eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من اگر روی تو حسّاسم وُ غیرت دارم پشتِ این عاشقی‌ام منطق وُ حکمت دارم نازبانویِ «عسلْ‌ صورتِ» «خاتونْ‌ سیرت» تا ابد با لبِ نازت، سَرِ صحبت دارم محشر از چشمِ تو می‌ریزد وُ من اینگونه تحتِ این فلسفه، ایمان به قیامت دارم! خنده‌ات؛ حوریِ موعودِ بهشتی! به به! خوش به حالم! چقَدَر شادی و نعمت دارم در لبانت پلِ معروف صراطست آری در گذر از پُلِ شیرینِ تو، رخصت دارم؟ چشمِ هرکس به تو درویش نباشد فی‌الفور کور خواهد شد عزیزم! به تو غیرت دارم!
‏هر عاشقی گریست، به یادت گریستم چشمان من چکیده‌ی غم‌های عالمند...
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد @gida13
در فراق دوستان آخر ز ما چیزی نماند هرکه رفت از هستی ما، پاره‌ای با خویش برد
با داغ خبر خراب شد امروزم با مردم مظلوم رفح میسوزم هرکس که سکوت می‌کند بی‌شرف است رسم شرف از بی‌شرفان آموزم
ای ملائک كه به سنجیدن ما مشغولید بنویسید كه اندوه بشر بسیار است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای ملائک كه به سنجیدن ما مشغولید بنویسید كه اندوه رفح مارا کشت...
♡ با یک نگاه روز و شبم را به خیر کن ای بهترین خیال شب و روز من حسین! زینب نجفی @eitaaparvanegi
درون ما ‏ز تو یک‌دم ‏نمی‌شود خالی ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آغوشِ تو یک مکان معمولی نیست "هٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ" آرامش‌هاست..
با نیت خالصانه در خدمت بود دنباله رُوی ولایت و ملت بود در نظمِ نوینِ چند قطبیِ جهان او مظهر دیپلماسی قدرت بود
کوتاه نکن به خانه ات پایم را یکباره به هم نریز دنیایم را ترسم که به روی سرم آوار کنی دیوار بلند آرزوهایم را
غنچه‌ای لب‌بسته‌ام، برچیده دامن در بغل دور از آسیب خزان دارم گلستان در بغل از دورنگی‌های مردم خسته‌ام، حق با تو بود باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل هیچ‌کس باور ندارد عشق را، تکلیف چیست؟ باید از این کفر بگریزیم، ایمان در بغل جز تو معنای سکوتم را نمی‌فهمد کسی در گلویم بغضِ بی‌تابی‌ست «توفان در بغل» می‌روی؟ باشد، ولی رسم است هنگام وداع یکدگر را گرم می‌گیرند یاران در بغل...
در این محاکمه تفهیم اتّهامم کن سپس به بوسه‌ی کارآمدی تمامم کن... اگرچه تیغِ زمانه نکرد آرامم، تو با سیاستِ ابروی خویش رامم کن... به‌اشتیاقِ تو جمعیتی‌است در دلِ من بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن... شهید نیستم اما تو کوچه‌ی خود را به‌پاسِ این‌همه سرگشتگی به‌نامم کن... شرابِ کهنه چرا ؟ خونِ تازه آوردم اگر که بابِ دلت نیستم حرامم کن... لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم تو مرحمت کن و با بوسه‌ای تمامم کن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صدای اذان در رفح، فردای بعد از فاجعه است. این صدا را می‌شنوید؟ دیگر چه باید بشود که بشنوید؟ چطور بخوانند که بشنوید؟
🌷 وزیر خارجه وزیر خارجۀ کودکان و مظلومان وزیر خارجۀ زخم‌های بی‌پایان وزیر خارجۀ از دمشق تا صنعا وزیر خارجۀ از عراق تا لبنان وزیر خارجۀ دیپلماسی عزّت وزیر خارجۀ دیپلماسی و میدان وزیر خارجۀ گوشوارۀ قلبی وزیر خارجۀ انتقام سوختگان وزیر خارجۀ کشتگان شاهچراغ وزیر خارجۀ مادران دل‌نگران کسی به غیرت و ایمان میرزا کوچک به استقامت ستارخان و باقرخان وزیر خارجۀ سروها، صنوبرها رشادتی به بلندای ملت ایران وزیر خارجه با چفیۀ فلسطینی امید دخترکی کنج خانه‌ای ویران وزیر خارجۀ رنج مسجدالآقصی صدای مردم مظلوم غزّه در طوفان و شیر مادر و نان پدر حلالت باد شهیدِ سینه‌سپر! قهرمان جاویدان!
ای وعده ی حق به داد خواهی تعجیل در صـور چـرا نمی دمد اسرافیل!؟ از غصـه ی غـزه و رفح باید مـرد لعنت بـه جهــان حامــی اسـرائیل @gida13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه میخواهی بزن جیغ من یکی خوابم عزیز البته از این ستم ها زار و بی تابم عزیز بارها صهیون ملعون گشته نفرین با لبم بنده از رنج شما در غصه هم روز و شبم مسلمین هم جملگی ناراحت هستند و غمین ما همه محکوم کردیم این جماعت را همین دور از جان شما بی غیرتیم و بی بخار بنده می گویم خودم را یک بقر یا یک حمار کودک غزّه رفح در زیر بمب خوشه ای بی غذا و آب و دارو داد جان در گوشه ای مسلمین هم با شعار خویش کاری کرده اند جای لشکر با سخن ها خوب یاری کرده اند کودک غزه رفح باشد امید تو خدا مسلمین را نیست همت حرفشان باد هوا "عاصی" 🍃🇵🇸🍃😭 کلیپ 👈 فریادهای جان سوز کودکی که طفلی شیر خوار در آغوش دارد در رفح
رفح... کر است گوش جهان از چه بر صدای رفح؟ نمی زند نیِ غم از چه با نوایِ رفح؟ چه آمده به سر مردم جهان؟! نزده ست شرر به جانِ کسی هُرمِ ناله های رفح نگیر خرده به شعرم،به لکنت افتاده ست زبان شعر من از شرحِ ماجرایِ رفح ز خون پاکِ شهیدانِ ارباً اربایش چقدر روضه شکفته به کربلای رفح سیاه کرده به تن آسمان از این اندوه به عرش نصب شده پرچم عزایِ رفح چگونه است دلِ سُربیِ حقوق بشر خمی به چهره نیاورده از برای رفح؟ کجاست مکتب انسانیت؟ که این ایام نبوده است در این درد ، آشنایِ رفح بنایِ ظلم نماند چنین ،یقین دارم خدا کند نظری بر خدا خدایِ رفح
این آتش از کینه برافروخته را... چشمان هراسان به غم دوخته را... از چادر آتشین خبر آوردند اوضاع کبوتران پرسوخته را
نشستم خسته و گریان کنار خاطرات تو «به‌زحمت میزندقلبم»درونِ جسم بی‌جانم
با دل آزرده‌ام چیزی نمی‌گویی ولی از دل آزردن که حرفی می‌شود آماده‌ای.. باز بر دوری صبوری می‌ڪنم اما مگیر امتحان تازه‌ای از امتحان پس داده‌ای ...!!
نشانده خنجر جهل زمانه بوسه به حلقوم جهان کور و کران است و عمق فاجعه معلوم میان آتش و دود است شهر و جمعی به اشک فاتحه خوانند بر قداست موهوم کسی که لقمه ی ناپاک خورده است، نشسته به گریه در غم ظالم به جای مردم مظلوم اسیر بازی ابلیس های پوچ یهودند که بسته اند به صورت نقاب چهره ی معصوم به سمت قبله ی شیطان نماز بسته جهانی چقدر فاجعه هستند این جماعت ماموم میان ظلمت محضیم و حرف از آمدن نور همیشه از طرف ایل مسخ ها شده محکوم ولی به کوری چشم یهود آمدن او به مرگ غاصب قدس و یزدیان شده مرقوم و او به امر خدا می رسد به داد دل ما همیشه رابطه ای هست بین لازم و ملزوم
خدا می‌خواست در چشمان من زیباترین باشی شرابی در نگاهت ریخت تا گیراترین باشی نمی‌گنجید روح سرکشت در تنگنای تن دلت را وسعتی بخشید تا دریاترین باشی تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود که در شمسی‌ترین منظومه مولاناترین باشی مقدّر بود خاکستر شود زهد دروغینم تو را آموخت همچون شعله بی‌پرواترین باشی خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش تو را تنها پدید آورد تا تنهاترین باشی خدا وقتی تو را می‌آفرید از جنس لیلاها گمان هرگز نمی‌بردم که واویلاترین باشی
علیه السلام بر گنبد طلای علی، شاهِ چاره جو خورشید یک دقیقه نتابیده بی وضو ما تا همیشه شهره به عشاقِ حیدریم مستیم؛ مست باده ی کوثر سبو سبو از نوع فتح قلعه ی خیبر مشخص است جز او نبوده است کسی قاهر العدو یل های نامدار عرب هم نمی شدند با ذوالفقار حیدر کرار رو به رو خواندیم خط به خط همه آیات وحی را مدح علی و آل علی بود مو به مو ما دلشکسته ها مگر از خود چه داشتیم؟! ما را نجف نشینی‌مان داده آبرو آرام؟ کوچه های نجف را قدم بزن ... هر جا  دلت شکست فقط "یا علی" بگو