eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 6⃣ ) «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا» حرکت انسان غالبا رو به جلوست و اینکه در مسیر آنان سدی قرار داده شد، در مورد سدی که پیش روی آنهاست کاملا قابل فهم است. اما چرا پشت سرشان هم سد قرار داده شده است؟ 🍃الف. انسان یک هدایت فطری دارد و یک هدایت نظری و فکری و اکتسابی. راه پیش رو آن است که با فکر و نظر و از طریق دعوت پیامبران و ... به هدایت برسند که این بر آن بسته شده است؛ و به خاطر عنادورزی‌شان حتی نمی‌توانند برگردند و برای حرکت کردن به هدایت فطری‌شان تکیه کنند. 📚(مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج26، ص255) 🍃ب. انسان مبداش از خداست و غایتش هم به سوی اوست. آنها نه به سوی غایت حقیقی خویش حرکت می‌کنند و نه به مبدا خویش برمی‌گردند. 📚(مفاتیح الغیب، ج26، ص255) 🍃ج. وقتی کسی مسیری را می‌رود و به مانعی برخورد می‌کند که مسیرش بن‌بست می‌شود به نقطه آغاز برمی‌گردد و دوباره از آنجا حرکت خویش را شروع می‌کند، و می‌داند که اگر در همانجا بماند به هیچ مقصدی نمی‌رسد و هلاک می‌شود؛ وقتی علاوه بر راه پیش رو، راه پشت سر هم بسته شده باشد هلاکت قطعی است و خداوند با این تعبیر می‌خواهد به هلاکت قطعی آنها اشاره کند. 📚(مفاتیح الغیب، ج26، ص255) 🍃د. پشت سر و پیش رو به لحاظ زمانی همان گذشته و آینده است، که دیگر چپ و راست ندارد؛ یعنی می‌خواهد بگوید غافلان بى ايمان، نه از گذشتهى كفّار عبرت مىگيرند، و نه از معجزه و استدلالى كه پيش روى آنان است. 📚(تفسیر نور، ج9، ص524) 🍃ه. ... @yekaye
7⃣ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا» چرا فقط از قرار دادن سد در جلو و عقبشان سخن گفت و به چپ و راستشان اشاره نکرد؟ 🍃الف. چون انسان [از درون خویش] دو مسیر هدایت بیشتر ندارد: هدایت با فکر و نظر، و هدایت فطری؛ که اینها به ترتیب راه جلو و پشت سر است 🔖تدبر6، بندالف https://eitaa.com/yekaye/1142 و وقتی این دو راه مسدود شود راه دیگری برای هدایت شدن نمی‌ماند. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256) 🍃ب. انسان وقتی می‌خواهد حرکت کند به سمت جلو یا عقب حرکت می‌کند و وقتی بخواهد به طرفین هم حرکت کند ابتدا رویش را به آن سو می‌کند. پس هر حرکت به چپ و راست هم به حرکت جلو و عقب برمی‌گردد؛ و اگر او همواره در جلو و عقبش مانع باشد عملا جلوی همه حرکاتش مسدود می‌شود. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256) 🍃ج. این دو مانع جلو و عقب چنان به وی نزدیکند که امکان حرکت و چرخش را از او سلب کرده‌اند و او عملا نمی‌تواند بچرخد و مسیر چپ یا راست را در پیش گیرد. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256) 🍃د. اگر توجه شود که حرکت انسان در زندگی‌اش یک حرکت دائمی است و انسان هیچ لحظه‌ای توقف ندارد، آنگاه شاید با این تعبیر می‌خواهد به اینکه آنها اساسا مذبذب‌اند و در مسیر معوج و غیرمستقیم قدم برمی‌دارند، اشاره کند: هر حرکتی که می‌کنند راه جلو و پشت‌شان بسته می‌شود پس جز چپ یا راست راهی برایشان نمی‌ماند و در حرکت بعدی نیز همین رخ می‌دهد؛ یعنی به جای اینکه یک مسیر مستقیم را طی کنند دائما در حال تغییر جهت دادن هستند؛ به تعبیر دیگر، نه فقط در صراط مستقیم نیستند بلکه هیچ سبیل و راه معینی را هم در زندگی‌شان ندارند: 🔖«لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا: نه چاره‌ای می‌یابند و نه به راهی هدایت می‌شوند» (نساء/98) و ظاهرا به همین جهت است که وقتی در برابر راه خدا (سبیل الله) قرار می‌گیرند، از آن اعراض می‌کنند و به جای آن راهی کج و معوج در پیش می‌گیرند 🔖(یبغونها/ تبغونها عوجاً؛ آل‌عمران/99 و اعراف/45 و 86 و هود/19 و ابراهیم/13 ) . 📝نکته تخصصی و ( ناصواب) تشتت انسان مدرن بقدری در تمامی عرصه‌های زندگی او غلبه کرده و امر رایجی شده است که به نام هر گونه صراط مستقیمی که برای همه بشریت رهگشا باشد را انکار می‌کنند؛ بلکه بلکه به بهانه ❗️ و ❗️این را که برای یک نفر هم در طول زندگی‌اش یک صراط مستقیم وجود داشته باشد مورد انکار قرار می‌دهند‼️ 🔻اما یادمان باشد که این یک مغالطه است که «چون داریم می‌بینیم که انسانهای مختلف راه‌های مختلفی را در زندگی خود در پیش گرفته‌اند، پس راه سعادت حقیقی و صراط مستقیمی برای همگان وجود ندارد» 🔻ریشه مغالطه‌اش هم این است که اختیار انسان و توان بیراهه رفتن او را نادیده گرفته‌اند: وجود اختیار در انسان، یعنی او می‌تواند راه درست را برنگزیند، حتی اگر بداند که آن راه درست است؛ پس برنگزیدن راه درست توسط بسیاری از انسانها منطقا دلیل نمی‌شود که راه درستی در کار نباشد؛ از این رو، 🔸از اینکه افرادی اختلاف نظر دارند و همگان یک راه را نمی‌پویند، منطقا نتیجه نمی‌شود که واقعیتی هم در کار نیست و راه صحیحی هم وجود ندارد.🔸 💠 تکمله 1 نقد تکثرگراییِ ناصواب بدین معنا نیست که هر تکثرگرایی‌ای ناصواب است. عرصه‌هایی از زندگی هست که اساسا روحیات و اقتضائات انسانها متفاوت است و این تفاوت‌ها چون در متن آفرینش انسانهاست، درست و غلط دانستن آنها معنی ندارد، که نمونه بارزش عرصه تنوع سلیقه‌هاست. 🔺تکثرگرایی ناصواب آن است که در جایی که حقیقت واحدی در کار است، به بهانه تشتت‌هایی که پیش آمده، منکر حقیقت واحد شویم.🔺 💠 تکمله 2 صرف اینکه خود شخص گمان کند که راهش درست است نیز منطقا دلیل بر درستی راه او نیست؛ به تعبیر دیگر، اینکه برخی افراد در تشخیص راه درست خطا کنند، دلیل نمی‌شود که هیچکس نمی‌تواند راه درست را بشناسد. از این رو، کسی از این واقعیت که بسیاری از افرادی هم که راه‌های گوناگون در پیش گرفته‌اند از نظر خودشان راه درست را می‌روند، نیز نمی‌تواند نتیجه بگیرد که راه درستی واقعا در کار نیست. ه. ... @yekaye
. 8⃣ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» «أغشیناهم» را با حرف «ف» - و نه با حرف «و» به جملات قبل عطف کرد، نشان می‌دهد که این پوشاندن متفرع بر مطلب قبل است. اما چگونه؟ 🍃الف. این «ف» می‌تواند «ف» ترتب مطالب باشد نه «ف» تفریع، یعنی می‌خواهد گام به گام محدود شدن دایره دید آنها را بیان کند: ابتدا فرمود که در گردن‌هایشان غل و زنجیرهایی گذاشته‌ایم که سرشان را رو به بالا نگهداشته‌، یعنی جلوی پایشان را نمی‌بینند، و مقداری دایره دیدشان محدود شد؛ بعد می‌فرماید و در پیش رویشان و پشت سرشان هم مانعی نهاده‌ایم، پس دیدشان از جلو عقب هم کاملا مسدود شد و فقط چپ و راست ماند؛ در آخر هم می‌فرماید کاملا آنان را پوشاندیم، پس دیگر آنان نمی‌بینند. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256) 🍃ب. اگر «ف» تفریع باشد می‌تواند بدین معنا باشد که وقتی مانعی کاملا جلوی چشم انسان قرار گیرد و در عین حال مانعی هم پشت سر باشد [که این دو مانع با همدیگر امکان چرخش سر را منتفی کنند] عملا دید انسان کاملا در حجاب قرار می‌گیرد. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256) 🍃ج. می‌تواند «ف» تفریع باشد و مترتب بر کل جملات قبل، نه فقط جمله اخیر؛ یعنی غل و زنجیرها سرشان را ثابت کرده و مانع پیش رو و پشت سر هم دیگر دایره دید آنها را کاملا مسدود نموده است؛ و این یعنی پوشیده شدن کامل دایره دید. 🍃د. این مانع، مانعی در وجودشان است که راه پس و پیش را بسته است، و شاهدش هم اینکه با اینکه نهایتا از «لا یبصرون» سهن گفت اما نفرمود «أغشینا ابصارهم»، بلکه فرمود «أغشیناهم». 🔖توضیح در تدبر9 https://eitaa.com/yekaye/1145 🍃ه. ... @yekaye
. 9⃣ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» چرا با اینکه از «فهم لا یبصرون» سخن گفت و ندیدن آنها را ناشی از موانعی دانست که در پیش و پس آنها قرار داده، اما نفرمود «أغشینا ابصارهم»، بلکه فرمود «أغشیناهم»؟ 🍃الف. شاید می‌خواهد توجه دهد که آن غل و زنجیرها و این سد‌هایی که قرار داده شده، همگی در متن وجود اوست، نه صرفا در خارج از او و جلوی چشمش. 🍃ب. ... @yekaye
. 🔟 «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» کارکرد اصلی سد و مانع، این است جلوی حرکت را می‌گیرد. با اینکه از موانع پیش رو و پشت سر سخن گفت، اما چرا نتیجه‌اش را «ندیدن» معرفی کرد، نه «حرکت نکردن»؟ 🍃الف. چون حرکتی که مبتنی بر بصیرت نباشد ارزشی ندارد. به تعبیر دیگر، 🔸مانعی که مانع دیدن و انسان شود بسیار مهمتر است از مانعی که مانع حرکت شود. 🔸 🔺اگر کسی راه را درست تشخیص ندهد، حرکت کردنش ضررش بیشتر است. 🔺 از این رو 🔹«آزادی معنوی» نه‌تنها مقدم بر «آزادی اجتماعی» است، بلکه شرط تحقق «آزادی اجتماعیِ» واقعی است🔹 و اگر افراد مسیر و مقصدشان را درست درک نکنند، ممکن است ظاهرا آزادی اجتماعی داشته باشند؛ اما چون در بیراهه بسر می‌برند حقیقتا از آزادی محروم‌اند. 📚(تفصیل این بحث در کتاب ، شهید مطهری) 📝نقدی بر و انسان مدرن امروزه شعار از مهمترین شعارهای انسان‌ها شده است؛ در حالی که 🔹آزادی، یعنی نبودن مانع؛ 🔹و نبودن مانع، تنها و تنها به ازای هدف معنی دارد؛ 🔹و تا هدف معلوم نباشد سخن از آزادی فریبی بیش نیست (مثلا اگر هدف من نوشتن باشد این میز کمک‌کار من است؛ اما اگر هدفم راه رفتن باشد این میز مانع من است). پس تا وقتی انسانها به هدف خود نیندیشند و بدان بصیرت پیدا نکنند، شعاری است که فقط برای فریفتن آنها به کار می‌آید؛ 🚫و به نظر می‌رسد یکی از علل اینکه بسیاری از به‌اصطلاح روشنفکران بر کلیدواژه «آزادی» اصرار می‌کنند بدون اینکه مخاطب خود را متوجه «هدف زندگی» کنند، این است که «آزادیِ» بی‌هدف در واقع همان هوسرانی است و اینکه افراد بتوانند هوسرانی‌شان را ذیل یک تعبیر ارزشمند انجام دهند، برایشان خیلی مطلوبتر است.❌ 🍃ب. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
757) 🌺 وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 🌺 💐 ترجمه و یکسان است بر آنان، چه انذارشان بدهی یا ندهی، ایمان نمی‌آورند. سوره یس (36) آیه10 1397/3/6 11 رمضان 1439 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹سَواءٌ قبلا بیان شد که ماده «سوی» در اصل دلالت بر استقامت و اعتدال بین دو چیز می‌کند. از این ماده، مشتقات متعددی در قرآن کریم به کار رفته است. ▪️دو کلمه «مساوی» و «متساوی» معروف است (به معنای برابری و هم‌اندازه بودن)؛ که در قرآن به صورت فعل (ساوی، کهف/۹۶) و نیز به صورت مصدر (سواء، آل‌عمران/۶۴) به کار رفته است؛ ▪️کلمه «استوی» نیز در قرآن زیاد به کار رفته، که در حالت عادی در همان معنای برابری است «لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ» (التوبة/ ۱۹)، اما وقتی با حرف «علی» متعدی شود به معنای استیلاء، تسلط و اشراف پیدا کردن است مانند «الرحمن علی العرش استوی» (طه/۵) (که گفته شده استفاده کلمه «استوی» در معنای «استیلاء»، بدین جهت است که نسبت همه آنچه تحت سیطره اوست، با او یکسان است). ▪️کلمه «تسویه» نیز به معنای برابر و یکسان قرار دادن اجزای یک شیء و درواقع، طراحی حکیمانه و نظام‌مند و متعادل یک مخلوق است. 🔖جلسه 134 http://yekaye.ir/ash-shams-091-07/ @yekaye
🔹 أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ همزه ابتدای این جمله را «همزه تسویه» گویند [که یکی از اقسام همزه استفهام است] و تسویه [= مساوی قلمداد کردن] با دو حرف «أ» و «أم» انجام می‌شود که روی هم شبیه حرف «أیّ» [کدامیک] عمل می‌کنند و اگرچه در فارسی ما تعبیر «این یا آن» را به کار می‌بریم اما در اینجا به جای «أم» نمی‌تواند حرف «أو» را گذاشت. 📚(مجمع البيان، ج1، ص127) 🔹درباره معنای کلمه «انذار» و ماده «نذر» نیز در آیه 6 همین سوره توضیحاتی گذشت: 🔖جلسه 753 http://yekaye.ir/ya-seen-36-6/ 📖اختلاف قرائت در قرائت ابن‌محیصن (از قراء اربعه عشر) و برخی قرائتهای غیرمشهور (مانند قرائت زهری) «أنذرتهم» (با یک همزه) آمده که گفته‌اند به لحاظ معنایی تفاوتی نمی‌کند و در این قرائت همزه استفهام برای تخفیف در کلام ساقط شده است. 📚 (مجمع البيان، ج8، ص648-649) @yekaye
🔹لا يُؤْمِنُونَ ▪️عبارت «سَواءٌ» خبر مقدم و ▪️ عبارت «أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ» که به تاویل مصدر می‌رود (= انذرک و عدم انذارک) است مبتدای آن است؛ ▪️ اما اینکه نقش نحوی جمله «لا يُؤْمِنُونَ» چیست چند حالت متصور است: ▫️جمله استینافیه باشد که مضمون جمله قبل را تاکید می‌کند؛ ▫️جمله حالیه باشد برای تاکید مضمون جمله قبل؛ ▫️بدل باشد از جمله قبل. 📚(إعراب القرآن و بيانه، ج8، ص179) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) در جلسه 755 شأن نزولی برای این آیات گذشت که ابوجهل و عده‌ای از قریش قصد اهانت به پیامبر را داشتند و موفق نشدند. https://eitaa.com/yekaye/1085 شبیه آن مطلب در روایتی از امام باقر ع آمده است و در پایان آن اشاره شده است: و فرمود «و یکسان است بر آنان، چه انذارشان بدهی یا ندهی، ایمان نمی‌آورند» و هیچیک از آن جماعت از بنی‌مخزوم ایمان نیاورد، و منظورش فرزند مغیره بود. 📚تفسير القمي، ج2، ص212 و قوله: سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ فلم يؤمن من أولئك الرهط من بني مخزوم أحد يعني ابن المغيرة. @yekaye
☀️ 2) ذیل آیه قبل حدیث2، روایتی از امام صادق ع گذشت. https://eitaa.com/yekaye/1113 در ادامه آن روایت آمده است: سپس فرمود: ای محمد! «و یکسان است بر آنان، چه انذارشان بدهی یا ندهی، ایمان نمی‌آورند» به خدا و به ولایت علی ع و کسانی که بعد از اویند ... 📚الكافي، ج1، ص432؛ تأويل الآيات الظاهرة، ص476 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ... ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» بِاللَّهِ وَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ مَنْ بَعْدَهُ ... ✅ادامه روایت ذیل آیه بعد خواهد آمد، ان‌شاءالله. @yekaye
☀️3) ابن اذینه می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم: فدایت شوم؛ درباره قضا و قدر چه می‌فرمایید؟ فرمود: می‌گویم همانا خداوند تبارک و تعالی هنگامی که بندگان را در روز قیامت جمع می‌کند از آنان از آنچه با آنان عهد کرده سوال می‌کند اما از آنچه بر آنان مقدر کرده است [= در تحقق آن اختیاری نداشته‌اند] سوال نمی کند. 📚التوحيد (للصدوق)، ص365؛ الإرشاد (المفید)، ج2، ص204 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ دُرُسْتَ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي الْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ؟ قَالَ أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا جَمَعَ الْعِبَادَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ سَأَلَهُمْ عَمَّا عَهِدَ إِلَيْهِمْ وَ لَمْ يَسْأَلْهُمْ عَمَّا قَضَى عَلَيْهِم. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» گاه انسان بقدری در کفر و لجاجت در برابر حق جلو می‌رود که دیگر انذار کردن و انذار نکردنش، هیچ تفاوتی ندارد و حتی خود پیامبر ص هم بیاید واو را انذار کند، اثری در او ندارد. 💠 ثمره این گونه نیست که روشی برای هدایت دیگران وجود داشته باشد که روی هر انسانی موثر باشد. در جامعه همواره افرادی هستند که هر کاری بکنیم هدایت نخواهند شد. @yekaye
. 2⃣ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» برای اینکه هدایت موثر باشد، باید ظرفیتی در مخاطب باقی باشد و اصطلاحا هنوز نور فطرت کاملا خاموش باشد. وگرنه برخی به وضعیتی رسیده‌اند که خود پیامبر هم هم انذارشان بدهد یا ندهد، ایمان نمی‌آورند. به قول سعدی با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ https://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab2/sh19/ @yekaye
. 3⃣ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» 💢شبهه اینکه خداوند خبر داده که آنان در هیچ صورتی ایمان نخواهند آورد آیا مستلزم جبر نیست؟ و اگر همچنان امکان ایمان آوردن برای آنان وجود دارد آیا به معنای این نیست که علم خداوند قطعیت ندارد؟ و اگر خدا می‌داند که اینان ایمان نمی‌آورند آنگاه اینکه پیامبر ص موظف است آنان را - مانند همه مردم دیگر – به ایمان آوردن دعوت می‌کند به معنای جواز «تکلیف ما لا یطاق» [= تکلیف فوق توانایی و طاقت] نیست؟ ⭕️پاسخ خبر دادن به وقوع یا عدم وقوع چیزی، منافاتی با قدرت بر انجام آن کار ندارد 📚(مرآة العقول ، ج5، ص131) به تعبیر دیگر، علم [و از جمله علم خدا] هر چیزی را آن گونه که هست، بیان می‌دارد؛ نه اینکه موجب شود آن چیز را آن گونه که هست قرار دهد [یعنی موجب شود که آن چیز به آن نحو خاصی که الان هست واقع شود] پس محال نیست که علم به چیز کاملا خاصی پیدا شود هرچند که آن چیز مقدور نباشد. 📚(مجمع‌البیان، ج1، ص128) 📝تبیین عدم منافات «علم قبلی خداوند به اشیاء» با علم خداوند به امور علم ذهنی و تصوری نیست، بلکه اصطلاحاً علم حضوری است؛ یعنی خود هر چیزی عین علم خداوند به آن چیز است [از باب تمثیل: اگر ما آدمی را در ذهن خود ایجاد کنیم، علم ما به او عین وجود خود اوست] قبلیت علم خداوند نسبت به اشیاء و عالم، قبلیت زمانی نیست؛ چرا که خداوند فوق زمان است؛ و از منظر فوق زمان، امروز و فردا یکسان است؛ پس وقتی می‌گوییم که مثلا خداوند از قبل می‌داند که اینان ایمان نمی‌آورند، این قبل و بعد از منظر ما و برای ماست. گویی همه عالم یکجا در محضر او حاضرند. پس علم او، هر چیزی را آن گونه که خود آن چیز در عالم رخ می‌دهد بیان می‌کند، نه اینکه علم او عاملی بیرونی باشد که وضعیت آن چیز را به نحو خاص رقم بزند که این سوالات فوق مطرح شود. 🔖تفصیل این بحث را قبلا در کتاب «خدا» (📚جلد اول از مجموعه پرسش‌ها و پاسخهای دینی، ص84-89) توضیح داده‌ام. فایل PDF آن را از لینک زیر می‌توانید دانلود کنید: 🔖http://www.souzanchi.ir/wp-content/uploads/2016/10/God.rar @yekaye
. 4⃣ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» با اینکه بحث درباره عدم تاثیر اقدام پیامبر ص (یکسان بودن انذار دادن یا ندادن توسط پیامبر ص) است، چرا نفرمود «سَواءٌ عَلَيْکَ» و فرمود «سَواءٌ عَلَيْهِمْ»؟ 🍃الف. شاید می‌خواهد تذکر دهد که مساله را از زاویه آنان مورد توجه قرار داده، نه از زاویه وظیفه پیامبر ص. یعنی مقام بحث توصیف حال و روز آنان است، نه بیان وظایف پیامبر؛ چرا که مثلا شاید پیامبرص از باب اتمام حجت، همچنان موظف به انذار آنان باشد. 🍃ب. ... @yekaye
. 5⃣ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» با اینکه پیامبر هم برای انذار فرستاده شده و هم برای تبشیر (بشارت دادن)، چرا فقط از بی‌تفاوت بودن انذار برای آنان سخن گفت و اشاره‌ای به تبشیر نکرد؟ 🍃الف. چون انذار و هشدار اثرش در جان انسان شدیدتر است، زیرا که دقع ضرر برای انسان از جلب منفعت مهمتر است . 📚(مرآة العقول ، ج5، ص131) و اگر انذار و هشدار در انسان اثر نكند، بشارت و وعدهها نيز اثر نخواهند كرد. 📚(تفسیر نور، ج1، ص49) 🍃ب. معنای انذار به گونه‌ای عام است که عملا بشارت و سایر مسئولیتهای پیامبر ص را هم دربرمی‌گیرد. 🔖توضیح بیشتر در جلسه 723 تدبرهای 3 و 4 http://yekaye.ir/al-fater-35-23/ 🍃ج. ... @yekaye
. 6⃣ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» این سخن خداوند که عده‌ای هستند که «یکسان است بر آنان، چه انذارشان بدهی یا ندهی، ایمان نمی‌آورند.» مورد اذعان برخی از منکران انبیاء نیز بوده است 🔹چنانکه خداوند از قول قوم عاد نقل می‌کند که به حضرت هود گفتند: «قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظين: گفتند: براى ما يكسان است چه پند و اندرز دهى يا از پنددهندگان نباشى» (شعراء/136) 🔹و خداوند این تعبیر را به نحو خاص، 🔸هم برای کافران به کار برده است: « إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُون: همانا در مورد کافران یکسان است بر آنان، چه انذارشان بدهی یا ندهی، ایمان نمی‌آورند.» (بقره/6) و 🔸هم برای مشرکان: «أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُون ... وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَتَّبِعُوكُمْ سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ: آيا موجوداتى را شريك قرار مىدهند كه هيچ چيزى را نمىآفرينند و خودشان آفريده مىشوند؟ ... و اگر آنها را به سوى راه راست فرا خوانيد از شما پيروى نمىكنند، بر شما يكسان است كه آنها را فرا خوانيد يا خاموش بمانيد» (اعراف/191-193) 📚(تفسير نور، ج9، ص525) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا