.
#میلاد_حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
آسمان ها شد چراغان و ملائک در سرور
چشمِ جهل از نور این ماه خدایی گشته کور
پنجمماهِ جمادی، نور حق پیدا شده
مجلسِ جشنی برای عرشیان برپا شده
دختری آورده دنیا ،حضرت خیرالنساء
میوه ی قلب علی ،محبوبه ی آل عبا
بهر پیغمبر پیامی جبرئیل آوَرده است
نام او را حضرت خالق گزینش کرده است
زینب است و زینتِ حیدر شدن در شأن او
زینب است آئینه ی مادر شدن در شأن او
احترام دختر زهرا به دنیا واجب است
بعدِ نامش یک سلام الله علیها واجب است
خانه ی اهل کسا را او نگارِ بی قرین
در مقامش مینویسم اینچنین:صبر آفرین
لفظ همدم بعد او دارد شکوهِ دیگری
آمده بهرِ بَشر کشتیِ نوحِ دیگری
در لغت خواهر به معنای حقیقش زینب است
هر که وصل یار میخواهد،طریقش زینب است
روز میلادش اگر روز پرستاری شده
چون که عشق از دامن بانو فقط جاری شده
بر نمی آید ز من مدحش ،خدا مداح اوست
راه حق، راهِ نبی و مرتضی در راهِ اوست
هرکه گوید کیست که رمز بقای مکتب است؟
فاش میگویم به او اُم المصائب زینب است
شاعر: #مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#بحر_طویل
#میلاد_حضرت_زینب
بحرِ طویل ولادت حضرت زینب سلام اللّه علیها
سحر آمده وُ گاهِ تراویدنِ باران به چمنهاست
گهِ خندهیِ غنچه به برِ دشت و دَمنهاست
وَ شبنم متبلور به رویِ برگهیِ سبزینهیِ باغ وُ ....
به رویِ صورتِ گلهاست
آفتابی به زمین تاخته و ُ
ظلمت و اندوه برانداخته و ُ
بعدِ بارش هفت رنگی به سماوات مهیّاست
آسمان گلشنِ عشقِ علوی گشت
چه زیباست ؟! چه زیباست ؟!
بیایید درِ خانهیِ حیدر
که کنون اسوهای از حُجب وُ عفافِ نبوی
شهرهیِ آفاق به ایثار و پرستاریِ دلدار
بلیٖ زینبِ کبری به رویِ دامنِ زهراست
چه زیباست ؟! چه زیباست ؟!
شگفتا که شکوفا شده گلواژهیِ صبر و ُ
همهیِ معنی وُ اندازهیِ یک لیلهیِ قدر و ُ
صورتِ ماهِ شبِ چاردهِ بدر و ُ
پس از فاطمه چون مریم و ساره
همچنان مادرِ غمپرورِ موسی
مینشیند به اِرم بر رویِ تختِ افضل و صدر و ُ
میفروشد به تمامِ بانوانِ جنّتی فخر
که من یارِ حسینِ ابنِ علی فخرِ جهانم
عاشق و مستِ حسینم مقتدایِ عاشقانم
قلبِ من میتپد از عشقِ وی و ُ
میرود از تن به در از غصّهیِ او تابم و جانم
عشقش آمیخته با گوشتم و پوستم و روح و روانم
آتشِ ماتم و داغش میزند بر استخوانم
ضربانِ دلِ من نامِ حسین و مدحِ او وِردِ زبانم
من پلی بینِ دو دریایِ کمالم مَظهرِ یَلتَقیانم
بحرِ صبر است حسن بحرِ کرامات حسین و ُ
در میانِ این دو دریا من نشانم
عصرِ عاشور به آن قافلهیِ بیسر وُ سامان ساربانم
مادرِ ماتم وُ اندوه وُ غم وُ دردِ زمینم
در صبوری آسمانم
من گرفتارِ حسینم دل و دلدارِ حسینم
بی حسینم نتوانم بی حسینم نتوانم
زینبم دخترِ صبر وُ زینبم مادرِ ایثار
زینبم خواهرِ عشق وُ عمّهیِ سرورِ بیمار
زینبم بانویِ ویرانهنشینِ مَهجبین وُ
اُختِ عبّاسِ علمدار
منم انگشتنشانِ شهرِ کوفه
منم آنکه دست بسته میکند شام گرفتار
من سخنور چو علیام صابرم من حسنیام
باحیایم فاطمیام مونسِ خونِ خدایم
سِپرِ دوّم علیام
عمّهیِ داغ به جان دیدهیِ یابنالعسکریام
زینبم من زینبم من
#بحرطویل #میلاد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی ✍
.
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مدح_و_منقبت
نبود و نیست و دیگر هم از مادر نمی آید
یقین دارم که دختر مثل این دختر نمی آید
زنی مانند زینب زاده ی حیدر نمی آید
عقیله یک نفر بوده است پس دیگر نمی آید
علی خورشید و زهرا ماه و کوکب میشود زینب
به منهای الوهییت بگو رب میشود زینب
نبوت در امامت به توان عصمت این گردد
حسن در توامانی با حسینی اینچنین گردد
اگر خمسه رکاب دهر باشد او نگین گردد
زنی آمد که تالی تلو رب العالمین گردد
زنی را همچنان معصوم میبینم که زن باشد
زنی را قبله میخوانم که کل پنج تن باشد
نمیفهمیم شأنش را و میگوییم فضلش را
نمیدانیم جاهش را و میخوانیم وصلش را
ندارد درک ما در خلقت عالم محلش را
عقیله یک نفر بود و ندارد عقلی عقلش را
همه فرعیم در عالم اگر این شخصیت اصلست
اگر مسندنشین ، زینب ؛ حمایتگر ابالفضل ست
زبان الکن ما را کسی اینجا نمیفهمد
زبان عشق سنگین است پس اصلاٰ نمیفهمد
بجز تو حال من را هیچ کس حالا نمیفهمد
ببین که دوستت دارم ، ولی دنیا نمیفهمد
من از مردم بریدم وصل میخواهم کنار تو
قرارم با تو این بوده که باشم بی قرار تو
ببین کمبود دارم من ببین کمبود دارم من
ببین افتاده از پایم ببین تحت فشارم من
ندارم من ندارم من ندارم من ندارم من
ولیکن صورتم را زیر پایت میگذارم من
شلوغی های دنیا را برایم خوب خلوت کن
گدایی آمدم امروز پس قدری محبت کن
بلندا ! بی کرانا ! درد داریم و دوا داری
زمانه زخمی ام کرده ولی قطعا شفا داری
ببین دنیا گرفته سخت بر ما …. راه ها داری
به گریه آمدم پیشت برایم کربلا داری ؟
پشیمانم اگر رفتم مسیر اشتباهی را
پناهم باش وقتی که چشیدی بی پناهی را
بمیرم بی حمایت عصر عاشورای خواهر را
بمیرم تکه تکه های عریان برادر را
نمیفهمیم و میخوانیم روضهْ روضهْ معجر را
به روی ناقه میبردند اولاد پیمبر را
سنان میبرد تا خورجین اسبش هست زینب را
طناب شمر میبندد غروبی دست زینب را
جدال کل حق و کل باطل بوده انگاری
سپاه ظلمت و یک زن که مانده بی کس و یاری
صدای دختر زهرا و گوش ابن سعد ؟ آری
ندیده چشم او در طول عمرش کوچه بازاری
ز داغ اوست که این روضه ها مکشوفه میگردد
زنی بر چارپا دارد درون کوفه میگردد
زنی با این جلالت چشم ها از این و آن خورده
زنی با این شکوه از دست خولی تازیان خورده
زنی با این سخاوت چوب دستی از سنان خورده
زنی با این مقاماتش بگویم خیزران خورده ؟
نباید حالت زینب چنان آواره ها باشد
چرا ذریه بین مجلس میخواره ها باشد ؟
#ولادت_حضرت_زینب_س
#علیرضا_وفایی_خیال ✍
.
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت_حضرت_زینب_س
❤️🌹🥀 با زدن هشتک بالا در کانال ضامن اشک مطالب و موالید حضرت زینب س را ببینید
@zameneashk1
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
گمان کن که با کعبه همسایه ای
پی حفظ چندین هزار آیه ای
و حتی اگر غرق سرمایه ای
بدان بی علی پست و بی مایه ای
خود کعبه هم می رود صبح و شام
به دیدار حیدر علیه السلام
علی نزد حق است و حق با علیست
مسیر الی الله تنها علیست
مپرس از چه ذکر لب ما علیست
عبادت همین گفتن یا علیست
اگر که خدا خواندن او بد است
بشر خواندنش کفر صد در صد است
همیشه خدا بود هم صحبتش
به محراب خم شد فقط قامتش
خدا نیز در پاسخ طاعتش
به او دختری داد شد زینتش
ندیده فلک اینچنین دختری
که بر خلق عالم کند سروری
از افلاک تا خاک پرواز کرد
برای برادر کمی ناز کرد
در آغوش او چشم را باز کرد
سپس پرده برداری از راز کرد
چنین گفت چشمش به ماه منیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
نگاهش دوای تب پنج تن
حضورش چراغ شب پنج تن
چه بنویسم از کوکب پنج تن
شده قبله ام زینب پنج تن
به طغیان کشانده جنون مرا
به پایش بریزید خون مرا
چه خوب است امشب خدا خواستن
طلا نه دل مبتلا خواستن
هر آنچه که خوب است را خواستن
خلاصه فقط کربلا خواستن
تمام سحر ذکر یا رب بگو
همه حاجتت را به زینب بگو
چنان مادرش عالمه زینب است
به بیت علی قائمه زینب است
به غم های او خاتمه زینب است
پس از فاطمه، فاطمه زینب است
زمان دعا نوحه دم داده ام
خدا را به زینب قسم داده ام
چو با او کسی همنشین می شود
یکی از بزرگان دین می شود
یکی مثل ام البنین می شود
که روزی قمر آفرین می شود
به ام البنین مرحمت کرده است
ابالفضل را تربیت کرده است
اباالفضل حالا هوادار اوست
اباالفضل ماه شب تار اوست
ابالفضل امروز علمدار اوست
و کار دفاع از حرم کار اوست
خوشا آنکه او انتخابش کند
فدایی زینب خطابش کند
#علی_ذوالقدر ✍
#میلاد_حضرت_زینب
.
.
تقدیم به حضرت ام المصائب نائبة الزهرا زینب کبری سلام الله علیها
کوه از کمر خم می شود در پای زینب
پیدا نگردد واژه ای همتای زینب
مثل چکاچک های ناب ذولفقار است
هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب
یک شهر ساکت می شود وقتی بخواهد
طوفان کند فریاد یا زهرای زینب
تهدید تاج و تخت حتی در اسیری
هست از کلام معجزه آسای زینب
پرچم به دوش کربلای بی حسین است
نامی نبود از کربلا منهای زینب
عطر حماسه می وزد هر جا که باشد
صدها قصیده می شود غوغای زینب
مریم تر از مریم به عفت رنگ و بو داد
دارد به زهرا می رسد تقوای زینب
از بس قنوت عرش پیما داشت هر شب
شد ملتمس بر وتر او مولای زینب
غمهای عالم غم نخواهد بود هرگز
در پیش یک غم از همه غمهای زینب
جا داشت یک دریا ببارد آسمان اشک
وقت مرور صبر پر معنای زینب
دین در کُمای بدعت بوزینه ها بود
امروز زنده مانده با احیای زینب
خفاش ها دشمن ترین هستند با او
نورٌ علی نور است، بس، سیمای زینب
با دست بسته معجرش را حفظ کرده
غیرت از او آموخته سقای زینب
سر می سپارم زیر تیغ غیرت عشق
فتوا نمی خواهم به جز فتوای زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
.
.
ایام #وفات_حضرت_زینب
فیضِ محض است رحمت زینب
چشم ما و عنایت زینب
مشرقِ عالَم است صبحِ دمشق
صحن نور است ساحتِ زینب
بس که آئینهی صفات خداست
صبر آمد به صورت زینب
هر سحر جبرئیل می آید
پا برهنه..، زیارت زینب
از ازل حاکم است تا به ابد
پایبرجاست دولت زینب
دفترِ زُهد اگر خلاصه شود
می شود یک عبادتِ زینب
هر زمان صحبت از شجاعت شد
گفته ایم از شهامت زینب
دخترِ شیر باطناً شیر است
به علی رفته قدرت زینب
نبض اسلام دست این بانوست
زنده شد دین به برکت زینب
جَرَیانسازِ مکتبِ سرخ است
رنگ عشق است نهضت زینب
عِلم پرسید : کوه عرفان کیست؟!
عشق فرمود: حضرت زینب
او چه دیده است غیر زیبایی
عقل ماند از بصیرت زینب
پرچم کُفر را به زیر کشید
تا فلک رفت رایَت زینب
اُسکُتوا گفت..، لال شد دنیا
تو ببین چیست هیبت زینب!
فتنه را ذبح کرد با کلمات
ماتم از طرز صحبت زینب
سلسله هم دخیل دامن اوست
فرق دارد اسارت زینب
دور ناقه فرشته ها جمعاند...
عرش آمد عیادت زینب
عرقِ شرمِ چوبِ مَحمِل ریخت
سُرخ شد از خجالت زینب
سرِ بر نیزه ، سایه ای انداخت...
آه! از استراحت زینب
خواهشش روسریِ سالم بود
سوخت در شعله حاجت زینب
گذرِ کوفه پُر شد از اوباش
سخت طِی شد مسافت زینب
سِرِّ مَستور رفت در بازار
شُد لگدمال حُرمت زینب
حرمله با رباب همقدم است...
آب شد کوهِ غیرت زینب!
" دَخَلَتْ زِینَبُ عَلَی بْنِ زیاد "
کُشت ما را مصیبت زینب
#بردیا_محمدی ۱۴۰۳ ✍
#مناجات_با_حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات_با_خدا
#رمضان_المبارک
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
آمدم..،در می زنم..،یا رب! گدایت را ببین
باز هم این بنده ی بی دست و پایت را ببین
ظرف خالیِ طعام سائلات را پُر نکن
نان من گریه است..،نان بنده را آجر نکن
بار من روی زمین مانده است..،بارم را بخر
خوب و بد هرچیز دارم را بیا یکجا بخر
ای پناه بی پناهی ها..،پناهم داده ای
از تو ممنونم به مهمانیت راهم داده ای
شکر می گویم هزارانبار..،ستاری خدا
وای اگر از باطن من پرده برداری خدا
هیچکس گردن نمی گیرد منِ شرمنده را
مثل فرزندِ پدرمُرده بغل کن بنده را
در زمان ارتکاب جرم،بی باکم نکن
تا مرا پاکم نکردی از بدی،خاکم نکن
قلب تاریک مرا از روشنی آکنده کن
عزم ترک معصیت را در وجودم زنده کن
بارها وقتی که می بینم دچارم بر گناه
هر دمی که بیخ پیدا کرد کارم در گناه
رو به زهرا می کنم..،زهراست پشتیبانِ من
جای دیگر را ندارم جز درِ این خانه من
هرچه باشم..،او بخواهد..،می شوم آخر درست
از منِ آلودهدامن می کند نوکر درست
تا دم افطارها یادی ز عطشانش کنم
چشم روزهدار خود را سیر،گریانش کنم
▪️
▪️
خون سرخی بر عبای رنگ یشمش ریختند
تشنه بود و آب را در پیش چشمش ریختند
دست شمر افتاده بود آن زلفدرهم ریخته
خشکی لبهاش را با چکمه برهم ریخته
نیزه جای جرعه آبی،در گلویش می کنند
پیش چشم مادر او پشت و رویش می کنند
بعد گودال از حوالی حرم رد می شوند
شمر و خولی پیش راه زینبش سد می شوند
#بردیا_محمدی
#السلام_علیک_یا_عقیلة_العرب
مرثیه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم
میرود دست به دامان برادر زینب
شده هر لحظه به قربان برادر زینب
غم تنها شدن از لحن برادر خوانده
می برد شمع وجودی که برایش مانده
دو گل خرمن جان نذر برادر آورد
تا پذیرد قسم حضرت مادر آورد
گفت بعد از تو وجودم به جهان اینهایند
این دو با عشق فدایی شدنت اینجایند
این دو از کودکی از عشق شما دم بزنند
کوفه را با رجز نام تو بر هم بزنند
عشق را از ادب درس من آموخته اند
عمری از خاطره ی مادرمان سوخته اند
انتقام است فقط در نظر این هر دو
یاد حیدر برسد از جگر این هر دو
حرف آتش بشود مثل حسن می سوزند
برسد خاک روی چادر من می سوزند
غیرتی آخته بر معجر مادر دارند
این دو جنگ آور من ارث ز حیدر دارند
هر دو یک کوچه غم از واژه ی سیلی دارند
اسم کوچه بشود صورت نیلی دارند
بگذار عشق من اینگونه به اثبات رسد
من نباشم که غباری به سر و پات رسد
تکیه بر نیزه غربت بزنی میمیرم
حرفی از این دو امانت بزنی میمیرم
به فدای سر تو حنجره ی این دو پسر
هم به دنبال تو آیند روی نی دو سپر
بپذیر از منِ مادر همه ی هستم را
رد نکن ای پسر فاطمه ام دستم را
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب
#حسن_کردی ✍
.
#محرم_۱۴۰۴
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
افتادهای روی زمین و سر نداری
در این بیابان یک نفر یاور نداری
بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه...
یک جای سالم در همه پیکر نداری
بگذار تا که جان دهم پیش تن تو
اصلا تصور کن دگر خواهر نداری
من حاضرم با دشمنان تو بجنگم
دشمن نگوید بی کسی، لشگر نداری
در خیمهها هر کودکی چشم انتظار است
خیز و بگو عباس آور نداری
آن کهنه پیراهن به غارت رفت اما
دیگر چرا انگشت و انگشتر نداری؟!
کشته شدی؟! باشد ولی دیگر چرا نعل؟!
از ماجرای اسبها، بدتر نداری
میخواستم بوسه بگیرم از گلویت
دیر آمدم؛ دیر آمدم؛ تو سر نداری
#محمدحسن_بیاتلو
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
عشق بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود
قدر آزادی نهان میماند اگر زینب نبود
عشق با او فارغ التحصیل دانشگاه شد
صبر هم در امتحان میماند اگر زینب نبود
چهرهی نورانی اسلام و مذهب بیگمان
در حصاری از گمان میماند اگر زینب نبود
در غم گلهای پرپر، باغبان دشت خون
قامتش همچون کمان میماند اگر زینب نبود
آتش بیداد وقتی بر گل و گلشن فتاد
باغ گل بی باغبان میماند اگر زینب نبود
بار داغ یک گلستان لاله بر دوشش کشید
بر زمین باری گران میماند اگر زینب نبود
کاروان دادخواه خون هفتاد و دو گل
بی امیرِ کاروان میماند اگر زینب نبود
پاسداری کرد او از مکتب عدل و شرف
دین حق کی در امان میماند اگر زینب نبود!
مژدهی فتح و ظفر با خود آورد اربعین
این سفر بی ارمغان میماند اگر زینب نبود
کرد دلها را هوایی در هوای کوی دوست
کربلا کی جاودان میماند اگر زینب نبود!
ای «وفایی» مکتب اسلام مدیونش بُوَد
دین حق بی ترجمان میماند اگر زینب نبود
#سیدهاشم_وفایی ✍
#حضرت_زینب
.
.
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
من ماندم و درد غریبی بین سینه
من ماندم و بغض یتیمیِ سکینه
ای اهل عالم، زینب از غمها شکسته
چون بی حسینش میرود سمت مدینه
#مرتضی_عابدینی ✍
.