eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
911 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مهبط وحی، ای نسیم رحمت ای صاحب جامعه، ولیّ نعمت ای هادی و‌ علت موحد شدنم مهرت شده آمیخته با جان و تنم شد طاعت هر بنده به حبّت موکول با بندگی ات، بندگی ام شد مقبول آموخته ای به ما علی گفتن را در راه ولی فقط پذیرفتن را خوب است که دلتنگ حریمت شده ام دیوانه ی سیدالکریمت شده ام یادم که نرفته سرپناهم دادی یک عمر نجات از گناهم دادی فخر است مرا همین گدایت بودن هر لحظه گدای سامرایت بودن ذهنم شده از غریبی ات درمانده دل را غم تنها شدنت سوزانده یک فاجعه بر پلک ترت آتش زد تخریب حرم بر جگرت آتش زد با حمله سوی قبر اباعبدالله کردند خراب، حال و روزت را آه از ظلم و ستم بریدی و خسته شدی در پشت فرس دویدی و خسته شدی بر تکه ی ناخنت قسم دق کردم با یاد غمت شبانه هق هق کردم از آن همه بی مهری و آزار نگو از حمله سوی خانه ات، ای یار نگو شد درب حرم بدون اذنت تا باز بردند تو را شبانه در بین نماز از ظلمت قلب های تاریک ای وای رفتی به سوی خان صَعالیک ای وای با صد غم انباشته در دل رفتی رنجیده به بزم متوکل رفتی تا جام شراب را مقابل دیدی بر غربت عمه جانتان باریدی گیرم که شراب بود و ماتم بوده اصلا تو بگو که خیزران هم بوده؟! سهل است گریز روضه را خواندن، نه صد مرد اسیری برود، یک زن نه زن باشی و در رخت اسیری سخت است با معجر پاره رو بگیری سخت است زن باشی و بی پناه و تنها بشوی زن باشی و در زیر کتک تا بشوی هر غم که ندیده ای تو زینب دیده حتی گلوی بریده را بوسیده https://eitaa.com/abdorroghaye
از خدا خواسته ام ایمن و راحت باشی فارغ از درد و بلایا و مصیبت باشی در شبی که همه با چشم امید آمده اند آرزو می کنم ای یار، سلامت باشی بی پناهی نشود ثانیه ای سهم دلم تا که بر روی سرم سایه ی رحمت باشی آرزو می کنم از بندگی ات دل نکنم تا نفس هست مرا پیر طریقت باشی از خدا خواسته ام کاش که از مرحمتت ضامن سینه زنان روز قیامت باشی تا به کی روی همه دیدن و رخسار تو نه؟! تا به کی این همه مخفی ز جماعت باشی از سر شب به امیدی به خودم می گویم می روم هیئت و ای کاش که هیئت باشی دو سه ساعت ته گودال حسین آه کشید سالها گریه کن آن دو سه ساعت باشی پلک زخمی و دو چشمان پر اشکت گویاست روز و شب سوخته از غارت جدت باشی eitaa.com/abdorroghaye
دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر أین بقیة الله، أین بقیة الله آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده از سینه می کشم آه، أین بقیة الله هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله @abdorroghaye
اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را eitaa.com/abdorroghaye
بندی از ترکیب بند سوگند بر بیت الحرام و بر شکافش کفر است هر راهی که باشد بر خلافش سینه برایش چاک داده حق تعالی تا که بگوید هست کعبه در طوافش این حرف آغازینِ شأنِ قنبر اوست آن قله که عمری است نامیدند " قافش" زهدِ علی را هیچ مخلوقی نفهمید حتی عبای وصله دار و پشم بافش شیران خون ریز عرب در بین میدان انکار می کردند خود را در مصافش رو کرد در هر معرکه، دستِ دغل را انداخت از رونق علی، لات و هبل را eitaa.com/abdorroghaye
"صدق الله العلی العظیم" پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی eitaa.com/abdorroghaye
بندی از ترکیب بند ذکر مدحش به لب جن و ملک گل کرده به علی ختم رسل نیز توسل کرده نه فقط تکیه ی عرش است به دستان علی آسمان با نظرش، حفظ تعادل کرده بارها گشت نبی بی کس و با یک لشگر... یک تنه حیدر کرار، تقابل کرده به همه خیر رساند و به همه روزی داد از همه طعنه شنیده است و تحمل کرده سفره دار کرمش بود حسن، با این حال خودش از نان جوی خشک، تناول کرده پدری کردنِ بر اهل ولا را ز ازل حضرت حیدر کرار تقبل کرده آن که زهرا به وجودش شده خرسند، علیست برترین اصل، در آیین خداوند علیست eitaa.com/abdorroghaye
هوای طفل زمین خورده را پدر دارد فدای این پدر مهربان، فدای علی برای روز پدر، کاش در نجف بودم که باز سر بگذارم به زیر پای علی eitaa.com/abdorroghaye
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله رسیده با طمع بخشش از اله عقیله به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟! مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟! اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله eitaa.com/abdorroghaye
حرف از وفات زینب کبری جفا به اوست زینب شهیده ای است که شاهد بر عالم است eitaa.com/abdorroghaye
بعد از حسین غربت عالم به دل نشست کِشتی روزهای خوش من به گِل نشست یاد تنش که ماند زمین، نیمه جان شدم تا مبتلا به بسترِ بی سایه بان شدم از آن زمان که آب نخورد آبروی من پایین نرفته آبِ خوشی از گلوی من یادم نرفته آینه بودم برابرش یادم نرفته بوسه زدم زیر حنجرش آنقدر گریه می کنم از حال می روم انگار بازهم سوی گودال می روم او شد اسیر خنجر و من هم اسیرتر هر ضربه ای که خورد شدم پیر و پیرتر همچون رقیه خواهر او هم یتیم شد یک عمر گریه، روزیِ یک سال و نیم شد باور کنید قبل رسیدن به کربلا هرگز ندیده بود کسی سایه ی مرا آن جاه و احترام مداوم تمام شد با من یزید هم سخن و هم کلام شد از شهر شام غصه ی عالم به من رسید روی کبود و چهره ی مبهم به من رسید وقت طلوع چهره ی نورانی حسین سنگی رسید و خورد به پیشانی حسین اشک رباب دیده ام و دلشکسته ام بزم شراب دیده ام و دلشکسته ام تا بین طشت آیه ی کهف الرقیم خواند جوری زدند روی لبش جای چوب ماند لحظات آخرم، همه چیز مرا گرفت پیراهنی که بوی عزیز مرا گرفت هستم خراب روضه و مجنون، هنوز هم بوی حسین می دهد این خون، هنوز هم در سینه آخرین ضربانم حسین شد وقت وداع، ذکر لبانم حسین شد eitaa.com/abdorroghaye