eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح جدید به مناسبت تولد شهید حمید سیاهکالی مرادی 🌼💛 @ammar_abdii2
ای ... 🍃در خاکریز های ، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی،ناله سردادی و شدی .هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. . 🍃برایمان بخوان.مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های . . 🍃با سوز دلت بخوان ، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. . 🍃 نادما منکسرا را برایمان کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم. . 🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت.روضه بخوان . . 🍃برایمان از بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. . 🍃بگو چه گذشت بین در و دیوار،شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو.شاید در به رویمان باز شد. . 🍃از وصیت مادر به دختر و بگو ، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی . اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های تاب بیاریم.. . 🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر،یکی با دست های قلم شده،یکی و یکی با پهلوی شکسته و همچون خودت . . 🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به اقتدا کردی. . 🍃این پایان ندارد.... سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده ، نشانه ای است برای هر که دلش گره بخورد به حضرت مادر.فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد.راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو می شوند.شاید هم اولین قدم برای ، خوشبختی است.سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن... . 🌺سالروز مبارک فرمانده.. . به مناسب سالروز شهادت . ✍نویسنده: . 📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳ . 📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه. . 📅تاریخ انتشار: ۴اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : اصفهان .
1.jpg
1.69M
فایل باکیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد رضا تورجی زاده 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد رضا تورجی زاده 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🌿آن شب،شب عجیبی بود. میهمانِ مشهد الرضا شده بود .هوا خنک بود ، نزدیک سی بار بود که با مسئول اعزام تماس گرفته بود ولی هربار به درِ بسته می خورد. مغرب و عشاء را که خواند دلش طاقت نیاورد .😥 . 🌿آن شب دل یک بسیجی حوالی حضرت عشق می‌چرخید و حاجتش را میخواست.🕊 . 🌿با همسر و فرزندش راهی حرم شدند ، ساعتی از نگذشته بود که با لبی خندان به سوی همسرش آمد.دلش آرام گرفته بود و گویی امید داشت این گره به دست باز میشود.💚 . 🌿میدانست که ضمانتش را پیش عمه اش میکند و او حتما راهی وادی عاشقی می‌شود. . 🌿شاید کمتر از ده روز گذشت که مسئول اعزام تماس گرفت و گفت ساکت را ببند، بسیجی آماده رزم شو.🎒 . 🌿او که دو سال تمام در پی راهی برای اعزام بود، حالا با ضمانت شاه خراسان کمتر از ده روز گره از کارش باز شد. . گفتی: «من برای یک زندگی عادی ساخته نشدم.» به گمانم برای همین مسئول اعزام را کلافه کردی ، را واسطه قرار دادی تا برای دفاع از حریم اهل بیت راهی شوی و درست در شب تولد حاجتت را گرفتی.📿 . 🌿همرزمت می‌گفت: با هم قرار گذاشتید که هر کدامتان زودتر شد و بال پریدن گرفت دست آن یکی را در بگیرد ، حتی گفته بودید شربت را هرکه نوشید، وقتی آقا بالای سرش آمد لبخندی بزند آن موقع است که ما میفهمیم مهمان شده است.😊 . 🌿همینطور هم شد. وقتی ابوطاها شربت شهادت را نوش جان کرد و این دیار و مردمانش را ترک کرد. به لب داشت ، لبخندی به شیرینی عسل و به زیبایی شهادت و به همین زودی مرد خانه شد.☺️ . 🌿در عجبم چطور از دل کندی و چگونه از شیرین زبانی های گذشتی؟😭 . 🌿به راستی که قدم گذاشتن در این راه دل شیر میخواهد و قلبی که برای بتپد ، کاش ما هم اینگونه بی قرارِ معشوق حقیقی مان باشد و در راه عشق ثابت قدم باشیم.❤ . ✍نویسنده: . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۵ دی ۱۳۵۹ . 📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. تدمر سوریه . زمان انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت رضا .
shahid_arefi.jpg
1.45M
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مصطفی عارفی 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مصطفی عارفی 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃گویا باز هم میتوان رُخ را دید که در زمین می جنگد ولی با این تفاوت که این بار برفراز آسمانها در جنگ بود. . 🍃او اوج میگرفت تا روی ابرها و در چشم بر هم زدنی با بالگرد توپ و تانک دشمن را منهدم می کرد. . 🍃گویا در وجود تنها چیزی که نمی یافتی ترس از دشمنانش بود.او بی مهابا به دشمن حمله می کرد. . 🍃شجاعت او به اندازه ای بود که حتی شنیدن نامش لرزه بر تن دشمن می انداخت و خواب را از چشمانشان فراری میداد. . 🍃او چشم پوشی می کرد نسبت به مقام های دنیوی اما با تمام وجود به دنبال مقام های نزد پروردگار می گشت. . 🍃گویا او و جنگ بسته بودند که حتی ساعتی هم از جنگ دور نمی ماند،عهدی که با قلبی پاک و با بسته شده بود و هیچ عهد شکنی قدرت این عهد جاوید را نداشت. . 🍃و باز هم این خاک های ایران بود که از خون شهدا آلاله هایی پروراند که جای جای ایران را آباد میکرد و یاد واره ای بود برای سرخی خون . . 🍃گویا برایش زندانی بود که تنها راه رهایی از پر کشیدن بر فراز و بلندی آسمانها بود. . 🍃پر زدن علی اکبر به سوی به ما آموخت ، می شود کرد حتی بدون بال،تنها یاد خداست که میتواند هرکسی را از فرش به عرش برساند... . ✍نویسنده: . 🍃به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۲۰ فروردین ۱۳۳۴ . 📅تاریخ شهادت : ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ . 📅تاریخ انتشار : ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ . 🥀مزار : گلزار شهدای بالا شیرود .
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید علی اکبر شیرودی 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
شهید علی اکبر شیرودی.jpg
40.48M
فایل باکیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید علی اکبر شیرودی 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃عشق واژه مقدسی است و میزبان مهربانی است. که باشی با دیدنش روحت جلا میگیرد . . 🍃لباس سبز را که می دیدید رنگ از صورتش میپرید و آماده بود که جانش را فدای رهبرش بکند. . 🍃رفقایش می گویند، عاشق این لباس مقدس بود. حتی باهمین لباس به خواب میرفت. ترسی در خود داشت که هنگام خواب، -خدا جانش را بگیرد واین لباس بر تنش نباشد. . 🍃نماز اول وقتش ترک نمیشد ،گویا راه شهادت را با یافته بود. . 🍃وصیت نامه اش را که خواندم، جمله ی بسیار سنگینی را دیدم که هر واژه اش برعهده انسان میگذارد . . « از خواهرانم می‌خواهم که با خود، سرخی را را هدر ندهند واز برادرانم نیز خواهانم که خود راحفظ کنند و به نفروشند.» . 🍃 روی حساس بود. بعضی اوقات این جمله را به زبان می اورد که اگر همسرت دختر باشد کار سختی برعهده داری، چون نباید به او بی احترامی شود و از طرفی هم وجودش است برای خانه . . 🍃حالا چند سال از تو می گذرد .خانه با بانوی برکت، را انتظار کشیدند تا تو... . محمد جان.🌺 . ✍نویسنده: . 🍃به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۹اردیبهشت ۱۳۶۷ . 📅تاریخ شهادت : ۲۳ آذر۱۳۹۴.کربلای خانطومان . 📅تاریخ انتشار: ۸اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : قطعه ۵۰بهشت زهرا تهران .
1.jpg
3.48M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت تولد شهید محمد کامران 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت تولد شهید محمد کامران 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃در دامان خاک چشم به جهان گشود.در چشمان پدر شوقی بود که در نگاه اول هم میتوانستی آن را بیابی.و شادی دل را چه میتوان گفت، وقتی که سعید کوچکش را در کشید و عاشقانه به خود فِشُرد. . 🍃مردی با منشی بزرگ که از همان کودکی جاذبه ی اخلاقش گریبان گیر همه بود و همه عالم را در سیل خود غرق میکرد. . 🍃در دومین چله نشینی اش و در دومین پیاده روی ، اذن بانو را گرفت و راهی شد. . 🍃همانگونه که گفته بود نفس کشیدن برایش در هوای ریا و دروغ سخت بود و بعد از رسیدن به آرزویش اینبار در عطر هوای نفس کشید.. او رفت تا اسیر نَفْس نشود. . 🍃در حماسه نخستین کسی بود که شهد را نوشید. خوش به حالش که بنده ی شیطان نشد. . 🍃جامانده این قافله شب منم... و شما خود علمدار بودید.. جامانده ی ی زینب کبری منم.. شما خود روضه خوان جگر سوخته ی بودید. . 🌺راستی ... دعا کن ما هم بار دیگر متولد شویم برای ، زندگی و ... . نویسنده: ✍ . 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۸ . 📅تاریخ شهادت : ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 📅مزار : گلزار شهدای دامغان .
1.jpg
13.61M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت تولد شهید سعید علیزاده 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت تولد شهید سعید علیزاده 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃یک هفته قبل از از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر مشغول دعا و گریه است و دارد با صحبت میکند .دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . 🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم .گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم . دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . 🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر برای چه بوده است !. راوی: 🌺سالروز شهید
SAVE_20200501_053139.jpg
1.2M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت تولد شهید جهاد مغنیه 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت تولد شهید جهاد مغنیه 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهـید قاسـم سلیـماني: جهاد الگوي جوانان عرب است Jihad is a model for Arab youth الجهاد نموذج للشباب العربي [@sadrjahad]
🌿به نام لغزش هایمان . " فرزند عزیزی را که پاره ی تنم و حاصل عمرم بود، از دست دادم. " 🍂امام که این گونه سخن می گوید، دل آدمی به لرزه در می افتد که " او " چه کرده بود. . 🍂پلک بر هم نه و آن شب را کن. شبی تاریک و کوچه ی باغی کهن، اردیبهشتی که نسیم خرمش را ارزانی داشته و مردی که تبسم دل نشینش، همیشگی ست. و ناگه، ناوکی که رها می شود و برق ای را در سپهر سیاه، خاموش می سازد. . 🍂آن مرد که بود؟ . 🍂مردی که گویی با نبودش، ای منور، رنگ باخت اما هیچ گاه، ستاره ی ایمان و باورش، در یاد این دیار، رنگ نخواهد باخت. . 🍂مردی که زیبا اندیشید و آموخت، دفاع از را. . 🍂مردی که تورق نگاه عمیقش به هستی، تو را آگه می سازد از آن چه که در کیش و آئینت، بیگانه مانده است. . 🍂مردی که ردای (ص) بر تن آویخته و دریافته بود که اسلام، تنها ثبت سیاهی مدوری بر جبین نیست. که اسلام دم از "تفکر" می زند. از آن چه که جهان محتاجش است. . 🍂پ.ن: تا حالا کدوممون نشستیم، دقیق و با تفکر کتابای شهید مطهری رو خوندیم؟ . تا حالا چقدر از استدلال هاش برای دفاع از عقایدمون استفاده کردیم؟ . و اونی که خونده چقدر سعی کرده، خوندن کتاب های شهید رو ترویج کنه؟ . 🍂نوشته های بی بدیلی مثل و . نگاه عمیقی که توی موج میزنه. یا و . . 🍂پس اگه دوست داری حقی که به عنوان یه بزرگ به گردنت داره رو جبران کنی، شروع کن به غنی کردن افکار جامعه ی اطرافت و این کار رو اول روی خودت پیاده کن. . ✍نویسنده: . 🍂به مناسبت شهادت . 📅تاریخ تولد :۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان . 📅تاریخ شهادت: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ تهران . 📅تاریخ انتشار: ۱۲اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار: قم .
1.jpg
5.22M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
🍃چند ساعتی می‌شد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و ؛ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. . 🍂زانُوانِ کوچکش را در بغل می‌فشرد و چشم هایش مدام پر و خالی می‌شد. . 🍃مادر گاهی چشمانش را باز می‌کرد و با بی حالی را صدا می‌زد و اسما سراسیمه کنار بانو می‌نشست تا هرآنچه می‌خواهند،مهیا کند. . 🍂بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک می‌انداخت و در گوش اسما صحبت می‌کرد.آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. . 🍃بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که می‌گرفت کنار نشست. . 🍂خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار و دیوار ندارد؛چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد. . 🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت.غمی بزرگ کوچکش را می‌فشرد.سرش بی‌حرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمی‌خورد.!😥😔 . 🍂از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه می‌کرد پرسید: اسما؛ مادرم دیگر بیدار نمی‌شود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن می‌خواند،قدم برداشت. درآغوش پدر پنهان شد...😔 . 🍃حضورفاطمه،در آغوش پدر،بند از دلِ پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ شتافته. . را در عبای خود پیچید...عبایی که شبهای بسیار،عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود. . 🍂جانش را که میانِ خاک میگذاشت،تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه (س) را مرور می‌کرد؛ "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به (ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود می‌کَند...💔😔 . 🍃به خانه که باز می‌گشت با خود اندیشید؛زین پس دنیا بدونِ خدیجه(ص) همچون گور؛سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش،تنها را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود❤ . 🍂محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از و و را به آغوش خاک سپرده بود💔😔 . جانسوز ؛حضرت خدیجه (س) تسلیت🖤 . ✍نویسنده: