eitaa logo
📚 همیار عربی فصیح
853 دنبال‌کننده
226 عکس
185 ویدیو
11 فایل
این کانال جهت آشنایی با مکالمات سفرهای زیارتی به زبان عربی و یاد گیری زبان برای ارتباط با کشورهای عربی ایجاد شده است 😍 لطفا تمرین و تکرار فراموش نشود 🙏 ادمین کانال: @ahmadi_montazer
مشاهده در ایتا
دانلود
١٥ قلم ! مداد ؟ تَرسُمين ؟! نقاشی می کشی ؟! طبعاً يا نون. البته يا نون . حقاً ؟ واقعاً ؟ سأَرسُمُ هذه الزهرة . نعم هذه الزهرة جميلة .🌷 من این گل را می کشم. بله این گل زیباست. أحبُّ الرسم كثيراً . هيا بنا إذن . أولاً أرسُمُ ساق الزهرة. من نقاشی را خیلی دوست دارم. پس بیا بریم. ابتدا ساقه گل را می کشم. هذا هو الساق 🎋 این هم ساق است. نرسُمُ ساق الزهرة. ساقه گل را می کشیم. نون يُحبُّ الرسم كثيراً. نون نقاشی را خیلی دوست دارد. هكذا ... این طوری... و الآن أرسُمُ أوراق الساق . و حالا برگ های ساقه را می کشم . هذه ورقة هنا 🍀و هذه ورقة هناك .🍀 این یک برگ اینجاست و این یک برگ آنجاست. أرسُمُ ورقتين لساق ☘☘ من دو برگ برای یک ساقه می کشم . من هذه الجهة و ورقتين من الجهة الثانية. این طرف و دو برگ در طرف دیگر. أنتِ رسامة ماهرة يا رانيا.😍 تو نقاش ماهری هستی رانیا.😍 شكراً لك يا نون .🙏 نون! ممنونم و أنا ماهر في تلوين و من در رنگ آمیزی مهارت دارم. و الآن نرسُمُ الزهرة من هنا . حالا گل را از اینجا می کشیم. أولاً أرسُمُ قلب الزهرة. ابتدا قلب گل را می کشم. أُنظر جيداً . با دقت نگاه کن . هذا هنا . این اینجاست. و الآن ماذا نرسُمُ؟ حالا چی بکشیم؟ نرسُمُ أوراق الزهرة 🌸 برگ های گل را می کشیم. رانيا! عندما أكبُرُ سأُصبح رساماً ماهراً مثلك . رانیا! وقتی بزرگ شدم مثل تو نقاش ماهری خواهم شد. حقاً ؟ واقعا؟ أتمنى ذلك ... امیدوارم ... @Arbaeen_Arabic
١٥ ادامه ترجمه بالا👆👆👆 و الآن جاء دَوْر ألوان ... حالا نوبت رنگ هاست... نُلوِّن الزهرة. 👩‍🎨 بماذا نُلوِّن الزهرة ؟ گل را رنگ می کنیم. 👩‍🎨 گل را چه رنگی می کنیم؟ ماذا نختارُ لساق؟ أي لون ؟ برای ساقه چه چیزی را انتخاب کنیم؟ کدام رنگ؟ نختار لساق ... ما براى ساقه انتخاب می کنيم ... أُفكّر... فکر مى كنم . الأخضر أم الأحمر أم الأصفر ؟ سبز، قرمز یا زرد؟ اللون الأخضر ... رنگ سبز ... هذا اللون الأخضر لساق و لأوراق الساق أيضاً . این رنگ سبز برای ساقه و همچنین برگ های ساقه است. اللون الأخضر لونٌ جميلٌ جداً. رنگ سبز رنگ بسیار زیبایی است. و هذه هنا ... أنتِ ماهرة في تلوين مثل نون . و این یکی اینجا... شما در رنگ آمیزی مانند نون مهارت دارید. هذه ورقة خضراء... این یک برگ سبز است ... الآن ماذا نفعل ؟ حالا چه کار کنیم؟ بأي لون نُلوِّن أوراق الزهرة ؟ برگ های گل را چه رنگی می کنیم؟ باللون الازرق ؟ لا يوجد لون أزرق ... به رنگ آبی؟ رنگ آبی نيست... أحبُّ لون أحمر ... من عاشق رنگ قرمزم... و هذا هو اللون الأحمر ... و این رنگ قرمز است ... اللون الأحمر . نُلوِّن أوراق الزهرة. رنگ قرمز. ما برگ های گل را رنگ می کنیم اللون الأحمر لون رائع جداً. رنگ قرمز بسیار رنگ شگفت انگیزی است. اللون الأحمر جميل... هذه الزهرة المُفضَّلة ... رنگ قرمز زیباست... این گل مورد علاقه من است ... زهرتي ...زهرتي... أنتِ الأجمل... أنتِ الأفضل ... گل من...گل من...تو زیباترینی...تو بهترینی... شكراً لك رانيا... هذا الرسم الرائع ... عفواً يا نون ...( عفواً در جواب شکراً می آید) ممنون رانیا... این نقاشی فوق العاده... ما رأيك لو تَرسُمين لي بيتاً جميلاً بعد هذه الزهرة ؟ نظرت چیه اگر بعد از این گل، خانه ای زیبا برای من بکشی؟ نون يُحِبُ الرسم كثيراً ... نون خیلی نقاشى خيلى دوست داره... و الآن بماذا نُلوِّن قلب الزهرة ؟ نُلوِّن باللون الأصفر ... حالا وسط گل را چه رنگی کنیم؟ ما زرد رنگ می کنیم ... هذه الزهرة.... ما أجملها يا نون ... این گل... چقدر زیباست نون.. كم هي جميلة و رائعة ... چقدر زیبا و عالیه... شكراً لك أيتها رسامة ماهرة . شكراً لك و شكراً للألون .. شكراً لكم أيها الألوان ... ممنون نقاش ماهر ممنون از رنگ ها.. @Arbaeen_Arabic
١٦ 🔅  لدَيْكَ  أَصْدِقَاءُ كَثِيرُونَ علی الفیسبوك يَا حَاتِم؟ ✅ دوست‌های زیادی در فیسبوک داری حاتم؟   🔅  فعْلًا. عِنْدِي أَكْثَرُ مِنْ ثَلَاثِمِئَةِ صَدِيقٍ. ✅ آره واقعا. بیشتر از 300 دوست دارم   🔅  ومَا كُلُّ هَذِهِ الصُّورُ؟ ✅ این همه عکس برای چیه؟   🔅  هيَ صُوَرٌ لِي مَعَ أَصْدِقائِي وَأُسْرَتِي. ✅ این‌ها عکس‌های من با دوستان و خانواده‌ام است.   🔅  أيْنَ صُوَرُ أُسْرَتِكَ؟ ✅ عکس‌های خانواده‌ات کجاست؟   🔅  هذَا أَبِي، هُوَ رَجُلٌ طَوِيلٌ وَهُوَ عامِلٌ فِي مَصْنَعِ سَيَّارَاتٍ. ✅ این پدرمه، او یک مرد قد بلند و کارگر کارخانه ماشین است.   🔅  وهَذِهِ أُمِّي هِيَ رَبَّةُ بَيْتٍ، وَهِيَ امْرَأَةٌ مُتَعَلِّمةٌ وَمَاهِرَةٌ فِي الطَّبْخِ. ✅ این هم مادرمه که خانه‌دار است. او یک زن تحصیلکرده و ماهر در آشپزی است.   🔅  هلْ لَدَيْكَ إِخْوَةٌ أَوْ أَخَوَاتٌ؟ ✅ آیا برادر و خواهری هم داری؟   🔅  نعَمْ لَدَيَّ أَخٌ كَبِيرٌ وَأُخْتٌ صَغِيرَةٌ. ✅ بله، یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچک دارم.   🔅  هذَا هُوَ أَخِي، هُوَ مُتَزَوِّجٌ مِن امْرَأَةٍ إِسْبَانِيَّةٍ وَيَعِيشُ فِي الْخَارِجِ. وَهَذِهِ هِيَ زَوْجَتُهُ كَارْمِن. ✅ این برادرمه. با یک زن اسپانیایی ازدواج کرده و خارج زندگی می‌کنه. این هم همسرش «کارمن» است.   🔅  هذِهِ الْبِنْتُ الْقَصِيرِةُ هِيَ أُخْتُكَ؟ ✅ این دختر قد کوتاه خواهر تو است؟   🔅  نعَمْ هِيَ أُخْتِي هِنْدُ، وَهِيَ طَالِبَةٌ فِي مَدْرَسَةٍ ابْتِدَائِيَّةٍ. ✅ بله اون خواهرم «هند» است. اون دانش‌آموز ابتدایی است.   🔅  لدَيْكَ أُسْرَةٌ لَطِيفَةٌ، أَرْجُو أَنْ أُقَابِلَ أُسْرَتَكَ وَأَتَحَدَّثَ مَعَ أَبِيكَ وَأُمِّكَ وَأُخْتِكَ. ✅ خانواده خوبی داری، امیدوارم خانواده‌ات را ببینم و با پدر، مادر و خواهرت صحبت کنم.   🔅  مرْحَبًا بِكَ فِي أَيِّ وَقْتٍ. الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَأَنَا سَعِيدٌ بِزِيَارَتِكَ. ✅ هر وقت [بیایی] قدمت روی چشم است. خانه خودتان است و من هم از دیدنت خوشحال می‌شوم. : 1.مَصنَع: کارخانه 2.رَبَّةُ بَيْتٍ: خانه دار 3.مُتَزَوِّج: متأهل @Arbaeen_Arabic
۱۷ هيا يا هرتوت ... بیا هرتوت... أنتَ صديقي المفضل... تو بهترین دوست من هستی... سأُجلسك على هذا الكرسي. من تو را روی این صندلی می نشانم. وقع هرتوت ...يا هرتوت إجلس .... هرتوت افتاد... اوه هورتوت، بشین... لماذا لا تَجلِس؟ چرا نمی نشینی؟ هيا من جديد... بیا دوباره... وقع كرسي... صندلی افتاد... واحد إثنان ثلاثة... یک دو سه... وقع هرتوت... هرتوت افتاد.. ما بك يا هرتوت ؟ چى شده ، هارتوت؟ لماذا لا تجلس ؟ چرا نمی نشینی؟ نون ! مرحبا ... كيف حالكِ ؟ نون ! سلام ... چطورى؟ خيراً...خوبم ماذا تفعل؟ چیکار میکنی؟ هرتوت لا يجلس على هذا الكرسي . لماذا ؟ هرتوت روی این صندلی نمی نشیند. چرا ؟ أُنظري ... نگاه کن... هرتوت وقع ... هرتوت افتاد. هذا كرسي.. و هذا صديقي هرتوت . هيا إجلس يا هرتوت ... این یک صندلی است.. و این دوست من هرتوت است. بیا بشین هرتوت... نون ! أُنظر على الكرسي. نون !به صندلی نگاه كن ! كرسي لطيف. له فقط ثلاث أَرجُل .. صندلی خوب است .او فقط سه پايه دارد... نون ! الكرسي يجب أن يكون له أربع أرجُل ... نون ! صندلی باید چهار پایه داشته باشد... لهذا يَقَع .... براى همين مى افتد . هرتوت يقع لأن الكرسي له ثلاث أرجل ؟ صحيح يا نون . هرتوت می افتد چون صندلی سه پایه دارد؟ درست است. رانيا! أين رِجلِ رابعة ؟ رانیا! پایه چهارم کجاست؟ أين رجل رابعة ؟ پایه چهارم کجاست؟ أين سَتَجدها يا نون ؟ یا نون! کجا اون را پیدا می کنی ؟ لنُفتش عنهم ... ما به دنبال آن بگردیم... يا رجل الكرسي ! سأبحث عنها... ای پایۀ صندلی! به دنبالش خواهم گشت... أين ممكن أن تكون يا نون ؟ کجا می تونه باشه، يا نون؟ وجدتُها ... أين هي ؟ پیداش کردم... اون کجاست ؟ وقعتْ هنا ... اینجا افتاده بود. و الآن سأصلحها .... الان درستش میکنم.... ماذا تفعلي ؟ چه می کنی ؟ أُلصق رجل هنا يا نون . یا نون !‌ پایه را اینجا می چسبانم . أُثبتها ... محکمش می کنم... لِنَرَ الآن... باید ببینم حالا... نُجرِّب ... ما امتحان می کنیم... أرأيتَ يا نون ؟ آیا دیدی ؟ شكراً لك يا رانيا ... ممنون رانیا ... نون ! عندي فكرة... نون من فکری دارم. عندك فكرة ؟ فکری داری ؟ ما رأيك أن نلعبَ لعبة جميلة ؟ نظرت چیه یک بازی خوب انجام دهیم؟ ما هي لعبة ؟ بازی چیه ؟ لعبة جميلة... بازی زیبا ... هيا نلعب ... بیا بازی کنیم. ماذا نلعب ؟ چه بازی کنیم؟ اسمها لعبة أربعة ... به این میگن بازی چهار پایه.. كيف نلعب هذه لعبة ؟ چگونه این بازی را انجام دهیم ؟ اسمها جيدة... اسمش خوبه... هنا يوجد قطع أثاث سنختار منها القطع التي لها أربع أرجُل . در اینجا تکه هایی از اساس وجود دارد که از بین آنها قطعاتی را انتخاب می کنیم که دارای چهار پایه هستند. الكرسي مثلاً ؟ صندلی مثلا ؟ طبعاً... حتما... الكرسي له أربع أرجُل... صندلی چهار پایه دارد ... هيا بنا ... بیا بریم .. نبدأ بالكرسي . با صندلی شروع می کنیم. كم رجلاً للكرسي ؟ صندلی چند پایه دارد ؟ للكرسي هرتوت صديقي واحدة ، إثنتان ، ثلاثة ، أربعة. برای صندلی دوستم هرتوت ، یک، دو ، سه و چهار . إذن نختار الكرسي لأنّ له أربع أرجُل. بنابراین صندلی را انتخاب می کنیم که چهار پایه دارد . نضعه قرب نون . نزدیک نون می گذاریم . @Arbaeen_Arabic
۱۷ ادامه ترجمه بالا 👆👆 و الآن أُنظر طاولة صغيرة. حالا یک میز کوچک را ببین. كم رجلاً للطاولة ؟ چند پایه میز دارد ؟ واحدة ، إثنتان ، ثلاث فقط ... فقط ثلاث أرجل ... یک، دو، فقط سه ... فقط سه پايه ... ليستْ للكرسي . إذن لا نختار طاولة صغيرة. برای صندلی نيست . بنابراین ما یک میز کوچک انتخاب نمی کنیم. نضع قرب رانيا ...نضعه قرب هرتوت . أحب صديقي هرتوت. نزدیک رانیا قرار می دهیم . نزدیک هرتوت قرار می دهیم . دوستم هرتوت را دوست دارم . أُنظر الآن جيداً... حالا با دقت نگاه کن... ما أجملها ... چقدر زیباست... كم رجلاً للكَنَبه؟ کاناپه چند پایه دارد ؟ للكنبه لا يوجد لها أرجل يا رانيا .. رانیا!‌کاناپه پایه ندارد . نضعها قرب هرتوت ... نزدیک هرتوت قرار می دهیم . أنظر جيداً الى هذا السرير . با دقت به این تخت نگاه کنید. هذا سريري.. این تخت من است . هذا السرير ينام عليه نون.. روی این تخت نون می خوابد . كم رجلاً للسرير ؟ تخت چند پایه دارد ؟ واحدة ، إثنتان ، ثلاثة و أربعة... یک ، دو ، سه‌ و چهار . أربع أرجُل...