.
«سخنی با صدا و سیمای ملی!»
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
چندی است که پیام های کاربران فضای مجازی با صدا و سیما، رویکردی انتقادی پیدا کرده که البته جای تأمل دارد!
جناب صدا و سیمای ملی، شما به فکر جذب مخاطبت هستی، قبول!
به دنبال رشد میزان مقبولیت در بین تمام اقشار هستی، باش!
میخواهی کارنامهات را درخشان کنی! بسم الله!
اما چرا مسیر را اشتباه می روی؟!
مگر در اینهمه سال ندیدهای که درخشانی آدمها، تنها با اخلاص در اعمال به دست میآید؟!
به بهانهی انسجام ملی، حضور زنان بیحجاب را در مجامع، موجه میکنی؟!
در ایامی که دلها داغدار از دست دادن شخصیتی وارسته است، مسببان گرفتاریهایمان را در برابر چشمانمان حاضر میکنی؟! که انسجام صورت بگیرید!؟
هنوز نمیدانی که تفکر لیبرالیسم این آقایان است که در این سال ها، ملت ما را به تفرقه کشانده است؟!
کمی بیشتر بیاندیش، آیا مصائبی که از ابتدای انقلاب تا کنون در کشور ما رخ داده، حاصل رفتارها و تفکرات این قشر نامحترم نبوده است؟
کوی دانشگاه، یا فتنه سال ۸۸ و مانند آن، که خسارتهای عظیم بر کشور متحمل کرد، آیا محصول کردار این آقایان نبود؟
راستی چه زمانی در این سالها بیاد داری که این تفکر، برای اعتلای وطن شهیدی تقدیم کرده باشد! که به هنگام شهادت بزرگمردان مقاومتی این وطن، از وجود منتقدان این مسیر بهره می بری؟
اصلا راه دور نرویم، کدام یک از شهدای انقلابمان، موافق نظرات این جنابان بودند که شما به هر حادثهای در صدد مطرح کردن قشری مصبیت آفرین هستید؟!
راستی شاید یادت رفته که طرفداران اصلاحات، اصلا صداوسیمای ملی را میلی مینامند، و تو هر چقدر تلاش برای جذب مخاطبان این طیف کنی، بازهم به صداقت رسانههای معاند ایران، اعتماد بیشتری دارند!
در آخر آنکه، بیا و مخاطبت را بشناس!
آنان که عمری با تمسخر برنامهها و اهداف تو، روزگار را گذراندهاند، هرگز مخاطب پر و پاقرص تو نخواهند شد! پس با دل مخاطبان همیشگیات، بازی نکن و به علائق آنان بیشتر توجه کن!
#صدا_سیما
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
لحظات خدمت
✍فهیمه فرشتیان
دل چیزی میخواهد و دنیا چیز دیگری.
دوست دارم بنشینم پای تلویزیون، یا توی کانال ها و گروه ها بچرخم و مدام برای خودم روضه پیدا کنم، پشت هم فیلمها و عکسهایش را ببینم که چقدر مهربان، مُخلِص و مردم دار بود.
دلم میخواهد هیچکس دوروبرم نباشد تا نخواهم هق هق گریه ام را قورت بدهم، اما از این خبرها نیست.
پسرم از خواب بیدار شده و اگر گریه ام را ببیند باید به سوالهای تودرتویش جواب بدهم. فوری خودم را جمع و جور می کنم. میفرستمش تا آبی به دست و صورت بزند. دو قطره اشک میریزم. میآید و با همان صدای رسای همیشگی اش درخواست دمنوش اول صبح میکند.
صبحانه اش را آماده میکنم و خوشحالم که خواهر بزرگترش حالا خانه است و باهم صبحانه میخورند. هر چند دخترم هم چندان حال خوبی ندارد، اما بالاخره میخواهد چند لقمه ای بخورد.
میروم سراغ گوشیام. باید چند خطی بنویسم و در کانال تشکیلات بانوان نویسندگی که با دوستان داریم بگذارم.
اشک میریزم و مینویسم.
پسرک در قابِ در ظاهر میشود. صبحانه را خورده نخورده در فکر نهار است:«مامان، مگه امروز روز امام رضا نیست؟ پس چرا هنوز ماکارونی رو درست نکردین؟»
از چند روز قبل درخواست داده بود و من که می دانستم بچه ها این غذا را خیلی دوست دارند، گذاشته بودم در منوی روز عید.
دلم میخواست فقط چند تا تخم مرغ بیندازیم توی تابه و بخوریم برود. اصلا دلم میخواست می شد هیچ چیز نخوریم.
اشکی که هنوز خودش را گوشه ای از چشمم نگه داشته با انگشت میگیرم. باشه ای تحویل پسرم میدهم. و دوباره سر برمیگردانم روی گوشیام. توی گروه دوستی یک تصویر گذاشته. بازش میکنم . عکس شهید سیّد ابراهیم رئیسی است با نوشته ای که مرا از جا می کَند:«همه خادم الرّضاییم» بلند می شوم و دست روی سر پسرم می کشم:«آره. امروز روز امام رضاست.درست میکنم مامان. میخوای تو هم کمکم کنی؟»
تمام صبح را توی آشپزخانه دوروبرم میچرخد، حرف میزند،سوال میپرسد، مواد غذا را به دست و صورتش میمالد و چند بار با فاصله این سوال تکراری را می پرسد:«امام رضا همونیه که میریم حرمش؟»
من یک نیم روز مدام بغضم را قورت میدهم به این امید که مزه شیرین عشق به امام رضا بیشتر در جان پسرم بنشیند.
به این امید که در میان تَف دادن پیازها و آبکش کردن رشته های باریک ماکارونی، لابلای خنده ها و سوالهای فرزندم لحظاتی پیدا شود که من هم خادم امام رضا به حساب بیایم.
