eitaa logo
کلبه عُشاق
4.7هزار دنبال‌کننده
791 عکس
448 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
به قدم چو آفتابم به خرابه ها بتابم بگریزم از عمارت سخن خراب گویم یعنی:اکنون رسولِ آفتاب میگوید من مثل خود آفتابم که چنانکه آفتاب به درون عمارت وارد نمیشود من هم که رسولِ اوهستم به درون عمارت وارد نمیشوم. عمارت یعنی جایی که دارای در و دیوار و سقف است لذا آفتاب به درون آن وارد نمیشود.و اشعه ی خورشید که رسول و فرستاده ی خورشید هست به درون عمارت وارد نمیشود. بلکه خورشید و اشعه ی او وارد خرابه میشوند. یعنی جایی که در و دیوار و سقفش در هم فرو ریخته و هیچ مانع و حجاب و پوششی در مقابل آفتاب نیست و آفتاب براحتی وارد آن فضا میشود. ... پس ای انسان تا میتوانی خود را خراب کن یعنی خودی را که حجاب است ویران کن و عمارتِ روی روحت را تخریب بکن تا من بتوانم خودم را به روح ات برسانم و رازهای خداوند را در گوشِ او زمزمه کنم. رازهایی که فقط در پیش خداست و چنانچه روح تو بدین رازها آگاه شود تو به قدرتهای فوق العاده ای دست پیدا میکنی و به علومِ... برگرفته از کتاب علامه شیخ حمیدرضامروجی سبزواری
هدایت شده از مروج توحید
   ‌یافتاح صبح را در کنج این خانه مجوی رو به بالا کن به بالا روز شد 🆔@moravej_tohid 🌐www.moravejtohid.com         •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈• 
زین سبب پیغمبرِ بااجتهاد/ نام خود وانِ علی مولا نهاد گفت هرکس را منم مولا و دوست/ اِبنِ عمِّ من ،علی ،مولای اوست کیست مولا آنکه آزادت کند/ بندِ رقّیت ز پایت وا کند چون به آزادی، نبوت،هادی است/ مومنان را ز انبیا آزادی است مولوی نبوّت و ولایت را آزاد کننده انسان میداند.منتها نبوت آزاد کننده ی روحِ انسان است از مثل فرعون و نمرود و بازداشتن از عبادات ارباب متفرق و متعدد مثل عبادتِ بتهای سنگی ،ستاره ها، حیوانات (گاو...) و ... اما ولایت که باطن نبوّت است آزاد کننده ی روح انسان است از و بازداشتن انسان از عبادت فرعونِ نفس و عبادت اشیاء و افرادی که نفس در آنها ظهور کرده و بدانها تعلق دارد. این افراد و اشیاء که معبودهای نفس هستند همانها هستند که ما بر آنها پسوند "من" می افزاییم مثل خانه ی من، مقامِ من،آبروی من،همسر و فرزندانِ من، یخچالِ من، پس اندازِ من، ثروتِ من و الی آخر... زیرا نفس همه ی اینها را دوست دارد و کمال خودش را در اینها می بیند. لذا مرتب به انسان فرمان میدهد که برو اینها را کسب کن و فرمان می دهد ازاینها محافظت کن. اینست که انسان همه عمر دائم در عبادت نفسِ خود است. نفس بابت داشتن اینها خوشنود است و برای همین اگر احساس کند کسی می خواهد چیزی از اینها را از او بگیرد به نزاع و معارضه با او برمی خیزد برگرفته از
کلبه عُشاق
#از_یارِ_آشنا_سخنِ_آشنا_شنید #ملاقات_شمس_با_مولانا داستان زیبای اولین دیدار شمس تبریزی با مولانا #م
هو الحیّ داستان زیبای اولین ملاقات شمس تبریزی با مولانا 👆ادامه داستانِ قبلی 👇👇 مولوی از لحاظ املاک و مستغلات و مال و منال، و همچنین از لحاظ موقعیت اجتماعی جزو افراد سطح بالای جامعه بود😎 چرا که علاوه بر مال و منال، او شیخ الاسلام بود. و علم فقه و علوم دینی را در حوزه تدریس میکرد،و طُلاب و شاگردان و مُریدان و طرفداران زیادی از طبقه پایین جامعه تا طبقات عالی جامعه داشت و از جاه و مقام خاصی برخوردار بود. _حالا!!! براستی چرا با آنهمه موقعیّت و مال و مکنت و ریاست دنیایی و دینی که داشت اما همه را کنار ریخت و دل از همه کَند و در گوشه ی خانه اش در خدمت پیری ژنده پوش و فقیر درآمد؟🤔👌🤔 براستی مولانا در عوض رها کردن هرآنچه پیر به او فرمود رها کن، چه دریافت کرد؟؟؟ پیر(شمس) از او خواست که عقلِ دنیایی و عقل معاشِ تو قوی است. این عقل را رها کن و از این عقل دیوانه شو. اینجاست که مولانا طبعش گُل میکند و از آن روز اولین از قولِ شمس و از قولِ خودش چنین میگوید؛ ■گفت که:دیوانه نِیی،لایقِ این خانه نِیی/ ■رفتم و دیوانه شدم،سلسله بر بنده شدم/ شیخ (شمس)فرمود:تو در کارِ دنیا بسیار زیرکی و هوشیاری داری. ازین زیرکی و هوشیاری خارج شو و در کارهای دنیوی گول و سفیه باش. ■گفت که:تو زیرککی،مستِ خیالی و شَکی/ ■گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم/ پیر گفت: تو شمع شده ای و مردم و طرفدارانت بر گردِ تو جمع شده اند. و این تجمّعِ مردم در اطرافت تو را از خدا غافل کرده است . لذا خودت را خاموش کن و خود را از معرض توجهِ مردم دور ساز. ■گفت که:تو شمع شدی قبله این جمع شدی/ ■شمع نِیم، جمع نِیم، دودِ پراکنده شدم/ شیخ گفت:تو شیخ الاسلام قونیه هستی و این برای تو خُرسندی آورده و این توجه به خود نیز تو را از خدا غافل کرده است. از این مَنصب هم بیرون آی. ■گفت که:شیخی و سَری، پیشرو و راه بَری/ ■شیخ نِیم، پیش نِیم، امرِ تو را بنده شدم/ شمس گفت:تو پَر وبال و امکاناتِ دنیویِ زیادی داری که در مشکلات پیش آمده، توجه و امیدِ تو به این امکانات و اسبابِ دنیوی هستند. در نتیجه توکّل به خدا نداری. پس این بال و پَرِ خود را هم بریز. ■گفت که:با بال و پَری، من پَر و بالت ندهم/ ■در هوسِ بال و پَرش، بی پَر و پَرکَنده شدم/ و بالاخره گفت: قول بده که هرگز ما را ترک نکنی و از پیش ما به جایی دیگر نروی.🤝🤝🤝 مولانا هم در واقع همه را کنار می ریزد و از سر هر چه دارد بر می خیزد و فقط یک نفر در زندگی او معنی دارد و او شمس است. ■گفت مرا عشق کُهُن:از برِ ما نقل مکن/ ■گفتم:آری، نکنم، ساکن و باشنده شدم/ ■چشمه ی خورشید تویی، سایه گه بید منم/ ■چونکه زدی بر سرِ من، پَست و گُدازنده شدم/ 😊😢😢😢😍😍😍🙏 برگرفته از
قطب العارفین مولا امیرالمومنین حضرت علیّ ابن ابیطالب(علیه السّلام) ■زین سبب، پیغمبرِ با اجتهاد/ نامِ خود وانِ علی مولا نهاد/ ■گفت هر کس را منم مولا و دوست/ ابنِ عمِّ من، علی، مولای اوست/ ■کیست مولا، آنکه آزادت کند/ بند رقّیت ز پایت وا کند/ ■چون به آزادی، نبوّت، هادی است/ مومنان را ز انبیا آزادی است/
☺️😍 🔹صبح است و صبا مشک فشان می گذرد/ 🔹دریاب که از کوی فلان می گذرد/ 🔹برخیز، چه خُسبی که جهان می گذرد/ 🔹بویی بستان که کاروان می گذرد/ 🤦‍♂ 🍃 ➖➖➖➖➖ 🌌 نماز شب 💠 امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔸«اگر انسان دروغ بگوید، از خواندن محروم می شود. وقتی هم که از نماز شب محروم شد درهای روزی به روی او بسته می شود و از هم محروم می گردد». 📜 علل الشرایع 🍃🌹🌙 🌹🍃 کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
مربوط به دوره قاجار است. مسجد رکن المُلک در خیابان فیض ، جنب تکیه حاجی آباده‌ای قرار دارد. این اثر در سال ۱۳۵۷ به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. ✨➖➖➖✨ 🍃بسم الله العلیم🖌 هر روز روز علم ومعلم وتعلیم است وانسان همواره استاد می خواهد وبه معلم ومربی احتیاج دارد. همانطور که عارف رومی فرمود: 🔹هرکه گیرد پیشه ای بی اوستا 🔹ریشخندی شد به شهر و روستا 🔹هیچکس بی اوستا چیزی نشد 🔹هیچ آهن خنجر تیزی نشد. حضرت رحمت الله علیه می فرمودند: معلم، مظهرِ اسمِ شریفِ محیی است که نفوس مستعده را به آب حیات علم، احیاء میکندوعیسوی مشرب است که قلبهای مرده را زنده میکند و فرزندان روحانی پرورش میدهد پس قدر بدانیم و شاکر باشیم🌺 کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
34.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک فرد خلافکار که امام حسین (علیه‌السّلام) رو دید!😢 | | @abbas_mowzoon @abbas_mowzoon_links @namazeshab_net ➖➖➖➖➖ 🔹مُرده بُدم زنده شدم گریه بُدم خنده شدم/ 🔹دولتِ عشق آمد و من دولتِ پاینده شدم/ کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
👆 🔹مُرده بُدم زنده شدم گریه بُدم خنده شدم/ 🔹دولتِ عشق آمد و من دولتِ پاینده شدم/ 🔹گفت که دیوانه نه‌ای لایقِ این خانه نه‌ای/ 🔹رفتم‌و دیوانه شدم سلسله بَندَنده شدم/ 🔹گفت که تو زیرککی، مستِ خیالی و شکی/ 🔹گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم/ 🔹گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی/ 🔹جمع نیَم شمع نیَم دودِ پراکنده شدم/ 🔹گفت که با بال و پری من پَر و بالت ندهم/ 🔹در هوسِ بال و پرش، بی‌پَر و پرکنده شدم/ 🔹تابشِ جان، یافت دلم، وا شد و بشکافت دلم/ 🔹اطلسِ نو بافت دلم، دشمنِ این ژنده شدم/ 🔹صورتِ جان وقت سحر، لاف همی‌زد ز بَطَر/ 🔹بنده و خَربنده بُدم، شاه و خداونده شدم/ 🌺🌺🌺🌺🌺 _دولت اقبال و خوشبختی _سلسله‌بندَنده (دیوانه‌ی)زنجیری _گول نادان _هول احمق _شمع کسی که در کانون توجه دیگران باشد _قبله‌ی جمع کسی که محبوب دیگران باشد _بال و پر ثروت و قدرت _هَوَس امید و آرزو _تابش نور،درخشش _واشد باز شد _اطلس پارچه ابریشمی _ژنده کهنه _لاف زدن ادعا کردن _بَطَر شادیِ بسیار _خَربَنده کسی که شغلش مراقبت از الاغ باشد.(کنایه)بسیار حقیر و پست _خداوَنده پادشاه و رئیس (کنایه) بسیار بزرگ و باشکوه 🌺🌺🌺🌺🌺 ≈≈≈≡≡ کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
علی 🌷 زهرا 🍃راز بگشا ای علی مرتضی! 🍃ای پس از سوء القضا حسن القضا! 🍃یا تو واگو آنچه عقلت یافته است 🍃یا بگویم آنچه بر من تافته است 💐💐💐💐💐 اول ذی‌الحجّه سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) یکی از مهم‌ترین و باارزش‌ترین رویدادهای تاریخ اسلام است. این ازدواج نه تنها به عنوان نماد وحدت و ایمان در اسلام شناخته می‌شود،بلکه الگویی برای همه مسلمانان در انتخاب همسر و تشکیل خانواده اسلامی به شمار می‌رود. کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
🍃گر شاخه‌ها دارد تری ور سرو دارد سروری/ 🍃ور گل‌کند صددلبری،ای‌جان، تو چیزی دیگری/ کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
شرح اسفار اوّل و دوّم عرفانی ✍نبیّ در باطنِ‌ دینِ‌ خود می‌خواهد انسان را از مرتبه‌ی‌ و حیوانی به مرتبه‌ی‌ و اخلاصِ ذات برساند. و البته این کار را به اولیای خودش که بعد از خودش می‌آیند واگذار کرده است. 🍃منتها این‌ سِیرِباطنی، قسمتِ هر کسی نیست.بلکه چنانکه گفتیم مختص کسانی است که از اسماء الرّحیم، النّور و الباطن، بهره‌های زیادی داشته‌باشند.💫 اما چنین افرادی چون نفْسِ آنها از بدو تولد، جسم را اداره می‌کند تا رشد کند و تبدیل به کودک و نوجوان و جوان شود پس به کلی توجهِ نفْس، به جسم، معطوف می‌شود. و بکلّی از روح، غافل می‌شود.🤦‍♂ و همین‌ توجه به‌ جسم، را بین نفْس و روح ایجاد کرده است. و این باعث می‌شود نفْس نداند که در وجودش روحی هست که نفخه‌ی خداست و طالب بازگشت به سوی خدا است. چنانکه اکثر و اغلب مردم از این معانی غافلند.🌫 چنین نفْسی مریض است چون از ادراک روح القدسِ وجودِ خویش، غافل است. 🤕 حالا نفْسی که به کلّی از روح غافل است چگونه می‌تواند متوجه روحِ خودش شود و حجاب‌ها را برطرف کند؟ این امکان ندارد مگر با عنایت و نظر ولیّی از اولیای خدا.📿 🔻در اینجا ، کمی سرش را از دامانِ ولیّ بلند کرده و می‌گوید: آیا می‌توانم خود را در آغوشِ روح بیندازم و آدمِ خودم را که سال‌ها او را گم کرده بودم و اکنون در این او را یافته‌ام، در آغوش بگیرم. و لب‌های سرد و خشکِ خود را بر لبانِ او بگذارم و آب حیات از آن چشمه‌سارِ حیات‌بخش بنوشم؟⁉️ 🫂 🔹شیخ می‌گوید: خیر. چنین اجازه‌ای نداری. زیرا از طرفی تو آلوده هستی.از بس صفاتِ حیوانی در تو مستحکم شده و از بس در تو تردّد نموده، و مزاجِ تو به شدت تباه شده است.🤎 از طرفی دیگر، روح، سالها به خاطر حجاب‌هایی که از سوی تو بر وی افکنده می‌شد از نور خدا و از حیات الهی محروم بود. و اکنون شده است. لذا هم تو و هم او باید دوباره در تحت ، سلامتیِ خود را بازیابید و بعد به وصال یکدیگر برسید. 🔖 🧗‍♂ 🧘‍♂ 🏊‍♀ 🩺 از این‌ها گذشته روح با نفْسِ امّاره و حیوانی است و تو باید ابتدا سعی کنی که به مقامِ نفْسِ مطمئنه واصل شوی تا سنخیت با روح پیدا کرده و با او شوی. نفْس به روح می‌گوید: ای آدمِ من! من را ببخش که از تو شدم و به دنیا متوجه گشتم. ساختمان‌های زیبای دنیا، سیم و زرِ دنیا، مقاماتِ دنیا، غرور و اعتماد به نفْس‌های کاذب، و جلوه‌های فریبنده‌ی دنیا مرا به خود مشغول کرده بودند. و من به کلّی روی خود را به آنها کرده و از تو غافل شده بودم. اکنون توبه می‌کنم و به سوی تو باز می‌گردم. و تمام سعی خود را مصروفِ تخریقِ(پاره‌پاره کردن) حجاب می‌کنم و راه را برای ورودِ عشق بسوی تو باز می‌کنم. 🔹بیا تا عاشقی از سر بگیریم/ 🔹جهان خاک را در زر بگیریم/ 🔹بیا تا نوبهار عشق باشیم/ 🔹نسیم از مُشک و از عنبر بگیریم/ 🔹زمین و کوه و دشت و باغ و جان را/ 🔹همه در حلّه‌ی اخضر بگیریم/ برگرفته از: شیخ‌حمیدرضامروّجی‌سبزواری 🍃🍃🍃🍃🍃 کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
حکایت عشقِ روح به ولیّ(خدا) و سرزنش دیگران و ممانعت آنها از رفتن روح به سوی ولیّ، همان حکایتِ عشقِ وکیل است به جناب صدرِجَهان. وسرزنش و ممانعت آنها از رفتن به نزد معشوقش صدرجهان که در می‌آورد و الحقّ که مولانا در آن برای معرفی و صفاتِ عشق، سنگ تمام گذاشته و این حقیر و پریشان روزگار شرحی بر آن نگاشته‌ام. در کتاب حکمتِ پهلوانی می‌فرماید: وزیر بزرگی بوده است در بخارا . و یکی از وُکلای او خطایی می‌کند و از ترس مجازاتِ صدر، از بخارا می‌گریزد.و به شهری دور در خراسان پناهنده می‌شود. ولی در درونِ خود، عشق و علاقه‌ای شدید و مفرط به صدر داشته است. پس از ۱۰ سال که وکیل از صدر دور بوده بتدریج آن خوفی که از صدر داشته از قلبش زائل شده (اَلعَرَضُ یَزول) و آن خودش را آشکار می‌سازد. لذا با بی‌صبری می‌خواهد به بخارا برود که صدرجهان در آنجاست. ولی مردم او را سرزنش می‌کنند و یا نصیحت می‌کنند. که نرو. چرا که بودنِ تو در نزد صدرجهان ضررها و خطرها دارد. 🔹سخت بی‌صبر و در آتشدان تیز 🔹رو سوی صدرجهان می‌کن گریز 🔹این بخارا منبع دانش بود 🔹پس بخاراییست هر ک آنش بود بله روح به نفس و قوای نفس می‌‌گوید من سال‌ها با شما زندگی کردم ولی شما به من چه دادید؟ شما همیشه در فکر دنیا و لذّات دنیا هستید. و منِ بیچاره را غریب واهشته اید. 😔 اما اکنون دیگر از میان شما می‌روم. ولیّ خدا را جسته‌ام بسوی او رفته و سر بر پایش می‌گذارم تا او مرا از شرّ شما رهایی بخشد. 😊 اما مخالفانِ روح با نصیحت یا سرزنش می‌خواهند مانع حرکت او به سوی (ولیّ)خدا شوند. چنانکه ناصحانی، وکیلِ صدرجهان را نصیحت می‌کردند که به نزدِ وزیر یعنی صدرجهان نرو.که او تو را به زنجیر و زندان می‌کِشد و چه بسا تو را می‌کُشد. ⛓🗡 🔹گفت او را ناصحی ای بیخبر 🔹عاقبت اندیش اگر داری هنر 🔹چون بخارا می‌روی دیوانه‌ای 🔹لایق زنجیر و زندان‌خانه‌ای 🔹گفت ای ناصح خمُش کن چند، چند 🔹پند کم‌ده زانک بس سختست بند 🔹سخت‌تر شد بندِ من از پندِ تو 🔹عشق را نشناخت دانشمندِ تو 🔹آنطرف که عشق می‌افزود درد 🔹بوحنیفه و شافعی درسی نکرد 🔹تو مکن‌تهدید از کشتن که‌من 🔹تشنه‌ی زارم به خونِ خویشتن 🔹عاشقان را هر زمانی مُردنیست 🔹مُردنِ، خود یک نوع نیست 🔹آزمودم مرگِ من در زندگیست 🔹چون رَهَم زین زندگی، پایندگیست 🔹اُقتُلونی اُقتُلونی یا ثقات 🔹انّ‌فی‌قتلی‌حَیاتاً في‌حَیات 🔹پارسی‌گو گرچه تازی خوشترست 🔹عشق را خود، صد زبانِ دیگر است 🔹بوی آن دلبر چو پرّان‌می‌شود 🔹آن‌زبان‌ها‌جمله‌حیران‌می‌شود 🔹چون که عاشق توبه کرد اکنون بترس 🔹کو چو عیّاران کند بر دار، درس 🔹گرچه آن عاشق بخارا می‌رود 🔹نِی‌به‌درس‌‌و نِی‌به اُستا می‌رود 🔹هرکه در خلوت به بینش یافت راه 🔹او ز دانش‌ها نجویَد دستگاه 🍃 〰〰〰〰🍃 برای مطالعه حکایتِ عشقِ پادشاه و کنیزک‌و مردزرگر لطفا روی گزینه بزنید. 🍃〰〰〰〰🍃 @babarokn ادامه داستان↘️👇
ادامه‌ی داستان بالا↗️👆↖️ ⬇️ حکایت زیبای صدرجهان در مثنوی مولانا و نقطه مشترکش با سفر حضرت اباعبدالله‌ع از مکه به کربلا 📝 عزمِ رفتن حسین علیه‌السّلام از مکه (در حینِ مراسم‌حج) به کربلا 🐫🐪 چنانچه وقتی سلطان العاشقین امام اباعبدالله الحسین علیه السّلام عزم رفتن به کربلا کرد و در واقع قصد رفتن به میان آتش را کرد، بسیار او را از باب نصیحت و خیرخواهی مانع می‌شدند. مثل برادرش محمّدحنیفه و عبدالله‌بن‌عمر، که یزید آدم بی‌رحمی است و تو نمی‌توانی با او مقابله کنی و آخرِ این سفر کشته شدن و شهادت است. ⚔ اما ‌نمی‌دانستند که این سفر، سفرِ عشق است و در چنین سفری آدم خودش به پای خودش نمی‌رود. بلکه او را می‌برند. به قول جلال‌الدین بلخی در همان داستانِ وکیل صدرجهان، وقتی وکیل که بسیار شیفته و دل خسته‌ی صدرجهان بود و می‌خواست از شهر خودش به بخارا که محل حکومتِ صدرجهان بود، برود. مردم مانعِ او می‌شدند و می‌گفتند: صدر جهان ده سال است که بخاطر جرمی که دردستگاهِ او مرتکب شده‌ای اراده‌ی قتلِ تو را دارد و اگر تو به بخارا بروی تو را می‌کُشد و این سفری که آغاز کرده‌ای آخرش قتلِ تواست. لذا او را نصیحت می‌کردند که: 🔹گفت او را ناصحی ای بیخبر 🔹عاقبت‌اندیش اگر داری هنر 🔹درنگر پس‌را به‌عقل‌و پیش‌را 🔹همچوپروانه‌مسوزان‌خویش‌را 🔹چون بخارا می‌روی دیوانه‌ای 🔹لایقِ زنجیر و زندان‌خانه‌ای بعد از اینکه این ناصح او را از عاقبت کار می‌ترساند و از رفتن به بخارا او را بیم می‌دهد به وکیل می‌گوید: اگر صدرجهان برای دستگیری تو ده مامور هم می‌فرستاد تو می‌بایست هر طوری شده از رفتن سرباز بزنی. حال که ماموری هم نفرستاده پس چرا تو با اراده خودت می‌خواهی بروی؟ اما آن ناصح نمی‌دانست که صدر جهان، موکّلی قوی برای بردنِ او فرستاده بود. و آن موکّل، عشق بود. 🍃عشق پنهان کرده بود او را اسیر 🍃آن موکّل را نمی‌دید آن نذیر آری، عشق همان جذب است. جذبِ وجودِ قوی بر وجودِ ضعیف. که این وجودِ ضعیف با آن وجودِ قوی، سنخیت دارد‌ و در حوزه مغناطیس آن وجود قوی واقع شده است. اگر قطعه آهنی را دیدیم که دارد به سوی آهنربایی می‌رود آیا می‌شود گفت که این آهن، خودش به اراده‌ی خودش و با پای خودش دارد می‌رود؟ خیر . مسلم است که دارد با اراده آهن‌ربا حرکت می‌کند و آن نیروی جذب، مثل مأموری می‌ماند که زنجیری در گردن آهن انداخته و او را بسوی آهن‌ربا پیش می‌برد. آنها که به حسین بن علی علیه السّلام می‌گفتند: به کربلا نرو. خیال می‌کردند حسین از خود اراده‌ای دارد. و نمی‌دانستند که ، ماموری به سراغش فرستاده که همان جذب الهیست و آن مأمور، حسین علیه السّلام را کشان کشان بسوی آن مرکز جذب پیش می‌برد. آری، آن ناصحان متوجه مطلب نشدند. وقتی حسین‌ع به آنان گفت: بر سر قبر جدّم رسولِ خدا صلوات الله علیه و آله بودم و جدّم را در خواب دیدم که به من فرمود: "اِنّ الله شاءَ اَن یَراکَ قَتیلا" یعنی خداوند خواسته است و اراده فرموده است که تو را کشته ببیند، آنها نفهمیدند که همین، شاء، ماموری مخفی است که آمده حسین را به سوی محبوبش ببرد. 🔹عشق پنهان کرده بود او را اسیر 🔹آن موکل را نمی‌دید آن نذیر همچنین شاه در داستان پادشاه و کنیزک وقتی طبیب الهی را دید که بسویش می‌آمد مشتاقانه به سویش رفت و او را در آغوش کشید و نگذاشت که دربانان به استقبالش بروند. 🔹حال شاه‌ومهمان برگو تمام 🔹زان که پایانی ندارد این کلام 🔹شه چو پیش مهمان خویش رفت 🔹شاه بود او لیک بس درویش رفت 🔹 دست بگشاد و کنارانش گرفت 🔹همچو عشق اندر دل و جانش گرفت 🍃 〰〰〰〰🍃 برای مطالعه‌ حکایتِ عشق پادشاه و کنیزک و مرد زرگر لطفا روی گزینه‌ی بزنید. 🍃〰〰〰〰🍃 برگرفته از: علامه‌شیخ حمیدرضا مروجی سبزواری کلبه عشاق @babarokn
MERAJ-AUDIO-32.mp3
17.08M
🎙 جلسه سی و دوم 🔸 دقیقه ۱ فرق‌می‌کند،دستورالعملی‌که امام‌بدهدبادستورالعمل‌‌های دیگران،حتی‌ممکن‌است‌یکی‌باشد. اماهمینکه‌اززبان‌امام(ع) بيان می‌شود... 🔸 دقیقه ۵ در "فیه‌مافیه"، حرف جالبی دارد... شیطان با این که شش هزار سال عبادت کرد، اما ... 🔸 دقیقه ۱۱ (ع)علوم زیادی را درس می دادند،علم و...حتی علوم طبیعی را هم درس می دادند.🎓 😳 درعلمِ‌شیمی‌شاگردامام‌صادق‌ع بود. که را کشف کرد. 🧪🔬 کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
4_5769322963333548521.mp3
1.87M
🕸محبت‌دنیا 😍 🔹انبیا زان زین خوشی بیرون شدند 🔹 که سرشته در خوشی حقّ بدند 🔹زانک جانشان آن خوشی را دیده بود 🔹این خوشیها پیششان بازی نمود 🔹با بت زنده کسی چون گشت یار 🔹 مرده را چون در کشد اندر کنار برگرفته از: جلسه ششم کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
4_6003513820448818656.mp3
14.72M
⭕️ جلسه اول 🔹 جایگاه مثنوی در فرهنگ ایرانی (2:00) 🔹نظر درباره مثنوی و مولانا 🔹 تهذیب نفس، راه ورود به باطنِ مثنوی (8:00) 🔹تحول در دیدار با 🔹حکایت کفر مولانا و نجم الدین در برابر ایمان صدرالدین قونوی (48:00) 🔹 سماع از دیدگاه سهروردی (57:00) کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_6003513820448818656.mp3
14.72M
⭕️ جلسه اول 🔹 جایگاه مثنوی در فرهنگ ایرانی (2:00) 🔹نظر درباره مثنوی و مولانا 🔹 تهذیب نفس، راه ورود به باطنِ مثنوی (8:00) 🔹تحول در دیدار با 🔹حکایت کفر مولانا و نجم الدین در برابر ایمان صدرالدین قونوی (48:00) 🔹 سماع از دیدگاه سهروردی (57:00) کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc