eitaa logo
شعر انقلاب
2.4هزار دنبال‌کننده
406 عکس
122 ویدیو
1 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
ما ملت امام حسینیم حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم در کودکی حوالۀ گریه، از روضۀ رقیه گرفتیم پیری رسید و سینه‌زنان باز، در هیأت امام حسینیم.. قطره‌به‌قطره رود زلالیم، با عشق در مسیر کمالیم حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم.. هیهات از حقارت و ذلت، هیهات از پذیرش منّت للهِ حمد اگر که عزیزیم، از عزت امام حسینیم ما از تبار یاس سپیدیم، حرّیم و زنده‌زنده شهیدیم از لشکر یزید بریدیم، در بیعت امام حسینیم ای شمرهای عصر تمدن! آل‌زیادهای تفرعُن! در شامِ بغض و کینه بمیرید: «ما ملت امام حسینیم» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رود بی‌قرار رودیم و همیشه بی‌قرار آمده‌ایم اشکیم و دوباره سوگوار آمده‌ایم از لطف پدر همین برایم کافی‌ست ما گریه‌کن حسین بار آمده‌ایم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عاشورای ما تو زینت دل‌هایی ای اشک حماسی از کربلا می‌آیی ای اشک حماسی عشق است نام چشمه‌های‌ اشک لبریز از چشم‌های شیرمردان سحرخیز آرامش جان‌های ناآرام، عشق است در قبر خوابیدن شب اعزام، عشق است عشق است با قاسم رسیدن محضر مرگ قربان طعم از عسل شیرین‌ترِ مرگ عشق است عبدالله بودن، ساعت عشق خود را سپر کردن برای حضرت عشق قربان اسماعیل‌های سرسپرده دل را به امر حضرت دلبر سپرده آن خویشتن‌داران از خود بار بسته فرمانده‌گردان‌های دل‌های شکسته پیران راه عشق در عین جوانی صاحب‌زمانی‌های گرم ندبه‌خوانی آنان که می‌دیدند مصباح‌الهدی را آنان که فهمیدند اعجاز دعا را آنان که عطر سیب را احساس کردند مشق ادب در مکتب عباس کردند با مرتضی «مولای یا مولای» خواندند چون او، سر قول و قرار خویش ماندند هر روز و شب، از خود گرفتند امتحان‌ها العفو‌ها گفتند آن پاکیزه‌جان‌ها وقت مناجات از جهان، آزاد بودند مست از صحیفه، همدم سجاد بودند نور توسل، در دل آماده‌شان بود عطر تضرع، زینت سجاده‌شان بود هرگز ننوشیدند آن مردان سرمست هرقدر شد آن قمقمه این دست و آن دست بر لب رجزهای یل ام‌البنین بود دستی به ماشه، دست سرخی بر زمین بود پوتین درآوردند و پا بر مین نهادند اینگونه درس حفظ بیت‌المال دادند ای دل تو هم با اشک، فتح خون بلد شو از سیم‌های خاردار نفس رد شو ما اینچنین گنجینه‌ای داریم با خود باید قراری تازه بگذاریم با خود ما بارها از نیل، با ایمان گذشتیم از هفت‌خان سختی دوران گذشتیم هشدار! عاشورا همین امروز و فرداست این تازه آغاز حسینی بودن ماست این روضه‌ها این نوحه‌ها غوغای جان است آماده‌باش لشکر صاحب‌زمان است ما با دل خون پای روضه می‌نشینیم میراث‌دار اشک زین العابدینیم غوغا پس از روز دهم هرگز نخوابید زینب شروع کربلای خویش را دید یک کاروان دل می‌رود صحرا به صحرا ای کاش بر نی‌ها نیفتد چشم زهرا ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«داستان کربلا» کربلا شهر قصه‌های دور نیست کربلا اتفاق روزگار قبل یا صدای سنج و طبل یا فقط حکایت تنور نیست کربلا داستان روز و روزمرّه‌های ماست هر نظر به آب و آفتاب هر نظر به کوچه و گذر به در هر نظر به پیرهن به خویشتن هرکجا که چشم وا کنیم، کربلاست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلای غزه ...کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا صبح را تا مرز شب آورده‌ایم کربلا را تا حلب آورده‌ایم می‌کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب‌های مردم است غزه آه! این کربلای چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله‌ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطهٔ پایان اسراییل کن... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
معجزۀ تازه صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد هزار معرکه دید و هزار کوفه خطر کرد صدا شدی و صدا از گلو بریده برآمد صدا شدی و صدا در سکوت تیغ اثر کرد به نیزه تکیه زد، از راه‌ مستقیم سخن گفت سوار باد شد، از کوچه‌های فتنه گذر کرد صدات خیمه به خیمه، صدات خانه به خانه گذشت و سینه‌زنان را برای روضه خبر کرد صدات ابر شد و بر کویر دغدغه بارید صدات شعر شد و فتح قله‌های هنر کرد صدات بیرق هل من معین به بام فلق زد صدات یک‌تنه شب را به خون کشاند و سحر کرد صدات در همه‌جا، در تمام پهنۀ تاریخ درون بتکده‌ها چرخ خورد و کار تبر کرد به داد کوخ‌نشیان رسید و سنگ بنا شد بنای کاخ ستم را به لحظه زیر و زبر کرد و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد و هرکجا که به بن‌بست خورد راه تکامل صدات معجزۀ تازه‌ای برای بشر کرد صدا شدی و صدایت هزار حنجره جوشید صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قافلۀ غم آن داغ مدام برقرار است هنوز از خون تو خاک شرمسار است هنوز آن قافله‌ای که راه انداخت غمت این‌قدر بدان که رهسپار است هنوز ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رساترین فریاد آنجا که سکوت مرگ و استبداد است خون شهدا، رساترین فریاد است با این همه، در قیام ثاراللهی فریاد حسین، خطبۀ سجاد است ✍🏻 🏷 | علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شبیه تیغ دودم... بریده است سر از عصر اختناق آهت که جان به لب شده دشمن، از آه جانکاهت بخوان بخوان و تحدّی کن، ای کلامت نور! دو خط صحیفۀ سجادیه، به دلخواهت گلوی گرگِ ستم را درید تا برخاست شبیه تیغ دودم نالۀ شبانگاهت تو روضۀ عطشی، می‌شود بلند انگار صدای گریۀ آب از درنگ کوتاهت شبیه دست علی، پینه بسته پیشانیت خداشناس شود مستحق، سر راهت ✍🏻 🏷 | علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پیام عاشورا قد قامت تو کلام عاشورا بود آمیخته با قیام عاشورا بود سجّاد! پس از غروب آن ظهر غریب سجّادۀ تو پیام عاشورا بود ✍🏻 🏷 | علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پنجرۀ ظهور آدینه، خلاصه‌ای‌ست از آه حسین آیینه‌ای از ادامۀ راه حسین از ندبه و عهد و آل‌یاسین، راهی‌ست بر پنجرۀ ظهور خونخواه حسین ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صدای اَلعَطَش... برخیز که در عشق خطر باید کرد در راه خدا سینه سپر باید کرد از غزه صدای اَلعَطَش می‌آید یاران حسین را خبر باید کرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مباد... دیروز مگر قدم قدم زخم نخورد؟ از داغ عزیز، دم‌به‌دم زخم نخورد؟ بدعهدی ما مباد زخمش بزند! در کرب‌وبلا حسین کم زخم نخورد! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هیهات منّا الذّلّة حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است قیام اوست که پیوسته نهضت‌آموز است تمام زندگی او، عقیده بود و جهاد اگرچه مدت جنگ حسین یک روز است... حسین و ذلّت تکریم ظالمان، هیهات! که آفتاب عدالت از او دل‌افروز است به نزد او که شهادت، به جز سعادت نیست ردای مرگ برایش قبای زر دوز است رهین همت والای سیّدالشهداست هر آن‌که از غم اسلام در تب و سوز است... حرارتی که ز عشق حسین در دل‌هاست برای ظالم هر عصر، خانمان‌سوز است... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اسوهٔ آزادی و عشق عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم خون جوشان تو چون سیل دمان است هنوز در فداکاری مردانه‌ات ای رهبر عشق چشم ایام به حیرت نگران است هنوز کربلای تو پیام‌آور خون است و خروش مکتبت راهنمای دگران است هنوز تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست از قیام تو پیام تو عیان است هنوز همه ماه است محرم، همه‌ جا کرب‌و‌بلاست در جهان موج جهاد تو روان است هنوز جاودان بینمت استاده به پیکار، دلیر «لا أری الموت» تو را ورد زبان است هنوز باغ خشکیدهٔ دین را تو ز خون دادی آب نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز تربت پاک تو ای اسوهٔ آزادی و عشق سرمهٔ دیدهٔ صاحب‌نظران است هنوز خون گرمت زند آتش به سیه‌خرمن ظلم که به خون تو دوصد شعله نهان است هنوز انقلاب تو به ما درس فضیلت آموخت نقش اخلاص تو سرمشق جهان است هنوز بر جبین «شفق» این لوحهٔ گلرنگ غروب هرشب از خون تو صد گونه نشان است هنوز ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جاودان اَلا رفتنت آیۀ ماندن ما که پیچیده عطر تو در گلشن ما ز هر قطرۀ خون تو لاله روید گلستان بماند چنین میهن ما گناهی نداریم جز بی‌گناهی گواه است این پاره پیراهن ما به تن جامۀ رزم داریم و آن را نیارد به در مرگ هم از تن ما به جز شوق دیدار در ما نیابی به جز عجز در چهرۀ دشمن ما شهید من ای جاودان، از تو گفتن گران‌مایه عهدی‌ست بر گردن ما به خون خفته چشمان تو خیره مانده به فردا به آیندۀ روشن ما 🏷 🏷 🗓 ۱مرداد؛ سال‌روز شهادت دانشمند هسته‌ای، شهید داریوش رضایی‌نژاد [سال۱۳۹۰] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حماسۀ خونین بخوان حماسۀ خونین کربلا با ما که شد بسیط زمین جمله هم‌صدا با ما سرِ بریده به میدان عشق می‌گوید حدیث خون شهیدان نینوا با ما.. فرات اشک ز چشمان خاک می‌جوشد به سوگواری گل‌های کربلا با ما.. ز موج‌خیز خطر فاتحانه می‌گذریم که هست معجز موسایی و عصا با ما لهیب آتش نمرودیان گل افشاند به روز حادثه باشد اگر خدا با ما اگر جهان همه دشمن شود، ظفر یابیم به عرصه‌ای که بُوَد تیغ مرتضی با ما.. ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خانه‌برانداز ظالم‌ اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟ يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟... او كشته گشت و ملت اسلام زنده شد اين كشته از هزار جهان زنده، برتر است شيرين‌شهادتى كه به اسلام داد جان فرخنده‌رفتنى كه چنين هستى‌آور است... خواری و سرشکستگی آرد، قبولِ ظلم او تا جهان به جاست عزیز است و سرور است... مظلوم نيست خانه برانداز ظالم‌ است لب‌تشنه نيست ساقى تسنيم و كوثر است مظلوم نى كه رايت پيروزمند او پيوسته بر بساط زمين سايه‌گستر است آن‌کس که بی‌سپاه زند بر سپاه خصم دریای لشکر است نه محتاج لشکر است آن کو، به پای خویشتن آید به قتلگاه مرگ ستمگر است، نه مرد ستم‌بَر است او کشته شد که دین خدا جاودان شود جان جهان فداش، که بی‌مثل و گوهر است... دين‌دار باش و عدل‌گزين باش و مرد باش! اين مكتب گزيدۀ سبط پيمبر است 📝 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نی‌نامه خوشا از دل نَم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمۀ فریاد کردن خوشا از نی خوشا از سر سرودن خوشا نی‌نامه‌ای دیگر سرودن نوای نی نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دلنشین است نوای نی، نوای بی‌نوایی‌ست هوای ناله‌هایش، نینوایی‌ست نوای نی دوای هر دل تنگ شفای خواب گُل، بیماری سنگ قلم، تصویر جانکاهی‌ست از نی علم، تمثیل کوتاهی‌ست از نی خدا چون دست بر لوح و قلم زد سر او را به خط نی رقم زد دل نی، ناله‌ها دارد از آن روز از آن روز است نی را ناله پر سوز چه رفت آن روز در اندیشۀ نی که این‌سان شد پریشان بیشۀ نی؟ سری سرمست شور و بی‌قراری چو مجنون در هوای نی‌سواری پر از عشق نیستان سینۀ او غم غربت، غم دیرینۀ او غم نی بندبند پیکر اوست هوای آن نیستان در سر اوست دلش را با غریبی، آشنایی‌ست به هم اعضای او وصل از جدایی‌ست سرش بر نی، تنش در قعر گودال ادب را گه الف گردید، گه دال ره نی پیچ و خم بسیار دارد نوایش زیر و بم بسیار دارد سری بر نیزه‌ای منزل به منزل به همراهش هزاران کاروان دل... گران باری به محمل بود بر نی نه از سر، باری از دل بود بر نی چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی، نوای عشق سر داد به روی نیزه و شیرین‌زبانی! عجب نبود زِ نی شکرفشانی اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می‌کشاند سزد گر چشم‌ها در خون نشیند چو دریا را به روی نیزه بیند شگفتا بی سر و سامانی عشق! به روی نیزه سرگردانی عشق... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تا کی؟... تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟ دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم؟ یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم باید بت بزرگ هم این بار بشکند هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه! نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کوفیان عصر جدید ما بر تو ای حسین دمادم گریستیم اما چه سود چون به شما ننگریستیم ما کوفیان عصر جدیدیم در نفاق گفتیم یا حسین و یزیدانه زیستیم ما تیغ را به خصم نه، بر خویش می‌زنیم خصمیم یا که دوست؟ ندانیم کیستیم! پاسخ نمی‌دهیم به هل من معین تو تنهایی‌ات مدام، که ما یار نیستیم ما خو گرفته‌ایم به بیداد هر زمان کو پای عزم، تا به عدالت بایستیم.. ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از آیات غمزه
ای دریغ از نام بنیامین افشین علاء حک شدی مانند دشنام رکیکی روی دیوار مبال جاده‌ای منفور مانده‌ای مانند مرداری نهان در آشغال کوچه‌ای چرکین مثل مولود پلیدی حاصل دلالی قواده‌ای منفور ای دریغ از نام بنیامین بر تو ای نوزادکش، ای وصله‌ی ناجور فرزندان اسرائیل تهمت مردی کجا و تو کجا ای شرمگین از شیوه‌ی خون‌ریزی‌ات قابیل؟ روسپید از تو تمام روسپی‌ها، ای به ظاهر مرد! ای چو خفاشان خون‌آشام شوم هرزه‌ی شبگرد از تو خواهد ماند چون هم‌پیشه‌ات شارون لاشه‌ی گندیده‌ای بر دامن صهیون در دل ویرانه‌ها پوسیده چون سگ‌ماده‌ای منفور ای نتانیاهو! نه تنها بچه‌های غزه با بغض تو می‌بالند می‌زنندت سنگ نفرین مردم دنیا بی‌هراس از زوزه‌‌ات چون در قفس، فردا حبس خواهی شد همچو گرگی پوزه‌اش پوشیده در قلاده‌ای منفور @ayateghamze
هدایت شده از آیات غمزه
سرودن هجویه، خصوص در زمانه ای که از طرفی شاعران جوان با سنت های ادبی و ظرفیت های آن کمتر آشنا هستند و از طرفی تعریف های به روز شده و روشنی که هجو را به ورطه ابتذال و سطحی گویی نکشاند، کمتر ارائه شده حکم راه رفتن روی لبه تیغ دارد. از طرفی هر از گاهی با خواندن نمونه هایی از این گونه ادبی مغفول مانده، دوباره ظرفیت عظیم و بی بدیل آن به ما گوشزد می شود. در چنین اوضاعی، معدود آثار درخشان شاعرانی چون افشین علاء و مهدی جهاندار یک بار دیگر می تواند توجه ها را به هجو و لزوم قدم گذاشتن شاعران متعهد در این مسیر شگفت، جلب کند و البته لزوم ارائه پژوهش ها و تعریف های علمی و روشنگر و راهگشا در این زمینه و برگزاری کارگاه های آموزشی بر کسی پوشیده نیست. تا چنین روزی، معدود آثار درخشان در این زمینه می توانند راهنما و جریان ساز باشند. ان شاءلله @ayateghamze
حکایت سر تو هنوز بر سر هر نی، حکایت سر تو هنوز بر لب هر تیغ، خون حنجر تو هنوز سینه به سینه غم تو می‌جوشد و چشمه‌های جهان، قصۀ مکرّر تو هنوز در دل ما خیمۀ تو می‌سوزد هنوز داغ تو داریم و یاد پرپر تو هنوز گوش فلک تیر می‌کشد، هیهات! چه‌ها شنیده مگر از گلوی اصغر تو؟ صدا رهاست: «کسی نیست یاری‌ام بکند؟» هلا سؤالِ هماره، کجاست یاور تو؟ حماسه از نفس افتاد و عشق لب بربست هنوز منتظر تیغ‌هاست حنجر تو میان این‌همه نی، گرم داغ خویشتنم برای روضه بیایم، کجاست منبر تو؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بیدار نبود... بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند پیغام تو ورد سبز بیداران است بیدار نبود آن‌که بیمارت خواند ✍🏻 🏷 | علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab