میشد مانند ، ابوذر و مقداد دوم کسانی که سه خلیفه اول و را حق می دانستند و علی ع را ظالم؛ به این ها عثمانیه می گفتند سوم گروهی که دو خلیفه اول و علی ع را بر حق ولی را ظالم می پنداشتند بسیاری از یاران اطراف علی ع اینها بودند که درکتاب های تاریخی در قرن ۱ و ۲ به اسم شیعه معروف بودند درحالی که خود امام بسیاری از تفکراتشان راقبول نداشت دسته چهارم بودند که ابتدا همراه علی ع و با عثمان مخالف بودند و بعد از ماجرای حکمیت، دشمن علی ع شدند و با او جنگید گروه پنجم می گفتند بین علی ع و عثمان یکی باطل است اما ما نمی دانیم حق باکیست بی طرفیم!! اینها به مُرجئه اولی شهرت یافت. یعنی بعداز شهادت علی ع هیچ جریانی در جامعه اسلامی همزمان به حقانیت خلفای چهارگانه اعتقاد نداشت. این گروه در واقع از اوایل قرن سوم در زمان تدریجا ایجاد شد.مسلمانان به فرقه های متعددی به لحاظ سیاسی، فقهی و کلامی تقسیم شده بودند عده ای از جمله احمد ابن حنبل (رئیس فرقه حنبلی) تلاش کردند با کمک حکومت مرکزی یک جریان رسمی ایجاد کنند و فرقه های افراطی را عملا از دایره این جریان رسمی خارج کنند این جریان در درجه اول با فرقه های روشنفکر مسلکی که گمان می رفت از «» پیامبر فاصله گرفته اند (مثل معتزله) و نیز گروههایی که تنگ نظرانه به اندک اختلافی حکم به کفر دیگران داده و دست به شمشیر می شدند و در «» مسلمین تفرقه می کردند (مثل خوارج و جهمیه) شکل گرفت لذا گروهی با چند فرقه که حتی قرار بود شیعه هم جزو آن باشد، با عنوان اهل «سنت» و «جماعت» به شکل رسمی و حکومتی تشکیل شد و برای پایان دادن به نزاع ها همه به رسمیت شناخته شدند! جالب این که برخی از فرقه های اهل سنت که اساسا این جریان برای کنار زدن ایشان تشکیل شده بود یا از ابتدا با آنها مشکل داشتند(مثل حنفی ها) بعدها اهل سنت شناخته شدند. دقیقا مانند «سازمان ملل متحد» که در جنگ جهانی دوم اساسا برای مقابله با آلمان و ایتالیا و ژاپن تشکیل شد اما بعدها با تغییر ماهیت خود همه کشورها را در برگرفت https://eitaa.com/taherrahimi