☀️1) از امام باقر ع و نیز جداگانه از امام صادق ع روایت شده است که
در تفسیر آیه «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» [و در واقع، در توضیح کلمه «أوّاه» فرمودند: یعنی دَعّاء (کسی که بسیار اهل دعا و راز و نیاز است).
📚تفسير العياشي، ج2، ص154؛ الكافي، ج2، ص466 ؛ دعائم الإسلام، ج1، ص166
https://eitaa.com/yekaye/3905
☀️2) روایتی از امام صادق ع درباره این داستان در قرآن قبلا در بحث از آیات 69 و 70 همین سوره گذشت.
🔖https://eitaa.com/yekaye/3781
در ادامه آن روایت آمده است:
خداوند متعال فرمود: «پس هنگامی که «رَوع» از ابراهیم برفت» یعنی ترس از او زایل شد «و او را بشارت آمد» یعنی به اسحاق؛ «شروع کرد به مجادله با ما درباره قوم لوط» (هود/74) یعنی آنچه بین او و جبرئیل گذشت،
و خداوند متعال میفرماید: «بهدرستی که ابراهیم قطعا بردباری «أوّاه» و «منیب» بوده است» (هود/75) یعنی مومن در دعا، و روی آورنده به عبادت پروردگارش.
در این هنگام بود که به ابراهیم ع فرمود: «ای ابراهیم، از این مطلب صرف نظر کن که همانا دستور پروردگارت آمده است» یعنی عذابش؛ «و همانا آنان به گونهایاند که بدانها خواهد رسید عذابی غیر مردود» (هود/76) یعنی عذاب از آنها برنمیگردد.
و در این هنگام بود که ابراهیم ع فرمود: ای فرشتگان پروردگارم و ای فرستادگان او «بروید آن گونه که ماموریت یافتهاید» (حجر/65)
📚تحفة الإخوان (خطی)، ص48؛ به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص317
✅بقیه این حدیث ان شاء الله در بحث از آیه 77 خواهد آمد.
https://eitaa.com/yekaye/3906
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️
3) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود آمده که مجموعه وصایایی است از ایشان خطاب به ابنمسعود؛ و در واقع، خطاب به تمامی مومنان. فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی دیگر از آن حدیث آمده است:
ابنمسعود! بر تو باد سکینه و وقار؛ و بکوش که راحتگیر و نرمخو و باعفت و تسلیمِ [حق و حقیقت] و پرهیزگار و پاکسرشت و نیکوکار و پاک و بیآلایش و صادق و خالص و سلیم و صحیح و تیزفهم و صالح و صبور و شکور و مومن و خویشتندار و عابد و زاهد و رحیم و عالِم و فقیه باشی، که خداوند متعال میفرماید:
«بهدرستی که ابراهیم قطعا بردباری بسیار تضرعپیشه و بازگشتکننده بوده است». (هود/75) و
«و بندگان رحمان كسانىاند كه بر زمين با فروتنى راه مىروند، و چون نادانان آنها را طرف خطاب قرار دهند آنها سلام گويند. و آنان كه شب را در برابر پروردگارشان در حالى كه سجده كننده و ايستادهاند به روز مىآورند.» (فرقان/63-64) و
«و به مردم نیکو سخن بگویید» (بقره/83) و
«و آناناند كه گواهى دروغ نمىدهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مىگذرند. و كسانىاند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند؛ و آنان كه مىگويند: پروردگارا، براى ما از همسران و فرزندانمان روشنى ديدگان عطا كن و ما را بر تقواپیشگان پيشوا گردان؛ اينانند كه به [پاس] آنكه صبر كردند، غرفه [هاى بهشت را] پاداش خواهند يافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد؛ در آنجا، جاودانه خواهند ماند. چه خوش قرارگاه و اقامتگاهى!» (فرقان/72-76)
«به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتنند، و آنان كه از بيهوده رويگردانند، و آنان كه زكات مىپردازند، و كسانى كه نگهدارنده شهوات خويشاند.، مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آوردهاند، كه در اين صورت مورد سرزنش نيستند. پس هر كه فراتر از اين جُويد، آنان از حد درگذرندگانند. و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايتكنندهاند، و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مىنمايند، آنانند كه ميراث برانند، همانان كه بهشت برین را به ارث مىبرند و در آنجا جاودان مىمانند.» (مومنون/1-11)
«و آنان در بهشتهایی گرامیداشته میشوند» (معارج/35)
«مؤمنان تنها كسانى هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد دلهايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خود توكّل مىكنند؛ همانان كه نماز را به پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند. آنان هستند كه حقّاً مؤمنند، براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.» (انفال/2-4)
📚مكارم الأخلاق، ص456
@Yekaye
👇متن حدیث 👇
هدایت شده از یک آیه در روز
متن حدیث فوق
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى مَتَى نَحْنُ عَلَى هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَزَالُونَ فِيهَا مَا عِشْتُمْ فَأَحْدِثُوا لِلَّهِ شُكْراً فَإِنِّي قَرَأْتُ كِتَابَ اللَّهِ الَّذِي أُنْزِلَ عَلَيَّ وَ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلِي فَمَا وَجَدْتُ مَنْ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إِلَّا الصَّابِرُون ...
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَيْكَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ كُنْ سَهْلًا لَيِّناً عَفِيفاً مُسْلِماً تَقِيّاً نَقِيّاً بَارّاً طَاهِراً مُطَهَّراً صَادِقاً خَالِصاً سَلِيماً صَحِيحاً لَبِيباً صَالِحاً صَبُوراً شَكُوراً مُؤْمِناً وَرِعاً عَابِداً زَاهِداً رَحِيماً عَالِماً فَقِيهاً يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً» (فرقان/63-64) «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» (بقره/83) «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (فرقان/72-76) وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ» (مومنون/1-11) وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ» (معارج/35) وَ قَالَ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» إِلَى قَوْلِهِ «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم» (انفال/2-4)
📚مكارم الأخلاق، ص456
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ»
حضرت ابراهیم ع با فرشتگان خداوند در ایفای ماموریت الهیشان مجادله میکند؛ اما خداوند او را با اوصافی همچون بردباری، اهل آن و ناله و مناجات و تضرع به درگاه خداوند بودن و رجوع دائمی به خدا میستاید.
اما
🤔چرا این سه صفت؟
🤔و چرا او را مدح کرد؟
💢شاید اگر این را ضمیمه کنیم به آیه دیگری که به مومنان میفرماید که اگر واقعا به خدا و روز آخرت ایمان دارید در اجرای مجازات زناکاران دچار رأفت و سستی نشوید، (الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر؛ نور/2) بهتر بتوانیم به پاسخ این سوال برسیم.
در واقع،
از آنجا که در مومن، و بلکه از زمره برترین مومنان بودن حضرت ابراهیم ع تردیدی نیست،
معلوم میشود که این مجادله حضرت ابراهیم ع با خدا،
🔻نه از سر دلسوزیهای احساساتی بوده
🔻نه از سر مخالفت با خداوند
🔻و نه تردید در رحمانیت و رحیمیت خداوند؛
بلکه
🔺 «بردباری» را از آن جهت ذکر کرد که نشان دهد تقاضای حضرت ابراهیم ع تأخیر انداختن عذاب آنان بوده، نه مطلقاً عذاب نشدن آنان؛
📚(المیزان، ج10، ص326)
(در نکات ادبی بیان شد که «حِلم» مهلت دادن و عجله نکردن در مجازات است)
🔺و «أوّاه» را ذکر کرد که تذکر دهد که او بارها به درگاه خداوند از گمراهی گمراهان ناله میکرد
📚(المیزان، ج10، ص327)
🔺 ویا از این جهت که بفرماید خودش دائما اهل تضرع به درگاه خداوند بود و به هیچوجه این نبود که بخواهد بر خدا خرده بگیرد و در برابر خدا، برای خود، شأنیتی قائل باشد و بخواهد دلسوزی عاطفیِ خود را معیار نقض حکم خدا قرار دهد؛
🔺و «منیب» را ذکر کرد که بگوید که بارها به خداوند برای نجات یافتن آنان [از آن عمل زشتشان] مراجعه کرده بود
📚 (المیزان، ج10، ص327)
ویا چهبسا نشان دهد که او چون خود اهل انابه و توبه بود (و با توجه به عصمت وی، علیالقاعده معنای انابه او این است که برای کوچکترین کاری که احتمال میداد نکند حق عبودیت را بجا نیاورده باشد، به استغفار و توبه میپرداخته) احتمال میداد که آنان هم انابه کنند و از مسیر انحرافیشان برگردند.
به تعبیر دیگر،
🔹این تعابیر بخوبی نشان میدهد که محاجه حضرت ابراهیم ع برای عذاب نشدن قوم لوط، به هیچ عنوان مصداق دفاع گناهکاران در گناهشان [یعنی عادی دانستن #همجنسگرایی و دفاع از #همجنسگرایان از آن جهت که به #اقدامات_همجنسگرایانه روی میآورند] ، نبوده است❗️
📚(المیزان، ج10، ص326)
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ»
حلیم کسی است که بردبار و اهل تحمل است؛ و در ذهن ما کسی که «بردبار» است اهل آه و ناله کردن نیست؛ در حالی که حضرت ابراهیم ع در همان حال که حلیم است، اواه هم (کسی است که زیاد آه و ناله میکند) نیز هست❗️
پس دو گونه آه و ناله داریم،
🔻یکی آن که از سر بیقراری و کمتحملی در برابر سختیهاست؛
و
🔺دیگری آن که همراه با بردباری و حِلم است! اما این دومی چگونه ممکن است؟
♦️شاید عبارت «مُنیب» وجه جمع این دو را نشان میدهد؛ یعنی کسی واقعا بردبار و اهل تحمل میشود که جایی برای آه و ناله کردن داشته باشد، و بلکه آنجا زیاد برود و بسیار آه و ناله کند؛
به تعبیر دیگر،
کسی واقعا حلیم و بردبار میشود که همواره به درگاه خداوند پناهنده شود و آنجا تضرع کند.
📚(اقتباس از التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص199)
@Yekaye
863) 📖 يا إِبْراهيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ 📖
💢ترجمه
ای ابراهیم! از این بگذر! همانا چنین است که امر پروردگارت آمده است؛ و بیتردید آنان را آمده به سراغشان عذابی بیبازگشت.
سوره هود (11) آیه 76
1397/10/6
19 ربیعالثانی 1440
@YekAaye
☀️1) در بحث از آیه 71 حدیثی از امام باقر ع گذشت (حدیث2). در ادامهاش فرمودند:
پس هنگامی ابراهیم ع را بشارت آمد و ترس از او برفت، و او شروع کرد به مناجات کردن با پروردگارش درباره قوم لوط؛ و از او میخواست که بلا را از آنها بردارد. پس خداوند فرمود: «ابراهیم! از این درگذر! همانا امر پروردگارت آمده است و همانا آنان چناناند که عذابم بدانان خواهد رسید» بعد از طلوع خورشیدِ روز بعد و این امری قطعی و غیرقابل برگشت است.
📚علل الشرائع، ج2، ص550؛ تفسير العياشي، ج2، ص153
https://eitaa.com/yekaye/3938
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است:
همان گونه که شروع نعمتها از سوی خداوند است و او آنها را به شما ارزانی داشته است؛ به همان ترتیب، شرّ و بدی از جانب خودتان است، هرچند که قضا و قدرِ او بر آن جاری شده باشد.
📚التوحيد (للصدوق)، ص368
كَمَا أَنَّ بَادِيَ النِّعَمِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ نَحَلَكُمُوهُ فَكَذَلِكَ الشَّرُّ مِنْ أَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ جَرَى بِهِ قَدَرُهُ.
https://eitaa.com/yekaye/3939
☀️3) از امام باقر ع روایت شده است:
سزاوارترینِ خلقِ خدا به اینکه تسلیم باشد در برابر آنچه قضا و قدر الهی بدان تعلق گرفته، کسی است که خداوند عز و جل را میشناسد؛ و کسی که به قضا و قدر الهی راضی باشد، قضا و قدر بر او واقع میگردد و خداوند اجر او را عظیم میدارد؛ و کسی که از قضا و قدر الهی ناراحت باشد، قضا و قدر بر او واقع میگردد و خداوند اجر او را از بین میبرد.
☀️این حدیث در مشكاة الأنوار هم آمده؛ و در ابتدایش یک مطلب اضافهای هم دارد:
همانا خداوند قضایی را رانده است؛ پس قضای خود را حتمی گردانده، و حکمی رانده پس در حکمش عدالت ورزیده است؛ پس نه قضای خداوند برگردانندهای دارد و نه حکم او را کسی میتواند مورد تعقیب (و مواخذه) قرار دهد؛ پس سزاوارترینِ خلقِ خدا ...
☀️الكافي، ج2، ص62؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص301
https://eitaa.com/yekaye/3940
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «يا إِبْراهيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ»
گاه انس گرفتن عدهای از انسانها با اعمال بیشرمانه به حدی میرسد، و با عمل خویش چنان عذاب الهی را به سوی خود فرامیخوانند، که اگر پیامبری اولواالعزم که خدا او را خلیل [=دوست صمیمی] خود خوانده نیز برایشان مهلت بخواهد بدانها مهلت داده نمیشود.
💠نکته #انسانشناسی
در بحث از آیه 74 (تدبر1) اشاره شد که انسان، «از آن جهت که انسان است»، کرامت دارد؛
نه «از آن جهت که پوست و گوشت و استخوان دارد»❗️
در واقع، حرمت انسان، به حرمت انسانیت اوست، نه به گوشت و پوست ظاهری او؛
و کسی که از روی شهوت و آگاهانه در مسیر خلاف انسانیت قدم برمیدارد، از حیوان کمارزشتر است،
چنانکه قرآن کریم درباره انسانهایی که سزاوار جهنم میشوند صریحا میفرماید که اینان که چنین از حقیقت خویش غافلان چون چارپایان، بلکه گمراهترند
(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ؛ اعراف/179)
و در جای دیگر ریشه این وضعیت را هواپرستیِ آنان می خواند
(أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً؛ أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً؛ فرقان/43-44)
ظاهرا علتتر بدتر از حیوان بودنشان این است که حیوان اگر شهوترانی میکند انسانیتی ندارد که آن را زیر پا گذاشته باشد؛ اما اینان انسانیت خود را پایمال هوسرانی کردهاند.
ظاهرا این کارشان است که بقدری نابخشودنی است که حتی پیامبر اولواالعزمی شفاعتشان کند عذاب از آنان برداشته نمیشود.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «يا إِبْراهيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ»
وقتی امر خدا آمد، حضرت ابراهیم و خلیل الرحمن [دوست صمیمی خدای مهربان] هم که باشی، و نظرت مخالف هم باشد، وظیفهای جز اطاعت نداری❗️
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ»
🔻عذابی که برای قوم لوط آمده بود، بیبازگشت بود؛
🔺در حالی که میدانیم در تاریخ قوم یونس هم بودند که عذاب تا نزدیکیِ آنان آمد، اما خداوند عذاب را از آنان برداشت و مهلتی دوباره بدانان داده شد. (یونس/98)
و البته علت برطرف شدن عذاب از قوم یونس، این بود که آنان توبه کردند.
♦️این مقایسه نشان میدهد که هیچ امیدی به توبه قوم لوط نبود که عذابی اینچنین سراغشان آمد.
در نتیجه:
🔹از سویی، مادام که امید به توبه است، از دعوت و هدایتگری انسانها نباید دست برداشت.
🔹و از سوی دیگر، این گونه نیست که دعوت و هدایتگری همواره بتواند مایه هدایت شود؛ انسانها اختیار دارند، و از این رو ممکن است علیرغم دانستن حق، از حق پیروی نکنند؛ و عذاب برایشان اجتنابناپذیر و بیبازگشت گردد.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
آیا لازمه «حرمت نهادن به انسان» این است که #ناحق_بودن را به عنوان یک #حق به رسمیت بشناسیم؟! و در قبال امور ناحق بیخیال باشیم⁉️
برخی ادعا کردهاند:
"گوهر #ليبراليسم به رسميت شناختن «حقِ ناحقبودن» است. يعني افراد جامعه اين واقعيت را بهرسميت ميشناسند که ديگران لزوماً و هميشه ارزشها و باورهايي مشابه ما ندارند و مادام که التزام ايشان به آن روشها و باورها مخلّ حقوق اساسي ديگران نباشد، افراد حق دارند زندگي خود را بر وفق آنچه از منظر باورهاي ديگران ناحق مينمايد سامان بخشند. بهرسميت شناختن اين حق امري اخلاقي است. يعني ما به حکم اخلاق، و نه بهرغم آن، حق ديگران را در خصوص زيستن بر وفق ارزشها و باورهايشان بهرسمیت ميشناسيم. به رسميت شناختن اين حق اخلاقي را به هيچوجه نميتوان امري خلاف اخلاق و نشانة زوال يا نقصان يک جامعه دانست."
📰( #آرش_نراقی ، مقاله «مسئله #همجنسگرايي در انديشة شيعي ايران معاصر» ایراننامگ، بهار 97، ص97)
این ادعا
🔻هم پارادوکسیکال و نافی خویش است؛
🔻هم مبتنی بر خلط ناروای «هست» و «باید» است؛ و
🔻هم بر پیشفرضی ناصواب در عرصه شناخت انسان تکیه دارد:
🚫اول اینکه پارادوکسیکال و نافی خویش است؛ زیرا از طرفی «حق بودن یا نبودن» را امری کاملاً «وابسته به منظر این و آن» قلمداد کرده؛ و از طرف دیگر
ضابطهای به نام «مخلّ حقوق اساسي ديگران نباشد» را یک حق فراتر از هر منظری دانسته است! اگر حقِ فراتر از هر منظری میتوان داشت، پس آن «حق» بر «ناحق» برتری دارد و به «ناحق» نباید میدان داد و آن به رسمیت شناخت.
🚫دوم اینکه بین «اختیار» (که یک امر «تکوینی» و از مقوله «هستها»ست) با «حق» (که یک امر اعتباری و از مقوله «بایدها»ست) خلط نموده است: اینکه انسانها میتوانند (= اختیار دارند) به گونههای مختلف رفتار کنند منطقا دلیل نمیشود که حقِ انجام چنان رفتاری هم داشته باشند؛ چنانکه هرکس میتواند (= اختیار دارد) از باب تفریح سیلیای به گوش دیگری بزند، اما قطعا چنین «حق»ی ندارد؛
و
🚫سوم اینکه بر این پیشفرض واضحالبطلان متکی است که هر عملی که از شخصی سر بزند، حتما آن شخص به «حق بودن» و «سزاوار بودنِ» آن باور دارد؛ در حالی که سیگار کشیدنِ پزشکی که مضرات سیگار کشیدن را قبول دارد؛ ویا مبتلا شدنِ بسیاری از گناهکاران به عذاب وجدان، ویا پشیمانی افراد از اقدامی که در شرایط عصبانیت انجام دادهاند، بسادگی نشان میدهد که فردی ممکن است کاری را در عمق وجود خویش ناحق بداند، اما به خاطر غلبه عناصر غیرمعرفتیای همچون شهوت، غضب، و ...، در موقعیتی، و حتی سالیان متمادی به انجام آن عمل اقدام کند و حتی بدان شهره شود.
در واقع،
🤔در کلام فوق، «حق» (که امری فراتر از سلیقههاست و همگان ملزم به رعایتش هستند) در زمره «امور سلیقهای» (که حق و ناحق در آن معنا ندارد) وانمود شده است.
البته امور سلیقهای، اموری هستند که اخلاقاً حکمی ندارند (یعنی بهخودیِ خود نه خوبند و نه بد)؛
و از این روست که ملزم کردن دیگران به یک امر سلیقهای، اخلاقاً توجیهی ندارد؛
یعنی:
🔸چون «مداخله بیتوجیه در زندگیِ دیگران، اخلاقاً نارواست»،
پس:
🔶مجبور کردنِ افراد به امری که صرفاً سلیقه ماست، اخلاقاً ناروا میباشد.
💢اما #حق (از جمله همین حکمِ اخلاقی: «مداخله بی توجیه ...») به هیچوجه امور سلیقهای نیستند که الزام کردنِ انسانها بدان اخلاقاً ناروا باشد.💢
🤔 آن لیبرالیسمی که تکیهاش بر چنین خلطی است بین
«امور سلیقهای» (که به خودی خود حکم اخلاقی ندارد؛ و از این جهت، عرصه آزادیِ عملِ افراد است)
با
«حقِ» انسانها (که کاملا مشمول حکم اخلاقی است، ودیگران «باید» به مراعات آن پایبند باشند)،
آیا برای یک انسان حقیقتجو ذرهای می ارزد⁉️
@Yekaye
864) 📖 و لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصيبٌ 📖
💢ترجمه
و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به [سبب] آنان احساس بدی کرد [آمدن آنان را خوش نداشت] و با آنان در تنگنا قرار گرفت و گفت: امروز روزی سخت است.
سوره هود (11) آیه 77
1397/10/8
21 ربیعالثانی 1440
@YekAaye
☀️1) حدیثی از امام صادق ع در بحث آیه 74 (حدیث2) گذشت.
🔖https://eitaa.com/yekaye/3873
در ادامهاش فرمودند:
پس آن فرشتگان به نزد لوط آمدند در حالی که او در مزرعهاش در نزدیک شهر بود. بر او سلام گفتند در حالی که عمامهای بر سر داشتند؛ پس هنگامی که آنان را در آن شکل و شمایل نیکو با پیراهن سفید و عمامه سفید دید به آنان فرمود: منزل؟!
گفتند: بله.
پس پیشاپیش آنان حرکت کرد و دنبالش راه افتادند، اما از اینکه منزل را بدانان تعارف کرده بود پشیمان شد و [با خود] گفت: این چه کاری بود که کردم؟ ایشان را نزد قومم میبرم در حالی که آنان را میشناسم!
پس بدانان رو کرد و گفت: همانا نزد بد افرادی از آفریدگان خداوند آمدید!
جبرئیل گفت: بر [عذاب] آنان عجله نمیکنیم تا اینکه سه بار علیه آنان شهادت دهد؛ و این دفعه اولش بود.
سپس مدتی رفتند. دوباره بدانان رو کرد و گفت: همانا نزد بد افرادی از آفریدگان خداوند آمدید!
جبرئیل گفت: این دومیاش.
دوباره رفتند تا به دروازه شهر رسیدند. باز بدانان رو کرد و گفت: همانا نزد بد افرادی از آفریدگان خداوند آمدید!
جبرئیل گفت: این هم سومین بار.
سپس وی داخل شد و آنان نیز داخل شدند تا به منزل وی رسیدند. پس هنگامی که همسرش آنان را دید، آنان را در شکل و شمایی نیکو یافت؛ پس به پشت بام رفت و سوتی زد؛ اما نشنیدند؛ پس آتشی برافروخت...
📚الكافي، ج5، ص546 و ج8، ص329 ؛ تفسير العياشي، ج2، ص153؛ مجمع البيان، ج5، ص279
✅ان شاء الله ادامه حدیث ذیل آیه بعد خواهد آمد.
https://eitaa.com/yekaye/3962
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) واقعه ورود فرشتگان بر حضرت لوط ع در روایتی دیگر با اندکی تفاوت نقل شده است.
در ادامه حدیثی که در آیه 75 گذشت،
🔖https://eitaa.com/yekaye/3906
از امام صادق ع روایت شده است:
پس آن فرشتگان بر اسبهایشان سوار شدند و هنگام عصر بود که به نزدیکی شهرهایی که حضرت لوط در آنجا میزیست رسیدند. پس رباب، دختر لوط، و همسر اسحاق ع – که دختر بزرگتر بود – در حال آب کشیدن از چاه بود که آنان را دید. پس بدانان نگریست و آنان در جلوه مردمانی زیب و با شکل و شمایلی نیکو بودند. پس به نزدشان رفت و گفت: شما را چه شده که بر این قوم فاسق وارد شدهاید؟! جز آن شیخ اینجا کسی نیست که از شما پذیرایی کند؛ و او نیز از این قوم بسی سختی و مرارت کشیده است.
پس فرشتگان راه خود را به سوی لوط کج کردند و او تازه از کار مزرعه فارغ شده بود. چون لوط آنان را دید به خاطر آنان غمگین شد و بر آنان از قوم خویش بیمناک گشت و این همان است که خداوند متعال فرمود «و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به [سبب] آنان احساس بدی کرد [آمدن آنان را خوش نداشت] و با آنان در تنگنا قرار گرفت و گفت: امروز روزی «عصیب» است.» و «عصیب» یعنی شر و بدیاش شدید است. و در آیه دیگر فرمود: «پس هنگامی که آن فرستادگان نزد خاندان لوط آمدند، گفت همانا شما گروهی ناشناس هستید!» (حجر/61-62) لوط آنان را نشناخت همان گونه که حضرت ابراهیم ع هم آنان را نشناخت. پس لوط ع بدانان فرمود: از کجا آمدهاید؟
جبرئیل – که هنوز خود را معرفی نکرده بود – گفت: از جایی دور؛ و اکنون در خدمت شما میخواهیم توقف کنیم؛ آیا می شود که این شب ما را میهمان کنید و نزد پروردگارت اجر و ثوابی ببری؟
گفت: بله، اما من از این قوم فاسق که لعنت خداوند بر آنان باد – بر شما میترسم!
جبرئیل به اسرافیل گفت: این یکی. و خداوند متعال بدانان دستور داده بود که آنان را زیر و رو نکنند مگر بعد از آنکه لوط چهار بار شهادت به فسق آنان دهد و آنان را لعنت کند.
سپس به او رو کردند و گفتند: ای لوط! شب به سراغمان آمد و اکنون ما میهمان توییم. پس به فراخور حال رفتار کن!
لوط گفت: من به شما خبر دادم که قوم من اهل فسق و فجورند؛ از روی شهوت سراغ مردان میروند و به سراغ زنان خویش نمیروند. لعنت خداوند بر آنان!
جبرئیل به اسرافیل گفت: این دومی!
سپس لوط گفت: از مَرکبهایتان پیاده شوید و اینجا بنشینید تا شب خود تاریک شود، سپس وارد شوید و کسی متوجه شما نشود که همانا اینان قومی فاسقاند، لعنت خداوند بر انان باد!
جبرئیل به اسرافیل گفت: این هم سومی!
سپس بعد از اینکه شب خوب تاریک شد لوط پیشاپیش آنان به سوی منزلش به راه افتاد و فرشتگان در پی وی روان شدند تا به منزل او وارد شدند؛ پس در را بر آنان قفل کرد و همسرش را – که به او قواب میگفتند – خواست و گفت: ای فلانی! تو چهل سال است که معصیت [مرا] کردهای و اینان میهمانان مناند که [با آمدنشان] دل مرا پر از ترس کردهاند؛ این یک شب مرا در امر اینان اذیت مکن تا من آنچه گذشته را یکجا بر تو ببخشم. او گفت: باشد!
و خداوند متعال میفرماید: خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثال زد که هر دو به عقد دو بنده صالح از بندگانم بودند ماا به آن دو خیانت کردند» (تحریم/10) و منظور از این خیانت، خیانت در بستر نبود، چرا که خدذاوند پیامبران را به چنین امری مبتلا نکند؛ بلکه ...
✅سپس حضرت شروع میکنند به توضیح خیانت این دو زن؛ که ان شاء الله، حکایت خیانت زن لوط و ادامه حدیث در بحث از آیه بعد خواهد آمد.
📚تحفة الإخوان، ص48 (نسخه خطی، به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص317-318)
@Yekaye
👇متن حدیث👇