eitaa logo
نردبان فقاهت
4.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
43 ویدیو
89 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ (۴) ✔️ تعریف تقلید در کتاب منتهی الدرایة فی شرح الکفایة، ج10 ص365 @Nardebane_feghahat
✳️ (۵) ✔️ کفاره جدال در حالِ احرام 🔸 اگر در حال احرام به دروغ جدال نماید (یعنی به دروغ بگوید لا والله یا بگوید بلی والله) کفاره اش یک«شاة» (گوسفند)، و اگر دو بار اتفاق بیفتد یک«بقره» (گاو)؛ و اگر سه بار اتفاق بیفتد، یک «بَدَنة» (شتر). 🔹 اگر دروغ نباشد، دفعه اول و دوم حرام مرتکب شده ولی کفاره ندارد اما دفعه سوم علاوه بر این که حرام است، باید یک شاة (گوسفند) به عنوان کفاره بپردازد. @Nardebane_feghahat
✳️ (۶) 🔹 اگر شخصی در حال احرام شک کند که مرتکب «جدال» شده است یا خیر، اصل عملی به او می گوید که مرتکب نشده ای زیرا اصل بر عدم است. «اصالة الصحة» و «رفع ما لا یعلمون» که موضوع برائت شرعی است، هم به کمک او می آید. لذا بنا را بر این میگذارد که جدال انجام نداده و کفاره بر او واجب نیست. 🔸 اگر چه در «رفع ما لا یعلمون» فحص لازم است اما در مجرای اصالة الصحة فحص لازم نیست (علت: سیره)، لذا فحص هم نمی کند. @Nardebane_feghahat
✳️ (۷) 🔸 سیوطی نقل می‌کند: «رسم مردم جاهلی چنین بوده که برهنه طواف خانه کعبه می‌کردند، و می‌گفتند: در لباسى که در آن معصیت خداوند کرده‌ایم طواف نمی‌کنیم». @Nardebane_feghahat
✅ آیت الله  (مد ظله العالی): 🔸 زنى که عقد دائم شده، حرام است بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود، هر چند با حقّ شوهر هم منافات نداشته باشد، مگر این‌که ضرورتى ایجاب کند یا ماندن در خانه براى او حرجى باشد، یا مسکن مناسب او نباشد. @Nardebane_feghahat
✳️ آیت الله 94/12/15 🔸 ﴿لاَ أُحِبُّ الآفِلِينَ﴾  چرا؟ چون خدا آن است که محبوب باشد [و به دل بنشیند] و «آفِل» محبوب نيست ، پس «آفِل» خدا نيست . اين طرز تربيت قرآن کريم است. 🔹 شما تمام کتاب‌هاي فلسفي و کلامي را ببينيد، اين طرز فکر را نمي‌ بينيد . در رياضيات نيست ، در فيزيک نيست ، در شيمي نيست، در فقه نيست، در اصول نيست. اين [لا احب الآفلین] چه استدلالي است ؟! در فقه شما ديديد آيا هيچ فقيهي استدلال بکند که من اين را دوست ندارم؟! يا در اصول کسي بگويد من او را دوست دارم؟! اين ها علومی نيستند که با دوست داشتن يا نداشتن همراه باشند علوم عقلی هم کذلک ! 🔹 اما قرآن کريم يک کتاب علمی خشک نيست ، علمي است که با دل کار دارد ، مي‌گويد خدا آن است که دل در برابر او خضوع کند ، چيزي که دلپذير نباشد خدا نيست! شما هر چه را ممکن است که بر او تحميل بکني، ولي او خدا نيست، ﴿لاَ أُحِبُّ الآفِلِينَ} @Nardebane_feghahat
◼️ ببالغ الحزن والأسى نرفع التعازي إلى سيدنا ومولانا صاحب العصر والزمان الإمام المهدي المنتظر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) بذكرى استشهاد سيدنا ومولانا الإمام محمد الجواد (صلوات الله عليه ولعن الله قاتليه) @Nardebane_feghahat
✳️ مروری بر یک روایت ✔️ عَنْ أبی عبدالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِي(۱) وَ جَلاَلِي وَ جَمَالِي وَ بَهَائِي(۲) وَ عُلُوِّي وَ اِرْتِفَاعِ مَكَانِي لاَ يُؤْثِرُ عَبْدٌ(۳) هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلاَّ جَعَلْتُ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ(۴) وَ هَمَّهُ فِي آخِرَتِهِ(۵) وَ كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ رِزْقَهُ(۶) وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ.(۷) 1⃣ راغب اصفهانی می گوید: «عزّت، حالت نفسانیه ای است که موجب می شود انسان مغلوب نگردد». 🔸 از آن جا که خداوند تبارک و تعالی حالت نفسانیه ندارد، لذا مقصود از عزّت در مورد خدا همان صفت مغلوب نشدن است. آیه «وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ لَّا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ» هم با معنای لغوی عزت سازگار است. 2⃣ «بهاء» به معنای درخشندگی است و در اینجا مراد «نورانیت ملکوتی خداوند» است. 3⃣ نکره در سیاق نفی مفید عموم است. 4⃣ یعنی خدایی که غنی بالذّات است، او را غنی بالعرض می کند. شاید اموالش کم باشد اما غنای نفسی دارد. 5⃣ یعنی اساسِ همّتِ او مربوط به «آخرت» می شود نه آن که دنیا را به کلی رها کند و کنار بگذارد. 6⃣ طلبه ها ! می بینید چه فرموده است؟! 7⃣ دو جور می توان معنا کرد: 🔸 اول: یعنی تجار را بسیج می کنم که به این شخص کمکِ مالی نمایند. 🔹 دوم: خدا، فوقِ هر تاجری رزق این شخص را میرساندچون تجارت تاجر قطعی نیست ولی رزق خدا قطعی است. @Nardebane_feghahat
✔️ استاد محمد : 🔸 آیت الله عصاره مبانی آیت الله در اصول هستند. ایشان مبانی حوزه نجف را به قم انتقال دادند. 🔹 آنچه به نظر من به جنبه علمی ایشان عظمت داده، اول بحث جامعیت، دوم بحث عمق و سوم بحث نقاد بودن ایشان است. 🔸 کسی که بیشترین سعی و کوشش را داشت در اینکه مبانی مرحوم اصفهانی، مرحوم نائینی، مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی، مرحوم آقای خویی را در قم انتشار دهد و نقادی کند، آیت الله وحید بودند و این امر باعث شد که یک نشاط علمی بین فضلا و حوزه ایجاد شود. 🔹 ایشان در مسایل اصول که وارد می‌شوند، نظر بزرگان اصول مثل شیخ انصاری و آخوند خراسانی، مرحوم اصفهانی و نائینی و عراقی را نقل می‌کنند و بیشتر هم بر طبق مبانی استادشان مرحوم آیت الله خویی پیش می‌روند، اگرچه در بسیاری از موارد ایشان با استاد خود اختلاف نظر دارند، ولی تقریباً سبک و سیاق بر همان سبک و سیاق مرحوم آقای خویی است. 🔹 در مورد فهم روایات هم ایشان خیلی دقیق هستند البته چندان بررسی سندی نمی‌کنند مگر جایی که نیاز باشد. @Nardebane_feghahat
✅ آیت الله : درس: ۱۳۸۵/۱۱/۱۴ 🔸 يادم نمی رود كه در زمان آقاى ، يك طلبه ای كه طلبه متديّنى هم بود و آن وقت طلبه مفيدى هم بود، براى آقاى بروجردى هم خيلى مفيد بود، اين از محل تبليغش يك پول فراوانى -مثلاً به پول آن وقت 1000 تومان، شايد هم بيشتر بود-  به او داده بودند که بياورد قم تا به یک شخصی تحویل بدهد. اين طلبه هم پول را توى دستمالى گذاشته بود و گذاشته بود زير سرش و خوابيده بود. دزد هم آمده بود پول را برده بود. بين آن آقاى طلبه و صاحب پول اختلاف شد. 🔹 طلبه می گفت: من امين بودم و نمى‏ خواستم كه از بين برود! 🔸 صاحب پول می می گفت خير، تو امين نيستى. 🔹 بالاخره شكايت رفته بود پيش استاد بزرگوار ما حضرت آيت اللّه‏ العظمى بروجردى! 🔸 و آقاى بروجردى با يك تشرى رو كرده بودند به آقاى طلبه -مثل اينكه خيلى نق نق مى‏ كرده، التماس مى‏ كرده- و فرموده بودند: من كه نمی توانم بگويم تو تعدّى نكرده‏ اى! تو تعدّى كرده‏ اى! پول مردم را كه نبايد زير سر گذاشت و خوابيد! @Nardebane_feghahat
✳️ آیت الله سید احمد حفظه الله : 🔸 "احد الارکان الاربعة ‌فی زمانه" است . متعرض ایشان نشده است . من احتمال می‌دهم از روی فراموشی نباشد ! 🔹حسن بن محبوب یکی از شخصیت‌های مهم است که آثار اصحاب را جمع کرده است . ظواهر نشان می‌دهد کتاب‌های ایشان همه در اختیار بوده است گاهی هر سه از حسن بن محبوب نقل می‌کنند و متون با هم اختلاف دارد. 🔸 احمد اشعری به کوفه آمده و میراث‌های حسن بن محبوب را به آورده است. 🔹 احتمالی که من می‌دهم نجاشی مشکلاتی را در کتاب‌های ابن محبوب دیده است و نخواسته بگوید ، از آن طرف کتاب‌هایش مشهور بوده است. @Nardebane_feghahat
✳️ (۸) 🔸 یکی از محرمات حج، جدال است. 🔹 جدال در لغت به معنای نزاع و مخاصمه لفظی می باشد؛ مانند آیه: «وَلا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». 🔸 پس معنای لغوی جدال (لا والله) و (بلی والله) نیست، بلکه معنای شرعیِ آن چنین است. 🔹 وقتی روایات را نگاه می کنیم، می بینیم که اهل بیت (علیهم السلام) جدال در حج را مختص به گفتنِ (لا والله) و (بلی والله) نموده اند حتی اگر نزاع و مخاصمه ای در کار نباشد. 🔸 مثلاً اگر در حال احرام از شخصی پرسیدند: «این خانه را خریدی؟» و او در جواب گفت: (بلی والله، یا: لا والله) جدال صورت گرفته است، ولو این که نزاعی هم در کار نیست. @Nardebane_feghahat
✳️ (۹) ✔️ درس خارج آیت الله 90/12/14 🔸 آیا (لا و الله) و (بلی و الله) در السنه دیگر هم همین حکم را دارد مثلا اگر کسی به فارسی بگوید «آری به خدا قسم چنین بود و یا نه به خدا قسم چنین نبود» باز هم جدال در حج محسوب میشود؟ 🔹 ظاهر کلام امام (قدس سره) این است که در السنه دیگر هم همین حکم جاری است. دلیل آن است زیرا عرف می گوید: مراد قسم خوردن به خدا است و زبان عربی در آن خصوصیتی ندارد. 🔸 در صیغه ی قسم و هم بین عربی و زبان دیگر فرق نمی گذاریم و صیغه ی مزبور به هر زبان که جاری شود جایز است و صیغه منعقد می شود. ✍✅ پ.ن: مسأله فوق از مسائل سیاله است که مکرر در فقه مطرح شده است؛ مثلاً: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْني‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» آیا باید صیغه عقد به عربی خوانده شود؟ پاسخ این است که خیر، اطلاقات این را هم شامل می شود و اشکالی ندارد به فارسی خوانده شود. البته در مواردی که اجماع بر خلاف آن داریم یا ارتکاب مطلب دیگری را به ما می فهماند، بحثش جدا است و آن را از اطلاقات خارج می شود و باید حتماً به عربی خواند بر خلاف اینجا. @Nardebane_feghahat
🔹 در مورد نماز های یومیه، وجود دارد که باید به عربی خوانده شود. و همچنین در مورد قرائت سوره حمد در نماز های مستحبی، اجماع وجود دارد که باید به عربی خوانده شود. 🔸 اما در مورد اختلاف وجود دارد، در مورد سوره (غیر از حمد) در نماز های مستحبی هم مسأله اجماع وجود ندارد که حتماً باید عربی خوانده شود. 🔹 این جا در مقام فتوا نیستیم و اصلا بنده در حد فتوا دادن نیستم (یک طلبه معمولی هستم) ، صرفاً خواستم قاعده را گوشزد نمایم که اگر اجماع یا ارتکازی وجود نداشت، باید اطلاقات را اخذ کرد و اطلاقات جواز قرائت به غیر عربی است. @Nardebane_feghahat
: جناسی است از از دو کلمه که یکی ساخت بسیط دارد و دیگری ساخت مرکب؛ مانند کلمه«زن» در این بیت از بوستان : ✔️ مخنّث بِه از مردِ شمشیر زن که روز وَغا سر بتابد چو زن @Nardebane_feghahat
رضوان الله علیه گفته بود که: من ثابت کردم که ۱۵۰ صحابه ساختگی توسط دشمنان مکتب، وارد اسلام شده است اما آب از آب تکان نخورد اما وجود را انکار کرد، و سپس شد: «عمید اللغة العربیة» !!! @Nardebane_feghahat
✳️ درس آقای محمدی ری شهری ۱۳۹۳/۰۸/۲۵ ✔️ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ‌ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّا يَجِبُ فِيهِ الْخُمُسُ مِنَ الْكَنْزِ فَقَالَ مَا يَجِبُ الزَّكَاةُ فِي مِثْلِهِ فَفِيهِ الْخُمُسُ. 🔸 این حدیث را مرحوم شیخ صدوق در الفقیه به اسنادش از که از و از سه نفری است که «لا یرسل و لا یروی إلّا عن ثقة»، روایت می­کند، می­گوید: از امام رضا (علیه­ السلام) درباره آنچه در آن خمسِ گنج واجب است، سؤال کردم. حضرت فرمود: آنچه در مثل آن زکات واجب است، خمس دارد. 🔹 بحث در فقه­ الحدیث این روایت است؛ سؤال این است که مراد از «ما» در عبارت «ما یجب­ الزکاة» کیفیت است یا کمیت؟ به عبارت دیگر، جنسیت خمس کنز مثل زکات است که در این صورت نظر آیت­ الله ثابت می­شود، چون فقط در نقدین واجب است، پس در کنز هم فقط اگر نقدین باشد خمس واجب است، یا اینکه مقدار و نصاب خمس کنز مثل زکات است، به این معنا که همان طور که نصاب زکات بیست دینار است، نصاب خمس کنز هم بیست دینار است. در این صورت این حدیث نسبت به کیفیت و جنس کنز ساکت است و آیت­ الله خویی نمی­ تواند به آن استدلال کند. @Nardebane_feghahat
✅ صحیحه دلالت بر اشتراط خمسِ معدن به بیست دینار دارد: 🔸 «عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا‌الْحَسَنِ عَمَّا أَخْرَجَ الْمَعْدِنُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ هَلْ فِيهِ شَيْ‌ءٌ قَالَ لَيْسَ فِيهِ شَيْ‌ءٌ حَتَّى يَبْلُغَ مَا يَكُونُ فِي مِثْلِهِ الزَّكَاةُ عِشْرِينَ دِينَاراً.» @Nardebane_feghahat
✅ نسب اربع روابطی است که بین دو مفهوم کلی با توجّه به مصادیقشان وجود دارد. @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج فقه آقای صانعی تاریخ: 1380/6/24 🔸 يادم است يك وقت يكي از آقايان به در اصول اشكال كرد، گفت: آقا شما خيلي ايراد مي‌كنيد به مرحوم (قدس سره)؛ اين چگونه است؟ (كأنه مي‌خواست بگويد: اين با عظمت مرحوم نائيني خيلي سازگار نيست و با احترام كامل به او). امام جواب فرمودند که: من كه اشكال مي‌كنم به خاطر اين است كه او را بزرگ مي‌دانم؛ چون حرفش را كه نقل مي‌كنم پس عنايت دارم به او، و الاّ من حرف هر كسي را كه نقل نمي‌كنم. @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج استاد مهدی گنجی 95/10/25 🔹 مرحوم آقا رضا همدانی فرموده: اگر از روی مبتلا شدید که بر منافق بخوانید، چهار تکبیر بخوانید. @Nardebane_feghahat
✳️ (۴) 🔸 شعر معروفی در کتب ادبیات از جمله کتاب مطرح شده است. «عَلَّفْتُها تِبْناً و ماءً بارداً» «آن شتر را کاه دادم و (نوشاندم او را) آب خنک»! 🔹 از آنجا که جنس آب با علوفه متفاوت است، لذا نمی توان «عَلَّفْتُها» را علاوه بر این که بر سر "تِبْناً" آمده، بر سر "ماءً" هم آورد. لذا باید یک فعل متناسب با (ماء) در تقدیر گرفت، مثلاً: ⬇️ ✔️ عَلَّفْتُها تِبْناً و «سَقَیْتُها» ماءً ✅ هم در المیزان نوشته است: «جمله معروف "علفتها تبنا و ماء باردا" تقدیرش (و سقیتها ماء باردا) مى باشد». 📚 تفسیر  ج12 ص389 ✍ رضاحسینی @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج فقه استاد ۹۶/۱۱/۱۵ 🔹 راجع به این آیه شریفه «و ربائبکم اللاتی فی حجورکم من نسائکم» آقای فرمود که اگر ما بودیم و این آیه، نمی‌گفتیم قید غالب است و مفهوم ندارد! قید غالب باشد، چرا شارع اخذ بکند قید غالب را با این‌که هیچ دخیل در حکم شرعی نیست؟! در موسوعه جلد 4 صفحه 267 ایشان این‌جور فرمودند. لذا نظرشان در اصول این است که وصف مفهوم فی الجملة‌ دارد حتی اگر قید غالب باشد. @Nardebane_feghahat