🍃اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد📷
.
🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند😔
.
🍃ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است😞
.
🍃درمیان #چشمک ستارگان شهر ، #رویای_صادقه_ای که دل خوشی فرزند شهیدی است .😭
.
🍃در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..😓
.
🍃در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.✉️
.
🍃کمی آنطرف تر مردی #با_ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.🌿
.
🍃 #محمد_جنتی هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد 🥀
.
🍃مدافع بود هم برای #حرم هم برای قلبش.#شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند .😞
.
🍃#حاج_حیدرِ سوریه شهید و #جاوید الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️
.
🍃توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.😭
.
🍃این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
.
🍃 #ترکش های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...😞
.
🍃هنوز هم جنگ ادامه دارد...
.
✍به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
#شهید_مدافع_حرم_محمد_جنتی
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶
.
📇تاریخ انتشار طرح:۱۳۹۸/۱۲/۰۴
.
❣محل شهادت: سوریه
.
🥀محل دفن:تهران.بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #شهید_محمد_جنتی
🍃اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد📷
.
🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند😔
.
🍃ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است😞
.
🍃درمیان #چشمک ستارگان شهر ، #رویای_صادقه_ای که دل خوشی فرزند شهیدی است .😭
.
🍃در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..😓
.
🍃در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.✉️
.
🍃کمی آنطرف تر مردی #با_ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.🌿
.
🍃 #محمد_جنتی هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد 🥀
.
🍃مدافع بود هم برای #حرم هم برای قلبش.#شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند .😞
.
🍃#حاج_حیدرِ سوریه شهید و #جاوید الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️
.
🍃توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.😭
.
🍃این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
.
🍃 #ترکش های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...😞
.
🍃هنوز هم جنگ ادامه دارد...
.
✍به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مدافع_حرم_محمد_جنتی
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶
.
📇تاریخ انتشار طرح:۱۳۹۸/۰۱/۱۵
.
❣محل شهادت: سوریه
.
🥀محل دفن:تهران.بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #شهید_محمد_جنتی
🍃برای اولین بار در کوچه پس کوچه های خاطرات بیست سال پیش قدم برمیدارم. در پیچ و خم#اسفندِ هفتاد و نه!
🍃 به دنبال نشانی میگردم و عاقبت به خانه اش میرسم. گویی زمان در آن متوقف شده و در و دیوار، بارِ خاطرات دوران#جانبازیاش را به دوش میکشند.
🍃من با این#خاطرات غریبه بودم! همه چیز در شنیده هایم خلاصه میشد.
حالا به دنبال مقصدی مشخص، دست #قلم را گرفته و پا در این دوران گذاشته بودم تا اینبار دیده هایم را ثبت کنم📝
🍃مقصودم دیدن مردی بود به اسم فتحالله. #کتاب_جنگ بسته شده بود ولی او هنوز در آن سالها در #سنگر و #خاکریز محکم ایستاده و حرف هایی داشت که برای منِ تشنه، به قطره آبی میمانست ولی برای خودش، هم درد بود و هم درمان!
🍃با به یاد آوردن آنها روح خسته اش درد میکشید ولی دل تنگش آرام میگرفت. نمیدانم عاقبت صندلی چرخداری که روزی همدم تنهاییاش بود او را خسته کرد یا همین#آلبوم خاطراتش عرصه را بر او تنگ کرد که طاقت نیاورد و از بند زمین رها شد.
🍃رهایی بی قید و شرط پس از چندین سال اسارت در چنگال دردی به اسم #جانبازی!🕊
🍃اسفند هفتاد و نه برای او زمستان نبود ، بهار بود.#بهار_آزادی که بهایش سیزدهسال همنشینی با#ویلچر بود💔
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_فتح_الله_بختی
📅تاریخ تولد : ۱ تیر ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۱۵ اسفند ۱٣٧٩
📅تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٩٩
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃اگر با دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد...
🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند، ویلچری که چرخ هایش، روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده ای دست و پایش را برای حفظ این مملکت به ودیعه گذاشته است.
🍃درمیان #چشمک ستارگان شهر ، رویای صادقه ای که دل خوشی فرزند شهیدی است. در کوچه پس کوچه های بی کسی، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..😓
🍃در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود. کمی آنطرف تر مردی با ایمان کوله پشتیِ غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.
🍃 محمد جنتی هر چه داشت در طبق اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد. مدافع بود هم برای حرم هم برای قلبش. شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند😞
🍃#حاج_حیدرِ سوریه شهید و جاوید الاثر شد. شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️
🍃توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد. و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد. این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
🍃 #ترکش های زخم زبان عده ای، دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...
☆هنوز هم جنگ ادامه دارد...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_مدافع_حرم_محمد_جنتی
📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۱۶ فروردین ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : تهران.بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 کلمات در ذهنم جولان میدهند و من در تکاپوی انتخابشان با#قلم کلنجار میروم ، ثانیه ها به سرعت میگذرند و صفحه روبهرویم با کلماتی نامفهوم سیاه تر از قبل میشود.
🍃 کلافه دست از نوشتن میکشم و اینبار او را در پس پرده #خاطرات تجسم میکنم ، آن زمان که گلبانگ #اذان از گلدسته های #حرم برخاست و صدای گریه اش در بیمارستان پیچید وَ تقویم گواه این روز بود که ولادتش همزمان با میلاد #شاه_خراسان بود و به همین خاطر نامش #محمدرضا شد.محمدرضا ارفعی که#حماسه هایش در گوش تاریخ پیچیده.
🍃 خاطرات را ورق میزنم که #ترانه سخاوت و بخششاش به گوشم میرسد چیزی که زبانزد خاص و عام بود ، هرچه باشد او در پرتو مهر علیابنموسیالرضا قد کشیده و برخاستن چنین بانگی از وجودش، دور از انتظار نبود.
🍃 نسیمی دلانگیز میوزد و خاطرات را جلوتر میبرد به آن روز میرسد که هورالعظیم* یا مهدی هایش را به خاطر سپرد چون میدانست این آخرین رزم او خواهد بود.
🍃 به آن روز میرسد که#عاشورا در بیمارستان ، پیش چشمان خواهرش تداعی شد آن لحظه که وجود او را عطش فرا گرفته بود و دست خواهر بسته بود برای رفع عطش.
🍃 ناگهان ورق میلغزد ، #آسمان در هم میپیچد و زمین میلرزد از السلام و علیک #یا_اباعبداللهاش با لبی عطشان و ملائکه به جوش و خروش میافتند که سیرابش میکنند از چشمه بیکران کرامت حسینابنعلی و محمدرضا لبخندزنان پرواز میکند به سوی ابدیت ، به سوی اربابش...
پ.ن: هورالعظیم یا کلانتالاب، بزرگترین تالاب مرزی در استان خوزستان است ، عملیات بدر را در هورالعظیم با ذکر یا مهدی آغاز کردند ، شهید در این عملیات زخمی شد و راهی بیمارستان تبریز شد.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_محمد_رضا_ارفعی
📅تاریخ تولد : ۱٣۴٢
📅تاریخ شهادت : ٢ فروردین ۱٣۶۴
📅تاریخ انتشار : ۱ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃شهادت، #آرزوی قلبی هر #عاشقی است اما اندک اند آرزومندانی که به دنبال تحقق آرزویشان، عاشقانه پرواز می کنند.
🍃ماشاءالله شمسه ،با نگاهی به شناسنامه اش می شد فهمید، در روزهای سخت جنگ در میان خاک های #جبهه با #ایمان راسخ در جست و جوی کاروان شهدا بوده است اما گاهی ، باید بسیار درخانه خدا رفت و حاجت خواست.
🍃 دفتر #خاطرات دوران جنگ ماشاءالله بدون شهادت به پایان رسید.پس از جنگ، با ملحق شدن به سپاه ،سالهای زیادی در خاک های مناطق مرزی به دنبال گمشده اش بود اما راه رسیدن طولانی تر شده بود و صبر ایوب می خواست.
🍃در نمازهای اول وقتش آنقدر از #خدا خواست تا بالاخره وقتی فرمان دفاع از حرم عمه سادات را شنید، دلش به هوای شهادت سوی #سوریه پرواز کرد و پس از بازنشستگی ، راهی سرزمینی شد که بوی #کربلا از آنجا می آمد.
🍃دوماه خالصانه از حرم دفاع کرد و پس از سالها هجر، به آرزویش رسید و با گلوله ای که به گلویش اصابت کرد،#شهادت روزی اش شد.
🍃دو روز مانده به تولد زمینی اش، در سرزمین شهادت متولد شد، در کنار شهدایی که روزی در خاک های جبهه همسنگر و همراهش بودند.
🍃حال فرزندانش به داشتن #پدری همچون او افتخار می کنند و داغ دلشان را با سنگ سرد مزار پدر آرام کنند.
🍃پایان داستان تمام شهدا در یک جمله خلاصه می شود ما رأیت الا جمیلا.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_ماشاءالله_شمسه
📅تاریخ تولد : ۱۵ فروردین ۱٣۴۶
📅تاریخ شهادت : ۱٣ فروردین ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید :بروجرد روستای سراب زارم
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃حماسه ها را ورق میزنم، سربرگ هرکدام نام یک حماسهساز را نوشته و من به دنبال او میگردم. اویی که تا چندی پیش حتی نامش هم به گوشم نخورده بود. ولی حالا منشأ #الهام من شده و امروز قلمم برای او مینویسد.
🍃گلبانگ #اذان در کوچه های شهر میپیچد، هوا گرگ و میش و آفتاب هنوز نزده است. اهالی خانه #مضطرب پشت در ایستادهاند، انتظار در سلول تک تکشان خانه کرده و هر لحظه منتظر شنیدن خبری هستند...
🍃بعد از دقایقی همزمان با آخرین «لاإله إلا إلله» که به گوش شهر میرسد #انتظار به سر میآید و صدای گریه «علی» در خانه میپیچد. #علی متولد میشود😍
🍃اویی که از ابتدا به چشم پدر با هر چهار فرزند فرق داشت. و مادر در تمام این نوزده سال هر روز با خودش مرور کرده بود که علی نمیمیرد بلکه #شهید میشود!
🍃شیرینی یاد #خاطرات آن روز به جان مادر مینشیند و هربار مشتاقانه این فیلم نوزده قسمته را از ابتدا روایت میکند. به دقایق پایانی که میرسد همراه آخرین نفس های فرزندش #نفسش میگیرد و آرزوهایش پیش چشمانش میمیرند و حسرت هایی باقی میماند از پیکر غرق به خون علی...😔
🍃و باز هم روضه ها به کمک مادر دلشکسته میآیند : به حجله میروم شادان ولی زخمی به تن دارم، به جای رخت دامادی لباس #خون به تن دارم😓
♡سالگرد #شهادتت_مبارک پروانه مهران♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_آخوند_نسب
📅تاریخ تولد : ۱ بهمن ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۲۷ خرداد ۱۳۶۵
📅تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : مهران
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃برای اولین بار در کوچه پس کوچه های خاطرات بیست سال پیش قدم برمیدارم. در پیچ و خم #اسفندِ هفتاد و نه!
🍃 به دنبال نشانی میگردم و عاقبت به خانه اش میرسم. گویی زمان در آن متوقف شده و در و دیوار، بارِ خاطرات دوران #جانبازیاش را به دوش میکشند.
🍃من با این #خاطرات غریبه بودم! همه چیز در شنیده هایم خلاصه میشد.
حالا به دنبال مقصدی مشخص، دست #قلم را گرفته و پا در این دوران گذاشته بودم تا اینبار دیده هایم را ثبت کنم📝
🍃مقصودم دیدن مردی بود به اسم فتحالله. #کتاب_جنگ بسته شده بود ولی او هنوز در آن سالها در #سنگر و #خاکریز محکم ایستاده و حرف هایی داشت که برای منِ تشنه، به قطره آبی میمانست ولی برای خودش، هم درد بود و هم درمان!
🍃با به یاد آوردن آنها روح خسته اش درد میکشید ولی دل تنگش آرام میگرفت. نمیدانم عاقبت صندلی چرخداری که روزی همدم تنهاییاش بود او را خسته کرد یا همین #آلبوم خاطراتش عرصه را بر او تنگ کرد که طاقت نیاورد و از بند زمین رها شد.
🍃رهایی بی قید و شرط پس از چندین سال اسارت در چنگال دردی به اسم #جانبازی!
🍃اسفند هفتاد و نه برای او زمستان نبود، بهار بود. #بهار_آزادی که بهایش سیزدهسال همنشینی با #ویلچر بود💔
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
💐به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_فتح_الله_بختی
📅تاریخ تولد : ۱ تیر ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۱۵ اسفند ۱٣٧٩
📅تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : امامزاده علی صالح، ایلام
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍂تمام #دنیای_دختر خلاصه میشود به پدرش. آغوش گرمش بهترین #مأمن_آرامش است. هرچه دختر ناز کند، دل پدر عاشقانهتر برای ثمره وجودش میتپد.
🍂خستگیهایی که بر تن پدر سنگینی میکند با #شیرینزبانیهای_دخترش تمام میشود اما بزرگترین #حسرت برای یک دختر جای خالی پدر است. محروم شدن از #آغوش پرمحبت و جای خالی دست پرمهرش که موهای دخترش را نوازش کند و #قربانصدقهاش شود.
🍂میخواهم از دختری بگویم که عاشقانههایش با پدر ختم میشود به #بوسهای_گرم بر #سنگ_سرد مزار پدرش...
#نادیا، دلتنگیهایش را از کودکی با بغل کردن لباس نظامی که نشان پدر است تسکین میدهد.
🍂تنها تصور او از چهره پدر، عکسی است که آقا حمید قبل از رفتن به #سوریه، برای شهادتش آماده کرده بود.
🍂تولد #یکسالگی نادیا مصادف شد با #شهادت پدرش و بهترین هدیهاش شد #دختر_شهید شدن.
حمید ۲۰ساله، دل کند از دخترش به حرمت سهساله حسین.
🍂چند روز قبل از شهادتش هرچه زنگ زد دخترش خواب بود و نتوانست صدایش را بشنود. حتی حسرت دیدن راهرفتنهای دخترش هم بر دلش ماند و شهید شد.
🍂حالا دختر قصه ما دلش به #خاطرات بهجامانده خوش است و افتخار میکند به پدری که #جوانیاش را فدای خواهر ارباب کرد و طعم بیتابی #رقیه_سهساله سهم دخترش شد.
🍂خداراشکر سنگ سرد #مزار دل ندارد وگرنه تا حالا بارها از #دلتنگیهای_نادیا برای پدرش، دلش گرفته بود، بغضش ترکیده بود و هزار تکه شده بود...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حمید_احسانی
📅تاریخ تولد: ۲۴ تیر ۱۳۷۲
📅تاریخ شهادت: ۱۹ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت: دمشق.زینبیه
🥀مزار: مشهد.بهشت رضا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی