#توییت
💠 #چه_بد_روحیه ای است:
خودم را #معیار اسلام و ایمان و ولایتمداری و انقلابیگری بدانم و این حق را به خود بدهم بقیه را هم #بر_اساس_خود محک زده و مهر قبولی یا ردّی بزنم!
🌐 @aliebrahimpour_ir
#توییت
💠 #چه_بد_روحیه ای است:
اگر کسی #مثل_من نظر داد و #مثل_من نقد کرد، آدم خوب و انقلابی است؛ اما اگر از کسی نقد کرد که طرفدار من بود یا من دوستش داشتم، #دشمن_شاد_کن و نامیزان است!
🌐 @aliebrahimpour_ir
#توییت
💠 #چه_بد_روحیه ای است:
تا آنجایی که عواطف و احساسات من آسیب نبیند، دیگران حق #آزاداندیشی و #تفکر دارند؛ اما به محض اینکه پَرِ فکرشان به گوشهی مقبولات و احساسات من گرفت، #بی_سواد و #خود_نظریه_پرداز_پندار و #خود_مشاور_پندار #خود_پدر_پندار اند و به خود حق میدهم آنها را از حیّزِ انتفاع ساقط کنم!
🌐 @aliebrahimpour_ir
🔳 #چه_بد_روحیه هاییست این #روحیه های بد؛
▪️«ما أُبَرِّئُ نَفْسِي» از اینها؛
▪️فرار از این روحیهها خیلی سخت است و «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»؛
▪️«إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي»...
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌼 فرازی از #دعای_بیست_و_دو #صحیفه_سجادیه
✅ دیگران برای ما سودی ندارند...
[ #دعا #روایت #حدیث #نمودار #حدیث_نموداری ]
📜 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/177 [ترجمه فارسی]
🌼 فرازی از #دعای_بیست_و_دو #صحیفه_سجادیه
✅ دیگران برای ما سودی ندارند...
[ #دعا #روایت #حدیث #نمودار #حدیث_نموداری ]
📜 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/176 [متن عربی]
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #بیست_و_یک_روز_بعد »
✳️عنوان:
. (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد»
. [نسخه #کامل و #نهایی]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_اول از دو)
💠 «بیستویکروزبعد» فیلمی است پُرمدعا در اکران؛ که هر کدام از آن ادعاها در سنجهی انصاف میتواند وزنکشی شود:«1.فیلم سینماییِ 2.امیدبخشِ 3.کودکونوجوان».
💠 «بیستویکروزبعد»، روایتیست از زندگی پسربچهای یتیم و علاقهمند به سینما و فیلمسازی به نام مرتضی (مهدی قربانی) که در هنگامهی کوششاش برای تهیه دوربین و ساخت فیلم، متوجه سرطان مادرش (ساره بیات) میشود که از او و برادر کوچکترش مخفی کرده و درمانش نیازمند آمپولی گرانقیمت است؛ ازاینرو تمام تلاشش را میکند و حتی ایدهی فیلمش (داستان پسری که پدرش شاگرد مرتاضی هندی بوده و میخواهد قطار را با قدرت ماورایی نگهدارد) را و تنها وسیلهی قیمتی باقیمانده از پدرش (موتور سیکلت) را میفروشد تا پول دارو را تهیه کند؛ ولی بعد از خرید آمپول متوجه میشود این دارو بایستی هر «بیستویکروز» یکبار مصرف شود.
💠 بیستویکروزبعد خوشساخت است و -غیر از پایانبندیاش- روایتی روان و صحیح و مشخص دارد. شخصیتسازی مرتضای فیلم در روند داستان زیباست و دلنشین؛ مرتضی مغرور، آرمانی، بامرام، کوشا و داداشبزرگ است. امتزاج این خصوصیات، صحنههای شیرینی میآفریند. با این حال فیلمنامه روایتی متصل ندارد؛ چراکه داستانهای زائد و فرعیِ زیادی دارد که غیرمتصل به داستان اصلیاند. بهعبارتدقیقتر فرازهای فرعی فیلم، فاقد ارتباط عمودی با بدنه داستاناند که حذف آنها آسیبی به داستان اصلی نمیزند. برای نمونه شرطیبازیکردن مرتضی با جوانان بزرگسالی که در اتاق پشتی کلوپ هستند و سپس فرارکردن از دست آنها، هرچند تلاشی برای کسب درآمد است، اما نقشی در پیکرهی اصلی داستان بازی نمیکند. همچنین است ورود و خروج پدر بچه پولدار کلاسشان.
💠 تا قبل از دهدقیقهی پایانی فیلم، گرچه شاهد دردی از اجتماع هستیم، از تلاشهای امیدوارانهی مرتضی و دوستانش لذت میبریم. اما دهدقیقهی آخر فیلم، همانطور که دنیا را روی دوش مرتضی هوار میکند، شیرینی قبل را هم به کام مخاطب تلخ کرده و ویرایشی جدید به طعم کل فیلم میدهد. مرتضی بعد از اینکه از مسئول داروخانه میشنود دارو را باید بیستویکروزبعد هم تهیه کند، وا میرود! او تمام زندگیاش را برای خرید این دارو خرج کرده و هیچ راهی برایش باقی نمانده: ایدهی فیلماش را فروخته؛ قولی که به مادرش داده را شکسته و شرطیبازیکردن را هم امتحان کرده؛ رفیق حبابسازش هم درآمدش را به او داده؛ تنها هنرش که همان نگهداشتن قطار است را هم با تعداد زیاد تماشاچی به کار گرفته و حتی موتور پدرش که تنها بازمانده قیمتی از اوست و مادرش در حفظ آن تاکید زیادی دارد را هم فروخته. دیگر راهی برای بیستویکروزبعد جلوی پای مرتضی باقی نمانده؛ بنابراین منطقا آیندهاش تاریک و کور است. ازاینرو اینکه در پایانبندی فیلم، جلوی قطار میایستد و میخواهد آن را نگه دارد، بیش از آنکه بخواهد دلالتی به «ایستادگی در برابر مشکلات» داشته باشد، ناامیدی و خودکشی روحی اوست! ازاینرو ایستادن قطار بسی بیمعناست. این قطار جز در ذهن نویسنده و بریده از داستان، نمیتواند بایستد! قطار واقعی همان خبر مسئول داروخانه بود که از روی او رد شد...
(ادامه دارد...)
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #بیست_و_یک_روز_بعد »
✳️عنوان:
. (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد»
. [نسخه #کامل و #نهایی]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_دوم از دو)
💠 گردش و تناوب «بیستویکروز بعد»های او، ابدویکروز تلخاش را میآفریند. ابدویکروز، نتیجهی روزهای مصیبتبار هر بیستویکروز یکبار اوست؛ ابدویکروزْ تلخ و بیامید. ابدویکروزی که فرصت بچگیکردن و رسیدن به آرزوها را از او میگیرد و در عمل او را زیر چرخهای قطار له میکند. بنابراین مهدیقربانیِ (مرتضی) «بیستویکروزبعد» همان مهدیقربانیِ (نوید) «ابدویکروز» است! آنجا خواهرش (سمیه) به او دروغ میگوید و دنبال نخودسیاه میفرستدش؛ و اینجا مادرش. آنجا باید فندک و آتوآشغال بخرد؛ اینجا داروی گرانقیمت. منتها در ابدویکروز ازآنروکه فرزند کوچک خانواده است، رفتاری منفعل دارد؛ ولی در بیستویکروزبعد چون جوان است و کاراکتر اصلی، نهایت تلاشش را میکند و فعال است. آنجا برادروخواهر و مادرش فحش میدهند، ولی اینجا صلوات میفرستند! اما فرجام هر دو یکی است: «آیندهای سیاه و بیامید». نوید ابدویکروز هم دارد در تیزهوشان قبول میشود؛ چنانکه مرتضای بیستویکروز بعد عاشق سینماست؛ اما هردو استعداد و تواناییشان زیر چکمههای روزگار نابود میشود و هر دو تا ابدویکروز در منجلاب دستوپا میزنند. هرچقدر آنجا با برگشتن خواهرش به خانه -در پایان فیلم-، امید میگیرد؛ اینجا هم با نگهداشتن ماورایی قطار-در پایان فیلم-، امیدوار است!!
💠 بیستویکروزبعد، در باطن فیلم کودکونوجوان نیست؛ نه «برای» کودکونوجوان است و نه «از منظر» آنها. «برای» کودک و نوجوان نیست؛ چراکه این حجم از فشار و سیاهی روی دوش هر کودکی سنگینی میکند و روانشناسی رشد این اجازه را نمیدهد که دنیای سخت و پرمعادلهی بزرگها را بر کوچکترها تحمیل کنیم. فیلم فرصت زندگی کودکانه را از بچه سلب میکند و نمیگذارد کودکی کند و «حالخوبکن» نیست. اگر مرتضای فیلم مجبور است، اما چرا این سختی روحی را -با دیدن فیلم- به مرتضاهای اطرافمان تحمیل کنیم؟
💠 فیلم حتی «از منظر» کودک و نوجوان هم نیست! یعنی مواجههی کودکانه با پدیدهها ندارد و از زاویهی دید یک کودک مسئله را نشان نمیدهد. زاویهی دید کودکانه دقیقا همان نمایش مواجهه پسربچهی بوشهریِ «تنهایتنهایتنها» با اخبار مختلف مذاکرات بینالمللی و نتیجهی آن بر رابطهی دوستانهی کودکانهاش است. مرتضای بیستویکروزبعد اما حتی کودکی هم نمیکند. او کاملا جدی و منطقی برادرش را پای میز مذاکره میبرد و از بیماری مادرش میگوید و فرآیند نگهداشتن قطار را به او آموزش میدهد و او هم کاملا جدی و منطقی کار را انجام میدهد! ما از مرتضی خوشمان میآید و با او ارتباط برقرار میکنیم، نه از آن جهت که نوجوان است و نوجوانی میکند؛ بلکه ازاینرو که عاقلهْمردی است مغرور و مصمم و جدی!
💠 اما در مجموع اگر ادعاهای پُرطمطراق سازندگان فیلم را -مثل سینمای امیدبخشِ کودکونوجوان- کنار بگذاریم و از پایانبندی فیلم اغماض کنیم، «بیستویکروزبعد» فیلم سینمایی خوب و قابل قبولی صرفا در ژانر اجتماعی است و هرچند مفهومی تکراری اما بیانی جدید از دردهای اجتماعی دارد و میتواند انتخاب یک خانواده برای فیلمدیدن در سینما باشد. «بیستویکروزبعد» از این جهت که فیلم سالمی برای خانواده است و تلاش قابل قبولی برای ارائهی معنای زندگی دارد، شایسته تقدیر و قدردانی است.
//پایان//
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
کل متن.jpg
2.32M
✅ تصویر کامل مطلب در سایت
🎬 #انتشار #نقد_فیلم سینمایی « #بیست_و_یک_روز_بعد »
✳️عنوان: (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد»
🔺سایت «بانیفیلم»
🗒تاریخ انتشار: 12شهریور1396
🌐 @aliebrahimpour_ir
نقد فیلم - (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد» - علی ابراهیمپور - بانی فیلم - یکشنبه، 12شهریور96 - 3.jpg
2.97M
🔰 نسخه کامل ص4 #روزنامه #بانی_فیلم
🔰 یکشنبه، 12شهریور96 - شماره3517
✅ در این صفحه، نقد فیلم « #بیست_و_یک_روز_بعد »، نوشته علیابراهیمپور به چاپ رسیده است.
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 « #گزارش #یادداشت / #نقد » 🌷
✅موضوع: #نقد_فیلم «بیست و یک روز بعد»، اثر سینمایی آقای محمدرضا خردمندان.
🏷 عنوان: (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد»
🖌 علی ابراهیم پور
🗓تاریخ نگارش: 10شهریور1396
📇تعداد واژگان: 937
🗒تاریخ انتشار: 12شهریور1396
📎توضیح: انتشار همزمان این یادداشت در سایت #بانی_فیلم و #روزنامه بانی فیلم به تاریخ یکشنبه، 12شهریور96 - شماره3517 - ص4.
💠مطالعهی نسخه #کامل و #نهایی :
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/181 (بخش اول)
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/182 (بخش دوم)
💠 لینکهای مربوط به انتشار:
🗞 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/185 (تصویر مطلب در روزنامه)
📥 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/186 (دانلود ص4 روزنامه بانیفیلم )
🌀 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/184 (تصویر کامل مطلب در سایت)
♻️ http://www.banifilm.ir/%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B9%D8%AF/ (لینک مستقیم بانی فیلم)
🔹پ.ن: مثل همیشه، از شنیدن نظرات دوستان همراه، خوشحال خواهم شد.☺️🙏💐
🔹پ.ن2: از سه دوست عزیز و البته گمنامم کمال تشکر را دارم که مهربانانه برای قوام گرفتن متن، من را کمک و همراهی کردند.😌
[ #گزارش_یادداشت #گزارش_نقد_فیلم ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
#دقت #روش #روش_شناسی #تحقیق #روش_تحقیق
📚 #روش_تحقیق با تکیه بر حوزه علوم #قرآن و حدیث؛ دکتر #پاکتچی؛ ص28
[ #برش | #ازکتاب |#نکته ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
#توییت
💠 یه بابایی بود، کل محرم و صفر رو کامل پیرهن مشکی میپوشید؛
اما قد ارزن #اخلاق سگیاش عوض نمیشد.
مثل اون نباشیم.
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #سارا_و_آیدا »
✳️عنوان:
«سارا و آیدا» نقطهای تباه در پروندهای سفید
. [نسخه #اصلی]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
💠از «کتاب قانون» گرفته تا «حوض نقاشی»، کارنامهی پر و پیمانی برای #مازیارمیری ساخته و او را در ژانر اجتماعی صاحبسبک کرده؛ «سارا و آیدا» هم گرچه در همان #ژانر اجتماعی است، به هیچ وجه توقع مخاطب را برآورده نمیکند.
💠میری، شبیه همان دو راهیِ اخلاقیای را در «سارا و آیدا» تصویر کرده که مجری طرحش ،همایون اسعدیان، در فیلم اخیرش (یک روز بخصوص) ساخته! این دو راهی برای سارای فیلم (غزل شاکری) ساخته میشود. او باید پول هنگفتی جور کند تا مادر بازنشستهی فرهنگیاش را زندان نیاندازند. دوستش آیدا (پگاه آهنگرانی) اما، میخواهد روحیهی سارا را حفظ کند و یاریاش دهد و برای همین دست به دامن نامزدش سعید (مصطفی زمانی) میشود. او پول را میدهد ولی از سارا میخواهد مدارک یک مناقصه بزرگ را از شرکتش بدزدد و به او بدهد و دوباره برگرداند. این کار را میکند؛ پشیمان میشود؛ آیدا به کمکش میآید و مدارک را میگیرد ولی تصادف میکند و میمیرد و تقصیرها به گردنش میافتد. سارا هم در دقیقه آخر میگوید که کار خودش بوده و تمام!! فیلمنامه در همین حد تباه است!
💠 سناریو از حد یک ایده -که همانا روایتی از یک رفاقتِ عمیقِ دخترانه باشد- جلوتر نرفته. شدیدا چالشهای داستانی دارد. فیلم تقریبا بی تعلیق است! اگر بینندهای فیلم را تا آخر ببیند، از روی مرام خودش است؛ نه درام فیلم. از نیمه فیلم به راحتی آخر داستان را میشود حدس زد. کاراکترها شدیدا تیپیکالاند. سارا دختر مهربان و آرام ؛ آیدا خوشقلب و بازیگوش؛ سعید دو روی قالتاق! با همین چند ویژگی ساده کاملا میتوانید داستان را در ذهنتان خلق کنید و مطمئن باشید داستانی که در ذهنتان ساختهاید، همانی است که روی پرده نمایش داده شده؛ بدون خلاقیت خاصی در پرداخت یا بیان. اصلا سارا و آیدای فیلم آیا واقعا رفاقتی عمیق دارند؟ اگر رفاقتی عمیق دارند چرا سارا مشکلی که سعید برایش ایجاد کرده را اول از همه با آیدا در میان نمیگذارد؟ در رابطه عمیق، چنین برخوردی قابل هضم است؟
💠علاوهبر این، اتفاقاتی در فیلمنامه میافتد که مخاطب حیران میماند! بدون هیچ دلیل مشخصی رابطه سارا با نامزدش (علیرضا) صریح و شفاف نیست یا مثلا آمدن گاهوبیگاه سعید به در خانهی سارا! خصوصا این آخری آنقدر تکرار میشود که شک میکنیم کارگردان واقعا فیلم را برای سینما ساخته یا تلویزیون. نماها ساده و ابتدایی فیلم هم این شک را تقویت میکند. به خاطر تمام این مشکلات است که دوست داریم تصویرمان از مازیار میری، همان تصویری که قبل از «سارا و آیدا»یش داشتیم، باقی بماند.
💠 #ساراوآیدا ارزش دیدن دارد، نه به عنوان یک اثر فاخر سینمایی؛ به عنوان یک فیلم معمولی که بخواهید تفریحانه ببینید و اندکی هم ذهنتان را قلقلک بدهد. همین و فقط همین.
//پایان//
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
روزنامه جوان، شماره۵۲۰۰، 5شنبه ، 6مهر، ص6.pdf
304.6K
🔰 نسخه PDFباکیفیت ص6 (فرهنگ و هنر) #روزنامه #جوان
🔰 پنجشنبه، 6مهر96 - شماره 5200.
✅ در این صفحه، متن مجروح [] #نقد_فیلم سینمایی « #سارا_و_آیدا »، نوشته علیابراهیمپور به چاپ رسیده است.
🌐 @aliebrahimpour_ir