eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
206 ویدیو
49 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در روز عاشوراء افراد نابالغی را چون حضرت قاسم به میدان نبرد فرستاد در حالی که آنها تکلیفی نداشتند و نیاز به مراقبت داشتند .اصولا افراد نابالغ ، بدلیل عدم رشد جسمانی و عقلانی ، قادر به اداره کردن امورات شخصی و حقوقی خود نیستند و شارع سعی نموده است برای محافظت از این اشخاص ، برای آنها با تعیین ولی ، وصی و قیم نقش محافظتی ایجاد نماید تا زمان بلوغ آنها. نکته ای که مےبایست لحاظ شود این است که بررسی نمایم اقدام حسین بن علی در جهت به میدان فرستادن « قاسم بن حسن» تا چه اندازه مورد نهی قرآن ، سنت پیامبر اسلام و عقل و اخلاق قرار گرفته است ❗️❗️ 💠💠 👌 درست است که تمام تکالیف شرعی متوجه کسانی است که به حد بلوغ رسیده باشند و افرادی نابالغ اعم از خردسالان و یا دیوانگان، مکلف به هیچ تکلیفی از جانب شرع مقدس اسلام نیستند و این است که قانون گذار مقدس اسلام بر آن ها نهاده و سختگیری و الزام را از آنان برداشته است. ❕و این مطلب علاوه بر آن که مورد اتفاق جمیع علماء اسلام است، طبق حدیث معروفی است که از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود ؛ « رُفع القلم عن الصَّبی حتی و عن المجنون حتی یَفیقَ» « قلم تکلیف از نابالغ برداشته شده تا وقتی که بالغ شود و همچنین از دیوانه تا وقتی که بیماری جنون وی برطرف و عاقل شود.» 📚الخصال ج 1 ص 175 👌اما در عین حال که الزام و تکلیفی بر افراد نابالغ نیست، اعم از آن که تکلیف، دستور جهاد باشد یا دستور دفاع ولی نوجوانانی که به حد تمیز رسیده اند و خوب و بد و مفاهیم اسلامی را می دهند حق دارند که در صحنه جهاد و دفاع شرکت کنند و از این فیض عظیم الهی بهره برند. 🔸مخصوصا وقتی که صحنه، صحنه دفاع باشد، و هر فطرتا برای خود حق دفاع قائل است و شارع مقدس اسلام نیز از این حکم عقل فطری جلوگیری نکرده است. 👌علاوه بر این که روش عمل اباعبدالله الحسین علیه السلام در نبرد کربلا روشنگر این مطلب است . ❕بنابراین، اطفال را نمی توان اجبار کرد که در میدان جهاد شرکت کنند، اما اگر خود آنان داوطلب باشند و نبرد نیز دفاعی باشد ، دلیلی برای ممانعت از آنان وجود ندارد. 👌البته در صورتی که پدر در قید باشد باید از او اجازه گرفت . 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 20 ❕بر این اساس امام حسین علیه السلام نیز ابتدا اجازه حضور قاسم بن حسن در میدان نبرد را نداد ، اما پس از اصرار های او و این که دفاع کردن از ارزش ها اختصاص به افراد بالغ ندارد و کسانی هم که به سن رشد و تمییز خوب و بد رسیده اند می توانند در این حاضر شوند ، امام علیه السلام به او اجازه حضور در میدان نبرد را داد . ❕خوارزمی می نویسد ؛ « قاسم بن حسن كه نوجوان و نابالغ بود، به ميدان آمد. هنگامى كه حسين عليه السلام به او نگريست، او را در آغوش گرفت و آن قدر با هم گريستند كه هر دو از حال رفتند. سپس جوان، اجازه پيكار خواست و عمويش حسين عليه السلام، از اجازه دادن، خوددارى كرد. جوان، پيوسته دست و پاى عليه السلام را مى‏بوسيد و از او اجازه مى‏ خواست تا به او اجازه داد. او به ميدان آمد و در حالى كه اشك‏هايش بر گونه ‏هايش روان بود، چنين مى‏ خواند؛ اگر مرا نمى‏شناسيد، من شاخه حسنم‏ ، نواده پيامبرِ برگزيده و امين. اين، حسين است، به سان اسيرى در بند ،ميان مردمى كه خدا كُند از آب باران ننوشند! ❕سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى ‏مانْد. و با وجود كمىِ سنّش، 35 مرد را كُشت. 🔸عمرو بن سعد ازْدى گفت: به خدا سوگند، بر او حمله مى‏ برم! آن گاه، بر او حمله بُرد، و باز نگشت تا با شمشير، بر سرش زد و آن ، به صورت [بر زمين‏] افتاد و فرياد برآورد: اى عمو جان! حسين عليه السلام ....» 📚مقتل الحسین ج 2 ص 27_ المناقب ج 4 ص 106 ❕البته مولف لباب الانساب حضرت قاسم بن حسن را در میدان کربلا شانزده ساله و می داند . 📚دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج 7 ص 121 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔فلسفه ارث بردن در اسلام چیست ❗️در مورد اینکه چرا ارث به فرزندی که قبل از پدرمادر فوت میکنه نمیرسه نیز بدید ..شاید خانواده این مرحوم شدیدا تو فقر باشن چرا بهشون ارث نمیرسه ❕❕ 💠💠 👌چنان که در پرسش آمده است ، شايد بسيارى تصور كنند كه بهتر اين است كه به هنگام فوت كسى، اموال او جزء اموال عمومى گردد و در اختيار بيت المال قرار گيرد، ولى با دقت روشن ميشود كه اين كار كاملا دور از عدالت است، زيرا مسئله" وراثت" يك امر كاملا طبيعى و منطقى است، همان طور كه پدر و مادر قسمتى از صفات جسمى و روحى خود را طبق قانون وراثت ، به نسلهاى بعد منتقل مىكنند، چرا اموال آنها از اين قانون مستثنى باشد؟ و به نسل آينده منتقل نشود؟ 🔸به علاوه اموال مشروع هر كس نتيجه زحمات و كوششها و تلاشهاى اوست، و در حقيقت نيروهاى شده او را نشان ميدهد، و به همين جهت ما هر كس را مالك طبيعى دسترنج خود مىشناسيم، اين يك حكم فطرى است. 👌بنا بر اين به هنگام مرگ كه دست انسان از اموالش كوتاه ميگردد عادلانه ترين راه اين است كه اين اموال به كسانى گيرد كه نزديكترين افراد به اوست، و در واقع هستى آن اشخاص ادامه هستى آن شخص محسوب ميشود. ❕روى همين جهت، بسيارى از مردم با اينكه سرمايه كافى براى زندگى خود تا پايان عمر دارند دست از تلاش و كوشش براى كار و توليد بيشتر، بر نمى دارند، و هدفشان تامين آينده فرزندانشان است، يعنى قانون ارث مى تواند تحرك و جنبش بيشترى به چرخهاى اقتصادى يك كشور بدهد، و اگر اموال هر كس بعد از مرگ او به كلى از او بريده شود و جزء اموال عمومى گردد، ممكن است قسمت مهمى از فعاليتهاى اقتصادى خاموش شود. 📚تفسير نمونه، ج3، ص 286 👌اما این که چرا فرزندی که قبل از پدر و مادر می میرد ، از پدر و مادر ارث نمی برد ، پاسخ دارد . ارث زمانی معنا پیدا می کند که انسان زنده از مرده ، ارث ببرد ، ارث بردن مرده از مرده ، مفهوم صحیحی ندارد . وقتی فرزند زودتر می میرد ، طبیعتا ارث بردنی برای او پیدا نمی کند ، وقتی او حق ارث بردن ندارد ، فرزندان او نمی توانند در ارث بردن جایگزین او شوند . ❕انسان مرده چیزی نمی شود ، تا به واسطه او فرزندانش مایملک او را تصرف کنند ، و این مساله قبل از آنکه یک بحث شرعی باشد ، یک تحلیل عقلی را همراه خود دارد ، که زمانی چیزی به کسی در می آید که آن فرد داشته باشد ، وقتی حیاتی نباشد ، ملکیتی هم نمی باشد ، بنابراین فرزند فوت شده قبل از پدر ، چون ندارد ، نمی تواند مالک اموال پدری شود ، وقتی ملکیت برای او محقق نشود ، فرزندانش هم نمی توانند ارث و حق نداشته او را تصرف کنند ، چنان که گفته شد این یک تحلیل عقلی است که نقل های متعددی نیز آن را می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 314 باب 5 ❕البته در صورتی که همه فرزندان میت در زمان حیات میت از دنیا رفته باشند ، نوبت به طبقه بعدی که نوه ها یا فرزند فرزندان است ، می رسد ، اما تا زمانی که از فرزندان میت کسی زنده باشد ، نوبت به بعدی ، یعنی نوه ها نمی رسد . 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 110 باب 7 🔰اگر فرزند زودتر از پدر بمیرد ، و فرزندان فرزند یا همان نوه ها در فقر به سر برند ، جد لازم است که معیشت آنان را تامین کند ، یا در هنگام موت می تواند در یک سوم اموال وصیت کند ،که نوه ها باشد ، خداوند نیز می فرماید ؛ « و اگر به هنگام تقسيم (ارث) خويشاوندان (و طبقه اى كه ارث نمى برند) و يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد و با آنها به طرز شايسته سخن بگوئيد.» ( نساء 8) ❕ محتواى آيه يك حكم اخلاقى و استحبابى در باره طبقاتى است كه با وجود طبقات نزديكتر، از ارث بردن محرومند، آيه مى گويد ؛ اگر در مجلس تقسيم ارث، جمعى از خويشاوندان طبقه 2 يا 3 و همچنين بعضى از يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند چيزى از مال به آنها بدهيد، و به اين ترتيب جلو تحريك حس حسادت و كينه توزى آنها را كه است بر اثر محروم بودن از ارث شعله ور گردد بگيريد و پيوند خويشاوندى انسانى خود را به اين وسيله محكم كنيد. ❕گرچه كلمه يتامى و مساكين بطور مطلق ذكر شده ولى ظاهرا منظور از آن ايتام و نيازمندان فاميل است زيرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزديكتر طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند، بنا بر اين اگر آنها در چنان جلسه اى حاضر باشند سزاوار است مناسبى (كه تعيين مقدار آن فقط بستگى به اراده وارثان دارد و از مال وارثان كبير خواهد بود) به آنها داده شود. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 275 ❕بنابراین اگر چه قانونا ، فرزندان فرزند فوت شده از ارث محرومند ، اما در اسلام تدابیری اندیشه شده است تا آنان بی نصیب نباشند که تفصیل آن گذشت . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔«وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ ۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ» و از آسمان، آبى به اندازه [معيّن‌] فرود آورديم، و آن را در زمين جاى داديم، و ما براى از بين بردن آن مسلّماً تواناييم. سوره المؤمنون / آیه ۱۸  «وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا ۚ كَذَٰلِكَ تُخْرَجُونَ» و آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد، پس به وسيله آن، سرزمينى مرده را زنده گردانيديم؛ همين گونه [از گورها] بيرون آورده مى‌شويد. سوره الزخرف / آیه ۱۱  ⚜ احتمالا بارش باران چند وقت اخیر در ایران کار خدای دیگری است؛ حتی بارش های زیادی که منجر به تخریب کعبه شد را هم مےتوان کار خدایی دیگر دانست. کدام خداست که خانه اش را با ریزش باران و سیل ویران کند؟! نتیجه اینکه، یا الله دروغ مےگوید، یا خدای دیگری هم هست که باران را به اندازه نازل نمےکند و این با اعتقاد به وحدانیت ندارد. 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « و آن كسى كه از آسمان آبى فرستاد به مقدار معين، و به وسيله آن سرزمين مرده را بخشيديم، و همين گونه در قيامت زنده مى شويد » ( زخرف 11) ❕تعبير به « قدر » ( مقدار معین ) اشاره لطيفى است به نظام خاصى كه بر نزول باران حكمفرما است به اندازه اى مى بارد كه و ثمر بخش است و زيانبار نيست. ❕درست است كه گاهى سيلابها براه مى افتد و زمينهايى را ويران مى كند اما اين از حالات است که یا جنبه کوتاهی بشر را دارد و یا جنبه هشدار دارد، ولى اكثريت قريب به اتفاق بارانها سودمند و مفيد و سود بخش است، اصولا پرورش تمام درختان و گياهان و گلها و مزارع پر ثمر از بركت همين نزول به اندازه باران است، و اگر نزول باران نظامى نداشت اين همه بركات عائد نمى شد. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 15 🔸گفتیم که سیل و سیلاب نوعی استثناء است که گاها ایجاد می شود و خسارات مالی و به بار می آورد و این استثناء از دو جهت است ؛ 1⃣اقدامات خرابکارانه بشر موجب از بین رفتن طبیعت و تالاب ها و محیط زیست می شود که در این هنگام ، باران از جانب خداوند به مقدار معین و لازم نازل می شود اما به خاطر اقدامات مخرب بشر ، تبدیل به سیل و سیلاب می شود . مقصر این وضعیت بشر است نه خداوندی که باران به مقدار کافی و لازم نازل می کند . 2⃣مورد دوم استثناء آن است که گاهی خداوند باران را بیشتر از مقدار نیاز ، نازل می کند تا سیل و سیلاب به راه بیفتد و خسارات مالی و جانی در بر داشته باشد ، تا خداوند به این وسیله به بندگان خطاکار و منحرف نوعی هشدار دهد . 3⃣گاهی نیز خداوند برای امتحان بندگان مومن و ترفیع درجه آنان ، سیل و سیلاب ایجاد می کند تا بندگان با صبر بر آن به درجات بالاتر معنوی ، دست پیدا کنند . ❕ خداوند ایجاد این نوع سیل و سیلاب را نیز به خودش می دهد و می فرماید ؛ « خداوند از آسمان آبى فرستاد و از هر دره و رودخانه اى به اندازه آنها سيلابى جارى شد، سپس سيل بر روى خود كفى حمل كرد ...» ( رعد 17) 👌و یا در مورد فرعونیان می فرماید ؛ « فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ » « بر آنان طوفان را فرستادیم » ( اعراف 133) ❕طوفان" از ماده" طوف" (بر وزن خوف) به معنى موجود گردنده و طواف كننده است، سپس به هر حادثه اى كه انسان را احاطه كند، طوفان گفته شده، ولى در لغت عرب، بيشتر به و امواج گردنده و كوبنده اى گفته مى شود كه خانه ها را ويران مى كند و درختان را از ريشه برمى كند (اگر چه در زبان فارسى امروز، طوفان بيشتر به بادهاى شديد و كوبنده اطلاق مى گردد) 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 320 👌و در مورد قوم می فرماید ؛ « اما آنها (از خدا) روى گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم و دو باغ (پر بركت) شان را به دو باغ (بى ارزش) با ميوه هاى تلخ، و درختان شوره گز، و اندكى درخت سدر مبدل ساختيم! اين را بخاطر كفرشان به آنها جزا داديم، و آيا جز كفران كننده را به چنين مجازاتى كيفر مى دهيم؟ » ( سبا 16 _ 17) 👌بنابراین سیل و سیلاب خالق دیگری ندارد ، همان خدایی که باران را به مقدار معین نازل می کند ، گاهی از برای امتحان یا تنبیه و هشدار ، بیش از مقدار نیاز باران را نازل می کند تا تبدیل به سیل شود و بندگان صالح امتحان و بندگان متمرد به وسیله آن تنبیه شده و آگاه شوند ، و خداوند صراحتا ایجاد کننده این سیلاب ها را پرودگار یگانه عالم می داند ، توضیحات بیشتر در مورد فلسفه ایجاد سیل و سیلاب را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1039 👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔ در جایی از قرآن اومده که ما انسان ها دارای اختیار هستیم اما در جاهای دیگری از قرآن آمده که ما هر کاری میکنیم به خواست خداست مثل آیه وانه هو اضحک و ابکر ۴۳ نجم . خدا میخواد که ما بخندیم و گریه کنیم خب این با اختیار انسان منافات نداره و وجود بهشت و جهنم نقض نمیشه چون اگه اختیار از ما نباشد پس گناهان ماهم خدا میخواد ❗️❗️ 💠💠 👌ا ختيار و آزادى انسان، واقعيّتى مسلّم و آشكار است، و انسان از راههاى مى‌تواند آن را درك كند ؛ 🔸الف ؛ وجدان هر انسانى مى‌دهد كه او در تصميم‌گيريهاى خود مى‌تواند يكى از دو طرف فعل يا ترك را برگزيند، و اگر كسى در اين درك بديهى ترديد كند، هيچ بديهى را نبايد پذيرا شود. 🔸ب - ستايشها و نكوهشهايى كه در جوامع بشرى - اعم از دينى و غير دينى - نسبت به اشخاص مختلف انجام مى‌گيرد، نشانۀ آن است كه فرد ستايشگر يا نكوهشگر، شخص فاعل را، در كارهاى مختار تلقى مى‌كند. 🔸ج - چنانچه اختيار و آزادى انسان ناديده گرفته شود دستگاه شريعت نيز لغو و بى‌ثمر خواهد بود. زيرا اگر هر انسانى ناگزير است همان راهى را بپيمايد كه قبلا براى او مقرر گرديده و نمى‌تواند سر از آن تخطى نمايد، در آن صورت، امرونهى، وعد و وعيد، و پاداش و كيفر هيچ‌گونه معنى نخواهد داشت 🔸د - در طول تاريخ پيوسته انسانهايى را مى‌بينيم كه درصدد اصلاح فرد و جامعۀ بشرى بوده‌اند، و در اين راه برنامه‌ريزيهايى كرده و نتايجى گرفته‌اند.بديهى است اين امر با بودن انسان سازگار نيست، زيرا با فرض جبر همۀ اين تلاشها بيهوده و عقيم خواهد بود.اين شواهد چهارگانه، اصل اختيار را حقيقتى مستحكم و غير قابل ترديد مى‌سازد. 📚منشور عقاید امامیه ، سبحانی ص 90 ❕آنچه مورد اشکال قرار گرفته است ، آیاتی در سوره است که می فرماید ؛ « همه امور به پروردگارت باز مى گردد؟_ و اينكه او است كه مى خنداند و مى گرياند! و او است كه مى ميراند و زنده مى كند. و او است كه دو زوج مذكر و مؤنث را مى آفريند _ از نطفه اى كه خارج مى شود (و در رحم مى ريزد) و اينكه بر خدا است ايجاد ديگر (تا عدالت اجرا گردد)._و اينكه او است كه بى نياز مى كند، و باقى مى بخشد. » 🔸نجم 43_48 👌اين چند آيه در حقيقت بيان جامع و توضيح است براى مساله انتهاى همه امور به ربوبيت و تدبير پروردگار، زيرا مى گويد مرگ و شما به دست او است، تداوم نسلها از طريق آفرينش زوجين نيز به تدبير او است همچنين تمام حوادثى كه در طول زندگى انسان رخ مى دهد از ناحيه او است، او مى گرياند يا مى خنداند، مى ميراند يا زنده مى كند، و به اين ترتيب سر رشته زندگى از آغاز تا انجام همه به ذات پاكش منتهى مى گردد. ❕در حديثى مفهوم خنده و گريه در اين آيه توسعه داده شده و در تفسير آن چنين مى گويد ؛ « خداوند آسمان را با باران مى گرياند، و زمين را با گياهان مى خنداند » 📚تفسیر القمی ج 2 ص 339 👌قابل توجه اينكه از ميان تمام افعال انسان روى مساله خنده و گريه تكيه شده است، چرا كه اين دو مخصوص انسان است، و در جانداران ديگر يا اصلا وجود ندارد و يا بسيار نادر است. ❕چگونگى فعل و انفعالها و دگرگونيهايى كه در جسم انسان به هنگام خنده و گريه رخ مى دهد، و ارتباط آنها با دگرگونيهاى روحى بسيار پيچيده و شگفت انگيز است و در مجموع مى تواند آيت روشنى از آيات مدبريت حق باشد، علاوه بر تناسبى كه اين دو با مساله حيات و مرگ دارند. ❕و به هر حال انتهاى تمام امور به تدبير و ربوبيت خداوند منافاتى با اصل اختيار و آزادى اراده انسان ندارد، چرا كه اختيار و آزادى نيز از ناحيه او است و منتهى به او مى گردد . استناد خنده و گریه انسان هم به خداوند مانعی ندارد چرا كه هدف بيان علة العلل و خالق اين و احساسات است. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 557 ❕خلاصه آنکه آیات فوق ، مواردى از منتهى شدن خلقت و تدبير به خداى سبحان را بر مى شمارد، و سياق در همه اين آيات سياق انحصار است، مى فهماند كه ربوبيت منحصر در خداى تعالى است. و براى او شريكى در ربوبيت نيست، و اين انحصار منافات با وساطت اسباب طبيعى و يا غير طبيعى در آن امور ندارد. مانند واسطه بودن مسرت و اندوه و اعضايى كه اين مسرت و اندوه را نشان مى دهد در تحقق خنده و گريه، و يا واسطه شدن اسباب طبيعى و غير طبيعى متناسب در احياء و اماته، و در خلقت نر و ماده، و پديد آمدن غنى و فقر، و يا نابود كردن امتهاى هالك، چون وقتى اين اسباب هم همه مسخر امر خدا باشند و هيچ استقلالى از خود نداشته و از ما فوق خود منقطع نباشند، قهرا وجود آنها و آثار وجوديشان و آنچه كه بر آنها مترتب مى شود ملك خداى تعالى خواهد بود، و كسى و چيزى شريك خدا در اين ملك نيست. 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 19 ص 78 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در روز عاشوراء افراد نابالغی را چون حضرت قاسم به میدان نبرد فرستاد در حالی که آنها تکلیفی نداشتند و نیاز به مراقبت داشتند .اصولا افراد نابالغ ، بدلیل عدم رشد جسمانی و عقلانی ، قادر به اداره کردن امورات شخصی و حقوقی خود نیستند و شارع سعی نموده است برای محافظت از این اشخاص ، برای آنها با تعیین ولی ، وصی و قیم نقش محافظتی ایجاد نماید تا زمان بلوغ آنها. نکته ای که مےبایست لحاظ شود این است که بررسی نمایم اقدام حسین بن علی در جهت به میدان فرستادن « قاسم بن حسن» تا چه اندازه مورد نهی قرآن ، سنت پیامبر اسلام و عقل و اخلاق قرار گرفته است ❗️❗️ 💠💠 👌 درست است که تمام تکالیف شرعی متوجه کسانی است که به حد بلوغ رسیده باشند و افرادی نابالغ اعم از خردسالان و یا دیوانگان، مکلف به هیچ تکلیفی از جانب شرع مقدس اسلام نیستند و این است که قانون گذار مقدس اسلام بر آن ها نهاده و سختگیری و الزام را از آنان برداشته است. ❕و این مطلب علاوه بر آن که مورد اتفاق جمیع علماء اسلام است، طبق حدیث معروفی است که از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود ؛ « رُفع القلم عن الصَّبی حتی و عن المجنون حتی یَفیقَ» « قلم تکلیف از نابالغ برداشته شده تا وقتی که بالغ شود و همچنین از دیوانه تا وقتی که بیماری جنون وی برطرف و عاقل شود.» 📚الخصال ج 1 ص 175 👌اما در عین حال که الزام و تکلیفی بر افراد نابالغ نیست، اعم از آن که تکلیف، دستور جهاد باشد یا دستور دفاع ولی نوجوانانی که به حد تمیز رسیده اند و خوب و بد و مفاهیم اسلامی را می دهند حق دارند که در صحنه جهاد و دفاع شرکت کنند و از این فیض عظیم الهی بهره برند. 🔸مخصوصا وقتی که صحنه، صحنه دفاع باشد، و هر فطرتا برای خود حق دفاع قائل است و شارع مقدس اسلام نیز از این حکم عقل فطری جلوگیری نکرده است. 👌علاوه بر این که روش عمل اباعبدالله الحسین علیه السلام در نبرد کربلا روشنگر این مطلب است . ❕بنابراین، اطفال را نمی توان اجبار کرد که در میدان جهاد شرکت کنند، اما اگر خود آنان داوطلب باشند و نبرد نیز دفاعی باشد ، دلیلی برای ممانعت از آنان وجود ندارد. 👌البته در صورتی که پدر در قید باشد باید از او اجازه گرفت . 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 20 ❕بر این اساس امام حسین علیه السلام نیز ابتدا اجازه حضور قاسم بن حسن در میدان نبرد را نداد ، اما پس از اصرار های او و این که دفاع کردن از ارزش ها اختصاص به افراد بالغ ندارد و کسانی هم که به سن رشد و تمییز خوب و بد رسیده اند می توانند در این حاضر شوند ، امام علیه السلام به او اجازه حضور در میدان نبرد را داد . ❕خوارزمی می نویسد ؛ « قاسم بن حسن كه نوجوان و نابالغ بود، به ميدان آمد. هنگامى كه حسين عليه السلام به او نگريست، او را در آغوش گرفت و آن قدر با هم گريستند كه هر دو از حال رفتند. سپس جوان، اجازه پيكار خواست و عمويش حسين عليه السلام، از اجازه دادن، خوددارى كرد. جوان، پيوسته دست و پاى عليه السلام را مى‏بوسيد و از او اجازه مى‏ خواست تا به او اجازه داد. او به ميدان آمد و در حالى كه اشك‏هايش بر گونه ‏هايش روان بود، چنين مى‏ خواند؛ اگر مرا نمى‏شناسيد، من شاخه حسنم‏ ، نواده پيامبرِ برگزيده و امين. اين، حسين است، به سان اسيرى در بند ،ميان مردمى كه خدا كُند از آب باران ننوشند! ❕سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى ‏مانْد. و با وجود كمىِ سنّش، 35 مرد را كُشت. 🔸عمرو بن سعد ازْدى گفت: به خدا سوگند، بر او حمله مى‏ برم! آن گاه، بر او حمله بُرد، و باز نگشت تا با شمشير، بر سرش زد و آن ، به صورت [بر زمين‏] افتاد و فرياد برآورد: اى عمو جان! حسين عليه السلام ....» 📚مقتل الحسین ج 2 ص 27_ المناقب ج 4 ص 106 ❕البته مولف لباب الانساب حضرت قاسم بن حسن را در میدان کربلا شانزده ساله و می داند . 📚دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج 7 ص 121 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht