eitaa logo
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
547 دنبال‌کننده
62 عکس
65 ویدیو
12 فایل
مؤسسۀ متنوک مجری کارگاه‌های آنلاین ویرایش و درست‌نویسی در ایران نشانی: قم، خ شهدا، کوی ممتاز، پ ۳۲ تلفن: ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵ ثبت‌نام، پشتیبانی کارگاه و سفارش ویرایش: zil.ink/matnook_com تلگرام: https://t.me/Matnook_com وبگاه (به‌زودی): Matnook.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دعوت به همکاری (فوری!) در مؤسسۀ متنوک، دست‌کم به دو نفر ویراستار باتجربه برای ویرایش متن‌های تألیفی ـ دانشگاهی نیازمندیم. ویرایش‌آموزان مؤسسه در اولویت‌اند. همکاری به‌صورت دورکاری است. لطفاً این دعوت به همکاری را هم‌رسانی بفرمایید. سپاس‌گزاریم. ارسال رزومه و درخواست در ایتا: @Bassam_1982 ۱۴‌۰۲/۰‌۴‌/۰‌۶‌ سید محمد بصام @Matnook_com
از «عدلیه» تا «دادگستری»! به‌مناسبت ۷ تیر، روز قوۀ قضاییه در گذشته، واژه‌های عربی بیش از امروز به‌کار می‌رفت و تا یک قرنِ پیش نیز روزبه‌روز بر شمار واژه‌های فرنگی به‌ویژه فرانسوی افزوده می‌شد. هرکس آن‌ها را بیشتر به‌کار می‌بُرد متشخص‌تر و باسوادتر از دیگران جلوه می‌کرد. در سال ۱۳۱۴ شمسی، فرهنگستان ایران که امروز به «فرهنگستان اول» معروف است،‌ به دستور رضاشاه پهلوی پایه‌گذاری شد و برای بسیاری از واژه‌های بیگانه برابرهای فارسی برگزید و آن‌ها را میان مردم رواج داد. آن‌ زمان، برخی از ادیبان و نویسندگان گمان می‌کردند که برابرنهادهای فرهنگستان اقبالی نمی‌یابند و گسترش نخواهند یافت. بنگرید: «آقایان! هرقدر می‌خواهید، باد به بیرقِ لغتِ «دادگستری» بکنید. مردم «عدلیه» را برای اختصارش ترک نمی‌کنند و «دادگستریِ» شما، با وجود اینکه وضع‌شدۀ فرهنگستان هم هست، روی کاغذ خواهد ماند. [...] این است که من به آقایان توصیه می‌کنم این‌قدر [...] لغت جعل نکنند.» (عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۳، ص ۳۷۳) ولی، برخلاف گمان او و هم‌نظرانش، امروز صدها واژۀ تصویب‌شدۀ فارسی از فرهنگستان اول به‌یادگار مانده‌ و کاملاً میان مردم رواج یافته‌است. اینجا تنها ۳۷ واژهٔ حقوقی‌ را یادآور می‌شوم که نتیجهٔ کوشش دانشمندان ما در آن سال‌هاست و امروز نیز برای همگان گوش‌آشناست: - آیین دادرسی: اصول محاکمات - بازپرس: مستنطق - بازداشت: توقیف - بازداشتگاه: توقیف‌گاه - بزه: جرم - بزهکار: مجرم - جانشین: قائم‌مقام - خواسته: مدعیٰ‌به - خوانده: مدعیٰ‌علیه - خواهان: مدعی - دادخواست: عرضِ‌حال - دادرس: قاضی - دادرسی: محاکمه - دادستان: مدعی‌العموم - دادسرا: پارکه (در فرانسوی، parquet) - دادگاه استان: محکمۀ استیناف - دادگاه بخش: محکمۀ صلح - دادگاه شهرستان: محکمۀ بدایت - دادگاه: محکمه - دادگستری: عدلیه - دادنامه: ورقۀ حکمیه - دادیار: وکیل عمومی - داور: حَکَم - داوری: حَکَمیت - زناشویی: نکاح، ازدواج - سرپرست: قَیِّم - سرپرستی: قَیّومیت - فرجام: رسیدگی تمیزی - فرجام‌خواسته: ممیزٌعنه - فرجام‌خواه: مستدعی تمیز - کارشناس: اهل خِبره - کارشناسی: خُبرَویّت - کیفر: مجازات - کیفری: جزایی - گواهی: شهادت - واخواسته: معترضٌ‌عنه - واخواه: معترض یادآوری: متأسفانه فرهنگستانِ کنونی برای واژه‌های عربیِ حقوقی واژه‌گزینی نمی‌کند و مردم همچنان ناگزیرند واژه‌های تیره و متکلفانهٔ عربی را به‌کار ببرند و بنابر‌این نمی‌توانند درک درستی از متن‌های حقوقی داشته باشند. در هر حال، هر ایرانی‌ و فارسی‌زبانی وظیفه دارد از زبان خود پاسداری کند و تا آنجا که می‌تواند، از به‌کار بردنِ واژه‌های فرنگی و واژه‌های کم‌کاربرد و دشواریابِ عربی بپرهیزد. ‌۱۴‌۰‌۲‌/۰‌۴‌/‌‌۰‌‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
رسم‌الخط واژه‌های پایان‌یافته به «ی» + ضمیر‌های «-‌َم، -‌َت، -‌َش، -مان، -تان، -شان» در نوشتار معیار
شیوۀ نگارش واژه‌های پایان‌یافته به «ی» + ضمیر‌های «-‌َم، -‌َت، -‌َش، -مان، -تان، -شان» در گفتاری‌نویسی ۱) واژه‌های پایان‌یافته به «ی» (i): ۱-۱) صندلی: صندلیم، صندلیت، صندلیش، صندلی‌‌مون، صندلی‌تون، صندلی‌شون ۱-۲) سرمه‌ای: (شال) سرمه‌ایم، سرمه‌ایت، سرمه‌ایش، سرمه‌ای‌مون، سرمه‌ای‌تون، سرمه‌ای‌شون ۱-۳) توانایی، مانتویی، دانشجویی: تواناییم، تواناییت، تواناییش، توانایی‌مون، توانایی‌تون، توانایی‌شون (همکار) مانتوییم، مانتوییت، مانتوییش، مانتویی‌مون، مانتویی‌تون، مانتویی‌شون (کارت) دانشجوییم، دانشجوییت، دانشجوییش، دانشجویی‌مون، دانشجویی‌تون، دانشجویی‌شون یادآوری: رسم‌الخط *صندلی‌م،‌ *سرمه‌ای‌ت، *توانایی‌ش، و مانند این‌ها نادرست است. ۲) واژۀ پایان‌یافته به «اِی» (ey): نِی: نی‌م، نی‌ت، نی‌ش، نی‌مون، نی‌تون، نی‌شون اسپری: اسپری‌م، اسپری‌‌ت، اسپری‌ش، اسپری‌مون، اسپری‌تون، اسپری‌شون ۳) واژۀ پایان‌یافته به «یْ» (y): رأی: رأیم، رأیت، رأیش، رأیمون، رأیتون، رأیشون ۴) حرف اضافهٔ «برای»: برام، برات، براش، برامون، براتون، براشون ۱‌‌۴۰‌‌‌۲‌/‌‌‌۰‌۴/‌‌۰‌‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
یک نکته‌ات بگویم! واژۀ «عید» دو تلفظ دارد؛ یکی /id/ (مانند «بید») و دیگری /eyd/ (مانند «قید»). با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، از هر نوزده نفر چهارده نفر آن را /عِید/ تلفظ می‌کنند. بنابراین در فارسی امروز تلفظ معیار و درست‌تر آن /eyd/ است، نه /id/. یادآوری: در شعر، گاهی «عِید» به‌صورت /id/ خوانده می‌شود و اشکالی ندارد: شنیدم که وقتی سحرگاه عید/ ز گرمابه آمد برون بایزید (سعدی). ۱۴‌۰۲/۰‌۴‌/۱‌‌‌۷ سید محمد بصام @Matnook_com
به‌مناسبت ۱۸ تیر، سالروز درگذشت کریم امامی (مترجم، نویسنده، فرهنگ‌نویس) فرهنگ معاصر کیمیا: فارسی ـ انگلیسی کریم امامی (چاپ دهم: تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳‌۹۷، ۱۰‌۰۱ ص، ویراستار: علی خزاعی‌فر) کریم امامی در واپسین سال‌های عمرش به فکر تألیف و تدوین یک فرهنگ فارسی به انگلیسی افتاد و در طی هفت سال، تمام‌وقت و یک‌تنه، اثری ماندگار و ارزشمند از خود به‌جای گذاشت که می‌توان گفت یکی از بهترین فرهنگ‌ها در این زمینه است. در اين فرهنگ، بيش از ۴۰٫۰۰۰ واژه و اصطلاح فارسیِ امروز همراه با برابرهای انگليسی آن‌ها گردآوری شد‌ه‌است. همچنین مثال‌های فراوانی برای آشنایی با کاربرد درست واژه‌ها آمده و تلفظ واژه‌های فارسی آوانگاری شده‌است. ۱۴۰‌۲‌/۰‌‌‌۴‌‌/‌‌۱‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
یک کاربرد متفاوت «با»! ۱) حرف اضافۀ «با» برای پیوند و به معنای «وَ» نیز به‌کار می‌رود. ازاین‌رو آن را حرف ربط یا پیوند نیز می‌نامند (مانند «تا» که هم حرف اضافه است و هم حرف ربط): - فرق است میان آن‌که یارش در بر/ با [= «و»] آن‌که دو چشمِ انتظارش بر در (سعدی، گلستان) - «فرق است بین تراژدی با [= «و»] درام بدفرجام.» (عبدالحسین زرین‌کوب، نه شرقی، نه غربی، انسانی، ص ۳۷۳) پس اگر فی‌المثل عبارت «من با خواهرم» نهاد جمله‌ای باشد، می‌توانیم فعل آن را جمع هم بیاوریم: «[من] با خواهرم زیر درخت‌های انار هاج‌وواج ایستاده‌ بودیم.» (زویا پیرزاد، چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، ص ۱۳۵) ۲) برخی از دستوریان و ویراستاران کاربرد اخیر را نادرست می‌دانند، درصورتی‌که کاملاً درست و پذیرفتنی است و کمابیش هزار سال است که در فارسی به‌کار می‌رود (توضیح آ‌ن‌که، در شواهد زیر، حرف «با» دو گروه اسمیِ قبل و بعد از خود را به هم عطف کرده و بنابراین فعل جمله جمع آمده‌است): قرن ۴: «موسی با همۀ بنی‌اسرائیل برفتند.» (ترجمۀ تفسیر طبری، ج ۲، ص ۳۹۱) قرن ۵: «موسی با بنی‌اسرائیل از دریا بگذشتند.» (تفسیر سورآبادی، ج ۱، ص ۷۶) قرن ۶: «گلنار با خواهرش، قمرملک، در پس پرده رفتند.» (سمک عیار، ج ۱، ص ۲۳) قرن ۶: «علی با برادرش، حسن، از طبرستان به ری آمدند.» (مُجمَل‌التواریخ، ص ۳۰۲) قرن ۷: «من با پدر به درِ خانۀ متوکل بودیم.» (نزهة‌الکرام، ج ۲، ص ۸۱۸) قرن ۸: «بُراق [...] با برادرش [...] در خدمت خوارزم‌شاه مرتبه بلند کردند.» (تاریخ گزیده، ص ۵۲۸) قرن ۹: «ملک کلکال با مادرش در شهر آمدند.» (فیروزشاه‌نامه، ص ۳۲۹) قرن ۱۰: «خان با پدرم [...] همیشه هم‌حجره بودند و هم‌خانه.» (تاریخ رشیدی، ص ۱۵۰) قرن ۱۰: «مولانا جلال‌الدین [...] با فرزند خود، مولانا کمال‌الدین، به جانب شهر روان شدند.» (روضات‌الجنان، ج ۲، ص ۱۷) قرن ۱۱: «یونس‌ خان با برادرش [...] به شرف کورنش همایون مشرّف شدند.» (تاریخ عالم‌آرای عباسی، ج ۱، ص ۱۷۲) قرن ۱۳: «حسن‌ خان [...] با برادرش، یوسف‌ خان، در سلک طلبۀ نجف معمم شده، مجاورت اختیار کرده‌اند.» (ناصرالدین‌شاه، سفرنامۀ عتبات، ص ۱۳۴) قرن ۱۴: «من با مادرم در خدمت مهدعلیا ملتزم رکاب بودیم.» (خاطرات اعتمادالسلطنه، ص ۵۵۶) قرن ۱۴: «من هم با پدرم به قدس شریف خواهیم رفت.» (سفرنامۀ امین‌الدوله، ص ۱۰۲) معاصر: «تیمسار با زنش از یک کاباره آمدند بیرون.» (رضا براهنی، رازهای سرزمین من، ج ۱، ص ۲۷۹) معاصر: «وقتی تو به امیر احتشامی چاقو زدی، من با پدرم در همان نزدیکی‌ها بودیم.» (علی‌اشرف درویشیان، سال‌های ابری، ج ۳، ص ۱۲۰۸) معاصر: «دسته‌جمعی می‌رفتیم رحمت‌آباد. [...] تو با پسرها می‌رفتید کوه و "من و مادرت" گوشت‌های چرخ‌کرده را به سیخ "می‌زدیم".» (جعفر مدرس‌صادقی، آن‌طرف خیابان، ص ۹۵) ۱۴۰‌۲/۰‌‌۴‌/‌۱‌‌‌۹ سید محمد بصام @Matnook_com
یک نکته‌ات بگویم! الزاماً: به‌اجبار، به‌ضرورت، به‌ناچار لزوماً: برحسب لزوم، فقط، همیشه ✅ بنویسیم: پایین بودنِ تیراژِ کتاب‌ لزوماً عیب نیست. ⛔ ننویسیم: پایین بودنِ تیراژِ کتاب‌ *الزاماً عیب نیست. ✅ بنویسیم: ترمز اضطراری خودرو لزوماً مطمئن نیست. ⛔ ننویسیم: ترمز اضطراری خودرو *الزاماً مطمئن نیست. ✅ بنویسیم: آنچه قرارداد را به‌وجود می‌آورد لزوماً امضا نیست، بلکه قصد انشا است. ⛔ ننویسیم: آنچه قرارداد را به‌وجود می‌آورد *الزاماً امضا نیست، بلکه قصد انشا است. ۱۴۰‌۲/۰‌‌۴‌/‌۲‌۴‌ سید محمد بصام @Matnook_com
ویراسته: چه دنیای بی‌رحمی! تو می‌خوای مواد غذاییِ تو یخچال‌و از سرما نجات بدی، ولی بهت انگ پرخوری می‌زنن. یک نکته‌ات بگویم! هر فارسی‌زبانی اولین «تو» را /‌to/ و دومی را /‌t‌u‌/ می‌خواند، چون بافت زبانی کاملاً ابهام‌زداست. پس در گفتاری‌نویسی ننویسیم «توو» و نگران نباشیم. ۱۴۰‌۲/۰‌‌۴‌/‌۲‌‌۶‌ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از کارگاه‌های ویرایش مؤسسۀ متنوک مدرس: سید محمد بصام دو نکته دربارۀ «کسرۀ خفیف» که شاید ندانید! ویژگی واژه‌های کسره‌خفیف‌دار چیست؟ فاصله‌گذاری آن‌ها چگونه است؟ ۱۴۰‌۲/۰‌‌۴‌/‌۲‌‌‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
غزلی زیبا از سیمین بهبهانی به‌مناسبت ۲۸ تیرماه، زادروز وی گفتی که می‌بوسم تو را، گفتم تمنا می‌کنم گفتی اگر بیند کسی، گفتم که حاشا می‌کنم گفتی ز بخت بد اگر ناگه رقیب آید ز در گفتم که با افسون‌گری او را ز سر وامی‌کنم گفتی که تلخی‌های مِی، گر ناگوار افتد مرا گفتم که با نوش لبم آن را گوارا می‌کنم گفتی چه می‌بینی بگو، در چشم چون آیینه‌ام گفتم که من خود را در او عریان تماشا می‌کنم گفتی که از بی‌طاقتی دل قصد یغما می‌کند گفتم که با یغماگران باری مدارا می‌کنم گفتی که پیوند تو را با نقد هستی می‌خرم گفتم که ارزان‌تر از این من با تو سودا می‌کنم گفتی اگر از کوی خود روزی تو را گویم برو گفتم که صد سال دگر امروزوفردا می‌کنم گفتی اگر از پای خود زنجیر عشقت وا کنم گفتم ز تو دیوانه‌تر دانی که پیدا می‌کنم ۱۴۰‌۲/۰‌‌۴‌/‌۲‌‌‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
یک نکته‌ات بگویم! وقتی می‌نویسیم «ویراستار: مصطفی ملکیان»، یعنی مصطفی ملکیان ویراستار است یا ویراستار مصطفی ملکیان است. ولی وقتی بنویسیم «ویراسته: مصطفی ملکیان»، یعنی مصطفی ملکیان ویراسته است یا ویراسته مصطفی ملکیان است! بنابراین اینجا دونقطه اضافی و نادرست است و تنها در صورتی درست است که به‌جای «ویراسته» بنویسیم «ویراستار». در نتیجه، یا ویراستۀ مصطفی ملکیان (بی دونقطه)؛ یا ویراستار: مصطفی ملکیان (با دونقطه). یادآوری: بهتر بود بر روی جلد نوشته می‌شد «ویراستار فارسی: مصطفی ملکیان». ‌۱۴‌۰۲‌/‌‌۰‌۴/‌۲‌۹ سید محمد بصام @Matnook_com