eitaa logo
المرسلات
10هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
507 ویدیو
38 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️امروز فقه و اصول کافی نیست برای اینکه انسان بتواند تبلیغ دین را بکند/ تنوع در علوم حوزوی یک نیاز قطعی و مبرم است و بایستی در برنامه‌ریزی به آن توجه شود. 🔰آیت الله العظمی امام خامنه ای 🔺بالاخره حوزه خیلی کار دارد. البته وقتی ما میگوئیم فلان رشته‌ها بیاید، فلان کارها انجام بگیرد، بعضی میگویند آقا شما به فقه و اصول بی‌اعتنائی کردید؛ ما در حوزه، دیگر صاحب جواهر یا شیخ انصاری متخرج نداریم. 🔺این جزو حرفهای رائج است. من این حرف را قبول ندارم. اولاً مثل شیخ انصاری کو؟ توی حوزه‌هائی هم که مخصوص این کار بودند، مگر چند تا شیخ انصاری داشتیم؟ عرض کردم؛ به نظرم نمیرسد که بعد از شیخ انصاری، هیچکدام از شاگردان ایشان و شاگردان شاگردان ایشان تا امروز به رتبه شیخ انصاری رسیده باشند. بله، حرفهای ایشان را ذکر میکنند، اشکال میکنند، ایراد میکنند، اشکالها هم وارد است؛ اما مسئله‌ی شیخ، مسئله‌ی دیگری است. 🔺آن قالبی که شیخ علیه‌الرحمه برای استنباط فقهی بعد از صاحب جواهر و روی دست صاحب جواهر، شیخ فراهم کرده شما ملاحظه کنید «مکاسب» شیخ را با «متاجر» جواهر مقایسه کنید تا معلوم شود فرق بین شیخ و صاحب جواهر چقدر است. 🔺بعد از صاحب جواهر، مگر ما چند تا مثل صاحب جواهر در حوزه‌های علمیه تربیت کردیم که حالا از حوزه گله کنیم که صاحب جواهر تربیت نمیکنیم! خب، اینها قله‌هائی بودند، هر چند وقت یکبار، یک مجموعه علمی و انسانی به یک قله‌ای دست پیدا میکند. 🔺اگر در زمان ما صاحب جواهر یا شیخ انصاری درست نشد، جای گله نیست که چرا نتوانستیم؛ خیال کنیم که اگر ما این درسها را کنار میگذاشتیم و فقط به فقه و اصول میچسبیدیم، حالا چند تا صاحب جواهر داشتیم؛ نه، آن روزی هم که حوزه نجف منحصر و مختص به فقه و اصول بود و غیر از آن نبود - که مرحوم سید اصفهانی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) اینجور فرموده بودند که باید فقط فقه و اصول باشد – ما ندیدیم در نجف مثل صاحب جواهر یا شیخ انصاری تربیت شود. این اولاً. 🔺ثانیاً اعتقاد ما این است که ما امروز نوکر دینیم؛ ما نوکر اسمها که نیستیم. روحانیت برای چیست؟ 🔺روحانیت برای این است که بتواند مردم را تغذیه دینی کند؛ البته عالمانه. آن روز یک طلبه‌ای می‌آمد نجف درس میخواند، فقه و اصول میخواند، رجال میخواند و بعضی چیزهای دیگر میخواند، ملا میشد، فاضل میشد؛ اگر در نجف میماند میشد بحر‌العلوم و کاشف‌الغطاء؛ اگر از نجف خارج میشد، میشد میرزای قمی و ملامهدی نراقی و ملا احمد نراقی و حاجی کلباسی و سید شفتی و امثال اینها. یعنی هر کدام از اینها در هر شهری بودند، برای هدایت و تغذیه معنوی و فکری مردم خودشان کافی بودند. یک سید شفتی یا یک حاجی کلباسی یا یک میرزا مهدی شهید در مشهد، خودش و شاگردانش میتوانستند مردم را از لحاظ فکری تغذیه کنند. 🔺آن وقت عوامل گمراه‌کننده و لغزاننده‌ی مردم زیاد نبود؛ همان شهوات شخصی انسانها بود که همیشه انسانها به آن دچار و مبتلایند؛ آن هم با موعظه و نُزهت و تذکر و از این چیزها تا حدود زیادی قابل رفع بود؛ یک مقدارش هم میماند که خب، همیشه گنهکارانی هستند. 🔺آن روز دیگر تلویزیون نبود، اینترنت نبود، این همه کتاب و مجله و افکار جدید نبود، این همه فلسفه‌های جدید داخل ذهنهای مردم نبود، شبکه‌ی فیلمهای خانگی نبود، ماهواره نبود، مغریات و مذلاتی که جوان و پیر را تحت تأثیر قرار میدهد - افکار و شبهات گوناگون - نبود. 🔺آن روز وقتی عالم وارد یک شهری میشد - مثل میرزای قمی یا مثل حاجی کلباسی - از همه‌ی مردم آن شهر فاضل‌تر بود. فضلای هر شهری کسانی بودند که چند جمله ادبیات یا عقلیات یا شبیه این چیزها را خوانده بودند؛ اینها از همه‌ی آنها بهتر بودند، بالاتر بودند؛ در مقام برخورد و زورآزمائی علمی، کسی از عهده‌ی آنها برنمی‌آمد؛ 🔺اما امروز اینجوری نیست. 🔺امروز ما فقه و اصول که میخوانیم، اگر توی یک شهری برویم، اینجور نیست که از همه زورمان بیشتر باشد؛ در رشته های مختلف، در کارهای مختلف، در حرفهای مختلف، در افکار مختلف کسانی هستند که مسلطند، فنانند، متبحرند؛ کسانی بخواهند عرصه را از آنها بگیرند، باید به قدر آنها زور داشته باشند. 🔺امروز فقه و اصول کافی نیست برای اینکه انسان بتواند تبلیغ دین را بکند. بنابراین حوزه‌ها وظیفه‌شان خیلی سنگین است. این تنوع در علوم حوزوی یک نیاز قطعی و مبرم است و بایستی در برنامه‌ریزی به آن توجه شود.. 📚 بیانات 2.8.89 @almorsalaat
📌نبوت و امیرالمومنین(ع) 🔰حضرت امام خمینی(ره) 💠 قال شيخنا العارف الكامل الشاه آبادي (مدظله): 💠 ان السالك بقدم المعرفة الى اللَّه، اذا تم سفره الثالث و سرى بهويّته الجمعية في جميع مراتب الموجودات يرى بعين البصيرة جميع مصالح العباد، من امور المبدأ و المعاد، و ما يقرّبهم اليه تعالى؛ و [أن] الطريق اليه لكل احد بخصوصه، و له التشريع في هذا المقام. 💠 و كان هذا المقام حاصلًا لمولانا قطب الموحدين و امير المؤمنين و الائمة المعصومين من بعده؛ و لكن رسول اللَّه(ص) لما تقدم عليهم زماناً و كان صاحبُ المقام اظهر الشريعة فلم يبق مجال التشريع لاحد، لتمامية شريعته. فلا بد للاولياء من بعده من متابعته. 💠 و لو فرضنا تقدم أمير المؤمنين(ع) عليه (ص) زماناً لأظهر الشريعة و تكفّل امر الرسالة و النبوة؛ فللرسول(ص) متابعته اذا جاء بعده. و لكن الحكمة البالغة تعلقت بأن اظهر الشريعة بيد رسول اللَّه(ص). 📚مقدمه شرح دعای سحر، امام خمینی @almorsalaat
📌مناجات الخائفین 🔰امام سجاد علیه السلام إِلٰهِى أَتَراكَ بَعْدَ الْإِيمانِ بِكَ تُعَذِّبُنِى ؟ أَمْ بَعْدَ حُبِّى إِيَّاكَ تُبَعِّدُنِى ؟ أَمْ مَعَ رَجائِى لِرَحْمَتِكَ وَصَفْحِكَ تَحْرِمُنِى ؟ أَمْ مَعَ اسْتِجارَتِى بِعَفْوِكَ تُسْلِمُنِى ؟ حَاشَا لِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ تُخَيِّبَنِى . لَيْتَ شِعْرِى أَلِلشَّقاءِ وَلَدَتْنِى أُمِّى؟ أَمْ لِلْعَناءِ رَبَّتْنِى ؟ فَلَيْتَها لَمْ تَلِدْنِى، وَلَمْ تُرَبِّنِى، وَلَيْتَنِى عَلِمْتُ أَمِنْ أَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنِى، وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنِى، فَتَقَِرَّ بِذٰلِكَ عَيْنِى، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِى . إِلٰهِى هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ ساجِدَةً لِعَظَمَتِكَ ؟ أَوْ تُخْرِسُ أَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّناءِ عَلىٰ مَجْدِكَ وَجَلالَتِكَ ؟ أَوْ تَطْبَعُ عَلىٰ قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلىٰ مَحَبَّتِكَ ؟ أَوْ تُصِمُّ أَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِكْرِكَ فِى إِرادَتِكَ؛ أَوْ تَغُلُّ أَكُفّاً رَفَعَتْهَا الْآمالُ إِلَيْكَ رَجاءَ رَأْفَتِكَ ؟ أَوْ تُعاقِبُ أَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِكَ حَتَّىٰ نَحِلَتْ فِى مُجاهَدَتِكَ ؟ أَوْ تُعَذِّبُ أَرْجُلاً سَعَتْ فِى عِبادَتِكَ ؟ إِلٰهِى لَاتُغْلِقْ عَلىٰ مُوَحِّدِيكَ أَبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلَا تَحْجُبْ مُشْتاقِيكَ عَنِ النَّظَرِ إِلىٰ جَمِيلِ رُؤْيَتِكَ . إِلٰهِى نَفْسٌ أَعْزَزْتَها بِتَوْحِيدِكَ كَيْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ ؟ وَضَمِيرٌ انْعَقَدَ عَلىٰ مَوَدَّتِكَ كَيْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرارَةِ نِيرانِكَ ؟ إِلٰهِى أَجِرْنِى مِنْ أَلِيمِ غَضَبِكَ، وَعَظِيمِ سَخَطِكَ، يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ، يَا رَحِيمُ يَا رَحْمانُ، يَا جَبَّارُ يَا قَهَّارُ، يَا غَفَّارُ يَا سَتَّارُ، نَجِّنِى بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِ النَّارِ، وَفَضِيحَةِ الْعارِ، إِذَا امْتازَ الْأَخْيارُ مِنَ الْأَشْرارِ، وَحَالَتِ الْأَحْوالُ وَهَالَتِ الْأَهْوالُ، و قَرُبَ الْمُحْسِنُونَ وَبَعُدَ الْمُسِيئُونَ، ﴿وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لَايُظْلَمُونَ﴾. @almorsalaat
♨️ نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی می‌کند به او و او هم و این است که برای انسان هست. 🔰 امام خمینی (ره) ┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄ 🔸درباره  و در فضل شهادت آن قدر از اسلام و از اولیای اسلام روایات وارد شده است، که انسان متحیر می‌شود. در روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده است که برای  هفت خصلت است و مهم آن، آخرین خصلتی است که می‌فرماید. می‌فرمایند که که شهید نظر می‌کند به‌ وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی و هر . 🔸شاید نکته این باشد که حجابهایی که بین ما و حق تعالی و وجه الله و تجلیات حق تعالی هست، تمام این حجابها منتهی می‌شوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی است که همه حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی که از نور باشند منتهی می‌شود به اینکه حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه الله. 🔸اگر کسی فی سبیل الله و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد، این مبدا همه حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است. و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهی و هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته می‌شود. شهدا، شهدایی که در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می‌کنند، و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدا می‌کنند، در عوض، خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه می‌کند برای آنها، تجلی می‌کند برای آنها. 🔸چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا می‌خواهند، و آنها خودی را نمی‌بینند و خود را از خدا می‌بینند، و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی. آنها هم حجاب را برمی‌دارند. فَلَمَّا تَجَلّی‌ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً تجلی می‌کند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جَبَل انیّت خودِ موسی و موسی «صَعْق» برایش پیش می‌آید. 🔸آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالی تِلو انبیا در زمان حیاتشان آن چیزهایی که‌ حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی می‌شکنند و صَعْق برای آنها حاصل می‌شود و برای آنها حاصل می‌شود. 🔸خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی می‌کند، و نگاه می‌کنند به حسب آن نگاه عقلی، باطنی و روحی و عرفانی، و ادراک می‌کنند و مشاهده می‌کنند جلوه حق تعالی را، و شهید هم به حسب این روایتی که وارد شده است، نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه می‌کند به او و آن هم «یَنْظُرُ الی‌» جلوه خدا، الی‌ وَجْهِ الله این آخر چیزی است که برای انسان، آخر کمالی است که برای انسان هست. 🔸در این روایتی که در کافی نقل شده است، در این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه‌ای که حق تعالی می‌کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا می‌کند. شهید هم یَنْظُرُ الی‌ وَجْهِ اللهِ و حجاب را شکسته است. همان طوری که انبیا حجابها را شکسته بودند. و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده داده‌اند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست، شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل می‌رسند. 📚صحیفه ج۱۳ ص ۵۱۳ @almorsalaat
📌عظمت ملاصدرا در فلسفه اسلامی/ طوبی له و حسن مآب 🔰حضرت آیت الله جوادی 🌀تحول حصول به حضور و انقلاب عقل به قلب و گریز از مشرب مشاء به ذوق اشراق در مسائل فراوانی از قبیل اثبات مثُل و ارباب انواع و کثرت طولی و عرضی عقول برای شیخ اشراق سهم تعیین کننده داشت 🌀و نیز تطور بحث محض به فکر آمیخته به ذکر و انقلاب از تسبّب به توسل و گریز از تتبع اقوال و کتب، به تضرع در فِنای کتاب کریم و کاهش قیل و قال روز، و افزایش تهجد شب که ضامن نیل به مقام محمود است در مطالب بیشماری از قبیل انتقال از اصالت ماهیت به اصاله وجود و از اعتقاد به تکون روح انسانی به روش ماء و انصراف از آن و اعتبار به جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن و ... برای صدر المتألهین (قدس سره) سهم بسزایی داشت 🌀که وی با شرح صدر و تیسیر امور مباحث فکری مشاء را هماهنگ با مشاهد ذوقی اشراق در پرتوی عرفان ناب که تراث شیخ اکبر (قدس سره) است به صورت یک طاقه از ناقه و یک لانه از لابه و یک ساز از سوز و یک گذاره از گذار و ... به ساحت قدس قرآن و عترت در آورد و عطایایی دریافت کرد که جز مطایای آنها توان حمل آن را ندارد (طوبی له و حسن مآب) 📚معرفت شناسی در قرآن؛ مقدمه؛ صص 36_37 @almorsalaat
📚 جنه العاصمه در تاریخ ولادت و حالات حضرت فاطمه سلام الله علیها 🔰آیت الله سید محمد حسن میرجهانی 📌 لینک دانلود pdf کتاب 👇👇👇 🆔 http://www.mediafire.com/?tjv0p4bo7phof1p @almorsalaat
♦️| معرفی تدریس الموجز فی اصول الفقه استاد علی فرحانی 🌀تدریس این کتاب توسط استاد معظم از بهترین و پرمحتواترین تدریس‌های ایشان است. به نحوی که تمام آنچه که طلبه برای شروع علم اصول لازم دارد بعلاوه مزایای دیگری در این اصوات موجود است. 🌀علم اصول نقش تعیین کننده ای در اجتهاد دارد تا جائی که محور استنباط یک فقیه همان ملکه ای است که در علم اصول به دست آورده است. مضاف به اینکه این علم، جایگاه سائر علوم را در استنباط فقیه مشخص میکند. 🌀 از آنجا که سیر منطقی تحصیل هر علمی از «مطلب ما» و «تعقل صحیح» مباحث آن علم شروع میشود تاجائی که تمام مراحل آتی تحصیل علم متوقف بر همین گام نخستین است، این مهم بتمامه در این سلسله تدریسات استاد معظم نسبت به علم اصول حاصل میشود. 🌀مضاف به اینکه این سلسله تدریسات مزایای دیگری همچون شناخت روش صحیح و‌کارآمد تحصیل علم و آشنایی قابل توجهی با نظام اصولی و نیز نظام معرفتی حضرت امام را در بر دارد. 🌀بحمدلله در طول سالیان اخیر، طلاب زیادی سیر اصولی خود را با این تدریس استاد شروع کرده و نتایج مهمی را دارا شده اند. 🌀کسانی که میخواهند سیر درسی خود را با استاد علی فرحانی شروع کنند، پس از استماع مجموعه طلبه موفق، خوب است که این جلسات را کار کنند. ✍احسان چینی پرداز(@Ehsan1244) 🎙اصوات طلبه موفق(روش صحیح تحصیل علم) 👇👇👇 http://eitaa.com/almorsalaat/4489 🎙اصوات تدریس الموجز استاد👇👇 https://eitaa.com/soda96/2507 📖لینک دانلود متن پیاده شده جلسات الموجز @almorsalaat
📌وظایف حوزه های علمیه ✳️وظايف فعلي‌‌‌‌‌ 🔰شهید آیت الله مطهری 💢 آنچه فعلا در امکان آقايان مدرسين است و از هم اکنون بايد شروع به کار شود: 1. کلام جديد. با توجه به اين که کلام علمي است که دو وظيفه دارد: يکي دفاع و ردّ شبهات و ايرادات به اصول و فروع اسلام، و ديگر بيان يک سلسله تأييدات براي اصول و فروع اسلام (کلام قديم تماما متوجه اين دو قسمت است) و با توجه به اين که در عصر ما شبهاتي پيدا شده که در قديم نبوده و تأييداتي پيدا شده که از مختصات پيشرفتهاي علمي جديد است و بسياري از شبهات قديم در زمان ما بلاموضوع است همچنان که بسياري از تأييدات گذشته ارزش خود را از دست داده است، از اين رو لازم است کلام جديدي تأسيس شود. 🔺در کلام جديد حداقل مسائل زير مورد بحث قرار مي‌‌‌‌‌گيرد: الف. فلسفه دين، علل پيدايش آن از نظر روان‌‌‌‌‌شناسان و جامعه‌‌‌‌‌شناسان، نظريات مختلفي که در اين زمينه داده شده و همه نقض و طرد شده است، مسئله فطرت ديني و بحث عميق انساني درباره فطرت و فطريات، آينده دين و مذهب، مهدويت در اسلام. ب. وحي و الهام از نظر علوم رواني جديد (مسئله نبوت). ج. بررسي مجدد ادلّه توحيد با توجه به ايرادات و شبهاتي که ماديين جديد بر براهين توحيد از آن جمله برهان نظم و برهان حدوث و برهان وجوب و امکان و غيره کرده‌‌‌‌‌اند و با توجه به تأييدات جديد در همه آن زمينه‌‌‌‌‌ها، و همچنين بحث اساسي درباره شبهات ماديين در همه زمينه‌‌‌‌‌ها خصوصا در زمينه عدل الهي و عنايت الهي. د. بحث امامت و رهبري از جنبه اجتماعي با توجه به مسائل مهمي که امروز در مسائل مربوط به مديريت و رهبري گفته شده است و با توجه به مسائل مربوط به جنبه معنوي امامت و انسان کامل در هر زمان. ه. مسائل خاص حضرت رسول و قرآن و شبهاتي که در اين زمينه شده است. 2. فلسفه تاريخ با توجه به مکاتب قديم و جديد از نظريه ابن خلدون گرفته تا نظريه توين‌‌‌‌‌بي در زمان حاضر و مخصوصا نظريه مارکسيسم. در اين بخش، ازاسلام و مقتضيات زمان نيز بحث مي‌‌‌‌‌شود. 3. فلسفه اخلاق مشتمل بر بيان همه فلسفه‌‌‌‌‌هاي اخلاق قديم و جديد، مذهبي و غيرمذهبي و تدوين يک فلسفه اخلاق متقن اسلامي و به طور کلي بحثي در تعليم و تربيت اسلامي. 4. اقتصاد اسلامي با تبيين مشخصات اقتصاد سرمايه‌‌‌‌‌داري و اقتصاد سوسياليستي و وجوه اشتراک و افتراق اقتصاد اسلامي با هر يک از آنها. 5. فلسفه اجتماع از نظر تطبيقي و بيان اصول اجتماعي اسلام و جامعه ايده‌‌‌‌‌آل اسلامي. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران ص 207 @almorsalaat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| باید تمام منظومه دین با تمام ابعادش شناخته شود / دین منحصر در فلسفه یا عرفان نیست اما فلسفه و عرفان از متن دین نشأت گرفته اند. 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس رسائل @almorsalaat
🔴مقایسه بین مقام و 🔰مقام معظم رهبری 🔆يك مقايسه كوتاه بين زينب كبرى و بين همسر فرعون، عظمت مقام زينب كبرى را نشان مى دهد. 🔅در قرآن كريم، زن فرعون نمونه ى ايمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنيا. آن وقت مقايسه كنيد زن فرعون را كه به موسى ايمان آورده بود و دلبسته آن هدايتى شده بود كه موسى عرضه مى كرد، وقتى در زير فشار شكنجه فرعونى قرار گرفت، كه با همان شكنجه هم- طبق نقل تواريخ و روايات- از دنيا رفت، شكنجه جسمانى او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لي عندك بيتا في الجنّة و نجّني من فرعون و عمله»؛از خداى متعال درخواست كرد كه پروردگارا! براى من در بهشت خانه اى بنا كن. 🔅در واقع، طلب مرگ مى كرد؛ مى خواست كه از دنيا برود. «و نجّني من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمره كننده فرعون نجات بده. در حالى كه جناب آسيه- همسر فرعون- مشكلش، شكنجه اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زينب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زيادى از نزديكان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. اين رنجهاى روحى كه براى زينب كبرى پيش آمد، اينها براى جناب آسيه- همسر فرعون- پيش نيامده بود. 🔆در روز عاشورا زينب كبرى اين همه عزيزان را در مقابل چشم خود ديد كه به قربانگاه رفته اند و شهيد شده اند: حسين بن على (عليهالسّلام)- سيّدالشّهداء- را ديد، عباس را ديد، على اكبر را ديد، قاسم را ديد، فرزندان خودش را ديد، ديگرِ برادران را ديد. بعد از شهادت، آن همه محنتها را ديد؛ تهاجم دشمن را، هتك احترام را، مسئوليت حفظ كودكان را، زنان را. 🔆عظمت اين مصيبتها را مگر مى شود مقايسه كرد با مصائب جسمانى؟ اما در مقابل همه اين مصائب، زينب به پروردگار عالم عرض نكرد: «ربّ نجّني»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. 🔅در روز عرض كرد: پروردگارا! از ما قبول كن. دل به سمت پروردگار عالم، عرض مى كند: پروردگارا! اين قربانى را از ما قبول كن. 🔅وقتى از او سؤال مى شود كه چگونه ديدى؟ مى فرمايد: «ما رأيت الّا جميلا». اين همه مصيبت در چشم زينب كبرى زيباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعلاى كلمه اوست. 🔆ببينيد اين مقام، مقام چنين صبرى، چنين دلدادگى نسبت به حق و حقيقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى كه قرآن كريم از جناب آسيه نقل مى كند. اين، عظمت مقام زينب را نشان مى دهد. كار براى خدا اينجور است. لذا نام زينب و كار زينب امروز الگوست و در دنيا ماندگار است. بقاى دين اسلام، بقاى راه خدا، ادامه پيمودن اين راه به وسيله بندگان خدا، از كارى كه حسين بن على (عليه السّلام) و زینب کبری انجام داده مدد و نیرو گرفته است. 📚بیانات مقام معظم رهبری 19/ 11/ 1388 @almorsalaat
📌بزرگترین حسنه حکیم سبزواری چه بود؟ 🔰استاد شهید مطهری 💢حاج ملاهادی سبزواری، بعد از ملاصدرا مشهورترين حكماى الهى سه چهار قرن اخير است. حاجى سبزوارى در سال 1212 در سبزوار متولد شد. هفت ساله بود كه پدرش مرد. در ده سالگى براى تحصيل به مشهد مقدس رفت و ده سال اقامت كرد. شهرت حكماى اصفهان او را به اصفهان كشانيد. در حدود هفت سال از محضر ملا اسماعيل دربكوشكى اصفهانى استفاده كرد و ضمناً در همان وقت دو سه سالى اواخر دوره حكيم نورى را درك كرد. سپس به مشهد مراجعت كرد و چند سالى در مشهد به تدريس پرداخت. آنگاه عازم بيت اللَّه شد. در مراجعت اجباراً دو سه سالى در كرمان اقامت كرد. در مدت اقامت كرمان براى اين كه نفس خود را تربيت كند و رياضت دهد، سعى كرد ناشناخته بماند و در همه مدت به كمك خادم مدرسه به خدمت طلاب قيام مى كرد. بعد دختر همان خادم را به زنى گرفت و رهسپار سبزوار شد. قريب چهل سال بدون آنكه حتى يك نوبت از آن شهر خارج شود در آن شهر توقف كرد و به كار مطالعه و تحقيق و تدريس و تأليف و عبادت و رياضت نفس و تربيت شاگردان پرداخت تا عمرش به پايان رسيد. 💢از نظر تشكيل حوزه گرم فلسفى و جذب شاگرد از اطراف و اكناف و تربيت آنها و پراكندن آنها در بلاد مختلف، بعد از حكيم نورى كسى به پايه حكيم سبزوارى نمى رسد. صيت شهرتش در همه ايران و قسمتهاى خارج ايران پيچيد. طالبان حكمت از هر سو به محضرش مى شتافتند. شهر متروك سبزوار از پرتو وجود اين حكيم عاليقدر قبله جويندگان حكمت الهى گشت و مركز يك حوزه علمى شد. 💢حكيم سبزوارى فوق العاده خوش بيان و خوش تقرير بود؛ با شور و جذبه تدريس مى كرد. او گذشته از مقامات علمى و حكمى، از ذوق عرفانى سرشارى برخوردار بود. بعلاوه، مردى با انضباط، اهل مراقبه، متعبد، متشرع و بالاخره سالك الى اللَّه بود. مجموع اينها سبب شده بود كه شاگردان او به او تا سرحد عشق ارادت بورزند. از نظر جاذبه استاد و شاگردى، حكيم سبزوارى بى مانند است. بعضى از شاگردان او بعد از او با اينكه چهل سال از او فاصله گرفته بودند، باز هم هنگام يادآورى او به هيجان مى آمدند و اشك مى ريختند. 💢حكيم سبزوارى به فارسى و به عربى شعر مى سروده و در اشعارش به «اسرار» تخلص مى كرده است. هر چند در هر دو قسمت، شعر دست پايين فراوان دارد اما در هر دو قسمت برخى اشعار دارد كه در اوج زيبايى و كمال و شور و حال است. 💢حكيم سبزوارى در سال 1289 در يك حالت جذبه مانندى درگذشت. 💢بزرگترين حسنه حكيم سبزوارى، مرحوم حكيم ربانى، عارف كامل الهى، فقيه نامدار، درجزينى قدس سره است. اين مرد بزرگ و بزرگوار كه فرزند يك چوپان پاك سرشت بود براى ادامه تحصيل از همدان به تهران آمد. صيت شهرت و جاذبه معنويت حكيم سبزوارى او را به سبزوار كشانيد. مدتى در حوزه آن حكيم شركت كرد. پس از آن به عتبات شتافت و براى تكميل علوم منقول، جزء شاگردان استاد المتأخرين حاج شيخ مرتضى انصارى قرار گرفت. در همان ايام توفيق تشرف حضور آقا سيد على شوشترى را يافت و در نزد آن عارف كامل مراحل سير و سلوك را طى كرد و خود به مقامى از كمال و معرفت رسيد كه كمتر نظيرى برايش مى توان جست. 💢اگر همه شاگردان حوزه حكيم سبزوارى به حضور در حوزه او افتخار مى كنند، حوزه حكيم به حضور چنين مردى مفتخر است. 💢حوزه تعليم و تربيت مرحوم بيشتر حوزه تربيت بود تا تعليم، حوزه انسان سازى بود. از اين حوزه مردان بزرگى برخاسته اند. از مطالعه مواضع متفرقه كتاب نقباء البشر مى توان به وسعت دايره آن پى برد. 📚 خدمات متقابل ص 524 @almorsalaat
💢نگاهی به جایگاه مسئله و مشکک بودن آن 🔰حضرت استاد شیخ علی فرحانی ✍ مقرر: محسن ابراهیمی ☑️در بدست آوردن احکام شرعی، اگر قطع داشته باشیم، دیگر مشکلی نداریم. در فضای قطع محتاج به هیچ چیز دیگری و اذن از طرف کسی نیستیم. اما اگر قطع نداشته باشیم، در قدم بعد یا شک داریم یا ظن. اگر شک باشد که هیچ گونه کاشفیتی ندارد و از محل بحث خارج است. ☑️ظن یک حالت نفسانی دائم الاضافه است و همیشه ظن به چیزی (مظنون) تعلق می گیرد. مظنونات از جهت اسباب حصول ظن با هم تفاوت دارند و اسباب مختلفی برای حصول این حالت نفسانی می تواند وجود داشته باشد. ☑️اگر شارع طریقی را معتبر کرد و می دانیم که ظن کاشفیتی دارد، به این معناست که شارع قبول کرده است که این طریق یوصلنا الی الواقع و شارع می گوید که تعبد به انّه هو الواقع. ☑️اگر شارع چیزی از این طرق و اسباب حصول ظن را معتبر نکرد، ننتهی الی باب الانسداد به اصطلاح الاصولی. انسداد به این معناست که شارع از ما واقع را خواسته است. هر مقدار که مجتهد بتواند با قطعیات کار را حل کند فبها و نعمت. اما در هر جایی که قطع نداشته باشیم، راهی برای رسیدن به واقع نداریم نه به طور وجدانی و قطع خودمان و نه تعبدی و اعتبار شارع. ☑️در این توضیح برای رسیدن به انسداد دو شرط وجود دارد: 🔹1- قطع و قطعیات به اندازه ای کم باشند که جوابگوی استنباط احکام نباشند 🔹2- قائل شویم که شارع ظنونی را که با آنها بتوان استنباط احکام کرد و ولو تعبدا به واقع برسیم، معتبر نکرده است. هر دو شرط متناسب با شرایط مستنبط دارای تشکیک است و بالتالی انسداد امری مشکک خواهد بود. ☑️توضیح اینکه بر فرض که کسی قائل شود که شارع هیچ ظنی را حجت نکرده است، اما این امر لزوما به انسداد منجر نمی شود. چون اگر آن شخص در شرایط نزدیک به زمان معصوم باشد که روایات دارای قرائن قطع آور هستند، آن شخص حتی اگر حجیت خبر واحد را قائل نباشد، میتواند که انسدادی نشود. این مسئله در مورد فقهایی که در دوران غیبت صغری و یا اوایل غیبت کبری می زیسته اند، صادق است. حتی این مسئله در مورد شیخ طوسی و نجاشی هم که نزدیک به حداقل 100 سال از زمان حیات برخی روات فاصله داشته اند، اما روات را توثیق کرده اند و ما به توثیق ایشان اعتماد داریم، صادق است. در زمان ایشان هم قرائن قطعیه ای در مورد وثاقت و عدالت روات وجود داشته است. لذا ولو اینکه ما خبر واحد حسّی را حجت بدانیم، اما توثیقات شیخ طوسی و نجاشی را که حسّی هم نیستند، معتبر می دانیم، چون برای آنها قطعی بوده است. بله، باید بحث کرد که آیا قطع شیخ طوسی برای ما حجت است یا نه؟ حتی برخی از اصول اربعمائه در زمان سید بن طاووس وجود داشته اند و ایشان اگر قطع داشته باشد به اینکه فلان اصل به خط حریز بن عبدالله است می تواند به آن روایات ولو خبر واحد را حجت نداند، عمل کند. پس به تشکیک دایره قطعیات، انسداد مشکک می شود. ☑️این مطلب در مورد ظنون هم باید بررسی شود. چون صرف اینکه مثلا خبر واحد را حجت بدانیم، اما دایره حجیت ما به دلیل آیه نبأ خبر عدل امامی باشد و این اخبار نادر باشند، باز هم انسداد رخ می دهد. همچنین اگر سند را به گونه ای معتبر بدانیم که مصادیق متعددی حجت بشوند، اما در ناحیه دلالت خود شخص اهل لغت نباشد و قول لغوی را هم حجت نداند، باز هم به انسداد منجر می شود. 🔹پس ملاک در وقوع انسداد این است که حجج معتبره به اندازه ای نباشند که بتوان احکام شرع را بر اساس آنها استنباط کرد. 🔹اصولیین از زمان شیخ انصاری به بعد، همه قائل به انفتاح هستند. یعنی مسیرهای منتهی به انسداد را سندا و دلاله مسدود می کنند. یعنی قبول دارند که شارع اماراتی را لمکان انکشاف الواقع هم در ناحیه سند و هم در ناحیه دلالت جعل کرده است و به طور خلاصه شارع طرقی را جعل کرده است که می توان با آنها به حکم شرعی رسید. ☑️اما اگر قائل به انسداد شدیم، باید نوع انسداد را معلوم کنیم که این انسداد از ناحیه دلالت است یا ناحیه سند. قانون کلی در فضای انسداد این است که یا باید بگوییم که شارع از ما واقع را نمی خواهد که باطل است و یا باید بگوییم که واقع را می خواهد و هیچ طریقی هم حجت نکرده است، در نتیجه عقل حکم می کند که چون ظن کاشفیت ناقص دارد و ترجیحی بین انواع ظن وجود ندارد، پس مطلق ظن حجت است. پس از استفراغ الوسع و بررسی تمام وجوه و مظان حصول ظن، ظنی که حاصل شود، حجت است. و به اصطلاح فقها «تحری» حجت است. ☑️اصل قول به مسئله انسداد به دلیل عدم دقت در حجیت های عقلایی است. اگر حجت های عقلایی درست مورد بررسی قرار گیرد، مسئله از اساس حل می شود و برای این مسئله نیاز به شناخت اعتباریات و مشهورات بالمعنی الاخص وجود دارد. و اگر قائل به انفتاح بشویم، اولین قدمی که باید برداریم، بررسی مسئله «ظن نوعی» است. @almorsalaat
✅امروز دیگر حق نداریم که .... امروز باید قوه فقاهت را در مسائل جدید یاد بگیرید/ در مقدمات هم خیلی معطل نشوید 🔰 آیت الله العظمی امام خامنه ای 🔅امروز ما دیگر حق نداریم در باب لباس مشکوک، شش ماه صرف وقت کنیم. یک روز این کارها را می کردیم. درس مرحوم آیت الله میلانی رضوان الله عليه، شش ماه در لباس مشکوک بودیم. امروز دیگر ما حق نداریم افتخار کنیم که فروع علم اجمالی را از هشتاد تا آوردیم نود تا، از نود تا آوردیم صدتا، از صدتا کردیم صدوبیست تا. این افتخاری ندارد. امروز حق نداریم مبحث زكات، مبحث جهاد، مبحث امر به معروف، مبحث تولی و تبری، مباحث گوناگون معاملات، بحث مزارعه، بحث مساقات، بحث بیع، بحث اجاره، اینها را سرسری بگذریم و در بحث طهارت و صلات فقط متمرکز بشویم. طهارت پانزده تا، صلات بیست تا؛ امروز دیگر اجازه نیست. 🔅دیروز حرفمان این بود، اشکال که می کردند -بعضی طلبه ها بودند اشکال می کردند که آقا فایده اش چیست - بنده خودم جزو کسانی بودم که از آن جور درس خواندن دفاع هم می کردم. بر خلاف انتظار یک عده ای که انتظار نداشتند که من از آن جور درس خواندن دفاع کنم، اما دفاع می کردم. من می گفتم که آقا ما می خواهیم فرمول فقاهت را، مکانیسم فقاهت را یاد بگیریم؛ می خواهیم بدانیم که کسی که فقیه می شود از کتاب و سنت چگونه استنباط می کند احکام الهی را. می خواهیم قوتش را، زورش را پیدا کنیم. برای زور پیدا کردن، آدم می رود در ورزش خانه، یک وزنه ای را دستش می گیرد، صدبار این جوری، این جوری می کند مثلا؛ هیچ فایده ای هم ندارد، جز اینکه آدم قوی بشود. ما می گفتیم که بحث فروع علم اجمالی و لباس مشکوک و معنای حرفی و مشتق و این حرف های طولانی ای که وجود دارد، اینها همان دمبل را بالا پایین بردن است، این وزنه را تکان دادن است، هیچ فایده ای هم ندارد، مگر قوی شدن؛ آن روز این را میگفتیم. 🔅اما امروز حق نداریم این را بگوییم. امروز می گوییم آقای ورزشکار، اگر می خواهی قوی بشوی، برو این باغچه را بیل بزن، این باغچه اینجا افتاده؛ این بیابان را بیل بزن، افتاده این جور بی صاحب، متروک. قوه فقاهت را در کتاب جهاد پیدا کنید. در مباحث روز پیدا کنید؛ بگردید شیوه های جدیدی برای بانک اسلامی پیدا کنید. فقها درس بگویند، طلبه ها از آنها یاد بگیرند. قوه فقاهت را در کتاب زكات، کتاب خمس، در ضرائب - مالیات ها - در انواع و اقسام معاملاتی که امروز جامعه ما به آنها احتیاج دارد، در اینها یاد بگیرد؛ قوه را اینجا پیدا کنید. دیگر حق صرف وقت در مباحث غیرلازم را ندارید. 🔅به علاوه، دیگر در مقدمات هم خیلی معطل نشوید. مطول سه سال، مغنی دو سال، دیگر جایز نیست. بله، کسی اشعار عرب را خوب بلد باشد، هر شعری از متنبی و ابوتمام آورده شد، تجزیه تحلیلش و شاید مثالش را بداند، بد نیست، چیز خوبی است، یک فصلی است. اما حالا وقتش است؟ اول کار فقاهت. 📚 بیانات رهبری 62.1.9، کتاب ولایت و حکومت ص273 @almorsalaat
💠برکات علمی حضرت معصومه سلام الله علیها ✅صدر المتالهین معتقد است که مسئله اتحاد عاقل و معقول از غامض ترین مسائل حکمی است که تا قبل از ایشان برای کسی روشن نشده بوده است و برای خود ایشان به وسیله تضرع و توجه به خدای متعال و توسل به حضرت معصومه (س) حل شده است. ✅صدرالمتالهین (ره) در بحث اتحاد عاقل و معقول از کتاب شریف اسفار در توضیح این مسئله می فرماید: 🔺إن مسألة كون النفس عاقلة لصور الأشياء المعقولة من أغمض المسائل الحكمية التي لم ينقح لأحد من علماء الإسلام إلى يومنا هذا و نحن لما رأينا صعوبة هذه المسألة و تأملنا في إشكال كون العلم بالجوهر جوهرا و عرضا و لم نر في كتب القوم سيما كتب رئيسهم أبي علي كالشفاء و النجاة و الإشارات و عيون الحكمة و غيرها ما يشفي العليل و يروي الغليل بل وجدناه و كل من في طبقته و أشباحه- و أتباعه كتلميذه بهمنيار و شيخ أتباع الرواقيين و المحقق الطوسي نصير الدين و غيرهم من المتأخرين لم يأتوا بعده بشيء يمكن التعويل عليه و إذا كان هذا حال هؤلاء المعتبرين من الفضلاء فما حال غير هؤلاء من أصحاب الأوهام و الخيالات و أولى وساوس المقالات و الجدالات 🔺فتوجهنا توجها جبليا إلى مسبب الأسباب و تضرعنا تضرعا غريزيا إلى مسهل الأمور الصعاب في فتح هذا الباب إذ كنا قد جربنا مرارا كثيرة سيما في باب إعلام الخيرات العلمية و إلهام الحقائق الإلهية لمستحقيه و محتاجيه إن عادته الإحسان و الإنعام و سجيته الكرم و الإعلام و شيمته رفع أعلام الهداية و بسط أنوار الإفاضة فأفاض علينا في ساعة تسويدي هذا الفصل من خزائن علمه علما جديدا و فتح على قلوبنا من أبواب رحمته فتحا مبينا. (ج۳ ص۳۱۳) ✅مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان در حاشیه کتاب سفینه البحار در این باره مرقوم داشته اند که: 🔺أقول: رأيت على هامش الأسفار بخط شيخنا الأجل العالم المحدّث الحاجّ ميرزا محمّد القمّيّ صاحب كتاب الأربعين الحسينية في فصل إتّحاد العاقل و المعقول نقلا عن المصنّف رحمه اللّه قال: كنت حين تسويدي هذا المقام بكهك من قرى قم، فجئت الى قم زائرا لبنت موسى بن جعفر عليهم السّلام مستمدا منها،و كان يوم جمعة،فانكشف لي هذا الأمر بعون اللّه تعالى. (ج۵ ص۶۱) @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| روایات اهل بیت(ع)؛ منبعی غنی برای پاسخ گویی به نیازهای بشر 🎙حضرت استاد شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب؛ سال 1393 @almorsalaat
📌عدم حجیت شهرت در نگاه محقق خوئی 🔰آیت الله العظمی خوئی 💢و هم و دفع: و ربما يتوهّم انجبار ضعفها بعمل المشهور. إلاّ أنه مدفوع، لكونه فاسدا كبرى و صغرى. 💢أمّا الوجه في منع الكبرى: فلعدم كون الشهرة في نفسها حجّة، فكيف تكون موجبة لحجّية الخبر و جابرة لضعف سنده، و إنما الشهرة بالنسبة إلى الخبر . فلا بدّ من ملاحظة نفس الخبر، فإن كان جامعا لشرائط الحجية عمل به، و إلاّ فإن ضم غير حجة إلى مثله لا ينتج الحجية. 💢لا يقال: إذا عمل المشهور بخبر كشف ذلك عن احتفافه بقرائن توجب الوثوق قد اطّلعوا عليها و لم تصل إلينا، فيكون الخبر موثوقا به. كما أنّ‌ إعراضهم عن الخبر الصحيح يوجب وهنه و سقوطه عن الاعتبار، و من هنا اشتهر في الألسن: أنّ‌ الخبر كلّما ازداد صحة ازداد باعراض المشهور عنه وهنا. 💢فإنه يقال: مضافا إلى كون ذلك دعوى بلا برهان و رجما بالغيب و عملا بالظن الذي لا يغني من الحق شيئا، أنّ‌ المناط في حجية خبر الواحد هي وثاقة الراوي، و يدل على ذلك الموثّقة التي أرجع الإمام (عليه السّلام) السائل فيها إلى العمري و ابنه حيث علّل هذا الحكم فيها بأنهما ثقتان. و يدل عليه أيضا الروايات المتواترة التي ارجع فيها إلى أشخاص موثّقين، فإنّ‌ من المعلوم أنه لا خصوصية لهؤلاء الرواة إلاّ من حيث كونهم موثّقين. 💢إذن فالمناط هو الوثاقة في الراوي، و على هذا فإن كان عمل المشهور راجعا إلى توثيق رواة الخبر و شهادتهم بذلك فبها، و إلاّ فلا يوجب انجبار ضعفه. 💢و من هنا يعلم أنه بعد ثبوت صحة الخبر لا يضرّه إعراض المشهور عنه، إلاّ أن يرجع إلى تضعيف رواته. 💢و بالجملة: إنّ‌ الملاك في حجية أخبار الآحاد هو وثاقة رواتها، و المناط في عدم حجيتها عدم وثاقتهم، و لأجل ذلك نهي عن الرجوع إلى من لا وثاقة له و تفصيل الكلام في الاصول 📚موسوعه محقق خوئی؛ جلد 35 (مصباح الفقاهه)؛ صص 7_8 @almorsalaat
💢 🔅مسجد مقدس جمکران، مورد توجّه بزرگان بوده است، مورد توجّه و عبادالله و امناءالله بوده. (در جمع خدمتگزاران مسجد جمکران، 890806) 🔰 مقام معظم رهبری ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 📌 چه کسانی هستند؟ 🔰 محیی الدین بن عربی 🔹هم عشرة لا يزيدون و لا ينقصون هم أهل خشوع فلا يتكلمون إلا همسا لغلبة تجلى الرحمن عليهم دائما في أحوالهم قال تعالى وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً 🔹و هؤلاء هم المستورون الذين لا يعرفون خبأهم الحق في أرضه و سمائه فلا يناجون سواه و لا يشهدون غيره يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً دأبهم الحياء إذا سمعوا أحدا يرفع صوته في كلامه ترعد فرائصهم و يتعجبون و ذلك أنهم لغلبة الحال عليهم يتخيلون أن التجلي الذي أورث عندهم الخشوع و الحياء يراه كل أحد و رأوا أن اللَّه قد أمر عباده أن يغضوا أصواتهم عند رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم فقال يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ و إذا كنا نهينا و تحبط أعمالنا برفع أصواتنا على صوت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم إذا تكلم و هو المبلغ عن اللَّه فغض أصواتنا عند ما نسمع تلاوة القرآن آكد و اللَّه يقول وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 🔹و هذا هو مقام رجال الغيب و حالهم الذي ذكرناه فيمتاز الحديث النبوي من القرآن بهذا القدر و يمتاز كلامنا من الحديث النبوي بهذا القدر و أما أهل الورع إذا اتفقت بينهم مناظرة في مسألة دينية فيذكر أحد الخصمين حديثا عن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم خفض الخصم صوته عند سرد الحديث هذا هو الأدب عندهم إذا كانوا أهل حضور مع اللَّه و طلبوا العلم لوجه اللَّه فأما علماء زماننا اليوم فما عندهم خير و لا حياء لا من اللَّه و لا من رسول اللَّه إذا سمعوا الآية أو الحديث النبوي من الخصم لم يحسنوا الإصغاء إليه و لا أنصتوا و داخلوا الخصم في تلاوته أو حديثه و ذلك لجهلهم و قلة ورعهم عصمنا اللَّه من أفعالهم 🔹و اعلم أن رجال الغيب في اصطلاح أهل اللَّه يطلقونه و يريدون به هؤلاء الذين ذكرناهم و هي هذه الطبقة و قد يطلقونه و يريدون به من يحتجب عن الأبصار من الإنس و قد يطلقونه أيضا و يريدون به رجالا من الجن من صالحي مؤمنيهم و قد يطلقونه على القوم الذين لا يأخذون شيئا من العلوم و الرزق المحسوس من الحس و لكن يأخذونه من الغيب. 📚 فتوحات مکیه، ج2، ص11 @almorsalaat
💠 فضیلت و مراتب تفکر 🔰امام خمینی (ره) 🔅بدان كه از براى تفكر فضيلت بسيار است. و تفكر مفتاح ابواب معارف و كليد خزائن كمالات و علوم است، و مقدمه لازمه حتميه سلوك انسانيت است. 🔅و در قرآن شريف و احاديث كريمه تعظيم بليغ و تمجيد كامل از آن گرديده، و از تارك آن تعيير و تكذيب شده. 🔅و در كافى شريف سند به حضرت صادق، عليه السلام، رساند كه فرمود: أفضل العبادة إدمان التّفكّر في اللّه و في قدرته. و در حديث ديگر يك ساعت تفكر را از عبادات يك شب بهتر دانسته. و در حديث نبوى، صلّى اللّه عليه و آله، است كه تفكر يك ساعت از عبادت يك سال بهتر است. و در حديث ديگر است كه تفكر يك ساعت بهتر است از عبادت شصت سال، و در حديث ديگر هفتاد سال، و از بعض علماى فقه و حديث هزار سال هم حديث شده. 🔅در هر صورت، از براى آن درجات و مراتبى است، و از براى هر مرتبه اى نتيجه يا نتايجى است كه ما به ذكر بعضى از آن مى پردازيم. 📚شرح چهل حدیث،ح12،ص191 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 🔰کتاب آغاز و انجام ◽️یکی از رسائل فلسفی و پرمحتوای خواجه طوسی، رساله آغاز و انجام است که مطالب عمیقی در باب توحید و خدای متعال و انسان دارد. ◽️به تعبیر علامه حسن زاده در مقدمه همین کتاب: «جناب محقق طوسی در این رساله بر مبنای حکیم و قویم توحید از دیدگاه مشایخ اهل الله که وجود است بحث میکند...» ◽️جالب اینکه این رساله مورد توجه صدرالمتالهین هم بوده و در چندین جای اسفار مورد استفاده قرار گرفته است. ◽️مضاف به اینکه این رساله شریفه به قلم علامه حسن زاده مزین شده و علاوه بر تعلیقات عمیقی که بر عبارات خواجه دارند، مدخل و مقدمه جالبی نیز بر این کتاب نوشته اند که میتواند در راستای شناخت بهتر از خواجه طوسی، مورد استفاده واقع شود. 📌انشاءالله بخش هایی از این رساله شریفه را در کانال قرار خواهیم داد تا مورد استفاده قرار گیرد. @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| اگر میخواهید خواجه طوسی را بشناسید، مقدمه کتاب آغاز و انجام را بخوانید. 🎙حضرت استاد شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس نهایه الحکمه؛ سال 1396 @almorsalaat
✅ چرا و چگونه "تقریر" بنویسیم؟ 🔰حجت الاسلام سید محمد هاشمی 🔅یکی از ارکان تحصیلی برای یک طلبه از نگاه استاد فرحانی، التزام به تقریر نویسی از دروس است. تقریر نویسی شیوه ای رائج است که از دیرباز در حوزه های علمیه مورد توجه اساتید و طلاب بوده است. اما تقریرنویسی چیست؟ در این نوشته به اختصار به فلسفه تقریر نویسی می پردازیم. 🔅هر طلبه یا دانش پژوه در جلسه درس یا به هنگام استماع صوت استاد، به واسطه ی الفاظِ استاد، به ذهن او که مخزن اصلی علم مورد نظر است دست می یابد. استاد به واسطه ی الفاظ، بنا دارد آنچه به عنوان دارایی علمی دارد به متعلم منتقل کند. مسئله ی نوشتن تقریر پس از فرآیند انتقال معارف در کلاس آغاز می شود. یک طلبه به دو شیوه می تواند مطالبی که از استاد به دست آورده است را ثبت و ضبط کند: 1⃣شیوه اول: حفظ الفاظ و ثبت عین مطالب استاد یا خلاصه آن: در این شیوه - که در مواردی ضروری نیز هست - دانش پژوه عین لفظ استاد را می نویسد و مطالب را ثبت می کند. این مرحله از ثبت مطالب، بدون نیاز به تجزیه و تحلیل عمیق مباحث و با استفاده از حافظه ی کوتاه مدت یا به صورت ثبت در کلاس قابل انجام است. طبیعتا آنچه از این شیوه به دست می آید ماندگاری چندانی در ذهن ندارد و نمی تواند در بلند مدت به عنوان «دارایی علمی» این دانش پژوه به حساب آید. و تقریبا همه ما به این آفت آگاهیم. و چه بسیار مطالب ارزشمندی که روزی بر آن تسلط داشتیم و امروز خاکستری هم از آن برای ما باقی نمانده است. 2⃣شیوه دوم: تقریر نویسی: اما در روش تقریر نویسی، متعلم در حقیقت دارایی علمی خود را منعکس می کند. در این روش پس از این سه مرحله نوبت به نگارش تقریر می رسد: الف) القای مطالب توسط استاد ب) بررسی ارجاعات استاد و مطالب مرتبط ج) مباحثه کامل مطالب کلاس در این شیوه به جای مکتوب کردنِ بدونِ تاملِ الفاظ استاد، طلبه با انتقال وجود لفظی مطالب استاد به ذهن و تبدیل آن به دارایی علمی، تقریر را که نماینده دارایی علمی خود اوست مکتوب می کند. 🔅این نوشته بدون رجوع دوباره به کتاب و تنها با اعتماد به آن چه که این فرد از آن مطلب علمی دریافته است نگارش می شود. دقیقا مانند اینکه بخواهید مقاله ای در موضوعی خاص بنویسید. در این صورت، این تقریر حاوی الفاظ اختصاصیِ متعلم و دقیقا دارایی علمی اوست و از این پس می توان او را حائز و حامل این میزان از علم دانست. 🔅برای مثال تصور کنید که از شما سوالی پیرامون تفاوت بدیهی و نظری در منطق بپرسند، یا به عنوان یک طلبه از شما بخواهند نبوت را اثبات کنید یا از شما بخواهند شهر خود را توصیف کنید، و در همه ی این حالات بنا باشد بدون مراجعه به منابع و تنها با استفاده از آنچه در ذهن دارید مطالبی بیان کنید، در این موقعیت آنچه بیان می کنید یا آنچه می نویسید دقیقا میزان دارایی علمی شما در آن زمینه ی خاص است. 💢چرا تقریر چنین اثری دارد؟ تقریر نویسی با شیوه ای که بیان شد آینه ی تفصیلی ذهن متعلم است. آینه است؛ چون آنچه در ذهن متعلم است در تقریر می آید. تفصیلی است؛ چون علم را از حالت اجمال بیرون آورده و تفصیلی می کند چون در مقام نگارش مجبوریم تمام ذهنیت خود را بیان کنیم. در اینجاست که تمام حدوسط ها برای رسیدن به نتیجه باید منقح و به هم پیوسته باشد. کم کم در حین نگارش، فرد در می یابد که علیرغم آنچه تصور می کرده حدوسط ها و استدلال های برخی مطالب چندان برایش روشن نیست و با نگاه به این آینه ی تفصیلی به فکر چاره می افتد. پیمودن این مسیر در ابتدا قدری دشوار است اما ممارست بر آن نتایج بسیار شیرین علمی به بار می آورد. 💢تجربه شخصی: آنچه بنده در مدت تحصیل، در نگارش تقریر تجربه کرده ام تماما موید مطالب بالاست. برای مثال در ایام اشتغال به تحصیل و مباحثه ی درس بدایه الحکمه استاد فرحانی، که از دقیق ترین و سنگین ترین و در عین حال نافع ترین و ضروری ترین جلسات تدریسی است، استفاده از تقریر نویسی به شدت به فهم کمک می کرد و مطالبِ بسیار غامض را تعدیل می نمود. برای مثال در بحث تخصص نوع ثالث، نفس الامر، معنای معقول ثانی فلسفی در مواد ثلاث، برهان صدرا بر حرکت جوهری، قاعده امکان اشرف و ... تقریر نویسی و تلاش برای تبدیل الفاظ استاد به دارایی علمی، بسیار به اینجانب کمک کرد. 💠پیشنهاد: پیشنهاد می کنم همه ی شما بزرگواران علاوه بر تقریر دروس و مطالب اصلی در دوره ی تحصیلی خود، به هر مطلب مهمی که بر می خورید، پس از فهم کامل آن، شروع به تقریر کنید. این کار از سخت ترین مطالب اصولی و فلسفی مانندِ مراتب حکم و حرکت جوهری و وجود ذهنی گرفته تا مسائل ساده تر مانند شبهات روز (مسائل پیرامون حجاب، یا برخی شبهات اعتقادی ساده و ...) قابل اجراست. با این کار کم کم مطالبی که در طول سالها با آن مواجه می شوید و پاسخ آن را می یابید به دارایی علمی شما بدل می شود. @almorsalaat
♨️ تعهداتی که اعتقاد به بر دوش یک جامعه میگذارد 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔺سخن در این است که توحید اگر قرار شد که یك عقیده ای باشد که به دنبال خود تعهدی را و مسئولیتی را و تكلیفی را، برای معتقد به این عقیده به ارمغان می آورد، پس باید فهمید، دانست، که این مسئولیت و این تعهد و این تکلیف ها چیست بالاخره. 🔺آیا این تعهد در همین خلاصه می شود که ما به زبان یا به دل و به فكر، این عقیده را بپذیریم؟ یعنی خود اعتقاد، يك مسئولیتی است؟ یا از منطقه فکر و دل بیرون تر می آید حد و قلمروی این مسئولیت. 🔺اما در اعمال شخصی، مثلا موحد، يك سلسله تکالیفی را به مقتضای توحید بر دوش خود دارد، از جمله اینکه نماز بخواند، از جمله اینکه نام خدا را در آغاز و انجام هر کاری بیاورد، از جمله اینکه مثلا فرض کنید گوسفند را، ذبیحه را جز به نام خدا نکشد و از این قبیل، در همین حد خلاصه می شود؟ یا نه، تعهدی که توحید به فرد موحد یا به جامعه موحد می دهد، از حد فرمانهای شخصی و تکالیف فردی بالاتر است. 🔺تعهدی که توحید به يك جامعه موحد می دهد، شامل مهم ترین، کلی ترین، بزرگ ترین، اولی ترین و اساسی ترین مسائل يك جامعه است، مثل چه؟ مثل حکومت، مثل اقتصاد، مثل روابط بین الملل، مثل روابط افراد با یکدیگر، که اینها مهم ترین حقوق اساسی است برای اداره و زندگی يك جامعه. ما معتقدیم که تعهد توحید و مسئولیتی که بار دوش موحد می شود، مسئولیتی است در حد تكاليف اساسی و حقوق اساسي يك جامعه. ص221 @almorsalaat
💢موضوع شناسی مقدمه روش شناسی 🔰 محسن ابراهیمی 💠تولید علوم انسانی، مسئله ای است که ذهن بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود مشغول داشته و تلاش های وافری در این راستا صورت گرفته است. آنچه در این مقال به آن خواهیم پرداخت، تاثیر در تولید علوم انسانی است. 💠مراد از در علوم انسانی این است که آن علمی که امروزه در مجامع علمی وجود دارد و مجموعه ای از مسائل مرتبط به هم را شامل می شود، به درستی بشناسیم. دلیل این نگاه به موضوع شناسی این است که در مسئله تولید علوم انسانی بر اساس مبانی اسلامی، بنا نیست که از صفر، علمی را تاسیس کنیم بلکه مفروض این است که امروزه علمی به نام مثلا اقتصاد یا جامعه شناسی یا مدیریت یا تعلیم و تربیت وجود دارد که این علوم چون زاییده اندیشه های غیراسلامی هستند، برای جامعه ما مضر است، لذا میخواهیم اقتصاد اسلامی و یا جامعه شناسی اسلامی و یا مدیریت اسلامی و ... را بر اساس منابع اسلامی تولید کنیم. لذا باید ابتدا علوم انسانی فعلی را بشناسیم و با مسائل آن آشنا شویم، سپس نسخه اسلامی آن علم را تولید کنیم. هر چند درست است که احتمال دارد ساختار و مسائل این علوم پس از اسلامی سازی دستخوش تغییراتی شود، اما کلمه مثلا "اقتصاد" در "اقتصاد اسلامی" و "اقتصاد غیر اسلامی" مشترک معنوی باقی خواهد ماند. 💠 منظور از آن روشی است که با آن میخواهیم علوم انسانی را تولید کنیم. از ابتدای شروع نهضت تولید علوم انسانی در کشور، مدلهای مختلفی با روش های متفاوتی برای تولید علوم انسانی پیشنهاد شده است. برخی به سراغ فلسفه رفته اند و برخی به سراغ فقه، برخی به سراغ تجربه و برخی به سراغ عرف، برخی به سراغ برهان و برخی به سراغ قرآن. سوال این است که روش تولید علوم انسانی را چگونه بشناسیم؟ 💠 آنچه به نظر می رسد این است که قبل از پاسخ به این سوال باید موضوع (علم انسانی) مورد نظر را به درستی بشناسیم. 💠همینطور که بیان شد، هر علم متشکل از مجموعه ای مسائل مرتبط به هم است که در کنار هم یک مرکب اعتباری را تشکیل داده اند. این مسائل در برخی از علوم دارای یک سنخ واحد هستند، لذا روش سلوک در آن علم هم واحد است. مثلا علم فلسفه علمی است که مسائل آن همه گزاره های هستی شناسانه هستند که برهان پذیرند. 💠اما این ویژگی لزوما در مسائل علوم انسانی وجود ندارد. بلکه علوم انسانی مخلوطی از گزاره های از جنس "هست" و "باید" است. "هست"ها برخی برهان پذیرند و برخی برهان پذیر نیستند. "باید" ها برخی باید تجربی هستند و برخی باید قراردادی که برهان پذیر نیستند و روش مختص به خود را می طلبند. از جهت دیگر همینطور که سابقا تبیین کرده ایم، محدوده دین، شامل هر آن چیزی است که دخیل در سعادت و شقاوت انسان است. لذا پس از تبیین صحیح این ملاک با شناخت مسائل هر علم، باید مشخص کنیم که کدام مسائل از علوم انسانی در دایره دین قرار می گیرند و کدام قرار نمی گیرند. 💠 پس از اینکه این آنالیز و تجزیه در مورد مسائل علم مورد نظر صورت گرفت، آنگاه با توجه به ویژگی هر مسئله می توان روش سلوک در آن را بدست آورد. اگر قواعد برهان در مورد آن صدق میکند و مقدمات برهانی برای آن وجود دارد به سراغ برهان می رویم. اگر برهانی نیست، اگر در محدوده سعادت و شقاوت قرار دارد (چه اینکه "هست" باشد و چه "باید") باید به سراغ منابع دین برویم و با روش فقه جواهری آن را پاسخ دهیم و .... 💠 ما سابقا در خدمت استاد علی فرحانی، این کار را در مورد علم تعلیم و تربیت انجام دادیم و مشخص شد که بسیاری از مسائل این علم از دایره برهان و فلسفه خارج اند و باید در حل آنها به روش فقه جواهری به کتاب الله و عترت رسول الله متمسک شویم. 💠 با این توضیحات مشخص شد که موضوع شناسی و آنالیز مسائل علم، مقدم بر روش شناسی تولید علوم انسانی است و لذاست که مقام معظم رهبری فرموده اند: "در حوزه علمیه علوم انسانی را بخوانند، اینها را یاد بگیرند، صورت‌بندی مسائل و عناوین را در این علوم فرا بگیرند؛ بعد برگردند به مبانی اسلامی، ببینند مسائل متناظر آنها با تفکر اسلامی چگونه است و چگونه شکل می‌گیرد."89.08.03 📌 دیدگاهتان در مورد این نوشته به محسن ابراهیمی ( @ebrahimi845 ) ارسال کنید. 97.11.26 @almorsalaat