eitaa logo
📃دیوار احادیث📃
17 دنبال‌کننده
37 عکس
23 ویدیو
0 فایل
#فقط؛ احاديث حضرات چهارده معصوم عليه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
اسلام (ص) هرکس به خدا و روز دارد؛ باید خیر بگوید یا نماید ... - ج ۲ ص ۶۶۷ 🍃🍃🌸🌸🍃🍃
علیه‌السلام وَ قَالَ عليه‌السلام اَلظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ اَلْحَزْمُ بِإِجَالَةِ اَلرَّأْيِ وَ اَلرَّأْيُ بِتَحْصِينِ اَلْأَسْرَارِ و درود خدا بر او، فرمود؛ در دورانديشى، و دور انديشى در به كار گيرى صحيح انديشه، و انديشه صحيح به است - حکمت ۴۸ ✨🌿✨🌿✨ / ۱۳۱۳
صادق علیه‌السلام انسان کامل نمى‌شود؛ مگر آن که دارای چهار خصلت باشد: اخلاقش نیکو باشد، نفس خود را خوار کند، کنترل سخن داشته باشد، اضافى ثروتش (حقوق واجب مالی) را بپردازد شیخ طوسی - ص ۱۲۵ 🍃🌿🍃🌿🍃
علیه السلام به درستی که مردمان زمان غیبت مهدی(ع) که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند، از مردمان همه زمانها برترند زیرا خدا چنان عقلها و فهم ها و شناخت آنان را قوت بخشیده است که غیبت نزد آنان همچون دیدن باشد... آنان به حق اخلاص ورزان‌ند شیخ صدوق جلد ۱ صفحه ۳۲۰ 🍃🍃✨✨🍃🍃 / ۱۳۱۵
✨✨ علی بن محمد، عن سهل بن زیاد، عن منصور بن العباس، عن صالح اللفائفی عن ابی عبدالله(ع) قال: إن اللَهَ عَزَّوَجَلَ دَحی الارضَ من تَحتَ الکَعبَة الی منی ثُمَّ دَحاها مِن منی الی عرفات ثُّم دَحاها مِن عرفات الی منی فَالارض مِن عرفات و عرفات من منی و منی مِن الکَعبَة علی بن محمد از... صالح اللفائفی از (ع) روایت میکند: به درستی که خداوند زمین را از زیر تا حرکت داد، سپس از منا تا و سپس از عرفات تا منا، پس زمین از عرفات، و عرفات از منا، و منا از کعبه گسترش یافت ۱۳۸۴ ق - ج ۴ ص ۱۸۸ کتاب ✨🌹✨🌹✨
امام صادق علیه السلام (ع) با راهنمائی (ع) مکان را مشخص نمود سپس حدود را نیز معین نمود - ج ۱۱ ص ۲۲۷ 🍃🍃🍃
علیه السلام هنگام ورود به پابرهنه، با و وقار، با و بدون وارد شو - ج ۱۳ ص ۲۰۴ 🍁🍁🍁
علیه السلام در برتر از صد هزار نماز در مساجد دیگر است - چاپ بیروت ج ۹۶ ص ۲۴۱ 🕊🕊🕊
علیه‌السلام کسی که واجبش را در بخواند خداوند همه نمازهایش را از وقتی نماز بر او واجب شده تا هنگام مرگش، از او می‌پذیرد ، ج ۵، ص۲۷۰ 🍃🍃🍁🍃🍃
🕋👇🏻🕋 🕋👇🏻🕋
به نام خدا از زبان علیه السلام هرکس به اندازه فهم خود از دریای بی‌نهایت مفاهیم و بهره می‌برد، این واقعیتی است که همه اندیشمندان اسلامی در مورد آن اتفاق‌نظر دارند، یک فرد کم‌سواد هم از حج بهره می‌برد و بی‌نصیب باز نمی‌گردد، یک اندیشمند و متفکر دینی هم بهره خاص خود را از حج می‌برد می‌توان از این واقعیت دو برداشت متفاوت داشت؛ یکی اینکه اجازه دهیم هر کسی به اندازه فهم خود از حقیقت حج بهره ببرد و یک برداشت دیگر هم این است که آموزه‌هایی را در این راستا ترویج کنیم تا درک مخاطب بالا رفته و بتوانند هر چه بیشتر از واقعیت بهره‌مند شوند روایات متعدد در مورد حج، نشان دهنده تلاش ائمه اطهار برای بالا بردن فهم مردم از واقعیات حج است، یکی از این روایات ارزشمند، روایتی از امام سجاد(ع) است که در پرسش و پاسخ با مطرح شده است در این ارزشمند حضرت سجاد(ع)، یک‌به‌یک را شمرده و اسرار، باطن و حقیقت عملی آن مناسک را عنوان می‌کنند و از شبلی که در حقیقت می‌تواند نمادی از هر شیعه حج‌گزار باشد، سؤال می‌کند، آیا در هنگام انجام این اعمال به حقیقت آن هم توجه کرده‌ای؟ پاسخ این صحابه به بیشتر یا حتی همه سؤال‌های حضرت سجاد(ع)، منفی است؛ اما نکته ارزشمند این حدیث در این رویداد است که شبلی پس از آموختن اسرار حج، سال بعد با و آگاهی سفر حج را آنچنان که شایسته است از نو انجام می‌دهد بهره‌گیری از مفاهیم ارزشمند حدیث شبلی می‌تواند زمینه‌ساز ارتقای آگاهی و بصیرت در زمینه باشد حرم امن الهی و سرزمین حج، خصوصیات و ویژگی‏هایی دارد که هیچ نقطه ‏ای از زمین چنین ویژگی‏هایی ندارد در این سرزمین نمی‏توان بدون از گذشت و وارد و گردید گرچه برخی از امور، موقتاً و در حال احرام بر انسان حرام است،(۳) ولی برخی از امور مطلقاً حرام است مطابق بیان امام سجاد(ع)، در ، حج‏‌گزار باید هنگام احرام بستن کند هر چه را خدا بر وی حرام کرده، او هم بر خود تحریم کند(۴) منظور همه است، پس احرام در میقات یعنی خدایا من تعهد می‏‌کنم که همه محرمات را بر خود تحریم کرده، برای همیشه آن‏ها را ترک کنم(۳) نظر به اینکه در موارد متعددی در این کتاب به حدیث معروف شبلی اشاره شده لذا در این بخش متن کامل حدیث شبلی نقل می‌‏شود(۵) بخش اول لَما رَجَعَ مَولانا زَیْنُ العابِدینَ (علیه السلام) مِن الحَجِّ اسْتَقْبَلَهُ الشِبْلیُّ فَقالَ(ع) له: حَجَجْتَ یا شِبلیُّ؟ قالَ: نَعَمْ یا ابْنَ رَسُولِ اللّه‏ِ فَقال(ع): اَنَزَلْتَ المیقاتَ وَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیابِ وَ اغْتسَلْتَ؟ قالَ: نَعَم قالَ(ع): فَحینَ نَزَلْتَ المیقاتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ خَلَعْتَ ثَوْبَ الْمَعْصِیَةِ وَ لَبِسْتَ ثَوْبَ الطاعَة؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ ثِیابِکَ نَوَیْتَ اَنَّکَ تَجَرَّدْتَمِنَ الِّریاء وَ النِّفاقِ وَ الدُّخُولِ فی الشُّبَهاتِ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ اغْتَسَلْتَ نَویْتَ اَنَّکَ اغْتَسَلْتَ مِنَ الْخَطایا وَ الذُّنُوبِ؟ قالَ: لا قال(ع)َ: قالَ فما نَزَلْتَ المیقاتَ وَ لا تَجَرَّدْتَ عَن مَخیطِ الثِّیابِ وَ لا اغْتَسَلْتَ : هنگامی که علیه السلام از سفر بازگشت شخصی به نام که او نیز حج گزارده بود، به استقبال امام شتافت امام(ع) از او پرسید: ای شبلی! آیا حج گزاردی؟ شبلی گفت: آری فرزند پیامبر! امام(ع) فرمود: آیا به (۶) فرود آمدی و جامه‏ های دوخته(۷)را از تن درآوردی و غسل کردی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آن گاه که به میقات فرود آمدی و جامه ‏هایت را درآورده، کردی و خواستی بپوشی آیا چنین نیت کردی که را نیز از خویشتن دورگردانی و را در برکنی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که جامه ‏های دوخته را از تن بیرون می‏آوردی، آیا قصد کردی که از و و امور شبهه‏ ناک نیز به درآیی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگامی که آلودگی‏‌های بدن خویش را با غسل می‏زدودی، آیا در این اندیشه بودی که خویشتن را نیز از رذیلت‏ها و گناهان بشویی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، نه به میقات فرود آمده‏ ای و نه از لباس دوخته جدا شده ‏ای و نه غسل کرده‏ ای! ص ۱ از ۶ صفحه
بخش دوم ثُمَّ قالَ(ع): تَنَظَّفْتَ وَ اَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ بِالْحَجِّ؟ قالَ: نَعَم قالَ(ع): فَحینَ تَنَظَّفْتَ وَ اَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَیْتَ اَنَّکَتَنَظَّفْتَ بِنُورِ التَّوْبَةِ الْخالِصَةِ للّه‏ِ تَعالی؟ قالَ: لا قالَ(ع): فحِینَ اَحْرَمْتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلی نَفْسِکَ کلَّ مُحَرَّمٍ حَرَّمَه اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ عَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَیْتَ اَنَّکَ قَدْ حَلَلْتَ کُلَّ عَقْدٍ لِغَیْرِ اللّه‏ِ؟ قالَ: لا قالَ لَهُ(ع): ما تَنَظَّفْتَ وَ لا اَحْرَمْتَ وَ لا عَقَدْتَ الْحَجَّ ترجمه: سپس امام(ع) به او فرمود: آیا نظافت کردی و شدی، (لباس احرام پوشیدی) و نیّت کردی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آن‏گاه که نظافت می‏کردی و می‏بستی و حج می‏نمودی، آیا قصدت این بود که با نور و بازگشتی خالصانه به سوی خداوند، پلیدی‌‏ها وگناهان جانت را نیز بزدایی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام شدن در این اندیشه بودی که علاوه بر آنچه در حال ، بر تو می‏گردد (هر چه را خداوند) برای همیشه حرام فرموده است نیز بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام بستن پیمان حج، اندیشیدی که هر قید و بند غیر خدایی را از خویشتن بگشایی و تنها در گرو پیمان خداوند باشی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، نه نظافت کردی و نه محرم شده ‌ای و نه پیمان حج بسته‌‏ای! بخش سوّم قالَ لَهُ(ع): اَدَخَلْتَ المِیقاتَ وَصَلَّیْتَ رَکْعَتَیِ الاِحْرامِ وَ لَبَّیْتَ؟ قالَ: نَعَمْ قالَ(ع): فَحینَ دَخَلْتَ المِیقاتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ بِنِیَّةِ الزِّیارَةِ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فحینَ صَلَّیْتَ الرَّکْعَتَینِ نَوَیْتَ اَنَّکَ تَقَرَّبْتَ اِلَیاللّه‏ بِخَیْرِ الاَْعْمالِ مِنَ الصَّلاةِ وَ اَکْبَرِ حَسَناتِالْعِبادِ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ لَبَّیْتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ نَطَقْتَ للّه‏ِ سُبْحانَهُ بِکُلِّ طاعَةٍ وَ صَمَتَّ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ؟ قالَ: لا قالَ لَهُ(ع): ما دَخَلْتَ المِیقاتَ وَ لا صَلَّیْتَ وَ لا لَبَّیْتَ ترجمه: امام(ع) به او فرمود: آیا به که وارد شدی، دو رکعت گزاردی و گفتی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: هنگام ورود به میقات، نیت و اندیشه ‏ات نایل شدن به زیارت خداوند و وصول به لقای پروردگار بود؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که می‏‌خواندی، آیا نیت کردی که به وسیله نماز، که بهترین اعمال و برترین حسنات بندگان است، به خداوند نزدیک شوی و به او تقرب جویی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگامی که می‏گفتی، نیت و اندیشه ‏ات این بود که زبانت را تنها به طاعات خداوند بگشایی و از همه گناهان فروبندی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: نه به میقات وارد شده‏ ای و نه نماز گزارده‏ ای و نه لبیک گفته‏ ای! بخش چهارم ثُمَّ قالَ لَهُ (ع) : اَدَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ صَلَّیْتَ؟ قالَ: نَعَمْ قالَ(ع): فَحینَ دَخَلْتَ الْحَرَمَ نَوَیْتَ اَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلی نَفْسِکَکُلَّ غِیْبَةٍ تَسْتَغِیبُهَا المُسْلِمِینَ مِنْ اَهْلِ مِلَّةِالاِْسْلامِ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ وَصَلْتَ مَکَّةَ نَوَیْتَ بِقَلْبِکَ اَنَّکَ قَصَدْتَ اللّه‏َ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَما دَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ لا رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ لا صَلَّیْتَ ترجمه: سپس امام(ع) به او فرمود: آیا به وارد شدی و را دیدی و گزاردی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آن هنگام که به حرم وارد شدی، قصد کردی که از مسلمانان و ملت اسلام و بی حرمتی به آبرو و شخصیت آنان را بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگامی که به رسیدی، چنین اندیشیدی و این گونه کردی که تنها به قصد خداوند آمده ‏ای (نه به قصد شهرت و تجارت و…؟!) شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه به حرم وارد شده ‏ای و نه کعبه را دیده‏ ای و نه نماز گزارده ‏ای! بخش پنجم ثُمَّ قالَ(ع): طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ مَسَسْتَ الاْرَکانَ وَسَعَیْتَ؟ قالَ: نَعَمْ قالَ(ع): فَحینَ سَعَیْتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ هَرَبتَ اِلَی اللّه‏ِ وَ عَرَفَ مِنْکَ ذلِکَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَما طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ لا مَسَسْتَ الاَْرْکانَ وَ لا سَعَیْتَ ترجمه: سپس امام(ع) فرمود: آیا کعبه را کردی و ارکان آن را نمودی و به جا آوردی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: هنگام سعی، چنین نیت کردی که به سوی خداوند می‌‏گریزی و به او پناه می‏‌بری و اوست که آگاه به نهان ‏هاست، و بر این نیت و اندیشه ‏ات آگاه است؟ (و تو را پناه می‏دهد)؟ گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، نه طواف کرده‏ ای و نه ارکان را مسّ نموده ‏ای و نه سعی به جا آورده‏ ای! ص ۲ از ۶ صفحه
بخش ششم: «ثُمَّ قالَ(ع) لَهُ: صافَحْتَ الْحَجَرَ وَ وَقَفْتَ بِمَقامِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَصَلَّیْتَ بِهِ رَکْعَتَینِ؟ قالَ: نَعَمْ فَصاحَ(ع) صَیْحَةً کادَ یُفارِقُ الدُّنیا ثُمَّ قالَ (ع) : آهٍ آهٍ، مَنْ صافَحَ الْحَجَرَ الاَْسْوَدَ فَقَدْ صافَحَ اللّه‏َتَعالی. فَانْظُرْ یا مِسْکین لا تُضَیِّعْ اَجْرَ ما عَظُمَ حُرْمَتُهُ وَتَنْقُضِ الْمُصافَحَةَ بِالْمُخالَفَةِ وَ قَبْضِ الْحَرامِ نَظیرَاَهْلِ الآثامِ ثُمَّ قالَ(ع): نَوَیْتَ حینَ وَقَفْتَ عِنْدَ مَقامِ اِبْراهیمَ (علیه السلام) اَنَّکَ وَقَفْتَ عَلی کُلِّ طاعَةٍ وَ تَخَلَّفْتَ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ صَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ اَنَّکَ صَلَّیْتَ بِصَلاةِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَ اَرْغَمْتَ بِصَلاتِکَ اَنْفَ الشَّیطانِ؟ قالَ: لا قالَ(ع) لَهُ: فِما صافَحتَ الحَجَر الاَسوَد وَ لا وَقَفتَ عِندَ المَقام وَ لا صَلّیتَ فیهِ رَکعَتینِ ترجمه: سپس امام(ع) به شبلی فرمود: با (۸) مصافحه کردی و به آن دست کشیدی و در (ع) ایستادی و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردی؟ شبلی گفت: آری در این هنگام، امام(ع) فریادی سوزناک برآورد و حالتی به او دست داد که نزدیک بود از دنیا برود (و روح مطهرش از شوق و خشیّت خداوند، به ملکوت آسمان‏ها پرواز کند)! سپس (به خود آمد و به ناله) گفت: آه...! آه…! و آن گاه فرمود: کسی که با مصافحه کند و به آن دست دهد، همانا با خداوند متعال مصافحه کرده است! پس، ای مسکین! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباه سازی و پیمانی این چنین عظیم را بشکنی و دستی را که در دست خداوند نهاده‏‌ای، به گناهانی بیالایی که گنهکاران به آن آلوده ‏اند سپس امام(ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز می‏خواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم(ع) بخوانی و با آن نماز، بینی را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) به او فرمود: پس، نه با حجرالاسود مصافحه کرده ‌ای و نه در مقام ابراهیم ایستاده ‌ای و نه در آنجا نماز گزارده‌‏ای! بخش هفتم ثُمَّ قَالَ (ع) لَهُ: أَشْرَفْتَ عَلَی بِئْرِ زَمْزَمَوَ شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْرَفْتَ عَلَی الطَّاعَةِ وَ غَضَضْتَ طَرْفَکَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا أَشْرَفْتَ عَلَیْهَا وَ لَا شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا! ترجمه: سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفته ‏ای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفته‏ ای و نه از آب آن نوشیده ‏ای! بخش هشتم ثُمَّ قَالَ لَهُ(ع): أَسَعَیْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ مَشَیْتَ وَ تَرَدَّدْتَ بَیْنَهُمَا؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ لَه(ع)ُ: نَوَیْتَ أَنَّکَ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا سَعَیْتَ وَ لَا مَشَیْتَ وَ لَا تَرَدَّدْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَة ترجمه: سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه » و ، کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان و و ترس وامید هستی (و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، سعی نکرده ‏ای و میان صفا و مروه راه نپیمودی! بخش نهم «ثُمَّ قَالَ(ع): أَ خَرَجْتَ إِلَی مِنًی؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): نَوَیْتَ أَنَّکَ آمَنْتَ النَّاسَ مِنْ لِسَانِکَ وَ قَلْبِکَ وَ یَدِکَ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا خَرَجْتَ إِلَی مِنی ترجمه: سپس امام (ع) فرمود: آیا از به سوی رفتی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آیا در منا، نیت و اندیشه ‏ات این بود که مردم را از زبان و قلب و دست خویش در امان بداری؟ گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، به منا نرفته ‏ای! ص ۳ از ۶ صفحه
بخش دهم ثُمَّ قَالَ(ع) لَهُ أَ وَقَفْتَ الْوَقْفَةَ بِعَرَفَةَ وَ طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِوَ عَرَفْتَ وَادِیَ نَمِرَةَ وَ دَعَوْتَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ عِنْدَالْمِیلِ وَ الْجَمَرَاتِ؟ قالَ: نَعَم قَالَ(ع) هَلْ عَرَفْتَ بِمَوْقِفِکَ بِعَرَفَةَ مَعْرِفَةَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَمْرَ الْمَعَارِف وَالْعُلُومِ وَ عَرَفْتَ قَبْضَ اللَّهِ عَلَی صَحِیفَتِکَ وَ اطِّلَاعَهُعَلَی سَرِیرَتِکَ وَ قَلْبِکَ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): نَوَیْتَ بِطُلُوعِکَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ أَنَّ اللَّهَ یَرْحَمُ کُلَّ مُوءْمِن وَ مُوءْمِنَةٍ وَ یَتَوَلَّی کُلَّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ قَالَ: لَا قالَ(ع): قَالَ فَنَوَیْتَ عِنْدَ نَمِرَةَ أَنَّکَ لَا تَأْمُرُ حَتَّی تَأْتَمِرَ وَ لَا تَزْجُرُ حَتَّی تَنْزَجِرَ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَنَوَیْتَ عِنْدَ نَمِرَةَ أَنَّکَ لَا تَأْمُرُحَتَّی تَأْتَمِرَ وَ لَا تَزْجُرُ حَتَّی تَنْزَجِرَ قَالَ لَا قَالَفَعِنْدَ مَا وَقَفْتَ عِنْدَ الْعَلَمِ وَ النَّمِرَاتِ نَوَیْتَ أَنَّهَاشَاهِدَةٌ لَکَ عَلَی الطَّاعَاتِ حَافِظَةٌ لَکَ مَعَ الْحَفَظَةِبِأَمْرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ؟ قالَ:لا قالَ(ع): فَمَا وَقَفْتَ بِعَرَفَةَ وَ لَا طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ وَ لَاعَرَفْتَ نَمِرَةَ وَ لَا دَعَوْتَ وَ لَا وَقَفْتَ عِنْدَ النَّمِرَاتِ ترجمه: سپس امام(ع) به او فرمود: آیا در صحرای (۹)توقف کردی و بر (۱۰)(کوه رحمت) بالا رفتی و (۱۱) را شناختی و نزد و (۱۲)، خداوند را خواندی و با وی به مناجات پرداختی؟ شبلی گفت : آری امام(ع) فرمود: آیا هنگام توقف در در این اندیشه بودی و این معرفت را فاصله یافتی که همه معارف و دانش‌‏ها از آن خداوند است و نامه اعمال و لوح سرنوشت تو در دست اوست، و همو بر نهان و قلبت آگاه است؟ شبلی گفت : نه! امام(ع) فرمود: آن‏گاه که از جبل‌الرحمة بالا می‏رفتی، در این اندیشه بودی که خداوند بر هر مرد و زن با ایمان، رحمت می‏‌آورد و آنان را زیر لوای ولایت خویش دارد؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: نزد نمرة قصد کردی که کسی را به کاری امر نکنی، مگر آنکه خودت آنرا انجام دهی، و از کاری نهی نکنی مگر اینکه خود از آن دوری گزینی؟ شبلی گفت : نه! امام(ع) فرمود: هنگام توقف نزد عَلم و نمرات(۱۳) به یاد داشتی که آنها شاهد تو و طاعت‏‌هایت هستند و همراه با نگهبانان الهی و به فرمان پروردگار آسمان‏ها، نگهبان تواند؟ گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، در عرفات توقف نکرده ‏ای و بر کوه رحمت بالا نرفته‏ ای و نمرة را نشناخته ‏ای و دعا نخوانده ‏ای و نزد نمرات درنگ ننموده ‏ای! بخش یازدهم ثُمَّ قَالَ(ع): مَرَرْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ صَلَّیْتَ قَبْلَ مُرُورِکَرَکْعَتَیْنِ وَ مَشَیْتَ بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ فِیهَا الْحَصَی وَمَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): فَحِینَ صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّهَا صَلَاةُ شُکْرٍ فِیلَیْلَةِ عَشْرٍ تَنْفِی کُلَّ عُسْرٍ وَ تُیَسِّرُ کُلَّ یُسْرٍ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ لَمْ تَعْدِلْ عَنْهُمَایَمِیناً وَ شِمَالًا نَوَیْتَ أَنْ لَا تَعْدِلَ عَنْ دِینِ الْحَقِّیَمِیناً وَ شِمَالًا لَا بِقَلْبِکَ وَ لَا بِلِسَانِکَ وَ لَابِجَوَارِحِکَ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ مِنْهَا الْحَصَینَوَیْتَ أَنَّکَ رَفَعْتَ عَنْکَ کُلَّ مَعْصِیَةٍ وَ جَهْلٍ وَ ثَبَّتَّکُلَّ عِلْمٍ وَ عَمَلٍ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ نَوَیْتَ أَنَّکَأَشْعَرْتَ قَلْبَکَ إِشْعَارَ أَهْلِ التَّقْوَی وَ الْخَوْفَ لِلَّهِعَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا مَرَرْتَ بِالْعَلَمَیْنِ وَ لَا صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ وَ لَامَشَیْتَ بِالْمُزْدَلِفَةِ وَ لَا رَفَعْتَ مِنْهَا الْحَصَی وَ لَامَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ ص ۴ از ۶ صفحه
ترجمه: سپس امام(ع) فرمود: از میان عَلمین (دو‌عَلم)(۱۴) گذر کردی و پیش از آن، دو رکعت گزاردی و به سوی وادی (۱۵) راه پیمودی و از آنجا سنگ‏های ریز برداشتی و به (۱۶) رفتی؟ گفت: آری امام(ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن، چنین اندیشیدی که این، شکر است در شب دهم ( ‏الحجه ) که سختی‏ها را آسان می‏گرداند و آرامش و آسایش به ارمغان می‏آورد؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که از میان دو‌علم می‏گذشتی و به راست و چپ منحرف نمی‏شدی، آیا در نیت و اندیشه‏‌ات قصد کردی که با قلب و زبان و دیگر اعضای بدنت از دین حق منحرف نگردی؛ نه به راست و نه به چپ؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام رفتن به مزدلفه وجمع آوری ریگ‏ها، آیا قصدت این بود که هرگناه و جهلی را از خویشتن دورسازی و به جای آن، عِلم و عمل بنشانی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن گاه که رفتی، قصدت این بود که شعار و شعور اهل و خشیت الهی را به قلبت بچشانی و با پارسایان همساز گردی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، از میان آن دو علم عبور نکرده ‌ای و دو رکعت نماز نخوانده‌‏ای وبه مزدلفه نرفته ‌ای و از آنجا ریگ بر نداشته‏‌ای و به مشعرالحرام واردنشده ‏ای! بخش دوازدهم ثُمَّ قَالَ (ع) لَهُ: وَصَلْتَ مِنًی وَ رَمَیْتَ الْجَمْرَةَ وَ حَلَقْتَ رَأْسَکَ وَذَبَحْتَ هَدْیَکَ وَ صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ وَ رَجَعْتَ إِلَیمَکَّةَ وَ طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِ؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): فَنَوَیْتَ عِنْدَ مَا وَصَلْتَ مِنًی وَ رَمَیْتَ الْجِمَارَ أَنَّکَبَلَغْتَ إِلَی مَطْلَبِکِ وَ قَدْ قَضَی رَبُّکَ لَکَ کُلَّ حَاجَتِکَ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا رَمَیْتَ الْجِمَارَ نَوَیْتَ أَنَّکَ رَمَیْتَ عَدُوَّکَ إِبْلِیسَ وَ غَضِبْتَهُ بِتَمَامِ حَجِّکَ النَّفِیسِ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا حَلَقْتَ رَأْسَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَطَهَّرْتَ مِنَالْأَدْنَاسِ وَ مِنْ تَبِعَةِ بَنِی آدَمَ وَ خَرَجْتَ مِنَ الذُّنُوبِکَمَا وَلَدَتْکَ أُمُّکَ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ نَوَیْتَ أَنَّکَ لَاتَخَافُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَنْبَکَ وَ لَا تَرْجُو إِلَّارَحْمَةَ اللَّهِ تَعَالَی؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا ذَبَحْتَ هَدْیَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ ذَبَحْتَ حَنْجَرَةَالطَّمَعِ بِمَا تَمَسَّکْتَ بِهِ مِنْ حَقِیقَةِ الْوَرَعِ وَ أَنَّکَاتَّبَعْتَ سُنَّةَ إِبْرَاهِیمَ ( علیه السلام ) بِذَبْحِ وَلَدِهِ وَ ثَمَرَةِ فُوءَادِهِ وَ رَیْحَانِ قَلْبِهِ وَحَاجَّهُ سُنَّتُهُ لِمَنْ بَعْدَهُ وَ قَرَّبَهُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَیلِمَنْ خَلْفَهُ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَعِنْدَ مَا رَجَعْتَ إِلَی مَکَّةَ وَ طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِنَوَیْتَ أَنَّکَ أَفَضْتَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَی وَ رَجَعْتَإِلَی طَاعَتِهِ وَ تَمَسَّکْتَ بِوُدِّهِ وَ أَدَّیْتَ فَرَائِضَهُ وَتَقَرَّبْتَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی؟ قَالَ: لَا قَالَ لَهُ زَیْنُ الْعَابِدِینَ(ع): فَمَا وَصَلْتَ مِنًی وَ لَا رَمَیْتَ الْجِمَارَ وَ لَا حَلَقْتَرَأْسَکَ وَ لَا أَدَّیْتَ نُسُکَکَ وَ لَا صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِالْخَیْفِ وَ لَا طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِ وَلَا تَقَرَّبْتَ ارْجِعْفَإِنَّکَ لَمْ تَحُجَّ فَطَفِقَ الشِّبْلِیُّ یَبْکِی عَلَی مَا فَرَّطَهُ فِیحَجِّهِ وَ مَا زَالَ یَتَعَلَّمُ حَتَّی حَجَّ مِنْ قَابِلٍ بِمَعْرِفَةٍوَ یَقِین ص ۵ از ۶ صفحه
ترجمه: سپس امام(ع) به فرمود: به رسیدی و ‏ها را سنگسار کردی و موهای سرت را زدودی و قربانی کردی و در نماز گزاردی و به بازگشتی و انجام دادی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: هنگام رسیدن به منا و ‏ها؛ آیا چنین اندیشیدی که به هدف خویش رسیده‏ ای و خداوند، خواسته‌‏هایت را برآورده است؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام سنگسار جمره‏ ها، اندیشه ‏ات این بود که دشمنت، و یاران او را سنگسار می‏کنی و به وسیله ارجمندت آنها را از خود می‏رانی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را می‏زدودی، آیا اندیشه ‏ات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگی‏ها پاک می‏کنی و آنچه را از مردمان برعهده ‏داری، بر می‏داری و از گناهان و آلودگی‏ها بیرون می‏آیی؛ همانند روزیکه از زاده شده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن در ، چنین اندیشیدی که از هیچ کس و هیچ چیز نداری و جز از خداوند و گناهانت نمی‏ترسی و به هیچ کس و هیچ چیز، مگر رحمت خداوند، امید نداری؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آیا هنگام قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازدیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی را ببُری و از سنت و سیره ابراهیم(ع) پیروی کنی؛ که با کردن فرزند خویش و میوه دلش برای رضای خداوند، این سنت را بر پا ساخت و برای مردمان پس از خود به یادگار نهاد؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به بازگشتی و طواف‌افاضه را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شده ‏ای و اینک به سوی طاعت او روی آورده ‏ای و به محبت وی چنگ زده ‏ای و فرمان‏های واجب او راانجام داده‏ ای و به ‏ و نزدیکی به خداوند دست یافته ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام سجاد (ع) به او فرمود : پس، به نرسیده ‏ای، و جَمره‌‏ها را سنگسار نکرده‌‏ای وموهایت را نزدوده ‌ای و قربانی نکرده ‌ای و و اعمالت را انجام نداده‌‏ای و در مسجد خیف نماز نگزارده‏‌ای و طواف افاضه را به جای نیاورده‌‏ای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافته‌‏ای! بازگرد که نگزارده‌‏ای! در این هنگام به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیر خویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست واز آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشتر معارف و علوم و رموز حج پرداخت [ و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گُزارد ] - علی اکبر مظاهری پی نوشت ها: ۱. - ج دهم ص ۱۶۶ شبلی کیست؟ الف ـ افراد متعددی به شبلی ملقب بوده ‏اند که نزدیک‏ترین آن‏ها به عصر ائمه علیهم ‏السلام، ابوبکر، دُلف بن جحد است، که تقریباً دو قرن پس از شهادت امام سجاد (ع) به دنیا آمده است از این رو هیچ یک از شبلی ‏ها نمی‏توانند مستقیماً از امام سجاد(ع) روایت کنند ب ـ چون این حدیث به سبک و وزن سخنان مأثور از امامان معصوم نیست، لذا گفته شده که ممکن است این روایت، سخنان بعضی از عرفا بوده که به تدریج به امام سجاد(ع) نسبت داده شده است، لکن این گونه روایات نه تنها مخالف با سایر روایات نیست، بلکه هماهنگ با سایر معارف اسلامی هم هست لذا کاستی در سند، مانع استفاده از متن بلند و نورانی آن نیست ج ـ ترتیب برخی مناسک در این روایت برابر ترتیب فقهی نیست، زیرا امام سجاد (ع) در این حدیث، درصدد بیان احکام حج و تکالیف ظاهری حج‏گزاران نبوده است ، ص ۳۴۴ ۲. مانند کندن مو، نگاه کردن به آینه، صید کردن و عطر زدن و… ۳. قال: فحین‌ احرمت، نویت انک حرمت علی نفسک کل محرم حرمه اللّه‏ عزوجل ۴. ، ص ۳۴۴ ـ ۳۴۳ ۵. این متن از کتاب شرح النخبه از سید عبداللّه‏ سبط محدث جزایری نقل شده است، ضمن این‏که اصل متن در کتاب ص ۳۴۴ ـ ۳۴۷نیز آمده است ۶. مکانی است که اعمال حج از آنجا آغاز می‏گردد ۷. لباس احرام باید نادوخته(خیاطی‌نشده) باشد ۸. سنگی سیاه که در یکی از گوشه ‌های کعبه قرار دارد ۹. صحرایی است به طول ۱۲ و عرض ۵/۶ کیلومتر، در فاصله ۲۱ کیلومتری شمال مکه ۱۰. کوهی در صحرای عرفات ۱۱. مکانی در نزدیکی عرفات و دارای مسجدی به نام حضرت ابراهیم (ع)، یا نمره نام‏گذاری شده است ۱۲. سنگسار گاه‏ها، سنگسار کردن شیطان و اهریمنان ۱۳. منطق‌ه‏ای در صحرای عرفات، با علامت‏های مخصوص ۱۴. علامت‏هایی است برای تعیین حدود حرم ۱۵. نام صحرایی است ۱۶. کوهی است در وادی مزدلفه ص ۶ از ۶ صفحه التماس دعا
به نام خدا هنگامی که علیه‌السلام از سفر بازگشت شخصی به نام که او نیز حج گزارده بود، به استقبال امام شتافت امام علیه السلام از او پرسید: ای شبلی! آیا حج گزاردی؟ شبلی گفت: آری فرزند پیامبر! امام (ع) فرمود: آیا به فرود آمدی و جامه ‌های دوخته را از تن درآوردی و کردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آن گاه که به میقات فرود آمدی و جامه‌هایت را درآورده، کردی و خواستی بپوشی آیا چنین نیت کردی که را نیز از خویشتن دورگردانی و را در برکنی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که جامه ‏های دوخته را از تن بیرون می‏آوردی، آیا قصد کردی که از و و امور شبهه ‏ناک نیز به درآیی ؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که آلودگی‏های بدن خویش را با می‏زدودی، آیا در این اندیشه بودی که خویشتن را نیز از رذیلت‏ها و گناهان بشویی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه به میقات فرود آمده ‏ای و نه از لباس دوخته جدا شده ‏ای و نه غسل کرده ‏ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا نظافت کردی و شدی، (لباس احرام پوشیدی) و کردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آن‏گاه که نظافت می‏کردی و احرام می‏بستی و نیّت حج می‏نمودی، آیاقصدت این بود که با نور توبه و بازگشتی خالصانه به سوی خداوند، پلیدی‏ها وگناهان جانت را نیز بزدایی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام در این اندیشه بودی که علاوه بر آنچه در حال اِحرام، بر تو می‏گردد (هر چه را خداوند) برای همیشه حرام فرموده است نیز بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه ! امام (ع) فرمود: هنگام بستن پیمان حج، اندیشیدی که هر قید و بند غیر خدایی را از خویشتن بگشایی و تنها در گرو پیمان خداوند باشی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه نظافت کردی و نه مُحرم شده ‏ای و نه پیمان حج بسته ‏ای! امام (ع) به او فرمود: آیا به که وارد شدی، دو رکعت گزاردی و گفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام ورود به میقات، نیت و اندیشه‏ ات نایل شدن به زیارت خداوند و وصول به لقای پروردگار بود؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که نماز احرام می‏‌خواندی، آیا نیت کردی که به وسیله نماز، که بهترین اعمال و برترین حسنات بندگان است، به خداوند نزدیک شوی و به او تقرب جویی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که لبیک می‏گفتی، نیت و اندیشه ‏ات این بود که زبانت را تنها به طاعات خداوند بگشایی و از همه گناهان فروبندی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: نه به میقات وارد شده ‏ای و نه نماز گزارده ‏ای و نه لبیک گفته‏ ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به وارد شدی و را دیدی و نماز گزاردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آن هنگام که به حرم وارد شدی، قصد کردی که از مسلمانان و ملت اسلام و بی حرمتی به آبرو و شخصیت آنان را بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که به رسیدی، چنین اندیشیدی و این گونه نیت کردی که تنها به قصد خداوند آمده ‏ای (نه به قصد شهرت و تجارت و…؟!) شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه به حرم وارد شده ‏ای و نه کعبه را دیده ‏ای و نه نمازگزارده‏ ای! سپس امام (ع) فرمود: آیا کعبه را کردی و ارکان آن را مسّ نمودی و به جا آوردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام سعی، چنین نیت کردی که به سوی خداوند می‏‌گریزی و به او پناه می‏بری و اوست که آگاه به نهان ‏هاست، و بر این نیت و اندیشه ‏ات آگاه است؟ (و تو را پناه می‏دهد)؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه طواف کرده ‏ای و نه ارکان را مسّ نموده ‏ای و نه سعی به جا آورده ‏ای! سپس امام (ع) به شبلی فرمود: با مصافحه کردی و به آن دست کشیدی و در علیه السلام ایستادی و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردی؟ شبلی گفت: آری در این هنگام، امام (ع) فریادی سوزناک برآورد و حالتی به اودست داد که نزدیک بود از دنیا برود (و روح مطهرش از شوق و خشیت خداوند، به ملکوت آسمان‏ها پرواز کند)! سپس (به خود آمد و به ناله) گفت: آه...! آه…! و آن گاه فرمود: کسی که با حجر الاسود مصافحه کند وبه آن دست دهد، همانا با خداوند متعال مصافحه کرده است! پس، ای مسکین! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباه سازی و پیمانی این چنین عظیم را بشکنی ودستی را که در دست خداوند نهاده‏ ای، به گناهانی بیالایی که گنهکاران به آن آلوده ‏اند ص ۱ از ۳ صفحه
سپس امام (ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز می‏خواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم علیه السلام بخوانی و با آن نماز، بینی را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) به او فرمود: پس، نه با حجر‌الاسود مصافحه کرده ‏ای و نه در مقام ابراهیم ایستاده ‏ای و نه در آنجا نماز گزارده ‏ای سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفته ‏ای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفته ‏ای و نه از آب آن نوشیده‏ ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه و ، کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان و و ترس و امید هستی(و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، سعی نکرده‏ ای و میان صفا و مروه راه نپیمودی! سپس امام (ع) فرمود: آیا از مکه به سوی رفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا در منا، نیت و اندیشه ‏ات این بود که مردم را از زبان و قلب و دست خویش در امان بداری؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، به منا نرفته ‏ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا در صحرای توقف کردی و بر (کوه رحمت) بالا رفتی و را شناختی و نزد و خداوند را خواندی و با وی به مناجات پرداختی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا هنگام توقف در عرفات در این اندیشه بودی و این معرفت را فاصله یافتی که همه معارف و دانش‏ها از آن خداوند است و نامه اعمال و لوح سرنوشت تو در دست اوست، و همو بر نهان و قلبت آگاه است؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن‏گاه که از جبل‌الرحمة بالا می‏رفتی، در این اندیشه بودی که خداوند بر هر مرد و زن با ایمان، رحمت می‏آورد و آنان را زیر لوای ولایت خویش دارد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: نزد نمرة قصد کردی که کسی را به کاری امر نکنی، مگر آنکه خودت آنرا انجام دهی، و از کاری نهی نکنی مگر اینکه خود از آن دوری گزینی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام توقف نزد علم و نمرات به یاد داشتی که آنها شاهد تو و طاعت ‏هایت هستند و همراه با نگهبانان الهی و به فرمان پروردگار آسمان‏ها، نگهبان تواند؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، در عرفات توقف نکرده ‏ای و بر کوه رحمت بالا نرفته ‏ای و نمرة رانشناخته ‏ای و دعا نخوانده ‏ای و نزد نمرات درنگ ننموده ‏ای! سپس امام (ع) فرمود: از میان (دو علم) گذر کردی و پیش از آن، دو رکعت نماز گزاردی و به سوی وادی راه پیمودی و از آنجا سنگ‏های ریز برداشتی و به رفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن، چنین اندیشیدی که این، شکر است در شب دهم ذی ‌الحجه که سختی‏ها را آسان می‏گرداند و آرامش و آسایش به ارمغان می‏آورد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که از میان دو علم می‏گذشتی و به راست و چپ منحرف نمی‏شدی، آیا در نیت و اندیشه ‏ات قصد کردی که با قلب و زبان و دیگر اعضای بدنت از دین حق منحرف نگردی؛ نه به راست و نه به چپ؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام رفتن به مزدلفه وجمع آوری ریگ‏ها، آیا قصدت این بود که هر گناه و جهلی را از خویشتن دورسازی و به جای آن، علم و عمل بنشانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن گاه که مشعرالحرام رفتی، قصدت این بود که شعار و شعور اهل تقوا و خشیت الهی را به قلبت بچشانی و با پارسایان همساز گردی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، از میان آن دو علم عبور نکرده ‏ای و دو رکعت نماز نخوانده ‏ای وبه مزدلفه نرفته ‏ای و از آنجا ریگ بر نداشته‏‌ای و به مشعرالحرام وارد نشده‌ای! ص ۲ از ۳ صفحه
سپس امام (ع) به شبلی فرمود: به رسیدی و ‌ها را سنگسار کردی و موهای سرت را زدودی و قربانی کردی و در نماز گزاردی و به مکه بازگشتی و انجام دادی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام رسیدن به منا و سنگسارجمره ‏ها؛ آیا چنین اندیشیدی که به هدف خویش رسیده‏ ای و خداوند، خواسته ‏هایت را برآورده است؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام سنگسار جمره‌‏ها، اندیشه‌‏ات این بود که دشمنت، شیطان و یاران او را سنگسار می‏کنی و به وسیله حج ارجمندت آنها را از خود می‏رانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را می‏زدودی، آیا اندیشه‏ ات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگی‏ها پاک می‏کنی و آنچه را از مردمان برعهده‏ داری، بر می‏داری و از گناهان و آلودگی‏ها بیرون می‏آیی؛ همانند روزیکه از مادر زاده شده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن در مسجد خیف، چنین اندیشیدی که از هیچ کس و هیچ چیز نداری و جز از خداوند و گناهانت نمی‏ترسی و به هیچ کس و هیچ چیز، مگر رحمت خداوند، امید نداری؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آیا هنگام قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازدیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی طمع را ببری و از سنت و سیره ابراهیم‌علیه‌السلام پیروی کنی؛ که با قربانی کردن فرزند خویش و میوه دلش برای رضای خداوند، این سنت را بر پا ساخت و برای مردمان پس از خود به یادگار نهاد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به مکه بازگشتی و را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شده‏‌ای و اینک به سوی طاعت او روی آورده‏‌ای و به محبت وی چنگ زده‌‏ای و فرمان‏های واجب او راانجام داده‌‏ای و به ‏ و نزدیکی به خداوند دست یافته ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام سجاد علیه السلام به او فرمود: پس، به منا نرسیده ‏ای، و جمره‏ ها را سنگسار نکرده ‏ای وموهایت را نزدوده‌‏ای و قربانی نکرده‏‌ای و مناسک و اعمالت را انجام نداده‌‏ای و در مسجد خیف نماز نگزارده ‌ای و طواف افاضه را به جای نیاورده ‏ای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافته‏‌ای! بازگرد که نگزارده‌‏ای! در این هنگام به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیرخویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست واز آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشترمعارف و علوم و رموز حج پرداخت و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گزارد... ص ۳ از ۳ صفحه
🕋👆🏻🕋 🕋👆🏻🕋
علیه‌السلام در ، و زیاد بخوانید - ج ۵ ص ۲۷۲ 🍁🍃🍃🍁
‌ 🥀🏴🥀 : علیه السلام به؛ 🚩 علیه السلام و،🚩 علیه ‌السلام .🚩 شما را به ترس از سفارش میكنم به روی نیاورید، گرچه به سراغ شما آید، و بر آنچه از دنیا از دست میدهید اندوهناك مباشید. را بگویید، و برای پاداش الهی عمل كنید. ستمگر و ستمدیده باشید. { شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و كسانی را كه ، به از خدا، و در امور زندگی، و ایجاد و آشتی در میانتان سفارش میكنم.} خدا را ! خدا را ! درباره ، نكند آنان گاهی سیر و گاه گرسنه بمانند، و حقوقشان ضایع گردد. خدا را ! خدا را ! درباره ، حقوقشان را رعایت كنید كه وصیت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) شماست، همواره به خوشرفتاری با همسایگان سفارش میكرد تا آنجا كه گمان بردیم برای آنان ارثی معیّن خواهد كرد. خدا را ! خدا را ! درباره ، مبادا دیگران در عمل كردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند. خدا را ! خدا را ! درباره همانا كه شماست. خدا را ! خدا را ! درباره ، تا هستید آن را خالی مگذارید، زیرا اگر خلوت شود مهلت داده نمیشوید. خدا را ! خدا را ! درباره با اموال و جانها و زبانهای خویش در راه خدا. بر شما باد؛ به با یكدیگر، و همدیگر، مبادا از هم روی گردانید، و پیوند را از بین ببرید. و را ترك نكنید كه بدهای شما بر شما مسلط میگردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد. 》سپس فرمودند: 《 ای فرزندان عبدالمطلب ! مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید - دست به کشتار بزنید - و بگویید: امیر مومنان كشته شد. بدانید جز كشنده من كسی دیگر نباید كشته شود. درست بنگرید ! اگر من از ضربت او مُردم، او را تنها یك ضربت بزنید، و او رامُثله نکنید - دست و پا و دیگر اعضای او را نبرید. من از رسول خدا(صلوات الله علیه) شنیدم كه فرمود: [ بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هر چند سگ دیوانه باشد. ] - ۴۷ 🥀 🥀 🥀
علیه السلام آدم زمانی که را بنا کرد و به آن کرد؛ گفت خدایا برای هر عمل کننده اجری است، من نیز خانه را بنا کردم، در ازای آن خطای من را ببخش - ج ۱۱ ص ۱۷۹ 🍃🍃✨🍃🍃
علیه السلام الرَّاوِیَةُ لِحَدِیثِنَا یَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شِیعَتِنَا، أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِد کسی که ما را روایت کند؛ و دلهای شیعیانِ‌مان را استوار سازد؛ از هزار عابد بهتر است - ج ۱ ص ۴۰ - ج ۱ ص ۳۳ ح ۹ 🍃✨✨🍃