eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
272 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. فرقش که شد شکافته محراب‌ گریه کرد شد سرخ اُفُق که مِهر جهانتاب گریه کرد فرقش‌ که شد شکافته عالم عزا گرفت جبریل شور ((قَدقُتِلَ‌ المُرتَضی))گرفت فرقش که شد شکافته با چشم‌خون‌فشان آمد به شهر کوفه پیمبر از آسمان فرقش که شد شکافته دین بی‌عمود شد گویی دوباره صورت زهرا کبود شد فرقش که شد شکافته شد نیمه‌جان حسن از بس گریست در غم او بی امان حسن طوری حسین ضجّه زد و بیقرار شد ارکان عرش هم به تزلزل دچار شد محشر رسید و ریخت بهم وضع عالمین سیلاب اشک ریخت چو از چشم زینبین شمشیر در رهی که نبایَست رفته بود پیوستگی ابرویش از دست رفته بود هم چشم داشت جانب افلاک؛مرتضی هم ریخت‌روی‌زخم‌سرش‌خاک؛مرتضی از ماه صورتش عرق سرد می چکید از فرط درد پاشنه بر خاک می‌کشید ای‌چشم سینه سوخته در سوگ مرتضی یاد از حسین و کرببلا می‌کنی چرا ؟ بر خاک اگر که شیر خدا پا نمی‌کشید پای حسین نیز به مقتل نمی رسید شمشیر اگرکه بر سر حیدر نمی‌نشست دیگر عمود فرق سری را نمی‌شکست بر خاک سر گذاشت و خَدُّ التّریب شد خطّ از پدر گرفت که شَیبُ الخُضیب شد مثل علی که ضربه بر او از قفا زدند در سجده بود و بر بدنش بی هوا زدند پرتاب نیزه طی شد و شمشیرها زدند با سنگهای تیز شده ؛ با عصا زدند از تیر شعله‌ور جلوی چشم مادرش می‌سوخت زخمهای دهن‌باز پیکرش در بین خیمه شیون زنها بلند بود آخر سرش به نیزه ی اعدا بلند بود محمد قاسمی✍ .
. علیه_السلام کوفیان می‌روم امّا به دلم غم دارم آن قدر که نتوانم غم دل بشمارم مثل زهرای جوان دست به دیوار شدم سر خود بسته ام و یاد درو دیوارم به سرم تیغ که زد،پهلوی من تیر کشید به زمین خوردم و یاد لگد و مسمارم به خدا پشت در سوخته قلبم می سوخت که در سوخته افتاد به روی یارم شد شکسته سرم امّا نرود کنج تنور از غم رأس بریده چکنم،می بارم با اسیران سر بازار مراعات کنید یاد دردو غم زینب وسط بازارم سر ششماهه ی ما را به سر نی نزنید فکر این صحنه ی غمبار،دهد آزارم .
. علیه السلام السلام علیکَ یا امیرالمؤمنین خدا نجوا چو با طه نماید و او نجوای ْ با مولا نماید به اصحابش چنین گفتا پیمبر : خدا هم با علی نجوا نماید ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ پیمبر از خدا نوری جلی بود شب معراج نورش منجلی بود سخن می گفت با پیغمبر خود صدای حق ولی صوت علی بود ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ عروج احمدی سوی خدا بود تجلی اش به قلب مصطفی بود شنید آن چه شب معراج ، احمد مناجات خدا با مرتضی بود ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ نبی راز خودش را با علی گفت به وقت ذکر خود تنها علی گفت شب معراج احمد بعد دیدار خدا وقت وداعش یا علی گفت ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ✍ شب ۲۱ ماه رمضان ۱۴۴۵ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ .
. یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل دست تو و دست یتیمانم ابالفضل امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل پاشو از امشب ساقی این خاندان باش آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل ای وای از وقتی که می‌گوید به صحرا کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل این کوفه خولی و سنان و شمر دارد دلواپس فردای طفلانم ابالفضل امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس بازار کوفه جای زن‌ها نیست عباس وقتی که ناموس خدا می‌آید اینجا در کوچه‌ها جشن و چراغانیست عباس هم با سر تو ،هم حسینم بین زن‌ها در کوچه‌ها آیینه گردانیست عباس زینب که سفره‌دار کوفه است ، آه ،آن روز در پیش رویش نان مجّانیست عباس وقتی که می‌بندند بر نیزه سرت را بی روسری راهی مهمانیست عباس درکوفه خیلی چیزها می‌بینی اما آنچه نمی‌بینی مسلمانیست عباس ✅حسین قربانچه ۱۴۰۳ علیه_السلام .
. گریز به عصر عاشورا و اسارت وحضرت علی اصغر علیه السلام رفتی و رفت با تو پدرجان قرار ما رفتی و ماند داغ تو در قلب زار ما هر جای خانه از تو به جا مانده صدنشان برده ست خاطرات تو صبر و قرار ما ای باغبان تو رفتی و گل ها خمیده اند بنگر خزان شده ست ز هجرت بهار ما یک روز درد میخ در و حال رأس تو چرخیده است با غم دل روزگار ما با روضه های فرق جدا گریه می کنیم بعد از شهادت تو شده روضه کار ما جان را گذاشتیم کنارت درون خاک گویی مزار تو شده بابا مزار ما آن صحبت تو لحظه ی آخر به زینبت شد داغ، روی داغ ِدل غصّه دار ما گفتی تو از اسارت زینب به کربلا بعداز حسین،غارت ِ دار و ندار ما آتش زنند خیمه ی ما را یزیدیان چاره شود میان بیابان فرار ما رأس حسين همره یک قوم بی حیا بر روی نیزه ها بشود سایه سار ما وای از دل رباب ،که او محتضر شود با یک نظر به اصغر ِ نیزه سوار ما ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. عمری است که درچاه گناه افتادم غافل شدم از تو و به چاه افتادم گویی شده تحبس الدعا بندۀ تو یارب نکند که از نگاه افتادم احساس من این است زتو دور شدم زین غصه و غم به آه آه افتادم من توبۀ خویش را شکستم به گناه با بار گناه خود به چاه افتادم ازپرتو رحمتت مرا فیض ببخش هرگاه که برشام سیاه افتادم دست من افتاده زپا را تو بگیر هرجای که من دراشتباه افتادم با پای ز ره مانده و دستی کوتاه من در پی عفو تو به راه افتادم مانند «وفایی» سرسجادۀ اشک با زمزمه های یا اله افتادم ✍ .
. علیه السلام با مرحمت خود آشنا کن مارا سیراب زکوثر وفا کن ما را دربین هیاهو وحساب محشر ای حیدر کرار صدا کن ما را ....... . مهرعلی بانور شما دور ز زشتی شده ایم در موج بلا سوار کشتی شده ایم در روز حساب با همه می گوئیم با مهر علی همه بهشتی شده ایم ✍ .
. علیه السلام ای شه دنیا و دین شیر خدا یا علی آیت اهل یقین شیر خدا یا علی روی تو خورشید من جلوه ی توحید من موی تو حبل المتین شیر خدا یا علی دارم ازین رهگذر عشق تو را من به سر نام تو را در طنین شیر خدا یا علی دُرّ و گوهر چشم تو نورِ قمر چشم تو خاتمِ حق را نگین شیر خدا یا علی ماه سماواتی و ، مهر مناجاتی و روشنی آن و این شیر خدا یا علی ای گل عرش آشیان کوی تو در آسمان شهپر تو بر زمین شیر خدا یا علی لطف تو آبِ بقا دستِ تو مشکل گشا یاور هر بی معین شیر خدا یا علی ماهِ رخت غرقِ خون دل ز غمت در جنون ای شده گلگون جبین شیر خدا یا علی جان ز غمت غرقِ غم ناله کند دَم به دَم دل ز غمت شد حزین شیر خدا یا علی منبر و محراب تو ناله ی بی تاب تو با دل ما شد قرین شیر خدا یا علی در غم جانسوز خود محنت امروز خود خجلت «یاسر» ببین شیر خدا یا علی ** محمود تاری «یاسر» ┄═┅ ویا به .............. کانال اشعار حسینی ایتا https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. الحق مدافع ولایید همه آئینه سرخ کربلایید همه در روز شهادت امام مظلوم مهمان علی مرتضایید همه 📝 ✍ بمناسبت شهادت سردار زاهدی و همرزمان شهیدش در سوریه... .
. امیرالمؤمنین السلام علیک یا مظهرالعجائب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام ای شکوه نورانی ای که جود تو بوده بارانی تو نه تنها امیر این خاکی صاحب الامر کل افلاکی ساقی تشنگان بی آبی عزت و افتخار محرابی آشنا با مسیر بالاها تویی آقای کل آقاها ابتدای کلام من نامت انتهای کلام من نامت عرش و فرش تمام مافیها همگی سائلان تو مولا نام تو رمز هر در بسته ذکر تو داروی دل خسته نام پاک تو مثل اعجاز است نام پاک تو بال پرواز است تو بهشتی بهشت خاک درت ساکنان بهشت در به درت هم قیامت قیامت محشر هم قعود تو درس کل بشر علوی مسلکم غلام توام صید افتاده بین دام توام اعتقاد مسلمم هستی یا علی اسم اعظمم هستی تا ز نام تو وام می‌گیرم عزت و احترام می‌گیرم جان فدای تو و سلاله تو هستی من فدای ناله تو شد ز آه تو کل نخلستان مَثَل وادی غریبستان آه تو شعله بود و می‌سوزاند پس دلم بعد از آن چنین می‌خواند بی قرینه امیر روی زمین ای بزرگ بدون تا و قرین دستهای تو چرا بستند حرمتت را چگونه بشکستند پیش چشمت چگونه بود آن روز که عدوی بخیل آتش‌سوز هیزم و شعله را فراهم کرد آمد و خانه را پر از غم کرد شعله بالا گرفت یاست سوخت کینه تا پا گرفت یاست سوخت بوی آتش در آن میان پیچید شعله بی شرم شد چنان پیچید چون پرستو که در قفس افتاد گل یاس تو از نفس افتاد دود و آتش چقدر بی پروا خانه‌ات را احاطه کرد آقا بانویت پشت در محافظ بود خسته‌ی خسته بر تو حافظ بود ناگهان ضربه‌ای به در خورد و ... در به پهلو و بر پسر خورد و ... کوچه تاریک شد هوا دم کرد آن لگد کوچه را محرم کرد وای آقا چقدر دلخونی به تو حق میدهم که محزونی حال امشب پر از غم و دردی با نگاهت پی که می‌گردی انتظاری میان چشم شماست دلتان هم چه قدر عاشوراست گوئیا انتظار دلدار است انتظار شهید مسمار است میزبانت به جنت الاعلا احمد است و خدیجه و زهرا ✍ .
. شهادت امیرالمومنین گریز به کربلا پدر رویش خضاب از خون سر شد پسر در خون حنجر غوطه ور شد پدر را در دل محراب کشتند پسر را کربلا بی‌آب کشتند پدر با تیغ کین فرقش دوتاشد پسر در قتلگه رأستش جدا شد پدر از کین شده جانش چو بر لب پسر شد پیکرش پامال مرکب پدر در سجده زهرا را صدا زد پسر در زیر خنجر دست و پا زد پدر با عزت و شوکت کفن شد پسر در کربلا بی پیراهن شد پدر غربت نشین و بی شکیب گشت پسر بی یاور و شیب الخضیب گشت پدر بر اهل خانه شمع گردید پسر جسمش به زحمت جمع گردید پدر اهل و عیالش در امان بود پسر هستش اسیر کاروان بود پدر شد مقتلش محراب کوفه پسر بر نیزه شد مهتاب کوفه ✍ .
. ای در مورد حمله ی اسرائیل خبیث به سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوریه سقای دشت کرببلا، جلوه ی ادب درسی به خلق داده، به شادی وَ یا غضب باید مطیعِ محض، به امرِ امام بود نه یک قدم جلو تر و نه یک قدم عقب از درد غزّه و ستمِ صَهیونیست ها گویا حرام گشته به ما شادی و طرب فرمان اگر زِ رهبرِ محبوبمان رسد گردن زنیم از پسرانِ اَبولهب لیکن همیشه گوش به فرمانِ رهبریم که هست این مرام، یَقیناً رضای رَب باشد که روزِ حشر، به لطف خدا شَویم مَحشور با جُنادة و جوْن، اَسلَم و وَهَب فروردین ماه ۱۴۰۳ .