eitaa logo
داستان دفاع مقدس، نکته، نقد
146 دنبال‌کننده
439 عکس
6 ویدیو
1 فایل
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند... شهید سید مرتضی آوینی تماس با من @ghasem_vardiani
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✏️ ✳️تبلیغ، حماسه، تعقل و نویسندگان ضد ارزشهای دفاع مقدس اولین آثار بر می گرده به اول دهه 60 وقتی به داستانهای دفاع مقدس در دهه 60 نگاه می کنیم متوجه می شویم که تقریبا همه ساختاری و دارن و تبلیغی هم هستن بالاخره نیاز بود که ها از نیرو خالی نمونه و این صبغه تبلیغی، ضروری زمان جنگ توی هر کشوریه و به ما اختصاص نداره کم کم در دهه 70 و اوایل دهه هشتاد بعضی از نویسنده ها خواسته یا ناخواسته شروع به نوشتن داستانهایی کردند که به نوعی فاصله گرفتن از ارزشها و -دفاع_مقدس بود. یعنی می خواستن از بار حماسی و ارزشی و تبلیغی کم کنن و تعقلی وارد بشن که متاسفانه موفق نشدن چون توی دهه هفتاد نگاه شخصی بود نه نگاه جامع معرفتی وتعقلی بیشتر نویسنده ها دنبال شناخت درستی از دفاع مقدس و ارزشهای اون نبودن یا اصلا قادر به درک این مقوله نبودن البته خوشبینانه دارم نگاه می کنم و قصد و غرض و خرابکاری بعضی رو به حساب نیاوردم جالب اینه که حتی بعضیها به نقد دوران دفاع مقدس پرداختند و معتقد بودند که در دهه 60 واقعیت‌ها شده و همه حقایق هم بیان نشده . در اول این جریان که از دهه 70 شروع شد اصل دشمنی زیر سوال رفت بعنی دوست و در تراز هم قرار گرفتن نویسنده ها در نوشته هایشان به سرباز دشمن حق می دادند که از خودش دفاع کنه اون هم زن و بچه یا پدر و مادر داشت و حق داشت زندگی کنه اما توی داستانها هیچوقت به این سوال پاسخ داده نشد که کی جنگ رو شروع کرد؟ کی اولین گلوله رو شلیک کرد؟ و از همه مهمتر اون سربازی که حق داشت زندگی کنه توی خاک ما چیکار می کرد؟ برای آبادانی و دوستی اومده بود یا برای تجاوز و کشتار؟ از نگاه این نویسنده ها حتی ما بودیم. برای مثال اسم رمان از داره فریاد می زنه که این ما بودیم که رفتیم اون ور مرزو توی خاک کشور همسایه داریم پرسه می زنیم و در نتیجه ما متجاوزیم با این نگاه ، نیست و ادبیات داستانی ضد و دفاع مقدسه این نویسنده ها و خواسته یا ناخواسته دارن آب به آسیاب دشمن می ریزن و با این کار به هجمه فرهنگی و هیبریدی دشمن کمک می کنن. همراه شما هستم در👇 کانال داستان دفاع مقدس، نقد، نکته، معرفی، مصاحبه ✉️ارتباط در ایتا👇 @ghasem_vardiani ✉️کنشها و پیامهای سیاسی، اجتماعی در ویراستی 👇 https://virasty.com/Vardiani .
. ✏️ ✳️: چرا به موضوع مدافعان حرم ورود نکرده اید؟ ابوالقاسم وردیانی: دلیلش دغدغۀ دفاع مقدسی من بوده و اینکه دفاع مقدس بخشی از تجربه زیسته من است. این تجربه‌ای که در این چند سال به دست آوردم را چه کار کنم؟ یعنی من الان یک انتخاب دارم که بیایم از صفر بحث را شروع کنم که اینها یک جریان است، جریانی که از شروع می‌شود، در شکل می‌گیرد و این جریان همینطوری ادامه پیدا می‌کند و به مدافعین حرم می‌رسد، یعنی ما اصلاً نمی‌توانیم این سه تا را از هم تفکیک کنیم، اگر الان من دارم در زمینه دفاع مقدس کار می‌کنم دارم دربارۀ ریشه‌های پدید آمدن مدافعین حرم دارم کار می‌کنم. اما من به عنوان کسی که زمان زیادی ندارم دارم انتخاب می‌کنم، 24 ساعت برای همه 24 است. من با مطالعاتی که کردم و تحقیقاتی که داشتم اطلاعات جامعی در مورد دفاع مقدس و پایه‌ای پیدا کردم، حالا اگر بخواهم آنها را کنار بگذارم، خدا هم از من نخواهد گذشت، چون می‌گوید چرا از اول این کار را نکردی؟ حالا که این کار را کردی آن را به ثمر برسان! من الان بین دو تا خوب قرار گرفتم نه بین یک خوب و خوب‌تر، من نمی‌توانم به یکی وزن بیشتری بدهم، اگر یکی وزن بیشتری دارد چون من در آن قضیه بیشتر کار کردم، چون زمان و وقت بیشتری برای آن گذاشتم و در آن فضا نفس کشیدم. از طرفی یک مخصوصاً و کسی که در حوزه داستان‌نویسی به معنای واقعی کار می‌کند، نیاز به و اطلاعات جامعی دارد و از همه مهمتر به نویسنده با اصلی داستان نیاز دارد، من به هیچ‌عنوان نمی‌توانم با یکرزمنده ویا مدافع‌حرم همذات‌پنداری کنم نه به خاطر نقص من و یا اوج آنها، به خاطر تفاوت و فاصله نسلی، من دهه 40 هستم و شهید دهه هفتادی است و 30 سال فاصله است! من اگر هر طور هم بخواهم یک کار سفارشی در زمینه مدافعان حرم انجام بدهم، انجام می‌شود شاید خوب هم باشد ولی از یک جای داستان بیرون می‌زند! کسی که داستان‌خوان باشد متوجه می‌شود کسی که این را نوشته مثل یک مردی است که می‌خواهد درباره احوالات زنانه بنویسد یا یک زنی است که می‌خواهد درباره احوالات مردانه بنوسید، نمی‌شود، چون تجربه آن را دارم عرض می‌کنم، من خیلی کارها را شروع کردم ولی دیدم نمی‌توانم، داستان جلو نمی‌رود و نمی‌دانم شخصیت داستان اینجا چه کُنشی باید داشته باشد؟ چون در آن فضا نیستم. لینک کامل👇 https://tn.ai/2933935 همراه شما هستم در👇 کانال داستان دفاع مقدس، نقد، نکته، معرفی، مصاحبه ✉️ارتباط با من در ایتا👇 @ghasem_vardiani ✉️کنشها و پیامهای سیاسی، اجتماعی من در ویراستی 👇 https://virasty.com/Vardiani .
🟢این حسن آقا پیش من می‌مونه! 🔴اتاق سه گوش، روایت داستانی زندگی سردار حسن انجیدنی 🔷پاسداری که با ما آمده بود، جلوتر دوید ‌به‌سمت مرتضی قربانی و گفت: «سلام آقا مرتضی، این ده نفر سهم شماست.» و به من اشاره کرد و گفت: «مسئولشون هم برادر...» اسمم را‌ نمی‌دانست. آقا مرتضی به من نگاه کرد و پرسید: «اسمت چیه؟ بچه کجایی؟» - حسن انجیدنی. نیشابور آقا مرتضی همان‌طور که گوشی بیسیم را به گوشش چسبانده بود، داد زد: «آقا فریدون! آقا فریدون!» فریدون بختیاری تند دوید و آمد: «بله آقا مرتضی.» - این برادرها رو‌‌ ببر توی گردان‌ها تقسیم کن. بعد به من اشاره کرد: «این حسن آقا هم پیش من می‌مونه.» همه رفتند و من ماندم و آقا مرتضی. وقت سلام و احوالپرسی و معارفه نبود. درست در معرکۀ مرحلۀ دوم عملیات بیت‌المقدس، آزادسازی خرمشهر بودیم. 🔶 کنار ایستادم و بادقت به کارهای آقا مرتضی قربانی نگاه می‌کردم تا چیزی از دستم در نرود و همۀ کارهایش را یاد بگیرم. بیسیم مدام سروصدا می‌کرد و آقا مرتضی تندتند به گردان‌ها پیام می‌داد و هدایتشان می‌کرد. از همان شب کارم شروع شد. مثل اینکه قرار بود به‌جای بودن کنار دست فرمانده گردان، وردست فرمانده تیپ باشم. بیست‌وچهارساعته درگیر بودیم. پابه‌پای آقا مرتضی می‌دویدم. توی تمام سرکشی‌‌‌ها همراهش بودم. با جیپ می‌رفتیم سرکشی توپخانه و اداوات و تا شب این‌طرف و آن‌طرف می‌دویدیم. 🔷بعضی ‌وقت‌ها نمازمان دیر می‌شد و گاهی اصلاً‌ نمی‌شد نماز بخوانیم یا با پوتین می‌خواندیم. آقا مرتضی یک لحظه آرام و قرار نداشت. روز در فکر و برنامه‌ریزی برای عملیات شب بود و شب هم باید گردان‌ها را هدایت می‌کرد. در فکر ناهار و شام نبود. صبحانه هم‌ نمی‌خورد. خواب نداشت. اگر فرصتی دست می‌داد یک گوشه می‌افتاد و یکی‌دو ساعت می‌خوابید. حتی‌ نمی‌توانست به جانشینش بگوید من می‌خواهم استراحت کنم، از خستگی بیهوش می‌شد. 🛒 خرید آسان از سایت: http://shop.hdrdc.ir/ با ما همراه باشید👇👇👇 @nashremarzoboom
🖋 🔹مواجهه اندیشمندان متجدد غربی با فرهنگ شهادت و جایگاه نوشتن از شهیدان بعد از انقلاب اسلامی و در گفتمان به وجود آمده، اصول و مفاهیمی مطرح شد که تفکر متجدد غربی قادر به درک آن نبود و آنها را قابل طرح نمی دانست. تلاش هایی هم که توسط آنها برای توضیح نظری این مفاهیم صورت گرفت هیچکدام موفق نبود. این نکته را یادآور شوم که منظور از غرب، غرب جغرافیایی نیست بلکه غرب هویتی و اندیشه های مبتنی بر مدرنیته و اومانیسم است و این تفکر در داخل کشور ما هم وجود دارد. متفکران متجدد غربی هیچوقت دلیل این ناکامی و نشناختن مفاهیم انقلاب اسلامی را، ضعف علمی و ناتوانی اندیشه خودشان نمی دانستند و برای پوشاندن این ضعف علمی و ناتوانی اندیشه هایشان در فهم این مفاهیم، انقلاب و ارزشها و مفاهیم آن را نامعقول و چیزی به دور از هنجارهای رایج در جوامع خودشان معرفی کردند. ادعای آنها این است که علم و احاطه ما (اندیشمندان غربی) به مفاهیم نظریِ اجتماعی، کامل و بدون نقص است و این انقلاب اسلامی و مفاهیم آن است که ناهنجار و نامعقول و غیرقابل تعریف است و گرنه در علم ما غربیهای متجدد کاستی و خللی نیست. وقتی علوم اجتماعی غربی نتواند موضوعی را تحلیل کند و در درک ماهیت آن وا بماند، شروع می کند به تقلیل دادن موضوع و اشکال وارد کردن به آن تا بگوید که ضعف از نظریات علوم اجتماعی غربی نیست و مشکل از پدیده و واقعیتی است که با نظریات آنها قابل توضیح و شرح نیست. آنها در مورد شهادت چه می گویند؟ به دلیل نداشتن فهم درست به آن برچسب کنش عاطفی، جوزدگی، ارضاء حس ماجراجویی، سلطه ایدئولوژی بر افکار و عواطف و تاثیر تبلیغات مستمر می زنند و سعی می کنند با این کار مفهوم شهادت را از بن بزنند و مخدوش کنند تا کسی به دنبال فهم آن نرود و ارزش شهادت در حد یک جوزدگی ماجراجویانه پایین بیاید و تبدیل به چیزی شود که قابل اعتنا نیست و ارزش اندیشیدن ندارد. آنها شهادت را حربه ای حکومتی و یا عقیدتی در برابر شکست ظاهری می دانند و اینگونه تفسیر می کنند که وقتی نبردی ناکام می ماند، عده ای که در این راه جان خودشان را از دست می دهند، شهید خوانده می شوند تا شکست توجیه شود و از طرفی با این کار انگیزه و امید برای طی باقی مسیر در بدنه اجتماع به وجود بیاید. آنها از آموزه های اسلامی که ریشه در آیات قرآن و کلام خداوند دارد یا بی خبرند و یا خود را به بی خبری می زنند. آنها هیچوقت معنی احدی الحسنین را درک نخواهند کرد چون نگاهشان بر مبنای اندیشه های اومانیستی مدرنیته، معطوف به پیروزی های زمینی و ناسوتی است و از عالم عند ربهم یرزقون غافل هستند. آنها هیچوقت معنای واقعه عاشورا را نخواهند فهمید و تا این را نفهمند، نخواهند توانست راهبرد درستی علیه محور مقاومت اتخاذ کنند و این نه تنها یکی از امتیازات محور مقاومت بوده، بلکه دلیل زنده بودن و پویایی تشیع در طول قرنها سرکوب و صف بندی و مقابله همه جانبه دشمنان تشیع در طول تاریخ بوده است. تا فرهنگ شهادت جاری و ساری است چیزی به اسم شکست برای امت اسلامی وجود ندارد و از این روست که نویسندگان حوزه دفاع مقدس باید درست و زیبا و تاثیرگذار از شهیدان بنویسند و نگذارند فرهنگ شهادت کم رنگ شود و از خاطره ها برود. چهارشنبه هجدهم مهر 1403 •┈┈••✾•💠•✾••┈┈• 🔸همراه شما در کانال داستان دفاع مقدس، نکته، نقد .
