eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دارد می روم سمت مقصدی روشن از مسیری که نور می بارد ماهِ احساس و شور این ماه است ماهِ فیض و سرور و مهمانی گاه حال و هوای قم داریم گاه شوقِ شبِ خراسانی یک دهه با کریمه مأنوسیم یک دهه با رئوف هم کاسه غرق لطف و کرامتِ عشقیم دائماً با زيارت خاصه اول ماه را روایت کن با احادیث و شعر و منظومه اهل قم را بشارتی باید.. مژده مژده رسیده معصومه شب میلاد دختر موسی آسمان هم دلش هوایی بود دامن نجمه غرق نور شده خاک از انوار او طلایی بود شد مدینه پر از شعف امشب تو بگو باز کوثر آورده ست نام او فاطمه ست پس حتما نجمه زهرای دیگر آورده ست با وقار و متین و عالمه است ارث زینب به او رسیده، بَلی.. در روایت نوشته اند او را راوی قصه ی غدیرِ علی هر که آورده نامه و حاجت.. ..پیش او، بی جواب و رَد نشده گفته موسی فدای او پدرش چون جوابش نمی شود نشده دختر و خواهر امام است این نورِ چشمی و عمه ی سادات مدح او بر نیامده از ما مدح او آمده به هر آیات آمد و آمد و رسید به قم از گل اَشکش آب قم شد شور قم نه ایران گرفت نور از او.. با حضورش درونِ بیت النور به چه صحن و چه مرقدی دارد به چه ایوان طلای زیبایی رو به رویش علی علی گویم یادِ ایوانْ طلای مولایی دورِ او پُر زِ عالِم و عابد دورِ او چون ستاره می بارد هر که رفته به صحن آئینه گفته که عطر حیدری دارد نام او فاطمه ست حق دارم شعر خود را سوی نجف بکشم تا بگیرم برات از خانوم باید اینجا دوباره صف بکشم ما همیشه رسیده ایم اینجا تا زِ دختر به مادرش برسیم قم شده شهر عش آل رسول تا به زهرای اطهرش برسیم می رسد کار ما به آنجا که تا دخیل ضریح او باشیم یا که در پای پنجره فولاد یادِ مشهد به گفتگو باشیم ما گدایان دختر موسی ما گدایان دست سلطانیم نه به ذی القعده و صفر، اصلاً کل سال عاشق رضا جانیم از کریمه کرامتی داریم از رئوف عرض حاجتی خواهیم ما از این خواهر و برادر هم اربعین یک زیارتی خواهیم قم به حاجات خود رسیده ولی می روم مشهدِ امام رضا تا که امضا کند امام رئوف جان معصومه، برگِ کرببلا .... یک دهه از کرامت و احسان اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم دست من را رسان به ماهِ حسین غیر از این حاجتی نمی خواهم ملتمس بر نگاهِ معصومه ملتمس بر نگاهِ سلطانم شاعرم شاعرِ قم و مشهد بی عبا هم براش میخوانم .
. خجسته و گرامی باد ------- صبح است و نوید عزت آمد هنگام طلوع رحمت آمد ذالقعده شد و ز باغ عصمت بانوی گل و نجابت آمد وقتی که شکفت چشم خورشید بر آینه ها بشارت آمد معصومه ی آل عصمت اکنون با رنگ گل صداقت آمد جوشید زلال عشق و ایمان یعنی که شکوه عترت آمد از شاهچراغ آفرینش انوار خوش هدایت آمد در ماه شریف رؤیت نور تابنده مه شرافت آمد پروانه دل گشود اگر پر اینجا به هوای طاعت آمد ذالقعده برای بنده ی عشق مولای رئوف و رأفت آمد از یُمن قدوم سبز آن گل در باغ دلم طراوت آمد ریزد به دهن عسل عسل عشق بر کام جهان حلاوت آمد گفتم که مرا عنایتی کن دیدم ز رضا رضایت آمد از هفت کرانه ، دل گذر کرد تا هشت حریم جنّت آمد هر نور که شد جدا ز چشمش بر آینه ی ولایت آمد از ساقه گل گلاب ریزد ای عشق ببین سعادت آمد جاری شده چشمه سار امّید زیرا دهه ی کرامت آمد در بزم دعا دوباره "یاسر" با دسته گل اجابت آمد ،،،،،،،،،، محمود تاری «یاسر»✍ .
. بینوا هرچه نوا داشته باشد بهتر درد این عشق، صدا داشته باشد بهتر آنقدر صاحب این روضه کرم دارد که بیشتر هرچه گدا داشته باشد بهتر قلبها می زند، انگار به نقاره زدند شاه، امروز شفا داشته باشد بهتر هرکه افتاده مسیرش دم سقاخانه عطش کرببلا داشته باشد بهتر می نشیند به دل این حرف، اگر حرف بجاست هرکسی زائر آقاست، دلش کرببلاست ریزه خوار از کرم خوان عطا بسیار است پشت چشمی که رئوف است دعا بسیار است روی دیوار رواق تو قلم زد جبرییل گفت که درد بیارید، دوا بسیار است وقت هایی که شلوغ است حرم، خادم تو می زند جار بیایید که جا بسیار است عاشق بی سر و پا دور و بر تو کم نیست جان زهرا برسان تذکره پا بسیار است من هوایی تر از آنم که به گنبد نرسم می رسد جان به لبم گر که به مشهد نرسم اول عشق خودت هستی و آخر، حرمت نرود قطع یقین عمر، هدر، در حرمت چه نیازی به بهشت است مرا چون دارد جلوهء روز و شبش چند برابر، حرمت فیض دستان شما دانه برایم پاشید تا کبوتر شدم و داد مرا پر، حرمت لعنت الله بر آنکس که به تو ابتر گفت داده عمری چقدر حاجت ابتر، حرمت هرکسی را گرهء کور به کار افتاده گذرش بر حرم تو دوسه بار افتاده تو دعا کردی و افتاد دل ما یادت سحری پر زد و شد زائر گوهرشادت عمر من رفت... تو کی می گذری از کوچه لب من داشت به خاک قدم تو عادت خضر با دیدنت افتاده به خواهش کردن مرحبا بر تو و این دولت مادر زادت چون پیاله دلمان توبه که می کرد شکست نیمه شب دور و بر پنجرهء فولادت چشم ما را به قدمگاه تو مایل کردند همه را ریزه خور سفرهء دعبل کردند می کنی معجزه هر آینه با هر انگشت سر زلفت سحری چرخ زد و ما را کشت آخر و عاقبت ما شده انگار به خیر نسل در نسل گداییم همه پشت به پشت غیر تو هیچ نداریم میان عالم پیش تو هیچ نداریم اگر وا شد مشت روز محشر به امید کرمت می آییم دور آهوی نگاهت همه از ریز و درشت پس بیا تا دم محشر نشده محشر کن پای تا فرق سرم گوش شده لب تر کن نمک اشک، کنار تو چشیدن دارد از خودت، روضهء ارباب شنیدن دارد باز افتاده کسی تشنه میان گودال اصلاً این روضه به آخر نرسیدن دارد عکس آن زلف که در دست حرامی افتاد مثل زینب به خدا آه، کشیدن دارد این سئوالی است که باید به جوابش نرسم آخر انگشت تنی پاره، بریدن دارد! به غرورم، به رگ غیرت من برخورده وای از چند طرف نیزه به این سر خورده ✍ ............................................................. کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. تا که کهف الورای این کشور مملکت های مشهد و قم شد کلب اصحاب کهف، این شاعر پی نیکان گرفت و مردم شد مثل سلمان نگشته ام منّا طینت ما ولیک منهم شد کام تلخم همیشه نزد شما رطب خاصه ی پیارم شد تا که صاحب کرم شما باشید ابر هم در پیِ ترحم شد خوش به احوال کودکی هایم چون که در صحن این حرم گم شد گم شدم وقت دیدن گنبد گریه ام رفت و یک تبسم شد جامعه خوانده ام که فهمیدم منشا هرچه خیر انتم شد با رضاکم اگر خدا بخشید حال ما رضی الله عنهم شد اهل حقِّ خدا شما هستید که حساب جهان علیکم شد هر دمی نامتان به گوش رسید دلمان غرق در تلاطم شد مادری هستم و نمود حرم قبر دخت امام هفتم شد خاک پای قدوم زوارت سرمه شد یا گِلِ تیمم شد حق ما نیست دوری از حرمت شکر ما حق این تقدم شد "ما گدایان ملک سلطانیم" مزد ما هم لئن شکرتم شد حتم دارم که درب هشتِ بهشت رو به قبر امام هشتم شد خوش به آن کفتری که گرد شما روزی اش چند دانه گندم شد ✍ 1402/03/03 ، میلاد با سعادت (س)  و آقا الرضا (ع) مبارک باد .............................................................. کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. و غبارروبی بقاع متبرکه بهار های امید طلوع امیدند امام زادگان به دل ها نویدند امام زادگان شَبیه درخشیدن آفتاب به هستی دمیدند امام زادگان بجز روشنایی از آنان مَجو که صبح سپیدند امام زادگان اگر لاله روییده از قبرشان تماما" شهیدند امام زادگان ز هر کار بسته گره وا کنند به هر در کلیدند امام زادگان چو خورشیدِ صبح و چو ماهِ سحر به دل ها دمیدند امام زادگان بیا دل به سوی صداقت ببر ز درگاهشان فیض رحمت ببر بیایید و رو سمت عزّت کنید دل از خاکشان غرق رحمت کنید بیایید و با صد امید و ادب خدا را در اینجا عبادت کنید ز خاکِ درِ این تبار شریف همه کسب نور و شرافت کنید شما خادم آل طاها شدید به درگاهشان گر که خدمت کنید وجود شما کربلایی شود اگر قبرشان را زیارت کنید به این پاره های تن فاطمه همه عرضِ عشق و ارادت کنید دل از باغ جنّت همه می برند که اینان همه آل پیغمبرند ** «یاسر»✍ .
. خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایرانِ ما طوبای او بَر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
. (ع) گرفتارم ، تو ما را میشناسی دلِ درد آشنا را ، میشناسی کریمی و کراماتت کثیر است به غمها مبتلا را ، میشناسی به دردِ خود نمی جویم طبیبی تو درمان و دوا را ، میشناسی من از شهرِ جنون آباد عشقم غریبِ شهرِ ما را ، میشناسی شدم آوارهُ کوی تو ای دوست منِ بی در کجا را ، میشناسی به قَصدِ حاجت اینجا میهمانم گدایم من گدا را ، میشناسی همیشه دست و پا گیر شمایم تو این بی دست و پا را میشناسی ندارم ادعایی ، خاک راهم منِ بی اِدعا را ، میشناسی دلَم در کربلا خود ، زائر طوس مُرید کربلا را ، میشناسی ؟ ✍ .
. السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ احساس می کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف این است آرزوی من این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم یک سال می شود که به مشهد نیامدم یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو با جبرئیل های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم قربان این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..،مسیحایِ طوس ماست صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی... من محو در تجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا... گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم ▪️ یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند ✍ .
. بارها با آن که توفیق زیارت داشتم در دل درمانده اما باز حسرت داشتم گرچه عمری من نمک گیر قمم، فرقی نداشت حس من این است در مشهد اقامت داشتم با هم از پرواز می گفتیم روی گنبدت کاش با بچه کبوترها رفاقت داشتم مادرم پیغام داده دست خالی برنگرد مادرم تنها خبر دارد که حاجت داشتم شعر را روی بلیت خود نوشتم، ای عزیز! در ضریح انداختم آنچه بضاعت داشتم باید از هر خادمت کسب حلالیت کنم تا تو را پیدا کنم، هر صبح زحمت داشتم ✍ .
. () ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دارد می روم سمت مقصدی روشن از مسیری که نور می بارد ماهِ احساس و شور این ماه است ماهِ فیض و سرور و مهمانی گاه حال و هوای قم داریم گاه شوقِ شبِ خراسانی یک دهه با کریمه مأنوسیم یک دهه با رئوف هم کاسه غرق لطف و کرامتِ عشقیم دائماً با زيارت خاصه اول ماه را روایت کن با احادیث و شعر و منظومه اهل قم را بشارتی باید.. مژده مژده رسیده معصومه شب میلاد دختر موسی آسمان هم دلش هوایی بود دامن نجمه غرق نور شده خاک از انوار او طلایی بود شد مدینه پر از شعف امشب تو بگو باز کوثر آورده ست نام او فاطمه ست پس حتما نجمه زهرای دیگر آورده ست با وقار و متین و عالمه است ارث زینب به او رسیده، بَلی.. در روایت نوشته اند او را راوی قصه ی غدیرِ علی هر که آورده نامه و حاجت.. ..پیش او، بی جواب و رَد نشده گفته موسی فدای او پدرش چون جوابش نمی شود نشده دختر و خواهر امام است این نورِ چشمی و عمه ی سادات مدح او بر نیامده از ما مدح او آمده به هر آیات آمد و آمد و رسید به قم از گل اَشکش آب قم شد شور قم نه ایران گرفت نور از او.. با حضورش درونِ بیت النور به چه صحن و چه مرقدی دارد به چه ایوان طلای زیبایی رو به رویش علی علی گویم یادِ ایوانْ طلای مولایی دورِ او پُر زِ عالِم و عابد دورِ او چون ستاره می بارد هر که رفته به صحن آئینه گفته که عطر حیدری دارد نام او فاطمه ست حق دارم شعر خود را سوی نجف بکشم تا بگیرم برات از خانوم باید اینجا دوباره صف بکشم ما همیشه رسیده ایم اینجا تا زِ دختر به مادرش برسیم قم شده شهر عش آل رسول تا به زهرای اطهرش برسیم می رسد کار ما به آنجا که تا دخیل ضریح او باشیم یا که در پای پنجره فولاد یادِ مشهد به گفتگو باشیم ما گدایان دختر موسی ما گدایان دست سلطانیم نه به ذی القعده و صفر، اصلاً کل سال عاشق رضا جانیم از کریمه کرامتی داریم از رئوف عرض حاجتی خواهیم ما از این خواهر و برادر هم اربعین یک زیارتی خواهیم قم به حاجات خود رسیده ولی می روم مشهدِ امام رضا تا که امضا کند امام رئوف جان معصومه، برگِ کرببلا .... یک دهه از کرامت و احسان اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم دست من را رسان به ماهِ حسین غیر از این حاجتی نمی خواهم ملتمس بر نگاهِ معصومه ملتمس بر نگاهِ سلطانم شاعرم شاعرِ قم و مشهد بی عبا هم براش میخوانم .
. سلام الله علیها ای نور تو آمیخته با سوره‌ی جان قدر تو شد تفسیر کوثر، نجم، رحمان ای سوره‌های مهربانی در نگاهت آیه به‌ آیه، حرفهایت شرح انسان چشمه به چشمه برکتت جاری است در شهر حس می‌کنم نور تو را، باران به باران آیینه‌باران شد شب ما با حضورت سامان گرفت این شهر، این زلف پریشان تا قبله‌ی هفتم، صراط‌المستقیمی سعی و صفای ما شد از قم تا خراسان تا آمدی، ابلیس شد آواره در شهر این شهر شد باب‌ ولایت، شهر ایمان این شهر با یادت پر از بال فرشته است شد کوچه‌هایش مست بوی «رَوح و ریحان» شهر بدون تو؟ چه تصویر غریبی... هرگز نمی‌خواهم دلم را بی تو، یک آن اذن دخول من به صحن آینه چیست؟ باید که چشم من شود آیینه‌بندان گاهی غریب و خسته می‌آیم کنارت آواره و مسکین، پر از حس غریبان گاهی پر از آهم، پر از شرم گناهم آیینه‌ای محو «شکست»، از سنگ طغیان یک گوشه‌ی اندوه در قعر سکوتم آزاد کن روح مرا از شرّ زندان گردابها بستند صدها سد به رویم ای ساحل آرامشم در اوج طوفان آیینه‌ای را روبرویم میگذاری با یاد مادر می‌شود دل، بیت‌الاحزان عطر مدینه می‌وزد در سینه‌ی من یاد شما در سینه‌ام تا هست مهمان با اشک‌هایم می‌نویسم روی این خاک باشد برای آن مزار، آن راز پنهان وقتی زیارت‌نامه می‌خوانم برایت حسّ برائت دارم از دجال و شیطان وقت زیارت زیر لب با خود بگویم: «باشد قرار بعدی ما باب رضوان با «اشفعی لی» وعده‌گاه تو بهشت است دنیا و اهلش هرچه را باشد، بپیچان!» لکنت شدم... ، اینجا کمیت شعر لنگ است آیینه‌ی یادت دلم را کرده حیران دست مرا بگذار توی دست دعبل من، کودک شعر، اول راه دبستان... می‌خواستم از دوستت دارم بگویم شد مشق من این شعر بی آغاز و پایان این بیت‌هایم حسّ بیت‌النور دارد روح‌القدس! بر شعر من بالی بیفشان ✍ ٩اردی‌بهشت١۴٠۴ .
. السلام علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا *** آفریدند تو را تا که "رضا جان" باشی و خداوند چنین خواست که سلطان باشی قسمت این بود خودت حجّ فقیران باشی به خراسان برسی برکت ایران باشی آبرو داد حریمت به خراسانی ها با تو پر نور شده خانه ی ایرانی ها در امانت همه عالم که امین اللهی هست دلخواه خدا آنچه که تو می خواهی با تو مشهد شده مولا چه زیارتگاهی نه فقط شاه خراسان! که به عالم شاهی ای شهی که همه ی خلق پناهنده ی توست نغمه ی "آمدم ای شاه" برازنده ی توست چون که خورشید شبیه است به خال رویت می شود شمس شموسی لقب دلجویت این عجب نیست که با یک نگه نیکویت روز محشر بشود ضامن ما آهویت هر که شد سائل درگاه تو آقا شده است چشمِ آهو به تو افتاده که زیبا شده است ای که با حیدر کرار تو همنام شدی آمدی مثل علی حامیِ ایتام شدی بس که در زندگی ات آینه ی مام شدی بضعه منّیِ پیغمبرِ اسلام شدی در وجودت چقدر سیرتِ زهرا داری آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری آمدی تا به نگاهی ز همه دل ببری عالم آل محمد تو چه نیکو سیَری علمِ تو داده به آیینِ خدا بال و پری با ولای تو شدم شیعه ی اثنی عشری بیعتِ با تو خدا را زِ دلم کرد رضا شیعه ی هفت امامی نشدم شکرِ خدا از تو کرده است خداوند عجب تکریمی حرمت گشته مهیا به چنین ترسیمی پیش تو راه ندارد به دل ما بیمی غلبه می کند این خاک به هر تحریمی تا به امروز اگر کشور ما پابرجاست علت این است که در سینه ی او صحن رضاست خلقِ عالم به خدا از تو به جز خیر ندید حرمت مثل بهشت است بدون تردید عاشقم رهبرمان را که به صد عشق و امید می رسد محضر تو اولِ هر سال جدید می رسد تا که سخن پیش تو آغاز کند تا که با تو گره از کار وطن باز کند تا بفهمند همه ما کس و کاری داریم ساکنِ کوی رضاییم، چه یاری داریم با شهیدان همگی قول و قراری داریم همه از غیبت مهدی دل زاری داریم العجل مهدی زهرا که اسیر آهیم فرجت را ز غریب الغربا می خواهیم . *** علیه_السلام .