eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
592 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
50 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 🌸✨🌸✨ 30 گلچین از نهج البلاغه با ترجمه و تفسیر روز صبح گلچینی از نهج البلاغه : های حضرت امیر المومنین(ع) مطلب شامل گلچینی از نامه ۳۱ نهج البلاغه است که امیرالمومنین (ع) به فرزند برومندشان امام حسن مجتبی (ع) نوشته اند. ▫️این نامه شامل نکات بسیار ارزنده اخلاقی، تربیتی و عرفانی است.که در کانال تلگرامی همسفران دیار طغرالجرد منتشر شده است. برای آن دسته از عزیزانی که در کانال ایتای همسفران عضو شدند، منتشر می شود. بی شک مطالعه دقیق و عمل به آنها می تواند موجب سعادت زندگی دنیا و آخرتمان باشد. ▫️امید است همه شما عزیزان با مطالعه این 30 گلچین از نهج البلاغه و عمل به فراگرفته ها، زمینه رشد اخلاقی و معنوی خود را فراهم نمایید. یقیناً اهل بیت (ع) گنجینه های علوم الهی پیامبر اسلام (ص) هستند که استفاده از سخنان گرانقدرشان و عمل به آنها مایه هدایت و نجات انسانهاست.  این میان، نهج البلاغه بزرگترین کتاب انسان ساز بعد از قرآن کریم است که شامل سخنرانی ها ، نامه ها و سخنان حکمت آمیز امام العارفین، امیرالمومنین حضرت علی (ع) می باشد. اول: ۱- مَنْ تَرَكَ الْقَصْدَ جَارَ ترجمه: هرکسی که میانه رو نباشد، منحرف می شود. ▫️میانه روی یعنی رعایت کردن تعادل و حد وسط در هر کاری؛ (نه کمتر نه بیشتر از اندازه مورد نیاز) و برای پیدا کردن حد تعادل هر چیز باید هم از عقل و هم دستورات دینی کمک گرفت و اگر کار را در حد تعادل انجام ندهیم نمی توانیم بنده خدا باشیم و از اطاعت درست فرمان او منحرف و دور خواهیم شد. 🍃🌼https://eitaa.com/Yareanehamra🌼
همسفران دیار طغرالجرد
 🌷🌹🌷🌹 #قسمت صد و سی و چهارم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید حسین رشیدی 🌷 (
 🌷🌹🌷🌹 صد و سی و پنجم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید حسین رشیدی 🌷 ( قسمت آخر ) خاطره دکترحسین رشیدی :  ▫️با وجود همدلی ها و همراهی های قابل تقدیر، برخی مسائل و مشکلات ناشی از اوضاع فرهنگی، خانواده‌ی شهدا را آزار می‌داد. کم لطفی ها، بی مهری ها، زخم زبان ها و گاه نمک بر زخم پاشیدن ها راه را بر همسران شهیدان بیش از پیش ناهموار می‌کرد. وافر همسران شهدا به یادگاران شهدا و احساس مسئوليت جدی برای تربیت درست آن‌ها، جایی برای گله و شکایت نمی گذاشت. ▫️چه ناملایمات و گله هایی که در سفره خانه دلشان مکتوم ماند. به قول دکتر شریعتی: « سرمایه ی هر دلی حرف‌های است که برای نگفتن دارد». و خانواده‌ی شهدا و به ویژه همسران ایشان، چه اندوخته ی فراوانی از این نوع سرمایه دارند که تاکنون به خوان یغمای فهم های عادی نسپرده اند. رسالت همسر شهید : ▫️به راستي امروز بعد از قریب چهل سال باید اذعان کرد که همسر شهید انصافاً نقش مادر و پدر را به خوبی و به نحو بسیار شایسته ای ایفا کرده و بحمدالله در این زمینه دین خود را به شهید به خوبی ادا نموده. ای‌کاش همه‌ی ما بعد از چند دهه که از دفاع مقدس گذشته است می توانستیم پیش وجدان خود ادعا داشته باشیم که خوب و درست عمل کرده ایم. ▫️میراث داران و رهروان واقعی راه شهدا، آنانی هستند که دین خود را به آن‌ها ادا کرده و تمام لحظات زندگی خود را با یاد شهید زیسته و امانتدار صادقی بوده‌اند، نه آنان که از نام شهدا برای اهداف خود بهره ها برده اند. ▫️بحمدالله، نتیجه ی زحمات و تلاش شبانه روزی و طاقت فرسای همسر شهید به بار نشست و فرزندانی صالح و شایسته و تحصیل‌کرده تحویل جامعه شد که سلامتی، سعادت و توفیق روزافزونشان را از درگاه پروردگار شهدا و صدیقین، مسألت می نماییم.   که رنگ و بوی منش رسول خدا (ص) و اوصیاء او را داشت. : برادر شهید، حاج احمد رشیدی : ▫️برای افراد خودخواه ارزشی قائل نبود. اگر در معابر عمومی در جایی می ایستاد با مردم عادی و تهی دست بیشتر می‌جوشید و با آن‌ها به گرمی صحبت و احوال پرسی می‌کرد.  ▫️صبر و استقامت فوق العاده ای داشت. از کار کردن عار نداشت وقتی من پس از شهادت او برای تکمیل پرونده اش به کارخانه زغال شویی رفته بودم، تمامی‌کارگران چنان ناراحت بودند که گویی یکی از اعضای خانواده را از دست داده‌اند. هر کس را می‌دیدم از من که برادرش بودم، بیشتر متأثر بود. چند تن از کارگران می‌گفتند که کمتر وقتی بود که برای غذا خوردن به کانتین کارمندان برود. غالبا روی نوبت از خانه غذا می آوردیم و با هم می‌خوردیم. بعضی اوقات پس از انجام کارهای خود، بیل به دست می‌گرفت و با ما کار می‌کرد از انجام این گونه کارها ابایی نداشت زیرا که پیشوایان بزرگ دین را الگو قرار داده بود، در زندگی برای نزدیکان و آشنایان، یک معلم اخلاق بود. نامه شهید حسین رشیدی🌷 "بِسمِ‌اللهِ اَلرَّحمنِ اَلرَّحیمِ"  «وَلاتَحسَبَنَّ اَلَّذینَ قُتِلوُا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» "مپندارید کسانی که درراه خدا کشته شده‌اند، مردگانند بلکه زنده اند و نزد پروردگار شان روزی می‌خورند."   جانب حسین رشیدی با آگاهی کامل و به میل خود به جبهه‌های حق علیه باطل روان شدم تا از اسلام عزیز در مقابل ملحدان دفاع کنم. ▫️لازم شد چند سطری در این باره بنویسم. به کسی بدهکار نمیباشم مگر خیلی جزئی که نمی‌دانم و همچنین از کسی طلبکار نیستم. ▫️سرپرستی فرزندانم به عهده‌ ی همسرم می‌باشد. تا زمانی که خود همسرم حاضر به سرپرستی از آن‌ها باشد. چنانچه از سرپرستی بچه‌ها صرف نظر کرد، بر عهده مادر و پدر و برادرم، احمد، می‌باشد. اگر به خواست خدا شهید شدم در صورتی که حاجی (مستطیع) باشم، ماشینم را بفروشید و از آن هزینه حجّم را بردارید و مقداری خرج و باقیمانده هم از آن فرزندانم باشد، در صورت شهید شدن جنازه ام را در طغرالجرد دفن کنید. «وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَت اللهِ وَ بَرَکاتُه» نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷 🌷🌹https://eitaa.com/Yareanehamra🌹🌷
همسفران دیار طغرالجرد
 🌷🌹🌷🌹 #قسمت صد و چهل و هشتم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید محمدحسین رشیدی
 🌷🌹🌷🌹 صد و چهل و نهم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید محمدحسین رشیدی 🌷 ( قسمت دوم ) : خواهر شهید : گفت: «بلند شو، تو باید درس بخوانی، موقع امتحانات ثلث سوم است. محمّدحسین گفت: «مادر، من و محمّد رشیدی اگر شهید شویم با هم اگر مفقود، اسیر و جانباز هم شویم، با هم می شویم و اگر هم برگردیم با هم بر می گردیم.» ⚡️آن شب هیچکس نمی‌دانست، در سر محمّدحسین چه می گذرد. شاید تا صبح خواب نرفت.  ⚡️ساکسش را آماده کرده بود و لحظه شماری می‌کرد. صبح، بعد از رفتن پدر و مادرم، ساکش را با کتاب‌های مدرسه برداشت و به مدرسه رفت ظهر برای گذاشتن کتاب‌ هایش، به خانه آمد و برای آخرین بار به عقب برگشت و خانه را نگاه کرد و گفت: « خداحافظ». می‌دانستم واقعا دارد می‌رود آینه و قرآن برایش درست می‌کردم و یک کاسه آب دنبال سرش می ریختم. بوسه ای بر پیشانی اش می زدم و می گفتم: « برای هم دعا کن و شفیع ما باش». چه غریبانه رفت! شهادت ⚡️چند روز از رفتن محمد حسین گذشت. شبی در ده مان که اطراف طغرالجرد بود، همگی کنار فانوس کوچکی نشسته بودیم و با همدیگر صحبت می‌کردیم و خوشحال بودیم که محمّدحسین پانزده روز دیگر می آید. امّا دریغا نمی دانستیم که او به شهادت رسیده و شاید روحش در آن لحظات کنار ما بود. ⚡️صبح روز بعد یک نفر با ماشین به روستا آمد و از ما خواست که به طغرالجرد برگردیم. وقتی از ایشان علت را پرسیدیم گفت: «مادر بزرگتان فوت کرده است». همه با ناراحتی سوار شدیم و به طغرالجرد آمدیم. ⚡️ناگهان دیدیم مادر بزرگمان عصا زنان و گریه کنان به طرف خانه‌ی ما می آید. در این لحظه صدای شیون و فریاد مادرم بلند شد و گفت: «محمّدحسینم از دستم رفت». به حدی بی تابی کرد که همه‌ی همسایه های اطراف متوجه شدند. وقتی وارد خانه شدیم، پدرم را دیدم که ناله کنان و اشک ریزان به دور خانه می گردد، مثل اینکه چیزی گم کرده باشد. اهل خانواده آن روز در فراقش گریستیم ولی او به آرزویش رسیده بود. ⚡️پیکر مطهر و معصومش به گونه ای بود که به هیچکدام از ما اجازه خداحافظی ندادند. ⚡️روز تشییع‌جنازه فرا رسید و او همراه دوست وهمرزمش تشییع شد و در کنار دوستان شهیدش در گلزار شهدای طغرالجرد آرام گرفت. ⚡️در بین شهدا، دوستانی خالص بودند که با همدیگر عهد کرده بودند که در همه حال با هم باشند و هیچ گاه از یکدیگر جدا نشوند. شهیدان محمّد رشیدی و محمّدحسین رشیدی مصداق بارز این پیمان محکم بودند. هم سن و سال بودند. با هم در ستاد اعزام، نام نویسی کردند و با هم اعزام شدند و هر دو در چهارم خردادماه، در منطقه‌ی عملیاتی فاو به شهادت رسیدند. ⚡️ یک روز بعد از تشییع، پستچی به در خانه آمد و نامه ای را تحویل داد. نامه اش را پست کرده بود و در آن به گریه نکردن بعد از شهادتش و حفظ حجاب توصیه کرده بود. ادامه دارد... نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
 🌷🌹🌷🌹 #قسمت صد و چهل و نهم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید محمدحسین رشیدی
 🌷🌹🌷🌹 صد و پنجاه (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید محمدحسین رشیدی 🌷 ( قسمت آخر ) راوی : خواهر شهید: شهید: ⚡️محمّدحسین به نماز اوّل وقت خیلی اهمیت می‌داد. یک روز صبح کسی او را بیدار نکرد و نمازش قضا شد. یادم هست که بابت قضا شدن نمازش گریه می‌کرد. مسأله ی حجاب خیلی اهمیت می‌داد. وقتی هفت سالم بود به مادرم تأکید می‌کرد که حتما برایم چادری تهیه کند. ⚡️اگر لباس هایش نیاز به دوختن داشت خودش می دوخت. هر وقت لباس هایش را می شستم هدیه ی کوچکی به من می‌داد؛ مثلا: یک مداد یا خط کش یا یکی دو تومان (بیست ریال) پول.   وقت نوحه ی «یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه» را می‌شنوم یاد آن روزی می افتم که برادرم غریبانه از خانه بیرون رفت و هیچکس نبود که حتی برایش آینه و قرآن بگیرد. شالله بتوانیم ادامه دهنده ی راهشان باشیم.   نامه شهید محمّدحسین رشیدی ⚡️با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و سلام به شهیدان راه حق و حقیقت. ⚡️پدر و مادر عزیزم! از این‌که هنگام اعزام به جبهه بدون خداحافظی آمدم، ببخشید، زیرا آن روز شما به کرمان رفته بودید. از شما پدر و مادر عزیز خواهشمندم در نبود من، هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید، پس از مرگ یا شهادت من، در مقابل مردم گریه نکنید و هر چه می توانید صبر و استقامت و شکیبایی از خود نشان دهید. ⚡️امّا شما خواهرانم، حجاب خود را حفظ کنید و شما برادران، درس بخوانید تا الگوی دیگر شاگردان باشید. ⚡️دو هزار تومان درراه خدا به فقراء بدهید تا اگر بدهی به کسی دارم از طرفش صدقه داده باشم و مدیون نمانم و اگر به کسی قرضی، دینی دارم، بپردازید و از هر کس طلب دارم می بخشم و از همه التماس دعا دارم.   کس هر جا باشد مرگ دامنگیر اوست و به سراغ او می آید. یک بار خدای‌ناکرده نگویید کسی مرا به جبهه برد و مرا کشت، خودم رفتم. شهادت درراه خدا بهتر از مرگ در بستر است. خداحافظ 2/28 /1365 نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
 🌷🌹🌷🌹 #قسمت صد و پنجاه و یکم(کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید حسن رشیدی طغرالجردی نام
 🌷🌹🌷🌹 صد و پنجاه و دوم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) (قسمت آخر ) خاطره پاسدار جانباز اسماعیل رشیدی : ⚡️من هم درجبهه بودم نزد من آمد وگفت که می‌خواهد به مرخصی برود. ای دادم که برای همسرم، یعنی خواهرش ببرد. رفت وبرگشت. جواب نامه را با مقداری آجیل و چیزهای دیگر برایم آورد. سه ماهی که جبهه بود گاه گاهی پیش من می آمد و گاهی هم من به او سر می زدم. ⚡️چند روز به عملیات کربلای چهار مانده بود. در جنگل بودیم، ایشان پیش من آمد و یکی دو ساعتی ماند. بعد خداحافظی کرد ورفت.  ⚡️چند روز از عملیات کربلای ۵ گذشته بود. ما از عملیات برگشته بودیم، چند نفر از بچّه های طغرالجرد را که در گردان ۴۱۱ بودند، دیدم. احوال بقیه بچّه ها را گرفتم یکی را اسم بردند و گفتندکه شهید شده‌اند از حسن پرسیدم، اوّل گفتند زخمی شده بعد گفتند : شده. یازده نفر از بچه های طغرالجرد شهید شده بودند. سه روز مرخصی گرفتم آمدم، به مراسم هفتم رسیدم و دوباره به جبهه برگشتم.   تشرّف به کربلا خاطره ای از زبان مادر شهید :  ⚡️چندسالی از جنگ گذشته بود. هنوز صدام در عراق حاکمیت می‌کرد. شبی خواب شهید را دیدم. از درب اتاق واردشد ومی خندید. به او گفتم: «بیا بنشین». گفت: «می خواهم به کربلا بروم». گفتم: « مرا هم ببر». گفت: «شما چند وقت دیگر با بابا می روید». گفتم: « برا ی چه می روی کربلا؟» گفت: « می‌روم کربلا دیپلمم رابگيرم. شما گفتی دیپلمت را بگیر. حالا می‌روم، بگیرم». ⚡️مدت زیادی از این خواب نگذشته بود که از طرف بنیاد شهید به ما اطلاع دادند که باید به کربلا بروید. این گونه بودکه توفیق تشرف به کربلای معلا را با بشارت شهید پیدا کردیم.   نامه شهید حسن رشیدی : ⚡️خداوند می‌فرماید: «کسی که مرا را طلبید مرا درمی یابد و کسی که من را دریافت می شناسد وکسی که مرا شناخت دوستم داشته، وکسی که من را دوست داشته، عاشقم می‌شود وکسی که عاشق من شد عاشقش می شوم و کسی که من عاشقش شدم او را می‌کشم وچون برهر کشتنی، دیه ای واجب است کسی که کشته ی من شد، خودم خونبهای او هستم.» که روی زیبای یار را دید، دیگر نتوانست تحمل کند و پروانه وار برگرد شمع وجودش چرخید و سوخت و آن گاه آسوده خاطر شد که حق خود را برای معبودش ادا کرده است.  ⚡️بنده ی حقیر سراپا تقصیر حسن رشیدی، گواهی می دهم به وحدانیّت رب العالمین و رسالت خاتم النبین (ص) و امامت مولایم علی ابن ابیطالب (ع) ویازده فرزندش وجانشین بر حق دوازدهمین امام. نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
🌷🌷🌷 نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، پنجشنبه ها ( قسمت آخر زندگینامه شهید محمود محسن بیگی آینده بر اساس تاریخ شهادت، اولین قسمت زندگی نامه شهید عباس محسن بیگی منتشر خواهد شد. نامه شهید محمود محسن بیگی "بِسمِ اَلله الرَّحمنِ الرَّحیمِ" 《قال الحسین علیه السلام: «اَلاتَرَون اَنَّ الحَقَّ لایُعمَلُ بهِ وَ اَنَّ الباطِلَ لایُتَناهی عَنهُ، لِیَرغَب المُومنُ فی لِقاءِ اللهّ مُحِقّاً».》  ☆آیا نمی بینید به حق عمل نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌شود پس مؤمن در چنین اوضاعی باید تن به شهادت درراه خدا بدهد. ☆ با درود فراوان به رهبر انقلاب اسلامی ایران و با درود گرم به رزمندگان اسلام که علیه کفر قاطعانه می جنگند و این مزدوران را به هلاکت و به نابودی می‌کشانند و به خواست خداوند بزرگ هر چه زودتر این از خدا بیخبران را نابود و سرکوب می نمایند. به راستی خداوند جان‌ها و مال های مؤمنین را از آن‌ها خریده است تا اینکه به ایشان بهشت را عطا کند؛ زیرا اینان درراه خدا کارزار می‌کنند پس می‌کشند و کشته می‌شوند. ☆به پدرومادر عزیزم سلام عرض می‌کنم و امیدوارم که این سلام آخر مرا بپذیرید. اینک که در بین شما نیستم می‌دانم که چه احساسی دارید و امیدوارم که احساس شما از روی صداقت و برای خدا باشد و ذره‌ای غم و اندوه به خود راه ندهید زیرا آن کس که به من جان داد و حیات داد اینک جانم را خریده و من هم با کمال میل جانم را فروختم و باز می گردیم به‌سوی او «اِنّالله وِاِنّااِلیهِ راجِعون». ☆ای پدر عزیزم و ای مادر گرامی ام بدانید که من بی هدف راه امام و شهدا را دنبال نکردم و کسی مرا مجبور به این راه نکرد و شما مرا از دست ندادید بلکه هدیه کردید و می‌دانم آخرین کلامهای من برای شمادردآور و سخت است و سیلی از اشک را روان می‌سازد و کاخ ستمگران و ظالمان را از ریشه می‌کند از پدر و مادر عزیزم و همچنین از برادران و خواهرانم می خواهم که راه امام را دنبال کنند که این راه، راه خداست تمام عمرم فدای یک لحظه عمر امام. والسلام. محمود محسن بیگی، مورخه اول تیرماه سال ۱۳۶۰ کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #قسمت صد و هشتاد و پنجم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )  #زندگی‌نامه شهید حاج اکبر شفی
🌷🌷🌷 صد و هشتاد و ششم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )   شهید حاج اکبر شفیعی، فرزند حسن ( قسمت آخر ) احساسات جانسوز حسن شفیعی فرزند شهید شفیعی که زمان شهادت پدر در منطقه جنگی بود. اهواز تا طغرالجرد بر ما چه گذشت؟ وقت انقلاب، سخنانی ایراد کردند. بعد پیکرهای شهدا را انتقال دادند به سمت زرند. *فردای آن روز پیکر مطهر شهدا در شهرستان زرند تشییع شد. بعد هر کدام از شهدا را به شهر خود فرستادند. در گوشه ای از بهشت زهرا و در قطعه شهدا، قبری را حفر کرده بودند. پیکر پاک و مطهر پدر بزرگوارم را به خاک سپردند. «روحش شاد و یادش گرامی.»   شهیدان والامقامی‌که در درگیری با اشرار، به همراه شهید گرامی حاج اکبر شفیعی در هشتم اسفند 1368 به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، به شرح ذیل می‌باشد: 🌷شهید گرامی جهانگیر خلیفه پور، فرمانده پاسگاه پابدانا (چهارمحال بختیاری) 🌷شهید گرامی عباس ناصری بازیاری (هرمزگان) 🌷شهید گرامی عبدالرحمن شاهمرادی (آذربایجان غربی) 🌷شهید گرامی علی فاطمی (فارس) 🌷شهید گرامی عیسی زارعی (دهوئی) نامه شهید گرامی حاج اکبر شفیعی🌷 «بسم الله الرحمن الرحیم»  «اشهد انّ الله اله اِلّا الله وَ اَشهدُ اَنّ محمّداً رسولُ الله وَ اَشهَدُ انّ علیاً ولیُ الله» اینکه خداوند تبارک و تعالی سرنوشت این بنده حقیر را چنین رقم زده و در این مسیر قرار داده، سپاسگزارم و ان‌شاءالله نظر رحمتش و عفو و بخشش را شامل این حقیر بفرماید و مرا جزء شهدا و آزاده درراه خودش قرار دهد و در صف بندگان واقعی موردقبول درگاهش قرار بدهد. خداوند به تمام خانواده‌های شهدای عالی قدر، صبر و اجر عطا بفرماید.   فرزندان عزیزم، هر کدام که می توانید به جبهه بروید و به ندای امام امت جواب بدهید و در مدرسه درس بخوانید با قلم های خود با دشمنان اسلام مقاومت کنید.   مردم شهیدپرور و مقاوم شهرستان زرند و حومه، شما را به خدا، قدر این امام عزیز و رهبر مستضعفان جهان را بدانید، روحانیون مبارز و پیرو خط ولایت‌فقیه قدرشان را بدانید و به خانواده‌های معظم شهدا احترام بگذارید. *و ای کسانی که درباره من غیبت کردید و تهمت زدید و دروغ های محض گفتید و شکنجه‌های روحی به خانواده‌ی من دادید، من به سهم خود، شما را بخشیدم چه از روی آگاهی بوده یا نادانی، من از حق خود گذشتم و از تمام افرادی که علیه من کار کردند و تهمت های دزدی به من زدند.  *و به تو می گویم، خداوند یک جو ایمان عطا بفرماید. به تو که برای رسیدن به مقام زیاد، رنج به من و خانواده من دادی. بااین‌حال من از شما همه راضی هستم و بروید از خدا طلب عفو و بخشش کنید. اگر دنبال حق رفتید رستگار خواهید شد. و مادر عزیزم، همسر عزیزم، فرزندان عزیزم، خواهر عزیزم و تمام اقوام و بستگان، برای من گریه نکنید و در مقابل دشمن مقاوم و مثل کوه استوار باشید. اگر می توانید برایم قرآن بخوانید.   جان، محسن جان و همسرم، راضی ندارم زیاد برایم سفره بدهید و قرض کنید و خرج من بکنید. هر چه را که خواستید برای من خرج بکنید، بریزید به حساب جبهه و به پشت جبهه کمک کنید.  *بار خدایا، این امام امت را تا ظهور امام زمان (عج) برای مردم ایران نگهدار. خداوند به تمامی خانواده‌های شهدا صبر جزیل عنایت فرماید. "والسلام" «حاج اکبر شفیعی» منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادوار
🌷🌷🌷 نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 شهید حاج قلی (سردار)محسن بیگ [ قسمت چهارم ] نامه شهید حاج قلی محسن بیگی "بِسمِ رَبِّ الشُّهداءِ وَالصِّدّیقین" سلام و درود خدمت امام عصر و نائب برحقش امام خمینی و با درود بیکران به روان پاک شهدای اسلام از صدر تاکنون و سلام بر خانواده‌های شهدا که با راهی کردن فرزندان خود برای مقابله با کفر، باعث تداوم اسلام و انقلاب می‌شوند. ☆پدران و مادران عزیز هم اکنون که اسلام احتیاج به وجود فرزندان شما در جبهه دارد، پس آن‌ها را در این راه ارشاد کنید که خداوند خشنود شود. خواهران و برادرانم جبهه و پشت جبهه را گرم نگه دارید که با این عمل مشتی محکم به دهان دشمن زبون خواهید زد. ☆برادرانم مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت جان سپرد و مبادا در غفلت جان سپارید که حسین (ع) در میدان جنگ شهید گشت. ادامه دارد. نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷 #دویست و دهمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #شهید محمود صیفوری طغرالجردی ( قسم
🌷🌷 و یازدهمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) محمود صیفوری طغرالجردی ( قسمت آخر ) شهادت و آخرین وداع : خواهر شهید ☆صبح روز بعد یک مینی بوس از طرف سپاه آمد تا ما را برای وداع با شهدا به سپاه ببرد. وقتی به آنجا رسیدیم خیلی شلوغ بود. تمام خانواده‌های شهدا جمع بودند. ما را برای وداع بر سر پیکر محمود بردند و یکی یکی با عزیزمان که فقط نیمی از صورتش مشخص بود و گلوله یک چشم و نیمه ی دیگر صورتش را از بین برده بود، خداحافظی کردیم. این آخرین دیدار ما با محمود بود، او که لقاءالله و سعادت ابدی را برگزید. "باشد که در این دنیا ادامه دهنده ی راه شهدا باشیم و در آخرت شرمنده ی آنان نباشیم. ان شاء الله."   نامه شهید محمود صیفوری «بسم‌الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ» «ولاتَقولوُالِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَمواتٌ بَل اَحیاءٌ وَلکن لاتَشعُرُون» مردان آزاده‌ای که درراه الله درخون پاک خود غلتیدند، مردگان نخوانید. زنده همین گروهند ولی شما نمی توانید دریابید. ☆به نام آن که از اویم و به‌سوی او می‌روم. به نام او که بخشنده و مهربان است. خدایا، ای‌کاش هزارجان داشتم تا برای رضای تو درراه امام خمینی که همان راه اسلام عزیز است، می دادم. شهادت دریچه ی آزادی از دنیاست. شهادت منتهای حرکت یک مسلمان است. شهادت پاک شدن است و بالاخره شهادت، رسیدن به درگاه باری تعالی است. ☆با درود و سلام به پیشگاه امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) و با درود و سلام به نایب ایشان امام خمینی با درود و سلام بر مادران و پدران شهدا که فرزندان و میوه های دلشان را درراه خدا از دست داده اند. جوانان، مبادا در غفلت بمیرید که علی (علیه السلام) در محراب عبادت و حسین (علیه السلام) در صحرای کربلا با هفتادو دو تن ازیاران با وفایش شهید شدند. مبادا درحال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر امام حسین (ع) درراه خدا شهید شد. و خواهرمسلمان، متحد باشید و از اختلافات دست بردارید و همه گوش به رهنمودهای امام فرا دهید و آن‌ها را سرلوحه ی کارخود قرار دهید. "محمود صیفوری" نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷  https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #دویست و سی امین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید حسین فتاحی ( قسمت
🌷🌷🌷 و سی و یکمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید حسین فتاحی ( قسمت آخر ) نامه شهید حسین فتاحی خداوند متعال از مؤمنین جان ها و مال هایشان را می‌خرد و در عوض به آن‌ها بهشت می دهد. ☆سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی، بت شکن زمان، سلام بر شهیدان راه حق علیه باطل. ☆برادران و خواهران مسلمان، با جان و مالتان اسلام و قرآن را یاری کنید چون این امانت از پیغمبر نزد ماست. جبهه‌ها را خالی نگذارید در پشت جبهه دست از پشتیبانی رزمندگان برندارید. در جبهه با دشمنان شرق و غرب بجنگید تا پرچم «لااله الا الله» را در سراسر جهان به اهتزاز در آورید. در پشت جبهه به ضد انقلاب و منافق فرصت فعالیت ندهید. ☆من به خودم فخر نمی‌کنم که یک رزمنده مجاهد راه حق هستم. ما و اسلام به شما خواهران و برادران افتخار می‌کنیم. ☆آن برادر کشاورز با کشاورزیش اسلام را یاری می‌کند یا برادر کارمند با کار زیادش اسلام را یاری می‌کند. آن خواهر و مادری که حجاب اسلامی دارد و فرزندان واقعی اسلام را تربیت می‌کند، مجاهد فی سبیل الله هستند. آن مغازه دار و کاسب که با خرید و فروش عادلانه اش اسلام را یاری می‌کند، مایه ی افتخار اسلام است.   شماتوصیه می‌کنم که در مشکلات صبر و بردباری را پیشه کنید زیرا خداوند صابرین را دوست می دارد اگر برای شهدا گریه می‌کنید باید این گریه سازنده باشد و باید ادامه دهنده ی راه شهدا باشید.  ☆سلام و درود بی پایان به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی. حسین فتاحی اعزامی از پابدانا نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #دویست و چهل و ششمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهیدغلامرضا (عباس)قاسمی نام
🌷🌷🌷 و چهل و هفتمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )   شهید غلامرضا قاسمی فرزند درویش: (قسمت دوم ) ☆دوستانش نقل می‌کنند: که به خاطر این جراحت در بیمارستان بستری بود ازآنجاکه دندان های یک طرف دهانش کاملاً از بین رفته بود، معالجش توصیه کرد که برایش دندان بگذارند، ولی اومخالفت کردو گفت: « چرا چنین کاری بکنم و پول بیت المال را در دهان خود بگذارم؟ دفعه ی بعد که به جبهه بروم، شهید خواهم شد. به این کارها نیازی نیست». گذر زمان ثابت کرد که حق با اوبود. ☆پس از بهبودی سال 1363 باز به جبهه رفت و در عملیات بدر و جزیره مجنون به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. شد که انتظارش را می‌کشید شهادتی که شب‌ها و روز ها بخاطرش اشک می ریخت. نامه شهید غلامرضا قاسمی ☆بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ «الَّذینَ آمَنوا وَ هاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فی سَبیلِ اللهِ بِاَموالِهم وَ اَنفُسِهِم اَعظَمُ دَرَجَةً عِندَاللهِ وَ اُولئِکَ هُمُ الفائِزونَ» که ایمان آورده و از خانه هایشان هجرت کردند و درراه خدا با مال و جانشان جهاد کردند چنین افرادی نزد پروردگارشان مقام بلند و درجه ی عظیمی خواهند داشت و آن‌ها رستگارانند. (سوره توبه، آیه ۲۰) نام الله پاسدار خون شهدا و پیروز کننده خون بر شمشیر. ☆با سلام و درود به منجی عالم بشریت قائد اعظم، حجت ابن الحسن العسکری امام زمان (عج)و با سلام و درود به یگانه رهبر انقلاب اسلامی ایران، بت شکن زمان، روح خدا، خمینی کبیر و با سلام و درود به روان پاک شهیدان از صدر اسلام تا جنگ تحمیلی که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و این مسئولیت بزرگ را بر دوش تک ‌تک ما گذاشتند و نوبت را به ما دادند تا ما با خون خود از این نهضت مقدس پاسداری کنیم. ☆و با سلام و درود به جانبازان و مجروحین که عضوی از اعضای خود را از دست دادند و با سلام و درود بر قهرمانان پرتوانی که در صف مجاهدان می جنگند. جانب غلامرضا قاسمی، خداوند را سپاس می گویم که لطف و رحمت بی پایان خود را نصیب من گردانید تا بتوانم در این برهه از زمان در میدان های نبرد حق علیه باطل شرکت کنم، امیدوارم که خداوند این جان ناقابلم را که امانتی از جانب اوست، قبول نماید. ان‌شاءالله تعالی. ادامه دارد. نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #دویست و چهل و هفتمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )  #زندگی‌نامه شهید غلامرضا قاس
🌷🌷🌷 و چهل و هشتمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )   شهید غلامرضا قاسمی فرزند درویش: (قسمت آخر) وصیت نامه شهید غلامرضا قاسمی: می‌کنم به تمام ملت شهیدپرور که از خون شهیدان پاسداری نمایند. وصیت من به هم وطنان عزیزم و به خصوص به تمام خویشاندان و دوستان این است که در درجه اول جهاد اکبر را انجام دهند که آن جهاد مبارزه با هواهای نفسانی و دوری از گناهان می‌باشد. من به تمام خواهران این است که حجاب اسلامی خود را حفظ کنند، حفظ حجاب شمشیری است بر قلب دشمن؛ #و صیت دیگرم به پدر و مادرم این است که برای فرزند کوچک خود که درراه خدا قربانی شده، ناله و ضجه نکنند و به یاد علی اکبر امام حسین (ع) بیفتند و غم از دست دادن مرا از خاطر ببرند. ☆به شما ملت ایران توصیه می‌کنم که امام عزیز را تنها نگذارید و به دستورات این قلب تپنده مستضعفین گوش فرا داده و به گفته ی او عمل نمایید. 《می‌روم مادر که اینک کربلا می خواندم از دیار دور یار آشنا می خواندم مهلت چون و چرایی نیست مادر الوداع زآنکه آن جانانه بی چون و چرا می خواندم وای اگر اندر طریق عشق کوتاهی کنم خاصه وقتی یار با بانگ رسا می خواندم. بانگ «هَل من ناصر» از کوی جماران می‌رسد. در طریق عاشقی روح خدا می‌خواندم. آنجا که مشتاقانه با حلقوم پاک جاودان تاریخ ساز کربلا می خواندم ذوالجناحِ رزم را گاه سحر زین می‌کنم می‌روم آنجا که نایِ نینوا می خواندم.》 همگی التماس دعا دارم به امید پیروزی رزمندگان انقلاب اسلامی بر کفر جهانی. غلامرضا قاسمی نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra