#یگانه_بینی_اگر_هست_بی_گمان_زهراست
#یوسفعلی_میرشکاک
جهانیان همه نقش اند و نقش جان زهراست
جهان سراب فنا جان جاودان زهراست
نشان مجو ز مزار حقیقت ازلی
چرا که در دو جهان شان بی نشان زهراست
ز خاک تیره نشان خدا چه می جویی
برون ز وهم تو وین تیره خاکدان زهراست
به خاندان محمد که عین توحیدند
چو نیک درنگری راز خاندان زهراست
قسم که جان محمد که ذات پاک علی ست
بهشت آینه ی باغ بی خزان زهراست
یگانگی ست اساس وجود غیب و شهود
یگانه بینی اگر هست بی گمان زهراست
یگانه بینِ یگانه ست آفریننده
یگانه ای که طلب می کنی همان زهراست
ظهور مطلق انسان کامل است علی
ولی به جان علی شاه لامکان زهراست
#قصیده
#مذهبی_ولایی
#فاطمی
#مدح
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب
#رمضان_المبارک_1397
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/245381
#این_پرچمی_که_در_همه_عالم_سرآمد_است
#جواد_جعفری_نسب
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوه ی آهنگر آمده ست
از گرگ و میش مبهم اسطوره های دور
از روشن حماسه ی این کشور آمده ست
در دست های رستم دستان در اهتزاز
بر شانه ی سیاوش از آتش درآمده ست
با سرخِ لعل و سبزِ زمرد، سپیدِ دُر
در جلوه زار عشق به صد زیور آمده ست
خون دل از خیانت تاریخ خورده است
از خاک و خون و خنجر و خاکستر آمده ست
از آتش تو نیست هراسش که بارها
ققنوس وار از دل اتش برآمده ست
در موج خیز حادثه افتاده است و باز
خیزان به عزم معرکه ای دیگر آمده ست
تنها نه با موالی مختار بوده است
هر جای در حمایت حق با سر آمده ست
با سربه دارها به سر دار رفته است
چنگیز در برابر او مضطر آمده ست
گاهی برای قوت قلب رئیسعلی
در رزمگاه دشمن افسونگر آمده ست
گاهی انیس جنگلیان بوده است و گاه
مشروطه خواه را علَم لشکر آمده ست
حبل المتین وحدت مستضعفان شده ست
آیینه دار هیمنه ی رهبر آمده ست
در جبهه تیر و ترکش و خمپاره خورده است
شب زنده دار خلوت همسنگر آمده ست
گاهی شده ست زینت تابوت لاله ای
با عطر و بوی دسته گلی پرپر آمده ست
چون بیرقی که در کف سردار کربلاست
گاهی مدافع حرم حیدر آمده ست
زخم سنان دشمن و زخم زبان دوست
از هر طرف به پیکر او خنجر آمده ست
با این همه همیشه سرافراز و پایدار
در اهتزاز بر سر این کشور آمده ست
#قصیده
#حماسی
#ملی_میهنی
#پرچم
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب
#رمضان_المبارک_1397
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/245384/
#شب_های_یتیمی_محمد_به_سر_آمد
#ایوب_پرندآور
شد فاطمه در عالم اعلا متجلی
از فاطمه شد نور به هر جا متجلی
یا فاتح و یا فاطر و یا فاطمه آمد
این گونه شد آیینه ی اسما متجلی
از شوق مشرف شدنش بر کره ی خاک
آدم متحول شد و حوّا متجلی
شیث آمد و نوح آمد و هود آمد و ادریس
عیسی متولد شد و موسی متجلی
در تیره ی توحیدی سادات قریشی
عشق آمد و شد سید بطحا متجلی
در سوره ی مکی مدنی های مقدس
کوثر متلألئ شد و طاها متجلی
در کعبه علی آمد و دیدند ملائک
زهراست در این آیه ی عظمی متجلی
چل روز محمد به حرا رفت و دعا کرد
تا اینکه شود چهره ی زهرا متجلی
شب های یتیمی محمد به سر آمد
شد آمنه در ام ابیها متجلی
از فاطمه انوار کثیری جریان یافت
از فاطمه شد این همه دنیا متجلی
در امر فرج اذن دهد مادر سادات
آن گاه شود روی مسیحا متجلی
فردای زمین هیمنه ی فاطمیون است
آنجا که شود یوسف زهرا متجلی
#قصیده
#مذهبی_ولایی
#فاطمی
#مدح
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب
#رمضان_المبارک_1397
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/245385
#سلام_ما_به_شهیدان_شعر_در_شب_دیدار
#علیرضا_قزوه
سلام بر رمضان و طلوع ماه تمامش
هزار بار درود و هزار بار سلامش
سلام ما به شهیدان شعر در شب دیدار
علی الخصوص به شوریدگان دعوت عامش
سلام ما به حسن آن شهید حسن و کرامت
که دست فتنه سرانجام زهر ریخت به کامش
سلام ما به حسن آن که روشنان دو عالم
هماره سکه ی خورشید می زنند به نامش
سلام ما به شهیدی که از عشیره ی شعر است
گشوده ایم همه روزه را به شهد کلامش
در این زمانه ی دشوار در کنار علی باش
به غیر خون جگر هر که هر چه خورده حرامش
#غزل
#رمضانیه
#مذهبی_ولایی
#امام_حسن_علیه_السلام
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب
#رمضان_المبارک_1397
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/245386
#کجاست_آن_که_به_تقدیر_خلق_آگاه_است
#نغمه_مستشارنظامی
سلام بر شب زیبای قدر تا سحرش
قطار باغ بهشت است و باز مانده درش
به سمت و سوی دلم آمده ست و سوزنبان
فرشته ای ست که قرآن گرفته روی سرش
صدا از آینه و سنگ در نمی آید
کسی که غرق تو باشد نمی رسد خبرش
شبی ست روز تر از صد هزار سال و دریغ
از این دلی که در این شب شکسته بال و پرش
سیاه نامه تر از خود... تو آبرو دادی
خودت مریز، خودت جمع کن، خودت بخرش
بگیر دست زمین را، زمانه ی تلخی ست
ببر زمین و زمان را به سمت خوب ترش
کجاست آن که به تقدیر خلق آگاه است
سلام و عرض ارادت،به ساحت نظرش
مسافران قطار بهشت در شب قدر
دعا کنید که او باز گردد از سفرش
#غزل
#نیایش
#انتظار
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/96856/categoryId/460
#مطلع_الفجر_شب_قدر_سلام_تو_خوش_است
#مهدی_جهاندار
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی
هی بگویم بعَلیّ ٍ بعلیّ ٍ بعلی
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلام ٍ ابدی ٍ ازلی
اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی
همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی
کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی-
باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید
بحسین بن علی ٍ بحسین بن علی
#غزل
#مذهبی_ولایی
#ماه_مبارک_رمضان
#علوی
@ayateghamze
#خطوط_آخر_نهج_البلاغه_ریخت_به_خاک
#محمدمهدی_سیار
امام، رو به رهایی... عمامه روی زمین
قیامتی شد -بعد از اقامه- روی زمین
خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک
چکید خون خدا در ادامه روی زمین ...
خودت بگو، به که دل خوش کنند بعد از تو
گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین*
زمان به خواب ببیند که باز امیرانی
رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:
«مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین...»**
تو رفته ای و زمین مانده است و ما اینک
و میزهای پُر از بخشنامه ... روی زمین!
ا
*«هیهات اگر طمع، مرا به گزیدن خوردنی ها کشاند، در حالی که شاید در حجاز یا یمامه گرسنه ای حسرت گرده نانی برد و یا وعده ای سیر نخورد.»(نهج البلاغه، نامه45)
** «بدانید که امام شما از دنیایش به دو جامه فرسوده و دو قرص نان بسنده کرده است»(نهج البلاغه، نامه45)
از: بی خوابی عمیق
#غزل
#مذهبی_ولایی
#علوی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/400
#خبر_پتک_سنگین_در_آیینه_بود
#محمدرضا_عبدالملکیان
دلی داشتم، شانهبرشانه رفت
دریغا که خورشید این خانه رفت
دریغا از آن شور شیرین، دریغ
از اینجا، از این داغ سنگین، دریغ
از اینجا که غم روی غم میرود
و اندوه و دریا به هم میرسد
از اینجا که کوه است و پژواک غم
و جنگل که سر برده در لاک غم
از اینجا که از سینه خون میرود
و ماتم ستون در ستون میرود
از اینجا که قامت، دوتا کردهام
خبر را لباس عزا کردهام
خبر، فرصت تیغ با سینه بود
خبر، پتک سنگین در آیینه بود
خبر آمد و هر چه بر پا شکست
خبر آمد و پشت دریا شکست
خبر، تیشه بر ریشة جان گرفت
خبر، از دلم بود و باران گرفت
خبر آمد و چشم این خانه رفت
دلی داشتم شانهبرشانه رفت
دلم رفت و شیون تماشایی است
و دیگر غم اینجا، غم اینجایی است
غم و غربت و من به هم آمدند
شب و شهر و شیون به هم آمدند
در این شور و شیون کسی گم شده است
و در سینة من کسی گم شده است
دریغا ستونهای این سینه سوخت
و یک شهر در سوگ آیینه سوخت
بیا سوز ماتم که میخواهمت
خرابم کن ای غم که میخواهمت
خرابم کن ای غم، که بارانیام
سزاوار آوار و ویرانیام
خرابم کن امشب شکستن سزاست
غریبانه با غم نشستن سزاست
سزاوار دردم؛ صدایم کنید
به دردآشنا، آشنایم کنید
به آنان که شیپور شیون زدند
خبر را چون آتش به خرمن زدند
به آنان که کاری گران کردهاند
و بر شانه تشییع جان کردهاند
به آنان که در خود خجل ماندهاند
به آنان که در سوگ دل ماندهاند
به آنان که آیینه گم کردهاند
و خورشید در سینه گم کردهاند
به آنان که بیگاه پژمردهاند
و بر شانه چشم مرا بردهاند
نمی بینم او را، خدایا کجاست؟
و آن چشم محراب و معنا کجاست؟
خبر آمد و چشم این خانه رفت
دلی داشتم شانهبرشانه رفت
از:سوگنامه امام
#مثنوی
#امام_خمینی
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/237041/categoryId/579/
#کجاست_آن_که_دلش_جانماز_مردم_بود
#احمد_شهدادی
کجاست آنکه نشان نجابت قم بود
کجاست آنکه دلش جانماز مردم بود
ضریح چشم عقیقش صفای رویا داشت
درست مثل غروب گرفتۀ قم بود
خروش بود، خروشی پر از تغزل بود
سکوت بود، سکوتی پر از تلاطم بود
فرشتههای خدا شرمگین او بودند
و او میان همین پابرهنهها گم بود
به چشم آینه رنگین کمان عاطفه بود
به قلب صاعقهها دشنۀ تهاجم بود
کجاست سید سبزی که روح باران داشت
بهار سبزی بذری بلوغ مردم بود
اگرچه باغ نگاهش تب شقایق داشت
دلش به خرمی خوشههای گندم بود
در التهاب نفسگیر، در کویر سکوت
به گوش خستهدلان جاری ترنم بود
میان سفرۀ درویشی تواضع او
همیشه نان صفا پونۀ تبسم بود
فدای معرفت فصلها که ملتهبند
ز هُرم سوگ بهاری که فصل پنجم بود
عرق نشسته به پیشانی غزل از شرم
دگر مپرس که این شرم، شعر چندم بود
از:سوگنامه
#غزل
#امام_خمینی
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/237037/categoryId/579/
#گوش_جان_باز_به_فتوای_تو_داریم_بگو
#محمدعلی_بهمنی
زندهتر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم؟
مرگمان باد و مباد آن كه تو را گريه كنيم
هفت پشتِ عطش از نام زلالت لرزيد
ما كه باشيم كه در سوگِ شما گريه كنيم
رفتنت آينه آمدنت بود ببخش
شب ميلادِ تو تلخ است كه ما گريه كنيم
ما به جسمِ شهدا گريه نكرديم مگر
ميتوانيم به جانِ شهدا گريه كنيم؟
گوشِ جان باز به فتوايِ تو داريم بگو
با چنين حال بميريم و يا گريه كنيم؟
اي تو با لهجه خورشيد سراينده ما
ما تو را با چه زباني به خدا گريه كنيم؟
آسمانا! همه ابريم گره خورده به هم
سر به دامان كدام عقدهگشا گريه كنيم؟
باغبانا! ز تو و چشم تو آموختهايم
كه به جانْ تشنگي باغچهها گريه كنيم
#غزل
#امام_خمینی
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/31369/categoryId/579/
#شیعه_ی_زخم_های_مولا_باش
#یوسف_رحیمی
دل من! در هوای مولا باش
یار بیادعای مولا باش
گر نشد یاورش شوی همه عمر
گاه گاهی برای مولا باش
به گدایی تو هر کجا رفتی
یک سحر هم گدای مولا باش
دست من! دستگیر مردم باش
پینهی دستهای مولا باش
پهن کن سفرهای برای یتیم
مستمند دعای مولا باش
پا به پایش اگر نشد بروی
لاأقل ردپای مولا باش
جان من! تا که در بدن هستی
باش اما فدای مولا باش
ای نَفَس! میروی به سینه برو
چون برآیی صدای مولا باش
از یمن، از دمشق و غزه بگو
شیعهی زخمهای مولا باش
خار در چشمهای مولا بود
چشم من! در عزای مولا باش...
از: حسن یوسف
#غزل
#مذهبی_ولایی
#علوی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/209531/categoryId/123
#ما_شیعه_ی_توایم_دل_شادمان_بده
#ناصر_حامدی
ما شیعه ی توایم دل شادمان بده
ویران شدیم خانه ی آبادمان بده
حاکم تویی حکومت دلها به دست توست
شاهد تویی مشاهده را یادمان بده
ما دانه های باغ بهار آور توایم
یک دم عنایتی کن و بربادمان بده
شور ابوذر و دل سلمانمان ببخش
ایمان مالک و غم مقدادمان بده
هر سو سقیفه ای ست که بیداد می کند
تا کی سکوت ؟ جرأت فریادمان بده
#غزل
#نیایش
#مذهبی_ولایی
#علوی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/242948/categoryId/123/
#جهان_خسته_ست_از_دست_ترازوهای_قلابی
#اعظم_سعادتمند
زیارت کردمت دریای من!با چادر آبی
اگر در عکسها افتاده ام چون رود بی تابی
زیارت کردمت با گریه بر آن لحظه هایی که
دوان هستند دنبال ردایت چند مرغابی
چه چیزی از سفر در عمق اقیانوس زیباتر؟
برای قصه ی ماهی_سیاه تلخ تنگابی
ببخش ای شاه اگر من_این گدای مست شیرین عقل_
نمیجویم برای گفتگویت هیچ آدابی
::
شب است و مرغ حق آواز سر داده است با یادت:
جهان خسته است از دست ترازوهای قلابی
چه می ماند کنار عدلت از قانون کشورها
به جز لوحی گلی تر از قوانین حمورابی
::
زیارت کردمت یک روز از نزدیک از نزدیک
تو ای صحن و سرای آسمانی که در این قابی
از: باران پس از برف
#غزل
#زیارت
#مذهبی_ولایی
#علوی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/209860/categoryId/123/
#هر_روز_ریش_حقه_یک_رنگ_است
#محمدحسین_ملکیان
این جنگ از اول هم سیاسی بود
فرقی نخواهد داشت آن یا این
هر روز دارد جهل یک عده
تومان مان را می کشد پایین
در باور قول و قرار کذب
ما ملتی همواره در صدریم
کار از هویدا بر نمی آید
تا ما هوادار بنی صدریم
دست طمع آمد بلندم کرد
از جام، تا برجام بنشیند
محکم نشستم پای ایمانم
تا ننگ جای نام بنشیند؟
هر روز ریش حقه یک رنگ است
هر کس عبا پوشید مولا نیست
گفتیم و یک عده نفهمیدند
شیخ الریا شیخ الرعایا نیست
رفتیم و رفتیم و نفهمیدیم
ریگ درشتی توی کفش ماست
در خود نریز اینقدر بغض ات را
این حاصل جیغ بنفش ماست
تعطیل شد دکان خرازی
تلفیق همت باهنر رویاست
یک انقلابی می شناسم که
با انقلابی در دلش تنهاست
ای یادگار جنگ تحمیلی
آن هم قطاران قدیم ات کو؟
ای انقلاب راست ها چپ ها
کو آن صراط مستقیم ات؟ کو؟!
از: صفحه ی اینستاگرام شاعر
#چارپاره
#سیاسی
#اعتراض
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/245428
#موشک_آرام_روی_تخت_افتاد
#محمدحسین_ملکیان
موشک کاغذي بلند شد و پدرم را به اشتباه انداخت
پدرم داد زد: ...هواپيما بمب روي قرارگاه انداخت
پدر از روي صندلي افتاد، پاشد و گفت:«يا علي»... افتاد
سقف با بمب اولي افتاد او به بالا سرش نگاه انداخت
تانک از روي صندلي رد شد شيشه ي عينکم ترک برداشت
يک نفر اسلحه به دستم داد طرفم چفيه و کلاه انداخت
خاکريز از اتاق خواب گذشت من و او سينه خيز می رفتيم
او به جز عکس خانوادگي اش هرچه برداشت بين راه انداخت
...
به خودم تا که آمدم ديدم پدرم روي دستهايم بود
يک نفر دوربين به دست آمد آخرين عکس را سياه انداخت
موشک آرام روي تخت افتاد زني از بين چند دست لباس
يونيفرم پلنگي او را توي ايوان جلوي ماه انداخت
از: نت های گریه دار
#غزل
#شعر_پایداری
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/95416/
آیات غمزه
#موشک_آرام_روی_تخت_افتاد #محمدحسین_ملکیان موشک کاغذي بلند شد و پدرم را به اشتباه انداخت پدرم داد ز
تسلیت به محمدحسین ملکیان عزیز در فقدان پدر جانبازش....
#جادوی_رسانه_مسخمان_کرد
#مهدی_جهاندار
این را بنویس یادگاری:
گنجشک به قیمت قناری!
جادوی رسانه مسخمان کرد
با شعبده و شلوغکاری
چادر ز سر زنان کشیدند
گفتند حجاب اختیاری!
سرباز مدافع وطن را
کشتند به جرم پاسداری!
جلّاد و شهید جابجا شد
در مغلطهی خبرگزاری!
افسوس که چشم ْانتظاران
ماندند به چشمانتظاری!
کو غیرت قیصر امینپور؟
کو شور حمید سبزواری؟
از پا منشین، دوباره برخیز
ای شعر بلند پایداری
#غزل
#اعتراض
#فتنه_شناسی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247745
#چراغ_سبز_به_بیگانگان_نشان_ندهم
#افشین_علاء
به رغم زخم زبانها به غم، عنان ندهم
ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم
رفیق عهدشکن! از تو کمترم آری
اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم
اگر چه صورتم از سیلی خودی سرخ است
چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم
به خیمهگه چو شبیخون بیامان زده خصم
ز تیربار کلامم به او امان ندهم
به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو
ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم
سبکسرانه چو پیران طالب تمجید
زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم
بس است خوردن نیش از شکافها یکبار
دوباره در دهن مار، امتحان ندهم
رهین باور خویشم! هرآنچه خواهی گو
که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم
به رغم تازه به دوران رسیدگان حریص
مقام فقر به سرمایۀ جهان ندهم
زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین»
که دست زخمی او را به آسمان ندهم
#غزل
#حماسی
#اعتراض
#فتنه_شناسی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247747
#ای_شهید_مشهد_چراغ
#محمود_حبیبی_کسبی
ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
ای شهید آستان شاه نور
ناگهان به یک گلوله و به چند قطره خون
پرکشیدهای به بارگاه نور
خون تو
لالهایست رسته از میان سنگهای صحن
این سرشت توست، سرنوشت توست
این بهشت توست
خون تو
گرچه سرخ بود
از نگاه خصم کوردل ولی
آنقَدَر نداشت رنگ
تا برای تو
خیل بیوطن تظاهرات بیمحل به پا کنند
در محلۀ فرنگ
رنگ خون دلبخواهِ لشکر سراب
رنگ دیگریست
رنگ سرخ مایلِ به تجزیه
رنگ سرخ مایلِ به ننگ
ای شهیدهای بیگناه
از سکوت این جماعت وطن به مزد
نه به نامتان شعارهای آتشین درست میشود
نه از این همه خبرگزاری دروغ
لحظه لحظه صد خبر به مقصد ترور
پست میشود
خونتان اگر خبر نشد
بر تن تناور وطن تبر نشد
بیثمر نشد
جسم غرق خونتان
روح ما، شکوه ماست
ردّ خونتان
شاهراه ما، پناه ماست
#نو_نیمایی
#اعتراض
#فتنه_شناسی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247748
#شرم_بر_شما_شاعران_نقشه_ی_بدن
#محمد_توکلی
شرم بر شما
شاعران نقشه ی بدن
دشمنان نقشه ی وطن
شاعران اسم رمز
سوگوار بُت
شرم بر شما
تا شبی رسید
بر سحر لگد زدید
شعرتان
چادر از سر حجاب می کِشد
چشم شسته را به خواب می کِشد
آب را به منجلاب می کِشد
شعرتان
بوی فتنه می دهد
شرم بر شما
ناکثین و قاسطین و مارقین
شرم بر تمام شاعران اینچنین
مادری سر نماز..
وای من
طبل جنگ در مصاف با بهار
شعرتان
آتشِ به جان روزگار
شعرتان
قاتل چراغ های شاه داغدار
شعرتان
#نو_نیمایی
#اعتراض
#فتنه_شناسی
#شهدای_ترور
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247749
May 11
هدایت شده از شعر هیأت
برای آرتین
کودک مجروح حرم حضرت شاهچراغ
دلت را داغها در بر کشیدند
به خون و خاک و خاکستر کشیدند
سه غم آمد سراغت هر سه یکبار
پدر، مادر، برادر پر کشیدند
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
✅ @ShereHeyat
#حاصل_مدرسه_منهای_چهار
#قیصر_امین_پور
فصل گل بود و بهار
فصل پرنقش و نگار
باد بی رحم خزان
ناگهان از سر دیوار، پرید
و بر این باغ وزید
بهترین گل ها را
از دل باغچه ی مدرسه چید
چارگل، چار شهید
همه ی مدرسه ی ما غم بود
چار تا غنچه ی سرخ
در دل باغچه ی ما کم بود
من به خود می گفتم:
باید این مسئله را حل بکنیم!
حاصل مدرسه منهای چهار
می شود: مدرسه منهای هزار
می شود: مدرسه منهای بهار
باید این مسئله را حل بکنیم
من به دنبال قلم می گشتم
پدرم نیز به دنبال تفنگش می گشت
#مثل_چشمه_مثل_رود
#نو_نیمایی
#شعر_نوجوان
#شهدای_ترور
#شهدای_دانش_آموز
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/1881
#آرتین_گلم_از_امشب_تو_مرد_خانه_هستی
#میلاد_عرفانپور
«نامهای از بهشت»
برای آرتین
در جمعهٔ تلخی که به خانه بازگشت...
آرتین! خوشآمدی! ما چشمانتظار بودیم
بهتر شدهست دستت؟ ما بیقرار بودیم
یادت میاید آرتین؟ در آن حرم درآن شب
مثل ستارههای دنبالهدار بودیم
آن شب قطاری از نور سوی بهشت میرفت
ما را تو خوب دیدی، در آن قطار بودیم
آرتین! بگو به خواهر، در جشن ازدواجش
پای قرار هستیم، پای قرار بودیم
آرشام، در بهشت است اما هنوز باتو
همبازیاست و همراه، ما ماندگار بودیم
ما را خدا صدا کرد رفتیم سمت دریا
ما رود رود رفتیم ما آبشار بودیم
بر روی تخت وقتی از ما سؤال کردند
دیدیم بغض کردی، ما آن کنار بودیم
آرتین! ببین برایت باران شدهست ایران
ما نیز گریههای بیاختیار بودیم
آرتین! گلم! از امشب تو مرد خانه هستی
محکم بمان عزیزم! ما استوار بودیم
آرتین! برای ایران، سردار دیگری باش
ما عاشقانه یکعمر با این دیار بودیم
بهتر شدهست دستت؟ بهتر شده ست حالت؟
آرتین خوشآمدی، ماچشم انتظار بودیم
#شهدای_ترور
#غزل
کانال شاعر:
@erfanpoor
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247751