. 🖋غربزدگی، روشنفکری و جلال آل احمد در بیان رهبری ...حضرت آقا می فرماین دوگرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو غلطه. یک گرایش تحجره یعنی ندیدن نکات مثبت غرب. هرچیز خوب رو از هر جای دنیا باید بگیریم. پیش هر کسی که بیشتر از ما بلده ما شاگردی می کنیم ولی سعیمون باید این باشه که همیشه شاگرد نمونیم. بنابراین تحجردرمقابل غرب، اینه که بگیم هرچی از غرب میاد غلطه، نه این رو ما نمی گیم و قبول نداریم. نقطه مقابلش است. غربزدگی خطر بزرگیه. در دل حکومت غربزده پهلوی، یه ریشه دار در مسائل دینی یعنی مرحوم ، ایشون در سال 42 مسئله غربزدگی رو مطرح کرد و امروز مسئله غربزدگی مسئله مهمی است ببینین جلال واقعا روشنفکر بود به معنای همون روشنفکری که در موردش حرف زدیم. هم مردمی بود، هم مردم را نقد می‌کرد، هم مهم‌ترین معضل را نقد می‌کرد، هم بهترین نقد را بیان می‌کرد. این تعریف راستین روشنفکره. متفکری از دل مردم که بیماری‌های جامعه را بشناسه و آن را به بهترین شکل توصیف کنه. پیش از جلال آل احمد، مفهومی به نام غربزدگی وجود نداشت. البته فردید قبل از او به این مساله اشاره کرده بود. اما جلال بود که این مفهوم را معرفی کرد و فقط یک روشنفکر می‌تونست این بیماری جامعه ایران را به آن‌ها نشون بده. کاری که‌ جلال کرد را شاید حتی شخصیتی چون شهید مطهری هم نمی‌تونست اینجوری انجام بده. چون روشنفکر، سخنگوی دین نیست، هرچند که می‌تونه به ارزش‌های والای دینی ملتزم باشه. بیان روشنفکر رهاست و می تونه با تمام مکاتب فکری ارتباط برقرار کنه. غربزدگی هنوز مهم‌ترین بیماری جامعه ایرانه و تمام بیماری‌های دیگر عوارض اون هستن. غرب‌زدگی یعنی جامعه هنوز در نفی بت‌ها موفق نشده ولا اله، هنوزدر جامعه جریان پیدا نکرده. معلومه که پیش از تحقق لا اله، نمی‌توان به الا الله رسید. غرب‌زدگی یعنی هنوز دیو اخراج نشده، و نمی شه فرشته رو به‌زور وارد کرد. سال 1358 انتشارات رواق از سوالاتی به صورت مکتوب در مورد جلال می پرسه و حضرت آقا هم پاسخ می دن. اگه می خواین جلال آل احمد رو که یه ایرانی روشنفکر واقعی بود رو بهتر بشناسین حتما این جواب ها رو بخونین توی اینترنت هس. متن سوالها نیس اما از جوابها می شه تا حدودی به سوالها پی برد جوابهای حضرت آقا خیلی جالب و عجیبه و جنبه های خاص و مخفی مونده جلال رو نشون می ده بیشتر وارد نمی شم خودتون زحمت بکشین برین بخونین... بخشی از سخنان در مورد سیر در جلسه ای با همین موضوع شهریور 1403 •┈┈••✾•💠•✾••┈┈• 🔸همراه شما در کانال داستان دفاع مقدس، نکته، نقد
🖋 🔹نگاهی به رهبر معظم انقلاب بر کتاب نوشته خانم داشتم به تقریظ حضرت آقا بر کتاب پاییز آمد نوشته خانم گلستان جعفریان فکر می کردم و اینکه چرا این تقریظ به گونه ای متفاوت بیان شده است. و در نهایت به این نتیجه رسیدم که شاید ایشان به دنبال معرفی و اشاعه نوع جدیدی از بیان در ادبیات روایی دفاع مقدس هستند. ایشان حتما مسئله به تکراررسیدگی و سکون در بعضی مضامین و نوع روایت را مد نظر داشته اند و با توجه به نیاز و تغییر ذائقه مخاطب و خواسته های نسل جدید، به دنبال عناصر نو و جذابی در آثار هستند که بتواند مخاطب امروز را راضی نگه دارد و از ادبیات دفاع مقدس زده نشود و این تقریظ می تواند جرقه ای باشد بر جریان تازه ای در ادبیات دفاع مقدس و ادبیات پایداری. شاید یکی از دلایلی که این کتاب نتوانسته جایزه ای را به خود اختصاص دهد همین معیارهای جدیدی است که مد نظر حضرت آقا بوده ولی گروه داوری بر مبنای معیارهای پیشین داوری خود داوری کرده اند و اگر این گمان درست باشد در این معیارها هم باید بازنگری صورت گیرد. برای درک بهتر ویژگیهای متفاوت« کتاب پاییز آمد» می خواهم نگاهی تحلیلی به تقریظ حضرت آقا داشته باشم و اینکه چگونه ایشان به خوبی چکیده و عصاره این ویژگیهای متفاوت را در تقریظ خودشان بیان فرموده اند. 🔹اصل تقریظ: «عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره نگار زندگی این دو جوان است که در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده میکند و فاصله‌ی نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد.» 🔹کلیدواژه ها: عشق آتشین، عزم پولادین، ایمان راستین، چهره‌نگار 1.عشق آتشین اولین کلیدواژه «عشق آتشین» است و این یعنی در کتابهای دفاع مقدس به مقوله عشق و ارتباط عاطفی شخصیتهای داستان آنطور که باید پرداخته نشده و باید بیشتر و دقیقتر توصیف این حالات صورت بگیرد. باید توصیفات طوری باشد که بدون اینکه به سمت اروتیک شدن پیش برود بتواند شدت و گرمای عشق و عواطف بین شخصیت زن و مرد داستان را نشان دهد و در مخاطب این حس را درست و عفیفانه برانگیزاند. وقتی تقریظ با این کلید واژه شروع می شود یعنی این موضوع بسیار مهم است و مورد غفلت قرار گرفته و باید بیشتر به آن پرداخته شود. با توجه به تفاوت نسلی و نگاه متفاوتی که جوانان امروز به روابط عاشقانه و عاطفی دارند، از نظر حضرت ایشان، پرداختن به موارد عاشقانه با شرایطی که عرض کردم، ضروری است. 2.عزم پولادین و ایمان راستین کلیدواژه دوم توصیه به استفاده هنرمندانه از تکنیکهای داستانی و به کار بردن آنها برای بالا بردن ادبیت متن و عیار هنری، در بیان آرمانهای شخصیت و دوری از شعارزدگی است. آن چیزی که من از کلیدواژه های عزم پولادین و ایمان راستین برداشت می کنم این است که نویسنده کتاب پاییز آمد توانسته این دو را به شایستگی در قالب عبارتهای درست ریخته و آن را به مخاطب نشان بدهد نه اینکه برای خواننده تعریف و توصیف کند. 3.چهره نگار استفاده از کلیدواژه چهره نگار خیلی حرفها در خود دارد. به گمان بنده ایشان دارند توصیه می کنند که باید بیشتر به جزئیات پرداخته شود و از کلی گویی و رد شدن از کنار مواردی که گاهی به نظر بی اهمیت می آیند اما بسیار هم اهمیت دارند، پرهیز شود. فضا سازی، شخصیت پردازی نیاز به بیان جزئیات دارد که در بیشتر کتابهای دفاع مقدس از آن غفلت شده و آن هم به خاطر عظمت موضوع است که نویسنده را درگیر خودش کرده است. یاد توصیه یکی از نویسندگان روس افتادم که می گفت: جزئیات را نوازش کن! این جزئیات مقدس را! فرمایش دقیق ایشان در تقریظ این است: «با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است» نگارش زیبا و رسا که مشخص است و من روی فعل «تصویر شدن» تاکید می کنم. یعنی ایشان دارند امر می کنند یعنی: ای نویسنده های دفاع مقدس! نگویید بلکه نشان بدهید. 4.روایت صادقانه استفاده از کلیدواژه «روایت صادقانه» توصیه به صداقت در بیان و نشان دادن ویژگیهای شخصیت است. یعنی باید خصلتهای خوب و بد و عادات پسندیده و ناپسند کاراکتر را صادقانه- به صورتی که در سیر طبیعی تطور شخصیت قرار بگیرد و شخصیت باور پذیر باشد- با قلمی هنرمندانه بیان شود تا میزان همذات پنداری با مخاطب افزایش یابد. متاسفانه هنوز کتاب به دستم نرسیده و آن را نخوانده ام اما اینها مواردی بود که بنده از تقریظ حضرت آقا برداشت کردم. مطمئنا اگر توفیق خواندن کتاب نصیب شود، مواردی را که عرض کردم، با مصداق خدمت شما تقدیم خواهم کرد. سه شنبه اول آبان 1403 •┈┈••✾•💠•✾••┈┈• 🔸همراه شما در کانال داستان دفاع مقدس، نکته، نقد .
به بهانه رهبر انقلاب بر کتاب «» ✳️در پی جریانی تازه در ادبیات دفاع مقدس تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاییز آمد» نوشته خانم به دنبال معرفی و اشاعه نوع جدیدی از بیان در ادبیات روایی دفاع مقدس است. این تقریظ متوجه تکرار و سکون در بعضی مضامین و نوع روایت با توجه به نیاز و تغییر ذائقه مخاطب و خواسته‌های نسل جدید، و جست‌وجوی عناصر نو و جذابی در آثار است تا بتواند مخاطب امروز را راضی نگه دارد و از ادبیات دفاع مقدس زده نشود. این تقریظ می‌تواند جرقه‌ای باشد بر جریان تازه‌ای در ادبیات دفاع مقدس و ادبیات پایداری. شاید یکی از دلایلی که این کتاب نتوانسته جایزه‌ای را به خود اختصاص دهد همین معیارهای جدیدی است که مد نظر حضرت آقا بوده ولی گروه‌های داوری بر مبنای معیارهای پیشین داوری خود داوری کرده‌اند و اگر این گمان درست باشد در این معیارها هم باید بازنگری صورت گیرد. برای درک بهتر ویژگی‌های متفاوت «کتاب پاییز آمد» نگاهی تحلیلی به تقریظ رهبری داریم و اینکه چگونه ایشان چکیده و عصاره این ویژگی‌های متفاوت را در تقریظ خودشان بیان فرموده‌اند. 🔸اصل تقریظ بسمه ‌تعالی عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره‌نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده می‌کند و فاصله‌ نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار می‌سازد. 🔸کلیدواژه‌ها: عشق آتشین، عزم پولادین، ایمان راستین، چهره‌نگار. 🔹یک- عشق آتشین اولین کلیدواژه «عشق آتشین» است و این یعنی در کتاب‌های دفاع مقدس به مقوله عشق و ارتباط عاطفی شخصیت‌های داستان آن‌طور که باید پرداخته نشده و باید بیشتر و دقیق‌تر توصیف این حالات صورت بگیرد. باید توصیفات طوری باشد تا بدون اینکه به سمت اروتیک شدن پیش برود بتواند شدت و گرمای عشق و عواطف بین شخصیت زن و مرد داستان را نشان دهد و در مخاطب این حس را درست و عفیفانه برانگیزاند. وقتی تقریظ با این کلید واژه شروع می‌شود یعنی این موضوع بسیار مهم است و مورد غفلت قرار گرفته و باید بیشتر به آن پرداخته شود. با توجه به تفاوت نسلی و نگاه متفاوتی که جوانان امروز به روابط عاشقانه و عاطفی دارند، از نظر حضرت ایشان، پرداختن به موارد عاشقانه با شرایطی که عرض کردم، ضروری است. 🔹دو- عزم پولادین و ایمان راستین کلیدواژه دوم توصیه به استفاده هنرمندانه از تکنیک‌های داستانی و به کار بردن آنها برای بالا بردن ادبیت متن و عیار هنری، در بیان آرمان‌های شخصیت و دوری از شعارزدگی است. آن چیزی که من از کلیدواژه‌های عزم پولادین و ایمان راستین برداشت می‌کنم این است که نویسنده کتاب «پاییز آمد» توانسته این دو را به شایستگی در قالب عبارت‌های درست ریخته و آن را به مخاطب نشان بدهد نه اینکه برای خواننده تعریف و توصیف کند. 🔹سه- چهره‌نگار استفاده از کلیدواژه چهره نگار خیلی حرف‌ها در خود دارد. به گمان بنده ایشان دارند توصیه می‌کنند که باید بیشتر به جزئیات پرداخته شود و از کلی‌گویی و رد شدن از کنار مواردی که گاهی به نظر بی‌اهمیت می‌آیند اما بسیار هم اهمیت دارند، پرهیز شود. فضاسازی، شخصیت‌پردازی نیاز به بیان جزئیات دارد که در بیشتر کتاب‌های دفاع مقدس از آن غفلت شده و آن هم به خاطر عظمت موضوع است که نویسنده را درگیر خودش کرده است. یاد توصیه یکی از نویسندگان روس افتادم که می‌گفت: جزئیات را نوازش کن! این جزئیات مقدس را! فرمایش دقیق ایشان در تقریظ این است: «با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است» نگارش زیبا و رسا که مشخص است و من روی فعل «تصویر شدن» تأکید می‌کنم. یعنی ایشان دارند امر می‌کنند یعنی: ‌ای نویسنده‌های دفاع مقدس! نگویید بلکه نشان بدهید. 🔹چهار- روایت صادقانه استفاده از کلیدواژه «روایت صادقانه» توصیه به صداقت در بیان و نشان دادن ویژگی‌های شخصیت است. یعنی باید خصلت‌های خوب و بد و عادات پسندیده و ناپسند کاراکتر را صادقانه- به صورتی که در سیر طبیعی تطور شخصیت قرار بگیرد و شخصیت باورپذیر باشد- با قلمی هنرمندانه بیان شود تا میزان همذات‌پنداری با مخاطب افزایش یابد. لینک مطلب در روزنامه کیهان👇 https://kayhan.ir/001Fbm 🔸همراه شما در کانال ❇️ داستان دفاع مقدس، نکته، نقد 🔸لینک ارتباط @ghasem_vardiani .
. 🔹 معرفی و بررسی «» 📻 در برنامه رادیویی 🖋با حضور (نویسنده کتاب) یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ 🎧 اینجا بشنویم👇 https://radio.iranseda.ir/epgarchivePart/?VALID=TRUE&ch=16&e=152497745& •┈┈••✾•💠•✾••┈┈• 🔸همراه شما در کانال ❇️ داستان دفاع مقدس، نکته، نقد 🔸لینک ارتباط @ghasem_vardiani .
🖋پاسخی کوتاه به سوالی تامل برانگیز 🔹آیا مستند داستانی ادبیات خلاقه را خفه کرده است؟ در جایی عزیزی مطلبی مرقوم فرموده بودند با عنوان: "مستند داستانی ادبیات خلاقه را خفه کرده است" در باب این سخن مواردی به ذهنم رسید که تقدیم می کنم آن چیزی که قالبهای جدید را به وجود می آورد، نیاز به داشتن روشها و ابزار مناسب برای رساندن پیام به گروه هدف است و اینکه ما چطور می توانیم حرف و پیام را به منتقل کنیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم به مخاطبی که به علاقه ندارد و آن را نمی خواند و دنبال نمی کند، شخصیتها را بشناسانیم و با واقعیتها آشنایش کنیم؟ چگونه به او بگوییم که چه بوده و شهدا که بودند؟ آیا او را وادار کنیم که بخواند -که ممکن نیست -و یا فقط با سرگرمش کنیم و واقعیتها را رها کنیم؟ برای مثال فیلم خوب را مثال می زنم. با استفاده از این فیلم در کمتر از دو ساعت می شود شخصیت شهید را در حد ظرفیت فیلم به همه جامعه از عام و خاص شناساند. چگونه؟ با کردن زندگی و داستانی کردن آن. آیا تمام اتفاقها، دیالوگها، شخصیتها، فضاها و مکانها واقعی بودند؟ کاملا مشخص است که نمی تواند اینطور باشد و این فیلم مصداق بارز و موفق م است که به قالب درآمده است. سریالهایی مثل پیامبر ع، س و حتی سریالهایی مانند و نمونه های موفق از فیلمنامه های مرکب از مستند و داستان هستند. در تمام دنیا و به خصوص در برای شناساندن شخصتهای حقیقی شان به صورت گسترده دارند از این قالب استفاده می کنند وشخصیتهایشان را با همین روش به تمام جهانیان می شناسانند. فیلمهایی مثل و دو نمونه بارزاز این مقوله هستند. در این جریان اول زندگینامه مستند شخصیت نوشته می شود. بعد به صورت درمی آید و بعد از آن تبدیل به فیلمنامه می شود و با استفاده از جذابیتهای تصویری و جادوی همه جهان را تحت تاثیر خودشان-درست یا غلط-قرار می دهند. در مورد گزاره که "مستند داستانی را خفه کرده است" هم باید کمی بیشتر اندیشید. در این نوع بیان نوعی عمد و جبر احساس می شود که به نظر من اینطور نیست. اگر نویسندگان و به خصوص داستان نویسان به سمت ادبیات خلاقه نمی روند، دلایلی زیادی دارد که باید بررسی شود. یکی از دلایل این است که موضوعات، شخصیتها و ماجراهای دفاع مقدس آنقدر ظرفیت دارد که برای پیدا کردن سوژه نیاز به تلاش زیادی نیست و به همین دلیل خلاقیت کمتر به کار می آید. از طرفی یک نویسنده متعهد که رسالت خودش را نوشتن از شهدا و راه شهدا می داند، آیا خلاقیت خودش را برای یافتن سوژه معیار و ملاک قرار می دهد و یا زندگی یک شهید واقعی را؟ او رسالت خودش را شناساندن شهدا می داند با نوشتن مستند داستانی -که من ترجیح می دهم از اصطلاح داستان و رمان زندگینامه ای استفاده کنم- سعی در انجام وظیفه دارد. شاید چندین سال دیگر ادبیات خلاقه دفاع مقدس گسترش بیشتری پیدا کند و آثار بیشتری خلق شود اما در حال حاضر بهتر می توان با داستان و رمان زندگینامه ای و به تبع آن فیلمنامه و فیلم و سریال، مقدس را به جامعه شناساند و آن را گسترش داد. و در پایان دغدغه اینکه مستند داستانی جای مستندنگاری را بگیرد و در آینده یک محقق به جای استفاده از مستندات برای پژوهش از داستان استفاده کند، محلی از اعراب ندارد چون هر محققی می داند و باید بداند که برای پژوهش به چه منابعی نیاز دارد و به کجا باید مراجعه کند. 🔸همراه شما در کانال ❇️ داستان دفاع مقدس، نکته، نقد 🔸لینک ارتباط @ghasem_vardiani .
. 🔹دلیل ترجمه و توزیع کتابهای و کتاب نوشته در آمریکا و کشورهای انگلیسی زبان ✍️قسمتی از متن پیاده شده سخنان با موضوع - واحد الکترونیکی اسلامی تهران - 5 خرداد 1403 🔸برگردیم به کتاب جناب آقای این کتاب اولین بار سال 88 منتشر شد نکته قابل تامل اینکه این رمان سال 1400 توسط ، و محقق ترجمه شد و قرار بود این کتاب توی رونمایی بشه من ماجرا رو تعقیب نکردم و نمی دونم که این رونمایی انجام شد یا نه اما چرا باید از بین همه کتابهای این کتاب ترجمه بشه اونم توسط یه آمریکایی و توی انگلستان رونمایی بشه؟ مورد دوم نمی دونم کتاب نوشته احمد دهقان رو خوندید یا نه؟ یک که چنان تصویری از مقدس و مخصوصا بعد از ارائه می ده که تمام ارزشها و های این هشت سال رو لگد مال می کنه نکته بسیار مهم و جالب توجه این کتاب هم توسط ترجمه شد و اون رو توی کشورهای و توزیع کرده و عزیزان هم اندیشه با این رویکرد چه خوشحالی ها که نکردند که ما داره جهانی می شه حال پیدا کنیم پرتقال فروش رو به نظر شما یه جای کار نمی لنگه؟ از کی تا حالا قسم خورده ما عاشق قلم و رمانهای شدن؟ این همه نوشته شده چرا این رمانها که ارزشهای دفاع مقدس و به صورت نامحسوس رو زیر سوال بردن باید بشه؟ وقتی یکی از اونور آبی ها این داستانها رو بخونه چه تصویری از انقلاب ما و دفاع مقدس ما در ذهنش نقش می بنده؟ بدونیم وقتی دشمن حمایتمون کرد حتما داریم کاری انجام می دیم که اون می خواد. حتی بعضی از حضرات عنوان کرده بودن که توی این به اندازه مقصره در صورتی که وقت آذرماه سال ‌۱۳۷۰ سال فکر کنم میلادیش می شه 1991 طی یک گزارش رسمی به اعلام کرده بود که عراق سال ۱۳۵۹ به ایران کرده و بوده و همه دنیا وحتی خود این رو پذیرفتن اما نظر این آقایون با همه ی دنیا متفاوته... •┈┈••✾•💠•✾••┈┈• 🔸همراه شما در کانال ❇️ داستان دفاع مقدس، نکته، نقد 🔸لینک ارتباط @ghasem_vardiani .
- ✳️ مصاحبه با 📌وردیانی: نوشتن کتاب دفاع مقدس با اطلاعات غلط؛ کاغذ حرام کردن است. تسنیم: بعضا شاهد کتاب‌هایی هستیم که اطلاعاتی هم به غلط آورده می‌شود. این موارد چه تاثیری بر مخاطب می گذارد؟ وردیانی: واقعاً بعضی از کتاب‌های را وقتی می‌خوانم احساس می‌کنم به من نمی‌چسبد، چون نویسنده از آن اصطلاحات اولیۀ نظامی، فرق و را نمی‌داند، خیلی چیز عادی‌ای است! بعد می‌گوید نیروها پشت سنگر آمدند! نیروها پشت خاکریز می‌روند، سنگر با خاکریز خیلی فرق دارد، در دل یک خاکریز می‌تواند بیشمار سنگر باشد، من این را چطوری می‌توانم منتقل بکنم؟ بعد مخاطبی که یک مقدار آگاه باشد وقتی این کتاب را انتخاب می‌کند فورا با دیدن این اطلاعات کتاب را کنار می‌گذارد و به دیگری می‌گوید این کتاب را نخوان! چون طرف نمی‌داند چه نوشته است! برای همین است که کتاب‌های ما مدام خاک می‌خورد و به جایی نمی‌رسیم و متاسفانه فقط کاغذ حرام می‌کنیم برای مثال کتاب «» اثر درباره شهید خیلی کتاب جذابی است، علت جذابیتش هم این است که ساده و راحت نوشته شده است و خیلی سهل‌الوصول است یعنی آدم به راحتی می‌تواند در محیط قرار بگیرد و نه حواشی‌ای دارد و خیلی خوب است ولی این اتفاق در حوزه خاطره‌نویسی افتاده است ولی اگر ما بخواهیم داستانی بنویسیم می‌‌توانیم یک داستانی اینقدر ساده بنویسم که اینطور راحت خوانده شود؟ اگر بتوانیم داستانی بنویسم که سادگی حاکم بر کتاب خاک‌های نرم کوشک را داشته باشد، باید کلاه‌مان را بالا بیندازیم، چون آن کتاب حتماً خوانده می‌شود! ولی نمی‌توانیم، یا می‌خواهیم اظهار فضل کنیم از اصطلاحات آنچنانی استفاده می‌کنیم یا می‌خواهیم علم خودمان را نشان بدهیم که من همه اینها را می‌دانم! یا اینقدر قاطی تخیل و تکنیک‌های نویسندگی می‌شویم که طرف حالش از خواندن کتاب بد می‌شود و هی بیرون می‌زند که چرا اینجا اینطوری است؟! اینجا چرا اینقدر توضیح دارد؟ اینجا چرا اینقدر رهاشدگی دارد؟! ادامه مصاحبه👇 https://tn.ai/2940759 🖋داستان دفاع مقدس، نقد، نکته، معرفی، مصاحبه -
. ✳️ سوال : آیا حضور یا یا در فضایی که قرار است راجع به آن بنویسد، ضروری است؟ : نویسنده باید آن فضا را بفهمد تا بتواند خودش را بنویسد. نویسندگان معروف دنیا اول برای خودشان ترسیم می‌کنند. مثلاً قرار است این اتفاق اینجا بیفتد، می‌رود آنجا را می‌بیند، با آنجا آشنا می‌شود، نگاه می‌کند ببیند آنها چیست؟ چه هایی دارند؟ غذای مورد علاقه آنها چیست؟ و وقتی شما را می‌خوانید به این نتیجه می‌رسید که او فضا را زندگی کرده، وقت گذاشته رفته یک سیری را آنجا طی کرده، آشنا شده و بعد کتابش را نوشته و بعد داستانش جهانی می‌شود. حالا ما چه کار می‌کنیم؟ گوشۀ خانه می‌نشینیم ودر نهایت می‌رویم گوگل را سرچ می‌کنیم، می رویم سراغ ویکی‌پدیا که تمامش زیر سوال است و کتاب‌های ما این می‌شود که می بینیم. نیاز به پایۀ علمی و آگاهی دارد، ما باید در حوزه‌ای که می خواهیم تخیلی بکنیم آگاهی کامل و لازم را بدست بیاوریم. 👈 لینک https://tn.ai/2940759 •┈┈••✾•💠•✾••┈┈• 🔸همراه شما در کانال ❇️ داستان دفاع مقدس، نکته، نقد 🔸لینک ارتباط @ghasem_vardiani .