امام جواد علیه السلام و سازمان وکالت
(قسمت نخست)
۱. مقدمه
سازمان وكالت مجموعهاى از امامان معصوم (عليهم السلام) و عدهاى از پيروان نزديك و وفادار آنان بود؛ كه با همكارى يكديگر، تشكيلات هماهنگ و منسجمى را پديد آوردند تا با اتخاذ روشهايى، پيشبرد اصول دينى، سياسى و مذهبى را محقق سازند.
این تشكيلات را مىتوان به مثابه هرمى دانست كه در رأس آن امام معصوم قرار داشت و در بدنه هرم، وكلاى خاص و در قاعده آن، وكلاى مقيم در نواحى مختلف شيعهنشين قرار داشتند.
شبكه وكالت در عصر امام صادق (ع) و توسط آن حضرت راهاندازى شد. امام كاظم (ع) با توجه به ضرورتهاى موجود و شرايط خفقان آميز دوره امامتش، به تقويت و گسترش فعاليت اين تشكيلات مبادرت ورزيد. دوره فعاليت این سازمان تا پايان دوره غيبت صغرا بوده است. بر اساس پژوهش انجام گرفته در اين زمينه، اسامى قريب به يكصد تن از وكلاى ائمه (عليهم السلام) در طول قريب به دويست سال فعاليت آن، قابلشناسايى است.
۲. جغرافیای سازمان وکالت
با توجه به اقامت امام صادق ع در مدينه، مىتوان اين شهر را نقطه آغازين در فعاليت و بسط قلمرو سازمان وكالت دانست و به موازات رشد و گسترش تشيع در مناطق مختلف، فعاليت اين سازمان نيز گسترش مىيافت به گونهاى كه تا پايان دوره فعاليتش يعنى پايان غيبت صغرا، مناطق تحت پوشش سازمان وكالت شامل جزيرةالعرب، شمال افريقا، عراق و ايران بود. بر اساس بررسى به عمل آمده درباره مناطق فعاليت وكلاى امام جواد (ع)، آنان در مناطق مدينه، مكه، مصر و مغرب، كوفه، بغداد و بصره، قم، رى، اهواز، همدان و خراسان حضور و فعاليت داشتند.
۳. وظایف سازمان وکالت
در مجموع مىتوان مسئوليتهاى سازمان وكالت در طول دو قرن فعاليتش را در هفت محور مطرح نمود: 1. نقش ارتباطى، 2. نقش مالى، 3. نقش دينى و ارشادى، 4. نقش علمى و فرهنگى، 5. نقش اجتماعى- خدماتى، 6. نقش سياسى- مبارزاتى، 7. نقش امنيتى.
۴. راه های ارتباطی سازمان وکالت
در سازمان وکالت، ارتباطات گوناگونى صورت مىگرفت كه عبارتند از: ارتباط حضورى و مشافهى، ارتباط كتبى، ارتباط از طريق ارسال پيك و فرستاده، و طرق خارق عادت. ارتباط حضورى و ملاقات مستقيم در بسيارى از موارد در قالب و در ايام مراسم حج انجام مىگرفت. محل سكونت وكلاى ارشد نيز يكى از مكانهاى ديدار و ارتباط وكلا با يكديگر بود.
ارتباطات مكاتبهاى، از روشهاى رايج ارتباطى در سازمان وكالت، بين امامان شيعه (عليهم السلام) و بابها و وكلا و شيعيان بوده است. اين شكل ارتباط به خصوص در دورههاى شدتگيرى فشار حكومتها تشديد مىشده است.
ارسال نماينده و پيكهاى مخصوص، يكى ديگر از روشهاى ارتباطى در سازمان وكالت بود كه غالباً بين امامان شيعه (عليهم السلام) و وكلاى نواحى ارتباط برقرار مىكردند. اين پيكها، گاهى براى جمعآورى وجوه شرعى و اموال جمع شده در نزد وكلاى مقيم در نواحى مختلف، و گاه براى رساندن نامههاى امامان (عليهم السلام) و يا بابها و سفرا، به وكلا و شيعيان و بالعكس، به آن نواحى اعزام مىشدند. اين پيكها گاه از ميان كسانى انتخاب مىشدند كه هيچگونه ارتباطى با سازمان وكالت نداشتند و از ماهيت مأموريتشان نيز مطلع نبودند؛ و تنها نقش رساندن مال يا نامهاى را ايفا مىكردند.
۵. سازمان وکالت در عصر ابن الرضا ع
دوره امامت امام جواد (ع) زمينهساز خوبى براى رشد فعاليت شبكه وكالت و آمادهسازى آن براى ورود به دوره غيبت صغرا شد كه در آن دوره تنها پناهگاه شيعه براى رفع حيرت و نيل به پاسخ مشكلات معارفى و غلبه بر مشكلات سياسى و اجتماعى شد.
از بررسى منابع موجود مىتوان به اسامى 15 نفر از وكلاى آن حضرت دست يافت كه عبارتند از: عبدالرحمن بن حجاج، محمد بن سنان، زكريا بن آدم، صفوان بن يحيى، عبدالعزيز بن مهتدى، على بن مهزيار اهوازى، ابو عمرو حذّاء، صالح بن محمد بن سهل، يحيى بن ابى عمران، ابراهيم بن محمد همدانى، على بن ريان بن صلت قمى، اسحاق بن ابراهيم حضينى، عبدالله بن محمد حضينى، محمد بن فرج رخجى، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى.
البته با توجه به گستره مناطق شيعه نشين، وكلاى آن حضرت بايد بيشتر از تعداد ياد شده بوده باشند.
منبع:
مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (ع) - جلد اول، مقاله امام جواد (ع) و سازمان وكالت، محمدرضا جبارى (صفحات 537 تا 593)
🌐 مطالعه مشروح مقاله
#سازمان_وکالت_در_عصر_ابن_الرضا_ع
#وقایع_اتفاقیه
#انسانیات
🔍 نشانی ما:
https://eitaa.com/Ensaniyaat
🖌 ارتباط با مدیر:
https://eitaa.com/m_khayatzadeh
امام جواد ع و سازمان وکالت
(قسمت دوم)
۶. عملکرد امام جواد ع در سازمان وکالت
۶.۱ معرفی وکلا و جایگاه آنها به شیعیان
امام جواد در ضن نامه ای که جهت نصب ابراهيم بن محمد همدانى به جاى يحيى بن ابى عمران (وكيل حضرت در قم) نگاشته بود، به ابراهيم فرموده بود كه نامه را تا زمانى كه يحيى در قيد حيات است باز نكند. ازاينرو، ابراهيم پس از درگذشت يحيى از وكالت خود باخبر شد. اين روايت، حكايت از آن دارد كه ائمه (عليهم السلام) آنچنان به استمرار فعاليت شبكه وكالت در نواحى شيعهنشين اهتمام داشتند كه حتى قبل از درگذشت وكيل يك ناحيه، جانشينش را تعيين كرده بودند. اما اينكه آن حضرت توصيه مىكنند نامه پيش از درگذشت وكيل پيشين گشوده نشود شايد براى تأمين امنيت بيشتر وكيل پيشين و وكيل جانشين بوده، زيرا تشكيلات وكالت به طور مخفيانه و غيرآشكار فعاليت مىكرد. گفتنى است ابراهيم بن محمد همدانى علاوه بر قم، در همدان نيز وكالت امام جواد (ع) را عهدهدار بوده كه البته معلوم نيست وكالت اين دو ناحيه را به طور همزمان عهدهدار بوده باشد.
بنا به نقل كشى، امام جواد (ع) طى نامهاى به ابراهيم، ضمن اعلام وصول اموال و وجوه ارسالى، و اينكه امام (ع) مقدارى دينار و لباس براى او فرستادهاند، به وى خبر دادند كه به شيعيان همدان، وكالت ابراهيم را اعلام كرده و ضمن دعوت به تبعيت از او، فرمودهاند كه در ناحيه همدان، وكيلى به جز او ندارند. و اينكه به وكلاى ديگر همچون نضر و ايوب نيز فرمودهاند كه برخلاف نظر ابراهيم عمل نكنند.
۶.۲ مقابله با وکلای منحرف
اين مقابله گاه به شكل صريح انجام مىشد و در مواردى، امامان معصوم (عليهم السلام) مقابله جدى و علنى با برخى از وكلاى خائن را به صلاح نديده و به معرفى چهره حقيقى آنها به معدودى از شيعيان اكتفا مىكردند. از نمونههاى مربوط به اين نوع برخورد، جريان «صالح بن محمد بن سهل همدانى» است. وى كه از وكلاى وقف در قم بود، در دوران وكالتش، ده هزار درهم از اموال متعلق به امام جواد (ع) را بدون اذن حضرت مصرف كرد. سپس به نزد آن جناب آمده و عرض كرد: «يابن رسول اللّه مرا درباره ده هزار درهم كه خرج كردهام، حلال كن!» حضرت نيز در پاسخ فرمودند: «حلال است!» ولى هنگامى كه وى از نزد حضرت خارج شد آن حضرت به ابراهيم بن هاشم كه در مجلس حضور داشت فرمودند: «برخى از اينان اموال و حقوق آل محمد (ص) و فقرا و مساكين و ابناء سبيل آنان را به ناحق مصرف كرده سپس نزد من آمده و طلب حلّيت مىكنند؛ آيا گمان مىكنى كه من در مواجهه با آنان مىگويم: حلال نمىكنم؟! به خدا قسم روز قيامت از اينان به سختى سؤال خواهد شد».
با توجه به فضاى خفقانآميز عصر عباسى و حساسيت دستگاه حكومتى نسبت به فعاليتهاى وكلا، امامان معصوم و وكلاى آنان، رعايت اصل نهانكارى و تقيه را در سرلوحه برنامههاى خود قرار داده بودند.
۶.۳ نظارت بر عملکرد وکلا
امام جواد (ع) با نظارت دقيق بر كار سازمان وكالت، موجب تقويت و گسترش آن در عصر خود شد. اين نظارت، دورترين نقاط در قلمرو سازمان وكالت را نيز در برمىگرفت؛ براى نمونه، آن جناب دو وكيل و نماينده سيار به نامهاى مسافر و ميمون به نواحى مركزى ايران، از جمله قم، ارسال فرمود تا ضمن تماس با وكيلهاى مقيم، وجوه شرعى جمع شده در نزد آنان را نيز اخذ و به نزد حضرت ببرند. زكريا بن آدم كه وكيل برجسته حضرت در قم بود، به علّت مشاهده اختلافى كه بين اين دو نماينده سيار بروز كرد از تحويل وجوه شرعى خوددارى نمود. اين امر موجب شد امام از طريق احمد بن محمد بن عيسى قمى پيامى به زكريا مبنى بر لزوم ارسال وجوه شرعى بفرستند.
۶.۴ تامین مالی وکیل
بنا به نقل كشى پس از آنكه ابراهيم بن محمد همدانى وكيل امام جواد (ع) در همدان، وجوه شرعى را نزد آن جناب ارسال نمود، آن حضرت مقدارى دينار و لباس براى او فرستاد و طى نامهاى به وى، ارسال دينارها و لباسها را نيز يادآور شد. اين نقل مىتواند بهطور ضمنى حاكى از وجود برنامهاى مشابه درباره ساير وكلاى ائمه (عليهم السلام) نيز باشد؛ يعنى پس از ارسال وجوه شرعى، مقدارى از آنها به خود وكيل بازگردانده مىشد. حال ممكن است اين وجه را، صله امام بدانيم و يا مزد وكالت وكيل به حساب آوريم. طبق نقل كلينى، ديگر وكيل امام جواد (ع) يعنى ابوعمرو حذّاء كه از تنگدستى نزد آن جناب شكوه مىكند، پس از آنكه محل وكالتش «باب كلتا» در بصره تعيين مىشود، به امر حضرت پانصد درهم مستمرى براى وى مقرّر مىگردد.
منبع:
مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (ع) - جلد اول، مقاله امام جواد (ع) و سازمان وكالت، محمدرضا جبارى (صفحات 537 تا 593)
🌐 مطالعه مشروح مقاله
#سازمان_وکالت_در_عصر_ابن_الرضا_ع
#وقایع_اتفاقیه
#انسانیات
🔍 نشانی ما:
https://eitaa.com/Ensaniyaat
🖌 ارتباط با مدیر:
https://eitaa.com/m_khayatzadeh
فهرست مطالب کانال #انسانیات
طلیعه سخن
#وقایع_اتفاقیه
۱. وقایع انتخاباتیه (قسمت اول)
۲. امام جواد ع و سازمان وکالت (قسمت اول)
۳. امام جواد ع و سازمان وکالت (قسمت دوم)
۴. وقایع انتخاباتیه (قسمت دوم)
۵. وقایع انتخاباتیه (قسمت سوم)
۶. وقایع انتخاباتیه (قسمت چهارم)
۷. وقایع انتخاباتیه (قسمت پنجم)
۸. حسینیه انسانیات (فصل اول)
۹. حسینیه انسانیات (فصل دوم)
۱۰. حسینیه انسانیات (فصل سوم)
۱۱. زیارت از منظر فیلسوفان مسلمان
#کتیبه
۱. شهید مطهری (۱)
۲. شهید مطهری (۲)
#فیلسوف_الدوله
۱. ابن مقفع (قسمت اول)
۲. ابن مقفع (قسمت دوم)
#مداد_الحکما
۱. کلیله و دمنه (بخش اول)
2. کلیله و دمنه (بخش دوم)
۳. کلیله و دمنه (بخش سوم)
۴. کلیله و دمنه (بخش چهارم)
۵. الادب الکبیر (بخش اول)
۶. الادب الکبیر (بخش دوم)
#پاتوق
۱. درنگی بر یک یادداشت
#پندانه
۱. گلستان سعدی ۱
۲. موعظت بازرگان
۳. گفتگوی کلیله و دمنه
۴. حق رعیت بر پادشاه
#مدرس
۱. درسنامه چیستی حکمت عملی (۱)
۲. درسنامه چیستی حکمت عملی (۲)
۳. درسنامه چیستی حکمت عملی (۳)
#مجالسات
۱. در محضر دکتر امامی جمعه
🔰 با کلیک بر روی هر عنوان به مطلب منتشر شده منتقل می شوید.
•••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻•••
https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
May 11
وقایع انتخاباتیه (قسمت دوم)
جناب ارسطو در نامه ای سرگشاده خطاب به اعضای شورای نگهبان نکاتی را درباره تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گوشزد کرد.
وی در این نامه یادآور شد: «پیش از این در کتاب سیاست نوشته بودم که معیار توزیع فرصت ها به صورت عادلانه، تناسب است؛ یعنی هر فرصتی تنها باید در اختیار کسی قرار گیرد که طبعا شایستگی و فضیلت متناسب با آن موقعیت را داشته باشد.»
وی افزود: «البته من برخلاف استادم افلاطون، با دموکراسی چندان مشکلی ندارم و معتقدم باید شهروندان در بیان عقاید خود آزاد باشند، اما این به معنای آن نیست که هر فردی برای هر منصبی مناسب است و می توان هر کسی را به هر کاری گمارد.»
این فیلسوف باستانی نوشت: «بر این اساس کار شما در بررسی صلاحیت داوطلبان را می ستایم؛ زیرا نمی توانم بپذیرم آنچه امروزه فیلسوفان سیاسی لیبرال معتقدند کاملا درست باشد؛ اینکه همه باید از فرصت برابر در همه موقعیت ها برخوردار باشند و هرکس بتواند در هر موقعیتی قرار بگیرد برای من پذیرفتنی نیست. بالاخره انسان ها طبعا با یکدیگر متفاوت آفریده شده اند و هر یک شایستگی هایی دارند که ایشان را تنها برای موقعیت های خاصی دارای صلاحیت می کند؛ مثلا نمی شود کسی که از لحاظ روحی و بدنی مناسب نویسندگی است، خلبان شود.»
ایشان در ادامه بر اهمیت جایگاه شورای نگهبان تاکید کرده و افزودند: «ریاست جمهوری جایگاهی است که برای ایجاد، گسترش و حفظ فضائل عقلی و خلقی در جامعه پدید آمده است؛ پس کسانی را تایید کنید که توانایی و شایستگی این کار را داشته باشند.»
#ارسطو
#شورای_نگهبان
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
#پی_نوشت
مستند نامه خیالی ارسطو به اعضای شورای نگهبان به قرار زیر است:
«می توان ادعا کرد مناصب و احترامات حکومت باید بر پایه تبعیض توزیع شود. بدین معنی که کسانی به این مناصب و احترامات برسند که در یک خصلت نیکو برتر از دیگران باشند؛ اگرچه در همه خصال و خصایص دیگر برابر و همانند آنان به شمار آیند.» (سیاست ارسطو، کتاب ۳، فصل ۷، ص۱۳۲، ۱۲۸۳ب)
«اگر یک خاندان یا یک تن در فضایل از دیگران برتر باشند، چنانکه هیچکس با ایشان برابری نتواند کرد، بی گمان آن خاندان یا آن تن را باید به شهریاری برگزید و در همه کارها حق حاکمیت بخشید.» (سیاست ارسطو، کتاب ۳، فصل ۱۱، ص۱۵۳، ۱۲۸۸الف)
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
«پاتوق»، انعکاس صدای مخاطبان إنسانيات است. در ادامه، اولین مطلب از این بخش تقدیم حضورتان می شود.
#إنسانیات
#صدای_شما
🔍 نشانی ما:
https://eitaa.com/Ensaniyaat
درنگی بر یک یادداشت:
🖊 به قلم: حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد صادق علیپور
(پژوهشگر وابستۀ موسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران)
در مصاحبه خیالی با فارابی دربارۀ انتخابات، نکته ای محل درنگ است:
🔹 و آن اینکه فارابی در کتاب آراء اهل مدینه فاضله، هجده ویژگی برای رییس مدینه ذکر می کند که از این بین، دوازده ویژگی، ویژگی ارادی است و شش ویژگی طبیعی.
🔹این در حالی است که وی در کتابهایی مانند تحصیل السعاده، کتاب المله و فصول المدنی تنها به برخی از این ویژگی ها اشاره می کند. همین امر باعث شده برخی فارابی پژوهان متون او را دچار ابهام بدانند:
🟢 برای مثال، دکتر داوری در کتاب فارابی فیلسوف فرهنگ ص 159 چنین می نویسد: (فارابی در کتاب «آراء اهل المدینة الفاضلة» دوازده خصلت برای رییس مدینه فاضله تشخیص می دهد و در «فصول المدنی» به شش صفت اکتفا می کند.
🟢 اما در «تحصیل السعادة» به طور کلی شرایطی را از قول افلاطون ذکر می کند که در کتاب «سیاست نامه» آورده است) و در ادامه شرایط دوازده گانه رییس اول را بر می شمارد. همچنین در ص162 می آورد: (اما با کمال تعجب می بینیم که فارابی در «فصول المدنی» از این نظر عدول می کند و شرایط رییس اول را به شش صفت تقلیل می دهد). دکتر داوری در کتاب فارابی نیز ص 174 نیز عباراتی با این مضمون می آورد.
🟢 همچنین خانم دکتر فرناز ناظرزاده کرمانی نیز در کتاب اصول و مبادی فلسفه سیاسی فاربی ص271 می گوید: ( فارابی برای رییس اول بنیانگذار مدینه دوازده خصلت برمی شمارد. برای جانشینان رییس فقط شش شرط نخست را یعنی: 1. سلامت ونیروی جسمانی، 2. عمق و وسعت نظر، 3. حافظه قوی،4. قدرت درک روابط علی و معلولی در پدیدهها، 5. قدرت بیان و احاطه و نفوذ کلام، 6. عشق به یادگیری و استقامت در برابر مرارتهای آن لازم می شمارد. و بر این شروط شش گانه شش شرط دیگر می افزاید...).
🔹 به نظر می رسد فصل بندی غیر دقیق کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة سبب برداشت اشتباه نویسندگان مذکور شده است؛ چرا که در این کتاب، فصل بیست و هشتم به خصوصیات و ویژگی های رییس مدینه فاضله اختصاص دارد و انتظار می رود در ذیل این عنوان از اولین ویژگی رییس اول آغاز و به ترتیب همه آن ها ذکر شود این درحالی است که چنین امری رخ نداده و تنها بخشی از ویژگی ها در این بخش آمده است. این امر سبب غفلت از ویژگی های اساسی که در سطرهای پایانی فصل پیشین آمده، شده است.
👈 برای مطالعۀ بیشتر مراجعه شود به: مقاله فلسفه امامت در اندیشه فارابی
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
عبد الله ابن المقفع (بخش دوم)
در بخش پیشین به طور مختصر به معرفی شخصیت و تاریخ زندگی ابن مقفع پرداختیم. در ادامه نگاهی به آثار وی در اخلاق و سیاست خواهیم داشت.
گرچه به طور طبیعی آثار وی در حکمت عملی از پختگی شایستهای برخوردار نیست و عمده آثار وی در این حوزه نوعی گردآوری قلمداد میشود، اما بر حسب آثار باقیمانده فضل تقدم در این حوزه از آن وی است.
لازم به توضیح است که خلافت اسلامی در قرون اولیه، به جهت فقدان نرمافزارهای لازم برای دیوانسالاری و کشورداری، به آثار ترجمه شده از شرق و غرب وابسته بودند؛ آثار ترجمهشده از پادشاهی ساسانی اولین نمونهها از این دست بودند و ابن مقفع نیز به دلیل آشنایی با این فرهنگ، یکی از واسطهها برای انتقال آیین کشورداری از ایران باستان به خلافت عباسی بوده است. در این دوره راهنماهای کشورداری و اخلاق پادشاهی معمولا در قالب پند و اندرز یا داستان به شاهان و شاهزادگان آموزش داده میشده است. آثار ترجمهای یا تأليفی ابن مقفع نیز از همین قالبها پیروی میکند برخی از آثار باقیمانده از وی در مسائل نزدیک به حکمت عملی به قرار زیر است:
1. کلیله و دمنه: کتابی است با اصالت هندی که ابن مقفع آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرده است. در این کتاب از دریچه افسانههایی از روابط و گفتگوی حیوانات، آیین زندگی و شیوه کشورداری را میآموزد. در دیباچه آن صراحتا بیان شده است که این کتاب برای خواص از ملوک تاليف شده است و به منظور حفظ آن آموزهها از دسترس مردمان عامی، از زبان نمادین در آن بهره بردهاند. ظاهرا همه آنچه در این کتاب آمده است، ترجمه نیست و افزودههایی از خود ابن مقفع را نیز در بر می گیرد.
2. الأدب الکبیر: کتابی است در امور حکومت و کشورداری که که مشتمل است بر پندها و اندرزهایی که ظاهرا بخشهایی از آن ترجمه اقوال حکمای فارسی و برخی نیز احتمالا دارای اصالتی یونانی است. درجایی از این کتاب نوشته است: «إن ابتليت بالإمارة فتعوذ بالعلماء» (اگر گرفتار ریاست شدی، به دانشمندان پناه آور) (آثار ابن المقفع، ص247)
3. الأدب الصغير: مورخان در برابر الأدب الکبير، برای ابن مقفع کتابی با این عنوان یاد کرده اند اما روشن نیست که نسخه مطبوع فعلی، حقیقتا همان کتاب باشد. در این نسخه موجود، بخشهایی از کتاب با الأدب الکبیر و بخشهای دیگر با کلیله و دمنه مشترکاتی دارد ولی به هر روی موضع این کتاب نیز در آداب سیاستورزی و حکومت است.
4. رسالة الصحابة: اين كتاب تأليف ابن مقفع است و ترجمه نيست. اين رساله خطاب به منصور خليفة عباسى است و راهنماييهايى است درباره سپاه خراسان و مردم كوفه و بصره و شام و حجاز و دربارة قضات و ماليات و اطرافيان يا «صحابة خليفه». در یکی از فقرات این کتاب می خوانیم: «قد علمنا علما لایخالطه شک أن عامة قط لم يصلح من قبل أنفسها و لم يأتها الصلاح إلا من قبل خاصتها» (ما به يقین دریافتیم که عوام مردم به خودی خود و بدون فعالیت و کار خواص اهل صلاح نمیشوند) (آثار ابن المقفع، ص323)
5. كتاب التاج فى سيرة انوشروان: این کتاب را ابن مسکویه در تجارب الأمم نقل کرده است و به احتمال زیاد مطابق گزارش ابن ندیم از آن ابن مقفع بوده است. این کتاب تألیف خود انوشیروان بوده است که توسط ابن مقفع به عربی ترجمه شده است. انوشیروان در اين كتاب شرح بعضى از وقايع روزگار سلطنت خود را نوشته است.
🌐 مقاله ابن المقفع در دایرة المعارف بزرگ اسلامی
👈 ابن مقفع (بخش اول)
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
«پندانه»، انعکاس حکمت عملی در متون ادبی کهن است. ادبیات غنی فارسی پر است از پندهای اخلاقی و دستور العمل های کشورداری که در این بخش به نمونه هایی از آنها خواهیم پرداخت.
#پندانه
#إنسانیات
@Ensaniyaat
گروهی حکما به حضرت کسری در، به مصلحتی سخن همیگفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش.
گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟
گفت: وزیران بر مثال اطبا اند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را؛ پس چو بینم که رای شما بر صوابست مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد.
چو كاری بی فضول من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است
📚 گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت ۳۸
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
#پی_نوشت
🖋 حاشیه ای بر حکایت گلستان
در تکمیل حکایت منقول از سعدی می توان به این نکته توجه داد که یکی از تمثیل های رایج و پر اثر در حکمت عملی، تناظر بین مدبر مدینه و پزشک است.
مثلا فارابی در فصول منتزعة با استفاده از این تناظر، در چند فصل ابعاد گوناگونی از تدبیر مدینه را تبیین می کند.
🔷 از جمله در فصل سوم کار پزشک را این چنین تبیین می کند:
«متى انحرف البدن عن الاعتدال من مزاجه فالذي يردّه إلى الاعتدال و يحفظه عليه هو الطبيب.»
🔷 سپس در ادامه کارویژه مدبر مدینه را چنین معرفی می کند:
«كذلك إذا انحرفت المدينة في أخلاق أهلها عن الاعتدال، فالذي يردّها إلى الاستقامة و يحفظها عليها هو المدنيّ.»
🔷 وی در ادامه در باره نقاط اشتراک و افتراق مدیر و پزشک چنین جمع بندی می کند:
«فالمدنيّ و الطبيب يشتركان في فعليهما و يختلفان في موضوعَيْ صناعتهما. فإنّ موضوع ذلك هو الأنفس، و موضوعَ هذا هوالأبدان. و كما أنّ النفس أشرف من البدن،كذلك المدنيّ أشرف من الطبيب.»
📚 فصول منتزعة، فصل ۳، ص۲۴
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
🏴 امام باقر علیه السلام در تذکرة الاولياء
آن حجت اهل معاملت؛ آن برهان ارباب مشاهدت؛ آن امام اولاد نبی؛ آن گزیده احفاد علی؛ آن صاحب باطن و ظاهر ابوجعفر محمد باقر رضی الله عنه ...
گویند که کنیت او ابوعبدالله بود و او را باقر خواندندی مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت؛ و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر؛ و میآرند در تفسیر این آیت که فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن بالله فرموده است که بازدارندۀ تو از مطالعه حق طاغوت است بنگر تا چه محجوبی بدان حجاب ازوی بازماندۀ به ترک آن حجاب بگوی که به کشف ابدی برسی و محجوب ممنوع باشد و ممنوعی نباید که دعوی قربت کند.
نقلست که از یکی از خواص او پرسیدند که او شب چون میگذراند گفت: چون از شب لختی برود او از اوراد فارغ شود به آواز بلند گوید الهی و سیدی شب درآمد و ولایت تصرف ملوک بسر آمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایستهای خود بنهفتند و بنوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آنها که بدیشان حاجتی داشتند فرو گذاشتند بار خدایا تو زندۀ و پایندۀ و بینندۀ غنودن بر تو روانیست و آنکه ترا بدین صفت نداند هیچ نعمت را مقر نیست. تو آن خداوندی که رد سائل بر تو روا نباشد. آنکه دعا کند از مومنان بردرگاهست سایل را باز نداری بار خدایا چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم چگونه از دنیا بهرۀ پس از تو خواهم از آنکه ترا دانم و از تو جویم از آنکه ترا میخوانم راحتی درحال مرگ بیبرگ و عیشی درحال حساب بیعفاب.
این میگفتی و میگریستی تا شبی او را کسی گفت: یا سیدی چند گوئی گفت: ای دوست یعقوب را یک یوسف گم شده چنان بگریست علیه السلام که چشمهایش سفید شد من ده کس از اجداد خود یعنی حسین و قبیله او را در کربلا گم کردهام کم از آن کی در فراق ایشان دیدهها سفید کنم ...
📚 عطار نیشابوری, تذکرة الأولیاء
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
وقایع انتخاباتیه (قسمت سوم)
حکیم فارابی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بیش از پیش فعال شده است، در کانال اختصاصی خود در پیامرسان ایتا نوشت:
اخیرا پرسشی در میان کنشگران سیاسی مطرح شده است که می کوشم بر اساس مبانی علم مدنی به آن پاسخ بدهم:
«آیا رییس جمهور باید «تخصص» داشته باشد؟ مثلا متخصص اقتصاد باشد؟ حقوقدان باشد؟ در حوزه سازندگی صاحب توانمندی خاصی باشد؟ یا اینکه باید همه چیزدان باشد و از همه مسائل سر دربیاورد؟»
وی در ادامه نوشت: یادش بخیر! ما هم حدود هزار سال پیش درگیر همین مسأله بودیم. البته آن موقع این مسأله را با زبان دیگری مطرح می کردیم. مثلا جایی نوشته بودم: «کامل ترین شایستگی، که رییس مدینه باید از آن برخوردار باشد، کدام شایستگی و فضیلت است؟ آیا عبارت است از همه شایستگی ها؟ یعنی رییس باید در همه فضیلت ها سرآمد باشد؟ یا اینکه شایستگی ویژه ای است که به نوعی دربردارنده دیگر شایستگی ها است؟ و اگر چنین است آن فضیلت کدام است؟»
گرچه در کتاب دیگری گفتم اینکه فردی پیدا شود که دارای همه فضائل باشد، ناممکن نیست هرچند امری سخت و دور از دسترس است؛ اما در جای دیگری نوشتم که به نظر من آن فضیلت اصلی که رییس باید از آن برخوردار باشد «توان به کارگیری شایستگیهای دیگر انسان ها در جهت تامین اهداف مدینه فاضله» است. شاید این همان چیزی باشد که امروزه به آن توان رهبری یا مدیریت می گویند.
لذا به نظر من لازم نیست رییس جمهور منتخب ایران زمین خودش متخصص در یکی از مسائل علمی باشد، بلکه شاید اصلا برای کشورداری مفید هم نباشد.
#فارابی
#رئیس_جمهور
•┈┈••✾••┈┈•
@Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
#پی_نوشت
🔰 پیام خیالی حکیم فارابی مستند به عبارات وی در دو کتاب فصول منتزعه و تحصیل السعادة تدوین شده است.
متون مورد استناد به شرح زیر است:
📚 «ينبغي أن يفحص عن الفضيلة الكاملة التي هي أعظمها قوة، أي فضيلة هي؟ هل هي مجموع الفضائل كلّها؟ أو أن تكون فضيلة ما، أو عدّة فضائل، قوتها قوة الفضائل كلّها؟ فأي فضيلة ينبغي أن تكون قوتها قوة الفضائل كلّها حتى تكون تلك الفضيلة أعظم الفضائل قوة؟! فتلك الفضيلة، هي الفضيلة التي إذا أراد الإنسان أن يوفّي أفعالها لم يمكنه ذلك إلاّ باستعمال أفعال سائر الفضائل كلّها» (تحصیل السعادة (در الأعمال الفلسفية)، صص۱۵۶-۱۵۷)
📚 عسير و بعيد أن يوجد من هو معدّ بالطبع نحو الفضائل كلّها، الخلقيّة و النطقيّة، إعدادا تامّا كما أنه عسير أن يوجد من هو بالطبع معدّ نحو الصنائع كلّها. و كذلك عسير و بعيد أن يوجد من هو معدّ بالطبع لأفعال الشرور كلّها، إلاّ أنّ الأمرين جميعا غیر ممتنعين. (فصول متنزعة، فصل۱۱، ص۳۲)
•┈┈••✾••┈┈•
@Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