✍ استاد #شیخ_حسین_انصاریان از قول مرحوم #حاج_محمدعلی_فشندی که مشهور بود چندبار به دیدار امام زمان علیه السلام رسیده نقل میکنند که ایشان میگفت بار اول در کاظمین نزدیک حرم امام موسی کاظم (ع) خدمت امام زمان رسیده و حضرت را شناخته است.
✨حاج محمدعلی فشندی خودش میگفت:
با من فقط دو کلمه حرف زدند و بعد فرمودند: «در تهران سلام مرا به آقای شیخ محمدحسن طالقانی برسان.» و دیگر از نظرم ناپدید شدند.
📖خاطرات استاد انصاریان ص۱۵۴
🔹مرحوم #شیخ_محمدحسن_طالقانی در #مسجد_طالقانی واقع در #خیابان_ظهیرالاسلام اقامه جماعت مینمود.
📖مرحوم شریف رازی در #گنجینه_دانشمندان درباره وی مینویسد:
«مرحوم آیتاللَّه طالقانى مجسمه تقوا و فضیلت و پیكره زهد و پارسائى و داراى ملكات فاضله و اخلاق حسنه و در تهران بالاخص محیط شاهآباد محبوبیت خاصى داشته و مورد توجه و علاقه مردم بودند.»
وی همان شخصیتی است که #شهید_نواب_صفوی برای خرید اسلحه از او پول گرفت تا فتوای علما مبنی بر کفر #احمد_کسروی را بهسزای اعمالش برساند.
#شهید_نواب_صفوی برای خرید اسلحه جهت اجرای حکم #کسروی به پول نیاز داشت. نزد برخی از علمای تهران رفت و نتیجهای نگرفت و سرانجام شیخ محمدحسن طالقانی هزینه خرید اسلحه را تأمین کرد.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ «شيخ جواد حنايی» معروف به حاج #شیخ_جواد_كربلایی
🌱متولد: ۴ آبان ۱۳۰۴ش در کربلا
🍃متوفای: ۴ آبان ۱۳۹۰ش در تهران
✨مدفون در حرم حضرت معصومه (س)
🔹این عالم ربانی در مدّت ۲۰ سال اقامت در نجف اشرف، از محضر حضرات آيات #سيد_ابوالقاسم_خویی
#شيخ_حسين_حلی
#سيد_عبدالهادی_شيرازی
#سيد_محمود شاهرودی و
#سيد_محسن_حكيم بهره برد و پس از هجرت به ایران ۳ سال نیز در شهر قم از محضر آیات عظام بروجردی و گلپایگانی استفاده کرد و پس از آن شهر تهران را برای اقامت خود برگزید.
✨ایشان در اخلاق و سلوک معنوی هم از شاگردان آیتالله #سید_علی_قاضی و #شيخ_ذبيح_الله_قوچانی بود و از محضر مرحوم #شیخ_محمدجواد_انصاری_همدانی هم بهرهمند گردیده بود.
🔹آیت الله #حاج_شیخ_جواد_کربلایی در #بلوار_قیام سکونت داشت و علاوه بر تعلیم و تربیت و سخنرانی، به تألیف آثار سودمند اشتغال میورزید.
📚کتاب #الأنوار_الساطعة در شرح #زیارت_جامعه_کبیره یکی از بهترین و جامعترین شرحهای این زیارت شریفه است.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ مرحوم #محدث_ارموی در ارومیه به دنیا آمد و برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و پس از واقعه مسجد گوهرشاد، به تهران مهاجرت کرد. در ۱۶ مهر ۱۳۱۸ش، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد.
از سال ۱۳۲۰ش که به تهران بازگشت، به تدریس در دبیرستانهای این شهر مشغول شد. وی همزمان مدیریت قسمت کتابهای خطّی #کتابخانه_ملی را برعهده داشت. در ۱۳۳۵ش به سِمت دبیری دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران منصوب شد و در سال ۱۳۴۷ش، بازنشسته شد.
او در ۵ آبان ۱۳۵۸ در ۷۶ سالگی درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) دفن شد.
📚 تصحیح محققانه کتابهای بسیاری، در کارنامه علمی محدث ارموی است.
همچنین کتابخانه شخصی محدث ارموی مشتمل بر حدود یازده هزار جلد چاپ سنگی و حدود سه هزار نسخه خطی بوده است.
☘مرحوم ارموی شوهرخواهر #جلال_آل_احمد بود که در سال ۱۳۲۰ش ازدواج کرد و صاحب ۸ فرزند شد.
📖#شمس_آل_احمد درباره مرحوم محدث مینویسد:
«محدث فرزند مشروطیت بود. اما فرزندی که به جذبه های کاذب علوم مغربی گرفتار نیامد. و این امر امکان نداشت مگر اینکه در ذات او، عشق به آموختن و تحقیق، و خالی از هر گونه غرض تجاری یا سیاسی، همواره چون یک جواهر فاسد نشدنی باقی بود و باقی ماند».
شمس نام نوشتار خود درباره شوهر خواهرش محدث ارموی را «در کنار فرات» میگذارد و به این شکل قصور خود در بهره گیری از وی را نشان میدهد: که یاد آور مصراع مشهور سعدی است: « تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی».
🕌@tarikh_hawzah_tehran
🔹آیتالله #میرزا_مهدی_معزالدوله متوفای نیمه شب ۲۱ ربیع الاول سال ۱۴۰۲ق (۱۳۶۰ش) از علمای اهل معنا در تهران بود که علاوه بر اقامه جماعت و تعلیم و تربیت عموم مردم در #مسجد_معزالدوله (واقع در #خیابان_گوته) محضر شرع هم داشت که با شکلگیری #وزارت_عدلیه به دستور رضاخان، محضر وی و سایر علما بسته شد.
✨ایشان خود میفرمود:
« #رضاخان محضر شرع را بسته بود و بارسنگین زندگی و خانواده به جای مانده از پدر و برادرم، كمرم را خم میكرد. در این حال و هوا در خانه ام برای عدّه ای از طلاّب، شرح لمعه تدریس می كردم.
روزی مردی با كت و شلوار و كراوات به خانه آمد و نشست تا درس تمام شد. آنگاه وی خود را این چنین معرفی كرد: من علی كبر تشیّدِ امروز و شیخ علی كبر دیروز هستم. همین كتاب لمعه را نزد پدرتان خواندم؛ ولی چه می توان كرد، برای گذراندن زندگی، به این رنگ باید در آمد!
آنگاه گفت: من از سوی حضرت اشرف، داور، وزیر دادگستری رضاخان مأموریت دارم كه نزد جناب عالی بیایم و پیام ایشان را برسانم. اگر موافقت فرمایید، دفتر ثبت اسناد درجه یكی به نام شما صادر شود، تا همچون گذشته به كار خود ادامه دهید. می دانید كه این دفتر با محضر شرع سابق، هیچ تفاوتی ندارد.
در پاسخ گفتم: از سوی این جانب از ایشان تشكر كنید و بگویید: چگونه تفاوتی ندارد؟ آیا من مجاز هستم به بخشنامه ها و دستورالعمل ها و قوانین صادره توجه نكنم و قوانین و احكام اسلام را اجرا نمایم؟ آیا نخواهید گفت كه حكم از بالا رسیده را نمی شود نادیده گرفت، شما به ایشان بگویید كه همین تدریس، ما را بس است».
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت ۷ آبان (۱۳۵۹) سالروز رحلت مرحوم #شیخ_حسینعلی_راشد فرزند #آخوند_ملاعباس_تربتی
مقبره: قطعه ۸۳ بهشت زهرا(س)
✨مرحوم راشد از #میرزای_نائینی #اجازه_اجتهاد داشت و در #دانشکده_معقول_و_منقول تدریس میکرد. ایشان سخنوری توانمند بود که بیشتر در #مسجد_شیخ_عبدالحسین منبر میرفت. محبوبیت او در میان مردم زمینهای فراهم کرد که در زمان دولت مصدق نماینده مردم تهران در #مجلس_شورای_ملی شود؛ هرچند بهخاطر وضعیت نامطلوب مجلس از نمایندگی استعفا داد.
🔹مرحوم راشد از نخستین روحانیونی بود که سخنرانیهایش در زمان شاه از #رادیو_تهران پخش شد و در مدت سفر به خارج از کشور #شهید_مطهری را برای سخنرانی از طریق رادیو بهجای خود گذاشت.
🔹ایشان خود میفرمود:
«در ایّام عاشورای سال ۱۳۶۱ق یعنی اوائل بهمن ۱۳۲۰ش، از این بنده دعوت شد که شب تاسوعا و عاشورا و یازدهم محرّم در «رادیو تهران» سخنرانی کنم. از این دعوت حُسن استقبال کردم زیرا همیشه عقیده داشتم که باید در رادیو سخنرانی دینی هم باشد... باری، خدا خواست و سخنرانی کردم و در آن سه شب مورد توجّه عموم واقع شدبه طوری که عموم طبقات درخواست کردند که اقلاً هفته ای یک شب در رادیو سخنرانی دینی باشد. این باعث شد که مجدّداً از این بنده دعوت شد که شب های جمعه در رادیو تهران سخنرانی کنم»
✨#دکتر_مهدی_محقق از استاد خود مرحوم راشد چنین یاد میکند:
«آنچه را که مرحوم راشد در مباحثات و مفاوضات [در تدریس اسفار] بیان می داشت، واقعاً فصل الخطاب و سخن پایانی بود».
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ مرحوم آیتالله #شیخ_عبدالله_نورانی پس از آنکه از دروس عالیه اساتید #حوزه_مشهد استفاده کرد، اوایل دهه ۵۰ به تهران هجرت کرد و در محضر مرحوم #شيخ_محمدتقی_آملی، #علامه_رفیعی_قزوینی، #علامه_شعرانی، و #سید_کاظم_عصار زانوی تلمذ زد.
در آن سالها به درخواست مردم #دارآباد (در حالی که هنوز روستایی جدا از شهر تهران بود) درمسجد آنجا اقامه جماعت و تبلیغ میکرد و تا سال ۵۹ در خانهای محقر و روستایی در همان دارآباد سکونت داشت.
🍃آیتالله نورانی در ۷ آبان ۱۳۹۰ دار فانی را وداع گفت.
✨#دکتر_احمد_مهدوی_دامغانی نقل میکند:
مرحوم برادرم آقاي حاج شيخ محمدرضا ــ رحمة الله
عليه ــ در مراجعت از سفر حج ياعمرهاي به من فرمود:
«يك شب در حالي كه جامۀ احرام بر تن داشتم، با همۀ ازدحامي كه براي التجا به كعبۀمعظمه و تمسك به پردۀ مطهر بود، به هر زحمتي خودرا به نزد يك كعبه رساندم؛ولي دستم به پردۀ مطهر نميرسيد.
چون مردي كه او هم محرم بود به پردۀ كعبه چسبيده و دستها را به نحو معهود و به نشانۀ نهايت خضوع بر پرده دراز كرده و دعا و راز و نياز مينمود و من هم منتظر بودم كه جا باز شود و به مانند او خضوع و تضرع كنم.
ناگهان در آن حال كه كسي به كسي نبود شنيدم كه همان
مردي كه تقريبا جلوي من ايستاده و پشتش به من بود، به حق تعالي عرض ميكند: خدايا! استادان من حاج
شيخ هاشم [قزوینی] و حاج شيخ كاظم[مهدوی دامغانی] را بيامرز و اجر به آنان مرحمت فرما!
ديدم صدا آشناست. به زحمت خودم را به كنار او جا دادم و ديدم ايشان آقاي حاج شيخ عبدالله نوراني است.»
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ فیلسوف عالیقدر آیتالله #دکتر_مهدی_حائری_یزدی متوفای ۲۴ ربیعالاول (۱۳۷۸) علاوه بر استفاده از محضر #میرزا_مهدی_آشتیانی در #مدرسه_سپهسالار_قدیم ، به خاطر خصوصیت جامعیت معقول و منقول، مدتها تولیت این مدرسه را هم برعهده داشت.
آیتالله #سید_مصطفی_داماد درباره وی میفرماید:
📚دومین قلم فارسی ایشان مقالاتی است که علیه رضاخان نوشته بود. گویا رضاخان در جایی علیه قرآن کنایهای زده بود. ایشان خیلی ناراحت شده بود و تحریک شد تا مجموعه مقالاتی در #روزنامه_استوار آن زمان بنویسد. ما این مقالات را نداشتیم. بعدها، اسناد انقلاب اسلامی به من داد. بعد از انقلاب ما توانستیم یک نسخه از آن پیدا کنیم. سلسله مقالات بسیار زیبایی بود، بسیار خوشقلم و عالی در دفاع از حجاب و قرآن. شهربانی قم این اسناد را دسته کرد و به همراه نامهای با این مضمون که «مهدی حائری فرزند شیخ عبدالکریم اینها را نوشته، ما چه کنیم» برای آقای فروغی -که در آن زمان نخستوزیر بود- فرستاد. دستخط فروغی آنجا هست که «هیچ اقدامی نکنید و هیچ عکسالعملی نشان ندهید». این سلسله مقالات به فارسی بود.
☘ او عاشق ایران و عاشق زبان فارسی بود. در آن زمان بنا نبود کسی فارسی بنویسد و در حوزه کسی نمیتوانست فارسی بنویسد، آن هم به این روانی و زیبایی. کسی فقه فارسی نمینوشت، فلسفه فارسی نبود. این علم کلی... واقعاً هنرمندانه و زیبا نوشته شده... بعد دیگر همه کتابهایشان را فارسی مینوشتند و اصرار داشتند بر فارسینویسی.
🌿 هنر فارسینویسی، علاقه به زبان فارسی و به وطن، و عِرق ایرانیت از اولین خصوصیات و ویژگیهای ایشان است.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 شهیدان #طیب_حاج_رضایی (نشسته) و #حاج_اسماعیل_رضایی (ایستاده) در حال دفاع از خود در دادگاه
این دو شهید بزرگوار از حامیان نهضت امام خمینی ره بودند که بعد از #قیام_۱۵_خرداد دستگیر و در ۱۱ آبان ۴۲ به شهادت رسیدند.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷 شهیدان #طیب_حاج_رضایی (نشسته) و #حاج_اسماعیل_رضایی (ایستاده) در حال دفاع از خود در دادگاه این دو
🔹محمود فراهتی روایت میکند:
شهید بزرگوار #حاج_اسماعیل_رضایی، گذشته از همه علل و اسبابی که بدان اشاره میشود، شاگرد و عاشق آیتالله #حاج_شیخ_جواد_فومنی (رحمتالله علیه) بود. ایشان در زمره مبارزان پرآوازه تهران و منطقه #میدان_خراسان بود.
دراینباره خاطرهای نقل کنم. ایشان یک بار بر منبر، درباره قهوهخانهای در میدان خراسان ــ که الان به فروشگاه لوازم خانگی تبدیل شده ــ انتقادی را مطرح می کند. صاحب این قهوهخانه یک تلویزیون ترانزیستوری خریده و روی یک بست چوبی قرار داده و آن را به دیوار زده بود و مردم میآمدند و به هوای خوردن چای، برنامههای نامناسب آن را تماشا میکردند. عملهها و کارگرها هم، پشت شیشه قهوهخانه جمع میشدند! به آقای فومنی خبر دادند: آقا! چه نشستهاید که در محله شما، این وضع پیش آمده است! آشیخ جواد فومنی سر منبر گفت:
«ای مردم! غیرت دینی شما کجا رفته؟ چرا باید در محله مومنین چنین کاری انجام بشود و...»
آقای حاج حسین صالحی میگوید: پس از این سخنِ آقای فومنی، دیدم که حاج اسماعیل از جا بلند شد! من فهمیدم چه قصدی دارد و من هم بلند شدم و دو سه نفر دیگر هم با من راه افتادند که یک وقت به حاج اسماعیل رضایی صدمهای نرسد؛ چون فهمیدیم آنطور که از جا بلند شد، قصدی دارد! میگوید: رفت داخل قهوهخانه، همه داشتند فیلم میدیدند، رفت تلویزیون را برداشت و محکم زد زمین و تلویزیون خرد شد! آن روزها قیمت تلویزیون 1500 تومان بود. فوری دست کرد توی جیبش و 1500 تومان به قهوهچی داد و 300 تومان هم روی آن گذاشت و گفت: «این هم برای اینکه دهانت را ببندی، جمعیت را متفرق کن بروند!» قهوهچی روی حرف حاجی حرفی نزد و شکایتی هم نکرد، ولی این خبر پیچید و مأموران کلانتری آمدند و حاج اسماعیل را گرفتند!
پسر کوچک مرحوم فومنی میگفت: همه نشستیم توی مسجد و ختم چهاردههزار صلوات گرفتیم که حاج اسماعیل را آزاد کنند! خلاصه حاج اسماعیل را تا آخر شب آزاد کردند.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ پس از سخنرانی و موضعگیری امام خمینی علیه #کاپیتولاسیون ، علما و روحانیون اعلامیههایی در محکوم کردن آن لایحه انتشار دادند و گویندگان مذهبی در منابر بر ضد دولت و مصونیت قضایی مستشاران آمریکایی در ایران سخنرانیهای شدیدی ایراد کردند.
در پی این حوادث، امام خمینی ره در تاریخ #۱۳_آبان ۴۳ به ترکیه تبعید شدند.
تبعید حضرت امام موجی از اعتراضات از سوی علما و روحانیون به ویژه وعاظ تهرانی را در پی داشت که منجر به دستگیری تعدادی از آنها گردید.
📷در تصویر بالا جمعی از این روحانیون را میبینیم که در این جریان بازداشت شدند.
اسامی برخی از حاضران در تصویر:
۳. آیتالله #شیخ_غلامحسین_جعفری_همدانی
۴. آیتالله #سید_هادی_خسروشاهی
۵. #شیخ_علی_اصغر_مروارید
۹. #شیخ_فضل_الله_محلاتی
۱۱. #شیخ_محمد_مقدسیان
۱۲. #نجم_الدین_اعتمادزاده
۱۵. #سید_مرتضی_صالحی_خوانساری
۱۹. #شیخ_جعفر_شجونی
۲۰. #شیخ_احمد_کافی
۲۱. ربانی املشی
۲۲. مهدوی خراسانی
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✨به مناسبت همزمانی سالگرد #علامه_شعرانی در ۱۲ آبان با چهلمین روز رحلت #علامه_حسن_زاده_آملی
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
✨به مناسبت همزمانی سالگرد #علامه_شعرانی در ۱۲ آبان با چهلمین روز رحلت #علامه_حسن_زاده_آملی 🕌 @tarik
🗓به مناسبت همزمانی سالگرد #علامه_شعرانی در ۱۲ آبان با چهلمین روز رحلت #علامه_حسن_زاده_آملی
✨علامه حسنزاده آملی میفرمود:
🔹آقای شعرانی ذوالفنون بودند. بنده هیچ یک از اساتیدم را به تبحر در فنون مثل ایشان ندیدم. یکی از کتابهای دوره شفا، علم موسیقی است. مرحوم آقای شعرانی، موسیقی هم میدانست. فرانسه را به اندازه عربی میدانست و مسلّط بود. ترکی خوب میدانست و تلفظ میکرد. انگلیسیاش خوب بود اما نه مثل فرانسهاش. عبری را میدانست. خودش به من میگفت که من عبری را پیش یک ملای یهودی خواندهام.
🔸جناب علامه شعرانی در ادبیات، قلم توانایی داشت. فارسی را خیلی سنگین، قوی و فصیح مینوشت. در ریاضیات عالیه، در نجوم، در میان علمای روحانی ما، در عصر خودم بنده کسی را به تبحر در ریاضیات از ایشان برتر ندیدهام.
🌨 يکي از خاطرات خوشي که از محضر شريف ايشان دارم اين است که يک روز زمستان که برف خيلي سنگيني آمده بود من از حجره بيرون آمدم، برف را نگاه کردم و مردد بودم که به درس بروم يا نه. اگر نميرفتم، دليل بر تنبلي من و عدم عشق و شوق من بود، به هر حال تصميم گرفتم بروم.
رفتم تا در خانه ايشان در سه راه سيروس( #چهار_راه_سيروس فعلي) خواستم در بزنم، با آن برف سنگين که آمده بود، خجالت کشيدم. مدتي ايستادم که کسي بيرون بيايد، اما کسي نيامد. ديدم وقت درس هم دارد ميگذرد. در هر صورت در زدم.
آقازادههايشان در را باز کردند وارد شدم و رفتم. ديدم ايشان مشغول نوشتن هستند. با انفعال وارد شدم سلام کردم و به محض نشستن عذرخواهي کردم.
گفتم آقا در اين برف مزاحم شدم، ميخواستم نيايم. گفتند چرا؟ گفتم در اين برف نميخواستم مزاحم بشوم.
گفتند: مگر شما که از #مدرسه_مروی تا اينجا ميآمديد، گداها در راه ننشسته بودند و گدايي نميکردند؟ گفتم چرا بودند.
ايشان گفتند: خوب آنها که تعطيل نکردند، ما چرا تعطيل کنيم؟!»
📚اندیشه نامه علامه شعرانی، ج۱، ص ۱۷۴_۱۷۰
🕌 @tarikh_hawzah_tehran