eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ** متن روضه 🏴🏴🏴🏴🏴 🔸دید زینب چون به دشت کربلا 🔸گشته بی یاور حسینش از جفا تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده... صدای غربتش بلنده... حسینش دیگه یاری نداره... بچه هاش رو اماده کرد... 🔸کرد بهر یاری آن ممتحن 🔸هر دوطفل خویش را در بر کفن صدا زد... عزیزانم... ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده... دیگه یاری نداره... عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم... برید جانتون رو فدای آقاتون کنید... قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب... 🔸بوسه زد از مهربانی رویشان 🔸زد گلاب و شانه بر گیسویشان خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر... میدونی بالاترین لذت دنیا چیه... بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده... مقابل چشمات قد بکشه... بزرگ بشه... جوون بشه... جلوت راه بره... به قد و بالاش نگاه کنی... اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم... اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه... الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه... خدایا خیلی سخته برای زینب... صدا زد... عزیزان من... برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید... بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله... آقا جان اذن میدان بده... هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه... اصرار کردن... آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم... طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم... طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم... ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم... آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین 🔸مکن نا مهربانی ای برادر حالا حرف دل زینب... 🔸مکن نا مهربانی ای برادر 🔸مسوزان این چنین تو قلب خواهر خودم و بچه هام فدای تو حسین... 🔸پسرهای مرا از خود مرنجان 🔸غلام اکبرند و عبد اصغر انقدر اصرار کردن بلاخره... هر طوری بود اقا اجازه داد... گلهای زینب رفتن میدان... جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند... اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... یا حسین... آقا به دادمون برس... ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند... کنار بدن پاره پاره گلهای زینب... اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند... دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون... آماده ای بگم یا نه... اما ساعتی بعد... گودی قتلگاه... وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره... شمر رو سینه اش نشسته...😭 از سویدای دلت صدا بزن یا حسین 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین -
. (نوحه های ) 🔵 شهادت (ع) شب تاریک و خسته ی راهم شمع تنهایی شعله ی آهم یادگاری از بودن با تو عکس جمالت قاب نگاهم سیدی مولا مولا حسینم دل بی قرارم کوفه نیایی ابری و زارم کوفه نیایی به کوچه های پاییز بی تو گل بهارم کوفه نیایی اینجا عهدی بر وعده نمانده جانم را این غم بر لب رسانده دست من بسته دست نامردی پای پیاده هر سو کشانده من زمین خوردم تا تو بمانی از غمت مُردم تا تو بمانی با لب خونین آبی نخورده نام تو بُردم تا تو بمانی آینه ی دل سنگ جفا دید هم در این کوفه کرببلا دید بالای بام دارالعماره چشم دل من راس تو را دید 🔵 قافله به کربلا اینجا گلزار آل رسول ِ ساکن این جا حجش قبول ِ وقتی محل داغ حسین ِ کربلای زهرای بتول ِ آه و واو یلا آه و واویلا بوی گلهای اطهر پیچیده صدای قلبی مضطر پیچیده بر استقبال کاروان غم ناله حزن مادر پیچیده از عاشورایی باشد خبر دار از آسمانی که باشد بلا بار از ازل دیده پیش چشمانش در دل گودال جسمی گرفتار برگ گلهایی میسوزه اینجا میسوزه لبها بر لب دریا عطش میگیره دنیای چشم و آتش میسوزه حاصل زهرا اینجا مهمان و غم نصیبی ها یک کاروان و غم نصیبی ها امیر قافله تنها در صحرا لب عطشان و غم نصیبی ها 🔵 (س) ای سرت روی زانو بابایی صاحب زخم ابرو بابایی چشمای نیمه باز و نبندی میزنم شونه ، گیسو بابایی بابا لالایی بابا لالایی میدونم بابا خسته ی دردی خسته از تیغ تیز نبردی من خودم دیدم دیدی از نیزه سیلی میخوردم گریه میکردی دامن از اشکم لاله ها دارم به برگ رویم ژاله ها دارم ناله نکردم پیش خلایق با دیدار تو ناله ها دارم گوشه ی چشمم آثار زخم نیلوفر تو گلنار زخم نه فقط چشم و گونه دختر تن رنجیده تبدار زخم لحظه ها بی تو سخت برایم خواب تو دیدم گفتی میایم حالا که بابا آمدی اینجا ببر من و ای وصلت دوایم 🔵 (س) دو دل و دلبر بر سر دستم دو گل پرپر بر سر دستم شریک داغ کرب و بلا شد هستی خواهر بر سر دستم آه و واویلا آه وا ویلا از دل دریا گوهر آوردم من آسمان واختر آوردم تن مجروح دو یاس خونین یادگاران خواهر آوردم آوردم با خود دو یاس پرپر با دل خونین با چشمان تر دیده ام هجر طفلان زینب تازه شد داغ قاسم و اکبر در خطر وقتی حرمتم دیدند هل مِن معین و حجتم دیدند یار من گشتند ، غربتم دیدند مردانه مثل حیدر جنگیدند در خطر وقتی حرمتم دیدند اما امان از قلب شکسته میبرم خیمه اشک پیوسته میدانم زینب بر داغ طفلان میان خیمه تنها نشسته 🔵 ابن الحسن (ع) آرزوی من گلگون نشستی امید عالم در خون نشستی من مگر مُردم ای عمو جانم بی کس و یاور و محزون نشستی ای عمو جانم ای عمو جانم دشمن رسیده بالا سر تو لشکر کینه دور و بر تو زیر لب داری ذکر یا اُما شرمی ندارد از مادر تو گلچینی عقده بر چمن دارد خزان کینه با یاسمن دارد یکی عزم رگهای گلویت دیگری قصد پیروهن دارد سرو قَدَت را در هم شکستند تیر و سر نیزه با هم پیوستند باران سنگ و نیزه ، شمشیرها دسته دسته بر جسمت نشستند سپر جسمت دستم عمو جان تمام بود و هستم عمو جان من در آغوشت گفتم یا زهرا به شهیدان پیوستم عمو جان 🔵 (ع) آن که باشد بر غصه ها عالِم سرور و مولای بَنِ الهاشم ناله ها دارد با دو چشم تر کنار جسم اکبر و قاسم آه و وایلا ابا عبدالله در دل خیمه روضه میخواند حال دل او کس نمیداند گلاب اشک سرخ چشمم را به دست و پای قاسم نشاند بر فلک پر داده نوایش را کرده آزاد از دل صدایش را جسم صد چاک قاسم ببیند گویا که می بیند بابایش را روز بقیع و یاسمن دیده غربت یاسش در چمن دیده وقتی که دیده زخم قاسم را پیکر مجروح ِ حسن دیده گلچین دوباره چنگی نشان داد هر چه شرر بود بر این جوان داد باران تیر از هر طرف دیده دیده این پسر مثل بابایش جان داد محسن غلامحسینی 👇 فاطی عالی
. 🔵 (ع) دلی لرزیده با نگاه تر نشسته نزد لاله ی پرپر پدری ناله میزنه از دل پیچیده اما خنده ی لشکر آه و واویلا یا علی اکبر ساحل گلگون دریا را دریاب نور چشمان زهرا را دریاب غریب و تنهاست سالار زینب یا علی اکبر بابا را دریاب ای گل چیده داغ تو سخت ِ در خون تپیده داغ تو سخت ِ ذکر بابای تو در این صحرا ای نور دیده داغ تو سخت با سر زانو نزدت نشینم پرپر تر از آنی که ببینم اربا" اربایی ای گل بابا از سرو قدت خوشه بچینم وقت جان دادن بود و رسیدم ناله های دردت را شنیدم هر چه را گشتم در همه جسمت یک جایی بهر بوسه ندیدم 🔵 (ع) شکفته ای تو بر سر دستم غنچه ی باز پرپر دستم پاره ی ماه از تشنگی بودی عقیق سرخی گوهر دستم لالا لالایی یا علی اصغر حنجرت لرزید کربلا لرزید همه دشت نینوا لرزید از ناله ی من آسمان نالید تمام عرش کبریا لرزید شکوفه ی لبهای تو پرپر خزان زده بر خنده ی آخر به جای لالایی برای تو میرسه بر گوش نوحه مادر آیت معصومی حسینی غربت محرومی حسینی کودک شش ماهه علی اصغر سند مظلومی حسینی نور مهتابی بر تو دریغ شد گل آفتابی بر تو دریغ شد خدای عالم شاهد ِ اصغر قطره ی آبی بر تو دریغ شد 🔵 از عطش رنگ گلها پریده قَد نهالی تازه خمیده بانگ عطشا از دل خیمه در همه جای هستی پیچیده آه و واویلا آه و واویلا به جای آب از دیده خون جاریست باغ لبهای تشنه گلناریست کشتن گلها با عطش امشب مثل شمشیر و ضربه کاریست هر طرف طفلی ناله ای دارد به خاک خیمه چهره بگذارد ابر چشمان ساقی طفلان قطره های دل از دیده بارد حلقه ی دور ساقی عطشان جمع عطشان طفلان نالان به روی دست خواهری مضطر قنداقه طفل شش ماهه گریان آرزوی آب دیگر سراب ِ برگ هر گل از آتش کباب ِ بین هر خیمه می گردد حیران بند نمی آید اشک رباب ِ 🔵 (ع) وقت غوغای کربلا آمد در نوا دشت نینوا آمد از سوی نهر علقمه بر گوش ناله ی اَدرک یا اَخا آمد آه و واویلا آه و واویلا از پا افتاده سرو علمدار باغبان ماند و حال دل زار بین یک لشکر ناجوان مردی قافله سالار گشته گرفتار بی او دنیا را دنیای غم دید طرفی دست و مشک و علم دید وقتی عباسش رفته از دستش آه و فغان اهل حرم دید آه و فغان از هجرت عباس علقمه دیده غیرت عباس لب دریا و آب زلالش دارد به لبها حسرت عباس با لب عطشان آبی ننوشید با یاد طفلان آبی ننوشید یاد لبهای خشک حسین و با چشم گریان آبی ننوشید 🔵 شب وصال و شور دعا شد کعبه عشاق کرببلا شد گوشه خیمه سر به سجاده قافله سالار محو خدا شد یا الله الله یا الله الله امشب حسین و ذکر یا غفار دست قنوت و دیده بیدار فردا سر او بر سر نیزه زینب اسیر و راهی بازار محبوب خود را تا سحر خواند با شوق وصل و چشم تر خواند فردا در مقتل صورت بر خاک و شعر پهلو و وای مادر خواند امشب ببیند روی طفلان را بر لبش آرد آه سوزان را گویی می بیند عصر فردا و زینب و جمعی دل پریشان را محراب زهد و دیدگانی تر عبا بر دوش و عمامه بر سر فردا به غارت میرود از او حتی پیراهن حتی از پیکر 🔵 دامن کشان از خیمه ها رفتی روح و ریحان از خیمه ها رفتی قد و بالای مجروحت دیدم کام عطشان از خیمه ها رفتی مهلا" مهلا آه ای جانم برادر رفتی و دلها در قفای تو در تب و تاب ِ ماجرای تو چه میشد می مُردم نمی دیدم روز دوری ، شام عزای تو وعده وصل ما به پایان شد غم هجرانت بار گران شد سهم من اشک و ناله از هجران سهم جسم تو تیر و سنان شد هرگز حالت را محزون نبینم الهی زخمت افزون نبینم کهنه پیراهن از چه پوشیدی پیرهن از جسمت بیرون نبینم از بَر زینب چشم تر رفتی اشکم من دیدی خون جگر رفتی چه میشد بودم هم رزم جنگت ای برادر جان بی سپر رفتی 🔵 زمین میلرزد آسمان نالد همه ی عالم یک زمان نالد مرد مجروحی در دل گودال نیمه نفس با نیمه جان نالد آه و واویلا آه و واویلا غرق خدا بود ضربه ها آمد محو دعا بود ضربه ها آمد نه فقط پیش چشم خداوند نزد زهرا بود ضربه ها آمد مادر می نالید ای خدا فرزند تا جدا می شد بند او از بند یکی با نیزه یکی با خنجر پیرهن را از جسم او می کَند نینوا آن دم شور و نوا شد کربلا غرق کرب و بلا شد خون چکید از چشم همه عالم تا که رگهای حنجر جدا شد خیل یک لشکر جمله پیوسته مشغول غارت از تنی خسته بعد از آنی که تن شده عریان با نعل تازه سینه شکسته محسن غلامحسینی 👇 فاطی عالی
. 🔵 تا سحر امشب خیمه می سوزد با شعله ی تب خیمه می سوزد وقت هجوم لشکر غارت چون دل زینب خیمه می سوزد آه و واویلا آه و واویلا بین آن غوغا کودکی گم شد زیر دست و پا کودکی گم شد بسته شد راه چاره در خیمه در دل صحرا کودکی گم شد در خیمه ها جز خون جگر نیست به غیر از آه و اشک بصر نیست هر چه می گردد زینب محزون از دو تا دختر دیگر خبر نیست برگی نیلی شد از باد ِ سیلی دوباره بر پا بنیاد ِ سیلی کافری میگفت بر همه لشکر ای آل سفیان آزاد ِ سیلی گلهای عصمت جمله پژمردند از دست دشمن ضربه ها خوردند بی امان های دشت بلاها پناه بر سوی قتلگاه بردند 🔵 وداع با کربلا ای گل پرپر الوداع یارم ای تن بی سر الوداع یارم هم سفر بودیم اما حسینم مانده با مادر الوداع یارم مظلوم حسینم مظلوم حسینم پیکر پاکت بی کفن مانده جای نعل اسب بر بدن مانده بین شمشیر و نیزه شکسته تکه هایی از پیرهن مانده بر سر نیزه رفته سر تو ای سلیمانم کو گوهر تو نه تنها از خیمه شده غارت غارت شده حتی پیکر تو من چگونه از تو دل بگیرم خود تماشا کن جان اسیرم یک دم از تو من کی جدا بودم از این جدایی باید بمیرم میروم اما با دل خسته هم دم من شد اشک پیوسته خواهم تو را چون جان در آغوشم اما چه سازم با دست بسته محسن غلامحسینی 👇 فاطی عالی
بگو چقدر زمان تا محرمت مانده برای من فقط آقا محرمت مانده دلم به آمدن روضه شما خوش بود فقط ز لذت دنیا محرمت مانده @hosenih گناه تازه که کردم بلای تازه رسید برای رفع بلایا محرمت مانده خدا کند که نمیرم محرمت باشم خدا گواست گدا با محرمت مانده جواب شوق همه کودکان ما با تو هنوز خاطر اینها محرمت مانده اجازه هست بخوانم برای طفل رباب دل گرفته مارا محرمت مانده اجازه هست بگوئیم از عمود و علم برای روضه سقا محرمت مانده @hosenih خدا کند که نیوفتد عمود این خیمه در انتظار تکایا محرمت مانده من هیچ ، رخت سیاهم مگر گناهش چیست چقدر گریه کند با "محرمت مانده" شاعر: @hosenih
نوحه ۷ حضرت جوادالائمه علیه السلام شیعیان را نورعینی شمع جمع عالمینی ای گل باغ ولایت زیب شهر کاظمینی گل باغ ولا. نهم نور خدا امید ماسوا. جواد ابن الرضا جواد ابن الرضا(۴) تو ز نسل مصطفایی شیعیان را مقتدایی از تبار فاطمیون تو جواد ابن الرضایی گل پیغمبری تو نجل حیدری امید عالمین. رضا را کوثری جواد ابن الرضا نجل زهرا جان دینی شیعه را حبل المتینی درسخا و جود و رحمت دردو عالم بی قرینی جهانی بنده ات همه شرمنده ات سخا،جود و کرم بود زیبنده ات جواد ابن الرضا تو امام مهربانی شیعه را آرام جانی ای گل زهرای اطهر از درت ما را مرانی گدای روسیاه منم بر تو پناه به حق مادرت نما بر من نگاه جواد ابن الرضا همسر نامهربانت زدشرر بر جسم و جانت گوشه ی حجره ی بسته رفته از پیکر توانت ز زهر همسرت. تو افتادی ز پا به کنج حجره ات زدی تو دست و پا جواد ابن الرضا همسرت از تو گسسته قلب پاک تو شکسته تو درون حجره اما در به روی تو ببسته به پشت حجره ات کنیزان صف زدند بگفتا ام فضل. تمامی کف زدند جواد ابن الرضا از شرار زهر کینه ازنوا گشتی تو خاموش ازفراق وسوزداغت هادی دین شدسیه پوش امام و مقتدا شده جانت فدا زداغت کاظمین. شده چون کربلا جواد ابن الرضا بوده ای عمری به یاد کوچه ی تنگ مدینه سیلی و مسمار و سینه داغ زهرای حزینه به زخم مرتضی. بزد دشمن نمک میان کوچه زد. به زهرایش کتک جواد ابن الرضا
[۷/۸،‏ ۹:۵۱] ‏‪+98 930 584 3781‬‏: من غریبم، من غریبم، غربت می‌زنه آتیش به سینه هر کی می‌خواد، غربتم رو، ببینه رو کنه سوی مدینه غریبم من (۳) غریب مادرم من * روزا قبر، خاکی من، زیر آفتاب بدون سایبونه شبا قبر، بی چراغم، دل هر عاشقی رو می‌سوزونه غریبم من (۳) غریب مادرم من * قبر خاکیم، بی رواقه، صحن و گلدسته و حرم نداره یاد قبر، خاکی من، می‌زنه بر دل همه شراره غریبم من (۳) غریب مادرم من * می سوزونه، دلاتونو، قبر خاکیّ و بی صحن و رواقم همه امشب، یه دونه شمع، بذارید روی قبر بی چراغم غریبم من (۳) غریب مادرم من * کاشکی اون روز، مادر من، منو از بین کوچه‌ها نمی برد کاشکی اون روز، مادر من، میون کوچه‌ها زمین نمی خورد غریبم من (۳) غریب مادرم من [۷/۸،‏ ۹:۵۱] ‏‪+98 930 584 3781‬‏: ای مثل پدر بر تو شده، ظلم فراوان مظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان ای ماهی دریا، به عزایت شده گریان مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان (۲) * ای حضرت زهرا و علی را، ثمر دل بی جرم و گنه، یار تو را آمده قاتل آخر جگرت، پاره شد از زهر هلاهل مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان (۲) * هر شب، به سر تربت بی شمع و چراغت مرغ دل بشکسته‌ام آید، به سراغت ممنوع بوَد، تا که کنم گریه ز داغت مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان (۲) * در کودکی، از خصم چه آمد به سر تو؟ شد نقش زمین، مادر نیکو سیَر تو یک عمر شد از جور فلک، خون جگر تو مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان (۲) * پیش نگهت، دست علی را همه بستند دستی، که نبی بوسه بر آن داد، شکستند با تو همگان رشته ی پیوند گسستند مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان (۲) * یاران همگی از تو بریدند، حسن جان حرمت ز تو پیوسته دریدند حسن جان سجاده ز پای تو کشیدند حسن جان مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ •|⇦تو از ازل جوادیُ و.. به ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو از ازل جوادی و ما ازل فقیر یا اَیُّهاالجَواد ، تَصَدَّق عَلیَ الفقیر حس کرده‌است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر این گوشه چشم‌توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بَدل فقیر از حداکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حداقل فقیر از دیگران اگر چه شنیده کرم ولی دیده همیشه لطفِ تو را در عمل فقیر با دستِ پُر رفته به خانه خود هر زمان با دستِ خالی آمده در این محل فقیر *کیه که دستِ خالی از در خونه‌ی امام جواد بره؟...* دارایی کریم به منزل نمی رسد درباره تو ساخته ضربُ المَثل فقیر از آن زمان که لطف تو را دیده تا ابد شد زندگیِ تلخ به کامِ عسل فقیر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
کربلا محشر کبری شد اربعین گل زهراشد ۲ کربلامحشرکبرا شد اربعین گل زهراشد ۲ آسمان وزمین غوغاشداربعین گل زهراشد۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ خسته ازره رسیده گریان , کاروانی زشام ویران برقبورعزیزان خوداشکشان می چکدچون باران ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ هرگلی زینب اینجا بوید, تانشان ازحسینش جوید روی هرقبرخاکی گریان, یاحسین یاحسین می گوید ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ عابدین دیده ای تردارد, شکوه ازخصم کافردارد برقبورشهیدان دردل, داغ عباس واکبردارد ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ هریتیمی بهانه دارد, قصه تازیانه دارد هرگل ازضرب شلاق کین, برتن خودنشانه دارد ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ زینب اینجا به اشک دیده, بوسه زدحنجرببریده برتن لاله عریانش, دم به دم اشک خون باریده ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ مهدیاکن نظریامولا , اربعین گشته چون عاشو را دیده مردوزن گردیده, بهر جدتو همچون دریا ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ لعنت حق به وهابیان, داعشی هاوتکفیریان بی دلیل وچه بی رحمانه, گشته اند قاتل شیعیان ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ براللها که مهدی آید, عقده از دل ما بگشاید باشکست کروه داعش, غم زرخصار مازداید ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ سراینده کربلایی حسن عسکری
. علیه السلام ■■■■■■◆◆◆◆◆◆■■■■■■ جواب : شیعه شد وقت عزا روضه و ماتم به پا روی لبها این نوا یا جواد ابن الرضا پرکشی با قلب خسته ، زین همه جور وجفا جان دهی دور از مدینه مثل بابایت رضا من بمیرم زهر کینه بر تنت کاری شده میزنی در کنج حجره در غریبی دست وپا لحظه های آخرت آمده بالاسرت قدکمانی مادرت یا جواد ابن الرضا بند دوم: خنده ها گشته جواب ناله های آخرت جنس داغت مجتبایی قاتلت شد همسرت از شرار زهر کینه جگرت سوزد ولی تشنه لب هستی و ریزد آب را دورو برت ای غریب کاظمین قلب تو در شور وشین ناله ات شد یاحسین یا جواد ابن الرضا بند سوم : گرچه در اوج غریبی جان دهی دور از وطن شکر لله در کنار پیکرت داری کفن )بازهم شکر خدا بر پیکرت داری کفن) گریه کن یاد حسین و داغ عاشورای او در میان قتلگاهش شد جدا سر از بدن شد بریده حنجرش بر روی نیزه سرش رفت اسارت خواهرش یا جوادابن الرضا ◆◆◆◆◆◈◆◆◆◆◆◈◆◆◆◆◆ ■شاعر: مرتضی کربلایی 👇
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ •|⇦ناله‌ی وا جگر نزن.. به ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ناله‌ی وا جگر نزن اینقدر جگرت را شرر نزن اینقدر با صدایِ نفس نفس زدنت پشتِ در، بال و پر نزن اینقدر بیشتر میزنند بر روی طشت ناله‌ی بیشتر نزن اینقدر پشت در هیچ کس به فکر تو نیست پس سرت را به در نزن اینقدر صورتت را مکش به رویِ زمین خاک را بر قمر مزن اینقدر سن و سالت نمی خورد بِرَوی آه! حرف سفر نزن اینقدر وسط کوچه ات می اندازنند به لب بام سر نزن اینقدر عمه ات را صدا بزن اما ناله‌ی یا پدر نزن اینقدر یادِ گودالِ کربلا هستی به دلت نیشتر مزن اینقدر *من از امام رضا معذرت میخوام .. بسم الله بگم صدا ناله ت بلند بشه .. برا جوونِ امام رضا بلند بلند گریه کنید ..* دختری داد میزند ای شمر عمه را با سپر نزن اینقدر خنجرِ کهنه ای که داری را رویِ این محتضر نزن اینقدر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
سخت آلودم هوای روضه را از من مگیر آه ای مروه صفای روضه را از من مگیر هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر @hosenih هیچ طعمی مثل طعم چای بزم روضه نیست جان من ارباب چای روضه را از من مگیر هرچه پل پشت سرم بوده خرابش کرده ام این دو قطره اشک پای روضه را از من مگیر تا نفس دارم برایت اشک میریزم حسین آه آقا های های روضه را از من مگیر من بدون روضه های مادرت دق می کنم جان زهرا کیمیای روضه را از من مگیر @hosenih رفتم اما هیچ جا کنج حسینیه نشد تا نفس دارم نوای روضه را از من مگیر هرچه دارم میدهم دار و ندارم را بگیر صاحب روضه نوای روضه را از من مگیر شاعر: @hosenih
🌷 خویش را از آسمانِ ادّعا انداختم تا دلم را روی فرشِ روضه‌ها انداختم من به دست خوب آقایی همیشه رو زدم «مَن‌مَنم» را خوب جایی زیرِ پا انداختم @hosenih روزهای روضه‌دار و ماه‌های آه‌دار روی دوشِ خانه‌ام شالِ عزا انداختم من مریض گریه‌ام؛ در روضه‌های خانگی بسترم را گوشه‌ی دارالشّفا انداختم یادِ کام تشنه‌ات یاد گرسنه بودنت خویش را با گریه از آب و غذا انداختم @hosenih هر تپش را با دخیلِ «یاحسینم» زنده‌ام قلبِ خود را در ضریحِ کربلا انداختم در خیالم هر شبِ جمعه کنار گنبدت چند عکس یادگاری با خدا انداختم شاعر: @hosenih
دارد هوای عشق تو در جان من وجود دست مرا به دست گرفتی همیشه زود جز تو کسی به حال دل من محل نداد جز تو کسی طریق رفاقت بلد نبود هرگز به زَرق و برق جهان اعتنا نکرد آنکس که زیر پرچم تو چشم دل گشود @hosenih در کشتی نجات تو صبحِ علی الطلوع از من سلام و از تو به من میرسد درود روز جزا مرا بخر و قیمتم بده طردم نکن به کوری چشم بدِ حسود نگذار با یزید(لع) و سنان(لع) همنشین شوم این است حاجتم همۂ عمر در سجود دورم کن از جهنم و برگ امان بده با یک نگاهِ ویژه همان لحظۂ ورود @hosenih در پیش چشم فاطمه(س) در حشر یاحسین(ع) دست مرا بگیر و بگو اهل روضه بود * در پیش چشم فاطمه(س) بر سینه ات نشست آن سینه ای که بود پُر از زخم و شد کبود سرنیزه ها برای سرت ضجه میزدند خنجر چقدر آمده بر حنجرت فرود! شاعر: @hosenih
. ‍ امشب دلم در شور و شین است گو بیقرارِ کاظمین است جانم به قربانِ گلی که_ جدِ غریب او حسین است در بینِ حجره نیمه جان است خود از غمِ خود نوحه خوان است در اوجِ غربت گشته پرپر این لاله زخمی از خزان است آید به جان فریاد و آهش این روزه یا شامِ سیاهش چی بوده تقصیرش که آخر شد خانه ی او قتلگاهش زهرِ عدو بنشسته جانش سوزانده مغزِ استخوانش لختِ جگر آمد دهانش لعنِ خدا بر دشمنانش در کنجِ غم با قلبِ محزون جانش شرر از زهرِ ملعون خواهر ندارد تا ببیند که دامنش پُر گشته از خون در پشتِ بام افتاده جانش بی سایه جسمِ مهربانش خورشید می تابد ولی شد_ بالِ ملائک سایه بانش آنکه غمش کرببلا بود دردش غریبِ نینوا بود چون التیامِ زخم جانش_ عمری فقط این روضه ها بود تنها گل باغِ رضا است عمری ولی از او جدا است با روضه ی جدِ غریبش یاد آورِ کرببلا است ای لاله ی پاکِ ولایت زیباترین شعرِ شهادت گشتی تو پرپر در جوانی از کینه ی بغض و عداوت! 🏴پیشاپیش شهادت جانگداز حضرت جوادلائمه امام محمد تقی علیه السلام تسلیت باد🏴 .
زبانحال حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جمعه شد دوباره من بر تو گشته ام مهمان با نگاه تو مولا دردم بشود درمان یابن العسکری مولا (۴) یابن فاطمه هستیم منتظر به راه تو دیده ی همه عالم مانده بر نگاه تو یابن العسکری مولا از چه ای گل زهرا هستی از نظر پنهان مهدی از سفر برگرد مُردم از غم هجران یابن العسکری مولا ای صفای این عالم در ائمه تو خاتم یابن فاطمه هستی درد شیعه را مرهم یابن العسکری مولا جمعه شد کجایی تو از همه جدایی تو کن دعا برای ما گر که کربلایی تو یابن العسکری مولا(۴) یاد تو به هر محفل چون خلد برین گشته با آب و گلم مولا مِهر تو عجین گشته یابن العسکری مولا مدیون توام مولا مرهون تو ام مولا از این همه آقایی ممنون تواَم مولا یابن العسکری مولا حیدری مرام تو گشته ام غلام تو حل می شود هر مشکل با بردن نام تو یابن العسکری مولا از تو غافلم مولا با تو کاملم مولا من عبد گنهکارم کردی قابلم مولا یابن العسکری مولا ای روح نماز من ای محرم راز من مستمند دیدارم چون تویی نیازمن یابن العسکری مولا از بار گناهانم شرمنده و خاموشم حقِ مادرت زهرا. تو مکن فراموشم یابن العسکری مولا 👇
. حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو هر شب به روز آمدنت فکر می کنم هر صبح بی قرارترینم برای تو بیدار می شویم از این خوابِ هولناک یک صبح جمعه با نَفَسِ آشنای تو آدینه ای که می رسی و پهن می شود چون فرش، آسمانِ دلم زیر پای تو یک روز ، گرم و روشن و سرشار می شویم در خلسه ای که می وزد از چشم های تو روزی که با شروع کلام تو مثل قند حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو ؟ .
. 📋 چی میشه قدم بزاری ⬛️ | ⬛️ ⬛️ "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من یه گوشه چشم تو بسته واسه حل مشکل من چی میشه تیر محبت از تو کمون نگاهت چی میشه تیر محبت از تو کمون نگاهت برسه صاف تو ی قلبو دل غلام سیاهت حساب من باحسینه کتاب من باحسین روز قیامتم اخر جواب من باحسینه یه روزی بیاد اقاجون روی چشمم پا بزاری ببریم تو کربلا و نمی زاریم تو خماری ببریم تا کربلاو نمی زاریم تو خماری من همون شمعم که عمری تو حرم تو می سوزه چشاشو هر شب جمعه ب کرم تو می دوزه خونه مادریم اقا حرم کربلاته خونه مادریم اقا حرم کرببلاته سایهء روی سر من علمِ صاحب عزاته ترانه ای که دل می بره صدای یا حسینه ترانه ای که دل می بره صدای یا حسینه یل کربلا ابلفضل قربون اون قدو بالات الهی که من بمیرم برای خشکی لب هات من از حسین دم می زنم آتیش به عالم می زنم اتیش به عالم می زنم اسمِ حسین یار منه دیونگی کار منه . یل کربلا ابالفضل قربون اون قد و بالات  فدای دست بریده ات قربون خشکی لبهات من از حسین دم می زنم اتیش به عالم می زنم اتیش به عالم می زنم حسین حسین یار منه دیونگی کار منه دستش از بدن که افتاد مشکشو گرفت به دندون رفت و مادرو صدا زد اما از فرس که افتاد فاطمه رسیده بود و پیش مادر دست و پا زد آه اصل روضه اینجاست با چشای تیر خورده از روی مرکب زمین خورد دستای حضرت مادر سرشو بقل گرفت و تیر از چشاش در آورد **** چی میشه قدم بزاری  روی این چشمای گریون که تو صاحب عزایی  خدا میدونه تو داغ  مادرت چه حالی داری خدا میدونه کجایی بیا که برات بخونم همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی دل من شکسته اما  سر خم می سلامت شکند اگر سبویی گل فاطمه کجایی چشم تو کی و میگیره کی میشه محرم به روضه ات کی و میبری مدینه کی میتونه پا به پای تو بیاد تو روضه ها دلشو داره ببینه خونه خاموش تاریک کوچه های تنگ و باریک آسمون مات و مبهوت یه عزای محرمانه یه غریب داغ دیده چند تا بچه و یه تابوت روی شونه ای لرزون داره میره از تو خونه تن خسته اییی که سرده علی زیر لب میخونه که ببین عزیز حیدر  غم تو با من چه کرده علی تازه دیده راز  بی قراریا و سر رو گرفتنش چی بوده سه ماه قباله رو از فاطمه گرفتن اما صورتش هنوز کبود علی فهمیده چرا باز  هر چی آ میریزه اسما جاری خون تازه میشه از چشای تار مولا رد سرخ خون روونه واسه زخمایی که باز حالا دیده به چه روزی افتاده بازو و پهلوش که نداشت یه خواب راحت چه عذاب سختی بوده پشت این همه کبودی پشت این همه جراحت (گردیده بود قفذ همدست با مغیره این با قلاف شمشیر او تازیان میزد گاهی به پشت و پهلو گاهی به پشت و بازو گاهی به کنج ابرو گاهی به شانه میزد) حالا مولا هم میدونه  که تو این سه ماه زهرا توی بستر چی کشیده که تنش چرا نهیفه که موهاش چرا سفیده قامتش چرا خمیده لحظه وداع مولا میگه زیر لب عزیزم هنوز از تو دل نکندم تورو هی گل جونم چجوری تو خاک بزارم کفن تو رو ببندم حالا که حرف کفن شد السلام ای شاه تشنه السلام ای شاه بی سر توی این شام غریبون  با خود مادر بخونیم 👇
تسلای دلِ مظلومِ عالم عالمی دارد گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد برای جرعه آبی دست و پا میزد؟ نه وَاللهِ بیادِ تشنه ی گودال، در جانش غمی دارد @hosenih صدای العطش با هلهله بدجور دَرهم شد بمیرم گوشه ی حجره، چه حالِ دَرهمی دارد بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده چنان سَروِ شکسته،،، گوئیا قدّ خَمی دارد به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد بزیرِ لب نوا میکرد: من داغِ حسن دارم که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد پیِ دیدارِ هادی "یابُنَیَّ" گفت، تا آمد بیادِ اکبرِ لیلاست، اشکِ نم نمی دارد ندارد خواهری را در برِ خود گریه کن، اما به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد نه جسمش زیر سمّ اسبها با خاک یکسان شد نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد @hosenih ندید آقا، در این مقتل جفای ساربانان را سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد شاعر: @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ میان حجره خود زار و‌مضطر افتاده دوباره همسری از ظلم‌ همسر افتاده تمام حجره پر از لخته های خون شده است اگرچه‌ پا شده اما مکرر افتاده @hosenih کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند جوان بی رمقی در برابر افتاده بس است طشت‌ نکوبید فاطمه اینجاست کنار جسم‌ پسر باز مادر افتاده غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت بروی بام غریبانه پرپر افتاده هزارشکر تنش زیر آفتاب‌ نرفت به پیکرش پروبال کبوتر افتاده هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده @hosenih کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده فدای تشنه لبی که لبش ترک‌ میخورد و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهار مردم دنیا ، چرا نمی آیی؟ امید آخر دلها ، چرا نمی آیی؟ سلام وارث خُلق عظیم پیغمبر(ص) سلام ،حضرت آقا ، چرا نمی آیی؟ @hosenih بیا که خلق ببینند عدل حیدر(ع) را شکوه جلوه ی مولا چرا نمی آیی؟ سرشک روضه برآن قبر بی نشان تاکی؟ یگانه زائر زهرا (س) چرا نمی آیی؟ چراغ قلب حسن (ع)نور دیدگان حسین(ع) کمالِ حُسن سراپا ، چرا نمی آیی ؟ قسم به خون شهیدانمان ، وفاداریم قسم به حضرت سقا چرانمی آیی؟ بیاکه مُسلمت اینجا امیر میدان است امیرلشکر دلها چرا نمی آیی؟ حبیب ها همه آماده اند و قاسم ها زهیر ها، حججی ها چرا نمی آیی؟ @hosenih امید مردم مظلوم ، زخمی ازظلم است بیا برای مداوا چرا نمی آیی؟ به خون حنجرجدت بیا بیا مهدی(عج) به اشک زینب کبری(س)چرانمی آیی؟ شاعر: @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید آتش دوباره بر جگر مادرش کشید مثل حسن به خانه خود هم غریب بود هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید @hosenih او صورتش به خاک و فقط آه میکشید این جای آب ، هلهله دور و برش کشید دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید شکر خدا امام رضا در برش نبود بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید دیگر رضا ندید چگونه زروی بام قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید اما حسین دید زمین خورد اکبرش زانو زد و ناله زد و در برش کشید صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین... ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید @hosenih در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ پشت در با جگری سوخته تب می کردی دست و پا می زدی و آب طلب می کردی گوشه حجره، عطش فاتحه اش را می خواند اشک هایت به نظر روضه ی سقا می خواند @hosenih همسرت جعده تباری ست، بمیرم مظلوم! مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم! زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند کف زدن های کنیزان جگرت را سوزاند دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت کهنه داغی به دلِ داغ نشین می ریزند آب را پیش نگاهت به زمین می ریزند تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت از لبت، خاک کف حجره تیمم می کرد ناله ات را وسط هلهله ها گم می کرد @hosenih بر سر بام عجب مرثیه جان فرسا بود سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود اجرت کشتن تان گندم مرغوب نشد پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ حُجره‌ی سوخته‌اش کاش دری دیگر داشت این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند یک‌نفر این طرف و چند نفر میخندند @hosenih خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد خنده کردند صدایش به صدایی نرسد طَشت  دَف شُد که نفهمند کسی می‌سوزد بِینِ این حجره‌ی بسته نفسی می‌سوزد طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش ظرف از آب پُر اما به زمین می‌کوبند می‌زند داد ولی پا به زمین می‌کوبند خنده‌ی بد دهنی میرسد از هلهله ها ناسزاهای زنی می‌رسد از هلهله ها خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند می‌کشد پا به زمین تا که بفهمند همه جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند @hosenih خواهری حیف ندارد که به دادش برسد عوَض‌اش بی کَسی‌اش مادرِ او را سوزاند  تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست  رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست روی این بام تنش مانده ولی عریان نه... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. 📋 الحق و الانصاف کم فکر تو هستم / ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی به یادت نیستم، بی‌اعتبارم وقتی به تو ایمان ندارم، بی‌قرارم الحقُّ و الانصاف کم فکر تو هستم از بس که بر این نفس وامانده دچارم شاید که از چشم تو افتادم که اینطور... دیگر زمان معصیت بی‌اختیارم یابن الحسن، با غفلتم سرمایه‌ام سوخت رحمی نما، آتش گرفته کوله‌بارم باشد بزن اما دگر رو برمگردان شرمنده‌ام من از گناه بی‌شمارم دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی دیدم غریق رحمت پروردگارم گرچه برایت نوکر خوبی نبودم با این همه جدّ شما را دوست دارم من که نشد یک‌بار پیش تو نشینم شاید زمان روضه بنشینی کنارم رو به برادر، خواهری با گریه میگفت: با رفتنت آتش زدی بر روزگارم ای‌کاش میشد بوسه از رویت بگیرم قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال امام زمان(عج) @yaemamzamanadrekni