چهار پایه . قلتُ لك أن هذا سرير لي . گفتم این تخت من است. نختار السرير ، نضعه قرب نون . تخت را‌ انتخاب می کنیم. نزدیک نون می گذاریم. أين الكرسي يا نون ؟ صندلی کجاست ؟ لنرى ما يوجد أيضاً ؟ بیایید ببینیم چه چیز دیگری وجود دارد؟ طاولة كبيرة. میز بزرگ. كم رجلاً للطاولة ؟ میز بزرگ چند پایه دارد ؟ أربع أرجُل للطاولة. میز چهار پایه دارد . نضع طاولة كبيرة قرب نون. میز بزرگ را نزدیک نون قرار می دهیم. أنظر ماذا وجدتُ ؟ نگاه کن چی پیدا کردم ؟ اسمها خزانة . به این میگن کمد. أعرفها .. من می شناسمش. كم رجلاً لخزانة يا نون؟ كمد چند پایه دارد ؟ أين أرجل الخزانة ؟ پایه های کمد کجاست ؟ لا يوجد أرجل . پایه ها نیست. إذن لا نختار الخزانة . بنابراین کمد را انتخاب نمی کنیم. رانيا! آتيني كرسي هرتوت . رانیا! صندلی هارتوت را برایم بیاور. تفضل يا نون. بفرمایید یا نون‌. من فضلك هنا . اینجا لطفاً. أربع قِطَع بأربع أرجل . چهار قطعه با چهار پایه . الى اللقاء. به‌ امید دیدار. تُصبحون على خير. شب به خیر. 💥کلمات تکراری کلیپ آورده نشده . @Arbaeen_Arabic
١٨ ما أجملك يا أرنب ! چقدر خوشگلى خرگوش! أنتَ لعبة المفضلة. تو اسباب بازی مورد علاقه من هستی. سأُسميك أرنب أَرنُب ... خرگوش اسمت را می گذارم أرنُب .... هيا تَحرَّك .. زود حرکت کن! أرنبي لا يتحرّك . خرگوش من حرکت نمی کند. هيا أرنُب أخفض ...أخفض.... بیا أرنُب بپر... بپر... أرنب لا یخفض . خرگوش نمی پرد . أقول لك تحرّك يا أرنب . بهت میگم حرکت کن یا أرنُبْ! أرنب لا يتحرّك وحده لأنه دمية . أرنب حرکت نمی کند به تنهایی چون او عروسک است . أنت دمية. تو عروسکی أنظر يا نون ! نگاه کن یا نون .! رانيا! أرنب الجميل. رانیا !خرگوش زیبایی هست . وضعتُ أرنبي في القفس لأنه يتحرّك كثيراً . خرگوشم را در قفس گذاشتم چون زیاد حرکت می کند. أرنبك يتحرّك ؟! خرگوش شما حرکت مى كند؟ نعم يتحرّك كثيراً. بله، او خیلی حرکت می کند. هل يمشي أرنبك وحده ؟ آیا خرگوش شما تنها راه می رود؟ طبعاً ، أرنبي يمشي. البته خرگوش من راه می رود. أرنبي لا يمشي وحده . خرگوش من تنها راه نمی رود. أرنبك يجري!؟ خرگوش شما می دود!؟ أرنبي يجري . خرگوش من مى دود. أرنبي لا يجري . خرگوش من نمی دود. أرنبك يخفض ؟! خرگوش شما می پرد؟! طبعاً، أرنبي يخفض كثيراً. البته خرگوش من بسیار می پرد . أرنبي يخفض وحده . خرگوش من به تنهایی می پرد . أنت لا تخفض يا أرنبي...! خرگوش من تو نمی پری! هل أرنبك يأكُل؟ آیا خرگوش تو می خورد.؟ أرنبي يأكل الجزر و الخس. خرگوش من هویج و کاهو می خورد. ادامه دارد ... @Arbaeen_Arabic
١٨ ادامه ترجمه بالا👆👆👆 أنظر كيف يأكُلُ الجزر ؟ ببین او چگونه هویج می خورد؟ هل أرنبك يشرب ؟ آیا خرگوش شما مى نوشد؟ نعم ، يشرب الماء . بله، او آب می نوشد. هذا غريب . عجیب است . لماذا؟چرا؟ أرنبك لا يمثل مثل أرنبي . خرگوش شما مثل خرگوش من عمل نمی کند. أرنبي لايمشي ، لا يتحرك ، لا يأكل ، لا يشرب و لا يفعل شيئاً. خرگوش من راه نمی رود، حرکت نمی کند، غذا نمی خورد، نمی نوشد و کاری انجام نمی دهد. أرنبك جميل و هو دمية. خرگوش شما زیباست و عروسک است. أعرف أنها دمية. میدونم عروسک هست. الدمية لا تتحرك ، فهذا الأرنب لا تتحرك و لا يمشي و لا يخفض وحده و لكنه دمية جميلة. عروسک تکان نمی خورد، این خرگوش نه تکان می خورد، نه راه می رود و نه به تنهایی می پرد ، اما عروسک زیبایی است. رانيا! أريد أرنباً مثل أرنبك . رانیا! من خرگوشی مثل خرگوش تو می خواهم . أرنباً حقيقياً . خرگوش واقعی. هل أستطيع أن آخذَ هذا الأرنب ؟ آیا می توانم این خرگوش را ببرم؟ و لكن يا نون ! هل تستطيع أن تعطني به ؟ اما، نون! می تونی به اون بدهی ؟ ماذا ؟ أعطني به ؟ چی ؟ به او بدهم ؟ هل تستطيع إطعامه و تنظيفه ؟ آیا می تونی غذا بدهی و تمیز کنی ؟ طبعاً، أُقدّمُ له طعاماً لذيذاً و أُنظِّفُ قفسه و أُغنّي له أرنب، أرنب، أنا أرنب. البته غذای لذیذی به او می دهم، قفسش را تمیز می کنم و برایش می خوانم خرگوش، خرگوش، من خرگوش هستم. و أيضاً أقدّم له ألعاباً يتسلّ بها . اسباب بازی هایی هم به او می دهم تا با آنها خوش بگذرد. ألعاباً جميلة يلعب بها . اسباب بازی های زیبا برای اينكه بازى كند. أقدّم له هذا الأرنب دمية. من این خرگوش عروسکی را به او می دهم. تقدّم له أرنب دمية أيضاً ؟. به او یک خرگوش عروسکی هم می دهی؟ أرنب يلعب مع أرنب . خرگوش با خرگوش بازی می کند. لا ! هذا الأرنب لك و أنا آخُذُ أرنُب ... نه این خرگوش مال تو .. و من خرگوش (عروسکی )را می برم. تعال تعال يا أرنبي ... خرگوش من بیا بیا .. أنت أرنب الذي يتحرك... تو خرگوشی هستی که حرکت می کنی ... أنا ألعب مع أرنب دمية. من با خرگوش عروسکی بازی می کنم. من فضلك أريد أرنب دمية. لطفا من خرگوش عروسکی را هم می خواهم. @Arbaeen_Arabic
۱۹ فرصة عمل :فرصت شغلی الفرصة موجودة:فرصت وجود دارد وظيفة صَحفي :شغل خبرنگاری من أين أنت ؟: اهل كجايى؟ من فضلك: لطفاً إملأ: پر کن إستمارة : فرم طلب عمل :درخواست شغل بكل سرور: با كمال ميل بيانات:داده ها جنسية : مليت رقم جواز السفر :شماره پاسپورت المؤهل : صلاحیت بكالوريوس: ليسانس إعلام قسم الصحافة : انتشارات بخش رسانه الوظيفة المطلوبة : شغل درخواستی سيرة ذاتية:زندگینامه حديثة: جديد البريد الإلكتروني:پست الکترونیک عنوان: آدرس @Arbaeen_Arabic
٢٠ منذ بضع السنوات . چند سال پیش. القطب الجَنوبي. قطب جنوب. أرض جرداء و غير آدمية . زمین بایر و غیرانسانی. لكن حتى هنا في أقصى منخفضات الأرض الثلجية . اما حتی اینجا در عمیق ترين نقاط برفی زمین. نجد الحياة و لا نجد إلا دنيا البطاريق. ما زندگی می یابیم و تنها چیزی که می یابیم دنیای پنگوئن هاست. حياة مرحةٌ و بهيجةٌ تَتَبَخْتَرُ متسمة باللطف و الحَنان . زندگی شاد و با نشاطی که خود را به رخ می کشد و با مهربانی و عطوفت مشخص می شود. أُنظروا اليها و هي تَقع على مؤخرتها المهتزة. به او نگاه کنید که به پشت لرزانش می افتد. من يستطيع أخذ هذه البهلوانات الثلجية. چه کسی می تواند این آکروبات های برفی را بگیرد؟ هل يعرف أحدكم الى أين نحن متجهون؟ کسی میدونه به کجا میرسیم؟ من يهتم؟ چه کسی اهمیت می دهد ؟ أنا لا أسأل أحداً. من از کسی نمی پرسم . سَنُلحق الى مقدمة الصف و نرى بأنفسنا . ما به جلوی صف می رویم و خودمان می بینیم. فلتبدأ المراقبة الجوية. مراقبت پرواز را شروع کنید. يبدو أننا ممنوعون من الطيران . به نظر می رسد ما از پرواز منع شده ایم. إذن ما فائدة الاجنحة ؟ پس مزایای بال چیست؟ يمكن أن تكون حركتنا . می تواند حرکت ما باشد. نُسميها الجَناحة. ما به آن می گوییم بال . لا يمكن فعل ذلك . این کار ممكن نیست. لم لا ؟ چرا نه ؟ لأنه عالم مخيف نحن مجرد البطاريق. چون دنیای ترسناکی است، ما فقط پنگوئن هستیم. لما تظنهم يصورون فيلماً وثائقياً عنا .؟ فکر می کنید چرا از ما مستند می سازند؟ لا بأس يا فتى ! نفقد بعض البيض كل عام اشکالی نداره پسر! ما هر سال تعدادی تخم از دست می دهیم. هذا شيء مفهوم و لكن هناك شئ يتغلغل في داخلي و يخبرني أن هذا ليس كلاماً منطقياً. این قابل درک است، اما چیزی در درون من وجود دارد که به من می گوید این منطقی نیست. أرفُضُ تلك الطبيعة. من آن طبیعت را رد می کنم. من منكم معي ؟ کی با منه؟ السفينة القديمة لم يغادرها على قيد الحياة. کشتی قدیمی كه كسى در آن زنده نيست. إنها فقمات . أفاعي الطبيعية. فك ها هستند. مارهای طبیعی... كيف سأعرف أعيش بتندرة متجلدة بغيضة.؟ چگونه بفهمم که در یک تاندرا منفور و یخ زده زندگی می کنم؟ سيخطفون البيضة. آنها تخم مرغ را مى دزدند . أفتنزلانِ الى هناك برین اون پایین. عليك تجميع تسعين متراً من عشب البحر. باید نود متر علف دریا جمع کنید. إنها قليلة حيلة. او کمی درمانده است. البطاريق الصغيرة متجمدة من الخوف . پنگوئن های کوچک از ترس یخ زده اند. تعرف أنها لو سقطت من فوق الجرف سوف تموت بالتأكيد. او می داند که اگر از صخره بیفتد، مطمئناً خواهد مرد. إدفعها قليلاً. کمی هولش بده . @Arbaeen_Arabic
۲۱ 🌸قسمت اول ترجمه فیلم 🌸 غداً هو اليوم الأول للزرافة ظريفة في المدرسة .🎒 فردا اولین روز زرافه ظريفه در مدرسه است.🎒 أعدَّتْ كلُ شيءٍ لهذا اليوم المنتظر . او همه چیز را برای این روز مورد انتظار آماده کرد. أعدت: آماده کرد حقيبة و ربطة الشعر و مطرة ماء و أقلام تلوين أيضاً. یک کیف، یک گیرۀ مو، یک بطری آب، و همچنین مداد رنگی. و عند المساء حاولتْ ظريفة النوم باكراً لتستقيظ باكراً عصر، ظریفه سعی کرد زود بخوابد تا زود بیدار شود. باکراً: زود حاولت: سعی کرد لكنها كانت مُتحمسة جداً لدرجة أنها لم تستطع النوم و أيقظتْ أخاها الصغير و كل من في البيت.😵‍💫🥱 اما آنقدر هیجان زده بود که نتوانست بخوابد و برادر کوچکش و همه افراد خانه را بیدار کرد. متحمسة : هيجان زده ، پرشور لدرجة أن: به قدری که ، تا جایی که ، آن قدر که كان عندها فضولٌ كبير لتعرف كيف ستكون مدرسة ؟ او بسیار کنجکاو بود که بداند مدرسه چگونه خواهد بود؟ من ستُقابل؟ با چه کسی ملاقات مى كند؟ من معلمتها ؟ معلمش كيه؟ من سيجلس على المقعد المجاور لها؟ چه کسی روی صندلی کنار او خواهد نشست؟ أسئلة تحوم في رأس ظريفة. سوالاتی در سر ظریفه می چرخد. تحوم : می چرخد @Arbaeen_Arabic
۲۱ 🌸قسمت دوم ترجمه 🌸 قالت الأم : إنَّ غداً لناظره قريبٌ. مادر گفت: فردا نزدیک است. ناظر: بيننده، تماشاگر لم تفهم ظريفة الجملة لكنها أحست أن أمها تطلب منها الإنتظار حتى الغد. ظریفه جمله را نفهمید اما احساس کرد مادرش از او می خواهد تا فردا صبر کند. تطلب منه: خواستن ، طلب کردن أحست: احساس کرد الغد: فردا و بعد أن ألّح الجميع و تعبوا إستسلمت ظريفة للنوم . بعد از اینکه همه خواهش کردند و خسته شدند ظریفه به خواب رفت . ألّح: اصرار کردند تعبوا : خسته شدند إستسلمت : تسلیم شد نوم : خواب رنّ الجرس المنبّه في الصباح. زنگ هشدار صبح به صدا درآمد. رنّ : زنگ زدن ، به صدا در آمدن المنبه: بیدار کننده ، هشدار دهنده ، ساعت شماطه دار حاولت الأم إيقاظ ظريفة لكنها كانت متعبة لم تنم كفاية . مادر سعی کرد ظریفه را بیدار کند اما او خسته بود و به اندازه کافی نخوابیده بود. تذّكرت ظريفة أنّ اليوم هو اليوم الأول في المدرسة ظریفه یادش آمد که امروز اولین روز مدرسه است. فقامت و غسلت وجهها و نظفّت أسنانها بحماسة . از جایش بلند شد، صورتش را شست و دندان هایش را با شوق مسواک زد. حماسة: شوق ، شور ، هيجان عند باب المدرسة إستقبلتها المعلمة .😃 درب مدرسه معلم به او سلام کرد. بينما كانت تتلفّتْ لتستكشف ما حولها .🧐 در حالی که او به اطراف چرخید تا آنچه را که در اطراف او بود کشف کند. تتلفّت: برگرداندن، معطوف کردن رأت ظريفة الألوان و الأوراق فقالت: آه... ألوانٌ و ذهبت مسرعة للتلوين .👨‍🎨 ظریفه رنگها و برگها را دید و گفت: اوه...رنگ ها و سریع رفت سراغ رنگ🧑‍🎨 @Arbaeen_Arabic
۲۱ 🌸قسمت سوم ترجمه 🌸 قالت لها المعلّمة : يا ظريفة هناك قوانين و أنظمة في المدرسة. معلم به او گفت: ظريفه، قوانین و مقرراتی در مدرسه وجود دارد. هناك : وجود دارد و لكل شيء وقت و الآن وقت النشيد الصباحي . برای هر چیزی زمانی وجود دارد و اکنون زمان آهنگ صبحگاهی است. و ليس وقت تلوين . و وقت رنگ کردن نیست. حزنتْ ظريفة لأنها لم ترسم و لكنها وقفت مع اصدقائها . ظریفه غمگین بود چون نقاشی نمی کشید اما کنار دوستانش ایستاد. لم ترسم: نقاشى نمى كشيد و بدؤوا ينشدون النشيد الصباحي: و شروع به خواندن سرود صبحگاهی کردند . صباح الخير يا فَتَيات صبح بخیر دخترا صباح الخير يا فِتيان صبح بخیر بچه ها صباح الخير للأغصان صبح شاخه ها بخیر صباح الخير للوِديان صبح دره ها بخیر إستمتعتْ ظريفة بالنشيد الصباحي و فرحت حين سمعت المعلّمة تقول : الآن وقت الرسم و التلوين . ظریفه از آهنگ صبحگاهی لذت برد و با شنیدن این جمله که معلم گفت: الان وقت طراحی و رنگ آمیزی است، خوشحال شد. إستمتعت : لذت برد فرحت: خوش حال شد بينما كانت تجمع ألوانها بعد الإنتهاء من الرسم . در حالی که پس از اتمام نقاشی مشغول جمع آوری رنگ هایش بود. رأت زاوية القصص المصورة و قررت الذهاب اليها . گوشه کتاب تصويرى را دید و تصمیم گرفت به سمت كتاب برود . لكن المعلّمة قالت هذا وقت اللعب في الساحة الخارجية. اما معلم گفت وقت بازی در حیاط بیرون است. فرحت ظريفة كثيراً و ركضت نحو الساحة . ظریفه خیلی خوشحال شد و به سمت حياط دوید. عندما إنتهوا من اللعب كانت ظريفة تتمنّى أن يكون الآن وقت قرائة القصة. وقتی آنها بازی را تمام کردند، ظریف امیدوار بود که اکنون زمان خواندن داستان است. تتمنّى : اميدوار بود لكن المعلّمة قالت لهم: هذا وقت الوجبة الخفيفة. اما معلم به آنها گفت: وقت میان وعده است. حزنت ظريفة قليلاً . ظریفه کمی غمگین بود. فظريفة كانت جائعة بالفعل . ظریفه واقعا گرسنه بود. @Arbaeen_Arabic
۲۱ 🌸قسمت چهارم ترجمه 🌸 تناولتْ ظريفة طعامها بشهية و غسلتْ يَديها في تلك اللحظة نادتْ المعلمة . ظریفه با اشتها غذایش را خورد و دستانش را شست و در همین لحظه معلم را صدا کرد. شهية:با اشتها نادت: صدا زد هذا وقت قراءة القصص و طلبتْ من ظريفة اختيار قصة لتقرأ المعلّمة لهم . زمان داستان بود و از ظریفه خواست داستانی را برای معلم انتخاب کند تا برایشان بخواند. طلبت: خواست و عندما إنتهوا من قراءة القصة . و وقتی خواندن داستان را تمام کردند. إنتهوا : تمام كردند وضعتْ لهم المعلّمة موسيقى هادئة معلم برای آنها موسیقی آرام گذاشت و طلبت منهم أن يضعوا رؤسهم على المقاعد ليرتاحوا قليلاً. از آنها خواست سرشان را روی صندلی ها بگذارند تا کمی استراحت کنند. مقاعد: صندلى ليرتاحوا: براى اينكه استراحت كنند رنّ الجرس الحصة و إنتهى اليوم الدراسي. زنگ کلاس به صدا درآمد و روز مدرسه به پایان رسيد. الحصة: زنگ کلاسی عند باب المدرسة درب مدرسه رأت ظريفة والدتها فابتسمتْ و قالت لها : هذا وقت الذهاب الى البيت . ظریفه مادرش را دید و لبخندی زد و به او گفت: این زمان رفتن به خانه است. @Arbaeen_Arabic
٢٢ لو سمحتِ... ببخشيد ... ( لطفا) أي خِدمة ؟( اصطلاح مهم ) چه خدمتی از من برمیاد؟ أنا آدم جينس . اليوم موعد مقابلة شخصية مع المدير . من آدام جینس هستم. امروز وقت مصاحبه شخصی با مدیر است . مقابلة: مصاحبه نعم السيد سعد . مكتبه في الطابق الأول ، المكتب الثالث على اليمين بجانب المِصعد. بله جناب سعد. دفتر او در طبقه اول، دفتر سوم در سمت راست جنب آسانسور است. شكراً لك. ممنون حظاً طيباً . موفق باشید. مرحباً بك . سلام بر شما مرحبا. سلام كيف علمتَ بفرصة العمل لدينا ؟ چگونه با فرصت شغلی ما آشنا شدید؟ علمتَ: دانستى ، فهميدى علمتُ بها من خلال موقع الجزيرة. من در مورد آن از طریق وب سایت الجزیره مطلع شدم. موقع: سايت علمتُ: دانستم ، فهميدم عظيم عالى سيرتك ذاتية مناسبة لشروط الوظيفة. رزومه شما برای شرایط شغلی مناسب است. سيرتك ذاتية: رزومه ، زندگی نامه أتمنى أن أكون عند حسن ظنكم . امیدوارم همانطور که شما انتظار دارید خوب باشم. أتمنى أن : اميدوارم حسن ظن : فکر خوب، خوش گمانی . لماذا ترغب في العمل في الجزيرة ؟ چرا می خواهید در الجزیره کار کنید؟ ترغب في : تمايل داريد ، مى خواهيد الجزيرة شبكة موضوعية تنقُلُ الأخبار من موقع الهدف و تحرِسُ على صدق و إلتزام بأخلاقيات المهنة و تهتمّ بالحريات. الجزیره یک شبکه عينى است که اخبار را از وب سایت مورد نظر منتقل می کند، صداقت و پایبندی به اخلاق حرفه ای را تضمین می کند و به آزادی بیان اهمیت می دهد . تنقل: منتقل می کند تهتم ب : اهمیت می دهد تحرس علی: تضمین می کند مهنة: شغل يبدو أنك متحمسٌ للعمل . به نظر می رسد در مورد کار هیجان زده هستید. بالطبع . البته فالعمل معكم سيزيد من مهارات و خبرات العملية. همکاری با شما باعث افزایش مهارت ها و تجربه عملی می شود. في أي جهات عملتَ من قبل ؟ قبلا در چه نهادهایی کار کرده اید؟ عملتَ: كار مى كردى عملتُ لدى بعض وكلات الأنباء . من در برخی از خبرگزاری ها کار کردم. وكالات الأنباء: خبرگزاری ها في رأيك ما أهمّ شيء في تحرير الخبر الصحفي ؟ به نظر شما مهمترین نکته در ویرایش یک بیانیه مطبوعاتی چیست؟ صدق المصدر ، صحة الأسلوب ، وضوح المعنى ، موضوعية المحرّر . درستى منبع، صحت سبک نوشتارى، وضوح معنا، عینی بودن ویراستار. عظيم عالى يُساعدنا ضمامك الى فريق الجزيرة. حضور شما در گروه الجزیره به ما کمک خواهد کرد. هل أنتَ جاهز لبدأ العمل ؟ آیا برای شروع کار آماده اید؟ طبعاً ، أشکرك سيد سعد . البته ممنون جناب سعد. تشرّفنا بك السيد آدم . خوشحال شدم ( از دیدار شما) تشرّفنا. من هم (از دیدار شما) خوشحالم. @Arbaeen_Arabic
٢٣ أَهلاً بكم . درود بر شما . أَهلاً يا كريم مصطفى يريد أن يتحدث معك . مصطفی می خواهد با شما صحبت کند. بصراحة. صادقانه. أُريد أن أعتذر منك . من می خواهم از شما عذرخواهی کنم. تعتذر ؟! عذر خواهی کنى؟! بخصوص ماذا ؟! در مورد چی؟! أنا الذي فككتُ رجل الكرسي في ذلك اليوم . آن روز من بودم که پای صندلی را جدا كردم . الذي وقعت فيه و كسرت رجلك . همونی که افتادی و پایت شکست. ما الذي دفعك أن تعترف و تعتذر !!؟ چه چیزی باعث شد که اعتراف کنید و عذرخواهی کنید؟ فحين أننا ظننا جميعاً ، أنّ الموضوع مجرد حادث. وقتی همه فکر می کردیم که این فقط یک حادثه است. لأنه كما هو علّمتنا . زیرا همانگونه است که شما به ما آموختید. الإعتراف بالخطأ فضيلة . اعتراف به اشتباه یک فضیلت است و أنا الآن مستعدٌ للعقاب الذي تراه مناسباً. و اکنون برای مجازاتی که شما مناسب می دانید آماده ام. لقد قبلتُ إعتذارك . عذرخواهیت رو میپذیرم. و لكني لن أعفيك من العقوبة . اما من شما را از مجازات معاف نمی کنم. و عقوبتك ستكون ... و مجازات شما خواهد بود... ها هي عقوبتك . مجازات شما این است بما أن الإعتراف بالخطأ فضيلة. كما تعلمتم. از آنجایی که اعتراف به اشتباه یک فضیلت است. همانطور که یاد گرفتید. عليك أن تكتب ما فعلته و ما يحصل الآن في موضوع تربية و تقرأه على اصدقائك غداً في الصف. شما باید کارى که انجام دادید و الان در مورد موضوع تربيت است را بنویسید و فردا سر کلاس برای دوستانتان بخوانید. كي يستفيد من تجربتك و لا يرتكب أخطاء مُماثلة. تا بتوانند از تجربیات شما بهره مند شوند و اشتباهات مشابهی مرتکب نشوند . @Arbaeen_Arabic
۲۴ أبي أريد أن أطلبَ منك طلباً ! پدر، من می خواهم از شما یک خواهش کنم! تفضل! بفرماييد ليس الآن! طلبٌ يخصني و يخصك ! الان نه! خواسته ای بین من و شماست ! این دو تا جمله کلیپ که برش زدم خیلی عالی بود و مهم حتما حفظ کنید و گوش کنید چندین بار 😊🙏 @Arbaeen_Arabic
۲۵ ✅أعاهدك سأكون أول في صفي بهت قول میدم در کلاسم اول شوم . ( رتبه اول) ✅ ارجوك يا أبي 🙏 خواهش میکنم بابا. هل ستشتريها لي ؟ آيا برای من میخری؟ ✅حسام ! سأشتريها لك !و لكن ليس الآن . حسام! من برات میخرمش ولی الان نه. بعد الإمتحان . بعد از امتحان ✅لكن يا بابا أنا أريدها الآن . ولی بابا من الان میخوام. ✅الآن يجب أن تركز على دراستك و أن لا تنشغل باللعب. حالا باید روی درس هایت تمرکز کنی و مشغول بازی نشوی. ✅أرجوك يا أبي ... خواهش مى كنم بابا . ✅بعد أن تنهي امتحانك ، سأشتري لك اللعبة بعد از اتمام امتحان، من بازی را برای شما می خرم. ✅لو سمحت نادي لي دنيا لطفا براى من دنيا را صدا کن . دنيا ( نام دختر) @Arbaeen_Arabic
۲٦ حَصالتي ! لقد إختفتْ حصالتي ! قلک من! قلک من نيست! لقد كانت هنا مساء البارحة. دیروز عصر اینجا بود. هل أنت متأكدة ؟ مطمئنی ؟ طبعاً! البته! غريب! عجیب است! أين يمكن أن تكون؟ کجا می تواند باشد؟ نُقودي. پول های من . منذ أكثر من سنة و أنا أجمعها لأشتري دراجة . بیش از یک سال است که آنها را برای خرید دوچرخه جمع آوری می کنم. لابدَّ أن نعرف أين إختفت تلك الحصالة. باید بدانیم آن قلک کجا ناپدید شد. هل يُعقَل أن تكون قد سُرِقتْ؟ آیا ممکن است دزدیده شده باشد؟ @Arbaeen_Arabic
٢٧ صباح الخير يا بنات ... صبح بخیر دخترا ما هذه السيارة ؟ این ماشین چیه؟ هل أعجبتكم؟ آیا از آن خوشتون اومد؟ إنها رائعة! عالی است! فخمة جداً. بسیار لوکس. لقد إشتراها والدي البارحة خصوصاً لي . پدرم دیروز آن را مخصوص من خرید. و عيّن لي سائقاً ليقوم بأخذي و إصالي من المدرسة يومياً . او برایم راننده ای تعیین کرد که هر روز مرا به مدرسه ببرد و برساند . ✅ أخذ: دو تا معنا دارد : ۱. گرفتن ۲. بردن و أخيراً لن أَستقلّ للباص مع بقية الطلاب. بالاخره با بقیه دانش آموزان سوار اتوبوس نمی شوم. ✅إسْتَقَلَّ: سوار چیزی شدن . ✅برای سوار شدن از فعل ( یَرْکَبُ) هم استفاده می شود . مثال: من سوار اتوبوس می شوم . أنا أَرْكَبُ الحافلة . هل هذه مفاجأة التي أعدتها لها ؟ آیا این سورپرایزی است که آماده کردی ؟ نعم و اليوم ستركبنا معي بعد المدرسة. بله، و امروز بعد از مدرسه با من سوار خواهید شد. لابدَّ أن سيارتك ستكلفك كثير . ماشین شما باید هزینه زیادی داشته باشد. ✅تَكَلَّفَ: هزینه در بر داشتن ، خرج برداشتن ( برای کسی) تعرفين أنّ والدي لا يهتم بالتكاليف . میدونی که پدرم به هزینه ها اهمیت نمیده. ✅لا يهتمّ: اهمیت نمی دهد . ✅تکالیف: هزینه ها ، دردسر ها ، مخارج ✅تعرفین: می دانی ( خطاب به یک خانم) عندما يتعلق الأمر بمحبوبته الصغيرة . وقتی نوبت به عزیز کوچولویش می رسد. كم أنت محبوبة.! چقدر دوست داشتنی هستی! لاطالما إهداك والدك هدايا ثمينة . پدرت همیشه به تو هدایای گرانبهایی می داد. بالتأكيد فأنا مدلّلة كثيراً. البته من خیلی نازپرورده هستم . ✅مدلّل: نازپرورده ، لوس و ننر . عن إذنكم . ببخشید ، با اجازه تون . @Arbaeen_Arabic
📽️ ۲۸ ميزانية الأسرة هي خطة مالية تساعد أية عائلة على تحقيق أقصى قدر من التوازن بين إيراداتها ومصروفاتها. بودجه خانواده یک برنامه مالی است که به هر خانواده کمک می‌کند تا به بالاترین سطح تعادل بین درآمدها و هزینه‌های خود برسد. وتتكون الميزانية من عناصر متعددة، الدخل، المصروفات والتوفير. بودجه از عناصر متعددی (مثل)، درآمد، هزینه‌ها و صرفه‌جویی تشکیل شده است. يمكن وضع ميزانية أسرية سنوية، ثم ميزانيات شهرية أو أسبوعية. می‌توان بودجه سالانه خانوادگی، سپس بودجه‌های ماهانه یا هفتگی تنظیم کرد. عند إعداد أية ميزانية أسرية، يجب صياغة سلم أولويات مالية، وهي أمور تختلف من أسرة إلى أخرى. هنگام تهیه هر بودجه خانوادگی، باید اولویت‌های مالی تنظیم شود که این امور از خانواده‌ای به خانواده دیگر متفاوت است. هناك مزايا كبرى لأية ميزانية أسرية منها أنها تساعد على تجنب أية أزمات مالية. مزایای بزرگی برای هر بودجه خانوادگی وجود دارد که شامل کمک به جلوگیری از هر بحران مالی می‌شود. تسهم في تعظيم الوعي الأسري بالوضع المالي للعائلة. این بودجه به افزایش آگاهی خانواده از وضعیت مالی کمک می‌کند. تساعد في تحديد أهداف الأسرة وحاجاتها الفعلية. به تعیین اهداف خانواده و نیازهای واقعی آن کمک می‌کند. تحاول الميزانية إشباع الاحتياجات حسب أولوياتها. بودجه سعی می‌کند نیازها را بر اساس اولویت‌های آن‌ها برآورده کند. تمكن الأسرة من العيش ضمن إطار دخلها فقط. این بودجه خانواده را قادر می‌سازد تا در چارچوب درآمد خود زندگی کنند. تعلم الأسرة كيفية إدارة مواردها على الوجه الأكمل. به خانواده می‌آموزد که چگونه منابع خود را به بهترین شکل مدیریت کند. تمنح الأسرة فرصة لتحسين وضعها المالي. به خانواده فرصتی برای بهبود وضعیت مالی خود می‌دهد. ويمكن تحقيق توازن هذه الميزانية من خلال زيادة الدخل، تقليل المصاريف. می‌توان توازن این بودجه را از طریق افزایش درآمد و کاهش هزینه‌ها به دست آورد. وتقليص المصاريف يمكن أن يتم من خلال تقليص المصاريف غير الضرورية وتقليص المخصصات المالية للبنود الإلزامية. کاهش هزینه‌ها می‌تواند از طریق کاهش هزینه‌های غیرضروری و کاهش تخصیص مالی برای موارد الزامی انجام شود. 🔗📲 https://eitaa.com/Arbaeen_Arabic
⭕️ برای جست و جوی ساده‌تر در کانال از هشتک استفاده کنید. 💬 👋 📚 🎧 💡 📝 📨 🕋 🍲 💰 🥛 🏥 🍎 🙏 🇮🇶 🚗 🕌 🔢 🌐 🎥 📽️ 🎞️ 🗣️ 💬 👷‍♂️ 📋 📖 💵 📝 📰 📰 📝 📿 ℹ️ یادگیری لهجه عراقی از شماره ۲۷ اصطلاحات اربعین هست. پس برای یادگیری لهجه عراقی از اصطلاحات اربعین ۲۷ به بعد را مطالعه کنید. 📚 🔔 به هشتک نکته دقت کنید چون خیلی جزییات در مکالمه را به شما یاد می‌دهد. 💡 📌 در تمرین‌ها و پاسخ تمرین‌ها جملات کاربردی را می‌توانید پیدا کنید. 📝 🎵 هشتک صوت‌ها را هم دنبال کنید چون بسیاری از اصطلاحات و مکالمات صوت دارند. 🎧
تعريف الأمل ولماذا يفقد الإنسان الأمل بالحياة ؟ تعریف امید و چرا انسان امید خود را به زندگی از دست می دهد؟ قال الدكتور سهيل أسعد: الأمل أمر متعلق بالمستقبل ،عندما يفكر الإنسان بإمكانية تحقق شيء في المستقبل يعني أن لديه أمل امید چیزی است که به آینده مربوط می شود وقتی انسان به احتمال وقوع اتفاقی در آینده فکر می کند، به این معنی است که امیدوار است. وعليه الأمل مرتبط بأمر سيأتي ويتحقق في المستقبل ، والأمل هو نوع من الإنتظار والأمل هو الحالة الباطنية للإنتظار پس امید به چیزی پیوند می خورد که در آینده می آید و حاصل می شود و امید نوعی انتظار است و حالت باطنى انتظار است. وأضاف الدكتور : لماذا يفقد الإنسان الأمل بالحياة ؟ كل شيئ في هذه الحياة ذاهب. الشباب والغنى والجاه والسلطة وغيره فهذه الدنيا فانية وإلى زوال ایشان افزود: چرا انسان امید خود را به زندگی از دست می دهد؟ همه چیز در این زندگی زودگذر است. جوانی، ثروت، اعتبار، قدرت و... این دنیا زودگذر است و از بین خواهد رفت. والتناقض في حياة الإنسان أن يعلق آماله بشيء ذاهب وزائل في حين أن الأمل يكون بإنتظار شيء آتي . تناقض در زندگی انسان این است که به چیزی که می رود و زودگذر امید بسته باشد، در حالی که امید در انتظار چیزی است که می آید. وأردف الدكتور سهيل : المنطق أن ينتظر الإنسان ما سيأتي وليس ماهو زائل ، ولأن الحياة الدنيا هي فانية وزائلة من الطبيعي أن يشعر الإنسان بفقدان للأمل دکتر سهیل افزود: منطق این است که انسان منتظر چیزی باشد که می آید و زودگذر نيست. و چون زندگی دنیا زودگذر و رو به زوال است، طبیعی است که انسان احساس نومیدی کند. والحل أن يجعل الإنسان كل شيء في مكانه الصحيح حتى يبقى القلب متأمل ، والأمل الصحيح والحقيقي هو الأمل بالحياة الأبدية والآخرة وبالأعمال التي ستبقى چاره این است که انسان هر چیزی را در جای خود قرار دهد تا دل امیدوار بماند و امید صحیح و راستین امید به حیات جاودان و آخرت و اعمالی است که باقی می ماند. ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊 📲🔗https://eitaa.com/Arbaeen_Arabic
تمهَّل إني قادم. صبر کن من دارم میام. لقد فتحتُ الباب يا أبي. درو باز کردم بابا. أليس معك مفتاح ؟ کلید نداری؟ نسيتُهُ و أيضاً نسيتُ نظارة القراءة. فراموشش کردم و عینک مطالعه ام را هم فراموش کردم. ما هذا ؟ این چیه.؟ بَيض. أُحضِّر الإفطار للأولاد. تخم مرغ . من برای بچه ها صبحانه آماده می کنم. لم يستيقظوا بعد ! هنوز بیدار نشدند. إذن ، أترك هذا لي و إذهب أنت إليهم. پس این را به من بسپار و تو برو پیش آنها. لم يقل لي أنها ساخنة. بهم نگفت داغه. تأخرتم عن المدرسة مدرسه تون دیر شد . حاضر... چشم. كم الساعة ؟ السابعة. ساعت چنده؟ هفت لقد تأخرنا ! أين أختك؟ دیرمون شده ! خواهرت کجاست؟ أنا هُنا يا أبي من اینجام بابا . هيا لقد تأخرنا يا أبي . هيا زود باش ، دیرمون شده بابا . زود باش. ما رأيك يا فهمي في تحضيري لهذه السفرة؟ نظرت در مورد آماده كردن این سفر چیه؟ جميل يا أبي . جميل! خوبه پدر ...خوبه ! كَفىٰ ، هذا كثير بسه ، خیلیه . لا ، هذه كلها أمور شكلية يا فهمي. نه ، این ها همش الکیه یا فهمی. دعك من هذا. ولش کن اینو هناك أمر هام يجب أن أُخبرك به امر مهمی هست که باید تو را از اون باخبر کنم . لقد بيعت العمارة. ساختمان را فروختم. قلت لك لقد بيعت العمارة! بهت گفتم ساختمان را فروختم. هل سمعتما ما سمعتُ ؟! آیا شنیدید آنچه که من شنیدم.؟ تباع العمارة و نحن آخر من يعلم! ساختمان فروخته شده و ما آخرین نفری هستیم که می دانیم! و سيأتي الملاك الجُدُد ليسكنوا في الشقة المجاورة لكم صاحبان جدید برای زندگی در آپارتمان مجاور شما خواهند آمد. يسكنون أمامنا ؟! مقابل ما زندگی می کنند؟! لم يقل سيسكنون أمامنا ! نگفت مقابل ما زندگی خواهند کرد! سیسکنون في الشقة المقابلة لنا آنها در آپارتمان روبروی ما زندگی خواهند کرد. و ما شأني أنا بهذا الأمر ؟ این موضوع چه ارتباطی با من داره ؟ كيف تقول ماذا يا فهم ؟ فهم چگونه اینو میگی؟ ألا يجب أن تعلم من هم و من أين أتوا؟ نباید بدانید آنها چه کسانی هستند و از کجا آمده اند؟ سيصبحون جيراننا آنها همسایه ما خواهند شد. قال رسول الله صلى الله عليه وأله و سلم: قد أوصانا بالجار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ما را به همسایه سفارش کردند. ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊 📲🔗https://eitaa.com/Arbaeen_Arabic
أعطوني الحقائب لحين إحضار الاستاذ فهمي للسيارة. تا هنگام آوردن ماشین استاد فهمی کیف ها را به من بدهید. أشكرك يا عمي جعيدي!😄 ممنون ازت عمو جعیدی ! خذ يا عمي جعيدي! بگیر عمو جعیدی! لا داعي لتعبك يا عمي ! مزاحمت نیستم عمو ! لا يمكن ! أعطني الحقيبة ! ممکن نیست! کیف را به من بده! هيّا يا أولاد! زود بیایید بچه ها ! شكراً يا أبي! نريد أن نقف قليلاً! ممنون پدر ! کمی می خواهیم بایستیم! تقفون قليلاً ! ستتأخرون عن المدرسة . کمی بإیستید ! مدرسه تون دیر میشه. نعم سوف نتأخر . هيا بنا بله دیرمون میشه. زود باشید. إركبوا بسرعة. زود سوار شوید خذوا الحقائب ! کیف هاتون را بگیرید! ماذا يحملون في تلك الحقائب؟ چی در این کیف ها حمل می کنند؟ كتباً من حديد!؟😅 کتاب های آهنی !؟ شهد! هذا مكاني. شهد این جای منه . من قال ذلك؟ کی اینو گفته؟ منذ أول العام و أنا أجلس هنا. از اول سال من اینجا می نشستم. لقد قلتها بنفسك! منذ أول العام خودت گفتی ! از اول سال . إذا من حقي أن أستبدل مكاني بمكانك بقية العام پس من حق دارم جای خود را تا پایان سال با تو عوض کنم. و لكن هذا المكان يشعرني بالإرتياح. اما این مکان به من احساس راحتی می دهد. هل صدقتِ؟ أنا أمزح معك . فأنتِ جارتي باور کردی؟ شوخی می کنم باهات. تو همسایه من هستی و الحق الجار على الجار أن يفعل ذلك ما يسعده و يشعره بالإرتياح. همسایه حق دارد کاری را انجام دهد که او را خوشحال می کند و احساس راحتی به او بدهد. شكراً لك! ممنون ازت ! هيا قومي! زود باش بلند شو! و لما أقوم؟ چرا بلند شم؟ ألم تقولي أنت جارتي.؟ آیا نگفتی تو‌ همسایه منی؟ بلى قلتُ و لكن هل معنى ذلك أن أترك لك المكان ؟ بله گفتم اما این به این معنیه که این مکان را برای تو ترک کنم؟ أمزح معك يا أعز صديقتي و أجمل جارة ! تفضلي باهات شوخی می کنم ای عزیزترین دوستم و زیباترین همسایه ! بفرمایید ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊 📲🔗https://eitaa.com/Arbaeen_Arabic
🔹نعم يا أمي. أحب الرُزّ مع الحليب و السُكّر والجوز 🔸بله مامان. برنج و شیر با شکر و گردو دوست دارم. 🔹كان يجب عليك ألا تركض بسرعة 🔸نباید تند می‌دویدی 🔹أنت دائما متسرع في كل شيء ولا تسمع كلام الكِبار 🔸تو همیشه در همه چیز عجولی و حرف بزرگترها را گوش نمی‌کنی 🔹كان يحاول الحصول على المركز الأول. كُفّي عن لومِ أخيكِ يا سارة 🔸تلاش می‌کرد اول شود. ساره از سرزنش برادرت دست بردار. 🔹سارة! هذا بدلْ أن تجلِسي بقُربِ أخيك وتساعديه؟ 🔸ساره! این [حرف‌ها] جای این است که کنار برادرت بنشینی و کمکش کنی؟ 🔹أنا جائعة يا أمي! 🔸من گرسنه‌ام مامان! 🔹 إذهبي الى المَطبخ وكُلي ما تحبين. ألا تَرَين أنني مشغولة مع أخيك؟! 🔸برو آشپزخانه و هر چیز دوست داری بخور. مگر نمی‌بینی با برادرت کار دارم. 🔹لا أريد طعاما ، سأذهب للنوم! 🔸غذا نمی‌خواهم، می‌روم بخوابم! 🔹عليك بالراحة في سريرك ، ليكتُب لك الله الشِفاءَ العاجل 🔸باید در تختت استراحت کنی تا خداوند هرچه زودتر شفایت را بدهد. ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊 📲🔗https://eitaa.com/Arbaeen_Arabic