eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
994 ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💚 سلام ادمین جان لطفا پیام منم بزار من روی پیشونیم جای آبله هست برای چهار.پنج سال پیشه ا
💚 سلام به همه دوستان طرف صحبتم با خانمی هست که مایع گوش مادرشون کم شده وبنده خدا سرگیجه دارن مادر یکی از دوستان بنده هم این اتفاق براشون افتاده گویا رفتن پیش متخصص وبراشون یه دوره فیزیو تراپی تجویز کردن ولی دقیق نمی دونم پیش کدوم دکتر رفتن فقط به نڟر بنده ببرید پیش متخصص گوش که کسی داروی بیفایده بهشون نده الهی به حق شهید کربلا هرچه زودتر سلامتی کامل رو بدست بیارن ❣❣❣❣ سلام دوست عزیزی مادرشون سرگیجه دارن منم خودم اینطوری شده بودم قرص بتاسرگ خوبه اما نایابه. من جندروز اصلا سرمو تگون ندادم اصلا طوریگه پتج دقیقه طول میگشید تا من سرمو از حالت نشسته رو بالش بزارم حتی تو خواب از این ور به اون ور میخواستم بشم انقدر آرم اینگارو میگردم حتی دوسه هفته اصلا نتونستم سمت جپ سرم بخوابم مادرتون جند روز اصلا سرشو تگون نده مثل استراحت مطلقا یعنی حتی یه دفعه ای هم اینطرف و اونطرف تگون نده تا اون آب جمع بشه انشاالله شنیدم زالو درمانی هم اثر گزاره ولی درگل داروی خاصی نداره فقط باید یه مدت انقدر رعایت گنه تا خوب بشه🌹 ❣❣❣❣❣ سلام در جواب خواهر عزیزی که مادرش گوشش مشکل داره و سرگیجه گرفته خواهر عزیز برادر من هم این مشکل براش پیدا شد با نوار گوش و سی تی و ام ار ای هم مشخص نبود اگر اصفهان هستید مراجعه کنید به دکتر سنبلستان متخصص گوش توی خ شمس ابادی این پزشک حاذق تشخیص داد که کریستال های گوشش جایجا شده و ان را جا انداخت انشالله که مشکل این مادر هم حل بشه ❣❣❣❣ سلام به خانمی که گفتن مادرشون سرگیجه داره بگین قرص بتا سرک آلمانی بگیرن عالیه وبعد هم ورزش انجام بدن به این صورت که سرشون رو ثابت نگه دارن و با چشمانشون انتهایی ترین نقطه ای که می بینن رو نگاه کنن یک بار چپ و یک بار راست به تعدادی که می تونن ❣❣❣ سلام میخواستم به اون خانمی که مایه گوش مادرشون بهم ریخته بگم که مادر من هم همینطور بود یه ورزش های خاصی هست باید انجام بده مادر من چندین دکتر رفت تا اینکه تو اهواز یه دکتری بهش گفت که مایه گوش جابجا شد یه سری ورزش بهش داد که بعد از چندروز خوب خوب شد ❣❣❣❣❣ سلام برای خانمی ک مادرشون سرگیجه دارند از گوش میانیشون هست. پیش متخصص گوش و حلق و بینی برند ان شاءالله ک خوب میشند. چون مادربزرگ شوهر منم این مشکل رو داشت و بعد چند ماه یه دکتر اینو بهشون گفت و خداروشکر درمان شدند ❣❣❣❣❣ سلام وقت بخیر خیر در مورد خانمی که گفته بودن مادرشون مایع گوششان به هم خورده و سر گیجه گرفتن بهشون بگین به دکتر مغز و اعصاب و روان مراجعه کنن درمان میشن مامان من هم این مشکل را داشتن طبق دستور دکتر قرص بتا سرک و سیپرالیکس مصرف کردن سر گیجه شون بعد مدتی خوب شد البته این داروها باید مقدار مصرف درمانش را متخصص بهشون بگن سر خود مصرف نکن.دارو گیاهی هم می تونن آویشن وتخم شوید و مرزن جوش به صورت دم نوش استفاده کنن ❣❣❣❣❣❣ سلام به اون خانمی که گفتن مادرشون سرگیجه داره مادریکی ازدوستام این مشکل وچندسال داشت حتی نمی تونست سرشو بلند کنه بعد ازاین همه دکتررفتن وقتی رفته بودن کاشان برای بیماریشون دکترمتوجه شده بود کم خونی داره وبه خاطر کم خونی این همه اذیت شد ❣❣❣❣❣❣❣ سلام خدمت اون خانمب که مایع گوشش جابجا شده سرگیجه داره مادر شوهر منم اینجوری شده بود من یادمه ی قرصی دکتر بهش داده بود به اسم بتاسرک خوب شد چندماه درگیرش بود ولی الان اثری از سرگیجه نیست ❣❣❣❣❣ سلام درمورد خانمی که گفت مایع گوش مادرش تکون خورده . من هم ۱۰ سال پیش دچار شدم خیلی دکتر رفتم اول تشخیص نمی دادن یه دکتر که بیشتر ستل اون ور بود به من قرض بتاهیستین داد از نف شروع کردم ۳ شب بعد کامل روزی ۱ عدد یک برگ ۱۰ عدد خوردم خوب شدم . هر چند سال که میاد سراغم می خورم خوب میشم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی_کانال👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
❣ روزهای اول سربازی اش بود. در شهری غریب، با مردمی که لهجه ای متفاوت داشتند و لباس کردی به تن. چند روز اول فرودین ماه بود و سرمای زمستان جای خود را به نسیم های بهاری داده بود که بوی خوش لاله ها و نسترن ها را به شهر می آوردند. در پاسگاه، مسئول تهیه وسایل آشپزخانه بود. بالاجبار هر روز به بازارچه شهر می رفت. در یکی از همان روزها، توی بازارچه کوچک که مردم در تلاطم خرید بودند، چشمان میشی رنگی را دید که شعاع خورشید در آن می رقصید. دختری با پیرهن فیروزه ای رنگ که تا مچ پایش می رسید و صندل های پنجه باز به پا داشت. لشكر موهای سیاهش از زیر شال به بیرون راه پیدا کرده بود و بر روی انحنای کمرش آرام گرفته بود. گرما تمام وجود پسر را فرا گرفته بود، انگار که در وسط مرداد ماه در کنار خلیج فارس ایستاده. این حال تا مدت ها با او همراه بود. نمی دانم عاقبت چطور احساسش را به دختر گفت، گویی این قسمت از داستان مأمن اسرارش بود و هیچکس نباید می دانست، حتی من. از آن به بعد کارشان شده بود، هر روز خارج از شهر، درست در کنار درخت چنار به دیدار هم بروند. پسرک سرباز نامش محمد بود و وطن خودش را در گوشه ای از یک شهر کرد نشین پیدا کرده بود. وطنی به نام آسو... روزها می گذشت و کم پیدا شدن پسرک در پاسگاه و آسو در خانه، توجه ها را به خود جلب کرده بود. یک روز پاییزی که خورشید کمابیش غروب کرده بود و لکهای سرخ و ارغوانی در آسمان به جا گذاشته بود، چند جوان با شلوارهای گشاد و چماق به دست، مقابل پسرک ایستادند و چند ساعت بعد، لباس خاکی رنگش، مملو از قطره های سرخ شده بود و مردم پیکر نیمه جانش را پیدا کرده بودند. خبر به پاسگاه رسید و بعد به مرکز استان. چند ساعت بعد، شهر پر بود از نیروهای نظامی. آن روزها کردستان امن نبود و فکر کرده بودند که منافقین این بلا را سر این سرباز آورده اند. هرچند بعد از به هوش آمدن محمد، همه چیز ختم به خیر شد. فرمانده پاسگاه خواسته بود پدری کند و برای سربازش به خواستگاری رفت. اما با جواب نه روبه رو شد، یک نه مطلق از برادر آسو، و برادرش گفته بود که دفعه بعد جنازه اش را هم نمی بینند. پسرک روز آخر خدمتش رسیده بود و به آسو پیغام رساند که فردا قبل از اذان صبح، کنار همان درخت باشد تا فرار کنند، از تمام تعصب ها و غيرتها از تمام آنها که نه مطلق دارند. دخترک آمد، اما محمد شب قبل، درست زمانی که در تاریکی دراز کشیده بود و خطهای موازی نقره ای که مهتاب از لای کرکره روی دیوار خوابگاه انداخته بود را تماشا می کرد، صدای تلفن همه چیز را برایش برهم زد. همسایه شان از روستا بود. خبر داده بود که حال مادرت خوب نیست و چشم به راه پسرش است. محمد به آسو قول داده بود که برمی گردد، این بار با مادرش، تا شاید دل پدر و برادرش به رحم بیاید. از رفتنش دو سال گذشت، همچون برق و باد. دو سالی که تمامش را به پرستاری از مادر مریضش گذشت و هیچ نتوانست به آن شهر برگردد که فرسنگها دور بود از روستایشان در آذربایجان. بعد از فوت مادرش، دوباره به آنجا رفت، شهر همان شهر بود، اما خبری از بوی خوش گل های لاله نبود. به سختی یکی از دوستان آسو را پیدا کرد. گفت که بگوید در کنار همان درخت همیشه قرارمان منتظرش هست، اما جوابی که شنید او را به اعماق دریا راند. آسو به زور برادرش ازدواج کرده و به تهران رفته بود... من حالا می دانم که بابا محمد چرا اسم من را به اسم همان شهری گذاشت که در آن خاطرات بسیاری داشت. مهران، شهری پر از خاطره برای او بود ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
🌹 12 چیزی که باید به یاد داشته باشی؛ 1. گذشته نمی‌تونه تغییر کنه. 2. نظرات بقیه نمی‌تونه واقعیت زندگیت رو تعریف کنه. 3. مسیر زندگی هر آدمی متفاوته. 4. معمولا اوضاع با گذر زمان بهتر میشه. 5. نوع قضاوت‌ها، نشان‌دهنده‌ی شخصیت گوینده است. 6. فکر کردن بیش از حد در مورد مسائل بی‌ارزش باعث افسردگی و ناراحتی میشه. 7. باید خوشبختی رو درون خودت پیدا کنی. 8. افکار مثبت، یک زندگی مثبت رو خلق می‌کنه. 9. غمگینی و خوشحالی واگیردار هستن؛ با افرادی معاشرت کن که خوشحال و پرانرژی هستن. 10. تنها زمانی شکست می‌خوری که تسلیم بشی‌. 11. از هر دستی بدی از همون دست هم پس می‌گیری. 12. هرچقدر کم‌تر از زندگی خصوصیت برای بقیه بگی آرامش بیشتری خواهی داشت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 عزیز دلم من از همسرم جدا شدم یه دختر هفت ساله هم دارم الان دو سال با یه آقایی آشنا شدم
دیدید نمیتونه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_نوزدهم با خودم گفتم با چوب بزنم تو سرش ولی گفتم اینجوری اگر بمیره از این که هستم بدبخت تر میشم
از گوشه در نگاه کردم که به قصد کشت خودشو میزد و صورتشو چنگ مینداخت و می گفت مال و اموالمو برده هر چی طلا داشتم برده و یهو از حال رفت و زنگ زدن آمبولانس و همین که همشون رفتن تو خونه من از خونه بیرون زدم . طلاها رو به زور کردم تو لباسم و فقط میدویدم ، چادرمو با دست روی سرم نگه داشتم و اونقدر دویدم که از نفس افتادم. نمیدونستم کجام ولی خیلی از خونه دور شده بودم . هوا تاریک بود و کوچه ها کم کم داشت خلوت میشد رفتم خیابون اصلی و یه تاکسی گرفتم و گفتم ترمینال سوار تاکسی که شدم به سرفه افتاده بودم که تاکسی داره گفت آبجی برات یه آب بگیرم؟ رفت با یه بطری آب برگشت که چشمش خورد به صورت و چشم من و گفت تصادف کردی؟ چشام پر از اشک شد و گفتم شوهرم کتکم زده منو برسون ترمینال تا برم خونه پدر و مادرم . تاکسی داره تمام طول مسیر شروع کرد به حرف زدن از خواهراش که هر کدوم یه جایی ازدواج کردن و همش دل نگرانه و پدر و مادرشم فوت شدن . از بین طلاهای خودم یه انگشتر ظریف که داشتم بیرون آوردم و گفتم من کل داراییم همینه ، میتونی اینو برام بفروشی یا خودت برداری و پولشو بدی؟ گفت پول نداری آبجی؟ حدودا چهل پنجاه ساله بود و مرد خوبی دیده میشد . گفتم نه فقط ده تومن دارم از تو داشبورد ماشین صد تومن بهم پول داد و گفت باشه پیشت ، هر کار کردم انگشترو ازم نگرفت . شروع کرد به فحش دادن به احمد که انسان نیست و گفت رسیدی شهر خودتون حتما برو واسه چشمت دکتر انگاری عفونت کرده. به ترمینال که رسیدم حس کردم راننده تاکسی یه فرشته بود از سمت خدا که منو از اون جهنم فراری بده . سریع رفتم بلیط اتوبوس گرفتم که گفت کلا یه اتوبوس هست اونم واسه ده دقیقه پیش بوده شاید حرکت کرده باشه . تمام طول ترمینال جنوب اونقدر دویدم که گلوم مزه خون میداد تا به اتوبوس رسیدم و رو صندلی نشستم. اصلا باورم نمیشد که بالاخره فرار کردم. سرمو رو صندلی تکیه دادم و زیر لب دعا میخوندم تا خدا كمكم كنه و زودتر از تهران خارج بشیم . همین که اتوبوس افتاد تو جاده یه نفس راحت کشیدم و خوابیدم و با صدای راننده که گفت خانم چرا پیاده نمیشی به خودم اومدم. باورم نمیشد از اون جهنم خلاصی پیدا کرده باشم ، تاکسی گرفتم و رفتم دم خونمون ، خودمو آماده کرده بودم تا اگر بابا بیرونم انداخت به دست و پاش بیفتم و التماسش کنم . پشت در خونه بودم و استرس داشتم...طلاهایی که مادر احمد با پولای بابای من خريده بود تو جیبم سنگینی می کرد زنگ آیفون زدم و افسانه با تعجب بله ای گفت و من با صدای بغض دار گفتم باز کن. افسانه انگاری خیلی تعجب کرده بود . گفت تویی هدی؟ در باز شد و من اونجا بود که فهمیدم که چه بهشتی رو از دست داده بودم . افسانه تند تند پله های حیاط و اومد پایین و چشمش به من که افتاد زد تو صورتش و گفت پناه برخدا . تصادف کردی؟ این چه ریخت و وضعيه. گفتم میشه بیام داخل؟ افسانه گفت آره چرا نشه، بیا تو ولی بابات تو اتاق خوابه اینجوری ببینتت حالش بدتر میشه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
🧡 سلام ادمین جان خسته نباشید ممنون از کانال خوبتون لطفا پیام منم بزارید تو کانالتون دوستان هم لطف کنن کمکم کن و راهکار بدن میخواستم بدونم چیکار کنم🙏🙏🙏🙏🙏🙏 من با خانواده همسر زندگی میکنم و خیلی مشکلات داریم😔😔 همسرم خیلی خیلی خوبه خیلی مهربون مذهبی و☺️☺️😊😊... فقط مشکلم وضع اقتصادیمون هست خیلی ضعيفه😔 همسرم کارمنده ولی حقوقی نداره به زور وام گرفتیم از اداره و ماشین خریدیم و قسط اونو میدیم در واقع هیچی واسه خودمون نمیمونه حتی واسه لباس و خیلی چیزا پول نمیمونه اصلا هم نمیتونیم بریم جای دیگه همسرم میگه فقط بخریم بریم از اینجا مادر شوهرم و پدر شوهرم دخالت میکنن کجا بریم کجا نرین اینو نخرید اینجوری کنید حتی جلو خودمون میگن شما بچه اید چیزی نمی‌فهمید بلد نیستید. و...😒😒 همسرم خیلی احترام میکنه بهش واقعا و اینا دوست نداره ناراحتشون کنه اوناام سو استفاده میکنن زندگیم زهر مار شده با اینکه شوهرم خوبه ولی زندگیم تلخه چون نمیزارن زندگی کنیم نه میتونیم چیزی بخریم واسه خودمون نه میتونیم جایی بریم انگار واسه اونا زندگی می‌کنیم همش حرف بار من میکنن اگر کار کنم واسه مادر شوهرم اخم و تخم نمیکنه اگه کار نکنم واویلا 😒 غذا خوردنی میریم پایین میگه مگه رستوران می‌آید می‌خورید 😒 نمیریم میگه جرا نمی‌آید 😏من هفته ای میرم پایین چون بی احترامی میکنن من هفته ای یه بار میرم پایین حتی چایی نمیزاره جلوی من میوه نمیاره خلاصه خیلی اذیت میکنه حرف میزنه بهم حتی در رو من جرات ندارم قفل کنم چون میان اصلا در نمیزنن منم گاهی قفل میکنم میگه جرا حق نداری قفل کنی اینجا خونه خود منه😑😑 منم از دوستان کمک میخوام 🙏🙏🙏🙏 میخوام یه دعایی بهم بگن یا دعا نویس که انجام بدم شوهرم از مادر پدرش یه مقدار سرد شه بریم جای دیگه😔😔 چون تا همسرم نره مجبور نمیشه زحمت بکشه اینجا تنبل بار اومده چیزی لازم داشتی سریع میره از پایین میاره 🙃 میخوام یه مقدار دور شه جون واقعا داره اسیب میزنه به زندگیمون وقتایی که دوروز مادر شوهرمینا نیستن واقعا راحتم آرامش دارم خسته شدم از این وضع دعایی باشه وا‌سه رزق و روزی😶 دعایی هم باشه که همسرم وابستگیش کمتر شه.. نشه مجبورم خودم جدا شم طلاق بگیرم چون تمام اعصابم ضعیف شده فقط داریم واسه یکی دیگه زندگی می‌کنیم انگار خودمون آدم نیستیم میخوام همسرم واسه خودم باشه نه شریک باشم دیگه بریدم از مادر شوهرم و پدر شوهرم فقط دعا میکنم خير نبینن اینجوری میکنن با من حلالشون نمیکنم حالا خالمه ولی ذره ای دلش نمیسوزه😒😒 هر چی دوست داره میگه من با شوهرم فقط سر اون دعوا داریم فقط خير نبینن همین☘️☘️ ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
