🍃اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد📷
.
🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند😔
.
🍃ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است😞
.
🍃درمیان #چشمک ستارگان شهر ، #رویای_صادقه_ای که دل خوشی فرزند شهیدی است .😭
.
🍃در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..😓
.
🍃در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.✉️
.
🍃کمی آنطرف تر مردی #با_ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.🌿
.
🍃 #محمد_جنتی هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد 🥀
.
🍃مدافع بود هم برای #حرم هم برای قلبش.#شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند .😞
.
🍃#حاج_حیدرِ سوریه شهید و #جاوید الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️
.
🍃توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.😭
.
🍃این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
.
🍃 #ترکش های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...😞
.
🍃هنوز هم جنگ ادامه دارد...
.
✍به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
#شهید_مدافع_حرم_محمد_جنتی
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶
.
📇تاریخ انتشار طرح:۱۳۹۸/۱۲/۰۴
.
❣محل شهادت: سوریه
.
🥀محل دفن:تهران.بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #شهید_محمد_جنتی
🍃نامش را #جبرئیل از سوی خدا سوغات آورد و #پیامبر(ع) زینب را برای مولودِ زهرا(س) برگزید تا زینت پدر باشد اما گویی قرار بود او زینت و افتخار همه باشد....
.
🍂داغ جدش محمد(ص) را بر دل دید .بعد از #گریه های هرشبِ مادر، #درِسوخته و پهلوی شکسته شد #روضه شب و روزش .
.
🍁وصیت های مادر و #پیراهن_کهنه به او فهماند که باید مادری کند برای #حَسَنین .
.
🍂فرق شکافته ، کاسه شیر یتیمان و بی پدری شد #داغ تازه دلش...چندی بعد هم تشت و تکه های جگر حسن(ع) و #شهادتش..گویی دل زینب(س) با داغ خو گرفته است.
.
🍁دل خوشی اش به #حسین(ع) بود.#برادری که تحمل جداییش را نداشت اما امان از روز دهم #عاشورا و سرزمین #کربلا که آسمان و زمین هم برای دل زینب گریه کردند.
.
🍂در #گودال شمر سر برید از حسین(ع) و زینب دل و اینگونه بود که او شد #ام_المصائب.
.
🍁امان از #اسارت و دروازه آذین بسته شهر..
.
🍂در #خرابه_شام ، داغ #امانت_برادر را هم دید و در مجلس یزید دل داغدارش زبان باز کرد و با "ما رأیتُ إلاّ جَمیلاً " کربلا را بر همه آشکار کردو شد #عقیله_بنی_هاشم ..
.
🍁او چون پدرش #خطبه خواند و حسین(ع) و راهش را ادامه داد.
.
🍂حتی بارها خود را حافظ جان #زین_العابدین(ع) کرد.
.
🍁اما داغ ها و اسارت ها و #فراق او را به خانواده اش رساند و زینب #دنیا را #وداع گفت..
.
🍂او رفت و نامش و راهش باقی ماند.
زینب یعنی داغ ، یعنی قسم به مصائبش برای #فرج غریب ترین #امام_زمان .
☘زینب یعنی «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
▪️به مناسبت #وفات_حضرت_زینب (س)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃زمان به سرعت می گذرد .به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا #عاشق حق شوی و به #آسمانش پرواز کنی.
.
🍃شهدا #السابقون_السابقون را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند ...
.
🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها
خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه #دل می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟
.
🍃جوانانی که با ذکر یا زینب، علی اکبرهای زمان شدند؛ پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند.و مادرانشان با ذکر بابی انت و امی و جانی ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند.
🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای رضای خدا برگزید.
عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در #گلزار_شهدا دنبال گمشده اش بود.
در خانه هم عکس شهید #محمود_رضا_بیضایی مونس لحظه هایش بود.شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد ..
.
🍃اهل ماندن نبود .حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است..
یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر #شهادتش شد برای #مادر چشم انتظارش در دنیای واقعی.
.
🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از #علی_اکبر وصیت کرد..
او همچون جوان کربلا دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد ...
.
🍃گویا #روضه ی پیکرِ بر زمین مانده ی #ارباب را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد.
آن هم بانشان #لبیک_یا_مهدی(عج) که سند سربازی اش، برای #امام_زمانش بود.
.
🍃مدافع منتظر ...
این روزها حال دلمان خوب نیست .برایش #حول_حالنا بخوان از همان هایی که مانند خودت به #احسن_الحال ختم شد.
🍂به مناسبت شهادت #شهید_حسین_معز_غلامی
.
✍نویسنده :#طاهره_بنائی_منتظر
.
📅تولد : ۱۳۷۳/۱/۶،خوزستان.امیدیه.
.
📅 شهادت : ۱۳۹۶/۱/۴،سوریه حماء
.
📅 انتشار: ۱۳۹۹/۱/۳
.
🥀مزار: بهشت زهرا قطعه ۵۰
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #کربلا #حسین_معز_غلامی #دل_نوشته #تولد
🍃اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد📷
.
🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند😔
.
🍃ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است😞
.
🍃درمیان #چشمک ستارگان شهر ، #رویای_صادقه_ای که دل خوشی فرزند شهیدی است .😭
.
🍃در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..😓
.
🍃در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.✉️
.
🍃کمی آنطرف تر مردی #با_ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.🌿
.
🍃 #محمد_جنتی هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد 🥀
.
🍃مدافع بود هم برای #حرم هم برای قلبش.#شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند .😞
.
🍃#حاج_حیدرِ سوریه شهید و #جاوید الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️
.
🍃توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.😭
.
🍃این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
.
🍃 #ترکش های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...😞
.
🍃هنوز هم جنگ ادامه دارد...
.
✍به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مدافع_حرم_محمد_جنتی
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶
.
📇تاریخ انتشار طرح:۱۳۹۸/۰۱/۱۵
.
❣محل شهادت: سوریه
.
🥀محل دفن:تهران.بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #شهید_محمد_جنتی
#شهید_جهاد_مغنیه
🍃یک هفته قبل از #شهادتش از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه #جهاد می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر #سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با #امام_زمان صحبت میکند .دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام.
.
🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم .گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم .
دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم!
مرا بوسید و بغل کرد و رفت...
.
🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به #خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر #التماس برای چه بوده است !.
راوی: #مادر_شهید
🌺سالروز #تولد شهید #جهاد_مغنیه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃«إنا للّه و إنا إليه راجعون
سردار حاج #محمد_ناظری به یاران شهیدش پیوست.»
.
🍃خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های #فرمانده که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر..
.
🍃قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با #پروازش غافلگیر کرد.
.
🍃حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در #تابوت تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی میکرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با #عکس حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: #خداحافظ_فرمانده...
.
🍃چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده.
ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود.
.
🍃حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها #قوت_قلبی بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان .
.
🍃حاج قاسم میگفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که #شهیده ، ما سر سفره #شهید_ناظری بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن."
.
🍃پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر #حضرت_زهرا و روز #پاسدار بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدیاش ، #امامزاده_علی_اکبر_چیذر بدرقه کند.
.
🍃شاید خانوادهاش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز #شهادتش را هم تبریک بگویند.
.
🍃امروز ،سه سال از آن روز گذشته و سومین سالگرد آسمانی شدن اوست.
سه سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است .
.
🍃 به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز #سعادت انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست...
.
🍃سالگرد #آسمانی_شدنت مبارک حاج محمد...
.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
.
🥀به مناسبت سالگرد شهادت #شهید_محمد_ناظری
.
📅تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴
.
📅تاریخ شهادت : ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
.
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
.
🥀مزار : علی اکبر چیذر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#شهید_جهاد_مغنیه
🍃یک هفته قبل از #شهادتش از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه #جهاد می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر #سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با #امام_زمان صحبت میکند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام.
.
🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم. گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم .
دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم!
مرا بوسید و بغل کرد و رفت...
.
🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به #خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر #التماس برای چه بوده است !.
.
راوی: #مادر_شهید
.
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_جهاد_مغنیه
.
📅تاریخ تولد : ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۰( ۲ مه ۱۹۹۱)
.
📅تاریخ شهادت : ۲۸ دی ۱۳۹۳(۱۸ ژانویه ۲۰۱۵)
.
📅تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : روضه الشهیدین ضاحیه جنوبی بیروت
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا #عاشق حق شوی و به #آسمانش پرواز کنی🕊
🍃شهدا #السابقون_السابقون را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند.
🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها
خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه #دل می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟
🍃جوانانی که با ذکر #یازینب، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر #بابی_انت_و_امی_و_جانی، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند.
🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای #رضای_خدا برگزید.
🍃عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در #گلزار_شهدا دنبال گمشده اش بود.
در خانه هم عکس شهید #محمود_رضا_بیضایی مونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد ..
🍃اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر #شهادتش شد برای #مادر چشم انتظارش در دنیای واقعی😓
🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از #علی_اکبر وصیت کرد. او همچون جوان #کربلا دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد🌹
🍃گویا #روضه ی پیکرِ بر زمین مانده ی #ارباب را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان #لبیک_یا_مهدی(عج) که سند سربازی اش، برای امام زمانش بود❣
🍃مدافع منتظر ...
این روزها حال دلمان خوب نیست. برایش #حول_حالنا بخوان از همان هایی که مانند خودت به #احسن_الحال ختم شد🌷
🍂به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسین_معز_غلامی
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳،خوزستان.امیدیه.
📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء
📅تاریخ انتشار : ۳ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃«إنا للّه و إنا إليه راجعون
سردار حاج #محمد_ناظری به یاران شهیدش پیوست.»
🍃خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های #فرمانده که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر..
🍃قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با #پروازش غافلگیر کرد.
🍃حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در #تابوت تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی میکرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با #عکس حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: #خداحافظ_فرمانده...
🍃چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده.
ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود.
🍃حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها #قوت_قلبی بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان .
🍃حاج قاسم میگفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که #شهیده ، ما سر سفره #شهید_ناظری بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن."
🍃پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر #حضرت_زهرا و روز #پاسدار بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدیاش ، #امامزاده_علی_اکبر_چیذر بدرقه کند.
🍃شاید خانوادهاش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز #شهادتش را هم تبریک بگویند.
🍃امروز ،پنج سال از آن روز گذشته و پنجمین سالگرد آسمانی شدن اوست.
پنج سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است .
🍃 به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز #سعادت انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست...
🍃سالگرد #آسمانی_شدنت مبارک حاج محمد...
✍️نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالگرد #شهادت #شهید_محمد_ناظری
📅تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : علی اکبر چیذر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🍂چیزی درباره اش نمیدانستم، تنها گه گداری نامش راشنیده بودم میان جستجوهایم چشمم به نامِ کتابش خورد «وهب زمان»!
🍂دروغ چرا؟! ترسیدم! قلمم لرزید و تا آخَر ماجرا را خواندم. دیگر دست و دلم به نوشتن نمیرفت اما دلِ کنار گذاشتنش را نداشتم. حیف میشد اگر شناختن #هادی_شجاع را از دیگران منع میکردم.
🍂کم کم کلمات را کنار هم جای دادم شروع به نوشتن کردم؛ از بچگی گفتم، همان وقتی که با دست هایی پر از تیله به خانه آمده بود و مردانه گفته بود میخواهد بچه مثبت شود😅
🍂از همان نه سالگی هم به دنبال بسیجی شدن بود ، به دنبال ادامه دادن راه ارباب بی کفن. مگر نه این که میگویند: «حسین! رفیق خوب زندگیمی امام حسینِ بچگیمی...»
🍂کم کم هادی قد کشید و مادر سر و جان را فدای قامت جوانش میکرد! دانه های اسپند بر روی ذغال بالا و پایین میپریدند تا هر چه بدی هست از #هادی دور کنند؛ مبادا چشم و چراغ خانه چشم بخورد!
🍂مادر هم میان روزمره های زندگی اش دعا برای هادی را از یاد نمیبرد! آنقدر برای عاقبت بخیری اش دعا میکند که خدا اسباب را برای پسر رشیدش جور میکند...
🍂هادی، تحت نظارت فرمانده اش #محمد_ناظری و با رفاقت #محمودرضا_بیضائی عجیب با عمه سادات عجین میشود و اینجاست که همه شان تلمیحی میشوند برای: «شهیدان را شهیدان میشناسند»
🍂دلم نمیخواهد داستانش را به آخر برسانم، طولش میدهم اما دلم جایی میان دامادی و #شهادتش پرسه میزند. پر میکشم به شب خواستگاری، فاطمه هنوز هم نمیدانست پسر همسایه که تا به حال یکبار هم اورا ندیده چگونه اینجا آمده است؟!
🍂اما خدا #رباب هارا خود برای حسین هایش انتخاب میکند، فاطمه رباب میشود برای #هادی؛ و هادی همان وهب نصرانی که عشق به #حرم، خیال داماد بودن را از سرش پرانده و راهی معرکه کرده بود...
🍂فاطمه، عروس چهار روزه هادی بود، این را زمانی فهمیدم که با افتخار و سربلند اما با بغض در گلویش میگفت: «ما فقط چهار روز زندگی کردیم»💔
🍂حال او با کمری خم شده بر روی ویرانه ی آرزوهایش ایستاده! همچنان عاشق و مجنونِ #هادی؛ چشم دوخته به گنبد طلایی #حضرت_زینب(س) و سربلند است که خدا فدایی اش را پذیرفته است.
🍂مبادا از یاد ببریم دلیل استواری الآن ما #عشقی است که هادی ها و فاطمه ها زیر پا گذاشته اند....💔
✍نویسنده : #اسما_همت
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_هادی_شجاع
📅تاریخ تولد : ۲۳ آبان ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : امامزاده عباس
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃سوغات ماه آخر #زمستان است. شاید هم بهار چشم روشنیاش را پیش کش کرده است. آغوش گرم خانواده #مذهبی پذیرای وجودش شد و نامش را #احمد نهادند.
🍃به قول مادر، از کودکی به دنبال مادر راهی #روضه ها بود و زیر چادر مادر حال دلش را با عشق حسین رو به راه می کرد. پا به پای جسمش روحش هم بزرگ شد و عشق حسین جوانه زد و رشد کرد. صدای #یازهرا ها و #یاحسین های رزمنده حواس دلش را از درس و مشق پرت کرد و راهی #جبهه شد.
🍃دل عاشقش او را ساکن #شلمچه کرد و همانجا به بزم عاشقی لبیک گفت. می گویند در عملیات ها آنجا که همه چیز قفل میشد دو رکعت نماز به #حضرت_زهرا هدیه می کرد و در پایان نماز تمام مشکلات رفع می شد.
🍃می گویند همیشه چشم سرش بسته و با چشم دل #دعای_توسل را زمزمه میکرده و آنقدر حالش قشنگ بود که هنوز هم فامیل به پیروی از او دعای توسلی جمعی برگزار می کنند.
🍃می گویند ارادت خاصی به #امام_زمان داشته و ذکر لبش موقع شهادت #یامهدی بوده است. به گمانم منتظر خوبی بوده که امامش موقع #شهادتش آمده است.
🍃آقا احمد! حال این روزهای ما خوب نیست. #شرمنده خون شهدا شده ایم و خودمان خون به جگر. امام زمان از گناهان ما در #غیبت، اشک میریزد و از خدا طلب مغفرت می کند. هوا آلودهی #گناه است و همه نفس کم آورده ایم. اینجا #جنگ دیگری برپاست و ما سخت در محاصره ایم. برگرد و با دوستانت چاره ای کن به حال #مضطرمان...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_احمد_صغیرزاده
📅تاریخ تولد : ۱ اسفند ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۹ آذر ۱۳۶۵
📅تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت قاسم
🕊محل شهادت : شلمچه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس #فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول #آقامهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم #دلتنگی های پدر برای مادرش بود.
🍃صدای ترک های #دلم را می شنوم و این بار عکس #زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه #دخترها_باباییاند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از #اشکم، به عکس #محمدجواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند.
🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس #همسر_شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم #حضرت_زینب کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای #شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند.
🍃بدرقه کرد #همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در #معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه #سهساله_ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد #مزار مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ #پدر را می گرفت....
✨ #شهادتت_مبارک آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_قره_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨
📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی