🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع
#بخش_چهارم
#چرا ابن یامین #فرزندان را، به نام #گرگ و #پیراهن و #خون، نام گذاری میکند. ✨🍃🌸
مرحوم مجلسی قدس سره از تفسیر قمی و امالی شیخ صدوق روایت میکند که، حضرت یوسف (علیه السلام) وقتی با ابن یامین برادر تنی خویش مشغول صحبت شد و بنیامین شدت حُزن خود را در فراق برادر، به حضور یوسف (علیه السلام) رسانید و گفت: «دوازده و به روایت قمی سه فرزند دارم و برای هر کدام، نامی از جریان برادر، مشتق کردهام که سر گذشت برادرم را فراموش نکنم. یوسف صدیق (علیه السلام) فرمود: «در فراق چنین برادری چطور حال پیدا کردی که با زنها خوش باشی و فرزند را ببوئی. » گفت: «صحیح میفرمائید. لکن ازدواج من برای اشباع غریزه نبوده است. پدر صالحی دارم، که مرا امر فرمود: «فرزند عزیز، ازدواج کن، شاید خداوند از صلب تو ذریه ای را خلق کند که روی زمین را با تسبیح گفتن شان سنگین کنند». [۲]
#چرا پس از آن که #غذای حضرت #مریم (علیها السلام) در #محراب عبادتش #حاضر میشد، #خطاب «وهزّی الیک» به او #رسید. ✨🍂🌺
در بعضی از تفاسیر است که بمنطوق) کلّما دخل علیها ذکریا المحراب وجد عندها رزقا (
«هر زمانی زکریا وارد محراب مریم (علیها السلام) میشد غذای مخصوصی در آنجا میدید. » [۱]
پیش از توّلد حضرت عیسی (علیه السلام) غذای مادرش بدون هیچ زحمتی در محراب عبادتش از طرف خداوند حاضر میشد و لکن پس از آن که عیسی (علیه السلام) به دنیا آمد به مريم (علیها السلام) خطاب رسيد: ) وهزّی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطبا جنیا: («و تکانی به این درخت نخل بده تا رطب تازه ای بر تو فروریزد. » [۲]
مریم (علیها السلام) از روی حیرت عرضه داشت: «خدایا در این، چه حکمت است. پیش از اینکه بچه دار باشم و زحمت تربیت بچه را متحمل شوم، روزی من در محراب عبادتم حاضر میشد. الآن که رنج بچه داری را دارم، دستور میدهی که درخت نخل را تکان بدهم تا روزی بر من برسد. » جواب آمد: «پیش از این، تمام توجه تو بر من بود و حال نصف توجه تو به فرزندت متوجه میشود».
چه نیکو سروده است:
چو بنده هیچ کس نشناسد، بجز خدای هر آرزو که باشدش از وی روا شود. [۳]
#تا به #دجله نیفتاده بود، #خدا را #ندیده بود. ✨🍃🌸
باز در همان کتاب از کتاب تذکرة شیخ عطار نقل میکند: «که کسی خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و خواستار نشان دادن خدا از حضرتش شد. هر چه امام فرمود: خدا با چشم دیده نمی شود، آن مرد قبول نکرد. امام (علیه السلام) دستور داد تا دست و پای او را بستند و در رود دجله انداختند. آب او را فرو میبرد و بیرون میآورد. در موقع
بیرون آمدن استغاثه به ابن
رسول الله (صلی الله علیه و آله) میکرد، تا از کمک امام صادق (علیه السلام) مأیوس شد. استغاثه به خدا کرد. حضرت فرمود: بگیرید و بیرون بياوريدش. پس از آن که بدنش آرام گرفت، امام فرمود: «خدا را دیدی؟ » عرض کرد: «تا دست در غیر» میزدم، حجاب بین من و خدا بود و وقتی از همه مأیوس شدم، رفع حجاب شد. » [۱]
----------
📚منابع:
[۲]: ۰ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۳۸ و ۲۵۹ ؛ تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۵۸ و ۲۶۰.
[۱]: . سوره آل عمران، آیه ۳۸.
[۲]: . سوره مریم، آیه ۲۶.
[۳]: . خزینه الجواهر، ص ۱۸۱ و ۷۰۱.
[۱]: . خزینه الجواهر، ص ۳۹۰.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#قتل عمر بن #خطّاب 🔹🌺🌺
در آخر شب نهم ربيع الاول سال ۲۳ ه’ عمر بن الخطاب از دنيا رفته است
(مدينة المعاجز: ج ۲، ص ۹۷)
و قول اهل سنّت روز چهارشنبه ۲۶ ذى الحجه است.
اين روز روز شادى اهل بيت عليهم السّلام و انبياء و ملائكه و ساكنان اعلى عليين و دوستان امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين ايشان است چرا كه در اين روز نفرين حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها به اجابت رسيد.
(📚زاد المعاد: ص ۳۳۴. وقايع الايام: ج ربيع الاول و ربيع الثانى، ص ۵۹. مستدرك سفينة البحار: ج ۴، ص ۶۷)
روزى عظيم الشأن است و روز سرور شيعه و عيد بزرگ آنهاست. حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله اين روز را عيد قرار داده و امر كرده است كه مردم نيز عيد قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند.
(📚فيض العلام: ص ۲۱۱)
كسى كه در اين روز انفاق
كند، خداوند او را مى آمرزد. در اين روز اطعام برادران دينى و خوشبو كردن آنان و توسعه بر اهل و عيال و پوشيدن لباس جديد و شكرگزارى به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است.
(📚مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۵۹۶. بحار الانوار: ج ۹۵، ص ۱۸۹. زاد المعاد: ص ۳۴۴ ۳۳۴. بحار الانوار: ج ۹۵، ص ۳۵۶۳۵۱ از زوائد الفوائد سيد بن طاووس).
فضيلتها و اسمهائى براى اين روز ذكر شده كه از جمله آنهاست: عيداللَّه الاكبر، غدير ثانى، عيد فطر دوم، روز فرح شيعه، عيد اهل بيت عليهم السّلام، روز قتل منافق، روز قبولى اعمال، روز پيروزى مظلوم، روز دوستى مؤمنين، روز پرهيز از كبائر، روز نابودى ضلالت و گمراهى، روز شكرگزارى.
#ماجراى قتل #عمر 🔹🌸
عمر بن خطاب به دست ابولؤلؤ كه نامش فيروز و غلام مغيرة بن شعبه بود، چند ضربه خنجر خورد كه منجر به مرگ او شد.
(📚مسار الشيعه: ص ۲۳. توضيح المقاصد: ص ۳۳. العدد القوية: ص ۳۲۸. فيض العلام: ص ۱۲۹. بحار الانوار: ج ۹۵، ص ۱۹۹)
بنابر مشهور
(📚زاد المعاد: ص ۳۴)
هنگامى كه ابولؤلؤ ضربهها را بر عمر زد و خواست فرار كند، عده اى مانع شدند، و ۱۲ نفر را مجروح كرد كه شش نفر از آنها مردند.
(📚بحار الانوار: ج ۹۵، ص ۲۰۰)
ماجرا از اين قرار بود كه قبل از تكبير نماز ابولؤلؤ جلو آمد، و ضربه اى بر كتف و ضربه اى ديگر بر خاضره عمر زد. عمر افتاد، و عده اى جمع شدند و او را به خانه اش بردند. نزديك بود خورشيد طلوع كند كه نماز را عبدالرحمن بن عوف با مردم خواند.
#عمر در بستر #مرگ🔹🌺
هنگامى كه عمر را به خانه بردند مقدارى نبيذ آوردند و او خورد ولى از قسمتهاى ضربت خورده خارج شد و معلوم نشد از كجا خارج شده زيرا با خون هم رنگ بود. لذا عده اى گفتند: خليفه شير بخورد زيرا سفيد است و معلوم مى شود. شير را خورد و از محل ضربهها خارج شد. حاضرين براى دل گرمى گفتند: «مانعى ندارد، ضررى نمى زند»! اما ضربه هاى جناب ابولؤلؤ كارگر شد و به خليفه سابق ملحق شد. در روز سوم در جنب ابوبكر دفن شد.
(📚تاريخ الخلفاء: ص ۱۳۴ ۱۳۳)
عمر مدت ده سال و شش ماه و چهار شب خلافت كرد. او اولين كسى بود كه نام خود را امير المؤمنين گذاشت، و ابوموسى اشعرى اولين نفرى بود كه او را در منبر به اين نام خطاب كرد.
(📚تتمة المنتهى: ص ۱۱)
بدعت #عمر براى آينده #خلافت 🔹🌸
عمر به ابن عباس گفت: اين خلافت را به چه كسى واگذار كنم؟ او على بن ابى طالب عليه السّلام را پيشنهاد كرد و گفت: شجاعت و فضيلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است. عمر گفت: در طبع او مزاح است! ابن عباس گفت: در باره عثمان چه مى گوئى؟ عمر گفت: اگر او خليفه شود بنى اميّه را بر گرده مردم مسلّط مى نمايد.
ابن عباس گفت: در باره طلحه چه مى گوئى؟ عمر گفت: مردى متكبر است و پيامبر را با كلامى كه روز نزول آيه حجاب گفت آزرده است. او هنگام نزول آيه حجاب گفته بود: «وقتى از دنيا برود ما زنانش را به عقد خود در مى آوريم».
ابن عباس گفت: در باره زبير بن عوام چه مى گوئى؟ گفت: او مرد شجاعى است. ولى
بسيار بخيل است. مردى بدخو و مفسد است، كه گاهى انسان و گاهى كافر است. در مورد سعد وقاص گفت: مردى متكبر و متعصب است و به كار خلافت نمى آيد. ابن عباس گفت: در مورد عبدالرحمن نظرت چيست؟ عمر گفت: او مرد ضعيف القلبى است.
(📚منتخب التواريخ: ص ۱۵۳ ۱۵۲. فيض العلام: ص ۱۴۳)
عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شورى واگذار كرد و ابوطلحه انصارى را طلبيد و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشيرهاى كشيده شش نفر را در خانه عايشه حاضر كنيد: على بن ابى طالب عليه السّلام، عثمان، طلحه، زبير، سعد بن ابى وقاص عبدالرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهيد، و بعد از آن اگر چهار يا پنج نفر بر نظرى متفق شدند و دو يا يك نفر مخالفان آنان بودند،...... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_چهل_و_هفتم🔹🔸
🌸 #آيه شريفه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ در روز #غدير خم و در #فضيلت حضرت #على عليه السّلام #نازل شده #است🌸
(۲) [📚واحدى در اسباب النزول ص ۱۵۰] از «ابو سعيد محمد بن على صفّار» از «حسن بن احمد مخلّدى» از «محمد بن حمدون بن خالد» از «محمد بن ابراهيم خلوتى» از «حسن بن حماد سجادة» از «على بن عابس» از «اعمش» و «ابو حجاب» از «عطيّه» از «ابو سعيد خدرى» روايت كرده است كه آيه شريفه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ
بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ (سوره مائده، آيه ۶۷)، در روز غدير خم در شأن حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام نازل شده است.
(۳) [📚فخر رازى در تفسير كبير] در ذيل تفسير آيه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ...
اظهار مى دارد: دهمين وجه از وجوهى كه مفسّران ويژه نزول آيه شريفه دانسته اند، اينست كه آيه تبليغ در فضيلت حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام نازل شده است و همزمان با نزول آن آيه، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود: «كسى كه من مولاى اويم، على مولاى اوست. پروردگارا! دوست او را دوست و دشمن او را دشمن بدار». و هنگامى كه « #عمر» با حضرت على عليه السّلام ملاقات كرد خطاب به او، گفت: گواراى تو باد، اى پسر ابو طالب! كه مولاى من و مولاى همه مردان و زنان مؤمن هستى. «فخر رازى» گفته كه اين قول «ابن عباس»، «براء بن عازب» و «محمد بن على عليه السّلام» است.
مؤلف گويد: يعنى، اينكه شأن نزول آيه شريفه در فضيلت حضرت على عليه السّلام، قول «ابن عباس»، «براء بن عازب» و «محمد بن على عليه السّلام» است
(۱)
🌸 #آيه أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ در روز #غدير خم #نازل شده #است🌸
(۲) [📚سيوطى در الدّر المنثور] در ذيل تفسير آيه شريفه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ (📚سوره مائده، آيه ۳) گفته است: «ابن مردويه» و «ابن عساكر» به اتفاق، از «ابو سعيد خدرى» نقل كرده اند، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در روز غدير، على عليه السّلام را به ولايت و مولويت نصب فرمود، جبرئيل نازل شد و آيه
اكمال دين را آورد.
(۳) [📚همان كتاب] در ذيل آيه اكمال دين، از «ابن مردويه»، «خطيب» و «ابن عساكر» از «ابو هريره» روايت كرده است كه در روز غدير خم كه روز هيجدهم ذيحجه مى باشد، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه من مولاى او مى باشم، على عليه السّلام مولاى اوست، در اين هنگام آيه اكمال دين نازل شد.
(۴) [📚تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۸/ ۲۹۰] به سند خود، از «ابو هريره» روايت شده كسى كه روز هيجدهم ذيحجه را روزه بگيرد، برابر با آنست كه شصت ماه روزه گرفته باشد! و آن روز همزمان با روز غدير خم بوده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على بن ابيطالب عليه السّلام را گرفت و فرمود: «آيا من ولىّ مؤمنان نيستم؟
در پاسخ گفتند: آرى، يا رسول اللّه! تو ولىّ مؤمنانى. آنگاه فرمود: كسى كه من مولاى او مى باشم، على مولاى اوست. « #عمر بن #خطّاب»، خطاب به على عليه السّلام گفت: آفرين بر تو و خوشا به حال تو! اى پسر ابو طالب! كه مولاى من و مولاى همه مسلمانان هستى. و در تأييد آن، خداى تعالى آيه اكمال را نازل فرمود.
مؤلف گويد: «خطيب» مثل اين حديث را به طريق ديگر، روايت كرده است
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_چهارم
پس #مدبّری هست 🔸🍂
منکرین خدا گفتند طبیعی است که هر وقت نطفه ای در رحم زنی قرار گرفت، کم کم رشد میکند، تا به صورت انسان کامل از شکم مادر بیرون میآید، و در روی خاک با استفاده از غذاها، به صورت مرد یا زن کامل در میآید، دیگر چه احتیاجی به خداست که، اهل توحید ادعا میکنند که، عالم را خالقی هست، خداوند متعال در کلام خیلی کوتاهی، جواب این یاوه گویان را داد، و فرمود و من نعمّره ننکّسه فی الخلق افلا تعقلون، یعنی اگر طبیعی بود میبایست رشد تعطیل نشود، و هی بر آن اضافه شود، چرا در دوران پیری دوباره به حال بچگی بر میگردد، چرا عقلتان را به کار نمی اندازید که، بدانید انسان هم احتیاج به مدیر مدبّر دارد ۱۲.
حضرت #زهرا (علیها السلام) و #حجاب آن🔹🍃
در کیفیّت بیرون رفتن حضرت زهرا (علیها السلام)، با اجازه شوهر به بیت پدر بزرگوارش، چنین آمده: فتجلبت بجلبابها، و تبرقعت ببرقعها، یعنی آن بی بی دو عالم جلباب به خود گرفته، و با برقع صورت خویش را پوشانید، و عازم بیت پدر بزرگوارش شد ۲۲۴ نگارنده گوید این بود شیوه سید نساء العالمین، و مردم روز هر جور میخواهند حجاب را توجیه کنند، ازام سلمه روایت شده پس از نزول آیه حجاب، زنهای انصار در مدینه با پوشیدن
لباسهای سیاه طوری راه میرفتند گويیا بالای سر هر کدام غرابی نشسته است [۱]
در کتاب المنجد جلباب را به معنی پیراهن، يا لباس وسیع، معنی کرده، و برقع را به معنی چیزی که زن صورت خود را با آن میپوشاند، تفسیر کرده است، و در جلد ۳ کتاب التاج صفحه ۱۶۷ در تفسیر آیه حجاب، (یدنین علیهن من جلابیبهنّ) جلباب را به معنی لباس رويی که، تمام بدن را بپوشاند جز دو چشم ها، گرفته است، رو هم از بیان ادلّه استفاده میشود که، جلبات لباسی بود بالاتر از چادر معمولی، یادَم است در جايی روایتی از ابن عباس دیدهام که جلباب را به آن معنی که کتاب التاج معنی کرده، تفسیر کرده است [۲]
خدا رحمت کند مرحوم قمشه ای را اقلاً در مقابل رسم ناجور زمان، کلمه جلابیب را به چادرها ترجمه کرده است. [۳]
#امنیّت کلیه در #تمام سطح #جهان 🔸🍂
ابن عباس روایت میکند: در زمان ظهور حضرت بقیة الله امنیّت کلیه همه چیز را شامل میشود، و حتی گرگ و گوسفند، و گاو و شیر، و انسان و مار، از همدیگر در امان بوده، و هیچ موشی ظرف پوستی را سوراخ نمی کند، لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون
۳۳۰ در سند حدیث هفتم که، راوی آن را به سال ۴۷۳ از عبدالرزاق الطهرانی نقل میکند، معلوم میشود در همان سال، طهرانی وجود داشته است ۳۷۸.
#از عظمت #خطاب 🔹🍃
پناه به ذات اقدس الهی میبریم، وقتی خطاب خذوه فغلّوه از درگاه ربوبی صادر شود، برای عظمت خطاب، هفتاد هزار ملک حرکت میکنند، کافر به ملائکه عرض میکند آیا به من رحم نمی کنید؟ جواب میشنود ای شقی، چطور رحمَت بکنیم در حالی که ارحم الراحمین رحم به تو نمی کند ۳۷۹.
#حكومت پنجاه #هزار سالي 🔸🍂
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود روز قیامت پنجاه هزار سالی، به مؤمن به اندازه یک نماز واجبی که، در دنیا میخواند خواهد گذشت، امام صادق (علیه السلام) میفرماید: حکومت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در رجعت، پنجاه هزار سال خواهد شد ۳۸۳، چطوری که حکومت خاصّه امیرالمؤمنین (علیه السلام) چهل و چهار هزار خواهد شد ۳۸۳.
امیرالمؤمنین #علی (علیه السلام) #نماز شناس، چه #عشقی به #نماز ایجاد میکند🔹🍃
از جمله سفارشات امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مسلمانان، در وقتی که جنگ شروع میشد، یکی هم زیاد خواندن نماز بوده است ۴۰۴
نگارنده گوید: ملاحظه کنید اهمیّت
نماز را که، حتی در لحظات حساس زندگی، علی (علیه السلام) نماز شناس بر آن وصیت میکند که، فرصتهای مناسب را به هیچ عنوانی از دست ندهند، یادم هست در جايی دیده ام، و حتماً در اصل تهاویل یک جا درج شده است که، در یکی از روزهای حساس جنگ صفین، نزدیک وقت ظهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) چشمش به آسمان بوده، تا به مجرّد تحقق وقت، وظیفه نمازی آن روزش، به هر کیفیتی بود انجام دهد، ابن عباس گفت یا امیرالمؤمنین الان دیگر وقت نماز نیست، در جواب بفرماید پس برای چه با معاویه جنگ میکنیم؟.
----------
[۱]: . البصائر، ج ۳۲، ص ۳۸.
[۲]: . البصائر، ج ۳۲، ص ۲۳۹. [۲]. سورة احزاب، آیة ۵۹.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_ پانزدهم
#عطش در چهار #عضو امام #حسین (علیه السلام) #فوق العاده اثر کرد 🍂🔹
شیخ جعفر شوشتری میفرمايد: عطش در چهار عضو امام حسین (علیه السلام) اثر زیادی را گذاشته بود، کبد، زبان، لب، و چشم، چشم دیدش کم شده بود، و زبان از کثرت مالیدن زخم شده بود، و لبهایشان خشکیده بود، و جگر میسوخت ۱۹۵ نگارنده گوید خدا باعث و بانی را از سقیفه، تا کربلا، با قدرت بالغه خود، به عذاب ابدی گرفتار کند آمین.
#دیگر نگو امام #حسین (علیه السلام) #تقاضای آب نکرد 🍃🔸
شبراوی شافعی گوید: آب زلال را در ظرفهای بلوری، در هوای گرم، به امام حسین (علیه السلام) نشان میدادند، و آن حضرت به حق جدّش قسمشان میداد که، جرعه ای از آن بدهند لب هایشان را تر کند، ولی نمی دادند ۱۹۵.
در عصر روز #تاسوعا هر کدام از امام #حسین (علیه السلام) و #ابوالفضل (علیه السلام) همدیگر را برادر #خطاب میکنند 🍂🔹
در عصر روز تاسوعا، هر کدام از امام حسین، و حضرت ابی الفضل، همدیگر را برادر خطاب میکنند ۲۰۴
و صفحه ۷۸ مقتل ذریعه، نگارنده گوید پس اینکه مشهور است که، حضرت ابی الفضل در موقع افتادن از اسب، امام (علیه السلام) را برادر خطاب کرده، و تا آن وقت مولا خطاب میکرد، ثابت نیست.
#خوشبختها 🍃🔸
سی نفر از اصحاب عمر سعد، شب عاشورا به امام حسین (علیه السلام) ملحق شدند، خوشا به حالشان، سلام الله علیهم، و حشرنا معهم، ۲۰۷ امام حسین (علیه السلام) به زینب کبری (علیها السلام) میفرماید: بدان که اینها اصحاب من هستند از عالم ذرّ، جدّم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) این را به من خبر کرده است ۲۱۰.
#همّت تماشا #کن 🍂🔹
طبق روایت مرحوم شیخ مفید، تصمیم عمر سعد با رؤسای لشگرش، این بود که، صبح روز عاشورا یکدفعه از چهار طرف بر امام حسین (علیه السلام) حمله کنند، و در یک ساعت کار آن
حضرت را خاتمه دهند، و بدین منظور هم حمله کردند، لکن کور خوانده بودند، اصحاب باوفای امام (علیه السلام) در شب عاشورا، خندق دور خیمهها کنده، و صبح عاشورا آتش داخل آن روشن کرده بودند، و این اقدام وسیله عصبانیت اصحاب عمر سعد شد، شمربن ذی الجوشن جسارتی کرد، و مرحوم مسلم بن عوسجه خواست با تیر جواب بدهد، امام حسین (علیه السلام) فرمود ما ابتداء به جنگ نمی کنیم، عرض کرد این فرصت گیر نمی آید، اجازه بده جوابش بدهم، باز امام (علیه السلام) اجازه نداد ۲۱۴
نگارنده گوید این خندق را در در عرض چند ساعت، دور خیمهها کندند، رضوان الله علیهم، چه همتی از
خود نشان دادند، ولی رسم خندق کنی، با آب پر کردن بود، چون آب نبود لذا با نی و هیزم پر کردند.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_بیست_دوم🔹🔸
به #راستى كه خداى تعالى از #بشر و #شجر و #ميوه و #بذر پيمان گرفته است تا #على عليه السّلام را #دوست بدارند 🔸🌺
(۲) [الرياض النضرة ۲/ ۲۱۵] از «انس» روايت كرده است كه گفت:
حضرت على عليه السّلام درهمى به «بلال» داد تا خربزه بخرد.
«بلال» خربزه را خريد و حضور حضرت على عليه السّلام آورد. هنگامى كه خربزه را پاره كرد و مقدارى از آن تناول فرمود، احساس كرد كه خربزه تلخ است. فرمود: اى بلال! اين خربزه را به صاحبش برگردان و آن يك درهم را از او بگير، براى اينكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من فرموده كه خداى تعالى محبت تو را به بشر و شجر و ثمر و دانه عرضه داشته است، هر يك از آنها كه محبت تو را پذيرفته است، شيرين و گوارا است و هر يك كه اظهار علاقه به تو نكرده باشد، تلخ و ناگوار است! اين خربزه از آن دسته از ميوه هائى است كه محبت مرا نپذيرفته و علاقه اى به من ابراز ننموده است.
«محب طبرى» پس از نقل حديث مزبور، اظهار مى دارد كه «ملّا» اين حديث را نقل كرده است.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۵
مؤلف گويد: بار ديگر «محب طبرى» در [ذخائر ص ۹۲] به ذكر اين حديث پرداخته و مى گويد: «ملّا» در «سيره» خود به نقل اين خبر اشاره كرده است
.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۶
(۱)
#رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله #خطاب به #على عليه السّلام فرمود: يا على! تو در #دنيا و آخرت #ولىّ من هستى 🔹🌸
(۲)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۳۵] به سند خود، از «عمرو بن ميمون» از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حاضران، فرمود: كداميك از شما حاضريد كه در دنيا و آخرت امور مرا به عهده بگيريد و متولّى كارهاى من باشيد؟ به هر كدام كه مى گفت: آيا تو حاضرى امور دنيا و آخرت مرا به عهده بگيرى؟ پاسخ مى داد: من نمى توانم امور شما را عهده دار بشوم و اكثر حاضران همين پاسخ را در برابر پرسش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ابراز داشتند. على عليه السّلام عرضه داشت: من حاضرم امور دنيا و آخرت شما را به عهده بگيرم! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو در دنيا و آخرت ولىّ من هستى.
«حاكم» گفته است: اسناد اين روايت صحيح است.
(۳)📚 [مسند امام احمد حنبل ۱/ ۳۳۰] به سند خود، از «عمرو بن ميمون» روايت كرده است كه در كنار «ابن عباس» نشسته بودم كه نه نفر آمدند و گفتند: اى
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷
پسر عباس! اكنون بخاطر مطلبى كه به تو بايد گوشزد كنيم، نزد تو آمده ايم.
(۱) اينك يا از محل خويش برخيز و با ما بيا تا آنچه را در نظر داريم به اطلاع تو برسانيم، و يا از ايشان كه در كنار تو نشسته اند درخواست كن كه ما را با تو تنها بگذارند! «ابن عباس» گفت: من با شما مى آيم. «ابن عباس» كه هنوز بينائيش را از دست نداده بود، همراه آنان رفت. مطالبى بين آنها ردّ و بدل شد كه ما از چگونگى آنها خبردار نبوديم. طولى نكشيد «ابن عباس»- در حالى كه از شدت ناراحتى لباسش به زمين كشيده مى شد- بازگشت و گفت: اف بر آنها
و تف بر ايشان! از بزرگوارى نكوهش مى كردند كه داراى ده خصلت كمال است (و حديث را تا آنجا ادامه داده كه) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به عموزادگانش، فرمود: كداميك از شما حاضريد امور دنيا و آخرت مرا عهده دار شويد؟ همان روز هم على عليه السّلام در كنار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نشسته بود، هنگامى كه مشاهده كرد آنان حاضر نشدند امور آن حضرت را به عهده بگيرند در پاسخ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، عرض كرد: من حاضرم كه امور دنيا و آخرت شما را به عهده بگيرم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو دردنيا و آخرت ولىّ من هستى. بار ديگر به مردى توجه كرده فرمود: كداميك از شما حاضريد كه امور دنيا و آخرت مرا به عهده بگيرد؟ هيچ كدام پاسخى ندادند. اين بار هم حضرت على عليه السّلام به عرض رسانيد: من امور دنيا و آخرت شما را به عهده مى گيرم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو ولىّ دنيا و آخرت من هستى.
(۲)📚 مؤلف گويد: «نسائى» اين حديث را در [خصائص ص ۸] و «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۲۰۳] نقل كرده و مى گويد: «امام احمد» و «حافظ ابو القاسم دمشقى» در «الموافقات» و «الاربعين الطوال» آورده اند و «دمشقى» گفته است:....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_بیست_سوم🔹🔸
#رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله #خطاب به #على عليه السّلام فرمود: يا على! تو در #دنيا و آخرت #ولىّ من هستى 🔹🌸
«نسائى» مختصرى از آن را نقل نموده است. و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۱۹] روايت كرده و مى افزايد: «امام احمد» و «طبرانى» در «الكبير» و «الاوسط» به مختصرى از آن اكتفا نموده است.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸
(۱)📚 [هيثمى در مجمع ۹/ ۱۰۸] از «عبد اللّه بن مسعود» روايت كرده كه ديدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفته و مى فرمود: اين شخص، ولىّ من است و من ولىّ اويم.
«طبرانى» اين روايت را در «الاوسط» آورده است. (۲)📚 مؤلف گويد: «محب طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۷۲] ياد نموده و
در آخر آن آمده است
«واليت من والاه و عاديت من عاداه»
و «حاكمى» هم آنرا نقل كرده است.
(۳) [خصائص نسائى ص ۴] به سند خود، از «عايشه» دختر «سعد» روايت مى كند كه از پدرم شنيدم، مى گفت: در روز جحفه، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفته و به ايراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثناى الهى، خطاب به مردم فرمود: اى مردم! اطمينان داريد كه من ولى شما هستم؟ گفتند: آرى، يا رسول اللّه! و همچنان كه دست على عليه السّلام در دست مباركش بود، دست او را بلند كرد و فرمود:
اين شخص، ولى من است؛ بطوريكه دين مرا مى پردازد، و من هم با دوست او دوست، و با دشمن او دشمن هستم
.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹
(۱)
#كسى كه حضرت امیرالمومنین #على عليه السّلام را #سبّ كند و #ناسزا بگويد #خدا را #سبّ كرده است 🌺🌸
(۲) [مستدرك حاكم ۱/ ۱۲۱] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روايت مى كند كه بحضور «امّ سلمه» رسيدم، گفت: آيا در ميان شما و در جرگه شما كسى هست كه به حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله ناسزا بگويد و آن حضرت را، سبّ كند؟! گفتم: معاذ اللّه- يا گفته است سبحان اللّه، و يا كلمه ديگر كه ناظر به همان معنى است- «امّ سلمة» گفت: چگونه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را ناسزا نمى گويند، حال آنكه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، فرمود: كسى كه به على عليه السّلام ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته است!! «حاكم» گويد: اين حديث صحيح است.
(۳) مؤلف گويد: در احاديث آينده مى آيد كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرموده است:
كسى كه
مرا سبّ كند، خدا را سب كرده است. و نتيجه اين دو مقدمه آنست، كسى كه على عليه السّلام را سب كند، خدا را سبّ كرده است. «امام احمد» روايت مزبور را در [مسند ۶/ ۳۲۳] و «نسائى» در 📚[خصائص ص ۲۴] نقل كرده اند.
فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۰
(۱)📚 [همان كتاب ۳/ ۱۲۱] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روايت مى كند، خردسال بودم كه عازم حج بيت الله گرديدم. در مدينه به گروهى از مردم برخورد كردم و همراه آنان حركت كردم تا اينكه به خانه «امّ سلمه»، همسر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله وارد شديم. پس از آنكه حضّار نشستند، از «امّ سلمه» شنيدم كه صدا زد:
اى شيب بن ربعى! مردى كه آثار خشكى و خشمگينى از وى ظاهر بود، پاسخ داد:
چه مى فرمائى، اى مادر! فرمود: آيا معمول شماست كه هرگاه مجلسى منعقد مى سازيد، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را سب مى كنيد و به آن حضرت ناسزا مى گوئيد؟! وى پاسخ داد: هرگز چنان نيست! «ام سلمه» گفت: آيا در مجالستان، از على عليه السّلام نكوهش مى كنيد؟ در پاسخ گفت: در پاره اى از امور دنيوى از وى بدگوئى مى نمائيم. «ام سلمه» گفت: اين سؤال بدان جهت بود كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه به على عليه السّلام ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته است. و كسى كه مرا سب كند، خدا را سب كرده است.
مؤلف گويد: «متّقى» اين حديث را در 📚[كنز العمال ۶/ ۴۰۱] نقل كرده و مى گويد:
«ابن ابى شيبه» حديث فوق را نقل كرده است.
(۲)📚 [ذخائر العقبى ص ۶۶] از «ابن عباس» روايت مى كند كه خدا گواه است از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه از على عليه السّلام نكوهش كند، مرا سبّ كرده است. و كسى كه مرا، سب كند، خدا را سبّ كرده است. و كسى كه خدا را سبّ كند، خداى تعالى او را به روى به آتش دوزخ مى افكند.
«محب طبرى» گويد: «ابو عبد الله جدلى» اين حديث را آورده است. «على بن سلطان»....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_بیست_چهارم🔹🔸
#رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله #خطاب به #على عليه السّلام فرمود: يا على! تو در #دنيا و آخرت #ولىّ من هستى 🔹🌸
«محب طبرى» گويد: «ابو عبد الله جدلى» اين حديث را آورده است. «على بن سلطان» هم در 📚[شرح مرقات ۵/ ۵۳۸] به نقل آن پرداخته و مى گويد: «ابو عبد الله جدلى» هم آنرا روايت كرده است.
(۳) [الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] از «ابن عباس» روايت مى كند زمانيكه او نابينا شده بود، روزى وارد مجلسى از مجالس قريش شد. در آن مجلس، از
فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۱
حضرت على عليه السّلام بدگوئى مى شد و حضرتش را سبّ مى كردند!
(۱) «ابن عباس» به كسى كه دستش را گرفته بود، گفت: آيا نمى شنوى كه اينان به سبّ خداى تعالى اقدام كرده اند! وى كه از سخن او به شگفت آمده بود، گفت: سبحان الله! كسى كه از خدا بدگوئى بكند، مشرك است. «ابن عباس» روى به حضّار كرد و گفت: كداميك از شما به سبّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله پرداختيد؟ در پاسخ گفتند: اين چه سؤالى است؟
كسى كه از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نكوهش نمايد، كافر است. پرسيد: آيا هيچيك از شما از على عليه السّلام نكوهش مى كند؟ گفتند: اين عمل اتفاق مى افتد و از نكوهش و سبّ على عليه السّلام دريغ نمى داريم! «ابن عباس» گفت: خدا گواه است كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه على عليه السّلام را سبّ كند، مرا سبّ كرده است. و كسى كه مرا سبّ كند، خدا را سب كرده است. و كسى كه خدا را سب كند، خدا او را به روى به آتش دوزخ مى افكند.
«ابن عباس» بازگشت و به آن شخص كه دستش را گرفته بود و عصاى دست او بود، گفت: آيا آنچه را كه اظهار كردند شنيدى؟ گفتم: آرى. مقدارى از آن را شنيدم. «ابن عباس» گفت: هنگامى كه از نتيجه ناسزا گفتن به على عليه السّلام اطلاع يافتند، رخسارشان را چگونه يافتى؟ گفتم:
نظروا اليك بأعين محمّدةنظر التيوس الى شفار الجازر ؛ هنگامى كه آن سخنان را بيان مى كردى، با چشمهاى خون فرا گرفته به تو مى نگريستند؛ آنچنان كه بزها به مژگان شتران، نگاه مى كنند! «ابن عباس» گفت: پدر و مادرم فداى تو! بيش از اين بگو، گفتم:
جزر الحواجب ناكسى أذقانهم نظر الذّليل الى العزيز القاهر ؛ چشم هايشان مژه مى زد، و چانه هايشان بزير افتاده بود؛ طورى به تو نگاه مى كردند كه انسان بيچاره به عزيز با شوكتى مى نگرد! گفت: پدر و مادرم فداى تو! باز هم بيشتر بگو، گفتم: به غير از آن دو بيت،
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۲
بيت ديگرى حاضر ندارم، ليكن اين شعر را در برابر تقاضاى تو مى گويم:
أحيائهم حزنى على أمواتهم و الميّتون مسبّة للغابر ؛ زندگان آنها بر مردگانشان محزونند و مردگان آنها مورد نكوهش آيندگان مى باشند.
«محب طبرى» گويد: «ابو عبد اللّه ملّا» اين حديث را روايت كرده است.
مؤلف گويد: «شبلنجى» هم حديث مزبور را در [نور الابصار ص ۹۹] نقل كرده و مى گويد: «ابن عباس» در مسير خود به صفه زمزم رسيد و در آنجا با جمعى از شامىها روبرو شد كه از حضرت على عليه السّلام نكوهش مى كردند! در اينجا به بخشى از اخبار مى رسيم كه مناسب است آنها را در پايان اين باب ذكر كنيم.
(۱) از جمله:📚 «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۴۰۵] از «ابو صادق» روايت مى كند كه حضرت على عليه السّلام فرمود: در حسب من همين بس كه پيوند من، به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله منتهى مى شود و در دين من همين بس كه آئين آن حضرت را برگزيده ام؛ بنابراين كسى كه حقيقتى از من فرا بگيرد، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرا گرفته است. «خطيب» اين حديث را در «المتفق» و «ابن عساكر» نقل كرده اند.
(۲) از جمله: «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۲۹] از «ابو بكر بن خالد بن عرفطه» نقل مى نمايد كه گفت: در ملاقاتى كه با «سعد بن مالك» داشتم به او گفتم: بطورى كه اطلاع يافته ام، شما در كوفه، در مجامعى كه گرد مى آوريد، از حضرت على عليه السّلام نكوهش مى كنيد و به سبّ او مى پردازيد! «سعد» گفت: چنين نيست، به خدائى كه جان «سعد» در دست تواناى اوست، حقيقتى را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله درباره على عليه السّلام شنيدهام كه اگر ارّه بر سرم گذارند، هرگز از على عليه السّلام نكوهش نخواهم كرد! «هيثمى» گفته است: «ابو يعلى» اين حديث را نقل كرده و سندش حسن است.
فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۳
(۱) مؤلف گويد: «نسائى» اين حديث را در [خصائص ص ۲۴] نقل كرده است، جز اينكه متن حديثش مضطرب است.