eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.6هزار دنبال‌کننده
233 عکس
140 ویدیو
33 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
ذاکران گرانقدر! سلام علیکم برای دسترسی به اشعار و سبکهای شب سوم محرم ، هشتکهای را جستجو بفرمایید. التماس دعا
سلام علیکم خدمت ذاکرین و محبان سیدالشهداء برای دیدن مطالب شب سوم محرم ، شب حضرت رقیه سلام الله علیها ،لطفا هشتک های زیر را در کانال ضامن اشک بزنید. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
هدایت شده از 
سلام علیکم برای دیدن کتب امام حسین ع لطفا بعد از ورود به کتابخانه امام حسین ع هشتکهای زیر را بزنید نکته : کتبی که در کتابخانه نیست در حال بار گذاری است. دوستان در غنی شدن کتابخانه کمک کنند @zameneashkbook
هدایت شده از نوای مقتل
برای دیدن بیش از 30 روضه ،واحد،زمینه....وارد کانال نوای مقتل در ایتا شوید> https://eitaa.com/Navaymagtal
عمه بيا عقده دل واشده  عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده روز فراق عمه به سر آمده   نخل اميد عمه به برآمده طاير اقبال ز در آمده   باب من عمه ز سفر آمده عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده پشت سر باب شدم رهسپر   پاي پياده، من خونين جگر تا بکشد دست نوازش به سر   آمده دنبال من اينک، به سر عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده عمه نيارم دل بابا به درد   اشک نريزم، مشکم آه سرد بيند اگر حال من از روي زرد   خصم، نگويم به من عمه چه کرد عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده عمه زند طعنه خرابه، به طور   خيزد ازين سر بنگر موج نور چشم بد از محفل ما عمه دور   عمه خرابه شدم بزم حضور عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده قطره اشک عمه چو دريا شده   غنچه غم عمه شکوفا شده بزم وصال عمه مهيا شده   وه که چه تعبير ز رويا شده عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده گوشم اگر پاره شد اي عمه جان   عمه، به بابا ندهم من نشان پرسد اگر عمه ز معجر، چه سان   گو بکنم درد دل خود بيان؟ عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده عمه، به بابا شده ام ميزبان   آمده بابا بر من ميهمان نيست به کف تحفه بجز نقد جان   تا بکنم پيشکش اش عمه جان عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده بس که دويدم ز پي قافله   پاي من عمه شده پر آبله عمه، به بابا نکنم من گله   کامدم اين ره همه بي راحله عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده بود مرا عمه به دل آرزو   تا غم دل شرح دهم مو به مو ريخته من عمه، شکسته سبو   باز نگردد دگر آبم به جو عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده کرد تهي دل چو غزال حرم   لب ز سخن بست غزل خوان غم دست قضا نقش دگر زد رقم   شام، به شومي، شد از آن متهم عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده جان خود او در ره جانان بداد   خود به سويي، سر سوي ديگر فتاد آه کشيد عمه - چو ديد - از نهاد   گنج خود او کنج خرابه نهاد عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده
روضه های کوتاه شهادت حضرت رقیه س بنت الحسین ع با عرض سلام خدمت مادحین محترم سید الشهداء؛ ده روضه کوتاه با متن عربی برای مجالس حضرت رقیه س تقدیم می گردد.مرا در مجالستان یاد کنید.یا علی تابع منش 1. روضه بهانه پدر و کان لمولانا الحسين عليه‏السلام بِنتاً و کانت کلما طَلَبَت ، يقولون لها: غَداً يَأتي و مَعَهُ ما تطلبين. برای مولای ما امام حسین ع دختری صغیر بود که هرگاه طفل پدر را می خواست به او می گفتند :فردا می آید و آنچه می خواهی با خود خواهد آورد. 2. روضه دیدن خواب بابا در خرابه شام الي أن کانت ليلة من الليالي رأت أباها بنومها.فلما انتبهت صاحت وبکت و اِنزَعجَت فَهَجَعَوُها، و قالوا: لِما هذا البکاء والعويل؟ فقالت: آتوني بوالدي و قرة عيني. وکلما هجعوها ازدادت حزنا و بکاء. تا اینکه در شبی از شبها پدرش را در خواب دید چون از خواب بیدار شد شروع کرد به فریاد زدن و اشگ ریختن و ندبه کردن. به او گفتند علت این گریه و شیون چیست؟ فرمود بیاورید پدرم را و نور چشمم را. و هرگاه او را دلداری میدادند بر اشگ وناله اش افزوده می شد. 3. روضه بهم ریختن همه خرابه با گریه رقیه س فعظم ذلک علي أهل البيت، فضجوا بالبکاء. وجددوا الأحزان، و لطموا الخدود، وحثوا علي رؤوسهم التراب، و نشروا الشعور، و قام الصياح. پس آن مصیبت بر اهل البیت ع چنان سخت و عظیم بود که همه شروع کردن به گریستن. و غم وماتم بر اهل بیت ع تجدید شد و صورتها لطمه زدند و خاک خرابه بر سر خویش می ریختند و موهای سر پریشان کردند و فریادها بلند شد. 4. روضه رسیدن صدای اهل البیت ع به قصر یزید لع فسمع يزيد صيحتهم و بکاءهم. فقال: ما الخبر؟ قالوا: ان بنت الحسين الصغيرة رأت أباها بنومها فانتبهت، و هي تطلبه، و تبکي، و تصيح. پس يزيد لع صدا و گریه های اهل خرابه را شنید و پرسيد چه خبر است؟ به او گفتند طفل کوچکی از دختران حسین ع پدر را در خواب دیده است و از خواب برخواسته و پدرش را می خواهد و گریه می کند و فریاد می زند. 5. روضه ببرید سر پدرش را فلما سمع يزيد ذلک ، قال : ارفعوا رأس أبيها و حطوه بين يديها لتنظر اليه، و تتسلي به. پس هنگامیکه يزيد ملعون قضیه را فهمید گفت: سر پدرش را براي او ببريد! و در مقابلش قرار دهید تا به آن نگاه کند و آرامش بگیرد. 6. روضه گذاشتن سر مطهر ع در مقابل رقیة س فجاؤوا بالرأس الشريف اليها مغطي بمنديل ديبقي، فوضع بين يديها، و کشف الغطاء عنه فقالت: ما هذا الرأس؟ قالوا لها : رأس أبيک. آنها سر مقدس امام عليه‏السلام را در طشت گذاشته و دستمالي مصري بر آن کشيدند، و آنرا در برابر آن نازدانه نهادند، او پوشش را از روي آن برداشت، و گفت: اين سر کيست؟ گفتند: اين سر مطهر پدر توست. @zameneashk 7. روضه سخن گفتن رقیة س با سر مطهر . عزیزان مداح توجه داشته باشید هر یک از بندها خودش یک روضه کامل است برای خودتان یک یا دوبیت را انتخاب کنید تا حد حفظ شدن آن ، و بخوانید. فَرَفَعَتهُ مِن الطشتِ حاضنة له، و هي تقول: پس سر مقدس ع را از طشت بلند کرد ودر آغوش کشید و می فرمود: يا ابتاه من ذاالذي خصبک بدمائک‏ اي پدر! چه کسي تو را به خاک و خون کشيد؟ با ابتاه من ذالذي قطع وريديک‏ اي پدر! چه کسي رگهاي تو را بريد؟ يا ابتاه مَن ذاالذي اَيتَمَني علي صِغرِ سني‏ اي پدر! چه کسي مرا در کودکي يتيم کرد؟ يا ابتاه من لليتيمة حتي تکبر اي پدر! چه کسي سرپرستي دختر يتيم تو را به عهده مي‏گيرد تا بزرگ شود؟ يا ابتاه مَن لِلنساءِ الحاسِرات‏ اي پدر! چه کسي اين زنهاي سربرهنه را سرپرستي کند؟ يا ابتاه مَن للارامل المسبيات‏ اي پدر! چه کسي از اين زنان بيوه و اسير حمايت کند؟ يا ابتاه مَن لِلعيون الباکيات‏ اي پدر! چه کسي بر چشمهاي اشکبار ما رحم کند؟ يا ابتاه من للصابعات الغريبات‏ اي پدر! چه کسي براي گمشدگان غريب دلسوزي کند؟ يا ابتاه مَن للشعور المنشورات‏ اي پدر! چه کسي موي پريشان ما را شانه بزند؟ يا ابتاه مِن بعدک و اخيبتاه من بعدک واغربتاه‏ اي پدر! پس از تو حامي ما کيست؟ واي بر نااميدي! واي بر غريبي! يا ابتاه ليتني لک الفداء ( شاه کلید روضه) اي پدر! کاش من فداي تو مي‏شدم. يا ابتاه قبل هذا اليوم عميا( شاه کلید روضه) اي پدر! کاش نابينا مي‏شدم و اين روز را نمي‏ديدم. يا ابتاه ليتني توسدت التراب و لا اري شيبک مخضبا بالدماء( شاه کلید روضه) اي پدر! کاش روي خاک جان سپرده بودم و محاسن خونين تو را نمي‏ديدم. 8. روضه وداع با سر مطهر و پیوستن به بابا ثم أنها وضعت فهمها علي فمه الشريف، وبکت بکاءا شديدا حتي غشي عليها، فلما حرکوها فاذا بها قد فارقت روحها الدنيا آن گاه دهان بر دهان پدر شهيد و مظلوم خود نهاد و آن قدر گريست تا بيهوش شد. وقتي که او را تکان دادند، ديدند که جان سپرده و روح پاک او به ملکوت اعلي پيوسته است.
هرکس که شنید از غمِ تقدیرِ رقیه یک شب نگذشت است که شد پیرِ رقیه هرگز نکند نیم نگاهی به گناهی چشمی که شود گریه کنِ تیرِ رقیه آن کوه که نزدیک ترین قُلّه به ماه است سرشانه ی سقاست به تعبیر رقیه هرگاه که برخاست اذان علی اکبر در خیمه شنیده شده تکبیر رقیه ما را خود زهرا سر این سفره نشانده می خواست شود شیعه نمک‌گیر رقیه در شیعه عموماً پدران،دختری هستند در جامعه دیده شده تاثیر رقیه در آینه با"حیدر" و "زهرا" نَزَنَد مو تصویر"علی اصغر" و تصویر "رقیه" صد مرجع تقلیدِ مُفَسِّر نتوانند یک خط بنویسند ز تفسیر رقیه "لبنان"و"عراق"و"یمن"و"سوریه"را کاش یک روز بنامیم،"جماهیرِ رقیه" تیغ دو دم دختر این طایفه،"اشک" است ارثیه ی زهرا شده شمشیر رقیه با "گریه ‌ی جانکاه" سرِ شام چه آورد... دشمن شده مبهوتِ تدابیر رقیه این طفل چه کرده است که یک‌ریز کتک خورد ای زجر مگر بوده چه تقصیرِ رقیه بس کن همه ی موی سرش ریخته نامرد بس کن شده از زندگی اش سیر،رقیه
ای یوسف رسیده به کنعان من،سلام بابایی عزیزتر از جان من،سلام ای دلخوشی این دل پر غم،خوش آمدی بابا، به این خرابه ی ماتم خوش اومدی دیدم چِقَدر حالت عمه عجیب شد تو آمدی!...خرابه پر از بوی سیب شد منّت سر شکسته ی دختر گذاشتی وقتی به روی دامن من سر گذاشتی حالا به موی مختصرت شانه می زنم با دست کوچکم به سرت شانه می زنم وضع لب و دهان تو تغییر کرده است یک تکّه خیزران به لبت گیر کرده است بابا ندیده ای که چه زجری کشیده ام من روی خار تیز مغیلان دویده ام زلفم به دست باد مخالف کشیده شد این ارث فاطمه است که قدّم خمیده شد از روی مپرس که نیلی شده پدر یاست کبود ضربه ی سیلی شده پدر این معجرم که پاره و خاکی و نخ نماست سوغات غارت حرم بی پناه ماست این نیزه دارها چه گلی که نکاشتند بر نی سر عموی مرا کج گذاشتند کار رقیه ی تو پدرجان تمام شد تا نوبت مصائب پردرد شام شد نا محرمان به راه حریم تو سد زدند بر پهلوی سه ساله ی تو بد لگد زدند ما را میان خنده ی انظار برده اند ما را کشان کشان سر بازار برده اند دیدم که شامیان حرامی دریده اند دیدم که معجر از سر عمه کشیده اند دیدم بساط مستی بزم شراب را آن چشم شور دشمن خانه خراب را با داغ صحنه ای جگرم پاره پاره شد حرف کنیز شد،به سکینه اشاره شد امشب کنار پیکر بی جان من بمان یک فاتحه برای گل پرپرت بخوان
خدا جلوه اش در دل عارفین من الاولین بوده و الاخرین بنازم به نازی که از ما کشید بنازم به این احسن الخالقین مرا آفریده برای حسین لک الحمد، حمد همه شاکرین یکی گفت در گوش من یاحسین شنیدم دو یا ارحم الراحمین به قرآن، بهشت خدا بی حسین شود بدتر از اسفل السافلین به مستی من لحظه ای شک نکن که جوشیده ام در چهل اربعین سرشته شده با رقیه گلم منم بندهء آن خرابه نشین ندارم به زهرا کسی را جز او ندارم به شخصی بجز او یقین اگر روز محشر به زهرا نشد مرا می سپارد به ام البنین پناه رقیه فقط زینب است سپرده است جان را به جان آفرین تصور کن آغوش زینب شده رکابی که بی او ندارد نگین طبق آمده با سری غرقه خون سری آمده از تنور، آتشین نشست و پدر را به دامن گرفت سپس گفت؛ ای ماهم، ای نازنین؛ شده لکنتم بیشتر، بین شام شده حرف من نقطه چین نقطه چین ورم داشت دستم که بالا نرفت نشد رو بپوشانم از آستین روی صورتم جای یک بوسه نیست خبر داری از سیلی آن و این؟! لگد خورده ام بسکه خوردی لگد زمین خورده ام بسکه خوردی زمین نخوردی اگر چوب، در تشت زر چرا شد لب تشنه ات این چنین شنیدی چرا دخترت شد مریض کنیزی صدا کرده من را کنیز
. ✍ یارب خجالتم را، قبل از بیان خریدی درد و بلای من را، فوراً به جان خریدی هر بار گریه کردم، شکر ترا نکردم ناشکری مرا هم، ای مهربان خریدی جای عذاب، فرصت دادی برای توبه هی من گناه کردم، هی تو زمان خریدی بدها میان خوبان، چون میوهء خرابند زود آن خراب ها را، یک در میان خریدی سرمایه دار عالم! بُنجل فروش شهرم کسری دخل من را، وقت زیان خریدی رفتار تو که با من، مثل غریبه ها نیست ناز مرا شبیه هر میهمان خریدی گفتی گداست اما، شاید به دردمان خورد من را برای زهرای قدکمان خریدی جان علی نجف را، در خواب روزی ام کن معلوم کن مرا هم، قبل از اذان خریدی در ازدحام روضه، دست مرا گرفتی گفتم حسین و من را با دیگران خریدی جانم فدای طفلی که گفت عمه زینب مهمان رسید و از من اشک روان خریدی سر را بغل گرفت و هی گفت با تعجب ِکی از تنور خولی، یک لقمه نان خریدی بابا ز بس خریدم درد تو را به پهلو تو نیز درد تازه از خیزران خریدی در خواب دیده بودم رفتی به روی نیزه حتماً برای اصغر، یک سایه بان خریدی .......................................... گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein
. شِکوه ها دارم از ایمانی که نیست کُشت من را چشمِ گریانی که نیست آی مردم! یار را گم کرده ام خیمه دارم در بیابانی که نیست از عذاب بچهء نااهل خود نوح شد سرگرم طوفانی که نیست ای بزرگ خاندان! ما بی کسیم خانه ها ویران شده خانی که نیست جای من را بر کس دیگر مده چون که می ترسم از الآنی که نیست معنی ناز و ادای نوکرت هرچه باشد جز پشیمانی که نیست مورم و جاروکش این روضه ام کار دارم با سلیمانی که نیست چون که مجنون حسینم شیعه ام! بی خیال هر مسلمانی که نیست در میان سفرهء ارباب مان بی رقیه خیر و احسانی که نیست ناخنش افتاد و با زحمت کشید... شانه بر موی پریشانی که نیست گفت بابا؛ اینهمه تیزی سنگ ردّ مُهرت روی پیشانی که نیست؟ آخرش با آن دهان خونی اش بوسه زد بر جای دندانی که نیست ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. شمع که میسوخت را پروانه تحویلش گرفت عاقل آواره را دیوانه تحویلش گرفت زحمت آشفته ها را از سر خود کم نکرد گیسویی که شد پریشان، شانه تحویلش گرفت من فراری بودم از رب کریمی که سحر بنده ای بیچاره را جانانه تحویلش گرفت با هیاهو و هوار و داد من کاری نداشت بی کسی را باز بی صبرانه تحویلش گرفت فرق دارد او حسابش با همه چون دیده ام هر که خسران دیده، بی بیعانه تحویلش گرفت من دلم آباد بود اما خرابش کرده ام باز هم این خانه را ویرانه تحویلش گرفت سائل باب الجوادم آی مردم بشنوید... اینکه محتاج است صاحبخانه تحویلش گرفت خوشه ی انگور ما را از نجف می آورند مست را ساقی به یک پیمانه تحویلش گرفت خوش بحال هر کسی که آشنا شد با حسین هر کسی شد با گنه بیگانه ... تحویلش گرفت من سری را می شناسم که بریدند از قفا آن سر پُر زخم که ریحانه تحویلش گرفت رفت سر بر روی نیزه فاطمه زد بر سرش رفت سر بین طبق، دردانه تحویلش گرفت ✍ .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سلام بر وجود مقدس حضرت رقیه س 🌴🌴 جلسه ی دهم تذکرات مجلس 🌺 تذکرات برای استفاده از کتاب مذبوح فرات و هشتکهای حضرت رقیه س در کانال تلگرام و ایتا @zameneashk1 ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است., [۰۸.۰۷.۲۴ ۰۹:۱۷] با سلام و صلوات بر بنت الحسین س سه ساله ی ابا عبد الله انتقال اهل بیت^ به خرابه‌ی شام 763 «شهادت بنت الحسین‘ حضرت رقیه÷» 763 نبش قبر حضرت رقیه÷ و سالم بودن بدن مطهر 770 بیدار شدن مردم شام و عزاداری برای امام حسین× 773 سخنان یزید با امام سجاد× جهت خروج ایشان از شهر شام 775 کتاب مذبوح فرات @zameneashk1 ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است., [۰۸.۰۷.۲۴ ۰۹:۱۹] هشتکهای حضرت رقیه س در تلگرام و ایتا در کانالهای ضامن اشک،نوای مقتل،اشعار حسینی، و باب الحسین ع @zameneashk1