.
#حضرت_زینب
دریا شده،هر قطره به تو رو زده است
ایـوب مقـابل تـو زانـو زده است
ایثار و صداقت و حیا ، حضـرت صبر
در قلـب حسینی تو اردو زده است
#محمدجواد_منوچهری
.
.
#میلاد_حضرت_زینب
هر دختری که دختر زهرا نمیشود
هر بانویی که زینب کبری نمیشود
دار و ندار حضرت حیدر ، مجلّله
جز تو که کسی زینت بابا نمیشود
وصف و مدیحت همه ی خاندانتان
در فهم و عقل ما به خدا جا نمیشود
پرونده ی زمین و زمان زیر دست توست
بی اذن تو که نامه ای امضاء نمیشود
صبر و ادب به پای تو قد خم نموده اند
این واژه ها بدون تو معنا نمیشود
دریا اگر مرکب و گلها قلم شوند
یک شمه ای از فضائلت انشاء نمیشود
عیسی به نام نامیِ تو میدهد شفاء
بیخود مقام او که مسیحا نمیشود
شأن و مقام حضرت مریم ز مِهر توست
بی مِهر تو که بانوی دنیا نمیشود
صدیقه و زکیه و تندیس عفتی
تو گوهر مقدسه ی بحر عصمتی
ای بانویی که اسوه شدی بر ادیب ها
مدح و فضائل تو بُوَد از عجیب ها
با هر خطابه ی تو علی زنده میشود
مبهوت ذوالفقار کلامت خطیب ها
وقتی که با حسین خودت حرف میزنی
پیچیده میشود همه جا عطر سیب ها
ای یادگار فاطمه اولیاء مخدره
زهرا نسب شدی که شوی از نجیب ها
وقتی که نام توست به دارو چه حاجت است
اصلاً نیاز نیست وجود طبیب ها
با نام تو تمامی حاجات ما رواست
ای بهترین تجلی أمن یُجیب ها
طعم خوشی و طعم بلا را چشیده ای
ای مَحرَم تمام فراز و نشیب ها
در ظهر واقعه چقَدَر غصه خورده ای
ای خواهر خمیده ی شیب الخضیب ها
بانو تو را برای حسین آفریده اند
گریه کنِ عزای حسین آفریده اند
ای یادگار فاطمه ، غم پرور حسین
هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
هم پای او شدی و رهایش نکرده ای
حتی میان موج بلا یاور حسین
با رسالت علوی روی دوش توست
با این حساب بوده ای پیغمبر حسین
چشم امید او به نماز شبت بُوَد
روح دعا و کعبه ی نیلوفر حسین
دیدی که نیزه ها همگی حلقه بسته اند
دور ضریح بی کفن پیکر حسین
حتی به روی نِی چقَدَر خوب واضح است
آثار بوسه های تو بر حنجر حسین
در شام و کوفه بودی علمدار قافله
جانم فدای تو و همه ی لشکر حسین
اسلام با حضور تو ریشه دوانده است
عالم از این شهامت تو مات مانده است
زینب اگر نبود که زمزم نداشتیم
از ابر دیده که بارش نم نم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر کعبه ای نبود
باور کنید روح دعا هم نداشتیم
زینب اگر نبود میان کتاب حق
جایی برای سوره ی مریم نداشتیم
زینب اگر نبود جهان کفر محض بود
نامی زِ دین حضرت خاتم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر حیدری نبود
شیر نبرد خط مقدم نداشتیم
زینب اگر نبود علی فاطمه نداشت
آیینه ی نبّی مکرم نداشتیم
زینب اگر نبود کرم زاده ای نبود
مثل حسن کریم دو عالم نداشتیم
زینب اگر نبود به دنباله ی حسین
جایی برای واژه ی جانم نداشتیم
زینب اگر نبود تلاطم نداشتیم
قطعاً برای شور و نوا دم نداشتیم
این حرف آخر است که امشب قلم نوشت
زینب اگر نبود محرم نداشتیم
شاعر : #محمد_فردوسی ✍
#حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
.
..┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
ایام #میلاد_حضرت_زینب
#پایان_مجلس
با چادرش قیامت عظما رقم زده
بانویِ برتری که جهان را بهم زده
در علقمه علم به زمین زَد برادرش
در شام و کوفه اوست که حالا علم زده
با«یاحسین»گفتن خود عشق می کند
او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده
غم های او چو کوه بلند است و اُستوار
با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده
از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده
لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده
زینب عفیفه ایست که در راه عفتش
معجر نداده، بوسه به دست قلم زده
از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او..
در کربلای خونِ خدایش قدم زده!
ای«ملتمس»قیام خدا زنده شد از او،
او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#مدح_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
.
.
#روز_حماسه_و_ایثار_اصفهان
سیصد و هفتاد بیت خونآلود
خبر چه بود، که بوی فراق میآمد؟
حماسه بود که با اشتیاق میآمد
خبر نیامده آتش گرفت نصفجهان
خبر چه بود، که اینقدر داغ میآمد؟
خبر به گوش درختان آخر پاییز
شبیه آه جگرسوز باغ میآمد
درست در خنکای اواخر آبان
صدای سیصد و هفتاد داغ میآمد
سیاه بود شب اصفهان، برای همین
نه یک چراغ که صد چلچراغ میآمد
درازی صف تابوت و دوشها گفتند
قصیدهای که به سبک عراق میآمد
تهِ قصیده کجا بود؟ من نمیدانم
سر قصیده که از چارباغ میآمد
درست سیصد و هفتاد بیت خونآلود
قصیده بود که با این سیاق میآمد..
چه آهها که از این ماجرا به گردون رفت
چه گریهها که از این اتفاق میآمد
دوباره عطر شهیدان در این غزل پیچید
چه بوی دلکشی از این اتاق میآمد
#عباس_شاهزیدی✍
.
.
#امام_زمان
بنگر به چشم مست من، وین ابروی پیوست من، وین چون عروسان جست من، وین نازها بر شست من،دیگر چه آید دست من،!؟ ای یار غائب از نظر!
جانا به جعد و موی تو ! بر طره شب بوی تو ! وان حلقه گیسوی تو! وان تیغ زن ابروی تو! وان نرگس جادوی تو! از خود بده ما را خبر! ای یار غائب از نظر!
جانا به شکر خانه ات، وان گردش پیمانه ات، وان نرگس مستانه ات، وان خط و خال و دانه ات، وان چشم پر افسانه ات بر ما شبی بنما گذر، ای یار غائب از نظر!
من عاشقی دیوانه ام، از خویشتن بیگانه ام، بر شمع تو پروانه ام، بهر تو در میخانه ام آتش مزن کاشانه ام، با آن نگاه پر شرر، ای یار غائب از نظر!
خواهم پی دیدار تو، بهر گل رخسار تو، وان نرگس بیمار تو، افتم هزاران بار تو، بر پای مهماندار تو، گیرم سپس تنگت ببر! ای یار غائب از نظر!
رفتی و من مجنون شدم، بر بوی تو هامون شدم ، از داغ تو جیحون شدم وز عشق تو در خون شدم، از من چه می خواهی دگر! ای یار غائب از نظر!
شاها غبارت می شوم، فرما نگذارت می شوم، قوش شکارت می شوم ،چون جان نثارت می شوم، آخر به کارت می شوم، بی من مگردانی مقر!ای یار غائب از نظر!
ای جان من وی روح من! ای کشتی و ای نوح من! ای سینه مشروح من! بهر دل مجروح من! باز آی دیگر از سفر! ای یار غائب از نظر!
ای جان من جان شما، این سر به قربان شما، من خود به دوران شما، مردم زهجران شما، دستم به دامان شما، خونم ریزی بی ثمر،ای یار غائب از نظر!
هر شب زشوق روی او، مدهوش رنگ و بوی او، مست کف مینوی او، افتاده ام در کوی او، سر می نهم بر جوی او، تا ماه من آید بدر،ای یار غائب از نظر!
ای رای عالم رای تو، وز طبع کار افزای تو، صدر گیتی جای تو، وی بر فلک ماوای تو، همت والای تو،
انجم به گردون مستقر، ای یار غائب از نظر!
شاها وفادار توام، سرخیل و سالار توام، در بزم می یار توام، در رزم سردار توام، سلطان دربار توام، هم تاج دارم هم تبر،ای یار غائب از نظر!
ای از عدم بیرون شده، وز چندها بیچون شده، در ربع ما مسکون شده، در مصر جان ذوالنون شده، وانگه سوی فیلون شده، تا قوم را یابی مفر، ای یار غائب از نظر!
ای جلوه طاووس من! ای عشق جالینوس من! ای نام تو ناقوس من! خامُش نکن فانوس من! وز طاق میناوس من ! قرصی بیاوراز قمر!ای یار غائب از نظر!
شادان بزی از بخت خود وز طالع خوش وختِ خود، ایمن نشین بر تخت خود، وز دشمن سر سخت خود، بر رزمگه بر رخت خود، ای پادشاه بحرو بر! ای یار غائب از نظر!
شاها بحق ساغرت، وان جامهای پر زرت، وان رخت سیمین در برت، وان طاوسان محشرت، از ما
مپوشان منظرت، وز ما مگیر این شور و شر! ای یار غائب از نظر!
ای عرش در پیراهنت! دست فلک بر دامنت! ای روح عالم در تنت! در قلب گیتی مسکنت! وز گوهر و از معدنت، این خود حدیث مختصر، ای یار غائب از نظر!
ای چرخ را چنبر زده! خورشید را بر سر زده! بر بت شکن آذر زده! نمرود را شهپر زده! بر مدعی تسخر زده! بر خصم دون یابی ظفر! ای یار غائب از نظر!
ای روی تو برهان من، وی حجت تو جان من، ای نور تو تابان من، وی لقمه ات بر خوان من، آخر بگو
سلطان من، کی می رسی با کر و فر! ای یار غائب از نظر!
بنگر شها روی زمین، با آن نگاه نازنین، از لاله و از یاسمین، از ظلم و جور و کفر و کین، از هند و ری
تا روم و چین، عالم به راهت منتظر! ای یار غائب از نظر!
شاها درخت دین تویی! پیوند ماء و تین تویی! درسینه سینین تویی، زیتون تویی و تین تویی! مقصود زین آیین تویی! ور شد زمین زیر و زبر، ای یار غائب از نظر!
ای شه سلامت می کنم، گردون به نامت می کنم، صاحب مقامت می کنم، ماه تمامت می کنم، وین می به جامت می کنم، آیی به بزم ما اگر، ای یار غائب از نظر!
روی تو دیدم جان شدم، وز صنع تو حیران شدم، از نرگست گریان شدم، وز پسته ات خندان شدم، آنگه سوی دکان شدم، از بحر حلوا و شکر، ای یار غائب از نظر!
تمثال شاهی را ببین! خورشید جاهی را ببین! نور الهی را ببین، سر کماهی را ببین، هم گاو و ماهی را ببین، بر تخت او بنهاده سر، ای یار غائب از نظر!
از نزد من محزون مرو! ای ماه من بیرون مرو!با این دو چشم خون مرو! وز کوچه خود افزون مرو! نزد
رقیب دون مرو! زین شحنه گان پرده در! ای یار غائب از نظر!
ساقی نگه کن جام من! وین جان بی آرام من! مطرب رواکن کام من! تا قرعه افتد نام من! وی شه بده انعام من! با آن دهان پر گهر! ای یار غائب از نظر!
ای پادشاه جم بیا! وی قبله اعظم بیا! ای صاحب خاتم بیا! ای منجی عالم بیا! ای وارث آدم بیا! وی زاده خیرالبشر! ای یار غائب از نظر!
ای نور من وی نار من! ای آتشین رخسار من! ای دلبر عیار من !در خانه خمار من! آخر چه کردی کار
من! وان وعده های بی ثمر، ای یار غائب از نظر!
مرحوم #احمد_عزیزی✍
.
ولادت, مدح و منقبت
#حضرت_زینب
#غزل
#مشفق_کاشانی✍
وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
...................................
شبی كه مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
هزار رود نواگر ز كوثر و تسنیم
روان به خانهٔ زهرا، به بوی زینب بود
هزار چشمۀ خورشید، از كرانۀ شب
دمیده از دل مهتاب و چشم كوكب بود
شكوفهبار لب مرتضی به باغ دعا
ستارهریز دم مصطفی، به یا رب بود
شراب نور ز خمخانۀ سحر، جوشید
كه جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود
اگرچه «زینِ اَب» او را نهاد نام، رسول
خدای داند، كاو زینت «اُم و اَب» بود...
#میلاد_حضرت_زینب
.
.
#میلاد_حضرت_زینب سلام اللّه علیها
#ترکیب_بند
سبزترینهایِ سرودم تویی
سرخترینهایِ شعارِ منی
رمزِ طلاییِ رسیدن به عشق
همدم و همرازِ نگارِ منی
آمدی و خنده به لبها شکفت
دل غزلِ شادیِ دنیا شِنفت
گریهیِ بیتابیِ چشمِ تو گفت
نیست قراری و قرارِ منی
دست به دستِ همه قنداق شد
از تبِ تو فاطمه هم داغ شد
شد عسلین کامِ تو وقتی غزل
در بغلت زد که تو یارِ منی
قندِ دلت را نگهش آب کرد
بازویِ حق بهرِ تنت تاب کرد
آبِ وضو اشک و به تکبیرِ عشق
گفت حسین دار و ندارِ منی
از غمِ ارباب به تاب و تبی
مونسِ او هر سحر و هر شبی
خندهات از روزِ اَزل دلبریست
وقفِ حسین ابنِ علی زینبی
آمدهای یکتنه غوغا کنی
دست نَه پَر سویِ حسین وا کنی
آمدهای عاشقیِ ناب در
جادّهیِ عشق هویدا کنی
عشقِ تو از جنسِ دل و بندگیست
چشمهیِ عرفانیِ آزادگیست
زندگی از دیدِ تو آن زندگیست
که سر وُ جان در رَهش اهدا کنی
جنّتِ تو خامسِ آلِ عباست
عصمتَت ارثیهیِ خیرالنّساست
حُرمتِ افلاکیِ اهلِ کسا
بر اثرِ صبر تو پیدا کنی
دخترِ شیری و دلِ شیر را
کوفه و شام و غل و زنجیر را
خُرد و جوان مرد و زن و پیر با
قصّهیِ ایثار تو شیدا کنی
ای جبروتی زِ وفا در هُبوط
وِی ملکوتِ غم و صبر و سکوت
یافت فقط شاه مقامت که گفت
یادِ منم باش به وقتِ قنوت
شب به تمنّایِ نمازِ شبَت
روز در اندیشهیِ ذکرِ لبَت
هر شب و هر روز خدا ثبت کرد
زمزمه و نالهیِ یارب ربَت
اَلقرض امروز از آن روزهاست
که همه جا صحبت و حرف از خداست
آیِنهیِ مادرِ گلها تویی
زانویِ احساس پُلِ مَرکبَت
صاحبِ نطق و مثلِ حیدری
تو بدلِ بی بدلِ مادری
وصل به شهد و عسلِ کوثری
ای خَلفِ فاطمه در مرتبت
حسرتِ ایّوبِ نبی صبرِ تو
چشمهیِ جوشانِ ولی ابرِ تو
آیهای از روضهیِ کربوبلاست
هر نفس و هر دم و تاب و تبت
آیِنهیِ ماهِ کبودِ حرم
نایِ نی و آتش و دود و وَرم
فاطمیه آمد و آهسته گفت
زیرِ لب آرام بگو مادرم
مولِدِ اشک است نگه تر کنید
چشمِ پر از بار سبکتر کنید
مثلِ غریب از گلِ اَمَّنیُجیب
مَرهمی آمادهیِ بستر کنید
بسترِ اُمّیدِ علیکَالسّلام
دار و ندارِ دلِ خونِ امام
پهن شده فکرِ درِ سوخته
خاطرهیِ میخ وَ مادر کنید
سرخ شده میخ به رنگِ غروب
تلخ شده قصّه وُ سنگی قلوب
چادرِ خاکی به رویِ یاسِ خَم
ناله برایِ غمِ حیدر کنید
صورتِ این طفل به دیوار وای
چشمِ جوان مادرمان تار وای
فکرِ رَهِ وا شدنِ قفلِ این
لعلِ غم و بغضِ برادر کنید
فاطمیه آمده بانو مدد
روزیِ اشک از نگهت میرسد
بر نظرم در شبِ میلادِ اشک
قطرهای از کوهِ غمت میرسد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی✍
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مدح
#غزل
بسکه بر «ألله» با قدرت توکل میکند
پیش پایش کوه احساس تزلزل میکند
ماه کنج چادرش آرام میگیرد پناه
بر لبش لبخندی از دلدادگی گل میکند
رونمایی کرده از نام دلارایَش پدر
میرسد هر کس به توصیفش تأمل میکند
زینب(س) است و لحظهٔ تفسیر ایثارش مدام
«عقل» کم می آورد؛ فکرِ تکامل میکند
«صبر» پای مکتبش حاضر شده ست و باز هم
پیش از وارد شدن قدری تعلل میکند
دختر کعبه قنوتش فرق دارد با همه
دستهایش را برای بندگی پل میکند
حضرت أم البنین(س) بعد از خدا و فاطمه(س)
در تمام کارها بر او توسل میکند
وای بر آنکه به او دل داده اما سالهاست
در فدایی اش شدن دارد تغافل میکند
خواندمش أمّ المصائب! در کنار این لقب
معنیِ غم! غصه و ماتم تنزّل میکند
این دل بیچاره یک عمر است حسّ غربتِ
دوری از صحن و سرایش را تحمل میکند!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
چه خوب شد که ذکر دل ، علی علی است روز و شب
پناه اول آخرم ، فاطمه شد به لطف رب
چه خوب شد که گشته ام غلام قنبر کسی
که عالم از شجاعتش ، هنوز مانده در عجب
فراری اُحُد کجا ، دلاور احُد کجا
کجاست شان مصطفی ، نایب عافیت طلب
امان از آن که حُرمت ِ امین وحی را شکست
کشیده دین چه ها ازین ، خلیفه های بی ادب
به زیر دین ِ حضرت خدیجه ایم و فاطمه
اگر علی علی علی ، نشسته است روی لب
بناز شیعه تا ابد ، به دین آسمانی ات
سهم کدام مکتبی ، شده عقیله العرب
چه همتی ، چه غیرتی ،چه کرده است پای دین
فاطمه ی کرببلا ، زینب صبر آفرین
سلام ای عقیله ی ، تمامی زمانه ها
کسی نداشت مثل تو ، ز فاطمه نشانه ها
تو بی معلم عالمه ، فهیمه ای و فاضله
تو جاودنه گوهری ، در یم بی کرانه ها
نشانده کوه غیرتت ، وقار و صبر و هیبتت
حماسه ی حسین را ، به صدر جادوانه ها
تو دست بسته بسته ای ، دست بنی امیه را
حریف عزم راسخت ، نمی شود بهانه ها
چه گویم از کرامتت ، سرم فدای قدرتت
تو روضه ات بهشت را ، می آورد به خانه ها
سلام سایه ی سر و ، ملیکه ی حسینیان
سلام مطمئن ترین، پناه آخر الزمان
در آسمان عاشقی ، تو سرترین ستاره ای
سرآمد حسینیان ، میان هر هزاره ای
زمین و آسمان همه ، فدای آن خدای که
نکرد خلق غیر تو ، فاطمه ی دوباره ای
توسلی به حضرت ِ خطیبه ی فدک نما
بهم بریز کوفه را ، فقط به یک اشاره ای
علی حسین مجتبی ، فاطمه و محمدی
برای جمع پنج تن ، فقط تو استعاره ای
خطبه شام و کوفه ات ، شبیه خطبه فدک
نهیب زد سر ِ ستم :" هنوز هیچ کاره ای"
بت شکنی و دخترِ بت شکن مدینه ای
شیر زنی و دختر ِشیر زن مدینه ای
حماسه های حیدری، نشسته در کلام تو
به ظلم پشت پا زده ، فاطمه مرام تو
همیشه بهر یاورش ، امام می کند دعا
بود ولی ملتمس ِ دعای تو امام تو
به غیر چاره نفر ، خدا به کس نمی دهد
اجازه ورود را ، به کعبه ی مقام تو
تو قبله ی فضیلتی ،تو منتهای عزتی
بلند می شود حسین ، ز جا به احترام تو
گفته خدا تو زینت ِ شیر دلاور منی
مادر حیدری تو ، فخر کُنَد به نام تو
معجزه مانده عاجز از ، نامگره گشای تو
کار مسیح می کند ،بنده ی بنده های تو
تویی که حسرت همه ، ملائک است خدمتت
تهمت و سنگ و کعب نی ، نبود حق عصمتت
رواست کل سال ما ، محرم و صفر شود
گرفته جان شیعه را ، مصیبت اسارتت
مطهره ترین چرا ، تو را زدند با وضو
کاش نداشت نام دین ، قصه ی هتک حرمتت
کوری چشم حرمله ، فاتح شام و کوفه ای
معجر پاره پاره ات ،نکرد کم ز عزتت
تو در میان سلسله ، بخوان نشسته نافله
بخوان که باز هم خدا ، فخر کند به خلقتت
شکست پیش چشم تو ، غرور نازدانه ها
چه قدر داده غصه ی ، حرم تو را خجالتت
خدای صبر با دلت ، چه کرده اند شامیان
که بی رقیه روز و شب ، مرگ شده است حاجتت
تو از زمانه دیده ای ، چه غیر داغ پشت داغ
بگو که جز تو این همه ،کشیده است از فراق ؟!
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
سحر است و دمیده دولت عشق
نوبتی باشد است نوبت عشق
کوه می لرزد از اُبُهَت عشق
می نویسم به نام "حضرت عشق"
ما همه عاشقیم و شیداییم
همه مجنون عشق لیلاییم
عرش خوشبو شده است با کرمت
می چکد عطر مریم از قدمت
قُدسیان مات ذات محترمت
عرشیانند خادم و حشمت
آمده سوره ی وفا،"زینب"
السلام ای عقیله یا زینب
بال جبریل بالِش سر توست
کوچه باغ بهشت معبر توست
ظلمت شب نخی ز معجر توست
شاه کرببلا برادر توست
ما همه نوکر حسین تواییم
تا قیامت به زیر دِین تواییم
نوکری تو کار نوکرها
ای همه اعتبار نوکرها
مایه ی افتخار نوکرها
حرمِ تو قرارِ نوکرها
شرزه شیرانِ دشت ایرانیم
دشمنت را ز شام می رانیم
ما همه ریزخوار خوانِ حرم
لاله ی سرخ بوستان حرم
تنمان فرشِ آستان حرم
لقبِ ما:"مدافعان حرم"
از عدوی تو کشته می سازیم
و از این کشته پُشته می سازیم
مقتدای نماز من زینب
خواهر شاه بی کفن زینب
"فاطمه،حیدر و حسن..،زینب
یک تنه کلِّ پنج تن زینب"
تو صدای رسای قرآنی
تو تجلّی روحِ ایمانی
ای کران تا کرانه ی کوثر
آیه ی دخترانه ی کوثر
غزل عاشقانه ی کوثر
روشنی بخش خانه ی کوثر
پای مادر چقدر غم خوردی
مثل یاس مدینه پژمردی
نقشه ای شوم،روزگار،کشید
ناگهان ابر تیره گون بارید
باد پائیزی مدینه وزید
دست ظلمت ستاره ای را چید
کاش می شد همیشه مدح سرود
ختم شعرم شروع روضه نبود
رُخ آئینه تا مُکَدَّر شد
روزگارِ خوش علی سر شد
حرف مسمار و آتش و در شد
پیش چشم تو یاس پرپر شد
کهکشان سوخت تا دمِ خانه
آتش افتاد روی پروانه
تا در افتاد پیکرش افتاد
وسط خانه حیدرش افتاد
رد مسمار بر پرش افتاد
صدف افتاد،گوهرش افتاد
آه!اهل سقیفه بد کردند
چادرش را چرا لگد کردند
#بردیا_محمدی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
به نام زینت مولا، به نام سیده زینب
شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب
به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران
خدا زد استقامت را به نام سیده زینب
نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها
که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب
فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما
قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب
ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی
که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب
نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر
بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب
پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد
کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد
به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب
غلامم من ، غلامم من ، غلام همت زینب
به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت
به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب
نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو
شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب
امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی
که دارد یادگاری در ، جهان چون حضرت زینب
چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا
بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب
هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها
نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب
الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد
بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد
حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد
چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد
الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند
اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد
تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که
کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد
چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی
که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد
زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که
چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد
به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را
همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد
اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر
به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر
سلام ای حضرت ریحانه ی ریحانه ی طه
سلام ای قدر بسیارت ، فراتر از معماها
سلام ای مَحرم ِ درد دل عباس و قاسم ها
ز مادر با محبت تر ، برای پور لیلا ها
که پای قول خود مانده است مثل تو در این عالم؟
که پای اعتقاد خود ، چنین زد دل به دریاها
تو با فرعون شامی کرده ای کاری که تا محشر
بُوَد بالاتر از درک ِ همه هارون و موسی ها
سلام ای آخر آزادگی ، دریای آزادی
ذلیل عزم تو بانو ، اگر ها گشت و اماها
به تو رو میزنم هر وقت ، دلتنگ نجف هستم
که دختر جور دیگر قرب دارد پیش ِ باباها
دو عالم بر علی نازد ، علی نازد بر این دختر
ندیدم زینبی تر از ، امیرالمومنین حیدر
علی با چادر زهرا ، چه غوغایی ، چه تصویری
حسین بن علی دارد ، عجب همشیره ی شیری
من از آن خطبه هایی که ، عقیله خواند فهمیدم
حریف حرف حق هرگز ، نخواهد گشت شمشیری
زنی با دست بسته کرد مشت حیله ها را رو
زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری
به هر جمله که می گوید ، به روی منبر محمل
ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری
زنان کوفه این بانو ، که قرآن یادتان داده
نباشد حق الطافش ، به قرآن سنگ تکفیری
بریز ای چوب محمل اشک خون با آسمانی ها
نشد خواهر کُنَد بهر برادر گریه ی سیری
حسینش رفت در عالم ، چه آمد بر سرش یا رب
نمی شد باور ام حبیبه ، این بُوَد زینب
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
فرازی از یک #ترجیع_بند
ای ز دیدارِ رُخَت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشت
از جمالت دل صدّیقۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجب
که شد از نور تواَش مطلع و منظر روشن
تیرگی نیست در آن سینه که مهر تو در اوست
که ز مهر تو شده سینۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفت
وز تماشای تو شد خاطر شبّر روشن
آیت لطف خدایی و به هر دل تابی
گر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شد
که ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
«زیب اب» نام گرفتی و مرا فخر این بس
که شد از نام دلارای تو دفتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
تربیت یافتۀ دامن زهرایی تو
زینت قامت دین، زیور رخسار شرف
مظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علی
خانۀ فاطمه را شمع دلارایی تو...
عبرتآموز زنانی به حجاب و به وقار
برتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست به خاک قدمت بوسه از آنک
غنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهند
که گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشد
مادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
#حمید_سبزواری
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
گمان کن که با کعبه همسایه ای
پی حفظ چندین هزار آیه ای
و حتی اگر غرق سرمایه ای
بدان بی علی پست و بی مایه ای
خود کعبه هم می رود صبح و شام
به دیدار حیدر علیه السلام
علی نزد حق است و حق با علیست
مسیر الی الله تنها علیست
مپرس از چه ذکر لب ما علیست
عبادت همین گفتن یا علیست
اگر که خدا خواندن او بد است
بشر خواندنش کفر صد در صد است
همیشه خدا بود هم صحبتش
به محراب خم شد فقط قامتش
خدا نیز در پاسخ طاعتش
به او دختری داد شد زینتش
ندیده فلک اینچنین دختری
که بر خلق عالم کند سروری
از افلاک تا خاک پرواز کرد
برای برادر کمی ناز کرد
در آغوش او چشم را باز کرد
سپس پرده برداری از راز کرد
چنین گفت چشمش به ماه منیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
نگاهش دوای تب پنج تن
حضورش چراغ شب پنج تن
چه بنویسم از کوکب پنج تن
شده قبله ام زینب پنج تن
به طغیان کشانده جنون مرا
به پایش بریزید خون مرا
چه خوب است امشب خدا خواستن
طلا نه دل مبتلا خواستن
هر آنچه که خوب است را خواستن
خلاصه فقط کربلا خواستن
تمام سحر ذکر یا رب بگو
همه حاجتت را به زینب بگو
چنان مادرش عالمه زینب است
به بیت علی قائمه زینب است
به غم های او خاتمه زینب است
پس از فاطمه، فاطمه زینب است
زمان دعا نوحه دم داده ام
خدا را به زینب قسم داده ام
چو با او کسی همنشین می شود
یکی از بزرگان دین می شود
یکی مثل ام البنین می شود
که روزی قمر آفرین می شود
به ام البنین مرحمت کرده است
ابالفضل را تربیت کرده است
اباالفضل حالا هوادار اوست
اباالفضل ماه شب تار اوست
ابالفضل امروز علمدار اوست
و کار دفاع از حرم کار اوست
خوشا آنکه او انتخابش کند
فدایی زینب خطابش کند
#علی_ذوالقدر
دوبیتی
ای کاش که در خدمت زینب باشیم
گریان غم و محنت زینب باشیم
یک شب حرم رقیه جان باشیم و...
یک شب حرم حضرت زینب باشیم
#سید_مجتبی_شجاع
#ولادت_حضرت_زینب_س
دوبیتی
دل آمده در كرب و بلا رو بزند
در گوشه ى خيمه گاه هوهو بزند
فرمان حسين است به سردارانش
زينب آمد، سپاه زانو بزند
#کرامت_نعمت_زاده
#ولادت_حضرت_زینب_س
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را
چرا که بوده ظهور دوبارهاش زینب
لباس عزت شیعه قیام کرب و بلاست
که بودهاست تمام قوارهاش زینب
چه کاخها که بنا کردهاند اهلستم
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هر آینه باشد سوارهاش زینب
به خطبهاش زده آتش به کاخ کوفه و شام
سلاح اوست دم پرشرارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هر منارهاش؛ زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب
حسین کشتی دریای درد و داغ که شد
دوباره با دل خون شد کنارهاش زینب
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهاست چارهاش زینب
چرا که در همهی عمر غوطهور در خون
نکرده بوده دمی هم نظارهاش زینب
#مجتبی_خرسندی
#ولادت_حضرت_زینب_س
عالم جان در تحیّر از مقام زینب است
جان عالم در تعشّق مست جام زینب است
زیب جدّ و زین امّ و زینت اب بود، عجب !
این جمال و جلوه از حسن تمام زینب است
خط سرخی که شهادت زد رقم در کربلا
هم ثبوتش هم ثباتش با پیام زینب است
گر درخت دین ز خون بالنده گشت و سرخ رنگ
سبزی آن نیز مدیون مدام زینب است
آن حماسه کز حسین بن علی آمد پدید
حیّ وی احیای وی عین مرام زینب است
وقعه ی بی مثل عاشورا که هیچش نی مثال
تیغ براّنش به هر جا ،از نیام زینب است
نای او از نینوا چون نی نواها داد سر
نینوا زنده ز نای چون حُسام زینب است
زن مگو این قهرمان بانوی دشت عشق را
کربلا قائم اگر شد از قوام زینب است
درس صبر و استقامت داد بر زین العباد
گرچه آن حضرت به رتبت خود امام زینب است
حرمت او فرض اولی بود بر هر خاص و عام
عرشی و فرشی به قید احترام زینب است
راه او راه حسین و راح روح وی حسین
بی حسینش بس حلالی که حرام زینب است !
نه حسین تکرار می گردد نه زینب خلقتش
ما خلق عبد حسین است و غلام زینب است
برتر از شمشیر زن بود این عقیله شیر زن
تالی نهج علی مغز کلام زینب است
کوفه را در همشکست همچو قیامت قامتش
کوفیان را آن قیامت از قیام زینب است
انهدامپایه ی کاخ ستم در شام شوم
دشمن همچون دوست می داند ز شام زینب است
همچو دریا موج خیز و همچو کوهی در سکوت
آن صلات فکرتش بود این صیام زینب است
آن چه از فرط غم و حسرت به تقدیر زمان
یک نفس شیرین نشد در عمر، کام زینب است
آن که در هر گام و هر هنگام، همگام حسین
استوار و ثابت و نستوه گام زینب است
آن مه گردون که بر بالین شب راحت نخفت
کربلا تا شام چشم لاینام زینب است
شد رقیه کاروان عشق را بانک جرس
همره و هم ناله و در التزام زینب است
کودکی که مایه ی رسوایی ظُلّام شد
دختری که حشمتش چون احتشام زینب است
زینب این سان بلبل دستان سرایی پرورید
نغمه پردازی که شب بیدارِ شام زینب است
مرگ او خود فصل دیگر از پیامش بود و بس
بر لبش نام حسین حُسن ختام زینب است
تا خدا در ملکت هستی خدایی می کند
هم پیامش جاودان هم زنده نام زینب است
این چکامه کز (حسن) باشد به سان برگ سبز
قطره ای قطمیر از بحر مقام زینب است
#حسن_نورمحمدی_خیاوی
#ولادت_حضرت_زینب_س
دوبیتی
این ماه که با زینت و زین آمده است
با جلوه ی نور نیرین آمده است
با گریه ی اول ولادت، زینب
می گفت شریکة الحسین آمده است
▪️
آن شب که گُل علی، تبسّم می کرد
چون بلبل شوریده ترّنم می کرد
آیینه ی ایثار و فداکاری را
در چشم حسین خود تجسّم می کرد
#سید_هاشم_وفایی
#ولادت_حضرت_زینب_س
السلام ای دختر سلطان دین
السلام ای زینت عرش برین
السلام ای تالی خیرالنسا
السلام ای جلوه ی اهل کسا
السلام ای دختر حبل المتین
وارث حلم امیرالمؤمنین
السلام ای بانوی مردآفرین
گفته بر صبرت خدایت آفرین
رخصتی ده تا بگویم شرح تو
فرصتی ده تا بگویم مدح تو
مدح تو فوق بیان و درک ماست
مدح تو کار خدای ماسواست
ای امیر المؤمنین حیران تو
حضرت روح الامین دربان تو
انبیا و اولیا پابست تو
گریه ی ماه محرم دست تو
عالم و آدم گدای خوان تو
ما همه شرمنده ی احسان تو
ای سراپا عصمت و عز و وقار
حضرت صدیقه را آئینه دار
ای فدای ذکر یارب یاربت
ای ملائک عاشق اشک شبت
از تو خواهش می کند خون خدا
در نماز شب کنی او را دعا
ذوالفقار حیدری در کام تو
کوفه با تیغ سخن شد رام تو
تو حسین بن علی را یاوری
کشتی نوح خدا را لنگری
ای که نامت ذکر هر روز و شب است
ای خدا فرموده نامت زینب است
ای فدای نام تو عالم همه
تو حسینی یا حسن یا فاطمه
بعد زهرا بر زنان سرور تویی
بر حسین بن علی مادر تویی
بعد زهرا دیده ای رنج و محن
گریه کردی بهر مادر چون حسن
بعد زهرا دیده ای شق القمر
بسته ای با معجرت فرق پدر
بعد زهرا دیده ای داغ پدر
بعد زهرا دیده ای لخت جگر
بعد مادر دیده ای رنج و بلا
با برادر بوده ای کرب و بلا
پیکر صد چاک اکبر دیده ای
ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای
دیده ای خون خدا مضطر شده
دیده ای سبط نبی بی سر شده
آمدی از خیمه ها با چشم زار
زینبا کردی عبور از نیزه زار
آمدی در قتلگه با اشک و آه
دیده ای تو پیکر صد چاک شاه
با دلی آرام و قلبی استوار
دست بردی بر تن خونین یار
لب گشودی کای خدایا کن قبول
این قلیل قربانی از آل رسول
#محمد_رستمی
#ولادت_حضرت_زینب_س
.
ایام #میلاد_حضرت_زینب
...تو کیستی؟ که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
تویی جگرگوشه ی آل کسا
به درک تو عقلِ رسا، نارسا...
چشم علی محو تماشای تو
به جای پای فاطمه پای تو...
تو بودهای سنگ صبور همه
تو بردهای فیض حضور همه...
دفاع تو، صبر تو، احساس تو
حسین تو، حسن تو، عباس تو...
روی تو حسرتِ دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتّی به خواب
خاک رهت به عرش پهلو زده
پیش قدِ تو سرو زانو زده...
مدرسه ی تو دامن فاطمه
معلّمی ندیده و عالمه
صدای تو دل از علی میبرد
ناز تو را فاطمه هم میخرد
فاطمه فخر مصطفی بر همه
از تو ولی، فخرکنان فاطمه...
نیست فلک به قدر، هم پایهات
ندیده همسایه ی تو سایهات
عمه ی ساداتی و زینِ اَبی
عقیله ی هاشمیان زینبی
لبت «یکی گوی» دو تا نگفته
هرچه شنیده جز خدا نگفته
ولادتت ولادت گریه بود
گریه ی تو شهادت گریه بود
ای تو، به هر غمی امید حسین
کشته ی عشقی و شهید حسین
تو روح صوم و معنی صلاتی
تو ساحل سفینه ی نجاتی...
نام شما هر دو به دنبال هم
آینه ی همید و تمثال هم
معنی اگر ز خالق و رب یکیست
نام حسین و نام زینب یکیست...
#استاد_علی_انسانی✍
#ولادت_حضرت_زینب
.
.
#میلاد_حضرت_زینب
تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها
************
السلام ای دخترِ والا مقامِ فاطمه
زینب ای آیینه دارِ صبح و شامِ فاطمه
جلوه کرده در وجودِ تو تمامِ فاطمه
آمدی دنیا و دنیا شد به کامِ فاطمه
گرچه ای بانو تو سر تا پا شبیهِ مادری
در زمین و آسمان زینت برای حیدری
جمعِ زهرا و علی ، بالاتر از باور تویی
وارثِ حجب و حیا و عصمتِ مادر تویی
کوهِ صبری که بُوَد از کوه محکم تر تویی
زینتِ حق حیدر است و زینتِ حیدر تویی
نامِ زیبای تو را خالق معین کرده است
با تو یا زینب ، ولایت را مزیّن کرده است
کیستی بانو؟ تویی جمعِ صفاتِ پنج تن
در شجاعت چون حسین و در کرامت چون حسن
دیده ی تاریخ مثل تو ندیده شیر زن
کفر می لرزد به خود هر گاه می گویی سخن
هر زمان مثلِ علی تفسیر قرآن می کنی
با کلامت نامسلمان را مسلمان می کنی
دفترِ عمرِ تو غرقِ عشق باشد خط به خط
هر زمان حرفِ فداکاری است می آیی وسط
بارها و بارها در وصفِ تو گفتم غلط
چون که اوصافِ تو را معصوم می فهمد فقط
انبیا و اولیا را برده صبرت زیرِ دین
ما کجا و مدح تو! مدحِ تو باشد با حسین
ثبت گشته مدحِ تو در متنِ دیوانِ حسین
آمدی دنیا که باشی روح و ریحانِ حسین
روز اول تا رسیدی روی دامانِ حسین
رازِ لبخندِ تو را فهمید چشمانِ حسین
بینِ آغوشِ حسینت چشم هایت باز شد
از همان دم عاشقی بینِ شما آغاز شد
با نگاهت قول دادی تا که باشی یاورش
عهد بستی با حسینت تا شوی پیغمبرش
نذر کردی تا شوی پروانه ای دورِ سرش
هم که بعد از فاطمه باید تو باشی مادرش
کربلایی شد دلم با اشک می گیرم وضو
یادم آمد از وداع و بوسه ی زیر گلو
یادم آمد جای مادر بوسه بر حنجر زدی
یا که در گودال بر او مادرانه سر زدی
ناله ها با دیدن آن لاله ی پرپر زدی
رو به یثرب حرف هایی را به پیغمبر زدی
یا رسول الله، یا جَدّا ، حسینت را ببین
زینتِ دوش تو افتاده رها روی زمین
**********************
#رضا_یزدی_اصل✍
#مربع_ترکیب
.
السلام علیڪ یا زینب کبری
به احتــرامِ شــکوهِ همـیشه کامل تو
سزد که سجده کند کوه در مقابلِ تو
قسم به غیرتِ دریادلان یقیــن دارم
فراتر از دلِ دریاست وسـعتِ دل تو
تمامِ زینت هفت آسمان به نامِ علی
و هست زینت نامِ علے فــضائل تو
بلند مرتبه هستے و از عجایب نیست
اگر که بوسه زند آسمان به محملِ تو
تو آفریده شدے تا که زینِ اب باشی
صفات حیـدرِ کرار گشتــه شاملِ تو
امام هم به تو گفته است التماسِ دعا
چه دیده بود حسین از تو و نوافلِ تو
تو دست بسته شکستے غرورِ دشمن را
اسیرِ عشــق ، امیران شــدند سائلِ تو
اگرچه امِّ مصائب شــدے در اوجِ بلا
اگرچه با غمِ ایام شــد عجین گِل تو....َ
جمیل گشت به چشــم تو هر بلا زیرا
هر آنچه میلِ خدا بوده گشته مایلِ تو
به گوشه چشم تو از کف دهم دل و جان را
نگاه کن که شــوم خاکِ پای بیدلِ تو
قبول کن تو مــرا چون مدافعان حرم
بگیر جان مــرا گرچه نیست قابل تو
********************
#رضا_یزدی_اصل
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#غزل_مدح
.
#مدح_حضرت_زینب
فاطمه ترین
سلام چشمه ي بقا ، سلام فخر اوليا
سلام نجمة السما ، سلام مرد كربلا
سلام فاطمه ترين ، مليكه عرش برين
دست خدادرآستين،سلام اُخت ُ الشهدا
سلام بي بيِ گلم ، بهانه ی توسلم
مهرتودرآب وگلم سجده به خاك تو روا
بنام نامي ولي ، به ذوالفقارسيقلي
قسم به حضرت علي تويي قدرتويي قضا
كفيله اي كامله اي ، وجيهه اي فاضله اي
تودرد راحوصله اي به غصه داده اي شفا
سيدة الـعقائلي ، رفيعة المـنازلي
مُحلِل المسائلي ، دقيق مثل مرتضي
شجاع وبي واهمهاي تو عرش را قائمهاي
ادامه ی فاطمه اي ، شفيعه روز جزا
رَضيعة ُ الولايتي ، مليكه ی قيامتي
چوكوه پرصلابتي وصف تو كار انبيا
بليغه ای،فصيحه ای، عليمه ای، فهيمه ای
حكيمه ای ،كريمه ای ، اَجَلّ ِ نعمت خدا
وقار در كمال تو ، جلال در جمال تو
شكوه بي زوال تو ، نميرسي به انتها
نائبةُ الامامي و ، واجب الاحترامي و
تيغه ي در نيامي و ، صِـدرنشين انّما
وَليدَة الفِـصاحتي ، اصیل و با درایتی
چه ساحتي مساحتي ، شبيه ام النجبا
شريكة الشَهيدي و...درعشق روسفيدي و...
جميل ، هرچه ديدي و ... و البلا ُٕ لِلوَلا
چه كوثري چه دختري چه خواهري چه ياوري
چه مادر ِ برادري ، تويي عزيز مجتبي
توفاتح الفتوحي و پير و مرادنوحي و
برتن خسته روحي و عصاره آل عبا
به فاطمه سليله اي ، سَيدةُ الجَليله اي
تومريم قبيله اي ، دراوج عفت وحيا
به سينه رمزورازي و... غرورجانمازي و...
فراز در فرازي و... شأن نزول هل اتي
معني خيرالعملي ، فاطمه در تو منجلي
عابده ي آل علي ، تويي تو قبله ی دعا
تومنحصر به فردي و اميردرنبري و ...
تو مرد مرد مردي و شكوه قدرت خدا
اسوه شده زندگي ات عبادت و بندگي ات
شيوه رزمندگي ات ، مشق شب فرشته ها
محورعالميني و ... فروغ مشرقيني و...
توبعثة الحسيني و... بطلة ارض كربلا
غصه وغم مجانبت مرثيه قوت غالبت
سلام برمصائبت سلام دائم البكا ...
#روح_الله_قناعتیان✍
.
...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#ولادت_حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
به دل توسل و بر لب ترانه ها دارم
به سینه باغِ بهار از جوانه ها دارم
نه قصه های بدیعِ تخیلی، در ذهن
نه شعر و شور و غزل از فسانه ها دارم
به واژه گفتم اگر مدحِ بیکران داری
بیار که سخن از بیکرانه ها دارم
چگونه شرح بگویم، "اَشَدُّ حُبَّاً" را
نَمی ز ترجمه اَش، از نشانه ها دارم
سخن ز عاشق و معشوقِ وادیِ ازل است
یقینِ مطلقم و نِی گمانه ها دارم
بر آن شدم که بگویم، خدائیِ رب را
تَرَنُّمی کنم، عشقِ حسین و زینب را
به صحنِ صبحِ اَلَست، عاشقی مهیا شد
خدای عَزَّوَجَل، طالبِ تمنا شد
هر آنچه بود ز خلقت، به صحنِ عشق آمد
هر آنکه آمد، از آن عاشقی مبرّا شد
به انبیاء که نوبت رسید، یک جرعه...
ز شهدِ جامِ بلا، هر یکی پذیرا شد
ز اولیاء گذشت و رسید ختمِ رسل
هزار جرعه، مِیِ عشق را تقاضا شد
محمد و علی و فاطمه، حسن وَ حسین
نگاهشان بسوی شاهکار زهرا شد
حسین، گرچه به "قالوا بلا" سرآمد بود
عقیله ی حرمش، ذوبِ عشق سرمد بود
بنازم آن دلِ خون را، که شد شریک حسین
فدای آن دلِ دریا، که شد شریک حسین
منادیِ ازل، آوای ختمِ مَستی داد
به آن سلاله ی طاها، که شد شریک حسین
هر آنچه از غم و درد و بلا به او دادند
بجان خرید همانجا، که شد شریک حسین
نماند عاشق و مستی میانِ میخانه
به غیرِ زینب کبرا، که شد شریک حسین
چقدر چشمِ خدا بینَش، آنهمه غم را
قلیل دیده و زیبا، که شد شریک حسین
هر آنچه ریخت ز جامِ حسین، او نوشید
هر آنچه ماند قیام حسین، او کوشید
دَمی که رفت ز کف، راهِ چاره در گودال
دو دست، زیرِ تنِ پاره پاره در گودال
شروع کرد از آنجا جهادِ تبیین را
نکرد با بدنش، استخاره در گودال
میانِ عربده های اَراذل و اوباش
بسوی قبرِ نبی کرد اشاره در گودال
که بی عبا و عمامه، حسینِ تو افتاد
ز صدرِ زین به زمین، چون ستاره در گودال
کشیده شد، ز سرِ اهلبیتِ تو چادر
و ماند اهلِ حرم، در نظاره در گودال
سری به نیزه، تنی زیرِ نعلِ دَه مرکب
رگِ بریده ی حلق است و بوسه زینب
از این به بعد شروع شد حکایت زینب
که خونِ حق زده امضا، ولایت زینب
هر آنچه بود هدایت، به یکطرف اما
حقیقتی است به نورِ هدایت زینب
پس از حسین، همه دینِ حق زمین میخورد
اگر نبود، حضورِ درایت زینب
قیامِ سیدِ سجاد هم محوّل بود
به ریشه های قیامِ ولایت زینب
زمینه سازِ قیامِ امامِ منتقم است
به اضطرار و دعا و عنایت زینب
به خیمه آتش و بر نیزه رفت قرآنت
ببین چه میکند این قوم، با اسیرانت
ز کعبِ نِی گله ای نیست، چشمها تیز است
ز چشمِ حرمله هیهات، بی حیا هیز است
خدا گواه، که پیشِ دروغِ اِبنِ زیاد
دروغِ شمرِ ستمگر، قلیل و ناچیز است
ز جای ضربه ی این تازیانه ها غم نیست
ز ناسزای سنان، خون ز دیده لبریز است
سرِ بریده ی سقا که غیرتُ الله است
ز شرمِ معجرِ پاره، به نیزه آویز است
به پیشِ چشمِ سه ساله، میانِ تشتِ طلا
ز خیزران لب و دندانِ ماه، خونریز است
بگو که منتقم آید، رقیه دق کرده
ز کار عقده گشاید، رقیه دق کرده
#میلاد_حضرت_زینب
#محمود_ژولیده ✍
...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#میلاد_حضرت_زینب
آمدی معجزهی عالم بالا باشی
همه ی روشنی خانهی مولا باشی
فاطمه غصهی بی مادری اش را میخورد
آمدی دلخوشی حضرت زهرا باشی
پدر و مادر اگر حیدر و زهرا بشوند
حق همین است که تو زینب کبری باشی
اشکها سجدهکنان روی تو را بوسیدند
قسمت این است که همسایهی دریا باشی
ای دلآرامِ حسین، شوق نگاهت کافیست
که تو محبوب ترین خواهر دنیا باشی
گلِ لبخند حسن، علت لبخند حسین
خواهر خوب حسن، خواهر دلبند حسین
ای طبیب همهی اهل کساء، ای مرهم
تو علیِ دگری، فاطمهی دیگر هم
تو خودِ فاطمه! نه ، پنج تنی، پس یعنی
هم حسین و حسنی، حیدر و پیغمبر هم
چشمهی نور تو سیراب کند زمزم را
تشنهی چشمهی نور تو شده کوثر هم
نه فقط رحمت و خیرِ تو به دنیا برسد
که قیامت شود از بخشش تو محشر هم
تو از اول دل خود را به حسینَت دادی
پا به پایش بروی تا نفس آخر هم
ای عفیفی که ندیده ست کسی رویت را
باد هم لمس نکرده پر گیسویت را
ذکر یاصبر برابر شده با یا زینب
مدد زینبیون وقت بلایا زینب
مرتضی زینت حق بود ولی حیرانم
تو که هستی شده ای زینت مولا؟ زینب
در تواریخ به دنبال تو گشتم، دیدم
شده نزدیکترین فرد به زهرا زینب
دل ما ریزه خور پنج تن آل عباست
دل ما ریزه خور پنج تن اما زینب
ای که همتای حسن بودی و همپای حسین
مطمئنم که تویی ام ابیها زینب
همه دیدند که تو نائبة الزهرایی
پس تو هم فاطمهای، انسیه الحورایی
پای تا سر تو پر از عشق برادر بودی
چند جایی عوض فاطمه مادر بودی
شرح تفسیر تو از سوره ی مریم یعنی
سالها مثل علی صاحب منبر بودی
بانوی صبر و حیا، بانوی عفت زینب
چه بگویم که شما از همه بهتر بودی
معنی نازکی از کرببلا میگویم
بعد عباس تو فرمانده ی لشکر بودی
خطبه خواندی که حسینیه شود سینهی کفر
لب گشودی و شنیدند تو حیدر بودی
بی گمان آمدهای مادر فردا باشی
بی گمان آمدهای حیدر فردا باشی
.
.
ماه بانوی علی ماه به دنیا آورد
همدم و همدل و همراه به دنیا آورد
"زِیْنِ اَب"ْ بود ولی کرببلا فهمیدند
فاطمه زینت "الله" به دنیا آورد
#احمد_ایرانی_نسب ۱۴۰۲
#ولادت_حضرت_زینب
.