💚 سلام عزیزم خانم‌جان خیر ببینی از دوستانی که همفکری داشتن و توصیه های مهربانانه هم بسیار بسیار متشکرم فقط اینم عرض کنم مادرم بتاسرک المانی هم خورده و هر متخصص گوشی رفت متاسفانه فعلا جواب نگرفته دعا بفرمایید ان شاالله اون دوستی که فرمودن اصفهان دکتری خ شمس ابادی هست تلفنی داره مطبشون نزدیک اصفهانیم .اونجاهم بریم تا خدا چی بخواد ❣❣❣❣❣❣❣ سلام وققتون بخیر تسلیت میگم ایام شهادت امام حسین و یارانش را ت رو خدا کمکم کنید دگ خسته شدم من با ی نفر خوبم الا نزدیک دو ساله قول خاستگاری داده الا بهم میگ ب مامانت بگو ک با من خوبی من بعد از محرم میام این چند روزم بهم میگه اگ ب مامانت نگی دگ تموم من بدون اون نمیتونم شما کمکم کنید چکار کنم میگ خودت ب مامانت بگو ما با هم خوبیم و همو میخایم ببین چی میگ بعد من میا خاستگاری منم نمیتونم ب مامانم بگم، اول اونا باید بیاین بگن بعد من ی چیزی بگم،ت رو خدا ت کانال کمک بگیرید چجور مامانم راضی کنم ❣❣❣❣❣❣❣ سلام دوستان یه سوالی داشتم لطفا تو گانال بزارین دخترم شش شش سالشه وقتی میریم بیرون و میره پیش دوستاش به من میگه مامان تو بیا بگو با من بازی گنن و دوست بشن هرجقدر میگم خودت برو بگو قبول نمیگنه یا اینگه برا همه جی گریه میگنه اگر دوستاش یه لباس خاصی بپوشن و این یه جور دیگه انقدر گریه میگنه تا اینگه براش همونو بپوشونم وقتی میریم یه جایی فقط جشمش به اینه گه اونا جگار میگنن اینم اونوانجام بده لطفا به من راهگار بدین میترسم مدرسه بره نتونه برا خودش دوست پیدا گنه و ارتباط بگیره😔 ❣❣❣❣❣❣ سلام چنتا کتاب همسرداری هم واسه خانوم هم واسه آقا لطفا اگه کسی خونده و نتیجه مثبتی داده معرفی کنه ❣❣❣❣❣ سلام لطفا تو کانالتون اعلام کنید کار خونگی کسی سراغ داره که حقوقش خوب باشه من خیلی بهش نیاز دارم در اصفهان ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 🧡 #پرسش سلام ادمین جان خسته نباشید ممنون از کانال خوبتون لطفا پیام منم بزارید تو کا
🧡 سلام برای خانمی که تو ساختمون با مادرشوهرش زندگی میکنه ،درکت میکنم عزیزم منم سه سال اول زندگی تو واحدی زندگی کردم که پدرشوهرم برای سرمایه گذاری تو نا کجا آباد شهرمون خریده بود و به نام مادرشوهرم بود خداروشکر غنیمت بود برامون همیشه هم ازشون تشکر کردم بابتش ولی واقعا عذاب کشیدم همش به جدایی فکر میکردم مادرشوهرم کلید واحدمون رو داشت بهم زنگ میزد وقتی مطمئن میشد من خونه نیستم فامیلهاش رو می‌آورد خونم 😏🤔من خییییلی ناراحت میشدم ولی سنم کم بود و حرفی نمیزدم از طرفی به همسرم که میگفتم اونم ناراحت میشد ولی از اونجایی که مادر و خواهرش آدمای بددهنی بودن هیج وقت حاضر نمیشد بهشون حرفی بزنه به من هم میگفت اگه میتونی خودت از حقت دفاع کن به من نگو 😳 ،عزیزم شما هم در واحدتو قفل کن تا در زدن یاد بگیرن، هفته ای یه بار یا نهایتا دوبار برو پایین ولی اگه میخای نهار یا شام بری یه کم زودتر برو کمک کن تا اخم و تخم نبینی وقتهایی که مادرشوهرت نیست اونقدر با شوهرت خوب باش و مهربونی کن تا مزه زندگی مستقل رو بچشه یعنی چی که پسر از پدرومادرش سرد بشه راه های دیگه ای هم هست، اگه میتونی خوت هم جایی سرکار برو حتی با حقوق کم اینجوری هم کمتر خونه ای و هم اینکه انشاالله برکت وارد زندگیت میشه از طرفی هم شاید شوهرت ببینه داری تلاش میکنی اونم بیشتر تلاش کنه انشاالله یه فرجی بشه بتونی خونه بخری و بری خونه خودت ولی یه چیز دیگه خدارو هم شاکر باش و هراز چندگاهی از پدرومادرشوهرت تشکر کن بابت خونه که بهتون دادن خیلی ها رو میشناسم والدینشون چند واحد دارن ولی نمیدن به بچه ها ،فکر کن تو این اوضاع قرار باشه اجاره خونه بدی یا بدتر از اون تو گرما و سرما دنبال خونه بگردی و اسباب کشی کنی مدام ،آیه ۲۹ سوره مؤمنون واقعا معجزه میکنه بنویس بزن یه جایی که جلوی چشمت باشه مدام بخون آیه کوتاهیه زود حفظ میشی مدام تکرار کن انشاالله حاجت روا باشید .برای منم دعا کنید . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
❣ هروقت میخاست حرفش رو به کرسی بشونه لوس میشد و به یه بهونه ای باهام قهر میکرد از این نقطه ضعف من همیشه واسه پیش بردن کاراش استفاده میکرپ گفتم باید یه کاری کنم تا دست از این اخلاقای بچگونه ش برداره رابطه ی ما که مثل این دختر پسرای هیفده هیجده ساله نیست ،ناسلامتی من سی و چهار و اون سی سالش بود و چند وقت دیگه قرار ازدواجمون بود. یه روز طبق معمول سر یه بحثی باز بیخودی قهر کرد ،گفتم الان وقتشه میدونستم منتظره برم سراغش و از دلش دربیارم نرفتم و یه روز گذشت،نرفتم و دو روز گذشت . به خودم اومدم دیدم یکی دوهفته گذشته و خبری ازش نیست نه من زنگی میزنم و نه اون دلش واسم تنگ میشه . پیش قدم شدم گوشی رو برداشتم و بهش زنگ زدم لحن حرف زدنش تغییر کرده بود. دیگه مثل دختر بچه ها لوس و بامزه حرف نمیزد ،خیلی خشک و رسمی جوابمو داد . گفتم قبول بازم تو بردی. اومدم منت کشی . بعد زدم زیر خنده ،نخندید شاید هم تو دلش خندید. پشت تلفن که آدم این چیزا رو نمیفهمه . چند لحظه سکوت کرد و یهو گفت دیگه نمیخاد منو ببینه ،حرفش رو جدی نگرفتم‌، اما هر چقدر بیشتر باهاش حرف میزدم حرفاش بیشتر باورم میشد . گفتم لابد به خاطر این که خیلی وقته سراغشو نگرفتم از دستم ناراحته بذارم یکم بگذره و بعد مثل همیشه خودش زنگ میزنه یا پیام میده. قبل از قطع کردن گفت وایسا یه چیزی رو بهت بگم و بعدش قطع کن . ذوق کردم ،همین که میخاست باهام حرف بزنه یه قدم مثبت واسه آشتی کردن بود،گفتم خب پس بخشیدی مارو دیگه اره؟ گفت عجله نکن. میخاستم بگم اینو بدونی که ادما تو هر سنی که عاشق بشن دلشون درست مثل همون دختر پسراییه که اولین بار عاشق میشن،‌همون اندازه احساساتشون قشنگه،همون اندازه دلشون بچگی کردن و لوس شدن میخاد و همون اندازه هم ناز و ادا دارن . اینارو میگم که یادت باشه آدما عاشق میشن تا اگه یه روز دلشون خاست واسه یه نفر لوس بشن و قهر کنن یکی باشه که همین لوس بازیاشونو طاقت بیاره و جا نزنه. اصلا بذار یه چیزی رو بهت بگم ،عشق به اونا که میخان ادای آدم بزرگا رو دربیارن هیچ وقت مزه نمیده اینارو گفت و صداش لابه لای سیمای نامرئی تلفن گم شد. اخرین جمله هاش اما هنوز توی گوشمه. آدما عاشق میشن که ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
🧡 سلام خواهشاً خانوما کمکم کنید من ماهه اول بارداری هستم بعد از کلی دکتر ودوا ازطریق ivf باردارشدم حالا هر غذا یا میوه ای که تو گوگل میزنم نوشته باعث سقط میشه ، پس من چی بخورم ؟ هم گشنمه هم از غذا ها بیزار شدم حالت تهوع هم دارم ولی بالا نمیارم خسته شدم قبل بارداری ۵۳ کیلو بودم الان شدم ۵۰ کیلو ، دست به هرچی میزنم میترسم نکنه اینو بخورم سقط بشه خیلی خرج کردیم تا نتیجه داده حالام اینجوری ،چیکارکنم ؟ ❣❣❣❣❣❣ سلام وقتتون بخیر توروخدا پیام من رو بذارید داخل کانال شاید یه فرجی شد😭 من۱سال و نیم نامزد پسر عموم بودم تقریبا۳هفته هست که عقد کردیم این وسط یچیزی خیلی داره عذابم میده😔 وقتی نامزد بودیم متوجه شدم که ایشون نماز نمیخونه خیلی ناراحت شدم😭 کلی باهاش حرف زدم کلی از خوبیای نماز گفتم براش کلی التماس و خواش کردم که بخونه آخر سر دید من هیچجوره از نماز نمیگذرم گفت باشه عقد کردیم قول میدم بخونم البته من اونروز میدونستم اگه واقعا بخواد بخونه از همین الان میخونه هیچ ربطی به عقد نداره😭 الانم که عقد کردیم نمیخونه بخدا خیلی باهاش حرف زدم کلی نصیحتش کردم خیلی براش گفتم هر راهی که بگید امتحان کردم ولی بخدا فایده‌ای نداشت کلافه شدم دیگه خسته شدم از حرف زدن بعضی وقتا میگم شاید از من سیر شده که به حرفم گوش نمیده نمیدونم این چه بدبختی بود امشب گفتم نمازاتو بخون میگه فردا در موردش حرف میزنیم خب این کاریه؟کاری که الان میتونی انجام بدی چه دلیلی داره به فردا موکول کنی😒 فقط یه راه حل خوب پیش پام بذارید که درست بشه بخدا دلم خونه خسته شدم از این حرفا و بحثای تکراری و بی‌فایده😭😭😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔 بخدا هرچی بهم بگه میگم چشم تاحالا نشده یچی گفته باشه من بگم باشه همیشه کلامم چشم بوده ولی نمیدونم چرا هیچ جوره حاضر نیست بخاطر من هم که شده نماز بخونه خانوادشم از این موضوع خیلی ناراحتن بارها شده جلوی من بهش تذکر دادن نماز بخون ولی با بداخلاقی و تندی جوابشونو میده توروخدا التماستون میکنم عاجزانه درخواست میکنم اگه دوستان تجربه داشتید در این مورد که کسی بوده نماز نخونده بعدا با یه کاری یا یه ترفندی خودش متحول شده و بخودش اومده درست شده بهم بگید محتاج تک تک جوابهاتونم من رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید دعامیکنم براتون اجرتون با مادرم زهرا🌼🦋 ❣❣❣❣❣❣ سلام خسته نباشید اگه میشه پیام منم تو کانال بزارید من ۱۶ سالمه ولی خیلی بدنم مو داره اصلا نمیدونم چیکار کنم شرایط لیزرو اینام ندارم کسی میدونه چه چیزی استفاده کنم که موها بدنم از بین بره تروخدا راهنماییم کنید😔🙏 ایدی ادمین🌱👇🏻 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_بیستم از گوشه در نگاه کردم که به قصد کشت خودشو میزد و صورتشو چنگ مینداخت و می گفت مال و اموالم
افسانه دستمو گرفت و بردم تو اتاق خودم ، به تختم نگاه کردم و فقط اشک میریختم و ماجرا رو برای افسانه تعریف کردم . افسانه اومد کنارم بغلم کرد و گفت وقتی رفتی بابات حالش بد بود ، مدام میگفت از سر لجبازی دخترمو بدبخت کردم چند روز بعد رفتنت که به بابات پیام دادی و معذرت خواهی کردی حالش بهتر شد ولی وقتی مدام ازش پول میگرفتی ناراحتیش بیشتر و بیشتر شد تا سکته کرد. هدی تو نمیدونی ما چی کشیدیم این چند وقت ... یهو صدای بابا از پشت در اومد که گفت کی این بلا رو سرت آورده بابا جان ؟ بابا به زور راه میرفت و صورتش کج شده بود بابای جوون و خوشتیپ من که تو کل فامیل معروف بود حالا زمین گیر شده بود. بابا اومد رو تخت نشست و من براش تعریف کردم و برای اولین بار اشک بابامو دیدم . همونجا بابا به افسانه گفت لباس بپوش هدی رو ببر دکتر منم زنگ میزنم به وکیل که بفرستنش پزشک قانونی برای شکایت وقتی میخواستم آماده بشم همه طلاها رو زير تختم قایم کردم و با افسانه رفتیم دکتر، اونجا بود که فهمیدم استخون کف چشمم ترک خورده و باید هر چه سریعتر عمل بشم . وقتی برگشتم خونه بابا گفت که برام وکیل گرفته تا کارای طلاق و شکایت رو انجام بدم . هنوزم باورم نمیشد سه ماه تو اون خونه اسیر بودم و اونجوری شکنجه میشدم . آدمای اون خونه انگاری وحشی بودن و عاطفه سرشون نمیشد . شب افسانه شام پخته بود دور میز نشسته بودیم که در خونه رو زدن افسانه رفت سمت آیفون و گفت اومدن ، یا خدا چقدم زیادن .. رفتم دیدم خانواده احمد پشت درن از ترس به خودم میلرزیدم که بابا گفت باز کن ببینم چیکار دارن گفتم نه بابا خطرناکن بابا چند تا فحش بهشون داد و گفت غلط کردن .. درو که باز کرد احمد و مادرش و برادرش و زن داداشش اومدن داخل ، فقط آرزو و بچه های داداشش نبودن. مادرش تا چشمش به من افتاد گفت دختره دست کج خجالت نمی کشی؟ پدری ازت دربیارم که... یهو افسانه گفت چه گهی میخوای بخوری؟ زنیکه گدا گشنه رفتيم ازت شکایت کردیم وقتی افتادی تو زندان اونجا میفهمی . داداش احمد گفت تند نرو آبجی ، این زن داداش ما طلاهای مادرمو برداشته و از خونه فرار کرده . اولا که اون طلاها رو پس بده بعدشم هدي خانم ناموس ماست واسه چی نصف شبی از خونه بیرون زده اصلا کجا رفته ؟ بابا گفت دیگه اسم دختر منو نمیارید . واسه باقی مسائل هم وکیل گرفتیم و تو دادگاه با وکیل حرف بزنید. افسانه گفت وقتی اومدین دیه دادین آدم میشین... یهو مادر احمد حمله کرد سمت و من لباسمو گرفته بود و میگفت طلاهامو بده ، میدونی به چه زحمتی اونا رو به دست آوردم ؟ احمد اومد جلو و گفت به چه اجازه ای از خونه بیرون رفتی برو لباستو بپوش بریم. رفتم جلو تو صورت احمد تف انداختم و گفتم مادر گدا گشنتو جمع کن و از اینجا ببر، اون طلاها هم پول جهیزیه خودم بود و نمیدم از صدقه سری من ماشین خریدین و دیگه بچه های داداشتم گشنه نیستن ولی همونم باید بفروشید و دیه منو بدین... بابا نذاشت بیشتر صحبت کنن و همشونو از خونه بیرون کرد، زن داداشش مدام سلیطه بازی میکرد و میگفت تا صبح دم در خونه میشینیم . همشون تو تاکسی جلو در خونه خوابیده بودن . اون شب افسانه اومد تو اتاقم و تازه یادم افتاد که وقتی رفتم حامله بود، گفتم بچت چطوره؟ هنوز شکمت بالا نیومده... افسانه خندید و گفت قرارم نیست بالا بیاد همونجا که بابات سکته زد منم بعد از چند روز بچم از ترس سقط شد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
💚 باسلام خدمت دوستان عزیز یه مشکلی داشتم که واقعان مثل کابوس شده برام ازتون خواهش میکنم که به من یه راهکار خوب بدیدبرادر شوهر من با این اوضاع شدید کرونا از ورامین اومدن شهر ما وباوجود سه تا پسر بزرگ واینکه ما خونه آپارتمانی داریم و دوتا دختر بزرگ ویک بچه دوساله دارم حالا از همه اینا بگذریم هرروز با این اوضاع وحشتناک کرونا هرروز با بچه هاش برای دیدو بازدیدو خریدو خوش گذرونی میرن وتا نصف شب می چرخندو بعد میان خونه به خدا از استرس اینکه اینا میرن می گردن وباعث انتقال کرونا بشن دارم سکته میکنم اصلا به قول خودشون به کرونا اعتقاد ندارن واصلا هیچ رعایت نمیکنن تکلیف من که بچه کوچیک دارم واصلا از خونه بیرون نمیشم چیه خواهش میکنم که به من راهکار بدید که بتونم رک بهشون بگم از این بابت خیلی ترس دارم واینکه اصلا به این زودی قصد رفتن به شهرشونو ندارن 😢😢😢بااینکه بهشون میگم که من از رفتو امدو بیرون رفتنشون خیلی میترسم وبهشون گوشزد میکنم که این مریضی شوخی بردار نیست ولی اصلا به خودشون نمگیرن ❣❣❣❣❣❣ سلام اگه کسی میتونه راهنماییم کنه ما چندتا خواهر برادریم من تقریبا همه کارها مادرن رو انجام میدم از دکتر بردن انجام دادن کارهای بانکی تمیز کردن خونه ش البته میدونم وظیفم هست اما خواهرهای دیگم ای کارها رو نمیکنن یا خیلی کمتر میکنن من هر دفعه از پولهای مادرم یکم بدون اینکه بهش بگم برمیدارم نه خیلی در احد ۵۰ تا۱۰۰ تومن پیش خودم میگم حقم چون مادرم به داداشام خیلی کمک مالی میکنه وظیفه‌ی خودش میدونه اما اگه به من پولی قرض بده حتما پس میگیره حالا میخواستم از دوستان بپرسم ایا ای پول حرام یا اشکال نداره مادرم خیلی مهربون پیش خودم میگه یه روزی بهش میگم حلال کنه ممنونم ❣❣❣❣❣❣ سلام خسته نباشید ، من یک مشکل دارم . لطفا راهنماییم کنید🙏 من ۱۴ سالمه . قدم ۱۶۱ و وزنم ۳۴ . وزنم خیلی کمه . خیلی لاغرم تازه باشگاه بدنسازی هم میرم اما فعلا وزن اضافه نکردم . راهی هست که سریع وزن بگیرم و حداقل به ۴۲ و اینا برسم ؟ همه بم میگن خیلی لاغرم😔 ❣❣❣❣❣ سلام دختری بیست و سه ساله هستم میخاستم راجب لیزر بدونم ..ضرر داره .خصوصا برا مجردا کسانی که لیزر کردن تجربشون بگن من چانه ام خیلی موهای کلفتی دارم و دایم درمیاد و خیلی عذابم میده لطفا راهنماییم کنید ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
💚 انتخاب غلطی داشتی منم داشتم مسیرهای نادرستی رو رفتی منم مثل خودتم دوست من من و تو هر دو انسانیم هر دومون خطا میکنیم راه های اشتباه رو میریم و حتی گاهی با انتخاب هامون به خودمون آسیب میزنیم و چون درکت میکنم میخوام بگم انقدر به خودت سخت نگیر و خودتو سرزنش نکن چون تمام این اشتباهات بخشی از مراحل رشد توئه، مراحلی که باید ازشون عبور کنی تا گوهر وجودیت رشد کنه و به کسی که میخوای و واقعا باید باشی، تبدیل بشی پس سرتو بالا بگیر و غصه این چیزارو نخور چون همه اینها روزی به دردت خواهند خورد و ازشون در جهت درستی استفاده خواهی کرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#برشی_از_زندگی 🍎 ننه جون میگفت سرکه انداختن به دست ما نمیفته بعد مثل عروسک باطری خور سارا پشت بند
: دوستان این قضیه واقعیت داره ؟؟؟ سرکه انداختن اومد نیومد داره به آدم ؟؟؟ از قدیمیا شنیدید شماهم؟؟👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
🌱 سلام خوبین خسته نباشید . میشه مشکل من رو هم بذارید . من سه ساله ازدواج کردم دوقلو پسر دختر دارم زندگی مشترکم مثل همه مشکلاتی داره اما در کل خوبه. من قبل از ازدواج ۷ سال یه دختری رو میخاستم که عاشق هم بودیم اونا وضع مالیشون ضعیف بود در نهایت به دلایل طولانی ازدواج کرد منم یک سال بعد اون ازدواج کردم چهار ماه پیش دیدم شماره ناشناس پیام داد و بعد از چند تا پیام متوجه شدم اونه و از شوهرش جدا شده اینم بگم این چند ماه رابطمون در حد پیام و دور دور با ماشین بوده زن اولم خوبه من ازش بچه دارم اما این دختر کسی بوده که من ۷ سال عاشقش بودم وقتی پیام داد دوباره اون روزا برام زنده شد میخوام اون رو عقد کنم و شرایط مالی ام دارم دو تا زندگی و بچرخونم ایشون‌ گفته صیغه نمیشه و گفته فقط عقد هیچ چیزم نخواسته دنبال پولم نیست وگرنه حتما درخواست مالی داشت اما پرس و جو کردم برای عقد حتما باید رضایت خانومم رو بگیرم ولی مطمعنم قبول نمیکنه حتی ممکنه درک نکنه و ترکم کنه آیا راهی هست بدون رضایت اولی دومی رو عقد داعم کنم؟ من یک بار عشقمو از دست دادم دیگه نمیخوام این فرصت و از دست بدم چه گناهی کردم که بهش نرسم حسرت به دل بمونم ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_بیستویک افسانه دستمو گرفت و بردم تو اتاق خودم ، به تختم نگاه کردم و فقط اشک میریختم و ماجرا رو
به افسانه گفتم ولی جاش من حامله ام. توروخدا به بابا چیزی نگو ولی کمکم کن .. افسانه زنگ زد به یکی از دوستاش که پزشک بود و قرار شد فردا بریم پیشش معاینه کنه وضعیتمو ببینه دکتر گفت اوضاعت خوب نیس اگر میخای سقط نشه باید فقط بخابی ولی من نمیتونستم تازه افتاده بودم دنبال کارا و عمل چشمم برای همین نتونستم نگهش دارم و خودش سقط شد چند روز بعد از این قضیه روز بعد از خونه که دراومدم احمد اومد جلومو گرفت و گفت خانوادم زندگیمو خراب کردن من و تو همو دوست داریم بیا زندگی کنیم گفتم از کجا معلوم راس میگی ؟ گفت قسم میخورم، به جون مادرم گفتم جون مادرتو ببخش به عزرائیل برو پول تاکسی بیار بعدش باور میکنم راس میگی و باهات زندگی میکنم گفتم خدا میدونه که مرگ رو به چشم دیدم تا اون بچه سقط شد، چون بدنم ضعیف بود خونریزی کردم و بابا هم متوجه حامله بودنم شد . فقط خدا میدونه من چه روزایی رو گذروندم ، بعد اون رفتم كف چشممو بازسازی کردم و عملم با بی هوشی بود . تو این مدت احمد و خانوادش دیگه اسمی از طلاها نمیاوردن و به جاش هرروز میومدن و میرفتن تا منو راضی کنن به اون زندگی برگردم . یا خواهراش میومدن یا برادراش بابا خیلی اصرار داشت رضایت بدیم و برای همیشه شرشونو بکنیم ولی من بیخیال نمی شدم ، بعد شیش ماه ازش جدا شدم و پرونده ضرب و شتم هنوز باز بود که یه روز برادرش و زنش اومدن خونمون ، زنش گفت خدا میدونه چقدر دلمون برات تنگ شده بیا برگرد سر زندگیت گفتم حرفی داری بزن که گفت حالا هم اگر برنمیگردی دل این بچه رو بیشتر از این خون نکن و رضایت بده و خودتو دیگه به یادش نیار که گفتم تاکسی رو بفروش دیه منو بده زن داداشش پاشد فحش زشت میداد و میگفت تو خواب شبت ببینی که اون ماشینو بفروشیم... خدا میدونه که برابر همون هزینه کردیم برای وکیل تا بالاخره احمد محکوم شد و بعد از دو سال کاغذ بازی تازه چند ماه پیش حکم جلبشو گرفتیم، تاکسی رو فروخت و بقيه ديه رو هم ماه به ماه داره به حسابم می ریزه ، مادرش یه باز زنگ زد نفرین کرد و گفت ازت نمیگذرم طلاهای منو دزدیدی منم فقط قهقهه می زدم و میگفتم میخوای صدای جیرینگ جیرینگ النگوها رو بشنوی؟ بعد این همه مدت من هنوز دارم میرم مشاوره و حالم رو به راه نشده ، گاهی شبا خواب میبینم احمد وارد خونه شده و وحشیانه کتکم میزنه تورو خدا اگر مهر مادری ندارید اگر از زندگیتون مطمئن نیستید بچه دار نشین. من اگر محبت درست و حسابی می دیدم هیچوقت دلخوش به دوست دارمای احمد نمی شدم ، اگر پدر و مادرم وقتی فهمیدن زندگی خوبی ندارن بچه دار نمیشدن یه آدم مثل من دنیا نمیومد من یک بار اشتباه کردم و به بدترین شکل ممكن مجازات شدم ولی خیلی هاتونو خدا دستتونو گرفته، هیچوقت زندگی هیچ کسی رو قضاوت نکنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا 💚 سلام بله حقیقت داره مامانم به داداشم گفت سرکه ننداز واسه آمد نداره اما داداشم گوش نکر
همش دروغع ولی وقتی همزمان با این یه اتفاق میافته ربطش میدن به هم دیگه و میگن فلان کار به ما می افته یا برعکس. ❣❣❣❣❣ سلام عزیزم بعضی از آدما هستن که بر روی کاری یا چیزی حساسن وهراتفاقی براشون میافته به پای همین میزارن. مثلا ما خودمون رنگ کردن لباس یا چادر برامون اومد ونیومد داره. یه سال برادرم یه شلوار جین داشت رنگش کرد تو خونه بعد از چند روز سه تا از فامیلای نزدیکمون به فاصله ی دوروز دوروز از دنیا رفتن. مادرم دیگه نزاشت چیزی رنگ کنیم یا مادرشوهرم نمیزاشت عید نوروز گندم سبز کنم میگفت شگون داره . ولی من اعتقادی ندارم 😉😉 ❣❣❣❣❣❣❣ سلام ممنونم از کانال خوبتون من خیلی وابسته این کانال هستم هر روز مطالبش رو دنبال میکنم در مورد سرکه پرسیده بودید که اومد نیومد داره یا خیر؟ اول اینکه اینا همش خرافاته من خودم هر سال انواع و اقسام سرکه ها رو درست میکنم مادرم هم همینطور و مادربزرگهامم هر سال سرکه میانداختند. 🔷 ولی این مسئله هست که میگن سرکه انداختن به دست من میاد یا نمیاد اینم منظور این هست که مثلا کسی انگور میریزه برا سرکه ولی عمل نمیاد و انگور میگنده و خلاصه اینکه تبدیل به سرکه نمیشه این شاید درست باشه ولی من اعتقادی به این ندارم که کسی سرکه درست کنه و حادثه و مصیبتی براش رخ بده. ❣❣❣❣❣❣ سلام میخواستم در مورد سرکه انداختن بگم که بله واقعیت داره با این که دور از ذهن هس و خیلیا میگن خرافه هس ولی علاوه بر سرکه انداختن ترشی انداختن اینا هم اومد نیومد داره ما خودمون ترشی سیر به ما نمیاد و مادر بزرگم هم گفته بود خرافه هس و این چیزا الکیه و ترشی سیر گذاشته بود دو ماه نگذشته عموی ۱۷ سالم تصادف کرد و جوون مرگ شد بابای خودمم تو اون تصادف بود ولی خدا رحم کرده 😔😔 ❣❣❣❣❣ بله درسته چیزایی مثل سرکه و ترشی و... انداختنشون برای بعضی خانواده ها یا افراد بدیُمن هست ❣❣❣❣❣❣ تا جایی که میدونم سرکه آمد نیامد داره در این باره است که به دست بعضیها سرکه به عمل میاد و به دست بعضی انگورها فاسد میشوند من و همسرم انداختیم اونایی که من انداختم سرکه نشد انگورایی که همسرم انداخت سرکه شد : از دوستان اگر کسی دلیل علمی یا مستدل داره برای این قضیه بفرسته حتما ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
💚 سلام وقت بخیر،میشه سوال منو بزارین لطفا،تا هر کی میتونه کمک کنه،من یاسوج هستم آدرس طب سنتی یا اسلامی میخوام هر کی بلده لطفا بفرسته،یه خانمی یه توده تو سینش بوده نمونه برداری کردن گفتن خوش خیمه باید عمل بشه این بنده خدا ناراحته بچه کوچک داره ،دوس نداره عمل کنه،برا همین میخواد بره طب سنتی ببینه راهی به غیر عمل هست یا نه،از همه دوستان ممنونم ❣❣❣❣❣ سلام دوستان امیدوارم راهنماییم کنید من‌ اسم سوجوک رو شنیدم واینکه خیلی در بارش اطلاعی ندارم سعی کردم کانالش رو توی ایتا یا روبیکا پیدا کنم ولی نشد توی گوگل هم همش اطلاعات پراکنده ای میده من خودم خیلی لاغر هستم و قد نسبتا کوتاهی دارم‌نسبت به سنم تقریبا ۱۰ کیلو کمبود وزن و ۱۰ سانت قدم از حد معمول کوتاه هست گفتن که با انجام روش هایی از سوجوک درمانی میشه که قد و وزن رو میزان کرد از دوستان تقاضا دارم که لطفا اگه اصلاعاتی دارن کوتاهی نکنن و اشتراک بذارن ممنون😊🙏🏻🌺 ❣❣❣❣❣❣❣ سلام روزتون بخیر من خیلی نگران حال خواهرم بزرگم هستم،مشکلش اینه که با اینکه ۱۸سال از زندگی مشترک با شوهرش میگذره و دوتا دختر بزرگ دارن باهمسرش مشکل داره،همسرشون ادم محترم و خوش برخوردی هستن اما نمیتونن عصبانیتشون رو کنترل کنن،و الان تازگیها خیلی باخواهرم دعوا میکنن و حتی یکبار هم خیلی عمیق و غیر سطحی بحث و جدل پیش اومد و شوهرش کنترل اعصابش از دستش رفت و حدودن سه چهار ساعت فقط به خواهرم بدو بیراه و فحش میداد،من خونم نزدیک خونه خواهرمه یعنی همسایه بالایی شون ما هستیم ، من برای جریحه دار نشدن غرور خواهرم حرفی نزدم ولی خیلی نگرانشم،تروخدا اگه راه حلی یا دعایی چیزی هست بگید تا حداقل کمی از انبوه مشکلات خواهرم برطرف بشه لطفا نفری یک صلوات هم برای رفع مشکلمون بفرستید اجرتون باخدا🌺 ❣❣❣❣❣❣ سلام وققتون بخیر تسلیت میگم ایام شهادت امام حسین و یارانش را ت رو خدا کمکم کنید دگ خسته شدم من با ی نفر خوبم الا نزدیک دو ساله قول خاستگاری داده الا بهم میگ ب مامانت بگو ک با من خوبی من بعد از محرم میام این چند روزم بهم میگه اگ ب مامانت نگی دگ تموم من بدون اون نمیتونم شما کمکم کنید چکار کنم میگ خودت ب مامانت بگو ما با هم خوبیم و همو میخایم ببین چی میگ بعد من میا خاستگاری منم نمیتونم ب مامانم بگم، اول اونا باید بیاین بگن بعد من ی چیزی بگم،ت رو خدا ت کانال کمک بگیرید چجور مامانم راضی کنم ایدی ادمین 👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌱 سلام خوبین خسته نباشید . میشه مشکل من رو هم بذارید . من سه ساله ازدواج کردم دوقلو پسر
🌱 سلام مجدد روز بخیر ببخشید من مگه چی گفتم که همه ی خانومها ریختن سر بنده با کفگیر و جارو و ملاقه چه اشکالی داره وقتی تمکن مالی داریم یه خانم دیگه رو سرپرستی کنیم واقعا نمیفهمم چه چیزیه افتاده تو سر شما خانوما که هوو رو غول میدونید اگه اون خانم مطلقه یا بیوه بره به راه گناه و فساد خوبه؟؟؟ این برخورد سطحی و یک طرفه رو درک نمیکنم من حتی یه بارم با این حال تنها نشدم با ایشون فقط در حد دور دور خیابون بوده و خیانتی هم نکردم میخوام خانمم رو راضی کنم و راهکار خواستم ولی انگار اینجا مجلس زنونه س و به قول اون اقای محترم که قبلا پیام دادن ادم از دست نظرات بعضیا دوس داره خودشو بندازه زیر تریلی بترکونه راحت بشه از دست جماعت نسوان خواستم تصمیممو بگم که بنده این خانمو ول نمیکنم چون احساس وظیفه میکنم چون شاید اگر من همون موقع ایشونو گرفته بودم زندگیش الان اینجوری به طلاق نمیکشید پس حق گردن من داره و با این حرفای خاله زنکی هم از عشق و وظیفه م پا پس نمیکشم اگرم جای شما خانوما بودم اجازه ی ازدواج مجدد به شوهرم میدادم که گناه و فساد در جامعه کم بشه من هم خانم خودمو نگه میدارم هم عشقمو و امیدوارم دیگه اینجوری با بی ادبی و کفگیر ملاقه و دسته جارو به یه آقا حمله نکنید یا علی : دوستان گلم تمام پیامهاتون به پی وی ایشون ارسال شد چون کانال گنجایش نداشت 🙏🏻❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💚 سلام وقت بخیر،میشه سوال منو بزارین لطفا،تا هر کی میتونه کمک کنه،من یاسوج هستم آدرس طب
🧡 سلام دختر خانمی که میگه با یکی خوبه چه جوری میشه که اول ایشون باید رضایت مادرش را کسب کند ؟از قدیم همیشه از طرف پسر خواهان بودن .اینکه میگه شما اول مطمئن شوید اشتباه است پسری که هنوز نمیتونه به مادرش این قضیه را بگه پس هنوز بزرگ نشده و نمیتونه تکیه گاه خوبی باشه .اگر واقعا تصمیم جدی دارید ، با عقل و درایت و مشورت دلسوزان اقدام کنید. زندگی آسان نیست .اسانش نگیرید!! ❣❣❣❣❣❣❣ سلام خدمت ادمین و اعضای محترم کانال. ایام محرم رو به همگی تسلیت میگم. راجع به دوستی که گفته بودند از آشناهاشون توده سینه خوش خیم دارند. چند تا راهکار هست که اگر انجام بدند شاید خوب بشند. اول اینکه از نوره زرنیخ دار( با هم فرق داره)،نه واجبی، فقط نوره زرنیخ دار از همون بد بو ها بگیره استفاده کنه برای کل بدن .به خصوص زیر بغل. خیلی توصیه شده. تو همین کانال کلمه آرسنیک رو جستجو کنید تا دستور استفادش نوشته .بعدی از شیاف لیابل استفاده کنه.حتما از جاهای مطمئن تهیه کنید چون تقلبی خیلی هست .باید از فروشگاه‌های طب اسلامی بخرند. قیمتش حدودا بین ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان هست. اگر استفاده کنند خانوم های متاهل، اگر عفونت، انواع کیست، فیبروم، توده،..و غیره باشه از بدن خارج میشه به طوری که خودشون متوجه میشند. فقط اگر از iud آی یو دی دستگاه(پیشگیری از بارداری) استفاده میکنند از این شیاف استفاده نکنند،چون حتی دستگاه رو هم از بدن بیرون میاره! اگر چند روزی کمر درد داشتند طبیعی هست. بقیه نکات و دستورات رو از اینترنت یا جایی خرید میکنند بگیرند. دختر داییم چند تا کیست داشت از این شیاف استفاده کرد و کامل از بدنش بیرون اومد و راحت شد .در ضمن از رازیانه هم استفاده نکنند .حتما نوره و شیاف از جای معتبر تهیه کنید و نکات و دستورات رو بپرسید.من از اینترنت نمایندگی های معتبر آیت الله تبریزیان(پزشک حاذق طب سنتی) رو شمارشون رو پیدا کردم زنگ بزنید از نمایندگیشون مشاوره بگیرید . شماره نمایندگی های معتبر آیت الله تبریزیان(طب اسلامی ) یاسوج محمدمنصوری 09178452056 ساعت کار ۸_۲۲ t.me/mohammad_mansooriy یاسوج جمال الدین منصوری 09193512885 0938492282 یاسوج امین الله باقری فرد09365520030 یاسوج فریبرز خوشنگار09336420203 ساعت کار ۸_۲۲  یاسوج شهرستان دنا شهرستان مارگون فرهادخوشنگار09178063905 09174589938 ❣❣❣❣❣❣ سلام برای خانومی که یاسوج هستن....طبیب سنتی آقای خوشنگار هستن اگر اشتباه نکنم من تعریفشون رو شنیدم سردار جنگل شمالی هستن عطاری طب الرضا‌. نماینده آیت الله تبریزیان هستن ❣❣❣❣❣ سلام در جواب خانمی که کیست سینه خوش خیم داره یه دکتر در تهران به نام احمد میر دکتر خیلی خوبیه می توانی عکس وماموگرافی را برایشان بفرستید تشخیص می دهد که عمل نیاز هست یانه چند نفر در شهرستان بهشون گفته بودند عمل کنند ولی این دکتر گفته بود که عمل نیاز نیست اگر نیاز باشه حتما دکتر متبحر مراجعه کنید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
🌹 سلام حالم خیلی بده 😭😭😭😭 لطفا مشکل منم بزارید من یه آدمی هستم که نمیتونم حسم رو پنهان کنم اگر از دست یکی ناراحت باشم بهش میگم با تمام جزئیاتش من یه جاری دارم رابطه مون قبلا خوب بود ولی رفتارش خیلی من عذاب میده مثلا یه کم از رفتاراش رو میگم شاید بهتر بتونین کمکم کنید یه بار که میخواستن خونشون رو سفید کنن وسایلش رو آورد خونه ما وقتی چمدونهاش رو روی چمدونهای من میچید چمدون من شکست گفت مال من نشکنه مال تو اشکال نداره هیچی نگفتم دخترش خرابکاری میکرد خونمون اصلا عذر خواهی نمیکرد فقط میخندید ولی اگر بچه هاش اسباب بازی بچه های منو بردارن اشکال نداره ولی خدا نکنه بچه ما بخواد به وسایل بچش دست بزنه به هر طریقی شده جلوشونو میگیره خیلی خودخواهه چند وقت پیش خونشون بودم رو میز یه ظرف ترشاله بود یه پر گذاشتم دهنم پسرم گفت مامان چی داری گفتم از اونجا برداشتم دخترش سریع بلند شد ظرف رو از رو میز برداشت جمش کرد ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم عید قربون یه نایلون گوشت آورد در خونه ( دخترش) منم چون ازش ناراحت بودم گفتم نیازی نبود یه کم تعارف کردم بعد گوشت رو گرفتم دخترش هم نامردی نکرده بود و رفته بود چند تا حرف هم گزاشته بود روش داده بود تحویل مادرش ناراحتی پیش اومد منم رفتم همه ناراحتی هام رو بهش گفتم اونم اصلا اهمیت نداد و به حالت مسخره گفت خب پس مشکل از من بوده و بچه هام رو خوب تربیت نکردم منم خیلی ناراحت شدم اومدم خونه الانم داغونم نمیدونم کارم درست بوده یا نه ویا باید چکار کنم چه رفتاری باید باهاش داشته باشم تو رو خدا اگر میتونین راهنماییم کنید ایدی ادمین 👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
🌱 سلام ادمین محترم. میشه این پیام منو بفرستید برای اون آقایی که با وجود خانمشون میخوان با عشقشون ازدواج کنند. برادر من داستان شما عین داستان منه. من بیست سالم بود عاشق پسری بودم که ۲۳ سالش بود.همچنین ایشونم عاشق من بودن.ایشون چند بار اومدن خواستگاری و با وجود موافقت من.پدرم میگفتن نه چون قول منو به پسر عموم داده بودن. گذشت بعد از ۶ ماه بنده با زور به عقد پسرعموم در اومدم.زندگی نسبتا خوبی داشتیم چون ایشون منو به شدت دوست داشتن اما یک ذره علاقه در من نسبت به ایشون وجود نداشت. مثل یک جسد جاندار بودم که باهاش زندگی میکردم. چهار ماه بعد ایشون در تصادف فوت کردند.من نه خوشحال بودم نه ناراحت. یعنی حواسم به عشقش و زندگیم نبود.که حالا واسم مهم باشه.بعد از این اتفاق باز خواستگارا ردیف شدن.عشق منم جزوشون بود.دارم با گریه براتون مینویسیم.با وجود گریه و زاری دوباره من.بازهم پدرم راضی به ازدواج ما نشد.هنوز هم دلیلش رو نمیدونم. یکسال همینطوری گذشت. با پیام و چت و زنگ زدن یوقتایی هم تو کوچه همدیگرو میدیم . نه اون میخواست ازدواج کنه نه من. میگفتیم ما دو تا یا مال هم میشیم یا میمیرم.یا تا آخر ازدواج نمیکنیم. بعد از دوسال خبر رسید ازدواج کرده. دلیلشم مادرش بود.چون میخواس پسرشو تو لباس دامادی ببینه.و من بخاطر مخالفت های بابام نمیتوستم. منم داغون شدم تصمیم به خودکشی گرفتم.قرص خوردم و تا یکماه تو کما بودم. بعد از این اتفاقات منم ازدواج کردم و باردار شدم. الان دخترم چهارسالشه. اما چند ماه پیش.ایشون با یک شماره ناشناس به بنده پیام دادن و من فهمیدم طلاق گرفته. باز دلم پر زد براش .باز داغ دلم تازه شد. میخواستم ایشون رو فراموش کنم و به زندگیم برسم.اما نتونستم.خواستم زندگیمو و شوهرم و بچم رو فراموش کنم و به عشقم برسم باز هم نتونستم.تصمیم گرفتم هم زندگیمو اداره کنم هم عشقمو اما پنهانی.چون میدونستم هیچ مردی راضی نمیشه خانومش با یک مرد دیگه در ارتباط باشه. میخواستم بگم الان ده روزه عشقم منو ول کرده.چون میگه تویی که به همین راحتی شوهرتو و بچتو ول کردی. منم ول میکنی.در صورتی که ولش نمیکردم به هیچ عنوان مثل شما. اما اون منو ترک کرد.شوهرم فهمید طلاقم داد.بچمو ازم گرفت. برادر من زندگیتو خراب نکن.اون خانوم شما رو ول کرده ازدواج کرده مثل عشق من. شما هم ازدواج کردید بچه دارید مثل من. اما آخر چی شد من موندم و دلی که پر از غصه هست و زندگی که آرامش نداره. یه تن ضعیف و افسرده که با کوچکترین باد میشکنه و خرد میشه مطمئنم شما هم مثل من دوستش داری من هنوزم دوستش دارم.ولی کاش ازش گذشته بودم.کاش بین زندگیم و عشقم.زندگیمو انتخاب کرده بودم. برادر من خواهرانه دارم بهتون میگم اینکار شما چیزی جز غم و غصه واسه خانمتون و این خانوم و بچه هاتون و از همه بیشتر خودتون نیست.میفهممتون و درکتنون میکنم. اما اینکار به زیان شماست. شما که میگی خانما چقدر حساسید. آقای محترم برادر من شما خودت اگه خانمتون پای یک مرد دیگه ای رو به زندگیتون باز کنه چیکار میکنین؟؟ آیا این اسمش خیانت نیست.!!! همونطوری که مرد ها دوست ندارن مرد دیگه ای با خانمشون ارتباط داشته باشه.خانم ها هم همینطور هستن. لطفا یکم فکر کنین.با مشاور صحبت کنید.نزارید زندگیتون مثل زندگیه منه بدبخت بشه.که حالا در وجودم سه عشق شعله ور باشه.اما خاموش کردن این شعله ها به دست من نباشه.امیدوارم عجولانه تصمیم نگیرید. در پناه خدا باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 🌹 #پرسش سلام حالم خیلی بده 😭😭😭😭 لطفا مشکل منم بزارید من یه آدمی هستم که نمیتونم حسم
💚 سلام خدمت اون خانمی ک جاری ش اذیتش میکنه و خیلی حرص جوش میخوره و جاریش عین خیالش نیس عزیزم منم دقیقا مشکل شمارو دارم دقیقا خیلی زود ب دل میگیرم و تا چندین روز غصه میخورم البته الان بهتر شدم عزیزم توهم مث اون بزن ب در پر رویی و بد ذاتی و اصلا اهمیت نده امتحان کن میتونی برات مهم نباشه سنگدل باش این دوره زمونه اگر بد ذات نباشی نمیتونی میون این جماعت زندگی کنی فقط مر رو باش و سر سنگین و ب خودت حسابی برس و بهش که میرسی فقط لبخند بد جنسانه و تمسخر امیز بزن و خودتو خوشحال نشون بده و تو دلت صلوات بفرست تا چشمت نزنه و اصلا گله گله گدذاری نکن بزن ب در بی خیالی و روبرو ش میوفتی ب نیت غلبه بر دشمن 50 بار بسم الله الرحمن الرحیم رو بخون موفق باشی گلم ادمین حتما بذار تو گروه 😘😘😘😘😘😘😘😘😘 💚💚💚💚💚 سلام درمورد خانم ی که با جاری ش مشکل داره بنظر من جاری رو هرچی ازش فاصله بگیری بهتره من که جاریم مثل جاری شما وحتی خیلی با سیاست تر بود الان هیچ ارتباطی باهاش ندارم فقط اگه توجمع ببینمش لبخند مصنوعی میزنم ویه سلام وعلیک سرسری میکنم ودیگه هم باهاش هم کلام نمیشم خونش هم نمیرم شما هم سعی کن با آدمی که اذیت میشی ازش فاصله بگیری عذاب وجدان هم نداشته باش کسی که گله گذاری میکنه باید ازش گله گذاری کنی تا اونم بدون گل بی خار نیس موفق باشی 💚💚💚💚💚 سلام به همه خواهرا و برادرای خوبم، اون خانمی که از جاریت گفتی واینقدر ناراحتی اولا من منظورم به جاریای خوب نیست اما عزیزم امثال جاری من و تو ارزش ناراحت شدن دارن چه حوصله داری که ذهنتو درگیر یه همچین آدمای بی فرهنگی میکنی عزیزم من بعد از ٢۵ سال یاد گرفتم هر کس بهم احترام گذاشت بهش احترام بزارم درغیر این صورت اصلا اهمیت به اینجور آدما نده بشو یکی مثل خودش پس خودتو ناراحت نکن اصلا چون اونو بیشتر خوشحال میکنی 💚💚💚💚💚 سلام در جواب اون خانمی که از دست جاریش شاکی بود میخواستم بگم عزیزم چرا برای خودت انقدر بزرگش میکنی ولش کن اون برای خودش زندگی میکنه تو برای خودت آرامش و آسایش رو از خودت نگیر فقط باهاش رسمی برخورد کن و گرم نگیر .تمام 💚💚💚💚💚 سلام اون خانم ک گفتن یک جاری داره سلام عزیزم منم یک جاری ازخودم کوچیکه ک خیلی خودخواه هستش وقتی کارش گیر میکنه با من شیش شیشه بعدش نه تو هم اصلا ب خودت نگیر و هر چقدر خوش بگذرونی و بخندی یعنی اونا کشتی پس ب خودت و بچه هات برس هر حرفی هم گفت اصلا ک نشنیدی سکوت کن و تحویلش نگیر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
🙋‍♀ مواظب لیوان پر آب زندگیتان باشید. یک لیوان آب برداشت و ریخت رو زمین وقتی ریخت به خانم و آقا دوتا ابر اسفنجی داد تا آب ریخته شده رو از رو زمین جمع کنن و تو لیوان بریزند. زن و شوهر متعجبانه این کارو کردن و بعد نشستن مشاور گفت خوب لیوان رو بگذارید رو میز و کمی صبر کنید. بعد از کمی سکوت مشاور گفت ببینید: – شما همه آب ریخته شده رو نتونستین جمع کنین. – آب کمی هم که با اسفنج جمع کردین گل آلود شد البته الان بعد مدتی کمی ته نشین شد اما زلالی قبلو نداره. – با هر بار که کمترین تکانی لیوان میخوره آب دوباره گل آلود میشه و باز باید صبر کنین که ته نشین بشه. – آیا میشه به نبودن میکروب توی این آب اطمینان داشت؟ این دقیقا زندگی ما آدمهاست. گاهی با یه رفتار شتاب زده و غیر منطقی و عجولانه یه تصمیم اشتباه میگیریم مثل اون آب میشه که ریخته، اما بعد سعی میکنیم جمعش کنیم و اون تصمیم اشتباه رو حل کنیم، اما خیلی زمان میبره تا آب گل آلود جمع شده از رو زمین زلال بشه یعنی زمان میبره تا اون رفتار بد رو فراموش کنیم. لیوان مثل قبل آب نداره کمتر شده یعنی ظرفیت قبلو نداریم چون یکبار از ظرفیتمون کم شده و با کمترین تکونی دوباره آب گل آلود میشه و اینبار خیلی زمان میبره که دوباره آب زلال بشه یعنی دوباره بتونیم همو تحمل کنیم. پس سعی کنیم زود و شتاب زده تصمیم نگیریم شاید دیگه فرصت نباشه آب ریخته شده را جمع کنیم. سعی کنید حرفهایی که زندگیتان را گل آلود میکنه نزنید سعی کنیم. زندگی رو مثل شستن لیوان و پر کردن آب تمیز و زلال همیشه تمیز و با نشاط نگه داریم. اینو بدونین هیچ وقت حریم همو نشکنیم و رومون بهم باز نشه هروقت از هم دلخوریم مدتی صبر کنیم بعد آروم شدن از هم گلایه کنیم. مواظب لیوان پر از آب زندگیتان باشید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 🔷آخرین باری که واقعاً با شریک زندگیتان صحبت کردید چه زمانی بوده؟ 🔸به جز پرسیدن این که برای ناهار یا شام چه می خواهد ؟ به گفته دکتر پل هاکمیر، "تنش ها و درگیری های روزمره وقتی برای هیچکس نمی گذارند، اکثراً زمانی که خواب هستیم در کنار همسرمان هستیم در حالی که داشتن رابطه جنسی با کیفیت نیازمند برقراری ارتباط عاطفی در زمان بیداری است." ✅اما راه حل چیست: هر شب قبل از بستن چشمانتان 30 دقیقه وقت برای صحبت کردن با شریک زندگیتان صرف کنید. همه لامپ ها را خاموش کرده و هیچ حرف، بحث یا پیشنهادی در مورد مسائل روزمره نزنید. درسته که علاقه زیادی به فرزندانتان دارید ولی مسائل آنها را هم از این زمان ارزشمند دور نگه دارید. فقط حرفهای عاشقانه بزنید تا هر دویتان سرشار از عشق شوید. درست مثل روزهای قبل از ازدواج. 🔷بهترین زمان برای به برای حل : 🔸لازم نیست حتما مشکل خاصی در رابطه وجود داشته باشد تا زوجین به مشاور و درمانگر مراجعه کنند هر رابطه ای هر قدر خوب و عالی باشد ، باز هم قابلیت بهتر شدن را دارد. زوج درمانگر با بررسی و تحلیل رابطه ،زوجین را به قابلیت هایی مجهز می کند تا لحظات بهتری را در زندگی تجربه کنند. 🔹اما در صورت بروز هر یک از مشکلات زیر تماس با زوج درمانگر ضروری است : ⚡️مکالمه بین زوجین به سختی انجام می شود. ⚡️مجادلات ادامه پیدا می کند. ⚡️صحبت کردن در باره مشکل باعث خشم بیشتر یا سردرگمی می شود. ⚡️مشکلات روحی مثل افسردگی یا مشکلات جسمی بروز کرده است. ⚡️خشونت در رابطه مشاهده می شود. ⚡️رابطه جنسی متوقف شده یا با مشکل مواجه شده است. ⚡️اعتماد در رابطه زوجین از بین رفته است. ⚡️فرزندان رفتارهای ناسازگارانه دارند که اکثرا ناشی از فضای ناامن و پر تنش خانواده است ❣ ببینید وقتی که زن و شوهر با هم ازدواج میکنند ، مسئولیت ها نصف نمیشه ! کارها ممکنه نصف بشه یا تقسیم بشه ولی مسئولیت مال هر دوی شماست ⭕️ این نکته مهمه صد درصد درصد مسئولیت شماست. مثل اینکه فرض بفرمایید از مدرسه برای بچه چهار ساله تون تلفن کنن که پسر چهارساله ات که قرار بوده ساعت سه برش دارن الان سه و نیم است داره گریه میکنه دم مدرسه. شما بگید که نوبت همسرم بود برش داره. میاد حتما . یا بهش بگید . زنگ بزنید به او ! 🍃شما اولین حرفتون این هست که بذارید من با پسرم صحبت کنم و دلداری و امیدواری که پسرم قربونت برم من دارم میام بعد میریم بستنی میخوریم . که او خوشحال و راحت بشه که من دارم میام و بعد هم التماس به اون آدم که خواهش ازتون میکنم که پهلوی پسرم باشید من دارم میام . هر کاری هم دارید میکنید میذارید زمین. 🍃شما نمیتونید درباره مسئولیت صحبت کنید . امروز نوبت من نبود .مگه ما نوبت داریم . تو زندگی زناشویی صد درصد مسئولیت مال شماست ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