هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ»
از ناهنجاریهای مهم در ارتباطات اجتماعی این است که بخواهیم با بلند کردن صدای خود بر دیگری، بر او غلبه کنیم. ظاهرا این ناهنجاری در آن زمان هم – مثل امروز- شیوع داشته (کجهر بعضکم لبعض) است.
چنانکه در مقدمه اشاره شد به نظر میرسد محور مباحث سوره حجرات، ارتباطات اجتماعی است؛ و جالب این است که به عنوان اولین معضل - حتی قبل از نزاع و تمسخر دیگران و غیبت و تجسس و ... - مساله «صدا بلند کردن در هنگام صحبت» را مطرح کرده است.
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
اهمیت «ادب معاشرت» برای دیندار بودن تا حدی است که بیادبی (بلند صحبت کردن) با پیامبر ص میتواند اعمال خوب و ثوابهای انسان را از بین ببرد (حبط اعمال).
🤔ظاهرا ریشه این بیادبی در محضر پیامبر، رعایت نکردن ادب و احترام افراد بین خودشان است (كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ)؛ یعنی وقتی کسی با افراد همرتبه خویش ادب را رعایت نکند، این امر چنان برایش به صورت یک رویه عادی درمیآید که دیگر محضر پیامبر ص و غیرپیامبر نمیفهمد.
📛آیا هیچ توجه کردهایم که عدم رعایت ادب در همین ارتباطات ساده اجتماعی میتواند زمینهای برای حبط اعمال باشد؟!.
📝تبصره
به نظر میرسد یکی از مهمترین ریشههای شخصیتی بیادبی، پست و حقیر بودن شخص است؛ چرا که از کسی که حقیر و پست است امکان سر زدن هر بدی وجود دارد؛
از امام هادی ع روایت شده است:
«مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ: کسی که نزد خودش پست شده از شر او ایمن مباش»
📚(تحف العقول، ص484).
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
این عادت زشتِ «غلبه بر دیگران با بلند کردن صدای خود»،
خصوصا در مقابل کسی که میخواهد سخن خدا را به گوش ما برساند،
مانع دریافت حقیقت خواهد شد،
و شاید بدین جهت است که اعمال فرد حبط و تباه میشود؛ زیرا با بلند کردن صدای خود، سخن دین را درست نمیشنود و راه سالم نگه داشتن ثواب عمل خود را یاد نمیگیرد.
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
💢حتی کسانی که خداوند آنها را جزء «کسانی که ایمان آوردند» خوانده (یا ایها الذین آمنوا)، ممکن است خطاهای از نظر ما پیشپاافتادهای (و أنتم لاتشعرون) مرتکب شوند، که روز قیامت معلوم شود عمل خوبی برایشان نمانده است (تحبط أعمالکم)‼️
از این رو،
🤔در مورد هیچ انسانی – مگر کسانی همچون پیامبر ص و امامان ع که عصمت آنان با دلیل اثبات شده است – هرچقدر هم کارهای خوب و ارزشمندی کرده باشد، نمیتوان مطمئن بود که عاقبتش حتما بهشتی خواهد بود.
📝نکته #تاریخی_جامعهشناختی
می دانیم که بسیاری از فتوحات اسلام (از جمله فتح ایران) در زمان سه خلیفه اول، بویژه عمر بن خطاب رخ داد،
او از کسانی بود که در زمانه سختی دینداری در مکه مسلمان شد و در بسیاری از وقایع مهم زمان پیامبر ص حضور داشت، در زمان خلافتش بر اجرای بسیاری از احکام شرع اصرار میورزید، حتی شخصا سبک سادهزیستی در پیش گرفت و بر کارگزارانش (البته به استثنای معاویه) در خصوص سادهزیستی و اجرای احکام سختگیری میکرد؛ و همه اینها موجب شده بود که از جهات متعدد مورد تحسین بسیاری از مسلمانان، بویژه تازهمسلمانانی که از سوابق وی خبر نداشتند، قرار گیرد.
🤔 اما با همه این افتخارات و سابقه خوب، چرا شیعه او را قبول ندارد؟
دیدگاه شیعه، برگرفته از قرآن، این است که انجام کارهای خوب زمانی واقعا دلیل بر خوبی کسی میشود که
اولا همراه با حُسن فاعلی (برخاسته از ایمان واقعی) باشد (نساء/۱۲۴) ، و
ثانیا در ادامه کاری نکند که آن عملش حبط و تباه شود (حجرات/۲).
شاید ما- بدون بیانی از جانب معصوم ع- نتوانیم درباره حسن فاعلی و نیت درونی افراد قضاوت کنیم،
اما بر اساس آیات قرآن میتوانیم درباره اینکه آیا عمل کسی بر اساس کارهای بعدیاش حبط شده یا خیر قضاوتی داشته باشیم.
این آیه صریحا بلند کردن صدا در برابر پیامبر ص را موجب حبط اعمال انسان برمیشمرد؛ و
نهتنها در شأن نزول آیه دیدیم که حتی منابع سنی هم دلالت داشت که این آیه در خصوص رفتار عمر (و ابوبکر) نازل شده؛
بلکه حتی اگر کسی مدعی شود که این دو بعد از نزول آیه، توبه کرده باشند
(که جالب است که هیچ منبع شیعه و سنیای (حتی هیچ حدیث ضعیف و بیسندی) یافت نشد که وقوع چنین توبهای توسط این دو را نقل کرده باشد)
باز مساله بسیار مهم این است که اینان در اواخر عمر رسول الله ص با بلند کردن صدایشان در محضر پیامبر اکرم ص مانع انجام مهمترین وصیت پیامبر ص برای گمراه نشدن امت بعد از خود شدند (نقل این واقعه چنانکه در حدیث ۵ گذشت در معتبرترین منابع اهل سنت بارها تکرار شده است) و قطعا از این کارشان توبه نکردند.
با این مقدمه معلوم میشود که
ما نمیگوییم که ابوبکر و عمر کارهایی که حسن فعلی داشته باشد انجام ندادهاند؛
بلکه تمام حرف شیعه بر اساس آیات صریح قرآن این است که هر شخصی که برهان بر عصمت او نداشته باشیم، حتی اگر از نظر مردم برترین خدمات را به اسلام کرده باشد، میتواند با انجام کارهایی تمامی اعمال خوب خود را حبط و تباه سازد؛
و اگر این مساله در خصوص هرکس ثابت شود، ولو درخشانترین سابقه را در گسترش اسلام داشته باشد، وقتی اعمالش حبط و تباه شد آن سابقهاش نمیتواند ذرهای برای وی مفید باشد؛ هرچند بسیاری از مردم وی را به خاطر کارهایش مدح کنند.
✅تبصره
با این توضیح شاید بتوان فهمید که چرا امام باقر ع درباره مرگ عمربن عبدالعزیز (تنها خلیفه اموی که در ظاهر آدمی خوب و اهل عدالتورزیدن بود) فرمودند:
«فَيَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ یلْعَنُهُ أَهْلُ السَّمَاء: اهل زمین بر او گریه میکنند و اهل آسمان او را لعن و نفرین»
📚الأصول الستة عشر، ص150 ؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص276
@yekaye
#حجرات_2
یک آیه در روز. گزیده
۱۰۶7) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْه
.
5️⃣ «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
ممکن است برخی اعمالی که از نظر ما (حتی ما مومنان!) پیشپاافتاده باشد (= اثر آن را جدی نمیگیریم: «و انتم لاتشعرون»)، تمام اعمال خوبمان نابود کند.
شاید یکی از علل توصیههای شدید به کوچک نشمردن هیچیک از گناهان همین باشد که
چهبسا ما آن را کوچک می شمریم؛ در حالی که نزد خداوند عظیم است:
«تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيم» (نور/۱۵)
@yekAaye
#حجرات_2
یک آیه در روز. گزیده
۱۰۶7) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْه
.
6️⃣ «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ»
صرف یک عمل خارجی (نه لزوما ایمان و جهت گیری درونی) میتواند منجر به تباه شدن همه اعمال انسان گردد.
📝#حبط_عمل_در_قرآن
تعبیر #حبط_عمل صریحا در ۱۶ آیه از آیات قرآن کریم به کار رفته است؛
که علل آن را بر اساس سه ساحت وجودی انسان، میتوان در سه دسته اعتقادی و گرایشی و رفتاری قرار داد:
➖ظاهرا عمده آنها (۱۱ آیه) ناظر به مسأله اعتقادی (عدم بهرهمندی از ایمان و کفر ورزیدن، نفاق، شرک، تکذیب آیات الهی و قیامت) است؛
➖۴ آیه مربوط به بعد گرایشی (دنیاطلبی، دلدادگی به غیرمسلمانان و تولای غیرمومنان، ناخشنودی از آنچه خدا نازل کرده و بدان رضایت داده) میباشد؛
➖و هرچند در برخی از آنها به عملی هم در کنار این گرایش اشاره شده؛ و تنها یک آیه مستقیما فقط به یک عمل (صدای خود را بالای صدای پیامبر بلند کردن) اشاره کرده است:
متن کامل آیات در:
https://eitaa.com/yekaye/9249
🤔اگر در این آیات دقت کنیم مشاهده میشود تنها موردی که قرآن کریم مستقیما یک فعل و رفتار خارجی را برای حبط عمل کافی بداند (بدون اینکه درباره همراهی یا عدم همراهی آن با ایمان و گرایشات درونی سخنی بگوید) همین آیه مربوط به صدا بلند کردن بر پیامبر و با او با صدای بلند سخن گفتن است.
در میان بقیه موارد قبل، شاید در خصوص دو مورد دیگر نیز بتوان رگههایی از حضور عمل را دید؛ یعنی ظاهرا آن اعتقاد یا گرایش باید به نحوی با عمل مرتبط شود تا مشمول حبط عمل گردد:
یکی در مورد کراهت از رضوان الله (محمد/28)، چرا که این را عطف کرده به پیروی از آنچه خدا را ناراحت میکند؛ و
دوم در مورد کفر به ایمان (مائده/۵)، چرا که در احادیث توضیح دادهاند که این در جایی است که عملی را که به اقتضای ایمان باید انجام دهد، ترک کند (سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ» قَالَ: تَرْكُ الْعَمَلِ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ، مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ مِنْ غَيْرِ سُقْمٍ وَ لَا شُغُلٍ. الكافي، ج2، ص384).
✅تبصره
لازم به ذکر است که اینها مواردی بود که در آیات قرآن صریحا از تعبیر «حبط عمل» استفاده شده است؛ وگرنه اگر معنای کلی حبط را در نظر بگیریم (یعنی اینکه به خاطر یک امر ارادی -خواه از جنس ایمان و گرایش یا از جنس عمل- که از انسان سر میزند، اعمال خوب انسان بر باد رود)، باید گفت:
هم در احادیث، اعمال متعدد دیگری (غیر از بلند کردن صدا نزد پیامبر ص) مطرح شده که مایه حبط عمل میشوند (مثلا احادیث ۶ تا ۱۸)؛
و هم آیات فراوانی وجود دارد که اگرچه عبارت «حبط عمل» در آنها نیامده، اما مضمونشان دلالت بر تباه شدن عمل به خاطر یک عمل دیگر دارد؛
مانند:
• يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (بقره/264)
• يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا الَّذينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ (آل عمران/149)
• وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (انعام/110)
• مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ في يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ (ابراهیم/18)
• قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالا؛ الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا (کهف/۱۰۳-۱۰۴)
• يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ (محمد/33)
• و ...
@yekAaye
#حجرات_2
یک آیه در روز. گزیده
۱۰۶7) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْه
.
7️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ ...»
امروزه اگرچه وهابیت احترام گذاشتن به مقبره اولیاء الله را تقبیح میکند و آن را شرک میخواند! اما حقیقت این است که این باور هیچ ربطی به شرک ندارد؛
زیرا وقتی قرآن کریم در مورد شهدا صریحا میفرماید که آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میگیرند (آل عمران/۱۶۹) ، قطعا پیامبر ص و امامان و انسانهای اینچنینی که مراتب بالاتری نزد خداوند دارند نیز در عوالم بالاتر زندهاند.
از این رو،
در تاریخ اسلام، یکی از آداب دینی که در میان شیعه و سنی رواج داشته، احترام گذاشتن به اولیاء الله است حتی بعد از رحلتشان؛
و جالب اینجاست که برخلاف تبلیغات وهابیت، حرمت نهادن بر قبر پیامبر ص و اولیای دین مختص شیعه نبوده و بسیاری از علمای اهل سنت از قدیم از این آیه کراهت صدا بلند کردن در کنار قبر رسول الله ص را برداشت کرده بودند؛
و حتی برخی از علمایشان فتوایشان این بوده که نه فقط در کنار مقبره رسول الله ص نباید صدا را بلند کرد، بلکه همان طور که وقتی قرآن خوانده میشود باید ساکت بود و گوش داد (وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا؛ اعراف/۲۰۴) وقتی حدیثی از رسول الله ص روایت میشود نیز با توجه به این آیه کسی نباید صدایش را بلند کند
📚(به نقل از تفسير الثعالبي = الجواهر الحسان في تفسير القرآن، ج5، ص268 ).
📜حکایت
نقل شده که بین مالک بن انس (رئیس فرقه مالکی اهل سنت) و منصور دوانیقی در مسجد النبی (که مرقد مطهر پیامبر ص هم همانجاست) بحثی درگرفت و منصور صدایش را بلند کرد.
مالک گفت: ای امیر! صدایت را در این مسجد بلند نکن زیرا خداوند قومی را ادب کرد و فرمود: «صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید» (حجرات/۲) و گروهی را مدح کرد و فرمود «همانا کسانی که صدایشان را نزد رسول الله پایین میآورند ...» (حجرات/۳) و گروهی را مذمت کرد و فرمود «و کسانی که ندا میدهند تو را ...» (حجرات/۴) و همانا حرمت او بعد از مرگش همانند حرمت او در زندگیاش است؛
و منصور دوانیقی خجالت کشید و تسلیم شد.
📚الشفا بتعريف حقوق المصطفى (لليحصبي) ج2، ص41؛
📚إتحاف الزائر (لابن عساكر) ص115 ؛
📚بحار الأنوار، ج17، ص33
@yekAaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
علاوه بر ابلاغ وحی و تزکیه انسانها، اصلیترین وظیفه پیامبر ص تعلیم وحی الهی است؛ چنانکه قرآن کریم صریحا میفرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (آل عمران/۱۶۴)
و نیز میفرماید:
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (جمعه/۲)
🤔اگر این نکته را ضمیمه کنیم به
🔸جاودانه بودن قرآن کریم از سویی،
🔸و نیز رحلت پیامبر ص از سوی دیگر،
میتوان نتیجه گرفت که
💢از بارزترین مصادیق تخلف از این آیه دوم سوره حجرات، «تفسیر به رأی» است، بویژه در جایی که با بهانهگیریها برای کنار گذاشتن احادیث همراه باشد.
📝ثمره #اجتماعی: ضدیت #قرآنیون با دستور قرآن❗️
چنانکه در حدیث ۵ اشاره شد تعبیر «حسبنا کتاب الله» اساسا برای تحتالشعاع قرار دادن صدا و نظر پیامبر ص بود؛
و متاسفانه امروزه نیز عدهای با برچسب ناصواب #قرآنیون دنبال همان رویه باطلاند؛
یعنی به جای اینکه به سخن رسول الله ص گوش دهند و فهم صحیح قرآن را از پیامبر ص و کسانی که پیامبر ص در حدیث ثقلین آنان را همتای قرآن معرفی کرده بگیرند و هرجا که اختلاف شد نظر پیامبر ص (و اهل بیت ع) را فصلالخطاب قرار دهند (که این دستور صریح خود قرآن است در آیه ۶۵ سوره نساء )،
با جار و جنجال و سخنوری و به بهانه اختلاف قرائات و مناقشههای عوامپسندانه در اعتبار احادیث، نظر و برداشت شخصی خود را به عنوان معنای مورد نظر قرآن و دین خدا القا میکنند؛
همان مطلبی که در آیه 16 همین سوره با تعبیر «آیا شما به خدا دینتان را آموزش میدهید؟!» مذمت شده است.
✳️تبصره:
تحلیل فوق منافاتی با این ندارد که در میان آنچه به اسم حدیث در دست ماست، احادیث غیرمعتبری وجود دارد که واقعا از معصومین صادر نشده است و متخصصان دینی باید در بحثهای خود دقت کنند که از احادیث غیرمعتبر استفاده نکنند.
تذکر فوق ناظر به کسانی است که بدون تخصص و صرفا به بهانه اینکه در میان مجموعههای حدیثی، احادیث غیرمعتبر هم هست، اساسا رفتن به سراغ احادیث را تخطئه میکنند و ادعای بسنده کردن به قرآن را میکنند تا عملا سخنان معلمان اصلی قرآن را تحتالشعاع قرار دهند و صرفا و صرفا در جایی که به نفعشان باشد سراغ احادیث میروند.
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣1️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
در حدیث ۵ بر اساس معتبرترین منابع اهل سنت دیدیم که عمر صدایش را در محضر پیامبر ص بالا برد که نگذارد پیامبر ص وصیتش را بنویسد؛ و عدهای هم با او همراهی کردند و موضع وی را تقویت نمودند؛
و این آیه صریحا از حبط اعمال کسانی که صدای خود را فوق صدای پیامبر ص بردند سخن میگوید.
📝نکته #تاریخی:
#عدالت همه صحابه یا #ارتداد برخی از آنها
بسیاری از اهل سنت حدیثی را [از قول عمر] به پیامبر ص نسبت میدهند که «اصحاب من همچون ستارگان آسمانند و به هریک اقتدا کنید هدایت میشوید»
📚(مثلا: ر.ک: شرح مختصر الطحاوي (للجصاص) ج8، ص22)
و بر همین اساس به عدالت همه صحابه قائلند.
شیعه این حدیث را چون مخالف صریح آیات قرآن (از جمله همین آیه ۲ سوره حجرات است) جعلی میداند و به خاطر این گونه مخالفتهای برخی از صحابه در مقابل رسول الله ص، آنها را غیرقابل اقتدا میشمرد؛
و جالب اینجاست که این حدیث که امروزه یکی از پایههای اصلی تفکر وهابیت -و بسیاری از اهل سنت- است، از نظر امام حنابله (احمد بن حنبل) و نیز حدیثشناس معروف وهابی (البانی) حدیثی جعلی است!
📚(ر.ک: الجامع لعلوم الإمام أحمد، ج۵، ص۱۰۲؛ ج15، ص137) .
جالبتر اینجاست که که درست نقطه مقابل این مفهوم، مفهوم #ارتداد_اصحاب است (به این معنا که عدهای از اصحاب بعد از رسول الله ص هرچند در ظاهر مسلمان بودند، اما حقیقتا از مرام اسلام واقعی بیرون رفتند و عملا سزاوار جهنم شدند)؛
و این مطلب نه فقط در کتب شیعه، بلکه صریحا در معتبرترین کتب اهل سنت نیز آمده است:
فقط در #صحیح_بخاری (که بعد از قرآن کریم معتبرترین کتاب نزد اهل سنت است) این حدیث نبوی ۱6 بار با سندهای مختلف (فقط برای ۳ بار آن ۳ سند مستقل آورده) از هفت نفر از صحابه (#ابن_عباس، #حذیفه، #عبدالله_بن_عمر، #انس_بن_مالک، #سهل_بن_سعد، #ابوسعید_خدری، #ابوهریره، #عقبه و #اسماء_بنت_ابوبکر) این مضمون در موقعیتهای مختلف از #پیامبر_اکرم ص روایت شده است
📚صحيح البخاري؛ تحقیق مصطفی البغا؛
ج۴، صفحات1691 و 1766؛
ج۵، صفحات ۲۳۹۱ و ۲۴۰۴ و ۲۴۰۶ و ۲۴۰۷ و ۲۴۰۹ ؛
ج۶، ص۲۵۸۷
📚لازم به ذکر است که این مطلب در سایر کتب اهل سنت از قول بسیاری دیگر از صحابه هم روایت شده است؛ مثلا از قول #عمر_بن_خطاب در
📚مسند عمر بن الخطاب (ليعقوب بن شيبة)، ص84
در اینجا فقط دو نقل از این مضمون را که در صحیح بخاری (و بسیاری دیگر از منابع اهل سنت) آمده، تقدیم میکنیم:
☀️الف. ابن عباس خطبهای را از رسول الله ص نقل میکند تا به این جمله ایشان میرسد که فرمودند:
بدانید که همانا مردانی از امتم را میآورند و آنان را به سمت چپ [= محل اصحاب الشمال؛ جهنم] میبرند.
من میگویم: پروردگارا ! اینها اصحاب مناند؟!
گفته میشود: تو نمیدانی که بعد از تو چهها کردند؟!
پس من همان چیزی را میگوید که آن بنده صالح گفت: «و من شاهد بر آنان بودم مادامی که در میانشان بودم؛ پس چون مرا توفی فرمودی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی شاهدی» (مائده/۱۱۷).
پس گفته شود: اینان از زمانی که از تو جدا شدند دائما به جانب عقبهی خود مرتد شدند و عقب عقب رفتند.
📚صحيح البخاري، ج4، ص1691 و ۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ (ح ۴۳۴۹ و 4463 و ۶۱۶۱) (ت البغا)
... حدثنا شعبة: أخبرنا المغيرة بن النعمان قَالَ: سَمِعْتُ سَعِيدَ بْنَ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عباس رضي الله عنهما قال:
خطب رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم فقال: ... ألا وإنه يُجاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِي فَيُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ.
فأقولُ: يا رَبِّ أُصَيْحابي؟!
فَيُقَالُ: إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ.
فَأَقُولُ كَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: «وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ».
فَيُقال: إنَّ هؤُلاءِ لَمْ يَزالوا مُرْتَدّينَ عَلى أعْقابِهِمْ مُنْذُ فارَقْتُهُم.
@yekaye
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9261
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 2️⃣1️⃣ #عدالت همه صحابه یا #ارتداد برخی از آنها
☀️ب. ابوهریره از رسول الله ص روایت کرده که ایشان فرمودند:
یکبار خوابیده بودم که [صحنهای از قیامت برایم آشکار شد] که در برابر جمعیتی هستم. وقتی آنان را شناختم مردی بین من و آنان بیرون آمد و [به آنان] گفت: راه بیفتید!
گفتم: کجا؟
گفت: والله به سوی جهنم!
گفتم: مگر چکار کردهاند؟
گفت: همانا آنان بعد از تو مرتد شده، به پشت سر خود عقب عقب رفتند.
سپس در مقابل گروه دیگری قرار گرفتم. وقتی آنان را شناختم مردی بین من و آنان بیرون آمد و [به آنان] گفت: راه بیفتید!
گفتم: کجا؟
گفت: والله به سوی جهنم!
گفتم: مگر چکار کردهاند؟
گفت: همانا آنان بعد از تو مرتد شده، به پشت سر خود عقب عقب رفتند.
پس ندیدم از آنان خلاص شوند جز به اندازه «همل النعم»*
✳️*پینوشت:
«همل النعم» به تک و توک شتران از کار افتادهای گوید که شتربان آنها را به حال خود رها میکند و دیگر کاری به کارشان ندارد: کلمه «مهمل» از همین ماده گرفته شده است.
📚صحيح البخاري، ج5، ص2407، ح۶۲۱۲ (ت البغا)
حدثني إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فليح: حدثنا أبي قال: حَدَّثَنِي هِلَالٌ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ،
عن النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم قال: بينا أنا نائم إِذَا زُمْرَةٌ؛ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ.
فَقُلْتُ: أَيْنَ؟
قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ.
قُلْتُ: وَمَا شَأْنُهُمْ؟
قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى.
ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رجل من بيني وينهم، فَقَالَ: هَلُمَّ.
قُلْتُ أَيْنَ؟
قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ.
قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟
قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى.
فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ.
✅تبصره
تعابیری مانند «مُرْتَدّينَ عَلى أعْقابِهِمْ» و «ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى» که در این دسته از احادیث تکرار میشود، انسان را به یاد این آیه قرآن کریم میاندازد که:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا الَّذينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ: ای آن کسانی که ایمان آوردند، اگر کسانی که کفر ورزیدند اطاعت کنید شما را به پشت سرتان برمیگردانند، پس [از وضعیت سوددهی] به زیانکاری زیر و رو میشوید. (آل عمران/149)
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣1️⃣ «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ»
آیه دیگری که دستور به رعایت ادب در پیشگاه پیامبر اکرم ص دارد و به لحاظ مضمونی به این آیه نزدیک است آن است که میفرماید «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً: مبادا خطاب قرار دادن پیامبر ص در میان شما به نحوی باشد که همدیگر را مورد خطاب قرار میدهید» (نور/۶۳)؛
تا حدی که برخی بر این باورند که اصلا معنای این آیه نیز همین است که ایشان را مثل همدیگر خطاب نکنید، بلکه با تعظیم و تجلیل ایشان را خطاب کنید
📚(به نقل از مجمع البيان، ج9، ص196 )
با توجه به اینکه این معنا به عنوان یکی از احتمالات آیه میتواند مطرح باشد، در اینجا حکایتی تقدیم میشود که افراد بتوانند مقایسه کنند بین آن بلند کردن صدا توسط برخی از صحابه در پیشگاه رسول الله ص ، و این رعایت حرمت ایشان از جانب اهل بیت علیهمالسلام.
📜حکایت
از امام صادق ع روایت شده است که خود حضرت زهرا س فرمودند:
وقتى آيه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً: خطاب قرار دادن رسول الله ص را در میان خود همچون خطاب دادنی که نسبت به همدیگر دارید قرار ندهید» (نور/۶۳) نازل شد، من که تا پیش از این پيامبر را با تعبیر «يا ابتِ» (معادل تعبیر خودمانی «بابا جونم» در فارسی) خطاب میکردم، تصمیم گرفتم از آن پس با عنوان «يا رسول اللَّه» ایشان را صدا کنم. دو سه بار چنین گفتم و پیامبر ص جوابم را نداد؛ سپس به من فرمود:
فاطمه جان! اين آیه نه در مورد تو نازل شده و نه در مورد خانواده و نسل تو؛ تو از منی و من از توام؛ همانا این در مورد افراد جفاپیشه و خشن و متکبر و خودبزرگبینِ قریش نازل شده است. تو به من «بابا جونم» بگو که این برای زنده شدن دل و رضایت پروردگارم بهتر است.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص320
الْقَاضِي أَبُو مُحَمَّدٍ الْكَرْخِيُّ فِي كِتَابِهِ عَنِ الصَّادِقِ ع:
قَالَتْ فَاطِمَةُ: لَمَّا نَزَلَتْ «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً»، هِبْتُ رَسُولَ اللَّهِ أَنْ أَقُولَ لَهُ «يَا أَبَتِ»، فَكُنْتُ أَقُولُ «يَا رَسُولَ اللَّهِ».
فَأَعْرَضَ عَنِّي مَرَّةً وَ اثْنَتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً؛ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ: يَا فَاطِمَةُ إِنَّهَا لَمْ تَنْزِلْ فِيكِ وَ لَا فِي أَهْلِكِ وَ لَا فِي نَسْلِكِ أَنْتِ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكِ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِي أَهْلِ الْجَفَاءِ وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَيْشٍ أَصْحَابِ الْبَذَخِ وَ الْكِبْرِ. قُولِي «يَا أَبَتِ» فَإِنَّهَا أَحْيَا لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَى لِلرَّبِّ.
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣1️⃣ «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ»
در آیه قبل که میخواست از تقدم و جلو افتادن از پیامبر نهی کند تعبیر «رسول» را به کار برد (لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ) و در این آیه که میخواهد از بالا بردن صدا فوق صدای پیامبر نهی کند از تعبیر «نبی» استفاده کرد.
این تفاوت تعبیر برای چیست؟
💢یادآوری:
در نکات ادبی بیان شد که کلمه «نبیّ» اگر از ماده «نبو» باشد دلالت دارد بر «کسی که مقامی رفیع دارد»، و اگر از ماده «نبأ» باشد دلالت دارد بر «کسی که خبر مهمی به او داده شده»؛ یعنی در هر دو صورت، ناظر است به شخصیت خود پیامبر ص؛ اما کلمه «رسول» دلالت دارد بر رساندن یک رسالت و ابلاغ یک پیام؛ به تعبیر دیگر درتعبیر «نبی» تاکید بر این مقام معنوی خود آن شخص است و در تعبیر «رسول» برعهده گرفتن بار رسالت و وظیفه اجتماعی وی مورد تاکید است.
🔹الف. چهبسا بتوان گفت که میخواهد نشان رعایت ادب در پیشگاه پیامبر اکرم ص از هر جهت لازم است؛ چه از این جهت که وی پیام خدا را ابلاغ میکند و چه از جهت جایگاه معنوی شخص او. (موید این برداشت آیه بعد است که باز از تعبیر «رسول» استفاده می کند؛ و نیز آیه بعد که اساسا از تعبیر «ک: تو» استفاده میکند.
🔹ب. آنجا که بحث تقدم و جلو افتادن مطرح است، از کلمه «رسول» استفاده کرد که نشان دهد که این تقدم به خاطر این نارواست که به نحوی دارد دین الهی را کنار میزند (شاهدش هم اینکه در آیه قبل «رسول» را به «الله» عطف کرد و از پرهیز از تقدم بر هر دو سخن گفت)؛ اما اینجا که بلند کردن صداست جنبه بیاحترامی نیز در آن برجسته میشود؛ از این رو از تعبیر «نبی» که دلالت بر مقام ارزشمند پیامبر دارد، که بنوعی تشویق بیشتر به رعایت ادب دارد؛ چرا که هر عاقلی وقتی در برابر یک شخصیت متعالی قرار میگیرد بیشتر رعایت ادب میکند تا در برابر افراد عادی.
🔹ج. چهبسا با عوض کردن تعبیر در این آیه میخواهد جلوی این تلقی نادرست – که متاسفانه در زمان پیامبر ص به کرات مشاهده میشد- را بگیرد که وقتی پیامبر ص توصیهای میکرد بین رسالت وی و شخصیت ایشان فرق میگذاشتند و میگفتند اگر این دستور خداست اطاعت میکنیم اما اگر نظر شخصی خودت است ما هم برای خود نظری داریم. یعنی نهتنها از این نظر که او رسول است و پیامی ابلاغ میکند نباید از او جلو بیفتید، بلکه از نظر شخصیت خود وی نیز نباید صدایتان را بر او بلند کنید و با بهانههایی مانند اینکه کتاب الله در دست ما هست و همان کافی است، نظر او را تحتالشعاع قرار دهید.
📜نکته #تاریخی – عقیدتی: مخالفت با پیشنهاد پیامبر ص!
احادیث پیامبر اکرم ص درباره تعیین حضرت علی ع به عنوان جانشین خود بقدری فراوان است که بسیاری از منصفان اهل سنت این را منکر نیستند (مثلا تواتر حدیث غدیر که بویژه بعد از تلاش گرانسنگ مرحوم علامه امینی دیگر امروزه جای انکار ندارد).
لیکن یکی از توجیهاتی که میآورند این است که این فرمایشات صرفا یک پیشنهاد بود و چون صحابه این پیشنهاد را قبول کردند و حضرت علی ع هم اگرچه ابتدا مخالفت کرد اما بعد از شهادت حضرت زهرا از ایشان بیعت گرفته شد، لذا ایشان خلیفه چهارم است نه خلیفه اول.
📚(مثلا به توضیحات ابنابیالحدید در دفاع از مشروعیت خلفای سهگانه مراجعه کنید: شرح نهج البلاغة، ج10، ص۲۱۲-۲۳۱؛ بویژه ص227)
به نظر میرسد این دو آیه دقیقا همین منطق را زیر سوال میبرد؛ یعنی با اینکه در همان واقعه غدیر خم تاکید شد که این دستور و رسالت الهی است: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (مائده/۶۷)،
اما حتی اگر انتصاب حضرت علی ع یک نظر شخصی بود این آیات سوره حجرات صریحا میفرماید نه فقط از او از این جهت که ابلاغ رسالات الهی میکند نباید جلو بیفتید، بلکه به خاطر نبی و مقام ارجمندی که وی دارد نیز نباید صدایتان را روی صدای او بلند کنید و نظر او را تحتالشعاع رأی خودتان قرار دهید.
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣1️⃣ «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
اعمال آثار وضعی دارد و این آثار ربطی به دانستن و ندانستن ما ندارد
📚(تفسیر نور، ج۹، ص۱۵۷).
به تعبیر دیگر،
تعبیر «و انتم لا تشعرون» اشاره دارد که مواظب باشید که این حبط عمل به نحوی رخ میدهد که شما متوجهش نیستید؛
و این از آن جهت مهم است که گاه انسان گناه میکند اما متوجه گناه خود هست و در مقام توبه برمیآید؛ اما در این مورد، به گونهای است که توبه هم نمیکند و اعمالش همگی تباه میشود در حالی که خودش میپندارد ترازوی عملش سنگین است.
📚(التفسير الكبير، ج28، ص94)
@yekaye
#حجرات_2
۱۰۶۸) 📖 إنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ 📖
ترجمه
💢همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده؛ برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است.
۱۴۰۰/۱۲/۱۷
۵ شعبان ۱۴۴۳
@yekAaye
#حجرات_3
هدایت شده از یک آیه در روز
شأن نزول آیه ۳ سوره حجرات
گفتهاند وقتی آیه «لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ: صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» (حجرات/۲) نازل شد ثابت بن شماس در گوشهای نشست و گریست.
عاصم بن عدی بر او رد شد و پرسید: چرا گریه میکنی؟
گفت: به خاطر این آیه؛ می ترسم درباره من نازل شده باشد چرا که من طوری هستم که در سخن گفتن صدایم بلند است.
عاصم با ناراحتی به نزد رسول الله ص رفت. در همان حال، جمیله، همسر وی (همسر ثابت بن قیس) نزدش آمد. او گفت مرا در طویله اسبم با این چوبها و میخ مرا به دیوار محکم ببند. وقتی وی خواست خارج شد به او گفت؛ من از اینجا بیرون نمیآیم تا اینکه از دنیا بروم یا اینکه رسول الله ص از من راضی شود.
عاصم که نزد رسول الله آمده بود، وی را از آن گفتگو باخبر کرد. پیامبر ص به او فرمود: برو و او را نزد من بخوان.
عاصم برگشت و وی را نیافت. نزد خانوادهاش رفت و او را به طویله اسبان بردند.
به او گفت که رسول الله ص تو را میخواند.
ثابت به وی گفت چوبها را بشکن.
و با هم به راه افتادند و نزد پیامبر ص رفتند.
رسول الله به وی فرمود: ثابت! چه چیزی این گونه تو را گریان کرده است؟
گفت من صدایم بلند است؛ و ترسیدم که آیهای که میفرماید «صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» درباره من نازل شده باشد.
فرمود: آیا خوش نداری که زندگی ای شایسته داری و شهید میشوی و به بهشت وارد خواهی شد؟
گفت: به بشارت خدا و رسولش خرسند شدم؛ و می کوشم هرگز صدایم نزد رسول الله بلند نشود؛
پس این آیه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى: همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» (حجرات/۳)
📚جامع البيان (تفسير الطبري) ج22، ص278-۲۷۹ ؛ شعب الإيمان (بیهقی) ج2، ص196 ؛ غوامض الأسماء المبهمة، ج2، ص700-701
@yekaye
#حجرات_3
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ ۱) قبلا روایتی نقل کردیم که یهودیای از علمای شام بر اصحاب پیامبر ص وارد شد و با آنها محاجه کرد که چگونه شما معتقدید که هر درجه و فضیلتی که هر پیامبری قبلا داشته، پیامبر شما هم از آن بهرهمند است؟ همگی عقب کشیدند و علی بن ابیطالب ع اعلام آمادگی کرد و او سوال میکرد و امیرالمومنین ع پاسخ میگفت.
در اغلب فرازهایی که از این روایت قبلا تقدیم شد این واقعه از کتاب احتجاج مرحوم طبرسی روایت شده بود که روایت با سوال یهودی شروع میشود.
اما این روایت در کتاب ارشاد القلوب دیلمی هم آمده و در این نقل، قبل از اینکه سوالات آن یهودی شروع شود، حضرت علی ع توضیحاتی میآورد که آن فراز در اینجا تقدیم میشود:
از امام کاظم ع از پدرانشان روایت شده است که امام حسین ع فرمودند:
یکبار ما با اصحاب رسول الله ص بعد از رحلت ایشان در مسجد النبی جمع بودیم و از فضایل ایشان سخن میگفتیم که یکی از علمای یهود از اهل شام که به تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و انبیاء مسلط بود بر ما وارد شد و سلام کرد و نزد ما نشست و گفت: ای امت محمد! شما هیچ فضیلت و مرتبتی برای هیچ پیامبر و رسولی را نگذاشتهاید مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم اعتقاد دارید؛ حالا من میخواهم چند سوال از شما بپرسم آیا آمادگی دارید؟
امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع فرمود:
ای برادر یهودی! آنچه دوست داری بپرس که من به یاری و مشیت خداوند درباره همه چیزهایی که بپرسی جواب خواهم داد.
به خدا سوگند، خداوند عز و جل به هیچ نبی و رسولی درجه و فضیلتی نداد مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم قرار داد و چندین برابر همه انبیاء و رسولان به او بیشتر بخشید؛ و همانا رسول الله ص چنین بود که وقتی فضیلتی را برای خود نقل میکرد میفرمود: «و هیچ فخری در کار نیست»؛
و امروز از فضایل رسول خدا ص مطالبی برایت خواهم گفت - بدون اینکه بخواهم از فضایل سایر انبیاء بکاهم - که خداوند آن را مایه چشمروشنی مومنان قرار میدهد؛ و این از باب شکرگزاری به درگاه خداوند است بر آنچه که به حضرت محمد ص عطا فرموده و اضافه هم داده است.
پس بدان ای برادر یهودی! که همانا از فضل و شرف او نزد خداوند تبارک و تعالی آن است که خداوند مغفرت و عفو را برای کسی که در محضر او صدایش را فروبکاهد واجب فرموده است چنانکه خداوند جل ثنائه در کتابش فرمود: « همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده؛ برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است» (حجرات/۳).
سپس اطاعت از او را قرین اطاعت خویش ساخت و فرمود: «و کسی که از رسول اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است» (نساء/۸۰).
سپس او را به دلهای مومنان نزدیک کرد و محبوب ایشان قرار داد چنانکه خود ایشان دائما میفرمود: «محبت من با خون امتم آمیخته شده است؛ و همانا آنان مرا بر پدران و مادران و بر خودشان ترجیح میدهند»؛ و خودش بارحمترین و مهربانترین مردم با آنان بود چنانکه خداوند تبارک و تعالی فرمود: «بهیقین که فرستادهای از خودتان نزد شما آمد که آنچه شما را به رنج و مشقت میاندازد برایش شدید (ناگوار) است و بشدت علاقمند شماست و نسبت به مومنین بسیار مهربان و دارای رحمتی همیشگی است» (توبه/۱۲۸) و خداوند عز و جل فرمود: «پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسرانش [بهمنزله] مادران آنهایند» (احزاب/۶).
و خداوند فضل او در دنیا و فضل او در آخرت را به حدی رساند که توصیف نتوان کرد؛ ولکن من در حدی که قلبت تحملش را داشته باشد و عقلت آن را پس نزند و با علم انکارش نکنی به تو خبر میدهم؛ هرچند که فضل او به حدی رسید که جهنمیان ناله سر میدهند و با صدای بلند فریاد پشیمانی برمیآورند که ای کاش در دنیا اجابتش کرده بودند؛ چنانکه خداوند عز و جل فرمود: «روزی که چهرههاشان در آتش دگرگون شود» پس «بگویند ای کاش که از خدا اطاعت کرده بودیم و اطاعت رسول را میکردیم» (احزاب/۶۶).
همچنین خداوند متعال از پیامبران یاد کرد و با اینکه وی آخرینشان بود به احترام وی از او شروع کرد و فرمود: «و همانا از پیامبران میثاقشان را گرفتیم و از تو و از نوح و ...» (احزاب/۷) و فرمود: «همانا ما به تو وحی کردیم همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم» (نساء/۱۶۳) و آن پیامبران قبل از وی بودند ولی از او شروع کرد در حالی که او آخرینشان بود؛ و خداوند او را بر جمیع امتها برتری بخشید و فرمود: «شما برترین امتی هستید که برای مردم بیرون آمدید؛ امر به معروف و نهی از منکر میکنید» (آل عمران/۱۱۰).
سپس آن یهودی سوالاتش را آغاز کرد...
📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج2، ص407
@yekaye
👇متن حدیث فوق 👈
https://eitaa.com/yekaye/9287
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) در ذیل آیه قبل (حدیث ۳) روایتی از امام باقر ع نقل شد درباره مسائل مربوط به دفن پیکر مطهر امام حسن ع و گفتگویی که بین امام حسین ع و عایشه درگرفت.
در ادامه، امام حسین ع مطلب را این گونه ادامه دادند:
همانا خداوند تبارک و تعالی فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آوردهاند، داخل حجرههای پیامبر نشوید مگر به شما اذن داده شود» (احزاب/53) و تو مردانی را بدون اذن رسول الله ص در حجره وی وارد کردی!
و نیز خداوند فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید» (حجرات/۱)؛ و به جان خودم سوگند كه تو براى پدرت و فاروق او [يعنى: عمر] کنار گوش رسول خدا ص كلنگها زدى؛
و خداوند عزّوجلّ فرمود: «همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» (حجرات/۳) و به جان خودم سوگند، كه هر آينه پدرت و فاروق او، به خاطر نزدیک کردن خویش به رسول الله ص [= دفن شدنشان در کنار رسول الله ص] به ایشان آزار رساندند، و حقش را آن گونه که خدا بر زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله ايشان را به آن امر فرموده بود رعایت نکردند.
به درستى كه خدا درباره [احترام به] مؤمنان حرمت هرآنچه در زندگی شان لازم است را در مرگشان هم لازم شمرده است؛
و به خدا سوگند اى عائشه كه، اگر آنچه را که تو درباره دفن امام حسن ع نزد پدرش صلى الله عليه و آله بدت میآید، در ميان ما و خدا روا مىبود [چون اشاره شد که بلند کردن صدا و کلنگ زدن نزد گوش پیامبر ص جایز نیست]، هر آينه مىدیدی كه او علیرغم نظر تو حتما همینجا دفن مىشود.
سپس محمد بن حنفيّه به سخن در آمد و گفت: اى عایشه، يك روز بر استر سوار مىشوى، و روزى بر شتر؟ و از فرط دشمنیای که با بنیهاشم داری نمیتوانی جلوی نفس خودت را بگیری و در زمین آرام و قرار پیدا کنی؟
عایشه رو به محمد آورد و گفت: اى پسر حنفيّه، اينها فاطمیاند كه سخن مىگويند، تو چه میگویی؟!
امام حسين عليه السلام به او فرمود: چرا فاطمی بودن محمد را انکار مىكنى؟ به خدا سوگند، كه از سه فاطمه متولّد شده: فاطمه بنت عمران بن عائذ بن عمرو بن مخزوم (= همسر عبدالمطلب و مادربزرگ پیامبر و حضرت علی ع)، و فاطمه بنت اسد بن هاشم (همسر ابوطالب و مادر حضرت علی ع)، و فاطمه بنت زائدة بن أصمّ بن رواحة بن حجر بن عبد معيص بن عامر*.
عایشه، به امام حسين ع گفت: پسرتان را دور كنيد و او را ببريد، كه شما انسانهایی اهل خصومت و نزاع هستيد!
بعد از آن، امام حسين ع پیکر مطهر امام حسن ع را بردند و در قبرستان بقيع دفن كردند.
📚الكافي، ج۱، ص۳۰۳
✳️* پینوشت. طبق بسیاری از متون، فاطمه بنت زائدة بن أصمّ ..، نام مادر حضرت خدیجه است. درباره اینکه مادر حضرت خدیجه چگونه با محمد حنفیه نسبت پیدا میکند در حدی که تفحص شد چیزی نیافتم.
البته مرحوم مجلسی در مرآة العقول، ج3، ص319 در ذیل این حدیث، وی را زوجه هاشم و مادر عبدالمطلب دانسته است (و در ویکی فقه ذیل عنوان «ممانعت عایشه از دفن امام حسن در خانه پیامبر» نیز همین دیدگاه بدون ارجاع به هیچ منبعی آمده است)؛ در حالی که خود مرحوم مجلسی در همان کتاب ج5، ص179 از قول قرطبی، فاطمه بنت زائده بنت اصم را مادر حضرت خدیجه معرفی کرده است؛ و در بسیاری از منابع، نام مادر عبدالمطلب، سَلْمَى بنت عَمْرِو بن زَيد بن لَبِيد بن خِدَاش بن حَرَام بن جُنْدَب بنِ عامِرِ بن غَنْم بن عَدِيِّ بن النجّار معرفی شده است؛ و هیچ منبع دیگری نیز یافت نشد که این نام به عنوان نام مادر عبدالمطلب معرفی کرده باشد.
@yekaye
👇متن حدیث فوق 👈
https://eitaa.com/yekaye/9289
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۳) الف. واقعه زیر در بسیاری از منابع شیعه و سنی با عبارات مختلف و از طرق مختلف نقل شده است؛ که متن واقعه را بر اساس یکی از سندهایی که نزد اهل سنت کاملا صحیح است میآوریم:
ربعی بن خراش از امیرالمؤمنین علیه السلام حکایت کرده است که:
هنگامی که مکه فتح شد [در برخی نقلها: در صلح حدیبیّه]، گروهی از قریش نزد پیامبر ص آمدند و گفتند: ای محمّد ص! ما همپیمانان و قوم تو هستیم؛ گروهی از فرزندان و بردگان ما به تو پیوستهاند؛ آنها تمایلی به اسلام ندارند بلکه از زیر کار فرار میکنند؛ بنابراین آنها را به ما بازگردان.
رسول الله ص با ابوبکر در این کار مشورت کرد؛ او گفت: «یا رسول الله! اینها راست میگویند؛ پس چهره رسول الله ص [از ناراحتی] دگرگون شد.
فرمود: عمر! نظر تو چیست؟
او هم همانند سخن ابوبکر را گفت.
در این هنگام رسول الله ص فرمود: ای جماعت قریش! قطعا خداوند علیه شما مردی را برانگیزاند که خدا دلش را برای ایمان امتحان نموده؛ او گردنهای شما را بر اساس [دستور] دین بزند!
ابوبکر گفت: یا رسول الله! آیا آن شخص من هستم؟
فرمود: خیر.
عمر گفت: یا رسول الله! آیا آن شخص من هستم؟
فرمود: خیر! بلکه او کسی است که در مسجد در حال وصلهزدن کفش است.
و پیامبر آن موقع کفشش را به علی ع داده بود که وصله بزند.
ربعیبنخِراش در ادامه گفت:
و علی ع فرمود: همانا من از رسولخدا ص شنیدم که میفرمود: «بر من دروغ نبندید؛ که هرکس به من دروغی نسبت دهد، وارد جهنم خواهد شد».
📚شرح مشكل الآثار (للطحاوی م۳۲۱)، ج10، ص231؛
📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج2، ص149
برخی دیگر از منابع اهل سنت که این حدیث با سندها و عبارات مختلف در آنها آمده است:
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص60 ؛
📚مسند أحمد، ج17، ص390-391 ؛
📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص649 ؛
📚سنن الترمذي، ج6، ص81 ؛
📚مسند البزار (= البحر الزخار)، ج3، ص118 ؛
📚المحاسن والمساوئ (للبیهقی)، ص18 ؛
📚شرح معاني الآثار (للطحاوی)، ج4، ص359 ؛
📚طرق حديث من كذب علي متعمدا (للطبراني)، ص41
برخی از منابع شیعه که این حدیث با عبارات مختلف در آنها آمده است:
📚الإرشاد (للمفید)، ج1، ص122-123 ؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص335 ؛
📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص216 ؛
📚إعلام الورى بأعلام الهدى، ص189 ؛
📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج3، ص44 ؛
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص583-584
توجه:
🔖سند و متن کامل تمامی احادیث فوق را میتوانید در صفحه زیر (پی نوشت ۲۱ تا ۳۴) مشاهده کنید
https://yekaye.ir/al-hujurat-49-03/#_ftn21
☀️ب. بر اساس حدیثی از امام باقر ع این واقعه از وقایعی است که حضرت علی ع در شورایی که عمر برای تعیین جانشین خود مشخص کرده بود برای احتجاج و نشان دادن برتری خود بدان استشهاد کردند:
امیرالمومنین ع فرمود: ... شما را به خدا سوگند میدهم: آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول الله ص در موردش فرموده باشد قطعا کسی را برای شما برمیانگیزانم که خداوند قلبش را به ایمان امتحان کرده باشد؟
گفتند: خیر.
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، ص143
@yekaye
#حجرات_3
👇سند و متن دو حدیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9291
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۴) حکایت خوابیدن حضرت علی ع در شب هجرت به جای پیامبر اکرم ص از حکایات معروفی است که شیعه و سنی روایت کردهاند.
در فرازی از این واقعه پیامبر ص وقتی از علی ع تقاضا کردند که در جای وی بخوابد چنین فرمودند:
... پس در بستر من بخواب و روانداز مرا روی خودت بکش!
و ای علی ع! من به تو خبر میدهم که همانا خداوند متعال اولیای خویش را به اندازه ایمانشان و جایگاهشان در دینش امتحان میکند؛ پس شدیدترین ابتلاء برای انبیاء است؛ سپس برای اوصیاء؛ و سپس هرکه شبیهتر، بیشتر.
و ای پسرعمویم! قطعا که خداوند [در این ماجرا] تو را امتحان کرده است؛ و نیز مرا در خصوص تو امتحانی کرده است شبیه آن امتحانی که برای ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح برگزار کرد؛پس صبر داشته باش؛ و صبر داشته باش؛ که «همانا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است» (اعراف/۵۶) ...
[سپس پیامبر وداع کردند و عازم مدینه شدند تا اینکه بیرون مدینه در منطقه قبا منتظر ماندند که حضرت علی ع و همراهانشان برسند؛ و وقتی رسیدند برخی از آیات خداوند که در حق ایشان نازل شده بود را تلاوت کردند از جمله:]
... و این آیه را تلاوت کردند که: و از مردم کسی هست که جان خویش را در طلب رضایت خداوند میفروشد و خداوند به این بندگان بسیار مهربان است» (بقره/۲۰۷).
سپس فرمودند:
ای علی! تو اولین کسی از این امت هستی که به خدا و رسولش ایمان آورد؛ و اولین کسی هستی که به سوی خدا و رسولش هجرت کرد؛ و آخرین کسی هستی که عهدی با رسولش میبندد*؛ به کسی که جانم به دست اوست سوگند، دوست ندارد تو را جز مومنی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛ و دشمن ندارد تو را جز منافق و کافر. ...
✳️* پینوشت: ظاهرا این عهد اشاره است به این واقعه که پیامبر اکرم ص در حالی که سر بر زانوی علی ع داشت از دنیا رفت؛ و از این رو، آخرین دیدار و عهد وی با حضرت علی ع بود.
📚الأمالي (للطوسي)، ص466 و472
👇سند و متن حدیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9294
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث :
➖عدم دلدادگی به دنیا تا سنین پیری
☀️۵) از رسول الله ص روایت شده است:
قلب انسان پیر، در طلب دنیا قلبی جوان است، هرچند که از شدت پیری استخوانهای ترقوهاش به هم پیچیده باشد؛ مگر کسی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛ و چه اندکند اینان.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص163
📝این حدیث در بسیاری از منابع اهل سنت هم آمده است؛ مثلا در
📚الدر المنثور، ج6، ص86 ؛
📚حلية الأولياء، ج1، ص223 ؛
📚السابع والعشرون من المشيخة البغدادية (لأبي طاهر السلفي)، ص7
@yekaye
👇سند و متن حدیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9295
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث :
➖ مداومت در قرائت سوره ممتحنه
☀️۶) از امام سجاد ع روایت شده است:
کسی که سوره ممتحنه را در نمازهای واجب و مستحبش بخواند خداوند قلبش را برای ایمان آمتحان کند و برایش دیدگانش را نورانی کند و هرگز فقر و جنون به خودش و فرزندانش نرسد.
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص118
@yekaye
👇سند و متن حدیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9296