#خدمت
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
مثل حاج قاسم...
✍زينب نجیب
امروز در میان جمعیت فشرده و مواج عزاداران، به ناگاه یاد خاطرهای افتادم.
همان زمان که برای شرکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری، به صورت خودجوش و بنا بر وظیفه، با مردم گفتگو میکردم؛ بعد از بیان ضرورت شرکت در انتخابات و آفات عدم شرکت در آن، استدلالهای خود را به صحبتهای حاج قاسم مزین میکردم و آنها را به خون شهدا قسم میدادم که اثر انگشت امروز ما همان سلاح شهداست.
اکثر افراد یک جملهی تکراری داشتند "حاج قاسم یدونه بود. دیگه مثل اون نداریم." اما پاسخ میدادم:خداوند سرزمین شیعه را خالی از ذخایر الهی نمیکند. آنها هستند، اما گمنام. در حال خدمتند اما نمیشناسیم. گاهی حتی میشناسیم اما خدمات آنها را نمیبینیم.
گاهی میبینیم اما رسانهی دشمن القای ندیدن میکند.پس در بین ما هستند، آنها را میبینیم، اما نمیشناسیم. مگر با بصیرت! مگر با تطبیق معیارها. آه که چقدر آن روزها فهمیدم در تبیین مبانی فکری انقلاب کم گذاشتیم. مگر میشود در چند دقیقه، از افقهای تمدنساز گفت.
و امروز در میان جمعیت آه میکشیدم. اشک میریختم و با خود میگفتم؛ باید خون پاکی ریخته شود تا بفهمیم؛
حاج قاسم یک نفر نیست. حاج قاسم یک مکتب است. در هر نقطه از این مکتب، میتوان درخشید و سید و آقای آن شد. گاهی در جبههی مقاومت، گاهی در جبههی خدمت، دیروز سیدالشهدای مقاومت را تقدیم کردیم و امروز سیدالشهدای خدمت. قبل از آنکه دیر شود، بشناسیم.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
پیوند زیبایی و اقتدار!
✍فاطمه مهدوی
امروز، دوم خردادماه سال ۱۴۰۳ و در تشییع پیکر شهدای خدمت در تهران،برگی بینظیر در تاریخ نگاشته شد، گویی در باغ سرسبز و باشکوه انقلاب، زیبایی و اقتدار با هم پیوند خورد و چه زیبا نهالی پا گرفت.
نهالی که ریشه در خاکی مرغوب دارد و بهترین باغبان، هوادار اوست و بذرهای پایهاش یعنی درختان زیبایی و اقتدار بهترینِ نوع خود هستند. زیباییای که از آغازین پرتوهای نورانی انقلاب، با همدلی و همراهی مردم، جوانه زد و اقتداری که از همان ابتدا، از نگاه نافذ خمینی کبیر (رحمت الله علیه) در باغ انقلاب سر برافراشت.
آری این دو نعمت ریشهدار، امروز در وجود تک تک مرد و زن و فرزند انقلابی ایران، یکجا جمع شد و کمال یافت.
چه زیبا صحنهای بود این دورهمی خانوادگیِ به ظاهر تلخ،اما زیبا و مفتخرانه، هرچند که داغ رفتن عزیزان، دلها را پرشراره کرده بود اما صلابت و اقتدار در نگاهها موج میزد و همهی خانواده مثل همیشه، دلسوزانه و مهربانانه، زیر سایهی پدر پیر فرزانه، فرزندان غیور نور دیدهشان را تا عرش بدرقه کردند.
ولیکن همین دلهای پرسوز و داغ، خوش بود و آرام، به داشتن خیلی عظیم از این دست فرزندان برومند، متعهد، باوجدان و مخلص.
تهران، امروز به خود بالید، به داشتن این گنج پر بها، به حضور این خانواده گرم و صمیمی، به گامهای استواری که امروز بر جبینش ضربآهنگ عشق و معرفت نواخت.
امروز، کار خصم دونمرتبه را در قلب پایتخت، پشت سر ولی جامعه و زیر تابوت ابدان سوخته در آتش عشق به میهن، یکسره ساختیم. باشد که حق پذیرای خدمت ناچیز ما نیز باشد.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#سخنی_با_مخاطبین
با سلام و تحیت و عرض تسلیت مجدد
از هنگامی که خبر ناگوار سانحه هلیکوپتر را شنیدیم تا لحظه خبر شهادت و اخبار تشییع در مراکز مختلف، گروه بانوان تحریریه مجتهدهامین تلاش کرد تا افزون بر حضور اجتماعی و فعالیتهای دیگر با سلاح قلم نیز در عرصه جهاد تبیین گام بردارد و بحمدلله تاکنون نیز فعال است.
برخی از مخاطبین محترم در خصوصی ضمن تشکر از یادداشتها، پیام دادهاند که آیا انتشار مطالب با ذکر نام نویسندگان در سایر کانالها و پلتفرمهای مجازی مُجاز است یا خیر؟ در پاسخ عرض میکنم تیم #مجله_افکار_بانوان_حوزوی خرسند است که شما بزرگواران مطالب را پسندیدهاید و سکوی انتشار مطالب ما هستید. ان شاءالله که این امواج و رودهای کوچک به دریای وسیع معرفت و بصیرت بپیوندد و جهاد تبیین محقق شود.
در پناه الطاف الهی، سالم و سعادتمند و خوش عاقبت
#سردبیر
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
کار خودمان بود!
✍س.م.ب
#بخش_اول
علی مگر نماز هم می خواند.این جمله ای بود که مردم شام ، بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت علی علیه السلام به زبان آوردند.علی در محراب مسجد کشته شده؟! علی ومسجد! مگر علی نماز هم می خواند؟! آن زمان،این عین غفلت بود. عین جهالت. شاید بسی بالاتر از آن. آنها که علی را نشناخته بودند و سلاطین زمان اذهان مردم را در مرداب غفلت فرو برده بودند که حتی در تصورشان هم نمیگنجید که علیِ کافر، اهل نماز و عبادت باشد؛ چه برسد که امیرمومنان باشند. آنان که آنقدر با زخم زبان ها یشان ، با کردارشان، دل امیرالمومنین را به درد آورده بودند، تا آنجا که آن حضرت نفرينشان کرد و مرگ خود را از خداوند خواست وفرمود: خدایا! اينان از من خستهاند و من از آنان خسته؛ آنان از من به ستوده اند و من از آنان دل شکسته؛ پس بهتر از آنان را مونس من دار و بدتر از مرا بر آنان بگمار.*
همچنان لحظه به لحظه تاریخ تکرار میشود! این حکایت،حکایت این روزهای ما شده است که دائم در بوق وکرنا کردهایم ؛ ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند. آنقدر گفتیم و گفتیم که تنها این لق لقهی زبانمان شد اما در عمل هیچ چیزی در چنته نداشتیم. بدون هیچ شناخت و آگاهی در اوج غفلت با چشمانی بسته، تنها با شنیدن چند اَراجیف در گوشه کنار، از حلقوم وسواس خناس، مردد شدیم و مرض شک و دودلی بر قلبهایمان رخنه کرد . حق و باطل از یکدیگر را تمیز ندادیم.در باتلاق تهمت و افتراء غرق شدیم. کوچکترین غفلتی کافی بود که به اسفلالسافلین کشانده شویم. دقیقا آن لحظه که زمان امتحان بود. زمان سنجش ایمان بود.آن زمان که باید با قلبمان حق را از باطل تشخیص دهیم .راست را از دروغ. نور را از تاریکی و ظلمت. در حقیقت که این کار بسیار سادهای است. البته برای اهل ایمان ،نه آنان که بر دلها و گوش و چشمشان مهر زده شده است* .حقیقت را، نه ،می بینند و نه،می شنوند و نه، می فهمند. فقط از هر آب گل آلودی، ماهی لجن خوار خودشان را می گیرند.
#ادامه_دارد
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
کار خودمان بود!
✍س.م.ب
#بخش_دوم
از همان لحظه که، خبر شهادت رئیس جمهور کشورمان، آقای دکتر رئیسی و هیئت همراهشان را شنیدند از ترس این که نکند بیش از پیش محبوبیتشان در قلبها شعلهور شود، باز شروع کردند به اراجیف بافی؛ راست و دروغ را در هم آمیختند و به خورد اذهان مردم دادند. در نتیجه باز رسیدند به آن جمله ی تکراری ... که "کار، کارخودشان است." دقیقا هر وقت کم میآورند،از این جمله استفاده میکنند. برای خودشان وجمعی از خدا بیخبر دیگر تحلیل میکنند.
اما،این بار به گمانم راست میگویند . شاید کار خودمان است. شاید این بار دروغهایشان راست درآمده! شاید این خودمان بودیم که این گونه با کفران نعمت سرنوشت خود را رقم زدیم. هر چه خوبی دیدیم اما، با بدی پاسخ دادیم.با طعنه ونیش وکنایه، دائم بهانهجویی کردیم. دلمان نخواست که خوبی هایشان را،صداقتشان ،اخلاصشان، کارآمدی شان وآن همه پیشرفت وترقی در مسائل مختلف را ،ببینیم. فقط نیمه خالی لیوان را میدیدیم. شاید توقع معجزات نبوی از او داشتیم. تابا عصای موسی به دل دریایی از مشکلات ما بزند وگره از کارمان بشکافد.
نمی دانم اما شاید تقدیر یا مصلحت یا هر چه که بود، خودمان با دست خودمان سرنوشت خود را اینگونه تغییر دادیم. همانطور که خداوند در قرآن حجت را بر ما تمام کرد .إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نميدهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند.*
این است عاقبت کفران نعمت. در حقیقت شهید جمهور؛نعمتی بود از جانب خداوند برای ملتما، که او را آنطور که باید نشناختیم و قدرش را ندانستیم، با بهانهجویی بهجای دادن راهکار، با غر زدن و...از کفمان بیرون رفت. او را که روزی خودمان با دستان خود انتخاب کرده بودیم تا شاید گره گشای مشکلاتمان باشد.صد حیف قدردان نبودیم. باز همان معدود آدم نماهای جاهل، دست از زبان بازی و باطلبافی دست بر نداشته وبیش از بیش درگل ولای شک وشبهه دست وپا می زنند اما مانند روز روشن است که اینان در خیال باطل خود جان خواهند داد.
هر چند درحقیقت از دست دادن افراد بزرگ و والا مقامی چون این شهیدان خدمت،که نه تنها خود را خادم مردم میدانستند، بلکه خادم اسلام و مسلمین میدانستند. مصیبتی عظیم وجبرانناپذیر برای ملت مسلمان ایران است اما گاهی این اتفاقات تلخ و ناگوار تلنگری بر پیکر جامعه است تا از خواب غفلت بیدار شویم و بیش از پیش هوشیارانه و با اقتدار با تکیه بر تکیه گاه محکمی چون ولی نعمتمان، رهبر عزیز وفرزانه، با دلی قرص و امیدوار به سوی اهداف والای اسلام قدم برداریم.ایشان نه تنها دلگرمی ملت ایران هستند،بلکه تکیه گاه محکمی برای تمامی ملل اسلامی و نور امیدی هستند تا ظهور منجی عالم بشریت، ان شاءالله ...
----------------------------------------------------
*خطبه ۲۵ نهج البلاغه.
*آیه ۷ سوره ی بقره.
*آیه ۱۱ سوره ی رعد.
🍃پایان
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
✅مردانبزرگخالقانتاریخند ...
✍️مریم رمضان قاسم
راستش داشت در بتکدهی مدرن، بتهای بیعدالتی، تبعیض، تجملگرایی، کم خدمتی و هزاران بت رنگارنگ دیگر میشکست اما این بار آتش برای ابراهیم قصه ما عوض گلستان، گلابِستان شد و عطر و بوی شهادتش عالم را فراگرفت.
آری ابراهیمهای بتشکن هنوز تبر به دست ایستادهاند تا تک تک بتها را قلع و قمع کنند بنابراین این داستان شهادت همچنان تا انتهای تاریخ ادامه دارد.
آنان مردانی هستند که میز خدمتشان نه تنها به وسعت ایران بلکه به وسعت قلب و دل عظیمشان است.
#تشییع_میلیونی
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZA
.
✍آمنه عسکری منفرد
ای محبوبِ قلوبِ جمهور ! شرحِ روایتِ قدر و قیمتِ خلوص، شجاعت، غیرت و همتت، یک راوی به اندازه و قامتِ شهید آوینی میطلبد که بنویسد و بگوید:
«در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمیشود.
الرحیل! الرحیل! اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق میدانند که ماندن نیز در رفتن است. جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی و این اوست که ما را کشکشانه به خویش میخواند...
عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصلهای نیست.»
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️رئیس جمهور شهید در مدت ریاست جمهوریاش چه اقداماتی برای ارتقاء حوزه زنان و خانواده کرد؟!
▪️گزیدهای از خدمات دو سال و نه ماهه شهید جمهور، آیتالله سید ابراهیم رئیسی به حوزهی زنان و خانواده
▪️باتوجه به انتخابات ریاست جمهوری آتی، قصد داریم به بررسی و مقایسه عملکرد دولتهای گذشته در حوزهی زن و خانواده بپردازیم، تا انتخاب آگاهانهای رقم بزنیم.
#شهید_جمهور #رئیسی
🔻پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
.
«انتخابی ابدی»
✍️آمنه امان زاده
بچه که بودیم بدلیل نزدیکی محل زندگیمان به پایگاه شکاری تبریز،اغلب روزی چند مرتبه صدای عبور هواپیماهای جنگی و بالگردها از روی خانمان را می شنیدیم .معمولا هلی کوپتر ها اول با ارتفاع خیلی کم عبور میکردند و بعد ارتفاع میگرفتند ،من و برادرانم با شوق و ذوق خیلی زیاد تا صداشون نزدیک میشد بطرف پشت بام میدویدیم و هنگام عبور از بالای سرمان با هیجان خاصی براشون دست تکان میدادیم .هنوز هم با گذشت سالها که الان مثلا بزرگ شدیم و خودمون تشکیل خانواده دادیم نسبت به هلی کوپتر با توجه به خاطرات خوش کودکی ام علاقه ای خاص داشتم طوری که تو راهپیمایی 22 بهمن که با بالگرد گل میریختن روی مردم خوشحالی خاصی بهم دست میداد...اما چند روزیست که از کلمه بالگرد و هلی کوپتر خسته ام حتی بیزارم و نمیخواهم اسمش را بشنوم چه برسد به صدایش .دوست داشتم وقتی خانه ی مادرم میرفتیم و باز هلی کوپتری از روی خانه مان رد میشد دست پسرم را بگیرم بدو بدو ببرمش روی پشت بام تا او هم از دیدن این پرنده ی بزرگ ذوق زده شود اما دیگر نه...
دلشکسته ام از چند سال پیش برای آمدن سید ابراهیم تلاش کردیم روزهایی را که ستاد میرفتیم و شب می آمدیم را بیاد میآورم مردم که می آمدن و ما از آقا سید برایشان میگفتیم و جز آب ساده چیزی برای پذیرایی نداشتیم از همان اول حساب کار دستمان آمده بود حتی از زمانیکه هنوز نیامده بودند سر کار فهمیده بودیم که چه خبر است ،ستادی که شیرینی و آب میوه نمیداد ستادی که کباب پخش نمیکرد و پولهای آنچنانی خرج نمیکرد میتوانست بکند،اما نکرد ...
آقا سید غمگینم ،انگاری چیزی در دلم گم شده است فکر میکردیم حالا حالا هستی خوشحالم که برایت تبلیغ کردم و خوشحالم که رای دادم و تورا انتخاب کردم... چرا که تو بیشتر از آنچه وعده دادی بودی خرج ملت کردی تو جان شیرین خود را فدای این خاک کردی خدا ازت راضی باشه مرد...
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
تافتهی جدا بافته
✍فاطمه میریطایفهفرد
خبر سنگین بود و ناباور، انگار خدا هم میدانست دل ما کوچک است و ما را داشت کمکم آماده میکرد.
هلیکوپتر دومین شخص کشور در جنگلهای شمال غربی بعد از انجام خدمت، دچار سانحه میشود...
◽◽◽◽◽
ما با همه مردم دنیا فرق داریم، یک مدل تافتهی جدا بافته، از آن بافتههای خیرهکننده مثل قالی کرمان، مثل داراییبافی یزد، مثل ترمهی اصفهان، مثل پارچه بافیهای دستی بیرجند. این در واقعه شهادت رئيس جمهور بیشتر جلوه میکند، از دستانی که به دعا بلند میشود، از اشکهایی که فرو میریزد، از نجوای خالصانه مردم در دل شب، از نذرهای مردم کمتوان، از میلیونها سلام و صلوات که بر آلالله فرستاده میشود. از نورانیتی که متصاعد میشود از این سرزمین کهن به کل کهکشان.
شهادت رخ میدهد و رئيس جمهور، شهید جمهور میشود؛ دقیقا در اوج منفیبافی رسانههای معاند، در گیرودار تورم و گرانی، دقیقا موقع گرفتن ماهی از آب گلآلود اقتصادی.
◽◽◽◽◽
دنیا اما نظارهگر اشکها و امیدهاست، نظارگر یک رنگی و همدلی مردم ایران است. مثل رنگی سفید و پاک، همانکه در پرچم ایران میدرخشد. مردم ایران مشکی پوش میشوند و رهبرشان عزادار، عزادار مقتدر، عزادار بزرگمنش.
◽◽◽◽◽
شهرهای ایران به پا میخیزند و خیابانها دوباره شاهد حماسهاند، حماسهای که فقط از مردم ایران برمیآید، فقط کار خودشان است.
تبریز به قیام برمیخیزد برای امام جمعهای که رفیق بود و پایکار.
مگر نه اینکه آرزوی همه مردم ایران شهادت است؟! پس اگر این ذائقه باید مرگ را بچشد، چرا گلویمان به شیرینی شهادت تر نشود؟ امام جمعه هم به آرزویش میرسد. تبریز اهل قیام است و اهل وفاست. او وفادارانه به میدان میآید.
◽◽◽◽◽
قم هم، قم هم برگهای زرینی دارد از روزگار دور تا همین اکنون در تشیع بدنهای پاک. سیل اشکها و نالهها بلند میشود، جمعیت قابل شمارش نیست. چشمها در بلوار پيامبر اعظم صلی اللهعلیهوآله به گنبد طلایی بانو میخورد و اشکی میشود، اشکهای شیرین، اشکهای وفاداری مردمان قم. اشکها اما به گنبد فیروزه جمکران که میافتد آرام میشود و پر امید، از آمدن آن آمدنی. پیکرهای مطهر رفتهاند ولی این خیل جمعیت تمامشدنی نیست.
◽◽◽◽◽
تهران این امالقرای جهان اسلام و این خانهی امید جبهه مقاومت، کولاک میکند. ما بیشماریم، خدا حفظ کند این مردمی که محاسباتشان درست است و محاسبات همه عالم را برهم میزند.
آنها سر سفره پدر و مادر قد کشیدند. دنیا را بگردی مثلشان را نمییابی.
رسانههای معاند هم بیکار نیستند، اما بیروغن سرخ میکنند. اگر بنا باشد مردم تا دم هتل تعقیبشان کنند، میکنند که خبر دروغ به دنیا مخابره نشود. مردم حواسشان جمع است، توریست خارجی را با ادبیات خود آشنا میکنند و مرگ بر اسرائیل فارسی یادش میدهند. گذشت زمانی که باید با زبان آنها حرف میزدیم، الان مردم به این خودباوری رسیدهاند و عقاید خود را با فارسی به دنیا مخابره میکنند. مردم اهل دلی داریم، دلی بزرگ و عقلی فهیم و ادراکی درست.
◽◽◽◽◽
مشهد میزبان فرزند خود است. امام رضاعلیهالسلام هوای خادمش را دارد، جوری عزیزش میکند که هیچکس جرأت نکند خلافش را بگوید.امام رضاعلیهالسلام هوای همه ما را دارد، هوای ایران را و هوای همه اشکهای مقدس را، همه اشکهای شیرین را.
◽◽◽◽◽
کجای دنیا مردمی این چنین دارد؟ کجای دنیا رهبری این چنین دارد؟ کجای دنیا برای رئیس جمهورشان این چنین بیتابی میکنند؟ بیانصافیست بگویم همینهاییم، ما خیلی بیشتر از این جمعیت بیشماریم، مادرهای بچهدار که دلشان در وسط جمعيت بود و خودشان در حال مادری. مردان خسته و پابسته، زنان رنجور مریض و پدری که سرکار رفته و دلش با مردم است. ما خیلی بیشتریم، بیشتر از قاب دوربینها، بیشتر از تصور دوست و دشمن، بیشتر از نگاه مادی دنیاخواهان. ما زیادیم، زیادتر هم میشویم، جوانتر هم میشویم انشاءالله.
◽◽◽◽◽
ایران ادبیات جدیدی به دنیا مخابره میکند. ادبیات جبهه واقعی سربازان گمنام امام زمان. سران دنیا به صف میشود برای عرض تسلیت، برای سر سلامتی دادن به رهبر، به ملت.
دنیا به احترام ما میایستد و ادای احترام میکند به مردم، به دولت، به این تندیس تمدن اسلامی، به ایران مقتدر که باتجربهتر و مقتدرتر از همیشه ايستادهاست.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
«یاسینی برای آرامش»
✍سیده ناهید موسوی
بسم الله الرحمن الرحیم
یٓس. والقرآن الحکیم. إنك لمن المرسلین. علی صرٰطٍ مستقیم...
باید کاری میکردم، باید با حقیقت مواجه شد. برای داغ هر عزیزی تنها پناه قرآن خواندن بود آنهم سوره مبارکه یٓس. شب از نیمه گذشته است اما بعداز یاسین خواندن به فکر فردا هستم که چقدر تلخ میگذرد. آری! فردا عزیز خستگی ناپذیرمان در خانه ابدی خویش آرام میگیرد،زیرا وقت استراحت رسیده است.
سفر از آسمان به مقصد آسمانی شدن زیباست، زمانیکه شرط شهید شدن شهید بودن است را داشته باشید. و بی سبب نیست که محبوبِ قلوب میلیونها نفر انسان میشوید. اشکها امان نمیدهد، چشمی از آه و سوز میچکد و چشم دیگر از افتخار برای رئیس جمهوری که نامش تنها یک «شهید» لازم داشت تا مقامش در دنیا و آخرت شامخ و بلند آوازه بماند.
حال دیگر شما باید حلال کنید برای تمام گلهها، نارضایتی و قضاوتهای بیجا برای تمام نامهربانیها و... برای روح مطهرتان یاسین میخوانیم و یاسینی برای آرامش دلِ رئوف مادرتان و دعایی درحق مادران این سرزمین که در روزگاری همچون سید ابراهیم رئیسی به دنیا هدیه کنند. بدرود شهید جمهور
نصرٌ من الله و فتح قریب
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
کفران نعمت نکردیم؟
✍مریم قربانزاده
چطور حواس مان گرم بکش بکش های خودمان شد و از کارهای دولت غافل شدیم؟!
این ذره بین چرک و لک شده را چطور روی هر نشست و برخاست شان گرفتیم و از موضع فهمیدگی! هی کوبیدیم و به نام دلسوزی و عدالت خواهی بر گرده دولت زدیم؟
چرا حواس مان نبود این دولت رسانه ندارد!
چرا یک بار مطالبه نکردیم تلویزیون او را روایت کند.
ما فقط اخبار شنیدیم از افتتاحیه ها و راه اندازی های مجدد و قرار دادهای بین المللی و سفرهای پرمنفعت.
فقط اخبار!؟
یک نفر نباید فکرش برسد که تیم هنرمندان را همراه دولت کند و موج روایت مکتوب ومستند در بیایدکه: مردم! این مرد دارد کار می کند...کار.
چرا الان تلویزیون خانه کوچک مادرش را نشان داد ؟ حتی یک خط یک قاب از این خانه و مادر نداشتیم؟!
بپذیریم که کفران نعمت کردیم. رئیس جمهور را رسانه نداشت.
۹ هزار کارخانه را احیاء کرد یعنی چراغ ۹۰ هزار زندگی روشن شد و ما حتی یک کارگر را نیاوردیم پای دوربین تلویزیون که از این خدمت دولت حرف بزند!
بارها از خیلی ها خواستم تریبون بدهند تا بنویسم، اما همه شان فکر خودشان بودند. می خواهند کار سیاسی نکنند!
ای خاک بر سر ما اگر دفاع از جمهوری اسلامی،سیاسی کاری باشد!
حالا این سرنوشت ماست که برای مرد بیرسانه جمهوری اسلامی دلنوشته بنویسیم و توبه نامه بخوانیم و اظهار شرم و پشیمانی کنیم!میفهمیم؟ تاوان بزرگی برای سکوت و خاموشی مان دادیم؟ خدا هدایت کند همه آنها که دست شان می رسید و کاری نکردند از جماعت فلان جبهه و بهمان مجمع.این مردبا شهادتش برای خودش رسانه ساخت. برای خودش کار رسانهای کرد.
https://eitaa.com/afkarehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔖رازِ این همه ارادتِ جمهور به «شهیدِ جمهور»
✍آمنه عسکری منفرد
بعد از حضور در جمع میلیونی اقشار مختلف مردم، آن هم با وجود شرایط سخت اقتصادی و معیشتی و انتقاد بعضی به وضع موجود، این دو جمله من را به نتیجه رساند که رمز این همه ارادت قلبی و اشک و التجا از پس انتقادها، تنها دوچیز است:
اول، ارادت قلبی و دلی شخص شهید رییسی با حکیم انقلاب، رهبر فرزانه انقلاب که در سلوک ایشان از همان ابتدای خدمتش مشهود بود، همان رابطهای که شهید سلیمانی آن را شرط عاقبتبهخیری میدانستند.
دوم ) عمل به کلام مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ۸۹ نهجالبلاغه که میفرماید: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ». (هر کس [رابطه] میان خود را با خدا اصلاح کند، خدا [رابطه] میان او و مردم را اصلاح فرماید و هرکس کار آن جهان خود را به صلاح آورد، خدا کار این جهان او را اصلاح کند و هر (كه واعظى درونى داشته باشد، او را از جانب خداوند نگهبانى است).
«شهید آیةالله سید ابراهیم رییسی» در جهت اطاعت از امر مولا، در برابر تمام طعنها و تهمتها سکوت کرد و برای خدمت به عیالالله از جان مایه گذاشت. او با خدا معامله کرد، خالصانه و صادقانه به جمهور خدمت کرد و در تمام مراحل تحت امر ولیفقیه عمل کرد، پس عزیزِ خدا و نور چشمِ ملت شد.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
مرد با اخلاص
✍فاطمه تاری
نمیدانستم نام داستان را چه باید گذاشت؛ آقا سید ابراهیم، پایان شیرین، مرد با اخلاص، خادم الرضا، ولی مرد با اخلاص گذاشتم، زیرا با اخلاص بود؛
نمیدانستم چه باید کنم؛ آن وقتی که خاله زنگ زد و گفت: «بالگرد آقای رئیسی گمشده.»
حول شدم! اولش باورم نمیشد، وقتی که دست و پایم را پیدا کردم فوری زدم شبکه خبر، مادر را بیدار کردم صحبتی که خاله به من گفت را به مادرم گفتم.
مادرم به پدرم گفت: «شما میدانستی و به ما نگفتید.»
پدرم گفت: «بله نمیخواستم بیدارت کنم.»
نمیدانستم چه کار باید کرد؛
هنگامی که شنیدم که در جنگل بالگرد رییس جمهور و همراهانش گمشده و فقط صلوات میفرستادم و به خدا و امام رضا پناه بردم و به امام رضا گفتم:یا امام رئوف چهار مرد با اخلاص گمشدهاند که دو نفرشان خادم شما هستند.
نمیدانستم حرف چه کسی را باور کنم؛
حرف یکی از کانالها که گفته بود اتفاق بدی نیوفتاده و فقط بالگرد آسیب دیده، یا حرف خبرگزاری که گفته بود با آنها ارتباط برقرار کردیم، یا حرف کسی که میگفت ترورشان کردند و...
نمیتوانستم حرف بزنم؛
آن وقتی که از خواب بیدار شدم و دیدم مادرم دارد گریه میکند و هنگام گریه گفت: «شهید شدند!»
منظورش را فهمیدم داخل اتاق رفتم و زدم زیر گریه، آخرین روز مدرسه بود و همینطور که گریه میکردم آماده شدم.
وارد مدرسه شدم و به کلاس رفتم، سر کلاس حالم بد بود.
بعد از آزمون با دوستانم به زنگ تفریح رفتیم. پایین پارچهی مشکی که روی میز بود و با دیدن عکس حاج قاسم که روی میز بود حالمان بدتر شد و با دیدن عکس حاج قاسم قلبم آتش گرفت. زنگ خورد و رفتیم سر کلاس. ساعتی بعد با مداحی که در سالن ها پخش شد حالمان بدتر شد و فهمیدیم زنگ تفریح هست و دوباره با همان دوستانم به حیاط رفتیم.
کاش در آن لحظه نبودم.
رفتیم پایین کاش در آن لحظه نبودم، کاش آن لحظه را نمیدیدم. روی پارچه ی مشکی عکس مرد با اخلاص «شهید رئیسی» و با اسپیکر سورهی تکویر پخش میشد. فقط روی پلهها نشستیم و زار زار گریه کردیم. با دوستانم رفتیم سمت میز که دانش آموزان دیگر هم دور آن نشستهبودند و گریه میکردند،سرگیجه داشتم.
حالا ما مانده بودیم با عکس مرد با اخلاص آقا سید ابراهیم.
غبطه می.خورم آقا سید...
خوشا به حالت...
هم شما به امام رضا(علیهالسلام) ارادت داشتید هم امام رضا(علیهالسلام) هواتون رو داشت؛
چرا؟
در حرم رضوی اعلام کردند شب شهادت موقع کشیک دادنتون در حرم بوده،
اما...
نه در حرم کشیک دادی نه در مشهد؛
بلکه در بالاترین طبقه های بهشت در خانهی اربابت کشیک دادی.
ای مرد با اخلاص، آقا سید، هشتمین رئیس جمهور ایران، زاده ی مشهد، ای کسی که در شب تولد امام رضا پشت میز ریاست نشستی و سه سال بعد در شب تولدش در راه خدمت به مردم امام رضا شیرینی تولدش را به تو و همراهانت داد بهترین هدیه را داد.
ای مرد با اخلاص، مهربان، خوشرو، شهادتت مبارک.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
چشمها بهتر از کلمهها
✍مائده سعیدی
با صدای گریهی بلندی از خواب بیدار میشوم، گوش تیز میکنم صدای گریهی مامان است با شتاب از تخت پایین میپرم، نکند،نکــ..ند هلیکوپتر حامل رئیس جمهور و همراهانش که سقوط کرده بود، منجر به مرگ آنها شده است با ترس به قلبم چنگ میزنم و دستگیره در را پایین میکشم با دیدن مامان که گوشی به دست اشک میریزد، میفهمم که حدسم درست بوده و تمام دلشورههای دیشب به واقعیت تبدیل شدهاند نیازی به حرف نیست. در عمق چشمان اشک بار مامان همه چیز را میخوانم. گاهی چشمها بهتر از کلمهها حرف میزنند. بدون اینکه بفهمم آسمان چشمانم بارانی میشود و گونههایم خیس از اشک. گویی کسی قلبم را در دست گرفته و فشار میدهد. زانوهایم شل میشود و به رسم همیشه بابا بعد از اینکه میفهمد عزیزی آسمانی شده زیر لب زمزمه میکنم:
اِنالِلّهوّاِنااِلیهراجعون
"ما از خداییم و به خدا برمیگردیم"
قرآن صورتی رنگم را از وسط باز میکنم و با دیدن آیهای که آمده قلبم آرامش مییابد دوباره آیه را میخوانم و آیه بعدش را:
سّلامٌعلیٰاِبراهیم
"سلام براهیم"
وَکَذٰلِکّنّجزِیالمُحسِنین
"و این چنین پاداش میدهیم نیکوکاران را"
در دل میگویم آیهها نشانهها!
و انگار که خدا این نشانهها را فرستاده بود تا تسلی باشد بر قلب غمدیدهام.
الان اینجا زیر آسمانی که او هم به خاطرتان گریان شدهاست چشم انتظار پیکر پاک تو و همراهانت نشستهام و سوره یاسینی را که برای سلامتیتان نذر کرده بودم به نیت آرامش قلب داغدیده خانوادهتان میخوانم.
به یاد لحظهی سال تحویل میافتم که خواب مانده بودم و وقتی چشم باز کردم از قاب شبکه یک چشمان پر صداقتتان را دیدم و حسی عجیب به من دست داد؛ حسی از جنس پاکی و مظلومیت.
شاید در نظر قانون هنوز عقل و سنم به رای دادن نرسد ولی مطمئنم اگر میتوانستم انتخابم شما بودید کاش شما هم مرا انتخاب کنید و شفیعم در آخرت باشید...
خدا به همراهتان شهید جمهور🖤
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
«آسوده باش»
✍زهرا نجاتی
خداقوت سیدابراهیم،
خداقوت بابت تمام کارهایی که در هزار روز، به بهترین وجه انجام دادی،
بابت بیش از سیصد سفر استانی،که آخرینش را با تابوت انجام دادی.
و خداقوت بابت اینکه تراز خیلی چیزها را در ذهن ما، در جامعه و در قامت ریاست جمهور تغییر دادی.
سیدابراهیم!
عزیزدل ملت!
خداقوت بابت این همه تغییر که ایجاد کردی.
تو کشور و اقتصادی که به سمت ویرانگی میرفت را،
کورسوهای امیدی که به ناامیدی میرفت را
و
آبروهایی که در معرض ریختن بود، نجات دادی.
تو خیلی چیزها را به ما نشان دادی.
تو معنای واقعی «فاذا فرغت فانصب» را با کار بی وقفه به شهادت هرکه میشناختت،
معنای واقعی کار جهادی را با سفرهای پی در پی و پیگیریهای مدامت،
معنای واقعی تقوا را در مناظرات،
معنای حقیقی حجب و نجابت را با سکوت در برابر تهمتها و دروغها و فقط کارکردنت،
و معنای واقعی خلوص را با شهادتت، به همه نشان دادی.
تو نشان دادی چطور میشود با چشمهای قرمز و خواب حدود چهارساعت، بهترین کارها را انجام داد.
نشان دادی روح بلند، چقدر میتواند جسم را به سخت ترین و بیشترین کارها، وادار کند.
تو نشان دادی میشود
رییس جمهور،
مسیول اصل ۴۴ قانون،
رییس قوه قضاییه،
عضو خبرگان بود
و چندین منصب را از سر گذراند، بی آنکه ذرهای به بیت المال مدیون شد.
تو نشان دادی، عدالت علی را وقتی آهن تفتیده به عقیل نزدیک میکرد، با دور داشتن خانوادهات از تمام امکانات،
با دیده نشدن برادر و مادرت تا بعد ازشهادت.
تو نشان دادی عاقبت نورانی خلوص و کار برای خدا و مجاهدت را.
تو نشان دادی میشود بدترین حرفها را شنید و بیشترین خدمات را انجام داد.
تو حتی، حال خوش سعید ابن عبدالله را وقتی «بلی» امام را در جواب «ا َوَفیتُ»
شنید، به ما نشان دادی؛ وقتی رهبر مقابلت ایستاد و سه بار شهادت داد که به جز خوبی از تو و یارانت نمیدانسته.
سید ابراهیم اما یک چیز را به ما نشان ندادی، نگفتی با داغ به این سنگینی، چه باید کرد!!!
اگرچه ما تکیه بر کوه استواری چون نایب الامام دادیم، اما قبول کن سید، داغت سخت ناجوانمردانه تلخ است... قبول کن سید..
خداقوت سید! ما به تو همان قولی را میدهیم که تو به حاج قاسم دادی و چه خوش وفا کردی. آسوده بخواب که علمت زمین نخواهد ماند..
آسوده بخواب که سخت خستهای.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
خرمشهرها در پیش است...
🇮🇷امام خامنهای: «جوانان عزیز! خرمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، در میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البته ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد، بالعکس آبادانی به دنبال دارد اما سختیاش بیشتر است. امروز برای نظام اسلامی، جنگ نظامی، احتمال ضعیفی است. لکن جهاد باقی است. در بین جهادها جهادی وجود دارد که خداوند آن را «جهاد کبیر» نام نهاده: «و جاهدهم به جهاداً کبیراً». جهاد کبیر یعنی تبعیت نکردن از دشمنی که با او در میدان مبارزه قرار گرفتهایم؛ تبعیت نکردن از دشمن در میدان اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر، جهاد کبیر است.»
▪️۳ خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
یادبودمجازی آیت الله سیّدابراهیم رئیسی
https://fatehe-online.ir/6
روی لینک بزنیم و فاتحه ای قرائت کنیم
#سیدالشهدای_خدمت
#شهید_آیت_الله_رئیسی
#خادم_الرضا علیه السلام
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
سلام رئیس جمهور شهیدم
سلام ای مرد خستگی ناپذیر
✍خ. محمدجانی
باور شهادتت سخت است. امید، زندگی و فرداهای روشن در چهره پر صلابتت هنوز هم موج میزند.
هنوز باور شهادتت سخت است که بار سفر را بستی و رفتی، اما چه زود ناگهان دیر شد.
از همان روزهایی که پا در این عرصه نهادی، خود میدانستی که هدف چه بود و چه مأموریتی داشتی و چه خوب مأموریتت را به پایان رساندی.
در این مدت مأموریتت، آمدی تا به ما بیاموزی درس مردمداری، اخلاص، ولایتمداری و درسهای بسیار دیگری که تا نفس داریم باید یاد بگیریم.
ای رییس جمهور شهیدم، دستان ما را هم بگیر از آن گرفتن هایی که هیچ گاه سقوط نکنیم.
دلمان برایت تنگ می شود.
روحت شاد و یادت گرامی
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
سرکار خانم محدثه زندی نویسنده حوزوی و عضو تحریریه مجتهده امین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: برای روایت کردن از شهید رئیسی نباید تنها به سراغ مبارزه با فساد، رونق تولید مردمی بودن یا... رفت بلکه باید به سراغ نگاه و بینشی از او رفت که باعث این عملکرد شده است.
لینک کامل گفتگو👇
https://hawzahnews.com/xcRTN
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
گول بازی دشمن را نخوریم!
✍نجمه صالحی
در صفحات تاریخ ثبت شده که به هنگام حاکمیت عبدالملک بن مروان دو جناح مخالف حکومت اموی، قدرت داشتند، جناح مختار ثقفی و عبدالله بن زبیر!
عبدالملک برای تثبیت و قدرت یافتن حکومتش تصمیم گرفت آنها را به جان هم اندازد. عبدالله بن زبیر، مختار را از بین برد و یک دشمن از مقابل عبدالملک از میان برداشته شد و او توانست جناح دیگر را به راحتی از میان بردارد!
در شرایط کنونی و انتخاب حیاتی پیشرو، مواظب باشیم در بازیهای رسانهای مختلف قرار نگیریم و با دقت و بصیرت راهمان را تشخیص دهیم. چه بسا وحدت و همبستگی در این شرایط مهمترین وظیفهی ماست.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi