eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
871 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
630 ویدیو
65 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍃🌿 چگونه میگذشت آیا در جبهه اصرار بر روزه داری بود در 8 سال دفاع مقدس یعنی از سال 59 که جنگ تحمیلی آغاز شد شروع ماه رمضان در تیرماه بود و در آخرین سال جنگ یعنی سال 67 ماه رمضان در فروردین واردیبهشت ماه قرار گرفت و نتیجه اینکه در هشت سال دفاع مقدس ماه رمضان بین دو فصل بهار و تابستان واقع شد. این روزها در سایت ها و فضای مجازی به مناسبت ماه رمضان مطالبی دیده میشود که عده ای سعی دارند با خاطرات نه چندان دقیق به روزه داری رزمندگان در جبهه و در ماه رمضان بپردازند و متاسفانه اینچنین القاء کنند که رزمندگان علی رغم دستور فرماندهان و تاکید مبلغین دین که در جبهه ها حضور داشتند بر واجب نبودن روزه داری برای رزمندگان باز در جبهه های مختلف با وجود گرمای زیاد و ماموریت های عملیاتی برای نزدیکی به خدا روزه میگرفتند. البته این نوشته تعرضی به عملیات هایی که در ماه رمضان انجام شد و شهدای این عملیات ها ندارد. موضوع اصلی این نوشته روزه داری در جبهه هاست. در دفاع مقدس قاطبه رزمندگان ما ملکف بودن وتقلیدشان از امام عزیز بود و در حکم شرعی همه رزمندگان به عنوان مسافرقلمداد میشدند و عمده آنها وفرمانده هانشان اختیاری از خود نداشتند که درمکان ها و مقرهای مختلف در مناطق عملیاتی قصد ده روزه کنند ونماز ها را کامل خوانده وروزه ها را بگیرند. و به اعتراف همه رزمندگان در سال های دفاع مقدس امر و دستور فرمانده درحین وقبل از عملیات نافذ بود و شرعا رزمنده ای جایز نبود خلاف دستور آنان عمل کند. البته محدود رزمندگانی بودند که در جبهه روزه دار بودند. من جمله: اون هایی که توی جبهه بودند مثل راننده های ، ،راننده وسایل نقلیه ی سبک که خودرو تحویلشان بود. چون بین مقرهای و در تردد بودند به فتوای امام، کثیر السفر و یا دائم السفر بودند و باید روزه میگرفتند. رزمندگانی که در ،مقرهای و یا خطوط مدت طولانی مستقر بودند و جابجایی نداشتند اونها هم با اجازه فرمانده هانشون روزه دار بودند. مخلص کلام اینکه رزمندگان اسلام بنده خدا بودند و نه بنده خود. قرار بود در جبهه به دشمن مهلت نفس کشیدن ندهند. در ماه رمضان به دستور فرمانده هانشون روزه ها رو نمیگرفتند و خیلی هاشون هم شهید شدند. این چند سطر رو نوشتم برای نسلی که اون روزها رو ندیده و زندگی رزمندگان در جبهه رو از زبان این و آن میشنود تا بداند که در ماه مبارک رمضان در جبهه چه میگذشت. ماه رمضان در سال های دفاع مقدس بر رزمندگان تخریبچی لشگر10 سید الشهداء(ع) به اطاعت خدا میگذشت وبه غیر از چند نفر که تعدادشون از انگشتان دو دست فراتر نمیرفت مابقی رزمندگان تخریبچی مجاز به روزه داری نبودند. ودلیل آن آمادگی برای ماموریت های عملیاتی بود. جامانده از _مقدس(بعد از حمله صدام) 1⃣سال60 تیر ... مرداد 2⃣سال 61 تیرماه 3⃣سال62 خرداد... تیر 4⃣سال 63 خرداد..تیر 5⃣سال 64 خرداد 6⃣سال 65 اردیبهشت...خرداد 7⃣سال 66 اردیبهشت..خرداد 8⃣سال 67 فروردین..اردیبهشت 🍃🌿 🍃🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 @alvaresinchannel
#دعوا_وسط_میدون_مین برای چی؟؟؟؟؟؟ #برای_چتر_منور ازسمت راست شهید حسین شعبانی شهیدعباس بیات حاج علی روح افزار احمدخسروبابایی قاسم مقیسه ماه رمضان سال 65 @alvaresinchannel
🌺🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌺🌷🌷🌷 🌺🌷 برای چی؟؟؟؟؟؟ (ع)- اوایل خرداد 65 ✍✍✍ راوی : اولین نیروهایی که بعد از عقب نشینی دشمن از وارد منطقه شدند های_تخریب بودند یعنی حاج علی روح افزاء اولین نفر و پیشقراول بود و برای شناسایی دشمن رفت و بعد هم سایر بچه های تخریب برای پاکسازی به منطقه اعزام شدند. روزهای اول 65 بود بود و هوا هم گرماش رو به رخ میکشید. هنوز پیکر مطهر شهدا از توی منطقه عقب نرفته بود پیکرهایی که نزدیک 15 روز از شهادتشون میگذشت و در منطقه درگیری با دشمن رها شده بودند. یک مقدار که مسیرها از دشمن پاک شد هم اومدند برای جمع آوری شهدا... پیکر مطهر بیش از صد شهید از خاک گرم فکه برداشته شد که حاج _حسین_اسکندر_لو هم یکی از اون ها بود. در روزهای گرم منطقه فکه سرگرم پاکسازی میدان مین بودند. تقریبا تمامی نیروها مشغول به کار بودند. توی منطقه درگیری عملیات سیدالشهداء علیه السلام پر بود از . تقریبا جای جای چتر منوری به سیم خاردار و یا پایه ی تله های و یا به سیم تله ها گیر کرده بود و با وزش باد خودنمایی میکرد. همه ی بچه ها مشتاق بودند یه از این سرزمین به یادگاری ببرند. و حتی سر دستیابی به یه چتر منور خمپاره 120 که خیلی هم بزرگ بود بگو مگو میکردند. اون هایی که ساعات اولیه پاکسازی به چتر منور رسیده بودند خوش به حالشون شده بود اما اونهایی که با اومدن صاحب میشدند با غرولند باید رو تحویل میدادند. هم حرفش یک کلام بود. میگفت همین که گفتم... حرف نباشه... کسی بر نمیداره در جواب اعتراض بچه ها همون حرف رو تکرار میکرد. به شوخی میگفت: میخوام با برای دخترم چارقد درست کنم. یاد همشون بخیر 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
#یاد_شوخی_های_جبهه بسیجی عاشق #چتر_منور شهید زینال حسینی در خال برانداز کردن #چتر_منور منطقه فکه خردادماه 65ازسمت چپ شهیدان #دهقان- #عزیززاده- #مرادی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 #تیپ_سیدالشهداء_به_مقابله_دشمن_آمد روایت حاج علی فضلی #فرمانده_لشگر_10 از دهمین روز از اردیبهشت سال 65 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 روایت حاج علی فضلی از دهمین روز از اردیبهشت سال 65 روز 10 اردیبهشت 65جلسه ای در خصوص آغاز ساخت و ساز اردوگاه تیپ سیدالشهداء (ع) در روبروی داشتیم که ساعت 3 بعد ازظهر خبر رسید که دشمن عملیاتی به نام آغاز کرده و به آمده و قریب به 28 تا 30 کیلومتر دو طرف جاده آسفالتی را به تصرف درآورده و به خط نیروهای لشگر 16 زرهی قزوین تک زده است. جلسه با شنیدن این خبر تعطیل شد و ما به سمت فکه حرکت کردیم و به دلیل کمبود وقت در طول مسیر جلسات و فراخوانی‌های خود را انجام دادیم و حدود ساعت 5 به دفتر قرارگاه لشگر 16 زرهی قزوین رسیدیم. سرهنگ جمشیدی فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین به ما گفت که دشمن به ما تک زده و حدود 30 کیلومتر را تصرف کرده است. 🌺🍁 با اخبار و اطلاعاتی که به دست آوردیم همان شب دو گردان را فراخوان کردیم که به فکه بیایند و در دو جناح جاده فکه مستقر شوند تا از پیشروی احتمالی دشمن جلوگیری کنند. مطلع شدیم لشکر یک مکانیزه عراق در این جبهه حمله کرده و قصد ادامه عملیات را به سمت سایت 4 و 5، رادار و الی سه راه قهوه‌خانه تا خود را دارد و آن شب مانع از پیشروی احتمالی دشمن شدیم و فرصت برای شب 11 اردیبهشت مهیا شد. 🔻 کار، شناسایی همان شب توسط و یاران صدیق و آغاز شد . @alvaresinchannel
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🌷🍃 🌷 و ✍✍✍به روایت: معاون اطلاعات عملیات لشگر10 اولین گروه از رزمندگان تیپ حضرت سیدالشهدا(ع) و بودند که به منطقه عملیات رسیدند و در قرارگاه لشکر 16 زرهی قزوین مستقر و کار توجیه و جلسات مربوطه را انجام دادند و همان شب هم برای شناسایی از راه کارهای مختلف حرکت کردند. تیم های شناسایی بدون اتلاف وقت وبدون تردید با قدرت ، کار اطلاعاتی و شناسایی را آغاز و در همان شب اول راه کارها را آماده عملیات نمودند. به شدت تاکید بر کار سریع و خوب و کامل و عمیق داشتند. 🔻🌱 میگفت : ما باید به سرعت بریم شناسایی شناسایی ها را آغاز کنید وقت نداریم فرصتی نیست که مثل خیلی از مناطق عملیاتی مقدمات آماده کنیم. سریع برید راه کارهایتان را تحویل بگیرید و راه بیفتید برید شناسایی کنید. دقیق و کامل شناسایی کنید. هر کاری که دشمن در این چند روز انجام داده و برای خودش مواضع و سد درست کرده را دقیق شناسایی کنید که وقتی می رویم عملیات مشکل نداشته باشیم. آنچه که دستور رسیده است این است که ما باید امشب شناسایی کنیم و فردا شب هم انشاالله عملیات انجام بدیم. اینکه ما شب دیگری یا فرصت دیگری برای شناسایی داشته باشیم معلوم نیست. شما باید بنا را در شناسایی بر این قرار دهید که فقط امشب را فرصت شناسایی دارید. بروید به امید خدا و با توکل به خدا کارتان را انجام بدهید تا به حول و قوه الهی فردا شب خط را از عراق پس بگیریم و توی دهن ارتش عراق بزنیم. @alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌹 اردیبهشت65 ✍✍ راوی: خبر رسید ها لغو شده و گردان به حالت آماده باش صدرصد در اومد.. بچه ها یک مقدار دمق شدند . دوست داشتن قبل از ماه برن تهران و برگردند . اما خبر آماده باش با پیغام همراه بود که فرموده بود ها_بگید_جلوی_دشمن_رو _بگیرند و به او امان ندن. مقر ما که نام داشت در جاده فکه نرسیده به سایت 5 در معرض خطر هجوم دشمن بود. صدای توپخانه دشمن که منطقه رو به شدت میکوبید میومد نيروهاي دشمن به استعداد 2 لشكر پياده مكانيزه و زرهي با پشتيباني آتش توپخانه در محور فكه در تاریخ 10اردیبهشت ماه سال65 تعرض خود را به مواضع پدافندي نيروهاي ما آغاز كردند رزمندگان ارتش که از قدیم پدافند منطقه رو به عهده داشتند غافلگیر شده بودند و دشمن منتظر عکس العمل نیروهای خودی بود تا برای ادامه تعرض تصمیم گیری کنه. در مقر الوارثین همه به حالت آماده باش در آمدند و خبر رسید از فرماندهی لشگر که های_تخریب به همراه برادران جهت شناسایی دشمن به منطقه اعزام شوند. شب یازدهم اردیبهشت 65 بود که تعدادی از بچه های تخریب و اطلاعات برای شناسایی رفتند شهید هم رفته بود. وقتی برگشت از حضور پر حجم دشمن در منطقه فکه می گفت . من ازسعید از پرسیدم و گفت که ما به میدون نرسیدیم و دشمن هنوز فرصت نکرده میدان مین و موانع ایجاد کنه . 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🥀💐🌾🥀💐🌾🥀💐🌾🥀💐🌾 💐 #بدون_شرح #یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد @alvaresinchannel
🌺🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌹 بیاد اون اهل شهریار بود و معلم مدرسه های ملارد و شهریار هر وقت فراغتی از تعلیم و تربیت دانش آموزان پیدا میکرد خودش رو به جبهه میرسوند توی جبهه هم در قامت یک معلم صبور و دلسوز وارد میشد بعد از شهادت برادرش علیرضا که تخریبچی بود و در عملیات والفجر8 به شهادت رسید به اومد روز 11فروردین 67 یه تعداد برای مین گذاری مقابل دشمن وارد شدند. دشمن از صبح علی الطلوع آتش سنگینی برای پس گرفتن مواضعش از ما میریخت و همه رو کلافه کرده بود به طوریکه جرات خارج شدن از سنگر رو نداشتیم. احتمال تلفات بالا بود و فرمانده هان تصمیم گرفتند بچه های تخریب عقب بیان ودر یک فرصت دیگه ماموریتشون رو انجام بدهند. تازه به مقر عقبه اومده بودند. وقت ظهر بود که هواپیماهای دشمن سر و کله شون پیدا شد. برای بمباران عقبه واحد ها و گردان ها اومده بودند که یه هم نصیب چادرهای لشگر10سیدالشهداء(ع) شد و شهید دوم خانواده طحانی پرکشید. @alvaresinchannel
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃 #نقشه_عملیات_سیدالشهداء(ع) با منطقه درگیری گردان های عمل کننده 🌿🌿 این حدود مشخص شده برای مانور گردان ها قبل از عملیات بود اما در حین عملیات به علت شرایط زمین و هوشیاری دشمن بعضی ازگردان ها به خصوص گردان های دو طرف جاده فکه با هم قاطی شدند .. درگیری سختی بود و بچه ها عاشورایی جنگیدند. @alvaresinchannel
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🍃🌺 به روایت ✍✍ دوازدهم اردیبهشت فرماندهان گردانها به مقر فرماندهی لشگر فراخوان شدند.. فرمانده تخریب رفت و بعد از برگشتن از جلسه ، برای ما تعریف کرد که : همیشه که در اون مقطع به علت مجروحیت مسوولیت لشگر رو به عهده داشت، وقت توضیح وضعیت دشمن تعداد سنگرها و نفرات مستقر در اونها رو برای فرمانده ها تشریح میکرد اما!!!! اینبار گفت ما به علت نداشتن فرصت اطلاعات زیادی از دشمن نداریم فقط محدوده استقرار دشمن رو میدونیم و من (شهید سیدمحمد)هم گفتم بچه های ما جلو رفته اند و در مسیر به نرسیدند شاید فردا که به دشمن حمله میکنیم با میدان مین هم برخورد کنیم . این حرف ها موجب شده بود فرماندهان با تردید به کار نگاه کنند. این شهید از جلسه آنشب فرماندهان اینگونه تعریف میکرد... اولین فرماندهی که گفت من با این اوصاف گردانم رو در اختیار قرار نمیدم شهید بود. وسایر فرماندهان هم به تبع اون از مسوولیت شونه خالی میکردند . تا اینکه آقای گفت برادرها فرمان است که به دشمن امان ندید . درسته ما از مواضع و موانع دشمن اطلاعاتی نداریم و حق شما فرماندهان است که به محدوده درگیری کاملا اشراف داشته باشید..اما ما اگر زود اقدام نکنیم و جلوی دشمن را نگیریم او به خود جرات میده و به سمت شهرهای ما پیشروی میکنه ما چاره ای نداریم جز حمله به دشمن . برادرها !!!!!! امشب من به تاسی از سرور و سالار شهیدان نور اطاق فرماندهی رو کم میکنم وهرکس تمایل به قبول مسوولیت و ماموریت نداره از جمع بیرون بره . ما باید به تکلیف خود عمل کنیم. گفت :کار به اینجا که رسید صدای گریه از گوشه کنار بلند شد و در یک لحظه همه جمع یکپارچه گریه میکردند که صدای بلند شد برادرها . دستها جلو اومد و روی قران قرار گرفت و فرماندهان گردانها هم قسم شدند که امان رو از دشمن بگیرند. 🍃🌺 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 #معراج_رفتگان #تصاویر_برخی_از_شهدای_عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام که در روز 13 اردیبهشت سال 1365 مظلومانه به شهادت رسیدند در این عملیات قریب 200 نفر از رزمندگان لشگر10 در نبرد نزدیک با 2 لشگر زرهی عراق به شهادت رسیدند و پیکر مطهر تعدادی از شهدا نزدیک 20 روز بر خاک گرم #فکه برجای ماند. یاد و خاطره شهدا گرامیباد @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 #برنامه_ی_سحری_شبکه_قرآن #ویژه_عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام با حضور حماسه سازان این عملیات برادر حاج امیر مراد زاده برادر حاج حمید مقیمی #سحر_نهمین _روز_ماه_مبارک_رمضان 14 اردیبهشت سال 99 2 ساعت قبل از اذان صبح #کانال_8 @alvaresinchannel
▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️▪️ ◾️ همسنگر بی مثل و مانندم #خدیجه بر عشق تو یک عمر پابندم #خدیجه ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم ای یاور دیرینه ام کوه غرورم در مهربانی و وفا غوغا تو هستی الگوی همسرداری #زهرا تو هستی 🔸▪️ #دهم_ماه_مبارک_رمضان_سالروز_وفات #ام_المومنین_و_ام_الفاطمه_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها_تسلیت_باد 🍂🍃 @alvaresinchannel
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 💐🌷 بعد از اينكه سال دوم دبيرستان را قبول شدم به سركار رفتم بعد از 45 روز آن كار راترك كردم و به رفتم و من چون متولد 1349 بودم، نمي گذاشتند و براي همين در فتوكپي شناسنامه دست كاري كردم و ما را به (ع) معرفي كردند . در (ع) تهران كه مي خواستند ما را تقسيم بكنند، يكي از نماينده هاي به آنجا آمده بود و از ماموریت در جبهه گفت و من داوطلب اعزام به تخریب شدم به گردان تخريب رفتم و همان اول با معاون گردان صحبت كردم كه وقتي مدرسه ها باز شد من بايد بروم و او هم قبول كرد و من 45 روزي ماندم و با بچه ها انس گرفتم واحتياجات جبهه و خودم را ديدم و بالاخره قسمت اين بود كه ما آنجا بمانيم. در آنجا كلاس هاي آشنائي با مين مي گذاشتند و كلاسهاي آر پي جي و تيراندازي هم داشتيم شروع شد و ما به منطقه رفتيم ولي قسمت نبود كه در این عمليات شركت كنيم و بعد از عمليات يكسري از بچه ها را به مشهد بردند بعد از اينكه از مشهد آمديم گردان براي بچه ها آموزش گذاشت و مادر آن شركت كرديم و تا اينكه قرار شد شروع بشود و يكسري از بچه ها را بردند كه ياد بگيرند و من هم رفتم و 10-15 روز بيشتر طول نكشيد و آماده عملیات شدیم. در به عنوان به گردان مامور شدیم. معبر ما به نام (س) بود. شب عملیات قبل از ما تعدادی از جلو رفته بودند تا موانع رو بشکافند و معبر برای عبور غواصان ایجاد کنند. قبل از رسیدن گروهانی که ما همراهش بودیم عملیات لو رفت. 8 رده سیم خاردار جلوی ما بود و هر رده باز 8 رديف سيم خاردار داشت كه 4 تا روي آب و 4 تا زير آب ، و يكسري از مين ها هم زیر آب بودكه يكي از بچه ها ، پايش روي مين رفت و شهيد شد. از طرف فرماندهي گردان فرمان رسيد كه به هر نحوي هست بقیه راه را باز كنند حتي اگر بايد روي سيم خاردار بخوابند به علت آتش دشمن تعدادی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند . قرار شد برای حمله به دشمن و رسیدن به در گروه های 5 و 10 نفره با استفاده از به دشمن حمله کنیم و از موانع عبور کرده و به دژ برسیم. يكي از بچه هاي جلوی ستون قرار گرفت و يكي از پشت سر او و من هم پشت سر ايشان و چند نفر ديگر هم پشت سر من ایستادند و به یک ستون حرکت کردیم برای عبور از موانع. هنوز چند متری نرفته بودیم که آتش دشمن به سمت ما قفل شد و در یک لحظه با تیر اندازی دشمن داخل آب برادر اطلاعات عمليات شهيد شد و نفر جلوی من هم که از بچه های خودمون بود تير به سرش خورد و شهيد شد. من سر ستون بودم و مسیر رو ادامه دادم هرچه جلو میرفتم آتش تیربارهای دشمن سنگین و دقیق تر میشد تا جایی رسیدیم که پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم کسی نیست. تعدادی مجروح و شهید شده بودند و همان لحظه هم احساس کردم دست چپم سنگین شد. تیر به دستم خورده بود . دیدم دستم دیگه کار نمیکنه و خودم رو روی آب سر دادم تا به خاکریزی که سمت راست معبر بود و پای یکی از مجروحین رو هم گرفتم و به خاکریز چسبیدیم. چند ساعتی گذشت. هوا به شدت سر بود و خون زیادی از ما رفته بود و همه ی وجودمان رو سرما گرفته بود. تیم های که جلو رفته بودند داشتند برمیگشتند. دستور رسیده بود که غواص ها عقب بیایند. اونها به داد ما رسیدند و کمک کردند و ما ما را روي آب هل دادند و قايق آمدند و ما سوار شديم . ما رو با آمبولانس به اهواز و از آنجا هم به مشهد اعزام شدیم و در بیمارستان مشهد ادامه عمليات را از تلويزيون نگاه كرديم. 45 روز دستم توي گچ بود و بعد از طی شدن ایام درمان مجددا به برگشتم و برای عملیات بعد اعلام آمادگی کردم . 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌹 این تکه کلام بود. سید خیلی دوست داشت بره سوریه و اسمش توی مدافعان حرم ثبت بشه و خیلی هم به این در و اون در زد اما قسمتش نشد. بارها ازش شنیده بودم که میگفت : جعفر.. خدا به اخلاص آدم ها نمره میده و به هیاهوها توجه نمیکنه. خدا هم به اخلاص نمره 20 داد و چند تا دشمن قسم خورده و به تعبیری اشقی الاشقیا رو فرستاد برای شهید کردن سید مهدی عزیز. و چقدر سعادتمند که بعد از تجدید وضو ودر حالیکه آب وضویش خشک نشده بود مزدوران داعشی بالای سرش رسیدند و اورا گلوله باران کردند و به شهادت یکی از بازماندگان این حادثه که در چند قدمی سید مخفی شده بود و مصلحت الهی بود که زنده بماند نقل کرد که آخرین جمله ای که از سید قبل از شهادتش شنیدم خواندن این آیه از قرآن بود : و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين. و پايان گفتار ما اينست كه: حمد و سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است. در روز 17 خرداد 96 در حمله تروریستی در محل کارش در مجلس شورای اسلامی به شهادت رسید. یاد شبهایی که آقا سید مهدی در بر کرسی موعظه مینشست و دفترچه ای که حاصل سالهای زحماتش در کسوت سربازی امام صادق علیه السلام بود میگشود و مباحث بکری را برای دوستان و همرزمانش مطرح و زمین تشنه وجود شان را سیراب مینمود بخیر. هفته های بعد از دهه اول محرم سال گذشته بود که بحثی را شروع کرد در مورد امام شناسی وبرای توضیح بحث وارد مصادیقی از واقعه کربلاشد. سید برای ما گفت : عدم معرفت نسبت به امام کار را به جایی میرساند که به چشم خود نظاره گربریدن سر امامت میشوی و تکانی نمیخوری. سید فرمود روز عاشورا وقت ذبح سر حجت خدا و امام بر حق حسین ابن علی علیه السلام عده زیادی برای تماشای این منظره خود را به بالای گودال رسانیده بودند ومثل مادربچه مرده ضجه میزدند وناله میکردن. حضرت زینب سلام الله علیها رو به آنها کرد وفرمود برای چه کسی ناله وشیون میکنید. جواب دادند .. به چشم خود میبینیم که فرزند پیغمبر ما را به ظلم سر میبرند و ناله و فریادمان بلند است. حضرت زینب سلام الله علیها برآشفته شد و برسرشان فریاد زد… گریه میکنید؟؟؟؟ بروید یاریش کنید!!!!!! از همه جا که نا امید شد رو به مدینه کرد و از پیامبر استمداد طلبید سید میگفت : باید معرفتمان را نسبت به امام مسلمین بالا ببریم و فرامینش را اطاعت کنیم. همانگونه که شهدا گوش به فرمان امامشان بودند و او را تنها نگذاشتند ما هم امروز باید مطیع فرمان نائب امام عصرباشیم سید مهدی به سخنان امام خامنه ای اشاره کرد که آقا فرمودند من خیلی وقته شمشیر به دست در میدان رزم مشغول جنگیدن هستم واین بیان یعنی اینکه از امام مسلمین عقب نمانیم روح پاکش را به فاتحه ای میهمان کنیم 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
#پیکر_مطهر #مروج_قرآن #غواص_قهرمان #تخریبچی_شهید #حجت_الاسلام_سید_مهدی_تقوی شهادت :17 خرداد 96 مجلس شورای اسلامی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 🍃 نیمه ماه رمضان سال 66 جمع بچه های تخریب لشگر10 صلی علی محمد امام حسن خوش آمد. 🔸 دعوا سر این بود که کف بزنن یا نزنن اگر قرار شد کف بزنن دو انگشتی بزنن یا بیشتر این ها دغدغه بود که خدای نکرده از حد شرعی بیرون نروند شاد بودند جوانان رزمنده یادش بخیر @alvaresinchannel