eitaa logo
گنبد فیروزه
63 دنبال‌کننده
516 عکس
153 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه به امام جمعه قزوین.pdf
130.5K
این نامه را بنده در تاریخ 1402/3/2 شخصاً در قزوین به دفتر نماینده ولی فقیه در استان قزوین تحویل دادم. https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/401سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh
خلاصه‌نامه فتنه خونین.pdf
144.2K
. این گزارش پنج صفحه‌ای☝️ ضمیمه پنج نامه‌ای بود که برای مقامات قزوین (امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه، استاندار، مدیرکل اوقاف، فرماندار آوج و شعبه 104 کیفری دو) نوشته و تحویل دادم. https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/391 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/392 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/393 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/394 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/395 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/397 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/398 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/399 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/400 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/401 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/402سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh
لایحه اول شکایت علیه نانکلی.pdf
74.5K
این گزارش هم که قبلا به بازپرسی شعبه نهم کیفری قزوین تحویل داده بودم، ضمیمه نامه‌های پنجگانه‌ای هم شد که به دفاتر مقامات قزوین تحویل دادم. https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/411 متن این لایحه را قبلا به اشتراک گذاشته بودم: https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/68 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/70 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/71سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh
این کار ☝️ را خودم در تاریخ 1402/3/2 انجام دادم. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۰۹): حسن‌آبادی‌های سوم؛ خدمت یا خیانت؟! در سفر اخیرم به روستا (همزمان با شرکت در دادگاه ۱۴۰۲/۳/۳ آوج)، یکی از اهالی ادعا کرد که حسن حسن‌آبادی (رئیس شوراهای اول و سوم روستا) در مقطعی که با حاج‌سیدیوسف‌آقا دعوایش شده بود به آن‌مرحوم گفت: «کاری نکنید که از فردا اجازه ندهم سادات از دره نگهبانی، پایشان را به اینطرف بگذارند»! از این پیرمرد پرسیدم: دعوا بر سر چی بود؟ و آن دعوا آیا غیر از شما شاهد دیگری هم داشت؟ گفت: خیلی‌ها بودند اما الآن یادم نمی‌آید بجز فلانی! بنده رفتم سراغ فلانی و از او پرسیدم؛ آیا چنین قضیه‌ای واقعاً رخ داده است و شما هم شاهد «تهدید گستاخانه» مذکور بودید؟ آن پیرمرد هم گفت: تا جائی که یادم می‌آید، چنین دعوا و تهدیدی بین مرحوم اوستاعباس و مرحوم حاج‌یوسف‌آقا اتفاق افتاد و اوستعباس تهدید کرد، کاری نکنید که نگذارم سیدها از سه‌راهی به این‌طرف پا بگذارند؟ نه پسرش. پرسیدم: در آن دعوا آیا کسی را بخاطر دارید که شاهد چنین تهدید عجیبی بوده باشد؟ (که اینک در ذهنیت نانکلی هم نشسته و در صدد اخراج سادات از این روستاست!) لحظاتی فکر کرد و کسی را بخاطر نیاورد اما گفت که تعدادی از اهالی حضور داشتند ولی کسی آن تهدید را جدی تلقی نکرد! پرسیدم: دعوایشان سر چی بود؟ گفت: بنظرم در همان مقطعی بود که بین مرحوم اوستعباس و مرحوم سیدشفیع بر سر تراکتور و نیسان اهدائی دولت دعوایشان شده بود و سیدشفیع او را نفرین می‌کرد! خدا رحمت‌شان کند. دو مدعی مذکور به اشتراک‌نظر نرسیدند که بالاخره گستاخی مذکور توسط پدر بوده یا پسر؟! و یا هر دو؟! و متأسفانه شاهد سومی هم به ذهن‌شان نرسید! و نکته قابل تأمل دیگر آنکه؛ آیا «نفرین مرحوم سیدشفیع» با «نفرین مرحوم سیدصفدر» یکی بوده یا منفورین آنان و نیز علت نفرین آنها متفاوت بوده‌اند؟! و نکته‌ای ایضاً معطوف به مسئله «نفرین»! (که شیاطین آنرا علیه سادات تحریف کرده‌اند)؛ آیا کسانی که باعث و بانی عدم هزینه‌کرد حتی یک ریال (از عوائد دو دانگ موقوفه) برای امامزاده بوده‌اند، «مستحق نفرین» نبوده و نیستند؟ در هر حال، بنظرم تهدید مورد اشاره در این قضیه (حتی اگر مربوط به زمان دعوائی در باره تراکتور و نیسان بوده باشد)، قابل تأمل است. زیرا چرا یک دعوای عادی باید به آنجا بکشد که کل سادات تهدید به اخراج از روستای اجدادی خود بشوند؟! آنهم توسط کسانی که جدیداً پای در روستا نهاده و به جمع اهالی پیوسته‌اند؟! چنانچه کسی اطلاعات دقیق‌تری دارد، لطفاً به اشتراک بگذارد تا بتوانیم مسائل و معضلات این روستا را ریشه‌ای حل کنیم. ضمنا طبق برخی از تحقیقات بنده؛ مستأجرین دو دانگ موقوفه امامزاده علاءالدین، قبل از ورود اداره‌کل اوقاف زنجان به این عرصه، چهار نفر با سهم مساوی (هر کدام حدود ۵ هکتار) بوده‌اند که هر چهار نفر از طایفه داودی‌های گنناه (کوچک‌خانی‌ها) بوده‌اند: ۱) مرحوم مشهدی ابراهیم (مش‌ابراهوم) ۲) مرحوم مشهدی اسماعیل (مش‌اسمایول) ۳) مرحوم مشهدی محمود (ماحمودخولوقلو) ۴) مرحوم مشهدی حسین‌علی (حسینعلی‌خولوقلو) دو نفر اول قبل از ۱۳۲۰شمسی (دوره اظهارنامه‌های ثبتی)، زمین‌های امامزاده را بحال خود رها و این روستا را ترک کرده بودند که ظاهراً یکی از آن‌ها مقطوع‌النسل بوده و دیگری فاسدالاخلاق! ظاهراً تصمیم‌گیری در باره یک دانگ متروکه، بر عهده مرحومان؛ شیخ ابراهیم انصاری و شیخ زین‌الدین شریعتی بوده است که مورد مراجعه مرحوم مش‌یداله حسن‌آبادی (پدربزرگ حسن‌شورا) قرار می‌گیرند. فلذا سهم مش‌ابراهوم از دو دانگ موقوفه به حسن‌آبادی سوم واگذار می‌شود و سهم مش‌اسمایول بین ماحمودخولوقلو داودی و مش‌یداله حسن‌آبادی تقسیم می‌گردد. بدین‌جهت است که سهم مرحوم مش‌حسینعلی داودی همان ۵ هکتار قدیمی است که اینک در اختیار حاج‌محمدعلی‌داودی (پسرخاله ما) است و سهم ورثه مرحوم مشهدی محمود داودی حدود ۷/۵ هکتار و سهم حسن‌آبادی‌های سوم هم حدود ۷/۵ هکتار است و ظاهراً حسن‌شورا زمین‌هائی را بر این ۷/۵ هکتار بجای مانده از سهم پدری، افزوده است و لذا بزرگترین زمین‌دار (بیش از دو سوم دو دانگ موقوفه) به شمار می‌رود! و از این بابت متأسفانه تاکنون دیناری هم برای امام‌زاده هزینه نشده است! نه توسط مستأجرین و نه توسط اداره اوقاف لوطی‌خور! https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/375 اگر هزینه کرده‌اند، لطفا مدارکش را به اشتراک بگذارند. به همین خاطر خود را مالک‌الرقاب روستا پنداشته و بقیه را «ی‌لاّقبا»! https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/105 چنانچه این اطلاعات ناقص یا مخدوش است، اگر کسی اطلاعاتی دقیق‌تر دارد، لطفاً اطلاع بدهد. ضمنا سهمیه آب متفاوت از سهمیه زمین است، زیرا عده‌ای هنگام واگذاری اراضی، سهم آب خود را واگذار نکرده‌اند! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @SMHM212
