eitaa logo
یادداشتها
543 دنبال‌کننده
52 عکس
48 ویدیو
0 فایل
یادداشتهایی پیرامون‌ مسائل اعتقادی فرهنگی اجتماعی و بازنشر یادداشتهای برگزیده. سید مهدی مرتضوی، عضو هیات علمی دانشگاه و علاقمند به پژوهشهای اعتقادی در قرآن و حدیث. لطفا نظر خود را درباره مطالب کانال به این آدرس ارسال فرمایید: @s_m_mortazavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم متن زیر را به پدران و مادران و مدیران و هر کسی که در جایگاه تصمیم گیری برای دیگران قرار دارد هدیه می‌کنم: ✍ مهدی مطیع امیر مومنان خطاب به مالک اشتر: 🔸 وَ لا تَقُولَنَّ اِنّى مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ، فَاِنَّ ذلِكَ اِدْغالٌ فِى الْقَلْبِ، وَ مَنْهَكَةٌ لِلدّينِ، وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَر. با تحکم با مردم سخن مگو! به آنها نگو من فرمان می‌ دهم و امر می‌کنم و شما هم باید اطاعت کنید; که این وضع موجب وارد شدن تردید در دل‌هاست که به تو پشت کنند و دیگر تو را نخواهند و سبب کاهش اعتقاد مردم به دین است و باعث می‌شود تحولاتی رخ دهد که پایان کار تو باشد. 🔸 انسان حیوان نیست که هرچه او را محکم‌تر ببندند بیشتر فرمان ببرد بلکه نتیجه، گسسته شدن و پاره شدن بند است چون در او فطرت حریت و پرهیز از بندگی غیر خدا نهاده شده است. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم هدیه به همه کسانی که قدرت انتخاب دارند و می‌توانند به بندگان خدا خیری برسانند یا آنها را از خیری محروم کنند: کاسبان و بازاریان، کارمندان، مدیران، کارشناسان و مشاوران، پزشکان و مسوولان و ... من و شما در کجاها می‌توانیم بی انصافی کنیم و خدا را نادیده بگیریم؟ چه زمانی در معرض انتخاب هستیم و بین مردم و آشنایان‌مان تفاوت می‌گذاریم؟ ✍ مهدی مطیع امیر مومنان خطاب به مالک اشتر: اَنْصِفِ اللّهَ وَ اَنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِكَ، وَ مِنْ خاصَّةِ اَهْلِكَ، وَ مَنْ لَكَ فيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ، فَاِنَّكَ اِلاّ تَفْعَلْ تَظْلِمْ، وَ مَنْ ظَلَمَ عِبادَ اللّهِ كانَ اللّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبادِهِ ای مالک! خدا را در نظر بگیر! تک تک مردم را یکی مانند خودت بدان! یکی مانند خانواده‌ات مانند فرزندانت و نزدیکانت بدان! تک تک مردم را یکی مانند آنها بدان که دورت را گرفته‌اند و حلقه نزدیکانت هستند و خاطر آنها را خیلی می‌خواهی! ای مالک اگر این کار را نکنی، اگر غیر ازین بکنی، اگر بین مردم و نزدیکانت فرق بگذاری! اگر خودت را بالاتر از مردم بدانی! اگر آنها که دورت هستند را بر مردم ترجیح دهی تو ستمگری. و کسی که با مردم ستمگر باشد نه تنها خلق خدا دشمن اویند که خدا هم دشمن اوست. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم برخی موقعیتها مانند حج، زیارت اهلبیت، ماه رمضان یا شب قدر بسیار مغتنم هستند اما زود می‌گذرند. مشتاق آمدن‌شان هستیم و نگران رفتن‌شان و معمولا در حسرت از دست دادن‌شان. چه کنیم تا بیشترین بهره را از این فرصتهای زودگذر ببریم و حسرت نخوریم؟ شاید این حدیث نورانی از امیر مومنان علیه السلام راهگشا باشد: اعلم ان کل شئ من عملک تبع لصلاتک: بدان که تمام اعمال تو تابع نمازت هستند. بهره ما از عبادات به اندازه حضور قلب‌مان است. اعمال عبادی ما تابع نماز ماست. میزان حضور قلب ما در حج و زیارت و ماه رمضان تابع حضور قلب ما در نماز هاست. چند روز بیشتر تا ایام حج باقی نمانده. این فرصت را در می‌یابیم؟ چگونه نماز می‌خوانیم؟ اصلا نماز می‌خوانیم؟ کسی که طعم نماز را نچشیده، بهره چندانی از حج نخواهد برد. با نماز می‌توانیم طعم شیرین حج را بچشیم. در نماز می‌توانیم احرام ببندیم و طواف کنیم. اللهم ارزقنا🤲 خدایا ما را مشتاق زیارت خودت و زیارت خانه‌ات بگردان. اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامنا هذا و فی کل عام. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ ؟ گزاره اول: موقع احرام، پوشاندن صورت جایز نیست. بعلاوه گزاره دوم: موقع احرام، نگاه کردن در آینه جایز نیست. می دهد: فقط برای خودم باش! نه برای هیچکس دیگر... و نه حتی برای خودت. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحيم سوم تيرماه ١٤٠١ مصاحبه حسین امیرعبداللهیان وزير امور خارجه با روزنامه «وچرنی لیست» کرواسی منتشر شد. آقای عضو شوراي سردبيري سايت خبرآنلاين در تاريخ ٣ تير در توئيتي سخن لاوروف درباره لزوم نفع بردن روسيه از برجام را به وزير خارجه ايران نسبت داده و ديپلماسي دولت رئيسي را ذليلانه نشان مي‌دهد. فرداي آن روز، از اشتباه صورت گرفته پوزش مي‌خواهد و تصريح مي‌كند كه آن جمله متعلق به وزيرخارجه روسيه بوده نه آقاي اميرعبداللهيان. اما آقای در همان تاریخ بر اساس ادعای خلاف واقع آقای مهاجری، علیه وزارت خارجه موضع می‌گیرد و در ادامه فضای مجازی پر می‌شود از وزیر خارجه به اتهام خوش خدمتی به روسیه. چقدر فاصله داریم با و مشفقانه! بخش ابتدايي اين مصاحبه را كه درباره مذاكرات وين و نقش روسيه است بخوانيد: 🔸 سوال: به یاد دارم که در ماه مارس فرمودید که انتظار می‌رود توافق هسته‌ای طی چند روز یا حتی چند ساعت نهائی شود، اکنون چهار ماه از آن وقت گذشته است و شما همواره راجع به سنگ‌اندازی‌های فراوان در مسیر توافق هسته‌ای صحبت می‌کنید. چه اتفاقی پیش آمده و چه اتفاقی پیش خواهد آمد؟ در موضوع مذاکرات وین برای لغو تحریم ها، در آخرین دور مذاکرات (مارس گذشته) اگر طرف آمریکایی واقع بینانه برخورد می‌کرد، پیش از هر مقطع دیگری به توافق نزدیک بودیم. ... اما طرف آمریکایی به یکباره ایده جدیدی را مطرح کرد و گفت که ما باید در پاورقی متن، این عبارت را اضافه کنیم که اشخاصی که از لیست تحریم در نتیجه این مذاکرات خارج می‌شوند، ممکن است مجددا به دلایلی غیر از هسته ای، در لیست تحریم آمریکا قرار بگیرند. ... 🔸 سوال: شما می‌گویید که آمریکا در مسیر مذاکرات سنگ‌اندازی می‌کند، ولی بسیاری از تحلیلگران در غرب نظرشان بر این است که روسیه توافق هسته‌ای را دچار مشکل کرده است. چون همه ما می‌دانیم اگر ایران به بازار انرژی بازگردد و تمامی تحریم‌ها برداشته شود، غرب – با توجه به تحریم روسیه - از نفت روسیه بی نیاز می‌شود. آیا معتقد هستید که این چالش‌ها از طرف روسیه است؟ ... آقای لاوروف وزیر خارجه روسیه مصاحبه‌ای انجام داده بود که گویا این نگرانی برای طرف‌های غربی ایجاد شده که ممکن است در مقابل رفع تحریم‌های ایران و برجام، روسیه درخواستی را در موضوع اوکراین مطرح کند و مطالبه‌ای از طرف‌های غربی داشته باشد. البته در آن زمان روسیه مطالبه‌ای را هم مطرح کرده بود. درخواست روسیه این بود که اگر ایران قرار است توافق را در مرحله نهایی خودش مورد تایید قرار دهد و اگر قرار است همه طرف‌ها به برجام برگردند، پس باید به گونه‌ای عمل بشود که روسیه هم نفع خودش را ببرد- به عنوان طرفی که برای بازگشت همه طرف‌ها به برجام اقدامات سازنده‌ای انجام داده است. غربی‌ها به ما گفتند که روس‌ها انگیزه‌ای برای احیای برجام و همراهی با توافق ندارند. من بلافاصله با آقای لاوروف تلفنی صحبت کردم، قرار گذاشتیم و چند روز بعد هم در مسکو باهم گفتگو کردیم. برای ما روشن شد که اگر با طرف آمریکایی به نقطه توافق برسیم، روسیه هیچ گونه مانعی ایجاد نخواهد کرد. در گفتگو‌ها با آقای لاوروف هم متفق القول بودیم که این موضوع را دو طرف در کنفرانس مشترک مطبوعاتی اعلام کنیم. تا الان نیز در هر تماسی که با لاوروف داشته ام، طرف روس تاکید دارد که اگر به نقطه توافق برسید، روسیه از آن حمایت می‌کند. البته غربی‌ها روسیه را از آن بخش از تعهدات شان که مربوط به برجام و تعامل با ایران می‌شود، از تحریم‌ها معاف کردند. https://aftabnews.ir/fa/news/778297/ https://eitaa.com/yad_dashtha
آقاي محمد مهاجري عضو شوراي سردبيري سايت خبرآنلاين در تاريخ ٣ تير در توئيتي سخن لاوروف درباره لزوم نفع بردن روسيه از برجام را به وزير خارجه ايران نسبت داده و ديپلماسي دولت رئيسي را ذليلانه نشان مي‌دهد. فرداي آن روز، از اشتباه صورت گرفته پوزش مي‌خواهد و تصريح مي‌كند كه آن جمله متعلق به وزيرخارجه روسيه بوده نه آقاي اميرعبداللهيان. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
انتقاد علي مطهري از وزير خارجه در تاريخ ٥ تيرماه ١٤٠١ بخاطر جمله اي كه اصلا سخن آقاي اميرعبداللهيان نبوده است: علی مطهری ، نماینده مجلس دهم در صفحه توئیتر خودش نوشت: این جمله وزیر خارجه ما که «اگر قرار است همه طرفها به برجام برگردند، پس باید به گونه‌ای عمل بشود که روسیه‌ هم نفع خودش را ببرد» مایه شرمساری ملت ایران است. برجام ارتباطی به روسیه ندارد که بخواهد منافعی در آن داشته باشد. مگر ایران جزو کشورهای مشترک‌المنافع روسیه یا مستعمره روسیه است که منافعش با منافع روسیه گره‌ خورده باشد؟! روسیه منافع خود از ایران را سالها قبل با الحاق آذربایجان و گرجستان و ارمنستان به خاک خود برده‌ است، لازم نیست از برجام هم منافعی ببرد. طوری رفتار نکنیم که شائبه نفوذ روسیه در برخی ارکان نظام تقویت شود. https://media.khabaronline.ir/d/2022/06/26/4/5711236.jpg?ts=1656257134000 https://media.khabaronline.ir/d/2022/06/26/4/5711246.jpg?ts=1656257227000 و معمولا به تبع اين گونه اخبار، انبوهي از اظهار نظرهاي توهين آميز در فضاي مجازي منتشر مي‌گردد و براحتي تصويري سياه از كشور براي ايرانيان ساخته مي‌شود. فرض کنید وزیر خارجه چنین مطلبی را گفته بود. آیا می‌توانستیم با روش بهتری درباره آن گفتگو کنیم؟ آیا می‌شد سخن ایشان را نقد کنیم؟ اما نقدی شیرین و دلچسب؛ بدون تخریب و توهین. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ محسن قنبریان اقتصاد یک علم یا یک دین؟! • جریان اصلی اقتصاد جهان و ایران (که دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف خود را نمایده آن می داند و سازمان برنامه و بودجه هم برنامه هایش را مطابق نسخه های این جریان اصلی می خواند) اصرار دارد که اقتصاد یک علم است؛ آنهم علمی ریاضی. بدون ریاضیات، داستان سرایی است نه علم. - شماره ۸۹۱ روزنامه دانشگاه شریف مقاله راچ چتی را دراینباره ترجمه کرده است، با عنوان: آری، اقتصاد یک علم است: http://daily.sharif.ir • در مقابل دگر اندیشان این جریان اصلی، اقتصاد را نه یک علم که یک دین می شمارند. اینها علم اقتصادِ جاری را یک کلیسا و اقتصاددانها را کاملا شبیه واعظان کلیسا می شمارند! - سایت ترجمان سال۹۶ مقاله جان رپلی از گاردین را ترجمه کرد با عنوان: چطور اقتصاد به دین تبدیل شد؟! http://tarjomaan.com/barresi_ketab/8613/ فایل صوتی: http://tarjomaan.com/sound/9024/ • مقایسه ابتدایی این نظرات فتح بابی برای بحثهای نظری بسیار پرفایده ای در اینباره است که امیدوارم فضلای حوزه و دانشگاه دنبال کنند. شاید در اینباره بیشتر نوشتم! ☑️ @m_ghanbarianhttps://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم چند بیت از شهر زیبای را به زائران خدا در حرمین شریفین و قلبهای مشتاق زیارت خدا و حجتهای او تقدیم می‌کنم. مرحبا به فرزدق و دوست‌دارانش. این اشعار برای امام زین العابدین عزیز سروده شده آنگاه که هشام بن عبدالملک خود را به نادانی زد و گفت که ایشان را نمی‌شناسم. البته این شعر اختصاص به امام چهارم ندارد و با آن می‌توان هر کدام از امامان عزیز را مخاطب قرار داد. جا دارد هنگامی که چشم حاجیان به می‌افتد این شعر زیبا خصوصا بیت آخرش را به یاد مشتاقان زیارت و به نیابت همه مومنان زمزمه کنند. جا دارد گاهی که به یاد یکی از اهلبیت خصوصا امام زمان ع می‌افتیم زمزمه کنیم: ما قال لا قط و به قلب‌مان بباورانیم که مولای ما دست رد به سینه کسی نمی‌زند و طعم شیرین محبتش را نسبت به خودمان و همه بندگان خدا بچشیم. هذا الذی تعرف البطحاء وطاته و البیت یعرفه و الحل و الحرم ایشان کسی است که سرزمین مکه گامهای او را می‌شناسد و خانه خدا و حرم و حل (بیرون حرم) او را می‌شناسند. و لیس قولک من هذا بضائره العرب تعرف من انکرت و العجم این که گفتی ایشان را نمی‌شناسی نقصی برای ایشان نیست زیرا عرب و عجم ایشان را می‌شناسند ما قال لا قط الا فی تشهده لولا التشهد کانت لائه نعم هیچگاه نه نگفته است جز در تشهدش اگر تشهد نبود نه گفتنش نیز آری بود. یغضی حیاء و یغضی من مهابته فما یکلم الا حین یبتسم او از حیاء چشم فرو می‌بندد و از هیبتش چشمها فرو می‌افتند تا تبسم نکند جرات سخن گفتن پیدا نمی‌کنند یکاد یمسکه عرفان راحته رکن الحطیم اذا ما جاء یستلم هنگامی که برای استلام حجر الاسود می‌آید حجر به دست او تبرک می‌جوید ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ سید مهدی مرتضوی پاسخ به سخنان آقای دکتر درباره در قرآن: یک. ایشان می فرمایند وجود آیات ناسخ در قرآن، نشانه آن است که هیچ حکمی در قرآن ابدی نیست. به عبارت دیگر چون آیاتی در قرآن وجود دارند که ناسخ آیات پیشین هستند اصل ابدیت احکام زیر سوال می رود. در فرمایش ایشان یک وجود دارد. وجود آیات ناسخ در قرآن نشان می دهد که ممکن است برخی احکام دیگر قرآن نیز قابل نسخ بوده و ابدی نباشند اما این حکم را نمی توان به تمام احکام قرآن سرایت داد. منطقا ممکن است برخی احکام قرآن ابدی باشند و برخی موقت و غیر ابدی و قابل نسخ. همچنانکه بخاطر وجود احکام ابدی نمی توان همه احکام قرآن را ابدی و غیر قابل نسخ دانست، وجود احکام منسوخ در قرآن نیز نافی ابدیت تمام احکام قرآن نمی باشد. پس با این استدلال ایشان نمی توان حجاب را حکمی غیر ابدی تلقی کرد. بله این احتمال وجود دارد که حجاب جزء احکام ابدی باشد یا نباشد. برای تشخیص اینکه حجاب ابدی است یا قابل نسخ باید به ادله و قرائن دیگر تمسک کنیم. دو. برخی علوم قدیمی از جمله علوم حوزوی ممکن است بیش از آنکه علم باشند آغشته به جهل باشند و ما را از حقیقت دور کنند. اما اینکه هر علمی که ریشه در گذشته دارد را جهل بنامیم و رجوع به آن را رفتن به قهقراء تلقی کنیم خود نشان دهنده عجله در اندیشه است. اصول اولیه حساب قدمتی به اندازه عمر بشر دارند. ایشان در ابتدای فرمایش خود اعداد را به دو دسته اعداد به اعداد اصلی و اعداد کثرت تقسیم می کنند. این مطلب متعلق به دانش کهن ادبیات است و ایشان ما را به آن ارجاع می دهند و به آن استناد می کنند. بسیاری از علومی که در حوزه های علمیه مورد مطالعه و مباحثه قرار می گیرد علومی صحیح و مترقی است. همچنانکه برخی از مطالب این علوم نیازمند پالایش و پیرایش است. با بیان چند مطلب از علوم حوزوی نباید کل این علوم را دستمایه و تمسخر قرار داد. این روش شایسته اساتید و دانشمندان و اهل فهم و اندیشه نیست. البته ایشان حق دارند حکمی مانند حجاب را از منظر علوم غیر حوزوی مورد بررسی قرار دهند و نتایج مطالعات خود را در اختیار فقیهان قرار دهند. ابراز بیزاری از علوم حوزوی زمینه را برای اصلاح اندیشه دینی فراهم نمی کند. باید از ایجاد بین دین و علم و حوزه و دانشگاه بپرهیزیم زیرا موجب سطحی شدن دانش و مانع اندیشیدن عمیق و همه جانبه می گردد. سه. مقایسه دانشهای دینی با و نیز نوعی مغالطه است که در فرمایش این استاد عزیز به چشم می خورد. خود ایشان نیز می دانند که برای آنکه بتوانیم درباره حجاب به حکمی جدید برسیم باید به بازخوانی نصوص دینی از جمله قرآن بپردازیم. به همین دلیل ایشان در ابتدای فرمایش خود به آیات ناسخ و منسوخ در قرآن استناد جستند. در واقع ایشان با ابزار دانشهای دینی و حوزوی تلاش کردند دیدگاه خود را اعتبار ببخشند. پس استفاده از علوم قدیمی، به معنای ارتجاع و بازگشت به قهقراء نیست. البته ایشان می توانند با استدلالهای برون دینی فضایی جدید برای بازاندیشی فقیهان فراهم کنند و این کاری ارزشمند است. اما باید توجه داشته باشیم که در نهایت با متدولوژی فقهی و خوانش نصوص دینی است که می توانیم حکم حجاب و امثال آن را استنباط کنیم. چهار. فرمایش ایشان درباره قضاوت منصفانه درباره غرب صحیح و بجاست. متاسفانه گاهی گرفتار قضاوت غیر عالمانه و غیر منصفانه می شویم. سیاه دیدن غرب و ندیدن تجارب علمی و اجتماعی و انسانی آن و نفرت از آن غیر منصفانه است. همچنانکه سفید دیدن غرب و ندیدن خللها و اشکالات تمدن غرب و شیفتگی نسبت به آن غیر عالمانه است. اینکه در ارزیابی روابط زن و مرد در غرب فقط به جلوه های شهوترانی و غریانی بسنده کنیم و حضور زنان در مراکز علمی و توفیق آنها در عرصه های انسانی و اجتماعی را نادیده بگیریم غیر منصفانه است. اما اینکه فقط توفیق غرب در نظریه پردازی در حوزه حقوق بشر یا حقوق کودک یا حقوق زن یا توفیق جوامع غربی در کسب برخی موفقیتها را ببینیم و جلوه های خشونت و تبعیض و تحمیل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی به جوامع دیگر را نادیده بگیریم و غرب را مدینه فاضله ای بدون عیب و نقص بینگاریم نیز غیر عالمانه است. نه از غرب شایسته است و نه به غرب. ادامه در یادداشت بعدی👇 ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
ادامه یادداشت پاسخ به سخنان آقای دکتر درباره در قرآن 👆: پنج. آیه الله علم الهدی دغدغه دین و پاکی جامعه را دارند اما متاسفانه لحن و ادبیات ایشان گاهی با توصیه قرآن به قول سدید و قول لین سازگار نیست و زمینه را برای سوء استفاده دشمنان رسانه ای دین و فرهنگ دینی فراهم می کند. فضای بی در و پیکر رسانه های مجازی نیز زمینه را برای نسبت دادن دروغهایی به ایشان فراهم می کند. اشاره دکتر بادکوبه ای به مطلبی که در فضای مجازی درباره صیغه دختران ایرانی با مسافران عرب از زبان آیه الله علم الهدی منتشر گردید یک دروغ رسانه ای بود که براحتی در اینترنت قابل جستجو و اعتبارسنجی است. کاش ایشان و کسانی که براحتی چنین دروغهایی را باور می کنند اولا فضای مجازی را منبع علمی معتبری برای سخنان خود قرار ندهند ثانیا منصفانه از اشتباه خود بطلبند. از استاد فرهیخته ای که نسبت به عالمانه و مستند و مستدل سخن گفتن چنین حساسیت بخرج می دهد بعید است که فضای مجازی را منبع معتبر تلقی کند و در دروغهای غرض ورزانه آن بیفتد. شش. ایشان با افتخار می فرمایند: غرب این قدر شعور پیدا کرده که می گوید همه انسانها صرفنظر از دین و زبان و قومیت انسانند. و بعد می فرمایند ما مسلمانان و ایرانیان هنوز حقوق بشر را نمی فهمیم. متاسفانه ایشان دو حکم کلی می کنند و و مطلق این چنینی معمولا عالمانه نیستند. برخی غربیها آن چنان هستند که ایشان می فرمایند. برای انسان احترام قائلند و به حقوق بشر احترام می گذارند. اما برخی غربیها حقوق بشر را دستمایه تجاوز و کشتار و دخالت سیاسی و نظامی قرار می دهند. برخی انسانهای غربی به شکل سیستماتیک هنوز گرفتار تبعیض علیه رنگین پوستان هستند. هنوز برخی غربیان به شرقی جماعت حتی از جنس دکتر بادکوبه ای عزیز که شیفته و حیرتزده تمدن غربی است به عنوان انسان درجه دوم یا چندم می نگرند. گزاره دیگر ایشان نیز گرفتار است. بسیاری از مسلمانان در همین شهرها و محلات ما با کسانی که از مذهب یا دین دیگرند روابط انسانی و دوستانه و محترمانه دارند. رواداری مذهبی و دینی در طول تاریخ در بین شرقیان بیش از غربیان رواج داشته است. البته تکفیر و خشونت مذهبی یا قومی هم در غرب سابقه دارد و هم در شرق. آقای دکتر بادکوبه ای عزیز کشتار وحشیانه مسلمانان بوسنی و سکوت غرب را به یاد دارید؟ همیشه بزرگترین نسل کشیها در غرب و به دست غربیان اتفاق افتاده است. البته این نافی وجود خشونت مذهبی و قومی در بین مسلمانان و ایرانیان نیست. برخی این از خشونتها ناشی از بدفهمی متون دینی است و بخشی نیز توسط غرب در بین اقوام و مذاهب ترویج می گردد. هفت. آنچه استاد عزیز درباره اجتهاد به تجزی فرموده اند به معنای آن است که امثال ایشان در فروع دین می توانند مجتهد شوند. برای اجتهاد باید با روش علمی به نصوص دینی مراجعه کرد و از کهنه و عقبمانده نامیدن آنها پرهیز کرد. بله ممکن است برخی سخنان فقیهان گذشته عقبمانده یا ارتجاعی باشد اما دین و حکم خدا را باید از نصوص دینی یعنی قرآن کریم و میراث علمی اهلبیت پیامبر اکرم ص استنباط کرد. استنباط حکم خدا از نصوص دینی، ارتجاع نیست. هشت. متاسفانه ایشان برای کنار زدن فقیهان در مسأله حجاب، حجاب را از ذیل فروع دین و اصول دین خارج می کنند. به این ترتیب حجاب اصلا جزء دین نخواهد بود. طبق دیدگاه بسیاری از عالمان دینی، اصل حجاب همچون اصل نماز از است و انکار آن به مثابه انکار دین و انکار ربوبیت خداوند و خروج از دین است. بله ضروریات دین قابل تقلید نیستند اما جزئیات نماز و حجاب و حدود آنها مسائلی فقهی هستند که یا باید خودمان فقیه شویم و حکم خدا درباره آنها را استنباط کنیم یا به فقها رجوع کنیم. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ سید مهدی مرتضوی تذکر: منظور از تقدس در این نوشتار، تقدس از جنس عصمت است. علی القاعده هیچ انسان انقلابی ای با صراحت و به عنوان یکی از اصول اعتقادی، ولی فقیه را معصومی در کنار امامان معصوم تلقی نمی کند و تقدسی از جنس عصمت برای وی قائل نیست. هرچند ممکن است برخی از ایشان چنان رفتار کنند که بر چنین مطلبی دلالت کند. رعایت احترام نسبت به همه انسانها خصوصا بزرگان واجب و ضروری است. بدین لحاظ حفظ حرمت رهبر انقلاب از منظر دوستان انقلابی و بسیاری از ناظران منصف امری ضروری است. گاهی ممکن است مرز بین احترام با تقدس و معصوم انگاری کمرنگ شود و این ذهنیت را در برخی ایجاد کند که دوستان انقلابی رهبر انقلاب را فوق خطا دانسته و پرسش درباره اقدامات یا دیدگاه های ایشان یا نقد آنها را ممنوع می دانند. از طرف دیگر برخی از فعالان فرهنگی و رسانه ای قصد دارند تقدس موهوم حول ولایت فقیه را نقد کنند. اغلب ایشان برای رهبر انقلاب احترام قائلند اما در بسیاری از موارد تقدس زدایی و نقد تقدس ولایت فقیه، گونه ای بی احترامی تلقی می گردد. البته اقلیتی نیز پروژه نفی تقدس را همراه با بی احترامی انجام می دهند. راه حل آن است که هر دو گروه طرفدار ولایت فقیه و منتقد تقدس آن، مرز بین و را پر رنگ کرده و همزمان بر ضرورت ولی فقیه و وی تأکید کنند. سخنان دکتر درباره برای علاقمندان این بحث درس آموز است. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم سخنان آقای درباره نقد رهبری: سال 1383 بود که برای سخنرانی رفته بودم دانشگاه اصفهان. آخر جلسه، عده‎ای از دانشجو‎ها دور من جمع شده بودند، دختر دانشجويی با حجاب چادری پرسید: «استاد! به‎نظر حضرتعالی، از ولی‎فقیه می‎شود انتقاد کرد؟» من خطاب به او به‎جای پاسخ، پرسیدم: گفتی به‎نظر «تو» می‎شود از ولی فقیه انتقاد کرد؟ دختر دانشجو با نگرانی گفت: من نگفتم: «تو»؛ گفتم: «حضرتعالی» در جواب گفتم: لابد چون من جای پدرت و استاد هستم و شخصیتی سیاسی‎ام و سابقه‎ای در انقلاب دارم، به من «تو» نگفتی و مرا «استاد» و «حضرتعالی» خطاب کردی؟ گفت: بله بله به او گفتم: شما در تخاطب با من، تفاوت می‎کند و آدابی را رعایت می‎کنی‎ که ممکن است هیچ‎گاه آن‎ها را در برابر دوستت استفاده نکنی. حالا همین تفاوتی را که بین من و دوستت گذاشتی بین من و ولی‎فقیه هم رعایت کن؛ آن وقت می‎توانی از ولی‎فقیه هم انتقاد کنی؛ چرا؟ چون ما به حفظ هیبت و اقتدار وی محتاجیم باید ولی‎فقیه باقی باشد تا امرش در عامه مردم جدی گرفته شود. اگر ادبیات درخور را رعایت کنی می‎توانی از ولایت فقیه کنی. در پایان تأکید کردم من که به شما این توصیه را می‎کنم اهل ذوب در ولایت نیستم. در واکنش به همین حرف من هفته‎نامه پرتو مقاله‎ای تند علیه من نوشت و در دفاع از ذوب در ولایت، مرا ضد‎ ولایت ‎فقیه معرفی کرد. چند روز بعد، یکی از روحانیون عضو جامعه مدرسین که الان هم در عرصه سیاسی فعال و امام جمعه موقت تهران است، در سخنرانی خود در سالگرد شهدای مؤتلفه بدون اینکه نامی از من ببرد، ولی طوری که همه بفهمند منظورش چیست و مصداق سخن کیست، از ذوب در ولایت دفاع کرد و مرا به‎شدت تخطئه کرد. روز بعد (27/3/1383) جلسه نمایندگان مجلس هفتم با مقام معظم رهبری بود. آقا در پایان صحبت‎‎های خود بدون اینکه ربطی به کلیت بحث داشته باشد فرمودند: بنده این حرف را از آدم‎های حسابی کمتر شنیده‎ام. بنده نمی‎فهمم معنای را. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزی که شهید صدر گفت در امام خمینی ذوب شوید؛ همچنان‎که او در اسلام ذوب شده است تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسی‎ای بود، نه جمهوری اسلامی‎ای بود و نه نظامی بود، نه دستگاهی بود. در صحنه آشفته هوی ‎‎ها و جریان‎‎ها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدر می‎گفت در او ذوب شوید. راست هم می‎گفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز این‎طوری نیست. ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبری در سایه این است که او ذوب در اسلام و ذوب در همین هدف‎‎ها بشود؛ پایش را یک قدم کج بگذارد، ساقط می‎شود. https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ سید مهدی مرتضوی تذکر: منظور از تقدس در این نوشتار، تقدس از جنس عصمت است. انسانها معمولا برای کسانی که به آنها ارادت دارند تقدس قائلند و آنها را به مرز عصمت رسانده و فوق خطا و فوق نقد تلقی می‌کنند. این پدیده در همه جوامع و مذاهب بوده و هست. برخی شیعیان نیز درباره برخی اصحاب اهلبیت ع و بزرگان دینی که از حد متعارف پاکتر و خوش اخلاقتر و عالمتر بودند دچار غلو شده و کم کم آنها را یکی از ارکان دین تلقی می‌کردند. در کتب روایی باب مفصلی با عنوان نهی از طلب رئاسه وجود دارد که نشان دهنده دغدغه اهلبیت ع درباره این موضوع است. مخاطب این روایات بزرگان شیعه از جمله ابو حمزه ثمالی و زراره و محمد بن مسلم و مومن طاق و ... هستند. در زمان اهلبیت ع اکثر شیعیان به امام دسترسی نداشتند و مرجع دینی و علمی شیعه، بزرگانی بودند که به تدریج در اذهان برخی از عوام شیعه به رکن دین تبدیل می‌شدند. اهلبیت از یک طرف شیعیان را به عالمان دین ارجاع می‌دادند و از طرف دیگر هم به شیعیان و هم به خود این بزرگواران می‌آموختند که هیچ بزرگی را در کنار حجت خدا قرار ندهند و او را مصون از خطا تلقی نکنند. حفظ احترام عالمان دین مطلبی متمایز از معصوم انگاشتن آنهاست. با یکی باید مقابله کرد و دیگری را تثبیت نمود. البته حفظ احترام اختصاص به عالمان دینی ندارد. عقلا و شرعا و اخلاقا هتک هیچ شخص و شخصیتی جائز نیست. هنگامی که می‌خواهیم با تقدس شخصیت بزرگی مانند علامه طباطبایی یا شیخ مفید یا یک عالم دینی که از سوی ارادتمندانش فوق اشتباه تلقی می شود، مقابله کنیم همزمان باید بر حفظ احترام آن شخصیت تأکید کنیم. وقتی می‌خواهیم ارادتمندان یک عالم دینی همچون علامه طباطبایی یا شیخ مفید یا حتی یک روحانی کمتر شناخته شده را متوجه کنیم که در زمینه معصوم انگاری شخصیت مورد علاقه شان اشتباه می کنند لازم نیست احترام آن شخصیت را نقض کنیم بلکه همزمان باید بر حفظ احترام آن شخصیت تأکید کنیم. پروزه تقدس زدایی باید همراه حفظ احترام باشد. وگرنه با بی احترامی خلط شده و مورد پذیرش ارادتمندان شخصیتها قرار نگرفته و به تنش بین گروه های اجتماعی منجر می شود. تقدس زدایی باید با ادبیات محترمانه انجام گیرد. گفتگوی محترمانه درباره تقدس یا نقد و نفی آن، به نفی تقدس غیر معقول کمک می کند و سطح اندیشه و تفکر را در گفتگوهای جاری در جامعه بالا می برد. اما تقدس زدایی بدون تأکید بر احترام به بزرگان، به عرصه اندیشه انجامیده و سطح گفتگوهای جاری در جامعه را نازل کرده و زمینه سوء تفاهم، و خشونت اجتماعی را فراهم می کند. https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم برخی نکات یادداشت زیر را پسندیدم. اما نکته‌ای مهم ناگفته مانده که در یادداشت بعدی به آن اشاره کرده‌ام. ✍ ؟ ☀️ چه و چه...!! لابد داستان آن پدر و پسر در خاطر شریفتان هست که با الاغی در راه بودند و پسر سوار و پدر پیاده در پی او روان بود تا به گروهی بگذشت. نظارگان این حال بدیدند زبان اعتراض باز کردند که: این پدر را بنگرید که در تربیت فرزند چندان قصور کرده که حرمت پدر را نمی شناسد. پس چون پدر در ردیف فرزند سوار شد؛ قومی دیگر چون این حال بدیدند از سر عیب‌جویی گفتند: زهی مردم بی‌رحم که هر دو بر پشت حیوانی ضعیف برآمده و... باز این بار پدر و پسر هر دو پیاده شدند و دوباره عده‌ای دیگر نکوهش آغاز کردند که هر دو پیاده می‌روند و رنج راه را بر خود می‌نهند و چه و چه...!! 🔥 واقعیت همین است. مسئولیت داشتن برای در جمهوری اسلامی خیلی سخت است. مسئول جمهوری اسلامی در آن واحد در چند جبهه مبارزه می‌کند. جبهه اول چالش‌ها و مشکلات است. جبهه دوم جریان گسترده پر پول رسانه‌ای تخریبگر است. امکان ندارد که مسئول جمهوری اسلامی کاری کند و دو رسانه اصلی این روزهای آن‌ها یعنی انگلیسی و برعکس آن تولید محتوا نکند. جبهه سوم جریان آرمان‌گرا و غیر صبور است. امروز با کفش یا بی‌چکمه، گلی یا خاکی بودن مسئول در وسط سیل جزو مصادیق بدی‌های یک مسئول می‌شود و فردا چیز دیگر. مثلا فرض کنید مسئول محترم با چکمه وسط میدان ظاهر می‌شد، تکلیف جبهه دوم که معلوم بود اما جبهه سوم توییت می‌زد «آخ جون تریپ مشکی، بعد از خبر فوت پدرش.» و اینکه «آقایون اینقدر وقت داشتند که با چکمه خودشان را ست کنند» و... اما آنکه مضطر و گرفتار شده است وقتی مسئولی را شتابان در اطراف زندگی به گل نشسته‌‌اش پروانه‌وار می‌بیند حتما قوت قلبی برایش پیدا می‌شود و آرامشی در دلش فراهم می‌گردد که خادمش مشغول حل مشکلش است. این جدا از مزایای درک واقعیت در میدان برای مسؤل جهادی است. 🌷 واقعا ایثار می‌خواهد در سه جبهه بجنگی و پیش بروی. وگرنه مدیر بودن و پنهان بودن و وسط کار نبودن خیلی سخت نیست. دیده نمی‌شوی، در تیررس رگبار جبهه دوم قرار نمی‌گیری، از زخم زبان جبهه سوم در امان می‌مانی. مدیر می‌مانی و عافیت پیشه می‌کنی. آنانی که قدرت تولید محتوا و اثرگذاری دارند وظیفه‌شان کمتر از مدیران وسط میدان برای حل مسئله نیست. «چه و چه...!!» گفتن و ایرادیابی هنر نیست. مهمترین هنر یک تولیدکننده محتوا رفتارسازی و هدایت کنشگر به سمت در رسیدن به خواسته‌هایش قدرتمندتر می‌شود. بی‌راه نیست که رهبر انقلاب در 14خرداد همین امسال خطاب به فعالان فرمودند که «امروز که دشمن در صدد تخریب مسئولان انقلابی است، وظیفه‌ی قدرشناسی وظیفه‌ی سنگینی است؛ باید از مسئولین قدرشناسی کرد.» 🧭 و البته مسئول جمهوری اسلامی همان که لقمان در ماجرای آن پدر و پسر و الاغ گفت باید مانند «مرد خردمند به جای آنکه گفتار و کردار خود را جلب رضا و کسب ثنای مردم قرار دهد می‌باید تا خشنود وجدان و رضای خالق را وجهۀ همت خود سازد.» ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ سید مهدی مرتضوی منشا تخریب مدیران جهادی چیست؟ بخشی از مشکل در حاکمیت و رواج بد اخلاقی در فضای مجازی است. و این بد اخلاقی ها فقط مدیران جهادی را هدف قرار نمی دهد. در سالهای گذشته برخی دوستان انقلابی نیز به اسم حضور فعال در فضای مجازی و جنگ نرم به بد اخلاقی نسبت به مسوولانی که مورد پسندشان نبوده‌اند آلوده شده‌اند. و متاسفانه دوستان انقلابی دیگر از کنار این بد اخلاقیها گذشته‌اند و تاثیر مخرب آنها را نادیده گرفته‌اند و گاهی از این بد اخلاقیها سر ذوق آمده‌اند. بسیاری از مواضع و اقدامات رئیس جمهور سابق قابل نقد بود اما نقد محترمانه و خیرخواهانه خریدار نداشت. برخی دوستان انقلابی از سخنان تند و تیز و نامهربان یکی از نامزدهای ریاست جمهوری نسبت به دولت پیشین استقبال کرده و نقدهای او را به تانک تشبیه کردند. حالا آن عزیز دل شهردار شده و تاوان می‌پردازد. فضای مجازی بی در و پیکر، مانند تانک او را له می‌کند. چه کفش بپوشد. چه پوتین. چه کت و شلوار. چه لباس کار. چه در محل سیل حضور یابد و چه در دفترش بنشیند. اگر از بی انصافی نسبت به مدیران جهادی ناراحتیم‌ باید از ذوق کردنها بخاطر له شدن دولت پیشین زیر تانک نقد این مدیر عزیز استغفار کنیم. اگر نقدهای تند این مدیر جهادی نسبت به دولت پیشین را غیر منصفانه و خلاف اخلاق می‌دانستیم امروز نباید نسبت به بد اخلاقی نسبت به وی سکوت کنیم. آن روز روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس باید بد اخلاقی نسبت به دولتمردان پیشین را نقد می‌کردند. امروز روزنامه‌های اطلاعات و جمهوری اسلامی باید بد اخلاقی نسبت به مدیران جهادی را نقد کنند. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم مصاحبه آقای با اعتماد را با دقت بخوانید.👇 https://fararu.com/fa/news/568639/https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️افشين علا 🔸 تابستان ٥٨ كه كودكی ده ساله بودم، برای اولين بار بعد از انقلاب به تهران آمدم. در بدو ورود به شهر، آنچه كه بيش از هر چيز توجه مرا جلب كرد، انبوه تر شدن جمعيت بانوان چادری و افزايش تعداد خانم هايی بود كه مانتو بر تن یا مقنعه و روسری بر سر داشتند. البته چون هنوز حجاب اسلامی الزامی نشده بود، عده ای از بانوان نيز مثل سال های قبل، بدون مانتو و روسری در خيابان رفت و آمد می كردند. با اين تفاوت كه ديگر از "برهنگی" و بزك های آنچنانی خبری نبود. بی حجابی از بين نرفته بود، اما معضلی به نام "بدحجابی" هم وجود نداشت. البته زمزمه هايی به گوش مي رسيد كه بهتر است همه‌ی خانم ها موازين شرعی پوشش را مراعات كنند. اما حتی به ذهن كسی خطور نمی كرد كه رعايت اين موازين به قانون تبديل شود، به گونه ای كه شاهد صحنه های زجرآور دستگيری زنان و دختران باشيم يا تشخيص ميزان مجاز بودن يا نبودن بيرون آمدن موی خانم ها از روسری، به عهده‌ مأموران نيروی انتظامی گذاشته شود و گشت های ارشاد به وجود بيايد و بگير و ببند راه بيفتد. از آن سو، با نسل جديدی از دختران روبرو شويم كه شال و روسری را طوری بپوشند و آرايش هايشان چنان غليظ باشد كه اگر بی حجاب بودند، برازنده تر از اين وضع بود. 🔸 الغرض، در محله ای كه خانه‌ مادربزرگم در آنجا بود، عده‌ زيادی از هموطنان ارمنی نيز زندگی می كردند. بنابراين طبيعی بود كه تعداد خانم های بی حجاب نسبتا زياد باشد. يكی از آنها پيرزن مهربان همسايه بود كه هر روز صبح با سبد چرخ دار مخصوص خريد بيرون می آمد و برای من كه معمولا روی تراس وسیع آپارتمان مادربزرگم بازی می كردم دست تكان مي داد. پيرزن مسيحی كه اهالی محل به او "مادام" مي گفتند، پيراهن ساده‌ بلندی می پوشيد و گيسوان سفيد و انبوهش را روی سرش می پیچید و با سنجاقی می بست. همه‌ زن های محل چه ارمنی چه مسلمان، مادام را دوست داشتند. حتی خانم های چادری كه ظهرها برای نماز به مسجد مي رفتند، وقتی كه از دور او را می ديدند، آن قدر می ايستادند تا مادام به آنجا برسد و با او خوش و بشی كنند و بعد داخل مسجد شوند. 🔸 بگذریم، يك شب پای تلويزيون نشسته بوديم و خطبه های نماز جمعه‌ زنده ياد را می شنيديم. اتفاقا ايشان در بخشی از خطبه ها به موضوع حجاب اشاره كردند و از خانم ها خواستند به خاطر شهيدانی كه جانشان را فدای انقلاب اسلامی كرده اند و به احترام خانواده های اين شهيدان، بيشتر مراقب پوشش خود باشند. هرگز فراموش نمي كنم كه صبح فردا وقتی با پدرم برای انجام كاری به چند نقطه‌ شهر رفتيم، تقريبا هيچ خانم بی حجابی در كوچه ها و خيابان ها ديده نمی شد! نزديك ظهر كه به خانه‌ مادربزرگ برگشتيم، من طبق معمول به كنج مألوفم در بالكن رفتم و مشغول تماشای عابران شدم. ديدم حتی در آن محله‌ ارمنی نشين هم خبری از خانم های بی حجاب نبود! به فكر فرو رفته بودم كه ناگهان صدای پير و مهربانی به گوشم خورد كه مرا صدا می كرد. به طرفش برگشتم. مادام بود كه با همان سبد چرخ دارش از خريد باز می گشت. اما اگر صدايم نمی كرد، نمی شناختمش! می دانيد چرا؟ برای آن كه آن روز مادام هم با يك روسری بلند تمام گيسوان سفيدش را پوشانده بود! 🔸 این خاطره را به اشتراک گذاشتم تا به مسئولان ذی ربط یادآوری کنم که باحجاب شدن زنان ایرانی با بگیر و ببند شدنی نیست. حتی تذکر به خانم های بدحجاب نیز کار نیروهای خدوم نیست. کسانی می توانند بانوانی را که به هر دلیل به پوشش شرعی باور ندارند، به رعایت این قانون مقید کنند که شأن و شان در میان مردم به اندازه‌ آیت الله طالقانی باشد. راهکار رسیدن به این جایگاه را نیز رهبر معظم انقلاب با ائمه‌ محترم جمعه در میان گذاشتند. کافی‌ست هم خطیبان جمعه هم سایر چهره های روحانی و مبلغان دینی در پیش بگیرند و همه‌ مردم را با هر سلیقه و گرایشی جذب سیره‌ خود کنند. کافی‌ست ادبیات خاص و رایج این سالها را که گاه با چاشنی نفی و خشونت همراه است، تغییر دهند و با همه‌ مردم رنج کشیده‌ ایران به ویژه نسل جوان از سر و سخن بگویند. کافی‌ست برای ملت کنند و آحاد مردم را همچون فرزندان خود بدانند. کافی‌ست گفتار و عمل شان با هم یکی باشد و همان گونه که رهبری فرمودند تقوا را در عمل به مردم نشان بدهند. آن وقت خواهیم دید که حتی نیز به شما پوشش اسلامی را مراعات خواهند کرد. وگرنه با اجبار راه به جایی نخواهید برد. ✨ @afshinala ✨ ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ زینب سنجارون آنها که رفتنی بودند همگی میانِ می­‌شود و نمی­‌شود حیران. دلشان کاسه­ بلور بود و به نامی و آهی بند. فقط کافی بود نام ارباب را روی پرچمی یا توی کاسه­ آبی ببینند آن وقت بود که دل بلوری‌شان می‌شکست و اشکشان جاری می‌شد. بلدراه­ها می‌گفتند این سفر با بقیه­ سفرها فرق دارد، فرقش از همینجا شروع می­شود، از همینجا که نمی­‌دانی رفتنی هستی یا ماندنی. این ماجرا مال آنهایی بود که دلشان گرم بود به رفتن. کوله­‌شان را بسته بودند و معطل اذن ارباب مانده بودند. آنها که از اول می دانستند ماندنی­‌اند داستان‌شان فرق داشت. آنها هم از همان یک ماه پیش نشسته بودند پای برنامه های طبی تلویزیون و تدابیر پیاده­‌روی را شنیده بودند، تبلیغ کوله­‌ پشتی­‌ها را توی کانالها دیده بودند، از کفش استاندارد تا لباس نخی همه را از بر بودند اما می‌دانستند رفتنی در کار نیست. برای آنها «ماندن» قضا شده بود و خودشان  را راضی می­‌کردند به آن. ماندن را قبول کرده بودم اما این به این معنا نبود که خیال رفتن نداشته باشم. فکر و خیال که دست آدم نیست. خیال می­‌کردم شده ام کسی مثل جواد قارایی، خودم و کوله پشتی­‌ام فقط. دل سپرده ام به خدا و راهی شده­‌ام توی جاده. تا هرجا که ماشین باشد می­‌روم و هرجا که نه، پیاده حرکت می­‌کنم. خودم و جاده و کوله­‌ پشتی­‌ام، یا خیال می­‌کنم حاجی بازاری‌ام و صاحب اختیار، بچه­‌های حجره را یکی یکی راهی می­‌کنم. دست می­‌کنم توی کشوی فلزی زیر میزم و خرج راه­شان را می­‌دهم، خرج راه خودم را که از قبل کنار گذاشته­‌ام، برمی­‌دارم و راه می­‌افتم. گاهی فکر می­‌کنم چقدر همه چیز شدنی است. آنقدر که با بچه­‌ها بازی کرده ام، یک بار خاله­ عروسکهای شان شده ام، یک بار آقای مغازه دار، یک بار راننده هواپیما شده‌ام، یک بار شده­‌ام چرخ و فلک، چقدر فکر می کنم همه چیز شدنی است. بچه­‌ها که می گویند «مثلا»، مثلا تو شدی معلم، شدی همسایه، شدی بچه­ من، مثلا ها که شروع شود «شدن» ها هم زاییده می­‌شود. فقط کافیست اول هر چیز یک «مثلا» بیاید آن وقت می­‌شود پا گذاشت روی همه خط و مرزها، می‌شود از همه قانون­های طبیعی رد شد. باید دست به کار بشوم، باید این بار خودم شروع جمله­‌هایم را «مثلا» بگذارم و شروع کنم. روی کابینتها را دستمال می­‌کشم، فرش­ها را جارو می­‌کنم ، ملحفه­‌ها را با مایعِ رایحه­ گلهای بهاری می شویم، اینجا موکب ارباب است. پارچ آب می­گذارم توی یخچال برعکس این یکی دو سال که آب خنک ممنوع شده توی خانه، بچه­‌ها هم قضیه­ آب یخ و کبد چرب را می­‌دانند حالا. باید آب خنک باشد حتما، توی لایوهای رفتنی­ها شنیده ام «ماء بارد». موکب ما هم باید آب خنک داشته باشد، صدای مداحی عربی هم هست، قاطی صداهای شبکه­ پویا. موکب من هم چایی شیرین دارد، خورشت قیمه، ماء بارد. زن همسایه زنگ می زند و کاسه­ آش رشته می­‌آورد برایمان، کاسه را می­‌گیرم و لبخند می زنم توی صورتش. لبخندم هم همان هست که دلم می­‌خواست به چهره زحمت کشیده­ زن های عرب بزنم. حالا وقت دعوت است. می­‌نشینم رو به قبله، به سبک «جون» حرف می­زنم: «حالا چون پای آمدن ندارم، چون خودم نیستم و کوله­ پشتی­‌ام فقط، چون صاحب اختیار آدمهای توی حجره ام که هیچ، اراده‌ای برای آمدن خودم هم ندارم، باید نبینمت؟ باید نیایی؟ دلبری ها را جون، غلامتان، یادم داده است. دل شما بردنش راحت است. آمدن برایتان کاری ندارد. من پای آمدن ندارم اما چشمم منتظر قدم شماست. من جون، سر روی زانوی شما، قدم روی چشم ما.... ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
هدایت شده از محسن قنبریان
📍 حرف سوم! در دو دسته گی های رسانه ای، هژمونیک و هیجانی، حرف سوم شنیده نمیشود! دسته اول: از انتقاد به رویه گشت ارشاد، به ضدیت با اصل آن و علیه حجاب الزامی و اسلام سیاسی (که حکومت در ارزشها دخالت کند) کشیده شده اند و با لبه مخالفین نظام ج.ا مماس شده اند. دسته دوم: ماجراها را صرفاً یک اتفاق (آنهم قابل توجیه) دیده، همین روش را درست و عمل به قانون و شرع دانسته، حجاب الزامی و گشت ارشاد را سنگر مقاومت علیه دشمن برانداز گرفته که حتی عیب و نقص احتمالی اش هم قابل اغماض است! بلکه اصلا جنگ روایت و رسانه است که بد جلوه می دهد! و... حرف سوم؛ نه مخالف اسلام سیاسی و دخالت حاکمیت در ارزشهاست و نه حجاب را بی اهمیت و حتی غیر قابل الزام می داند؛ لکن رویه ناقص و معیوب جاری در گشت ارشاد را تبعیضی، دین بازی و بالتبع دارای اثر معکوس می داند! در منبرهای دهه محرم و هم سلسله مباحث برنامه علامت شبکه دو، بستره و گستره فسق و عفاف بیان شد و برای برخورد حقوقی با بد حجابی سه مرحله از سیره و سنت اسلامی شمارش شد که رویه موجود فاقد شاخص ها و استانداردهای آن است! اگر حوصله شنیدن این حرف را داشتید اقلا جلسات ۸و۹ برنامه علامت را ببینید! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از شرح حال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های خوبی که: اگر می‌خواهید بدانید چرا جو غالب اجتماع با نیروهای انقلابی مذهبی نیست و چند سال است توده مردم با وجود مؤمن بودن، اعتکاف رفتن، اربعین رفتن و سایر شواهد عشق‌ورزی به مظاهر دین! اما به سختی با جریان انقلابی همراه می‌شوند؟ چرا این اغتشاشات امکان ظهور پیدا می‌کند؟ چرا برخی سلبریتی‌های خوب مثل شهاب حسینی و احسان علی‌خانی هم به نوعی اعتراض می‌کنند و... خوب است به آنها فکر کنیم و مطالبه‌گر آنها باشیم. امروزه نیروهای مذهبی دلسوز، هم چماق ناعدالتی و فشارهای مالی و اجتماعی را می‌خورند و هم بر چسپ دفاع از چیزهایی که مردم از آنها ناراضی و عصبانی هستند. مردم حق هم دارند از انقلابی‌های مذهبی عصبانی باشند، چون صدای اعتراض به ظلم و نابرابری و رانت را از زبان ما نمی‌شنوند، چون فکر کرده‌ایم مثلا اگر به تولید ۵۰۰ هزار میلیارد نقدینگی از هیچ به جیب چند بانک خصوصی به صورت غیرقانونی! (معادل سه برابر بودجه عمرانی دولت) اعتراض کردیم، این اعتراض به نظام و انقلاب است! https://eitaa.com/sharhe_hal
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ حسن انصاری تلويزيون های فارسی و عربی آل سعود به هيچ وجه خير ايران را نمی خواهند و به گواهی رفتارشان در سال های اخير روشن است که با وحدت ملی و تماميت ارضی ايران مخالفند و دائما نیز در اين سال ها در کار حمايت از تجزيه طلبان بوده اند؛ تلويزيون هایی "فارسی زبان" که در تمام آنچه به منافع ملی ايران مربوط است متأسفانه و به گواهی رفتارهايشان در اين سال ها دائما جانب دشمنان ملت ایران را گرفته اند و در حوادث تروريستی در خاک ايران به بدترين دشمنان مردم ايران در سال های گذشته تريبون داده اند. مردم ايران آگاهند و فريب آنان را نمی خورند. اگر سخن از دفاع از حقوق بشر باشد گمان نمی کنم تا قيامت هم نوبت به اين رسانه ها برسد. هر سياست ورزی که معطوف به امر ملی نباشد سياست نيست. خدمت به مطامع ايران ستيزان است. مردم ما آگاه تر از آنند که به تبليغات و تحليل ها و خبرهای رسانه های وابسته به سعودی و شرکايش توجه کنند. حفظ تماميت ارضی و وحدت ملی و امنيت و عزت کشور وظيفه آحاد مردم است. https://t.me/azbarresihayetarikhihttps://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم تاوان گشت ارشاد ✍️ سید مهدی مرتضوی شاعر دوست داشتنی هنگام شنیدن خبر به کما رفتن آرزوی مرگ کرد. یادداشت کوتاهش نشان می دهد که او بر خلاف بسیاری از نیروهای مذهبی و انقلابی که طرفدار گشت ارشاد هستند،برخورد نیروی انتظامی با مردم عادی را موجب دوری بخشهایی از جامعه از اسلام و انقلاب دانسته و نگران سوء استفاده رسانه های بیگانه از آن بوده است. همچنین به وضوح پیداست که او چنان دلبسته انقلاب و نظام است که حاضر است بجای مهسا امینی بمیرد اما گزندی به این نظام نرسد. این آرزوی غریب نشان دهنده روحیه لطیف او نیز هست. او آرزو می کند بجای مهسا بمیرد تا جوانان این مملکت به دام دشمنان اسلام و ایران نیفتند و ناخواسته به سربازان تجزیه طلبان تبدیل نشوند. او حاضر است جانش را کند و مانع خطر بزرگی شود که با شامه تیزش آن را پیش بینی کرده است. خطر بزرگی که متاسفانه دوستان انقلابی دیگر پس از این همه دردسر هنوز آن را جدی نگرفته اند؛ خطر جدایی بخشهایی از مردم از نظام و انقلاب و تصرف سرزمین ذهن و دل آنها از سوی دشمنان ایران و اسلام. گشت ارشاد مخالفان و منتقدان دیگری نیز دارد. برخی از آنها که از انقلابی های نخستین بوده اند و در سالهای گذشته مسوولیت داشته اند پس از مرگ دلخراش مهسا امینی چنان موضع گرفتند که انگار از اینکه نظام جمهوری اسلامی به بهانه این دختر جوان زیر مشت و لگد قرار گیرد خوشحال می شوند. کاش آنها نیز از افشین علاء یاد می گرفتند و مظلومیت این نظام در برابر گرگهای انسان خوار و را می دیدند و به گونه ای مهربانتر، به پیرایش اشکالهای نظام می پرداختند. یادداشت افشین علاء این بود: ▪️آرزوی مرگ می کنم▪️ با ناباوری و استیصال دعا می کنم معجزه ای بشود و مهسا امینی چشم هایش را باز کند. چقدر در این سالها گفتیم و نوشتیم و التماس کردیم گشت ارشاد را جمع کنید. چقدر گفتیم هر کسی را مسئول برخورد با دختران و زنان مردم نکنید. فکر نکنید با این گونه فجایع فقط پدر و مادر مهسا داغدار می شوند. دود آتش این داغ به چشم همه می رود. فقط روح و روان مردم خدشه دار نمی شود، بلکه پایه های نظام نیز سست می شود. چرا با دست خودتان برای رسانه های بیگانه خوراک جمع می کنید؟ والله من نگران کارکنان زحمت کش نیروی انتظامی هم هستم. زنان و مردان گمنام و مظلومی که در سخت ترین شرایط و کمترین حقوق، مراقب امنیت مردمند. چرا این قشر خدوم را بدنام می کنید؟ چرا کاری می کنید که مردم همه را به یک چشم ببینند و زحمات طاقت فرسای آنان را در حفاظت از جان و مال و نوامیس ملت نادیده بگیرند و آه و نفرین شان را نثار همه کنند؟ چرا با دخترانی که به هر دلیل پوشش اسلامی را باور ندارند مانند اشرار و‌ بزهکاران برخورد می کنید؟ دیگر نمی دانم چه بگویم؟ حالم بد است. نمی دانم مهسا آن طور که دیگران می گویند مورد ضرب و شتم قرار گرفته یا طبق اظهارات نیروی انتظامی سکته کرده است. در هر دو صورت جا دارد از غصه بمیریم. ای کاش من روی آن تخت افتاده بودم. کاش خدا جان مرا بگیرد و این دختر را به پدر و مادرش بازگرداند... ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم 🔲⭕️سوختن ایران در سندروم «همدلی محدود» ✍ مجتبی لشکربلوکی و حمید زعیمی آزمایش جالبی توسط یکی از محققان دانشگاه لنچستر اِنگلستان انجام شد. شرکت کنندگان چه کسانی بودند؟ طرفداران تیم منچستریونایتد. ابتدا از آنان خواسته شد که  پرسشنامه‌ای راجع به میزان طرفداری از منچستریونایتد را تکمیل کنند. خود پرسشنامه اهمیتی نداشت بلکه این کار ترفندی بود برای یادآوری و برافروختن وفاداری آن‌ها به تیم منچستریونایتد. سپس، به شرکت‌کنندگان گفتند که در بخش دومِ آزمایش باید در مکان دیگری فیلمی راجع به فوتبال نگاه کنند. به آنها مسیر رفتن تا اتاق نمایش در ساختمان دیگر را نشان دادند. در طول مسیر، مردی که در حقیقت یک همکار (بازیگر) بود می‌دوید، لیز می خورد و می افتاد، مچ پایش را می گرفت و در حالی که درد می‌کشید فریاد می زد. مردی که بر زمین افتاده بود گاهی پیراهن منچستریونایتد و گاهی پیراهن رقیب سرسخت منچسریونایتد یعنی لیورپول را پوشیده بود. نتایج تکان دهنده بود در ۹۴٪ مواقع، اگر فرد مصدوم پیراهن منچستریونایتد را بر تن داشت، شرکت کنندگان به او کمک کردند. ولی وقتی مصدوم لباس لیورپول یا لباس معمولی را به تن داشت فکر می کنید چند درصد کمک می کردند؟ تنها حدود ۳۰٪. اکثریت آن‌ها معمولاً فردی که غیرمنچستری بود را رها کردند تا ناله کند. برخی از شرکت کنندگان اصلاً به شخصی با پیراهن لیورپول توجه نکردند. دوباره آزمایش تکرار شد اما این بار یک تغییر کوچک داده شد. این بار پرسشنامه با مضمون عشق به فوتبال و بازی زیبا بود و نه عشق به منچسترپونایتد! بعد از همین تغییر کوچک، حدود ۸۰ درصد از طرفداران منچستریونایتد به فردِ زمین افتاده با لباس منچستریونایتد کمک کردند که کمی کمتر از دور اول بود اما نتیجه جالب اینجا بود: ۷۰ درصد به افراد مصدوم با پیراهن لیورپول کمک کردند. در مقایسه با آزمایش قبل ۴۰ درصد افزایش در کمک به فردِ طرفدار لیورپول مشاهده شد (منبع) دلیلش چه بود؟ ☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی ذهن ما به صورت ناخودآگاه مرز می‌کشد. حد تعیین می کند. این سوی مرز می شود افراد درون گروه (ما) و آن سوی مرز می شود افراد بیرون گروه (اونها). تا این جای کار مساله ای نیست. مساله این است که ما نسبت به آنسوی «مرز ذهنی غیرواقعی» که کشیده ایم غیریت و دوگانگی و دوری ایجاد می کنیم و نسبت به افراد درون گروه غیرت، همدلی و همدردی بیشتری داریم تا افراد بیرون گروه. به عبارت دیگر ما دچار همدلی محدود می شویم. به عنوان یک انسان رحم و مروت و مرام داریم ولی فقط آن را معطوف و محدود می کنیم به همکیش و هم قبیله و هم فکر و هم گروه مان. تا جایی که در خاطر داریم این دوگانه سازی ها همیشه رخ داده است. برخی به دیگران می گویند غرب زده و در عوض آن ها به گروه اول می گوید عمله روسیه! برخی خودفروخته و خودباخته اند و در عوض برخی واپس گرا و عقب افتاده. برخی مذهبی خشک اند و برخی غیرمذهبی ولنگار. این دوگانه سازی ها تبعات دارد. چه می توان کرد؟ خاطرتان هست که در بخش دوم آزمایش چه کردند؟ یک تغییر کوچک؛ به جای تاکید بر عشق به یک تیم خاص (منچستریونایتد)، عشق به یک مفهوم وسیع تر (فوتبال) جایگزین شد. برای رهایی از سندروم همدلی محدود، باید استراتژی یافتن یا ساختن «وجه مشترک گسترده» را انتخاب کرد؛ خدا ، انسانیت، محیط زیست، آینده، سرنوشت مشترک، میهن این‌ها مواردی هستند که می توانند ما را نجات دهند. برای اینکه اثبات کنیم که چنین چیزی امکان پذیر است، به این موقعیت توجه کنید: مسابقات جام جهانی است در یک کافه کنار دیگرانی که نمی شناسید دارید فوتبال نگاه می کنید. زمانی که تیم ملی ما در جام جهانی برنده می شود شما ممکن است یک فرد مذهبی استقلالی دو آتشه باشید اما فرد کناری تان را که یک آدم غیرمذهبی هوادار متعصب پرسپولیس باشد را به آغوش بکشید و حتی پول چایی اش را هم حساب کنید! ایران امروز ما به شدت نیازمند رهایی از سندروم همدلی محدود است. مرزهای غیرواقعی که جامعه ما را چندپاره (بهتر است بگوییم پاره پاره) کرده است. آخرین نکته: هر کسی باید شروع کننده باشد. منچستری ها نباید منتظر لیورپولی ها باشند و برعکس. در توسعه باید کنشگر، آغازگر و مبتکر بود وگرنه انفعال و تقلید که هنری نیست. آغاز کننده باشیم و مرزها را برداریم! @Dr_lashkarboloukihttps://eitaa.com/yad_dashtha
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰رهبر انقلاب مواضع غیراخلاقی علیه ورزشکاران و سخنان نامعقول درباره بدحجابی را قبلا نفی کرده‌اند 🔻مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در حساب کاربری خود نوشت: «موضع غیر اخلاقی حسن عباسی علیه ورزشکاران و سخنان نامعقول هاشمی گلپایگانی در باره برخورد با بدحجابی، بویژه در این شرایط، خسارات بار است و حضرت آقا نیز درگذشته چنین مواضع و نظراتی را نفی کرده‌اند.»