eitaa logo
بابازی
2.5هزار دنبال‌کننده
218 عکس
46 ویدیو
5 فایل
کانال معرفی بازی های کودک، نوجوان و بزرگسال @babazi_to ارتباط با ما: @babazi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ 2⃣ اردوهای بازی محوری مادر و کودک در طبیعت 🔷 برای کردن نیازی نیست حتما بچه ها را به شهربازی های لوکس ببریم. می توانیم به ایده های بهتری فکر کنیم. گروه با ایده از مکان های اطرافشان مثل پارک ها و فضاهای سبز محلی استفاده کرده اند که با رضایت بیشتر بچه ها هم همراه شده است. 🔸این گروه سال۹۵ ابتدا توسط دو به نام های فاطمه علیزاده طباطبایی و زهرا طباطبایی که از وضعیت بسیاری از ها ناراضی بودند شکل گرفت و رفته رفته مادرهای بیشتری که فرزندان مقطع پیش دبستانی داشتند به این گروه اضافه شدند. 🔹وسایل بازی این اردوها عناصر موجود در طبیعت مانند آب، خاک، برگ، سنگ و... است و مادرها هم در کنار مربیان، _بازی بچه هایند. پارک تهران، ، اردوگاه ، پارک کوهستانی شهرک شهید محلاتی و ... از جمله مکان های اردویی این گروه تا قبل از ایام کرونا بوده است. 🔆بابازی،باشگاه نوآوران بازی 🆔 t.me/babaziclub 🆔 instagram.com/babaziclub 💢 @babaziclub
💢 1⃣ بررسی طرح اتاق اسباب بازی آ.پ 🔷 در راستای عملیاتی کردن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و با عنایت به تنوع روش های یاددهی- یادگیری، طرح «بازی و یادگیری» به صورت آزمایشی به برخی از مدارس ابلاغ گردید. اصل اجرای طرح امر مبارکی است، اما در این طرح نیز مثل طرح های دیگرِ آ.پ، شاهد شکاف بین برنامه درسی قصد شده (مکتوب) و اجرا شده هستیم. این طرح برخلاف بخشنامه ای که بر ساحت های شش گانه سند (ساحت تربيت اعتقادي، اجتماعي و سياسي، زيستي و بدني، زيبايي شناختي و هنري، اقتصادي و حرفه اي، علمي و فناوري) تاکید داشت، در اجرا تنها به ساحت تربیت علمی خلاصه شد. و باز تقلیل و گزینش دیگری نیز اتفاق افتاد ؛ اینکه، از بین دروس، بیشتر به طراحی ابزاهای بازی گونه در درس ریاضی و کمی فارسی منجر شد. در واقع ساحت های دیگر سند مورد غفلت جدی واقع گردید. اتفاق دیگر این بود که طراحی و آماده سازی "اتاق بازی و یادگیری" بجای "تحول در روش تدریس" به دغدغه جدی مدارس تبدیل شد. البته نباید منکر آماده سازی برای تغییر در عنصر روش تدریس باشیم اما ختم شدن این طرح به افتتاح "اتاق اسباب بازی" و استفاده هر از چندگاهی از آن برای بچه ها و با حسرت نگاه کردن آن ها به آن اتاق که اکثر اوقات هم درِ آن بسته بود، قطعا هدف چنین طرحی نبود. 🔹آن چه انتظار می رفت تحول در روش یاددهی و یادگیریِ بازی گونه و نشاط آور برای دانش‌آموزان با ویژگی برون‌رفت از نحوه تدریس از حالت خشک و بی‌روح بود، اما بنده این را در روش تدریس معلمان شاهد نبودم و اگر معلمی از قبل روش تدریس خودش بازی محور و قصه محور بود از این طرح به نیکی یاد می کرد، اگر نه دلیلی برای تغییر روش تدریس خود نمی دید؛ چرا که سوالات جدی برایش مطرح بود؛با این همه تعداد زیاد دانش آموز آیا می توان با روش بازی محور به یادگیری ای رسید که بچه ها بتوانند سوالات امتحانی را پاسخ دهند؟ بودجه بندی و ارزیابی چطور خواهد بود؟ آیا امتحانات پایانی متناسب با این روش تغییر می کند؟ و سوالات زیاد دیگری که پاسخ آن ها شفاف نبود. 🔸با تقلیل گرایی که در طرح «بازی و یادگیری» رخ داد، بیش از تحول در روش های تدریس ، شاهد باز شدن پای دلالان و کاسبان به این حوزه و تحول در سود آنها شدیم. به نظرم باز شدن ردپای بازار در آ.پ بواسطه فروش اسباب بازی و طراحی اتاق اسباب بازی، جایگزین تحول در «روش تدریس» شد. یکی از راهکارها، استفاده از بازی های بومی ومحلی است. این بازی ها نیاز به بودجه خاصی ندارد و مزیت های زیادی را به همراه دارند ، اما جای توجه و پردازش آن در ارتباط با این طرح بسیار خالی است. 🔆بابازی،باشگاه نوآوران بازی 🆔 t.me/babaziclub 🆔 instagram.com/babaziclub 💢 @babaziclub
🔆 9️⃣مجموعه بازیکا 🔶 ماموریتش راه اندازی فضاهای است. این مجموعه اولین در ایران را در راه اندازی کرده‌است. خانه خلاقیت مکانی است که در آن از برای استفاده می شود و چندین بخش دارد؛ یکی از این ها است، رستورانی که درآن می شود و افراد می توانند در آن حضور پیدا کنند. 🔹 ، دانش آموخته ی رشته علوم اجتماعی، مدیر و موسس از دغدغه ی ورودش به حوزه تفریح وبازی می گوید: « دوستان در حوزه برنامه ای ندارند و هنوز فکر می کنند حوزه های اثرگذاری چیزهای دیگری است. سال ۸۸ که در سازمان فرهنگی شهرداری اصفهان کار می‌کردم، به ذهنم رسید که باید الگوهای تفریحی در فضای ایجاد کنیم. در منابع ما تاکید شده که تفریح باید باشد و کار لغو و بیهوده ای نباشد. پس به دنبال مدل‌های تفریحی رفتیم که می‌توانند مفید باشند. یک بخش تفریح، فعالیت جسمی و حرکتی مخاطب است. ‌بخش دیگر فعالیت است. ما روی بخش دوم تمرکز کردیم که بتوانیم تفریح را با مباحث آموزشی و تربیتی ترکیب کنیم که در دنیا به نام یعنی معروف است. اولین تجربه ما «طراحی خانه خلاقیت» بود و بعد از آن در سال۹۳ موسسه بازیکا را تشکیل دادم.» 🔷 بازیکا طراح مکان های تفریحی هست که گاهی وارد اجرا هم می شود، تا الان طرح های زیادی در داخل کشور مانند رستوران بازی و کتاب کندو نجف آباد، خانه کودک شکوفه ، رستوران بازی سرچشمه تهران و... اجرا کرده است و اخیرا تجربه ای هم در کشور داشته است. 🔸«اخیرا فضای تفریحی در دمشق ایجاد کرده ایم به نام که در عین حال که یک رستوران بازی است هم دارد و در اصل رستوران بازی و کتاب است. ما می خواهیم از نگاه صرف سرگرمی به سمت پیش برویم، مثلا در همین محله ای داریم که کوچه هایش حالت پلکانی دارد و کار تخلیه زباله را خیلی سخت کرده، در دوره ای که برای آشنایی با بازی های گروهی در آن جا گذاشته بودم، بازی "برج همساز" را اجرا کردیم. در حین این بازی مربیان آنجا متوجه شدند بدون برنامه ریزی و انتخاب مدیر نمی توانند کاری پیش ببرند و نهایتا این بازی باعث یک تلنگر جدی شد که می توانند خودشان محله شان را آباد کنند.» 🔻 محمد طاهری در فرایند طراحی و اجرای خانه ها و رستوران های بازی از مختلف در حوزه ی ، و ساختار (کسب و کار ) ، طراحی ، طراحی و .. استفاده می کند. این مدیر جوان هم چنین بر استفاده از ابزار و مواد در ساخت مجموعه ها نیز تاکید دارد. 🔆بابازی،باشگاه نوآوران بازی 🆔 t.me/babaziclub 🆔 instagram.com/babaziclub 💢 @babaziclub
🔆 🔟مجموعه اسلیما 🔻 ناشر بازی های و است، که در تلاش است محصولاتی جذاب، با کیفیت و متناسب با ، برای همه رده های سنی اعم از بزرگسالان و کودکان تولید کند. 🔷 ،دکتری مهندسی شیمی و مدیر موسسه اسلیما است. زمانی که برای پایان نامه دوره ارشد به بررسی اسباب بازی های ساخته شده از پلیمر پرداخت و وارد دنیای شد ،شکاف فرهنگی موجود توجهش را جلب کرد. او در این باره می گوید :"وقتی برای تحقیقات پایان نامه ام به بازار اسباب بازی رفتم و آن جا را رصد کردم دیدم با وجود این همه عقبه ، اسباب بازی که از برخاسته از این فرهنگ باشد در بازار نیست و همه اش قهرمان های آمریکایی و خارجی است. در واقع ما و فرهنگی که داریم را در کالاهای مربوط به و در کشورمان منعکس نکرده ایم. بنابراین با ماموریت در حوزه اسباب بازی، جرقه کار زده شد. در آغاز تحقیق کردیم تا ببینیم در کدام بخش صنعت اسباب بازی باید ورود کنیم و بعداز ۶ ماه تحقیق، جمع بندی این شد که به سمت تولید بازی برویم." 🔷 موسسه اسلیما به صورت رسمی فعالیت خود را از سال ۹۵ در آغاز کرد. هسته ی اصلی موسسه را چند در رشته های شیمی ،مکانیک و برق با نام های احسان نظرزاده، مجید قادری و مصطفی معمی وند تشکیل می دهند. اولین اسلیما ،سرزمین_شمشیروقلم می باشد که در این بازی مخاطب به عصر طلایی سفر می کند و با زیادی که در این عصر ظهور کرده اند و به واسطه ی اختراعات و اکتشافات خود مشهور شده اند آشنا می شود. 🔶 مجید کریمی درباره تولید بازی با موضوع دانشمندان اسلامی می گوید :" در دانشگاه قوانین زیادی را می خواندیم که اولین بار توسط به دنیا عرضه شده بود اما با اسم نیوتن و دیگر دانشمندان غربی برای ما تدریس می شد به همین خاطر با انگیزه معرفی دانشمندان مسلمان بازی را طراحی کردیم. حدود۶ماه درمورد ۱۰۰ دانشمند اسلامی تحقیق کردیم و در نهایت ۳۰ از ملیت های مختلف که جزو اولین ها در کار خودشان بودند انتخاب کردیم و یک سال هم برای تدوین متون و طراحی بازی وقت گذاشتیم. در طراحی کارت ها اطلاعات دانشمندان به طور دقیق حفظ شده است؛ مثلا اولین کسی بوده که جراحی نوین را در دنیا انجام داده، ادواتی که روی لباسش است دقیقا ادواتی است که در کتابش آمده است." 🔶 بازی بلاد برای گروه سنی ۱۰+سال و تعداد بازیکن ۲_۶نفر در تیراژ اولیه ۱۰۰۰ نسخه تولید شد که با استقبال خوب مخاطبان رو به رو شد. این بازی در پاییز ۹۹در نمایشگاه بین المللی بازی های که هر ساله در برگزار میشود، از بین بازی های ناشران ، بازی ایرانی عرضه شده معرفی شد. 🔆بابازی،باشگاه نوآوران بازی 🆔 t.me/babaziclub 🆔 instagram.com/babaziclub 💢 @babaziclub
🔶گفت و گوهای کوتاه و صمیمانه با فعالان حوزه بازی 1⃣ گفت و گو با امیرحسین خانی زارع ✅ با ادبیات بازی کنیم این گفت و گو را در پست های بعدی بخوانید👇 🔆 بابازی،باشگاه نوآوران بازی 🆔 t.me/babaziclub 🆔 instagram.com/babaziclub 💢 @babaziclub
✅ با ادبیات بازی کنیم. 🔶 مدرسه منجی، سال ۹۶ اولین روز کلاس ادبیات متوجه شدم که بچه ها از بخش اعلام و شعر حفظ کردن و.. بدشان می آید و سال قبل نمره های ضعیفی گرفته اند و بعضی ها به عنوان جریمه ده بار از روی زندگی حافظ و سعدی نوشته بودند. به این نتیجه رسیدم که باید شیوه تدریس را تغییر داد و به سمتی رفت که بچهها آلوده ادبیات شوند، چون نزدیک ترین درس به زندگی واقعی یک دانش آموز ادبیات است، درواقع ادبیات، زندگی کردن را به ما یاد می دهد. این بود که به سراغ طراحی بازی های ادبی رفتم. 🔷 ابتدلال کم کم هر موقع که سرکلاس می رفتم بازی هایی طراحی می کردم که بچه ها لذت ببرند. در حوزه "خوانش" می گفتم برای خواندن هر لغتی، به جای حرف"س" بگویید "ب" ؛ با این بازی استدلال را باید ابتدلال می خواندند. هر کسی هم غلط می خواند نفر بعدی ... با این کار، بچه هایی که معمولا از کنار کلمات بی تفاوت می گذشتند حتی هجای کلمات را هم یاد می گرفتند. 🔶 مضاربه و جواب های حکیمانه یک بازی ساختیم به اسم مضاربه، مثل همون بازی ادبی تلویزیون(مشاعره) اما با دو تفاوت، بازی ما گروهی بود، بچه های کلاس به دو گروه تقسیم می شدند و برنده و بازنده گروهی داشتیم دوم اینکه به جای شعر از ضرب المثل استفاده کردیم. بازی این طوری شروع می شد، یک نفر از گروه اول می گفت "نان به نرخ روز خوردن" نفر مقابل از گروه دوم می گفت "نمک خوردن و نمکدان شکستن" گروه اول دوباره می گفت "نم پس نمیده" شکل بازی مثل مشاعره بود ولی با ضرب المثل . اوایل ضرب المثل ها را بچه ها از روی دفترچه می خواندند اما کم کم ضرب المثل ها را از حفظ می خواندند. نکته جالب این بازی، واکنش پدرو مادرها بود. بعضی می-گفتند: این پسر ما اخیرا حرفهای عجیب و غریبی در خانه می زند! وقتی برادر کوچکش می خواهد علیه او یک شیطنتی انجام دهد اما موفق نمی شود، پسرم می گوید: چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی! نمی دانیم این جواب های حکیمانه را از کجا یاد گرفته. 🔷 معادل مودبانه بعضی از پسرها سر کلاس به هم دیگه فحش می دادند. قانون کلاس من این بود که هر کسی فحش داد، سی ثانیه فرصت دارد چند کلمه معادل مودبانه آن را بگوید وگرنه احضار ولی. وقتی دانش آموزی فحش از دهانش می پرید بچه های دیگر کمکش می کردند که از احضار ولی خلاص شود. بعد از مدتی بچه ها متوجه شدند که ما چقدر تنوع کلمات برای بیان کردن داریم، مثلا به جای "خفه شو" می شود سی تا معادل برایش گفت. حالا من چرا این کار را می کردم؟ ما با کلمه ها فکر می کنیم و کلمه ها به فکر کردن ما جهت می دهند. مثلا بگوییم پرستارها در حق بیماران کرونایی خیلی "مهربانی" می کنند یا "ایثار" می کنند! احساس و برداشت ما از هر کدام از این کلمات متفاوت است. وقتی بچه ها کلمه ایثار را به کار نمی برند، در نتیجه حسی هم نسبت به آن ندارند و درباره آن فکر هم نمی کنند. 🔶ادبیاتی ها دروازه بانی می کنند. بازی های ترکیبی هم داشتیم، یکی از آنها بازی محلی "زو" بود. توی این بازی بچه ها به جای نفس گرفتن باید شعر را از حفظ می خواندند و داخل زمین حریف می رفتند. این بازی ۲ نفر داور داشت. یک داور خط را نگه می داشت، من هم با نفری که توی زمین می رفت حرکت می کردم که اگر شعرش قطع شد یا تپق زد از بازی کنار برود. این بازی زجرآور بود اما بچه ها کیف می کردند و انگیزه پیدا می کردند که شعر بلند حفظ کنند تا جایی که بچه ها سه چهار بیتی حفظ نمی کردند، ده بیت حفظ می کردند که توی زمین بازی شعرکم نیاورند. بازی فوتبال هم داشتیم اما بدون دروازه بان، دروازه بان "ادبیات" بود. شما به من گل می زدی، من باید یک بیت شعر می گفتم، اگر در مشاعره جواب شعر مرا می دادی، گلی که زده بودی قبول می شد اما اگر جواب شعرم را نمی دادی، گل شما حساب نمی شد. برای همین کاپیتان تیم ها در انتخاب نفرات، دو نفر ادبیاتی خوب انتخاب می کردند که پشتیبانی کنند. این در حالی است که بچه های ادبیات ورزشی نیستند و کسی قبل از این بازی آنها را برای تیمش انتخاب نمی کرد. 🔆 بابازی،باشگاه نوآوران بازی 🆔 t.me/babaziclub 🆔 instagram.com/babaziclub 💢 @babaziclub
✅ با ادبیات بازی کنیم 🔷 اردوی ادبیات مدیریت مدرسه بازخورد کلاس های مرا که دید از من پرسید که شما می توانی یک اردوی ادبیات طراحی کنی؟ گفتم بله، اما واقعا هیچ تصوری از شکل اجرایی اردوی ادبیات نداشتم. در مدرسه منجی آقای انصاری زاده، نوفرستی وخالقیان هم در کلاس های خودشان بازی می کردند، با هم شروع کردیم به طراحی بازی برای یک اردوی یک و نیم روزه در سه حوزه نگارش، ادبیات و املا برای پایه های هفتم و هشتم و نهم. در طراحی اردو نگران بودیم، باید اردویی می گذاشتیم که همه را درگیر کند و آفت نداشته باشد. بعد از دو روز کار در نهایت برای هر سه حوزه ۲۱ بازی طراحی کردیم و اسم هر حوزه را "قلمرو" گذاشتیم. 🔶از حکایت تا املاء شروع اردو انسجام خوبی نداشت، بعضی از بچه ها زمزمه می کردند که توی اردو هم دوباره درس و... ، گفتم هر کسی علاقه ندارد شرکت نکند اما هفته بعد از محتوای همین بازی ها امتحان می گیرم. گروه بندی بچه ها را خودمان انجام دادیم تا ضعیف و قوی کنار هم باشند. هر گروه یک کارتکس داشت که جمع امتیازها را بنویسد. برای املاء، بازی داشتیم به نام "املاء بادی" لغت های سخت، متوسط و آسان را به ترتیب داخل بادکنک های قرمز، زرد و سبز گذاشته بودیم. هر گروه اگر بادکنک قرمز را با تفنگ بادی می زد از گروه مقابلش یک املای سخت می گرفت و اگر سبز را می زد باید املای آسان می پرسید. یک بازی داشتیم به اسم "استخر توپ" هر گروه سی ثانیه فرصت داشت تا با پریدن داخل استخر، کلمات درست را پیدا کند. در قلمرو "خوانش ادبیات" زو و پانتومیم بود. در پانتومیم ۱۵ حکایت را گلچین کرده بودم و چون بچه ها، دانش آموزان غیرانتفاعی بودند چندحکایت هم درباره مواجه با ثروت، فقر و غنا و احترام به والدین انتخاب کرده بودم. 🔷گروهی که داشت سقوط می کرد روز دوم اردو، نزدیک غروب بچه ها بازی های آخر را انجام می دادند. گروه های 12 نفری بین 21 بازی می-چرخیدند. رقابت گروه ها فشرده بود و کسی جیک نمی زد. بعضی ها از بس داد زده بودند صدای شان گرفته بود. هیجان هم بالا بود.از نظر امتیازی می دانستند چقدر عقبند یا جلو. یادم نمی رود، یک گروهی داشتیم که تا مرز سقوط پیش رفته بود. این گروه چند تا دانش آموز درشت هیکل داشت که به شدت ادبیات شان ضعیف بود اما روز دوم توی مرحله زو خوانی، شعر حفظ کرده بودند وتوی زمین کل گروه ها را تار و مار کرده بودند. وقتی با اتوبوس برمی گشتیم این گروه خیلی خوشحال بود و حس خوبی داشت. 🔶با ادبیات بازی کنیم سال بعد که نتوانستم به خاطر خدمت سربازی معلمی را ادامه بدهم تا دو سه ماه اول از مدرسه منجی زنگ می زدند که "شما بیا کمی راجع به کلاس ادبیات با معلم جدید صحبت کن، بچه ها اصلا با این معلم ارتباط نمی گیرند " بنده خدا دکترای ادبیات داشت، درس هم خوب می داد ولی بچه ها یک انتظار دیگری از ادبیات داشتند، یک اتفاق جذاب، اما ایشان نمی توانست این اتفاق را رقم بزند.درحالی که علمش از بنده که ادبیات را آکادمیک نخوانده بودم بیشتر بود. ما به ادبیات نگاه کلیشه ای داریم، مثلا شب یلدا پدربزرگ حافظ را باز کند و بخواند! همین هم حالا سرسفره کدام خانواده ایرانی این اتفاق می افتد نمی دانم! این تصویر کلیشه ای را هم بیشتر تلویزیون مرسوم کرده است. اما ما در مدرسه منجی آمدیم این تابو را شکستیم و خودمانی ترش کردیم و گفتیم همه با هم با ادبیات بازی کنیم. 🔆 بابازی،باشگاه نوآوران بازی 🆔 t.me/babaziclub 🆔 instagram.com/babaziclub 💢 @babaziclub