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۱۰): فقط ۱۰ تا شماره لازم داریم! خاتمه پرونده نانکلی علیه اجداد اهالی منوط به استعلام حیات و ممات ۱۰ متهم ذیل است که گواهی فوت‌شان به دادگاه ارائه نشده! این اموات احتمالاً بی‌وارث یا بدوارث (و یا دارای وارثانی دیرپز! و شاید هم بی‌خبر) هستند: ۱)سیدنقی حسینی ۲)سیدمحمودحسینی ۳)سیدابوالقاسم حسینی ۴)سیدافضل حسینی ۵)سیدحسین موسوی ۶)سیدقدرت‌اله موسویان ۷)سیده‌تاج‌ماه موسویان ۸)سیده‌ام‌البنین حسینی ۹)سیده‌خاورحسینی ۱۰) محبوبه برجلو از این لیست، مایملک نفر دهم (طبق گزارشی در پرونده https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/335 ) ظاهراً به مرحوم سیدتقی منتقل شده است. با این حال لازمست گواهی فوت او هم به دادگاه ارائه شود وگرنه این پرونده، احتمالاً تا ابد مفتوحه می‌ماند! قاضی پرونده پذیرفت که ما اگر کد ملی یکی از بازماندگان هر کدام از آن‌ها را به دادگاه ارائه دهیم، وی می‌تواند از اداره ثبت احوال، حیات و ممات آن‌ها را استعلام نماید. و اگر بر دادگاه بصورت مستند، ثابت شود که کلیه متهمین نانکلی، از دنیا رفته‌اند، «حکم بطلان دادخواست» مذکور را تجدید خواهد کرد. حواسم نبود بپرسم؛ آیا استشهاد محلی هم کفایت می‌کند یا نه؟! (بنظرم اگر فرمانداری یا فراجای آوج هم بعد از تحقیقات محلی، گزارشی مبنی بر فوت همه آن‌ها به دادگاه ارائه بدهند، دست نان‌کلی اوقاف از این روستا کوتاه می‌شود ولیکن شورای روستا و امین اوقاف، یتیم خواهند گشت!) فلذا اینک ما نیازمند ۱۰ کد ملی از بازماندگان ۱۰ متوفای مذکور هستیم که بنظرم ارائه شماره تلفن ذی‌ربطی از بازماندگان هم کفایت می‌کند. لطفاً یک شیرپاک‌خورده‌ای از اهالی به خود زحمت داده و ۱۰ تا کدملی (یا شماره تلفنی که بنام یکی از بازماندگان باشد) به دادگاه آوج ارائه دهد تا پرونده تجدیدنظرخواهی نان‌کلی اوقاف علیه اهالی، مختومه گردد. در غیر اینصورت؛ امور اهالی که با بخشنامه‌های غیرقانونی نانکلی به ادارات آوج، قفل شده است (و متأسفانه دادگاه کیفری قزوین هم - علیرغم مکاتبات و مذاکرات متعدد بنده - نمی‌پذیرد که اقدام غلط - نامشروع، ضدقانونی و غیرمتعارف - نانکلی علیه اهالی روستای امامزاده علاءالدین، از مصادیق بارز «تصرف عدوانی و ممانعت از حق و مزاحمت عمومی» است!) کماکان مختل خواهد ماند! مگر آنکه علیه کلیه ادارات آوج شکایت حقوقی صورت بگیرد که «ترک خدمت» کرده‌اند. متاسفانه امیدی به شورای خائن روستا هم نیست که از نوکری نانکلی دست بکشد و گامی برای اهالی بردارد! خود دانید! ضمنا تذکر داده شد که؛ ربع دو دانگ موقوفه امامزاده در سال‌های قبل از ۱۳۲۰ شمسی، در اختیار مرحوم «غلامعلی داودی» (پدر بزرگ احمد داودی داماد) بوده است نه مش‌اسمایول. بنابراین می‌شود نتیجه گرفت که؛ نصف سهم مرحوم شیرین‌علی و اخوانش به سهم مرحوم مش‌یداله اضافه شده است و نصف دیگر به سهم مرحوم محمودخولوقلو. فلذا شاید مراجعات مکرر حسن‌شورا و احمدداماد به اداره اوقاف هم برای حل همین مسئله (اختلافی؟) بوده است ولیکن نانکلی از هر دوی آن‌ها علیه سادات، سوءاستفاده بعمل آورده است! اگر باز هم کسی اطلاعات دقیق‌تری دارد، لطفاً اطلاع دهد تا مطالب، تکمیل و اصلاح شوند. 🙏 نظرسنجی: بنظرم؛ چنانچه کل زمین‌های متصرفه حسن‌آبادی‌های سوم (اعم از املاک امامزاده و سادات) به صاحبان آن‌ها برگردد، بساط بسیاری از شرارت‌های این‌ها در این روستا برچیده می‌شود. (بیهوده نبوده که مرحوم حاج‌یوسف‌آقا با بصیرت عجیبش به برخی از سادات ساده‌لوح می‌گفته؛ این‌ها نان‌تان را می‌خورند و نام‌تان را لکه‌دار می‌کنند!) نظر شما چیست؟ و خاطرتان بماند که؛ عضویت شورا و دهیاری و سایر مناصب عمومی روستا را هرگز و هرگز به «مستأجرین و نزدیکان آن‌ها» و نیز به «امین و امناء و نمایندگان اوقاف» و همچنین «متولیان امام‌زاده» (اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) نسپارید که حماقت و خسارت محض است. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 💠 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۱۱): حسن‌تیسنا؛ أمُّ‌الفساد روستا! اخیراً به گوشم رسید که مرحوم حاج‌یوسف‌آقا علاءالدینی طی مشاجره‌ای که حسن‌شورا با او داشته، به وی می‌گوید: خبر دارم که پدرت نامه‌ای به اوقاف نوشته و اعلام کرده که؛ سیدها از اینجا رفته‌اند و دیگر هیچ سیدی در اینجا نیست و در تهران زندگی می‌کنند و ساکن تهران هستند و ... اوستعباس تلاش می‌کرده که (با وادار کردن اوقاف به اجرای وقفنامه جعلی) موافقت اوقاف را برای تصاحب چهار دانگ سادات بدست آورد. اگر خاطرتان باشد در نخستین پیام‌های مسلسل بنده در کانال سید علاءالدین، ضمن طرح سؤالات و ابهاماتی پیرامون مسائلی از قبیل اینکه؛ ⁉️ چه کسی پای نحس اوقاف را به این روستا باز کرده؟ ⁉️ چه کسی وقفنامه جعلی را در دامن اوقاف انداخته؟ ⁉️ چه کسی گزارش کذبی مبنی بر هجرت اهالی از این روستا به اوقاف داده؟ و... حدسیات و نشانه‌های بنده بسوی مرحوم اوستاعباس در زمان کدخدائی او و بلکه پیش از آن بود. (بر خلاف تصورات اخوی که گمان می‌کرد این شرارت‌ها احتمالاً زیر سر داوودی‌هاست! و حال آنکه آنها هم اگر دخلی داشته‌اند، کمکی بوده نه اصلی!) البته همه پیام‌های بنده در هر دو کانال موجود است (بر خلاف پیامهای شورای خائن که بعضاً حتی ۲۴ ساعت هم دوام ندارند و قریب باتفاق پیامها را حذف می‌کنند تا به زعم خود هیچ ردی از خیانت‌ها و شرارت‌های خود باقی نگذارند! گویا که از سایه خود هم می‌ترسند! زیرا که «الخائنُ خائف»!) و قابل مراجعه و استناد. حال با این خبر جدیدی که به من رسید، معلوم شد که آن حدسیّات بنده درست و دقیق بوده است. در زمانی هم که حسن‌تیسنا (با خبط بزرگ دهیار وقت؛ آ.میرشجاع در تأیید و حمایت از او!) به شورا و ریاست آن رسید، مخفیانه راه پدرش را در پیش گرفت ولیکن هنوز بر بنده کاملا و دقیقا مشخص نشده که بالاخره؛ حسن‌شورا نوکر و سرسپرده نان‌کلی شده است یا نان‌کلی، خود را به اهداف شوم حسن‌تیسنا فروخته است و به دریوزگی وی در آمده است؟! و واقعاً نمی‌دانم؛ نانکلی سوار تیسناست یا تیسنا سوار نان‌کلی؟! همچنین شنیدم که فردا تعدادی از مقامات اداری، عازم روستا هستند و لذا فرصتی است برای طرح مشکلات و معضلات روستا. متاسفانه بنده نمی‌توانم خود را به روستا برسانم ولیکن توصیه می‌کنم ضمن طرح مطالبات و بیان خواسته‌های خود بر دو مطلب تصریح و تأکید کنید: 1) خلع ید مطلق اداره اوقاف از هرگونه دخالت در امور روستا و اهالی (و سپردن موقت دو دانگ موقوفه به نماینده ولی‌فقیه تا سر فرصت، اهالی به جمع‌بندی امور روستای خود برسند) 2) انحلال شورای پفیوز و بلکه اخراج هر سه عضو خائن آن از روستا (زیرا در طی یک‌سال اخیر، نشان دادند که ذره‌ای اهل توبه و ندامت و جبران نیستند!) در غیر اینصورت، مشکلات اهالی نه تنها حل نخواهند شد بلکه مصائب اهالی، مضاعف خواهند گشت. ضمنا در قبال جوسازی‌ها و جوّدهی‌های شرکای (هواداران وقیح و همپالگی‌های آلوده) اعضای شورا نه مرعوب شوید و نه گمراه و نه ساکت. چنانچه در قبال پرروئی‌های آنها مماشات و مراعات کنید، در واقع به خودتان و (العیاذ بالله) به امام‌زاده علاءالدین واجب‌التعظیم، خیانت کرده‌اید که دیر یا زود چوبش را خواهید خورد! از من گفتن! دیگر خود دانید! ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) نیمه خرداد۱۴۰۲ 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عظمت این سیاه‌چاله در مقایسه با زمین و خورشید! 😳🙄 اندازه زمین در مقایسه با TON 618 سنگین‌ترین سیاهچاله کلان جرمی است که تا به امروز شناخته شده است. جرم آن 66 میلیارد جرم خورشیدی تخمین زده شده است! 🌔 @nojoom_et 💠کانال چلچراغ و حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
کانال‌های حم‌ در ایتا 💠 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 💠 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh 💠 🆔 eitaa.com/SMHM212
سیدمحمدحسینی(منتظر)؛ سرباز وظیفه لشگر ۸۱ زرهی کرمانشاه ۱۳۶۰/کرمانشاه/طاق‌بستان آقایان؛ مرحوم حاج مرادعلی داودی، آ.سیدمیرشجاع‌الدین حسینی و حسن طالبلو برای دیدار بنده حقیر (تقویت روحیه) خود را به زحمت انداخته و به منطقه جنگی باختران آمده بودند. 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh 💠 🆔 eitaa.com/SMHM212
احکام دادگاه آوج در امر رسیدگی به «دادخواست تجدیدنظرخواهی نانکلی اوقاف» و «ورود حم بعنوان اعتراض شخص ثالث» که هم‌اینک دریافت نمودم. دادخواست نانکلی اوقاف علیه اجداد اهالی، محکوم به «قرار عدم استماع» گردید و حق اعتراض کلیه بازماندگان ۱۸ متهم نانکلی مکار، علیه ایشان در دادگاه قزوین محفوظ است. (تبریک به بازماندگانی که غیرت به خرج داده و گواهی‌فوت اموات خود را به دادگاه تحویل دادند و تسلیت به شورای خائن و کفتارهای وابسته که اربابشان ناکام گشت!) ضمناً قابل‌توجه همه آن‌هائی که اصرار داشتند؛ «نباید بدون وکیل، قدم در دادگاه بگذاریم»! در پیام فوق‌العاده ۲ خود گفته بودم؛ برای دخالت فضولی و غیرقانونی نان‌کلی در امور روستا، «الفاتحة»! https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/361 نانکلی؛ دیگر هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. 💠کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh 💠 🆔 eitaa.com/SMHM212
1400/4/22 نامه فدایت شوم نانکلی برای اهالی (تحمیق در روز روشن!): نانکلی مکار با کمک نفوذی خود، با خروس‌قندی‌هائی مثل؛ «تکریم ارباب رجوع» و «بهره‌مندی از فرصت» (مندرج در این بخشنامه غیرقانونی و نامشروع خود) بدنبال تحمیق مبتذلانه اهالی بود تا «مالکیت اجدادی»، «ید تصرفی مالکانه» و «اسناد قانونی» سادات و اهالی روستای امامزاده علاءالدین را تبدیل به «قرارداد موقت استیجاری» (و البته به اسم «اسناد جدید شش‌دانگ موقوفه» اوقاف!) همچون «قرارداد ترکمان‌چای» نماید! و متأسفانه «گله ناخور روستا» (متشکل از عِشّک‌ها، غودوغ‌ها، جوجوغ‌ها و شیاطین همراه با جوسازی‌های جنجالی کفتارها!) هم تسلیم و بلکه آتش‌بیار معرکه شده بودند که «بروید سند اعیان بگیرید»! (و عرصه را ببازید!) اما ناگهان، خدای آب‌ها، مکر و حیله و نقشه شوم آنها را نقش بر آب کرد. 💠کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh 💠 🆔 eitaa.com/SMHM212
بد نیست بخاطر بیاوریم زمانی را که ماه پشت ابر بود و کفتارهای وابسته به شورای خائن سه نفره روستا برای فریب اهالی امام‌زاده علاءالدین، چه مانورها که ندادند و چه قشقرق‌هائی که علیه بنده (و آ.سیدمیرشجاع و آ.سیدسعید و...) بپا نکردند و چه جنجال‌هائی که نساختند!!! https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/373 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/375 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/376 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/377 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/378 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/379 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/382 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/383 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/388 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/389 گذشته؛ چراغ راه آینده است. امیدوارم مرور این پیامها مایه عبرتی برای همگان باشد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) 💠کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh 💠 🆔 eitaa.com/SMHM212
☫﷽☫ 👌درسی که از عمو و دائی آموختم! ۱۳۵۸/مجیدیه تهران، منزل جدیدی خریده بودیم که فامیل‌های دور و نزدیک برای مبارک‌باد میهمان می‌شدند از جمله خانواده دائی‌جعفر. بساط پذیرائی که پهن شد، چند تا هم پیدا شد و بچه‌ها در تکاپوی قلع و قمع آن‌ها برآمدند و حرف‌های بزرگان هم رفت بسوی مگس و مگس‌کُش و مگسک و... من کم‌حرف هم به زبان آمدم که «خداوند مگس‌ها را برای میکروب‌ها آفریده و...» هنوز کلامم منعقد نشده بود که دائی گفت: لابد این شیره[انگور]ی که ما می‌خوریم، تماماً و مضرّ است»! با این حرف، همه ساکت شدند و در فکر! و من در اوج بدجوری در جمع، کِنِف و ضایع شدم! این دومین جعفردائی علیه من بود! البته از آن خشونت‌هائی که بجز لحظه‌ای دل‌خوری، و ناراحتی ماندگاری به دنبال ندارد. اما برایم نقطه عطفی شد که شش‌دانگ حواسم به گفته‌هایم باشد و هر چیزی را هر جائی، بدون تأمل و تعمق نگویم تا مبادا ندامت‌بار باشد. بعد از آن مصمم شدم که گفته عموموسی را آویزه گوشم سازم که همیشه می‌گفت: «کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ» (جالبه که خودش هم کم‌حرف بود و بچه‌هایش هم کم‌حرف درآمدند! تا آنجا که عضو اطلاعات سپاه بودن پسرعمویم را من بعد از بازنشستگی او فهمیدم! با اینکه هم‌سن‌وسال و از بچگی بودیم!) آن «نقد تلخ اما واقعی» و آن «توصیه سخت اما بحق» آن مرحومان مغفوران؛ برای بنده سرفصل دیگری رقم زد و چنان تحت‌الشعاع قرار گرفتم که در چاپ چهل جلد کتابی که نوشته‌ام (قبل از ظهور و بروز فرصت لازمه تحقیق، تألیف و تحریر آن‌ها را داشتم) سال‌های سال است که راجع به بیان و نحوه درج جمله به جمله و بلکه کلمه به کلمه آن‌ها دچار هستم و گویا که هنوز هم از چاپ آن‌ها واهمه دارم!! بعضی از دوستان، توصیه می‌کنند که چاپ کن بده بره! و اگر احیاناً خبط و خطائی در آن‌ها بود در چاپ‌های بعدی آن‌ها را تذکر بده! این توصیه را در باره کتاب‌هایم نتوانستم اما در نگارشات‌م در فضای مجازی، به کار بستم. از فعالیت در قالب مراسلات ایمیلی و بعداً بلاگفا تا ... تلگرام و واتساپ و اینک ایتا حدود بیست‌سال می‌گذرد که به این عادت، شبانه‌روز مألوف و مشغولم! مرتباً مطالبم را می‌نویسم و به اشتراک می‌گذارم و بعضاً مفاد آن‌ها را ویرایش (اصلاح و تکمیل) می‌کنم! و این‌ها اوقات فراوانی از بنده را مصروف خود نموده است! (امروز دیدم؛ فقط در گروه «معارف و احکام» تعداد کلیپ‌ها از ۱۰/۰۰۰ گذشته و در کانال «معارف و احکام حم» تعداد آن‌ها به ۵۰۰ مورد نزدیک است و قاعدتاً ناچار بودم که همه آنها را ببینم!) این «وضعیت روانی/عقلانی در تحریر مطالب» بنوبه خود، حقیر را واداشت که با همه مسائل از جمله گرایشات و ، ، ، ، ، ، و... و بطور کلی؛ ، محتاطانه و نقادانه برخورد نمایم و از بی‌مهابا و بی‌محابا بودن در آن‌ها حتی‌الامکان بپرهیزم! مراعات این دقائق و ظرائف در تدریسات و نیز سخنرانی‌هایم، این تأثیر را داشته که موجب تطویل آن‌ها گشته تا با توضیحات مبسوط و تشریحات همه‌جانبه ارائه بدهم که قاعدتاً ممکنست برای خیلی‌ها، کسل‌کننده تلقی شود! من باید می‌دانستم که هر حیوانی متفاوت از الگوی غذائی سایر حیوانات است و ای‌بسا که عمدتاً تابع رابطه «عموم و خصوص من‌وجه» باشند. فلذا تنافر بعضی از آن‌ها بمفهوم حقانیت یا عدم حقانیت آن‌ها نیست. مگس‌ها هم همانند انسان‌ها به شیرینی‌جات علاقمندند ولیکن ناقل میکروب هم هستند زیرا که پروائی از نشستن بر زباله‌ها و کثافات ندارند. اما بی‌پروائی و بلکه اشتهای آن‌ها به مزبله بمفهوم آن نیست که کلیه شیرینی‌جات هم زباله و حاوی میکروب‌ها هستند. همین دیروز کلیپی را دیدم (خودم هم آنرا به اشتراک گذاشتم!) که در طی آن، مرحوم حاج‌شیخ احمد کافی در مذمت استفاده از (و اینکه برای انسان، مفید نیست و بلکه مضر است) به عدم میل گربه‌ها اشاره می‌کند و حال آنکه رابطه منطقی الگوی غذائی گربه‌ها با الگوی غذائی انسان‌ها تابع نسبت عموم و خصوص من‌وجه است. فلذا نباید نتیجه گرفت که؛ چون گربه‌ها روغن‌نباتی را نمی‌خورند پس انسان هم نباید بخورد! همچنین در تواصی حکمای طب سنتی، مصرف چای را بدان‌جهت نکوهش می‌کنند که علف آن، مطلوب حیوانات گیاه‌خوار و خام‌خوار نیست! حال اگر در استفاده از چای و روغن‌نباتی، مضرّاتی هست، بهتر است به علل علمی آنها، اشاره شود نه از طریق نادیده‌انگاری الگوهای غذائی حیوانات. خیلی چیزها هست که برای حیوانات مطلوب و برای انسان‌ها نامطلوب است و بالعکس ولیکن رغبت و رهبت آن‌ها نباید معیار و ملاکی برای مفید یا مضرّ بودن آن‌ها تلقی شود. و هکذا خیلی از مواد غذائی و داروئی و خوراکی‌های دیگر. فتأمل! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 💠کانال چلچراغ و حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
1واکنش یکی از مستمعین.opus
183.2K
سیدمحمدحسینی(منتظر)؛ دهه فاطمیه ۱۴۰۱/مسجد امام رضا(ع) (واقع در چهارراه لشگر تهران) پیام صوتی ارسالی یکی از مستمعین (که شماره واتساپ مرا از هیئت امناء مسجد بدست آورده بود) در ارزیابی پنج شب سخنرانی بنده در آن مسجد و... (قسمت اول) 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh 💠 🆔 eitaa.com/SMHM212
2واکنش یکی از مستمعین.opus
408.3K
سیدمحمدحسینی(منتظر)؛ دهه فاطمیه ۱۴۰۱/مسجد امام رضا(ع) (واقع در چهارراه لشگر تهران) پیام صوتی ارسالی یکی از مستمعین (که شماره واتساپ مرا از هیئت امناء مسجد بدست آورده بود) در ارزیابی پنج شب سخنرانی بنده در آن مسجد و... (قسمت دوم) 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh 💠 🆔 https://eitaa.com/SMHM212
اسکرین‌شات فوق، نمونه‌ای از گفتگوی مجازی یکی از نزدیکان ممدرنگی با بنده است. در مورخه ۱۴۰۲/۳/۱۷ (چهارشنبه هفته گذشته) چنانکه ملاحظه می‌کنید؛ طی آن، دو ادعا به ممدشورا نسبت داده است که بنظر من، هر دو دروغ است؛ منظور وی از «من عکسشو دیدم» (که قبل از دادگاه ۱۴۰۲/۳/۳ هم چنین ادعائی را مطرح کرده بود!)؛ اشاره به عکس سند موهومی است (که ممدرنگی برای فریب همپالگی‌هایش به آن‌ها نشان داده مبنی بر اینکه) اداره ثبت آوج برای «موقوفه بودن دو دانگ امامزاده»، صادر کرده است! اولاً) اوقاف اگر چنین سندی از اداره ثبت، دریافت کرده بود، قاعدتاً باید آنرا به دادگاه ارائه می‌داد که حتی در دادگاه تجدیدنظرخواهی خود هم ارائه نداد. ثانیاً) مگر نان‌کلی تا حالا (طبق بخشنامه‌هائی که برای شورای حداقل ابله روستا فرستاده) ادعا نمی‌کرد که شش‌دانگ روستا «موقوفه عام» و «در تصرف اداره اوقاف» است؟! پس چرا حالا القاء می‌کند که سند مالکیت دو دانگ بنامش صادر شده است؟! وانگهی، چرا ۲ سال قبل از آنکه سندی قانونی (برای بهانه فضولی خود در امور روستا) در اختیار داشته باشد، اهالی روستا را در فشار و مضایق مختلف قرار داد؟! ثالثاً) می‌توانست با ارائه سند مورد ادعای خود و نیز ادعای مشاع بودن متصرفات، لااقل از شکست مفتضحانه (قرار عدم استماع) پیشگیری نماید. بنابراین چنین سندی، وجود خارجی ندارد و باحتمال زیاد، از جعلیات خود ممدرنگی است. همچنانکه نامه مورد اشاره در همین پیام نیز، نیرنگ و فریب است که طی پیام مستقلی بدان هم می‌پردازم. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۱۲): برگ ننگین دیگری از کتاب رنگین ممد رنگی! ممدرنگی (به نقل یکی از هوادارانش که متأسفانه پیوسته در اشتباه به سر می‌برند!) ادعا کرده که خود اوقاف به او سند نشان داده و نیز نامه زده که؛ «وراث متهمین نانکلی را به دادگاه راهنمایی کند و تشویق کند که با گواهی انحصار ورثه وارد پرونده بشوند»! مسئله سند جعلی را که در پیام قبلی تحلیل کردم و اما مسئله نامه نانکلی به ممدرنگی: الف) مفهوم این ادعا: هدفمندی «شکایت (ایذائی؟!) نانکلی علیه اموات»، این بوده که به وراث قانونی آنها دسترسی پیدا کند تا بتواند «شکایت اصلی (!) علیه کلیه اهالی» را دنبال نماید! ابهامات قضیه: ۱) امین اوقاف، چرا به توصیه این نامه و دستور ارباب خود عمل نکرد و بلکه اهالی را از مراجعه به دادگاه ترسانید؟! و حتی به خود من هم توصیه کرد که یک وکیل استخدام کنیم وگرنه می‌بازیم!! (ضمناً وکیل را می‌شد خرید یا فریفت که بنده هیچ اعتنائی نکردم)! ۲) بنده از ارائه گواهی حصر وراثت خانواده خود باکی نداشتم ولیکن محض احتیاط، از الباقی بازماندگان خواستم که صرفاً گواهی‌فوت اجداد خود را به دادگاه تحویل بدهند و همان هم کفایت می‌کرد و نانکلی را به خواسته مشکوکش نمی‌رسانید. آیا نانکلی نمی‌دانست که از طریق گواهی‌فوت‌های کارساز اهالی، به لیست وراث مدنظر خود نخواهد رسید؟! ۳) چرا دادخواست (نامشروع و ضدقانونی و غیرمتعارف) خود را مخفیانه انجام داد؟! «حکم بطلان دعوا» (در غیاب بازماندگان) هم نشان داد که از این طریق نمی‌تواند به لیست جامع ورّاث اجداد اهالی برسد و چرا در دادگاه تجدیدنظر هم جرأت نکرد، حضور پیدا کند؟! او اگر کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه خود داشت، پس چرا هیچکدام از ابعاد آنرا به درستی انجام نداد؟! (نان‌کلی البته کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه خود داشت و آن دور زدن قانون و فریب دادگاه بود نه آنچه که نوچه‌های احمق وی به ساده‌لوحان اهالی، حُقنه می‌کنند!) ب) تحلیل این ادعا: ۱) نانکلی از مدیران بسیار نافهم و حداقل نابلد ادارات دولتی است و نمی‌داند که به هزار و یک راه می‌توان به لیست متصرفین چهاردانگ روستای کوچکی مثل امامزاده علاءالدین، دسترسی پیدا کرد. و محال است که تاکنون حداقل توسط زنگوله‌های خود آن را بدست نیاورده باشد (آنهم در حالی که به اذعان شورای خائن، خانه‌های آن‌ها را با زحمتی طاقت‌فرسا در سوز و سرما قدم به قدم متر کرده است! یعنی وی و نوچه محلی وی از بهمن ۹۴ تاکنون نمی‌دانستند که کدام خانه متعلق به کدام خانواده است؟! تا مجبور باشد که برای اکتساب لیست اهالی، متوسل به اینهمه شامورتی‌بازی و دادگاه بشود؟!!) فلذا اگر واقعاً چنین نامه‌ای از اوقاف به عضو شورای روستا رسیده است (که من آنرا بسیار بعید می‌دانم و بنظرم بیشتر از جنس رنگرزی همیشگی ممدرنگی است!) صرفاً برای ایجاد ترس، بزدلی، امساک کاملاً بی‌جا و نابخردانه و دلهره کاذب برای عدم مراجعه اهالی به دادگاه (و حمایت از اربابش) بوده است. آنهم پس از آنکه طشت رسوائی اینها از بام ما افتاد! ۲) ممدرنگی با این نامه‌ای که از اسطرلاب خودش بیرون کشیده، طبق معمول مرتکب اقدام کذّابانه‌ای شده است تا عدم مراجعه خود به دادگاه بابت ارائه حداقل گواهی‌فوت اجداد خودش؛ مرحومین؛ آ.سیدنقی، آ.سیدمحمود و آ.سیدابوالقاسم را توجیه کند! در عین‌حال گمان نماید که همه اهالی گوسفند هستند و متوجه رذالت او نمی‌شوند! ج) تاوان این ادعا: اگر ممدرنگی را نوک سوزنی از شرافت و عقلانیت و سیادت، باقی مانده باشد، بهترین تاوان این ادعای کذب خود را می‌تواند با «استعفاء از امینی اوقاف» و به «اشتراک گذاشتن نامه خصوصی نانکلی به وی»، به اثبات برساند. خصوصاً که خیانت نانکلی به موکلین او ( و نیز اجداد خود وی) هم در محضر قانون، عیان گردید وگرنه که طبق معمول، دروغ به هم بافته و لذا بیش از پیش در لجن خودساخته رنگارنگ خود فرو خواهد رفت و آنچنان در بین اهالی، خفیف خواهد گشت که از این روستا باید آواره شود! تا هرگز بیهوده فرافکنی نکند. ۳) اگر این «ادعای کذب ممدرنگی»، حتی ۱٪ واقعیت داشت، اکنون باید منتظر شکایت اوقاف از کلیه بازماندگان آن اموات (اعم از سادات و غیرسادات) باشیم. فقط می‌توانم بگویم؛ منتظر باشید تا علف زیر پایتان سبز شود. خصوصاً که بهار، بهترین فصل است برای سبز شدن زمین و زمان! این گوی و این میدان! اما عجیب‌تر از همه، وفاداری گوشواره‌های نانکلی است که برای نجات آن ابله، به هر دنائتی تن می‌دهند! عجایب صنعتی دیدم در این دشت!!! آری! قضیه بودار است ولیکن بوی مشمئزکننده‌ای که طبق معمول از طرف کفتارها منتشر می‌شود وگرنه نانکلی بدبخت از حماقت، تیری به تاریکی انداخت که از بد روزگارش به سنگ حم خورد! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh