eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
432 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 🍂🔹 ( 138)🔹🍂 🌸 به (ع) در 🌸 (۱) خوارزمى «۱»- با اسناد خود از ابن عبّاس روايت مى كند: از پيامبر (ص) پيرامون كلماتى __________________ ____ (۱) 📚ابن مغازلى در مناقب خود/ ۶۳، ح ۸۹. علّامه مجلسى در بحار الانوار ۳۵/ ۱۷ آن را از ارشاد مفيد و اعلام الورى طبرسى نقل مى كند و سپس مى گويد: «علامه در كشف اليقين نظير آن را مى گويد. » 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۳ پرسش كردند كه آدم از خداوند دريافت و خداوند توبه او را پذيرفت. حضرت فرمود: از خداوند خواست تا به حق محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين كه توبه اش را بپذيرد و خداوند نيز توبه او را پذيرفت. «۱» __________________ ____ (۱) 📚شيخ محمّد حسن مظفّر در دلائل الصدق ۲/ ۱۳۸- ۱۳۹ مى گويد: «دلالت اين آيه با تفسير آن در پرتو اين احاديث در امامت امير المؤمنين (ع) روشن تر از آن است كه به سخنى نياز داشته باشد، زيرا توسّل شيخ پيامبران به محمّد و خاندان او در تعليم خداوند سبحان، در حالى كه محمّد و خاندان او [به نسبت حضرت آدم] در آخر زمان مى زيسته اند و اين كه حضرت آدم از پيامبران بزرگى چشم فرو بسته كه نزديكى زمانى بيش ترى به او داشته اند، خود بزرگترين دليل است در برترى ايشان بر همه جهانيان و دورى آن‌ها از هر گونه لغزشى، اگر چه مكروهى بوده باشد، چه، آدم با ارتكاب امر مكروهى عصيان كرد. صحيح نيست در توبه از هر ارتكابى به اين خاندان توسّل جست مگر آن كه آن‌ها نه گناهى مرتكب شده باشند و نه تنها به مكروهى دامن آلوده باشند، پس ناگزير بايد خلافت در خاندان پيامبر باشد، چرا كه آن‌ها بر پيامبران فضيلت دارند و در ميان ديگر آحاد امّت پيامبر (ص) از عصمت برخوردارند، و چگونه كسى مى تواند از هر لغزشى در امان باشد كه مأموم ديگر مردمان است، به ويژه كسى كه بيش تر عمرش را به شرك و بت پرستى سر كرده باقيمانده عمرش را با گريز از جنگ و طغيان سپرى كرده باشد. 📚منابع: نيز بنگريد به: خصائص ابن بطريق/ ۱۱۳. ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۵ ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 🍂🔹 ( 138)🔹🍂 🌸 به (ع) در 🌸 (۱) خوارزمى «۱»- با اسناد خود از ابن عبّاس روايت مى كند: از پيامبر (ص) پيرامون كلماتى ______________ ____ (۱) 📚ابن مغازلى در مناقب خود/ ۶۳، ح ۸۹. علّامه مجلسى در بحار الانوار ۳۵/ ۱۷ آن را از ارشاد مفيد و اعلام الورى طبرسى نقل مى كند و سپس مى گويد: «علامه در كشف اليقين نظير آن را مى گويد. » 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۳ پرسش كردند كه آدم از خداوند دريافت و خداوند توبه او را پذيرفت. حضرت فرمود: از خداوند خواست تا به حق محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين كه توبه اش را بپذيرد و خداوند نيز توبه او را پذيرفت. «۱» ______________ ____ (۱) 📚شيخ محمّد حسن مظفّر در دلائل الصدق ۲/ ۱۳۸- ۱۳۹ مى گويد: «دلالت اين آيه با تفسير آن در پرتو اين احاديث در امامت امير المؤمنين (ع) روشن تر از آن است كه به سخنى نياز داشته باشد، زيرا توسّل شيخ پيامبران به محمّد و خاندان او در تعليم خداوند سبحان، در حالى كه محمّد و خاندان او [به نسبت حضرت آدم] در آخر زمان مى زيسته اند و اين كه حضرت آدم از پيامبران بزرگى چشم فرو بسته كه نزديكى زمانى بيش ترى به او داشته اند، خود بزرگترين دليل است در برترى ايشان بر همه جهانيان و دورى آن‌ها از هر گونه لغزشى، اگر چه مكروهى بوده باشد، چه، آدم با ارتكاب امر مكروهى عصيان كرد. صحيح نيست در توبه از هر ارتكابى به اين خاندان توسّل جست مگر آن كه آن‌ها نه گناهى مرتكب شده باشند و نه تنها به مكروهى دامن آلوده باشند، پس ناگزير بايد خلافت در خاندان پيامبر باشد، چرا كه آن‌ها بر پيامبران فضيلت دارند و در ميان ديگر آحاد امّت پيامبر (ص) از عصمت برخوردارند، و چگونه كسى مى تواند از هر لغزشى در امان باشد كه مأموم ديگر مردمان است، به ويژه كسى كه بيش تر عمرش را به شرك و بت پرستى سر كرده باقيمانده عمرش را با گريز از جنگ و طغيان سپرى كرده باشد. 📚منابع: نيز بنگريد به: خصائص ابن بطريق/ ۱۱۳. ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۵ ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌺حضرت یکی از اولوالعزم است و از این جایگاه در بین پیامبران دارد. از طرف دیگر او را ((آیه و )) برای قرار داده که این هم یکی از ویژگی های آن است است.  🌺خداوند در قرآن، خطاب به مادر حضرت عیسی می فرماید: «وَ لِنَجْعَلَهُآیَهً لِلنّاسِ وَ رَحْمَهً مِنّا وَ کانَ اَمْراً مَقْضِیّا» (( و عیسی را آیت و نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از جانب خویش قرار می‌دهیم و این امری است انجام یافته)) معجزاتی که به دست حضرت عیسی انجام گرفته بسیار شگفت انگیز است به طوری که افرادی از قومش معتقد به الوهیت(خداوندی) ایشان شدند. از جمله‌ی این معجزات این بود که در نوزادی با مردم سخن گفت. و یا این که به پرنده ی بی جانی که از گل درست شده بود می‌دمید. پرنده جان می‌گرفت و در مقابل دیدگان حیرت‌زده‌ی مردم پرواز می‌کرد. 🌺به نظر شما دلیل توجه بسیار خدا به پیامبرش و ((آیت و نشانه)) کردن او برای مردم چیست؟ برای پاسخ به این سؤال در مقابل امام ششم زانوی ادب زده و گوش جان به کلام ایشان می‌سپاریم: 🌺مفضل می‌گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: «لا أقام الله عیسى ابن مریم آیة للعالمین إلا بالخضوع لعلی» ((خداوند، عیسی بن مریم را نشانه‌ای برای جهانیان قرار نداد، مگر به دلیل خضوعش در مقابل علی بن ابی طالب))  📚(بحارالأنوار ج26، ص 294) 🌺به راستی که مقام و منزلت امیرالمؤمنین تا چه اندازه رفیع است! پیامبر اولوالعزمی مانند حضرت عیسی جایگاهش را به خاطر خضوعش در برابر جایگاه بلند امیرالمؤمنین به دست می‌آورد. پیامبری با این منزلت که بارها در قرآن تمجید شده، ((آیه للناس)) نامیده شده و این همه معجزه به دست توانای او ظاهر شده است؛ در مقابل عظمت و شکوه حضرت امیر، سر فرود آورده و خاضع است. 🌺پس وقتی حضرت عیسی به خاطر خضوع و احترام در برابر علی بن ابی طالب چنین مقامی را به دست می‌آورد، مقام و بزرگی خود امیرالمؤمنین چه اندازه است. کدامین قلم را یارای تحریر آن مقام رفیع است؟ کدامین شاهین بلندپرواز را توانایی رسیدن به آفاق آسمان علم علی است؟ به راستی که زبان قاصر ما در برابر بزرگی و عظمت آن حضرت بسیار ناتوان است.آری او آیت کبرای الهی است و تجلی اعظم ربوبی که تمام آیات آفاق و انفسی و جلو های توحیدی از دریای عصمت و کهکشان هدایت او صادر می شود و مگر نه اینست که با تمام وجود در مدار عبودیت و اطاعت محض از رب العالمین است. و صد البته توصیف معصوم را باید از زبان معصوم شنید. 🌺و این است کلام رسول خدا در وصف مولا امیرالمؤمنین(ع): «و الذی نفسی بیده لو لا أنی أشفق أن یقول طوائف من أمتی فیک ما قالت النصارى فی ابن مریم لقلت الیوم فیک مقالا لا تمر بملإ من الناس إلا أخذوا التراب من تحت قدمیک للبرکة» 🌺(( [ای علی!] قسم به خدایی که جان من در قبضه قدرت اوست، اگر این دلهره را نداشتم که افرادی از امتم درباره تو بگویند،  آنچه را که مسیحیان درباره ی عیسی بن مریم گفتند؛ امروز درباره ی تو سخنی می گفتم که از کنار هیچ کس عبور نمی کردی مگر اینکه خاک زیر پای تو را برمی داشتند و با آن تبرک می جستند.) 📚کتاب الاختصاص شیخ مفید صفحه ۲۴۴ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸🌸 گرفتن به همدیگر در آن : 🔹🍂 در این وقت ابن عباس بلند شده و روی به مردم کرده و گفت: این پسر پیغمبر شما و وصی امامتان است دست بیعت به دست مبارکش بگذارید، مردم در حالی که به همدیگر سبقت می‌گرفتند به شرط این که امام با هر کس جنگ کند جنگ و با هر که صلح کند صلح کنند، روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری بر آن حضرت بیعت کردند و اول کسی که این افتخار نصیبش شد قیس بن سعد بن عباده آن مرد رشید و خدا پرست بود. [۱] چون همه مردم بیعت کردند امام دوباره به منبر تشریف برده و مردم را به تبعیت فرمان خویش موعظه کرد، سپس از منبر پایین آمده و به نظم مملکت پرداخت، در کوفه بدین وسیله و در سایر شهرها و ممالک به وسیله نماینده‌های آن حضرت مردم از روی رضا و رغبت بیعت کردند و مخالفی غیر از معاویه و اتباعش سراغ نداریم... معاویه به کوفه و بصره جاسوس می‌فرستد امام پس از بیعت مردم مشغول نظم مملکت بوده و مثل پدر بزرگوارش دوست نمی داشت تا از طرف دشمن اقدامی نشده به جنگ بپردازد و می‌خواست که بلکه دشمن (معاویه) با رضا و رغبت خویش مثل دیگران به بیعت گردن نهد ناگاه خبری رسید که معاویه بعد از شهادت علی (علیه السلام) دو نفر را از دو قبیله به عنوان جاسوسی یکی از قبیله حمیر به کوفه و دیگری را از قبیله بنی القیس به بصره فرستاده تا او را از اقداماتی که در این دو شهر بزرگ می‌شود آگاه سازند، امام دستور داد تا جاسوس حمیری را از کوفه پیدا کرده در حالی که دست به گردن بسته بود، در محضرش گردن زدند و پیغامی به ابن عباس داد که مرد بنی القیسی را در بصره پیدا کرده و سر از تن جدا کنند. ابن عباس پس از گردن زدن بنی القیسی خدمت آن حضرت نوشت که مسلمانان دوست می‌دارند که امامشان با دشمن خدا و با کسی که از ترس جان خود ادعای اسلام کرده است (معاویه) بجنگد. چه باعث شد که با به نبرد 🔸🍃 موضوع جاسوس فرستادن معاویه از یک طرف و کاغذ ابن عباس که در واقع عرض حال مردم بصره بوده از طرف دیگر امام را واداشت که با دشمن خدا در صورت عدم بیعت و اصرار بر مخالفت، به مقام جنگ بیاید، لذا یادداشتی به معاویه فرستاده و او را از این قبیل اقدامات بر حذر داشت و نوشت که از این که جاسوس به کشور من فرستاده ای معلوم می‌شود که آرزوی ستیزه و جنگ داری و به زودی به آرزوی خویش نایل می‌شوی. معاویه جواب به نامۀ امام داده و در آن خویشتن را از جاسوس فرستادن تبرئه کرد و از آن طرف عبدالله بن عباس پس از کشتن جاسوس بصره شرحی به معاویه فرستاده و در آن نوشت که ای معاویه از قبیله بنی القیس جاسوس پوشیده به بصره روانه می‌سازی تا از کارهای پنهانی قریش آگاه شوی؛ مثل تو مثل گاوی می‌ماند که پای خود را به زمین بکشد و در نتیجه کاردی بیرون بیاید که با آن سرش را ببرند. [۱] معاویه در جواب ابن عباس نوشت: که مثل کاغذ تو را حسن (علیه السلام) به من نوشته بود ولی هر دوتایتان در حق من سوءظن کردیده اید و من از جاسوس فرستادن خبری ندارم!... ---------- 📚منابع: [۱]: . خواننده عزیز بزودی خواهید دید که چطور قیس به شرط خود وفا نموده و اکثر مردم بر خلاف شرط خویش رفتار کردند. [۱]: . از کاغذی که عبدالله بن عباس از بصره به امام حسن (علیه السلام) و معاویه نوشته معلوم می‌شود که آن روز در بصره بوده است کما این که از فعالیت او در بیعت امام روشن می‌شود که در روز شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کوفه بوده پس از همه این حرف‌ها استفاده می‌شود که نسبتی که به او داده اند: که او با امیرالمؤمنین مخالفت کرده و بیت المال بصره را برداشته و به مکه رفته است خالی از حقیقت است: اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۲۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 (۲) [📚تاريخ ابن جرير طبرى ۲/ ۶۲] به سند خود، از «ابن عباس» او هم از على بن ابيطالب عليه السّلام روايت كرده است، هنگامى كه آيه شريفه وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرا به حضور طلبيد فرمود: يا على! خداى تعالى به من امر فرموده تا خويشاوندان نزديكم را انذار كنم؛ انجام اين دستور بر من گران و مشقت بار است و مى دانم كه هر گاه آنها را به آئين خويش بخوانم و از مخالفت با خدا، آنها را انذار نمايم، رفتارى از آنان به ظهور مى رسد كه مكروه طبع من است؛ براى همين از انذار آنها باز ايستادم و سكوت كردم تا اينكه «جبرئيل» آمد و گفت: اى محمد! چاره اى جز اين نيست كه دستور الهى را به مرحله اجرا در آورى و اگر از فرمان الهى سرپيچى نمائى، پروردگار، تو را شكنجه خواد كرد! اينك (اى على! ) غذائى تهيه كن و يك پاچه گوسفند پخته شده در روى آن بگذار و براى ما هم ظرف شيرى مهيا كن، آنگاه فرزندان عبد المطلب را به حضورم دعوت كن تا با آنها گفتگو كنم و در ضمن آن، مأموريت خويش را به آنان ابلاغ نمايم. (۱) على عليه السّلام فرموده است كه دستور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را آن چنانكه فرموده بود، اطاعت كردم و فرزندان عبد المطلب كه در آن هنگام چهل تن مرد يا كمتر از آن بودند، عموهاى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را، «ابو طالب»، «حمزه»، «عباس» و «ابو لهب» كه در شمار آنان بودند، به ميهمانى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دعوت كردم. هنگامى كه دعوت شدگان به حضور مبارك شرفياب گرديدند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد غذائى را كه براى آنان تهيه ديده ام، حاضر نمايم. سفره گسترده شد و كاسه غذا را همراه با پاچه گوسفندى كه پخته بودم، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم كردم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قطعه اى از آن گوشت را تناول فرمود و ما بقى آن را ريز ريز كرده در اطراف ظرف غذا قرار داد. و به حاضران فرمود: به نام خدا از اين غذا تناول كنيد! حاضران از آن ظرف غذا تناول كردند؛ با توجه به اينكه همگان سير شدند و از كاسه غذا چيزى كاسته نشد و جز اثر انگشتها چيزى در آن كاسه ديده نمى شد. به خدائى كه جان على در دست تواناى اوست، مقدار غذا به اندازه اى بود كه فقط يكى از آنها را سير مى كرد!........ ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 ولى همه آنها تناول كردند و سير شدند! آنگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد: آشاميدنى هم براى ما حاضر كن. كاسه شير را آوردم. همگان از آن نوشيدند و سيراب شدند. به خدا سوگند! كاسه شير به اندازه اى بود كه فقط يك نفر از آنها را سيراب مى كرد! ولى همگى از آن نوشيدند و سيراب شدند و مقدارى از آن كاسته نشد! پس از آنكه سفره بر چيده شد و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اراده كرد مأموريت خود را به اطلاع آنان برساند، در اين هنگام، «ابو لهب» پيشدستى كرد و گفت: نمى بينيد چگونه ميزبانتان شما را مسحور خود ساخته است؟! به دنبال اين سخن بى اساس، دعوت شدگان از خانه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بيرون رفته و متفرق شدند و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مأموريت ابلاغش انجام نپذيرفت. (۲) روز بعد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: متوجه بودى كه ديروز «ابو لهب» بر من پيشدستى كرد و آنچه شنيدى، به زبان آورد و مردم را پيش از آنكه سخنى بگويم متفرق ساخت؟ امروز همان غذا را ترتيب بده و فرزندان عبد المطلب را به حضورم دعوت كن. على عليه السّلام فرموده است بطورى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمان داده بود، غذائى مثل ديروز تهيه ديدم و فرزندان عبد المطلب را به حضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دعوت كردم، ميهمانان يكى پس از ديگرى حضور يافتند. پس از اجتماع آنان، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد كه سفره گسترده شود و غذا حاضر گردد. سفره گسترده شد و كاسه غذا در برابر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله گذاشته شد، پيغمبر همان رفتار ديروزى را اجرا كرد و ميهمانان را به تناول غذا دستور داد. (۱) همگان خوردند و سير شدند. آنگاه فرمود: آشاميدنى حاضر كن. همان كاسه شير را به حضورش آوردم و همگان از آن آشاميدند و سيراب شدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بلافاصله آغاز به سخن كرد و خطاب به فرزندان عبد المطلب فرمود: سوگند به خدا! در ميان عرب، جوانى را سراغ ندارم كه براى قومش حقيقتى را بهتر از آنچه من براى شما آورده ام، آورده باشد؛ بديهى است كه نيكى دنيا و آخرت را براى شما آورده ام. پروردگارم، به من دستور داده است تا شما را به سوى او دعوت كنم. در اين رابطه كدام يك از شما حاضر است وزارت مرا به عهده بگيرد و در پيشبرد نبوّتم به من كمك نمايد تا برادر، وصى و خليفه من در ميان سايرين باشد؟........ ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 على عليه السّلام فرموده است كه افراد همگى سر بزير افكندند و پاسخى ندادند- و من كه از آنها، سنّم كمتر، چشمم ريزتر، شكمم بزرگتر و ساقم نازكتر بود- عرض كردم: يا رسول الله! من حاضرم عهده دار وزارت شما باشم و در پيشبرد امور نبوّتى پشتيبان شما باشم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست مباركش را روى گردن من گذاشت و فرمود: اين بزرگوار، برادر و وصى و خليفه من در ميان شما مى باشد. در اين راستا سخن او را بشنويد و از فرمان او اطاعت نمائيد. حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: پس از اين جريان، حاضران از محل خود برخاسته در حالى كه مى خنديدند بطور تمسخرآميز خطاب به «ابو طالب» گفتند: محمد به تو دستور مى دهد تا سخن فرزندت را بشنوى و از دستور او فرمان ببرى! (۱) مؤلف گويد: «متقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۳۹۲] اين حديث را بطور اختصار ايراد كرده و اظهار مى دارد كه اين حديث را «ابن جرير» روايت نموده است و در مجلد ۶ صفحه ۳۹۸ با اختلاف اندكى، همين حديث را آورده است و اظهار مى دارد كه اين حديث را «ابن اسحاق»، «ابن جرير»، «ابن ابى حاتم»، «ابن مردويه»، «ابو نعيم» و «بيهقى»- هر دو تن اخير در كتاب «الدلائل»- نقل كرده اند. در رابطه با حديث مورد بحث، بخشى از احاديث وارد شده، كه مناسب است آنها را در پايان اين باب متذكر شويم. (۲) از جمله، حديثى است كه در جزء اول، در باب سى و دوم در ذيل فرمايش رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام كه فرمود: «أنت منّى بمنزلة هرون من موسى». «احمد حنبل»، «نسائى»، و «طبرانى» و ديگران به سندهاى خود، از «عمرو بن ميمون» از «ابن عباس» نقل كرده اند و در اين حديث آمده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: شايسته نيست از دنيا رحلت كنم مگر آنكه تو خليفه من باشى...... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 عليه السّلام خدا صلّى اللّه عليه و آله .🌸 (۳) و نيز از آن جمله: هيثمى در [📚مجمع ۸/ ۳۱۴] از «عبد الله بن مسعود» روايت كرده است كه در شب جن، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرا در رديف خود سوار بر مركب كرد تا به بالاترين مكان مكه رفتيم، در آنجا خطى براى من ترسيم نمود تا آنجا كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به من وعده داده شده است كه جن و انس به من ايمان مى آوردند. بديهى است كه آدميان به من ايمان آوردند و جنيان را هم ديده‌ام كه به من ايمان آورده اند و سپس فرمود: چنان مى پندارم كه مرگ من نزديك است! عرض كردم: اگر ارتحال شما فرا رسيده است، آيا «ابو بكر» را به خلافت پس از خود معين نمى فرمائى؟ پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از پاسخ دادن به من اعراض نمود و با پيشنهاد من موافقت نكرد. گفتم: آيا «عمر» را به جانشينى خود بر نمى گزينى؟ باز هم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله صورتش را از من برگردانيد و با پيشنهاد من موافقت ننمود. پرسيدم: آيا «عثمان» را به جانشينى خود انتخاب نمى فرمائى؟ اين بار هم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از پاسخ دادن به من اعراض كرد و اظهار موافقتى نفرمود. پرسيدم: آيا على عليه السّلام را به جانشينى خود برنمى گزينى؟ در پاسخ فرمود سوگند به خدائى كه جز او خدائى نيست! - على، وصى و خليفه پس از من است- اگر با او بيعت كنيد و از فرمان او سرپيچى ننمائيد، همگى شما را به بهشت خواهم برد. (۱) «هيثمى» گفته كه «طبرانى» هم اين حديث را نقل كرده است. و نيز از آن جمله: «مناوى» در [📚كنوز الحقايق ص ۱۴۵] از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است كه فرمود: كسى كه بر سر خلافت با على عليه السّلام پيكار نمايد، او را بكشيد، هر كس كه مى خواهد باشد! «مناوى» گفته كه «ديلمى» هم اين حديث را نقل كرده است. (۱) و نيز از آن جمله: «خطيب بغدادى» در [📚تاريخ بغداد ۱/ ۱۳۵] به سند خود، از «عبد الله»، پسر «احمد حنبل»، نقل كرده است كه در يكى از روزها، در حضور پدرم نشسته بودم كه گروهى از كرخيهاى بغداد وارد شدند و راجع به خلفاى سه گانه مطالب بسيارى به زبان آوردند. و درباره خلافت على عليه السّلام مطالب فراوانى متذكر شدند و سخن به درازا كشيد. پدرم سر بالا كرد و خطاب به آنان گفت: اى مردم! چه سخنان بسيارى درباره خلافت على عليه السّلام اظهار مى داريد! همين اندازه بايد گفت و اعتراف كرد كه خلافت، به على عليه السّلام اعتبار و شخصيت نداده و لباس خلافت، به اندام او زينت نبخشيده است بلكه على عليه السّلام است كه به خلافت، ارج و بهاء داده و اندام آنرا زينت بخشيده است! «خطيب» از «سيارى» نقل نموده است، هنگامى كه سخن «احمد حنبل» را به اطلاع يكى از شيعيان رسانيدم، وى گفت: نيمى از خاطره تلخ و كينه اى كه از «احمد حنبل» به دل داشتم، به سبب اين سخن دلنشين، از دل خود زدودم «۱»!! (۱) و نيز از آن جمله: «📚ابن اثير جزرى» در [اسد الغابه ۴/ ۳۲] به سند خود، از «مدائنى» نقل كرده است، هنگامى كه حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام وارد كوفه شد، يكى از دانشمندان عرب به حضور مقدسش شرفياب شد و عرض كرد: سوگند به خدا، اى امير المؤمنين! تو خلافت را زينت دادى و خلافت تو را زينت نبخشيد. خلافت را به سر حد كمال بالا بردى و خلافت در رفعت مقام چيزى به تو نيفزود. خلافت نياز زيادى به تو دارد و تو با مراتب معنويت و قداستى كه دارى به هيچ وجه نيازى به آن ندارى. _________ _ (۱) از اين به بعد، به جبران سخن والائى كه «احمد حنبل» گفته است و به پيروى از شيعه ياد شده، در ترجمه اين كتاب از وى به نام «امام» ياد خواهيم كرد و اميد است به همين جمله كه اظهار كرده است، رضايت حضرت مولى على عليه السّلام را جلب نموده باشد (مترجم) نشابور نيفزود ز خيام و ز عطارخدا بود كه افزود اديب الادبارا ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 عليه السّلام پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است و در اين شايسته ترين نسبت به آن مى باشد 🌸🌸 (۲) مؤلف گويد: پيش از اين در باب على وصىّ پيغمبر است، احاديث زيادى را درباره اينكه على عليه السّلام وارث پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است، آورديم. از جمله: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در ضمن حديث «سلمان»، فرموده است: وصى و وارث من كسى است كه وام مرا مى پردازد و به انجام وعده من قيام مى كند، همانا او على بن ابيطالب عليه السّلام است. و در حديثى كه «مناوى» آورده، چنين است: براى هر پيغمبرى وصى و وارثى است و على عليه السّلام وصىّ و وارث من است. و در حديث «بريدة»، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: براى هر پيغمبرى وصى و وارثى است و همانا، على عليه السّلام وصى و وارث من است. و اينك در اين رابطه احاديثى كه رسيده در ذيل باب بطور مستقل مى آوريم. (۳) [📚مستدرك الصحيحين ۳/ ۱۲۵] به دو سند، از «ابو اسحاق» روايت كرده است كه گفت: از «قثم بن عبّاس»، پرسيدم: چگونه على عليه السّلام پيش از شما فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۲، ص: ۲۳۳ وارث پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شد؟ وى در پاسخ گفت: براى آنكه حضرت على عليه السّلام پيش از ما، به او پيوست و بيشتر از همه ما با آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله ارتباط داشت. «حاكم» گويد: حديث مزبور از احاديث «صحيح الاسناد» است. مؤلف گويد: حديث مزبور را «متّقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۰] نقل كرده و اظهار مى دارد كه اين حديث را «ابن ابى شيبه» هم نقل كرده است و «نسائى» هم در [📚خصائص ص ۲۸] متعرض گرديده و از دو طريق- كه اختلاف در لفظ دارند- روايت كرده است. (۱) [📚همان كتاب ۳/ ۱۲۶] به سند خود، از «ابن عباس» روايت كرده است كه حضرت على عليه السّلام در حال حيات پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله گفت: خداى تعالى مى فرمايد: أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ؛ آيا هر گاه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بميرد يا به شهادت برسد، شما از فرصت استفاده كرده به آئين پيشينيان باز مى گرديد. سپس خود حضرت على عليه السّلام فرمود: به خدا سوگند! پس از آنكه حضرت پروردگار ما را به وسيله پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به هدايت نايل ساخته، هرگز به آئين پيشينيان خود باز نمى گرديم؛ به خدا سوگند! هر گاه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بميرد يا بدست پليدان و پست فطرتان از پاى در آيد تا جان در بدن دارم بگونه اى كه او نبرد مى كرد، نبرد مى كنم تا اينكه عمرم به سر آيد؛ به خدا سوگند! من برادر، ولىّ، پسر عمو و وارث علم پيغمبرم. پس چه كسى از من به او شايسته تر است؟ فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت ج ۲ ۲۳۳ باب پنجاه و چهارم حضرت على عليه السلام وارث پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله است و در اين رابطه شايسته ترين افراد نسبت به آن حضرت مى باشد..... ص: ۲۳۲....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 عليه السّلام پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است و در اين شايسته ترين نسبت به آن مى باشد 🌸🌸 لف گويد: «هيثمى» اين حديث را [📚مجمع ۹/ ۱۳۴] روايت كرده و اضافه نموده كه «طبرانى» هم آنرا نقل كرده و حديث صحيحى است «محبّ طبرى» هم در [📚الرياض النضرة ۲/ ۲۲۶] حديث مورد نظر را روايت كرده و اظهار داشته كه اين حديث را «امام احمد» در «مناقب» آورده و «نسائى» هم در [📚خصايص ص ۱۸] آنرا متعرض است و «ذهبى» هم بطور اختصار در [📚ميزان الاعتدال ۲/ ۲۸۵] به نقل آن پرداخته است. (۱) [📚خصائص نسائى ص ۱۸] به سند خود، از «ربيعة بن ماجد» روايت كرده كه مردى خطاب به حضرت على عليه السّلام گفت: يا امير المؤمنين! چگونه شد كه شما وارث رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گرديدى و عموهاى تو از اين موهبت محروم ماندند؟ حضرت على عليه السّلام در پاسخ او، فرمود: در يكى از روزها، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرزندان «عبد المطلب» را گرد آورد (به قولى دعوت كرد) و به وزن يك مدّ «۱» غذا براى آنان تهيه ديد فرزندان «عبد المطلب» از آن غذا به قدرى كه سير شدند تناول كردند و آن يك مدّ طعام به حال خود باقى بود؛ چنانكه گوئى دستى به آن نرسيده است. سپس دستور داد قدح آبى آورده و همگان از آن قدح آب نوشيدند و از آن آب چيزى كم نشد؛ چنانكه گوئى آبى از آن قدح نوشيده نشده است. آنگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به فرزندان «عبد المطلب» گفت: اى فرزندان عبد المطلب! من بسوى شما خصوصا و بسوى مردم عموما برگزيده شده‌ام و شما از اين معجزه آنچه را كه بايد مشاهده كنيد، مشاهده كرديد، اينك كداميك از شما حاضريد به نبوت من اقرار كنيد و به جبران پذيرش آئين من، برادر و صاحب و وارث من باشد؟ سخن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را حاضران نشنيده گرفتند و كسى سؤال آن حضرت را پاسخ نداد و من كه از همه حاضران كم سن و سال تر بودم، از جاى برخاستم و خواسته آن حضرت را پاسخ دادم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من دستور داد تا بنشينم و سه بار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خواسته خود را به اطلاع آنان رسانيد و در هر سه بار من به سؤال رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله پاسخ دادم و آنان به گفتار رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله ترتيب اثرى ندادند و در مرتبه آخر، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست مباركش را روى دست من گذاشت. اين بود كه من از آن حضرت ارث بردم و عمويم از ارث آن حضرت محروم گرديد. مؤلف گويد: «ابن جرير طبرى» اين حديث را در [📚تاريخ ۲/ ۶۳] روايت كرده است و «متّقى» هم در [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۸] به نقل آن پرداخته و گفته است كه _________ _ (۱) يك مدّ معادل يك چارك كه تقريبا يك كيلو ميباشد. «امام احمد حنبل»، «ابن جرير» و «مقدسى» به آن اشاره كرده اند...... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 عليه السّلام پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است و در اين شايسته ترين نسبت به آن مى باشد 🌸🌸 «امام احمد حنبل»، «ابن جرير» و «مقدسى» به آن اشاره كرده اند. (۱) [📚الرياض النضرة محبّ طبرى ۲/ ۱۷۸] از «معاذ» روايت كرده است كه حضرت على عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: يا رسول اللّه! چه ارثى از شما مى برم؟ رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همان ارثى كه پيغمبران پيش از من براى يكديگر به ارث گذاشتند همانا آن كتاب پروردگارشان و سنّت پيغمبرشان است. «طبرى» گفته است كه «ابن حضرمى» هم اين حديث را نقل كرده است. (۲) [📚كنز العمال ۵/ ۴۰] هنگامى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در ميان اصحاب خويش عقد اخوت برقرار كرد. على عليه السّلام مى گويد به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله عرض كردم از اينكه برادرى براى من تعيين ننمودى، نزديك بود روح از بدنم مفارقت كند و پشتم بشكند، پس اگر چنين بى توجهى از آن جهت باشد كه بر من خشمگين شده اى از شما اميد آن دارم كه مرا ببخشائى و در نتيجه بخشايش، گرامى بدارى. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به خدائى كه مرا به راستى برانگيخته است برادرى تو را از اين جهت به تأخير انداختم كه تو را براى برادرى خويش اختيار كنم «انت منّى بمنزلة هارون من موسى غير انّه لا نبىّ بعدى» و تو برادر و وارث من هستى. على عليه السّلام پرسيد: يا رسول الله! چه ارثى از شما مى برم؟ فرمود: همان ارثى كه پيغمبران پيش از من به ارث گذاشتند. على عليه السّلام پرسيد: پيغمبران پيشين چه ارثى از خود باقى گذاشته اند؟ در پاسخ فرمود: كتاب خدا و سنّت پيغمبرانشان را. و تو در بهشت، همراه با دخترم فاطمه عليها السّلام در كاخ من خواهى بود و تو، برادر و رفيق من هستى. «متّقى» گفته است كه «امام احمد حنبل» اين حديث را در كتاب «مناقب على عليه السّلام» و «ابن عساكر» نقل كرده اند. مؤلف گويد: همين حديث را بار ديگر «متّقى» در [📚كنز العمال ۵/ ۴۰] در ضمن حديثى طولانى ايراد كرده است و همچنين «محبّ طبرى» در [📚الرياض النضرة ۱/ ۱۳] حديث مزبور را آورده و در پايان آن آمده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اين آيه را تلاوت كرد: إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ؛ برادرانى كه بر روى سريرهاى بهشت نشسته و در برابر يكديگر قرار گرفته اند و در راه خدا بدوستى يكديگر نائل گرديده و بديدار هم مى رسند و ناظر به يكديگر مى باشند. «متّقى» گويد: اين حديث را گروهى از محدّثان از قبيل «بغوى»، «طبرانى» در «معجم» خود، «باوردى» در كتاب «المعرفة» و «ابن عدى» نقل كرده اند. «محب طبرى» گويد: حديث مورد بحث را «حافظ ابو القاسم دمشقى» در «الاربعين الطوال» متذكر است. (۱) [📚همان كتاب ۴/ ۵۵] از حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام روايت كرده كه در يكى از اوقات بيمارى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله به حضورش شرفياب شدم و مشاهده كردم كه در بالين رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله مردى نشسته كه به زيبائى او كسى را نديده بودم، آن مرد سر مقدّس رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله را در دامان گذاشته است....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 عليه السّلام پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است و در اين شايسته ترين نسبت به آن مى باشد 🌸🌸 هنگام ورود پس از سلام، گفتم: آيا نزديك شوم؟ آن مرد گفت: به پسر عمويت نزديك شو كه تو سزاوارترى از من به او نزديك به هر دو شدم. آن مرد از جاى برخاست و من بجاى او نشستم و سر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را بگونه اى كه آن مرد در دامان خود گذاشته بود، در دامان خويش گذاشتم. طولى نكشيد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بيدار شد و فرمود: مردى كه سر مرا در دامان خود گرفته بود كجاست؟ عرض كردم به مجرديكه حضورتان رسيدم، آن مرد مرا پيش خواند و گفت: به پسر عمويت نزديك شو كه تو شايسته ترى از من به او سپس از جاى برخاست و من بجاى او نشستم. رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آيا دانستى آن مرد چه كسى بود؟ در پاسخ گفتم: پدر و مادرم فداى شما! او را نمى شناسم. فرمود: آن مرد، «جبرئيل» بود كه با من سخن مى گفت تا از لذت سخنان شيرين او، درد من تخفيف يافت و در حالى كه سرم در ميان دامان او بود، به خواب رفتم. «متقى» گويد: اين حديث را «ابو عمر» و «زاهد» در كتاب «فوائد» خود، نقل كرده اند. (۱) مؤلف گويد: حديث مزبور را «محب طبرى» در [📚الرياض النضرة ۲/ ۲۱۹] روايت كرده و مى گويد: حديث مذكور را «ابو عمر محمد لغوى» متعرض است. از اين حديث بر مى آيد كه حضرت على عليه السّلام، «جبرئيل» را- هر چند به صورت مردى هم كه باشد- مشاهده كرده است و در اين رابطه، «محب طبرى» در [📚الرياض النضرة ۲/ ۲۱۹] از «ابن عباس» نقل كرده است كه در يكى از اوقات، در حضور وى سخن از حضرت على عليه السّلام به ميان آمد، گفت: از كسى سخن مى گوئيد كه صداى پاى «جبرئيل» را از فراز اطاقش استماع مى كرده است. «متّقى» گويد: اين حديث را «امام احمد حنبل» در «المناقب» آورده است. و در تأييد اينكه حضرت على عليه السّلام در دامان گرفتن سر مبارك رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله شايسته تر از ديگران بود، حديثى وجود دارد كه «زمخشرى» در «كشّاف» در ذيل تفسير آيه وَ جِي ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ (سوره فجر، آيه ۲۳) نوشته است، هنگامى كه اين آيه نازل شد چهره رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تغيير كرد و حالت تأثّر به خود گرفت، چنانكه آثار تأثر از چهره اش هويدا بود و اين حالت بر اصحاب گران آمد، و چگونگى حال را به عرض حضرت على عليه السّلام رسانيدند، حضرت على عليه السّلام حضور يافت و از پشت سر، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را در آغوش گرفت و پشت گردن آن حضرت را بوسيد و گفت: پدر و مادرم فداى شما! چه حادثه اى امروز رخ داده است و چه چيزى ايجاب كرده كه اينگونه متأثر باشيد؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آيه مزبور را تلاوت كرد. على عليه السّلام پرسيد: چگونه دوزخ را مى آورند؟ فرمود: هفتاد هزار فرشته همراه با هفتاد هزار مهار آنرا مى كشند و مانند شتر مهار آنرا در اختيار دارند كه اگر آنرا به حال خود بگذارند، همه اهل محشر را مى سوزاند! ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸 یاران علیه السلام 🌸🔹🔹 در اینجا لازم است به چند نکته پیرامون اصحاب حضرت توجه کنیم. ۱ - شمار اصحاب امام زمان عجّل الله فرجه الشّریف که در منابع شیعه و سنی بدان اشاره شده به عدد یاران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بدر یعنی سیصد و سیزده نفر است، این امر نشانه شباهت فراوان روزهای تولد اسلام به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و تجدید حیات آن توسط حضرت مهدی علیه السلام است. در روایت آمده که اصحاب حضرت به آزمایش هائی آزموده میشوند که یاران پیامبران الهی گذشته بدان آزموده شدند. در این زمینه امام صادق علیه السلام فرمود: " یاران موسی به آب نهری آزمایش شدند. همان آزمایشی که در قرآن به آن اشاره شده " إن الله مبتلیکم بنهر " (یعنی البته خداوند شما را به نهر آبی آزمایش خواهد کرد) یاران قائم نیز در معرض چنین آزمایشی قرار خواهند گرفت " [۱] ۲ - مراد از این اصحاب در روایت، اصحاب خاص امام علیه السلام و برگزیدگان آنان و فرمانروایان جهان نوینی است که حضرت رهبری آن را به عهده میگیرد ولی تنها آنها نیستند که یاوران حضرتند، بلکه در روایت آمده است که شمار لشکریان امام زمان عجّل الله فرجه الشّریف که از مکه خارج میشوند ده هزار یا بیشتر است و لشکری که حضرت به همراه آن وارد عراق میگردد و سپس قدس را آزاد میسازد به صدها هزار تن میرسد همه آنها اصحاب و یاران حضرتند. در آن زمان میلیونها نفر از مردم جهان مخلصانه به او ارادت میورزند. ۳ - یاران حضرت از تمام سرزمین‌های جهان اسلام و از دورترین کرانه‌های گیتی گردهم میآیند. در میان آنان افراد شایسته ای از مصر و مؤمنانی حقیقی از شام و بزرگانی از عراق و به بیان روایات گنج‌هایی گرانبها از طالقان و قم وجود دارند. ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه گفته است: " آنها (یاران) از عجمند و عرب در میان آنها نیست اما جز به زبان عربی سخن نمی گویند " اما روایات بسیاری از جمله این روایت مشهور میگوید: " در میان یاران مهدی افراد شایسته ای از مصر و مؤمنانی واقعی از شام و بزرگانی از عراق وجود دارند " [۲] شبیه این روایت در نسخه خطی ابن حماد ص ۹۵ و دیگر منابع موجود است و نشان میدهد شماری از افراد عرب در میان یاران آن حضرتند، بر اساس روایات، نه تنها جمع زیادی غیر عرب (عجم) در میان آنها است بلکه بخش مهمی از ارتش حضرت مهدی علیه السلام از ایرانیان تشکیل میگردد. ۴ - تعدادی از روایات میگویند: در میان اصحاب حضرت پنجاه زن وجود دارد [۱] و طبق روایتی، سیزده زن مسئولیت مداوای مجروحان را بر عهده دارند. این موضوع، جایگاه و نقش بزرگ زنان را در اسلام و تمدن آن نشان میدهد که حضرت در عصر خود عملی میسازد. این جایگاه واقع بینانه هم به دور از رفتار جاهلی ست که متأسفانه هنوز در برخورد با زنان در کشورهای ما به چشم میخورد و هم به دور از هرگونه تحقیر و ابتذالی است که زنان در تمدن غرب گرفتار آنند. ۵ - برخی روایات حاکی از آن است که بیشتر یاران حضرت را جوانان تشکیل میدهند بلکه طبق بعضی روایات، میانسالان در بین آنها بسیار اندک اند، همچون نمک در توشه مسافر. به روایتی که از امیر مؤمنان علیه السلام وارد شده توجه کنید: " یاران مهدی جوانند و میانسال در بین آنها نیست مگر به قدر سرمه چشم و نمک همراه مسافر و ناچیزترین توشه مسافر، نمک است " [۲] ۶ - در منابع شیعه و سنی در ستایش و شأن والای اصحاب حضرت و کرامت هایشان روایات زیادی وارد شده و آمده است که حضرت مهدی علیه السلام با خود نوشته ای دارد که تعداد یاران و نام و صفات آنها در آن ثبت شده و زمین زیر پایشان پیموده میشود و هر کار دشواری برایشان آسان میگردد. آنها لشکر خشم خدا و برخوردار از شجاعت و قدرتی فوق العاده اند، و خدای سبحان در قرآن وعده فرموده که آنها را بر یهود مسلط سازد: " بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید " [۱]....... ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۳۳۲. [۲]: ۲. بحار: ۵۲ / ۳۳۴. [۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۲۲۳ از امام باقر علیه السلام. [۲]: ۲. بحار: ۵۲ / ۳۳۴. [۱]: ۱. اسراء / ۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸 یاران علیه السلام 🌸🔹🔹 فرموده که آنها را بر یهود مسلط سازد: " بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید " [۱] (برخی از بندگان خود را که سخت جنگجویند بر شما برانگیزیم) آنها همان امت معدودی هستند که در قرآن از آن یاد شده است: " اگر عذاب را تا مدت اندکی (تا امة معدودة) از آنان تأخیر بیندازیم خواهند گفت چه چیز آن را بازمیدارد؟ آگاه باشید روزی که (عذاب) به آنها برسد از آنان باز داشته نمیشود و آنچه را که مسخره میکردند آنان را خواهد گرفت " [۲] آنها برگزیدگان امت و در کنار عترت نیکوکردار و همان فقیهان و داوران و فرمانروایانند. خداوند دلهایشان را به یکدیگر چنان مأنوس گرداند که نه از کسی بترسند و نه از پیوستن کسی به جمعشان خوشحال گردند. یعنی افزایش مردم در اطراف آنان بر انس و ایمانشان نمیافزاید. آنها در هر کجای عالم که باشند حضرت مهدی علیه السلام را میبینند، و با وی سخن میگویند در حالی که حضرت در جایگاه خود بسر میبرد. هر یک از آن یاران نیروی چهل یا سیصد مرد را دارا خواهد بود. در روایات آمده است که آنان از اصحاب تمام انبیاء برترند. ابو بصیر چنین نقل میکند که: " امام باقر علیه السلام فرمود: روزی اصحاب، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بودند. آن حضرت عرض کرد: پروردگارا برادران مرا به من بنمایان. اصحاب پرسیدند: یا رسول الله! آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمود: خیر، شما اصحاب من هستید. برادران من گروهی هستند که در آخر الزمان میآیند و به من ایمان میآورند، در حالی که مرا ندیده اند. خداوند آنها را با اسم هایشان و اسم پدرانشان به من معرفی کرده است قبل از آنکه از پشت پدر و رحم مادرانشان زاده شوند. آنها در پاسداری و حفاظت از دین خود دقیق و حساسند. گویا در تاریکی شب میخواهند دست بر شاخه ای پر تیغ بکشند و یا گلوله ای از آتش در دست گیرند. آنها مشعل‌های هدایتند. خداوند آنان را از هر فتنه و گمراهی حفظ مینماید " [۱] . در صحیح مسلم نیشابوری ج ۱ ص ۱۵۰ آمده است: " پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دوست داشتم برادرانمان را میدیدیم! عرض کردند: یا رسول الله! آیا ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: شما اصحاب من هستید. برادران ما کسانی هستند که هنوز نیامده اند. پرسیدند: چگونه میشناسید کسانی از امت خود را که هنوز نیامده اند؟ فرمود: آیا چنانچه کسی اسب سفیدی در میان اسبان سیاه داشته باشد، آن را نمیشناسند؟! عرض کردند: چرا یا رسول الله! فرمود: برادران من خواهند آمد با روی سپید و نورانی شده از وضو و من کنار آنها در پیش حوض (کوثر) خواهم بود... " روایات فراوانی در فضائل و کرامات اصحاب حضرت وارد شده است. بنابر گفته برخی از آنها، اصحاب کهف دوباره برانگیخته شده و در زمره یاران حضرت قرار میگیرند و خضر و الیاس علیه السلام نیز از جمله یاوران او خواهند بود. حتی بعضی روایات بیانگر آن است که جمعی از مردگان نیز به فرمان خدای سبحان زنده میشوند و به یاران حضرت مهدی علیه السلام میپیوندند. ۷ - از روایات فهمیده میشود که یاران مهدی علیه السلام نزدیک ظهور آن بزرگوار سه گروه خواهند بود: گروهی که همراه حضرت وارد مکه میشوند یا پیش از گروه های دیگر به مکه میرسند. و گروهی بوسیله ابر یا هوا نزد او میروند، و گروهی در حالی که شب در خانه‌ها و در شهر و دیار خود بسر میبرند، ناگاه خود را در مکه میبینند. امام باقر علیه السلام فرمود: " صاحب الامر را غیبتی است در برخی از این صخره‌ها و امام به ناحیه ذی طوی (که از دره‌های ورودی شهر مکه است) اشاره کرد. سپس افزود: دو شب قبل از خروجش، غلام خود را میفرستد تا با برخی از اصحابش ملاقات کند از آنان میپرسد شما در اینجا چند نفرید؟ پاسخ میدهند چهل نفر، میگوید: اگر شما صاحب خود را ببینید چه خواهید کرد؟ میگویند: به خدا سوگند اگر در کوهها منزل و مأوی گزیند با او خواهیم رفت، آنگاه شب بعد نزد آنان آمده و به آنها میگوید ده تن از بزرگان و برگزیدگان خود را انتخاب نمائید. آنان نیز چنین کنند، آنگاه آنها را با خود میبرد تا به صاحبشان برساند. او فردا شب را که شب موعود است به آنها وعده میدهد " [۱] ظاهرا مقصود از غیبت او در این روایت، غیبت دوره کوتاهی است که قبل از ظهور واقع میشود و مراد از این یاران غیر از مؤمنانی ست که همراه حضرت اند و یا با او در ارتباطند و همچنین غیر از دوازده نفری است که هر یک به اتفاق میگویند..... ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. اسراء / ۵. [۲]: ۲. هود - ۸. [۱]: ۱. بصائر الدرجات صفار ص ۱۰۴. [۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۳۴۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸 یاران علیه السلام 🌸🔹🔹 امام را دیده اند ولی مردم آنها را تکذیب میکنند. بلکه این‌ها شایستگان و نیکانی اند که در جستجوی دیدار حضرتند مانند آن هفت عالمی که ماجرایشان بیان شد. از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمود: " قائم میآید، با چهل و پنج مرد، از نه منطقه، از منطقه ای یک مرد و از منطقه ای دو مرد و از منطقه ای دیگر سه و از ناحیه ای چهار و از منطقه ای پنج و از نقطه دیگر شش و از منطقه ای هفت و از جایی دیگر هشت و از منطقه ای هم نه تن، تا عدد یارانش کامل گردد. " [۲] یعنی ورود آن حضرت با یاران از مقدمات ظهور است یا آنکه حضرت با این گروه وارد مکه میگردد و بعید نیست دو دسته ای که در دو روایت گذشته آمد یک دسته بیشتر نباشد که قبل از سایر یاران حضرت مهدی علیه السلام به مکه میرسند. به نظر میرسد آن دسته از یاران حضرت که ناگهان از بسترشان ناپدید شده و به قدرت خدای سبحان از شهر و دیار خود در یک چشم بهم زدن به مکه منتقل میشوند، مقامشان برتر و بالاتر از افرادی است که قبل از آنها به مکه وارد شده اند و اما آن گروه که روز هنگام بوسیله ابر رهسپار مکه میشوند، چنان که در روایات آمده بود و با نام و نام پدرشان شناخته شده اند، به این معنا است که آنها به صورت طبیعی وارد مکه میشوند و توجه مردم را برنمیانگیزند. این افراد بطور کلی برترین و با فضیلت ترین یاران حضرت اند و بعید نیست که آنان همان مؤمنان واقعی باشند که با حضرت زندگی میکنند و یا در سراسر نقاط جهان کارهای آن بزرگوار را انجام میدهند و زمان ظهور را بطور دقیق میشناسند و در وقت مقرر حضور مییابند. در این مورد امام صادق علیه السلام میفرماید: " یاران صاحب الأمر برای او محفوظند، حتی اگر تمام مردم از دنیا بروند، خداوند یاران مهدی را خواهد آورد و خدای سبحان این آیه را در شأن آنها فرمود: اگر اینان (کفار قریش) بدین امور کفر بورزند بی تردید ما گروهی را گمارده ایم که هرگز بدان کافر نباشند " [۱] و نیز در حقشان فرمود: " به زودی خداوند گروهی را خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز دوستدار وی هستند، آنان نسبت به مؤمنان متواضع و در مقابل کافران سرسخت اند " [۲] امام باقر علیه السلام فرمود: "... گروهی از آنان شبانگاه از بسترشان ناپدید شده و بامدادان در مکه بسر برند و گروهی روز هنگام در حال حرکت در ابرها دیده شوند. با نام خود و نام پدر و خصوصیات نسب شان شناخته شوند. پرسیدم فدایت شوم کدام دسته از نظر ایمان برتر و بالاترند؟ فرمود: آن گروه که به هنگام روز در ابر حرکت کنند " [۱] معنای حرکت در ابر این است که خداوند متعال آنان را به طریق معجزه آسا توسط ابرها به مکه میرساند، چنان که احتمال دارد مانند سایر مسافران با هواپیما و گذرنامه که نام شخص و نام پدر، در آن ثبت میشود رهسپار آن دیار شوند، اما روایت از آن به حرکت در ابر تعبیر کرده، چون در آن زمان هواپیما وجود نداشته است. شاید ملاک برتری این گروه بر گروهی که شبانه از بسترشان ناپدید میگردند، آن است که اینها همان مؤمنان واقعی اند که با حضرت همکاری دارند و یا امام علیه السلام قبل از دیگران در آن برهه با این گروه ارتباط برقرار کرده و به انجام کارهائی مأمورشان ساخته. در حالی که گروه دیگر، آن شب را در منزل خود بسر میبرند و چه بسا نمیدانند که در پیشگاه خداوند از یاران امام مهدی علیه السلام محسوب میشوند! ولی به سبب میزان تقوا، خرد و آگاهی شان، شایستگی احراز چنین مقام والایی را پیدا میکنند و خدای سبحان آنان را انتخاب و شبانه به مکه مکرمه منتقل و شرفیاب محضر مقدس مهدی علیه السلام میشوند. در پاره ای از روایات آمده که آنها در حالی که بر بام خانه‌های خود خوابیده اند، ناگهان ناپدید میشوند و خداوند آنان را در آن لحظه به مکه انتقال میدهد، از این مطلب میتوان پی برد که ظهور حضرت در فصل تابستان و یا حد فاصل بین تابستان و پائیز واقع میشود چنان که اشاره خواهیم کرد، و نیز میتوان فهمید که شماری از این گروه، از مردم مناطق گرمسیرند که بر بام و یا حیاط خانه‌های خود میخوابند...... ---------- 📚منابع: [۲]: ۲. بحار: ۵۲ / ۳۰۹. [۱]: ۱. انعام / ۸۹. [۲]: ۲. بحار: ۵۲ / ۳۷۰. [۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۳۶۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸 یاران علیه السلام 🌸🔹🔹 در روایت آمده که زمان گردهمائی آنان در مکه، شب جمعه و شب نهم محرم است. امام صادق علیه السلام در این باره میفرماید: " خداوند سبحان آنان را در شب جمعه گرد هم آورد و صبح جمعه جملگی در مسجد الحرام با آن حضرت دست بیعت و وفاداری دهند و هیچیک از آنان سرپیچی نکنند " [۱] این مطلب با آنچه در منابع روائی شیعه و سنی آمده هماهنگی دارد، که خداوند متعال در یک شب، قیام آن حضرت را سر و سامان میدهد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: " مهدی از خاندان ما اهل بیت است و خداوند قیام وی را در یک شب سامان میبخشد ". و در روایتی دیگر آمده است که: " خداوند قیام او را در شبی سامان میدهد " [۲] گرد آمدن یاران مهدی علیه السلام از جمله الطاف خداوند، در سامان دادن به قیام ولی خود است. این روایت همچنین با روایات متعددی که آغاز ظهور حضرت را غروب روز جمعه نهم محرم و سپس روز شنبه دهم محرم تعیین میکند هماهنگ است. یک آزمایشی و نفس 🌸🌸🔹 بر اساس روایات، هنگام ظهور، نیروهائی فعال و تأثیرگذار در شهر مکه حضور دارند. روند طبیعی اوضاع نقش این نیروها را به شکل زیر ترسیم میکند: الف: حکومت حجاز، این حکومت با وجود ضعف درونی، نیروهای خود را جهت رویاروئی با ظهور احتمالی حضرت بسیج میکند، ظهوری که مسلمانان چشم انتظار آن از مکه هستند و فعالیت‌های خود را بدین جهت در مراسم حج افزایش میدهند. ب: شبکه‌های امنیتی ابرقدرتها، این شبکه‌ها که در راستای پشتیبانی از حکومت حجاز و نیروهای سفیانی و یا به شکل مستقل فعالیت میکنند و اوضاع حجاز، بویژه مکه را زیر نظر دارند. ج: نیروهای امنیتی سفیانی، این نیروها در تعقیب فراری مدینه از چنگال خود بوده و پیوسته اوضاع را جهت ورود لشکر سفیانی در موقعیت مناسب، زیر نظر دارند تا هرگونه قیام و نهضت امام مهدی علیه السلام را از مکه، سرکوب نمایند. از سوی دیگر در برابر این تحرکات، یمنی‌ها نیز باید در مکه و حجاز دارای نقشی باشند. بویژه از این رو که حکومت زمینه ساز آنها، چند ماه قبل از ظهور، تأسیس میشود، همچنانکه یاران ایرانی امام علیه السلام نیز در مکه باید حاضر باشند، بلکه خود حضرت نیز باید دارای یارانی از میان مردم حجاز و مکه و حتی نیروهای رژیم حجاز باشد. در چنین فضای موافق و مخالفی، امام مهدی ارواحنا فداه، برنامه نهضت خویش را از حرم شریف اعلان و بر شهر مکه استیلا پیدا میکند. البته طبیعی است که روایات جزئیات این برنامه را بیان نکنند. مگر آن مقدار که در پیروزی انقلاب مقدس، سودمند و مؤثر باشد و آسیبی به آن وارد نیاورد. بارزترین حادثه ای که روایات بیان میکنند این است که حضرت در ۲۴ یا ۲۳ ذی حجه یعنی پانزده شب پیش از ظهور خویش جوانی از یاران و خویشاوندانش را جهت ایراد بیانیه خود به اهل مکه اعزام میدارد، اما به مجرد اینکه جوان مذکور بعد از نماز پیام حضرت و یا فرازهایی از آن را برای مردم میخواند، به او حمله ور شده و به طرز وحشیانه ای وی را در داخل مسجد الحرام بین رکن و مقام به قتل میرسانند. این شهادت فجیع بر آسمان و زمین اثر میگذارد. حادثه مذکور حرکتی مقدماتی و آزمایشی است که فایده‌های فراوان دارد. از جمله اینکه چهره درنده خوی حکام حجاز و نیروهای کافر حامی وی را برای مسلمانان آشکار میسازد و زمینه را برای نهضت حضرت مهدی علیه السلام که بیش از دو هفته بعد آغاز خواهد شد، فراهم میسازد. در اثر این جنایت وحشیانه و شتابزده، پشیمانی و ضعف بر تمام تشکیلات حکومتی آن سامان، سایه میافکند. ماجرای شهادت این جوان نیک سرشت در مکه، در احادیث متعدد شیعه و سنی و بیشتر در منابع شیعه مطرح شده و از او بعنوان " جوان " یا " نفس زکیه " یاد شده و برخی روایات نام وی را محمد بن حسن ذکر کرده اند، از امیر مؤمنان علیه السلام روایت است که فرمود: " آیا نمیخواهید شما را خبر دهم از آخرین فرمانروای حکومت خاندان فلان؟ گفتیم: چرا ای امیر مؤمنان. فرمود: کشته شدن بیگناهی در سرزمین حرم توسط قومی از قریش. سوگند به خدائی که دانه را میشکافد و جان‌ها را میآفریند بعد از این واقعه بجز پانزده شب، حکومتی برای آنان باقی نماند، پرسیدیم: آیا پیش از این حادثه یا بعد از آن اتفاقی رخ میدهد؟ فرمود: در ماه رمضان صیحه آسمانی که شخص بیدار را به وحشت افکند و خوابیده را بیدار سازد و دختران را از پشت پرده بیرون آورد. " [۱]........ ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. بشارة الاسلام ص ۲۱۰ به نقل از دلائل الامامة طبری. [۲]: ۲. بحار: ۵۲ / ۲۸۰. [۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۲۳۴. ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