#شهیدمهدیباکری به #روایت_همسر
#قسمت_بیست_وسوم
...از ارومیه برای تسلیت گفتن به خانوادهی #شهدای_لشکرعاشورا رفتیم تبریز، بعد مهدی باید میرفت اردبیل، جاده ی تبریز_اردبیل آسفالت نداشت؛ خاکی و پر از دست انداز، #مهدی گفت بمانم تا برگردد،دمغ بودم ،دستش را برای خداحافظی بالا برد و صداش را مثلِ بچه ها کرد و گفت:"اگه دختر خوبی باشی و بمونی،برات دودک اردبیل میارم"😊
#دودک،ساز دهنی معروفِ اردبیل است،چیزی شبیه به فلوت،
دودک نیاورد اما خودش زود برگشت و با هم رفتیم قم، زیارت و از آنجا #سوریه.
#سوریه دسته جمعی همه جا میرفتیم، شش خانواده از بچه های سپاه بودیم، یک خانه گرفته بودند که چند اتاق داشت و یک آشپز خانه و سرویس بهداشتی، مردها میخریدند، می آوردند و خودمان پُخت و پَز میکردیم،با اتوبوسی که گرفته بودند،میبردند مان زیارت و خرید ،مهدی از بازار_حمیدیه برایم دوربین خرید.
یکبار توی زینبیه سَرَم به #دعا و نماز گرم شد، همه رفته بودند،بعد از نماز و زیارت،قرارمان توی اتوبوس بود،#یادم رفت،یکی آمد دنبالم"بیا که #آقا مهدی در به در دنبالت میگرده."
همه توی اتوبوس منتظر بودند، با خودم گفتم حالا مهدی چقدر عصبانی است ...اما تا من را دید،فقط پرسید:"کجایی؟"
#من عصبانیت مهدی را کم میدیدم؛مثلا اگر #نمازصبحش قضا میشد، از خودش عصبانی میشد، دلم میخواست ببینم وقتی از دست من عصبانی باشد،چه شکلی میشود، میگفت:"مومنان بین خودشون به رحمت و شفقت رفتار میکنند، تازه تو که مرهم من هستی،چرا باید به تو خشم بگیرم؟"
مرد ها دو روز رفتند لبنان،منطقه امنیت نداشت و ما را با خودشان نبردند،سفرمان دو هفته طول کشید.
.
#ادامه_داره
#شهیدمهدیباکری #سوریه #دفاعمقدس #مخلصوبیادعا #مردعمل
#شادیروحشهدا صلوات
@bakeri_channel
بر لوح دل از روز ازل یار نوشته است
#عشق_است_شهادت
#شبتون_بخیر_و_شهدایی
.
. 🌹______________________🌹 .
.
.💠تلگرام_سروش_ایتا👇
@bakeri_channel 💠
.
.
اینیستاگرام👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
🔴 در تیراندازی تروریستها در پیرانشهر ۳ پاسدار شهید شدند
🔸سردار شهسواری فرمانده سپاه آذربایجان غربی گفت: عده ای تروریست در ورودی شهرستان پیرانشهر به یک خودروی سپاه تیراندازی کردند که طی این حادثه سه نفر #شهید و یک نفر مجروح شد.
🇮🇷حاصل احمدی (ایلخانی)، 🇮🇷ستار پیروتی، 🇮🇷امید ملازاده در این حمله شهید و شورش قادری نیز مجروح شد.
#تقدیم_به_خوش_غیرتان_زمان
جانـبـــــاز
جان _ باز
جان دوبارہ
قرار بود
از زمین بـہ آسمان برسد
نشد
در زمین ماند
اما زمینے نشد
خودش میگوید
یڪبار براے همیشـہ شهید شدہ
خودش میگوید
همان روزها جسمش را بخشیدہ بـہ خاڪهاے جنوب
پاے راست ، چشم راست
همـہ راست در صراط راست
ما اما او را شهید زندہ نامیدیم
روحش در آفاق و اما جسمش
اسیر زمین
اسیر روزهاے پردرد
درد را بـہ جان میخرد
ولی.....با درد فراق چـہ میڪند؟؟
بیخیال رنج ها و تنهایے هایش ڪـہ بشود
بیخیال دلتنگے هایش هرگــــز!!
دلتنگ شب هاے سنگر
قبر خالے و مناجات هاے شبانـہ
نداے العفو العفو بچـہ ها
دلتنگ خمپارہ ها و جان فشانے ها
و لحظات وصال یاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهـــــــــــــــــــدا
براے شما مے نویسم...
وقتے کنـــــار مزارتان مے ایستم
تمام وجودم سرشار مے شود از آرامش
گاهے اینقدر درگیر زندگے مے شوم
که معناے آرامش را گم میکنم
دنیا با تمام رنگهایش جایے براے زندگے نیست
زندگے آن جایے است که شما هستید
زندگے از آن شماست .
.
. 🌹______________________🌹 .
.
.💠تلگرام_سروش_ایتا👇
@bakeri_channel 💠
.
.
اینیستاگرام👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
#شهیدمهدیباکری به #روایت_همسر :
.
#قسمت24
#بچه های مهدی براش یک دنیا بودند، می آمدند خانه مان، یک شب زنگ زد که بگوید شام میهمان داریم، گفتم:"سر راهت نون بخر"
#یادش رفت، دیر هم رسید؛ نانوایی بسته بود، زنگ زد به بچه های لشکر که چند تا نان بیاورند، یک دسته نان آورده بودند...
#مهدی تا حالا چیزی ازشان نخواسته بود
خواسته بودند سنگ تمام بگذارند
مهدی گفت:"این همه نون رو میخوایم چیکار؟"
چند تا به اندازه مهمانی همان شب برداشت و بقیه را پس فرستاد.
نان ها را مردم فرستاده بودند جبهه، نان های گرد بزرگی بود،خشک میکردند و نگه میداشتند که کپک نزند و زیاد بماند،قبل از خوردن نم میزدند و نرم میشد.
برای ما که آورده بودند نرم بود، از دَر آمد تُو و گفت:"این هم نون"
دستم را بردم جلو که تکه ای از نان را بکنم،
گفت:"تو نباید از این نان ها بخوری"
گفتم:"چرا؟" گفت:"این نون مال رزمنده هاست" گفتم:"من هم زن رزمنده م"
گفت:"نه، فقط رزمنده ها"
#شب را من با خرده نان هایی که داشتیم،سر کردم،خیلی مراعات میکرد،به قول مادر بزرگشان،این دوتا برادر، #مهدی_وحمید را میگفت،شورَش را درآورده بودند....
میگفت:"برید ببینید بعضی ها به کجاها رسیده اند، چه دم و دستگاهی به هم زده اند...
وشاهد مثال میاورد، مهدی شانه های مادر بزرگ را بغل می گرفت و تکان میداد و میگفت:" #مادربزرگ، ضِد انقلاب شده ای ها"و میخنداندش...
#ادامه_دارد...
#شهیدمهدیباکری #شهدا #بیتالمال
.
#نکتهاخلاقی :رعایت بیتالمال
.
#شادی_روح_شهدا صلوات
@bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مناجات رهبری معظم با امام زمان(عج)
( درقضیه فتنه ی تیر ماه ۱۳۷۸)
🔵ای سید و مولای ما! پیش خدای متعال گواهی بده که ما در راه خدا تا آخر ایستاده ایم...
🔻جانشین فرمانده کل سپاه:
🔹دشمنان هر روز به دنبال نقشه جدید برای ضربه زدن به انقلاب هستند.
🔹جرأت شلیک یک تیر به سمت ایران را ندارند.
🔹مشکلات کشور به این دلیل است که بعضا در قاعده و فرامین الهی عمل نکردیم.
🔹آمریکا خود را ابر قدرت میداند اما رئیس جمهور آمریکا به این موضوع اقرار کرده است که با وجود ایران نتوانستیم سوریه را ساقط کنیم.
تکیه کن به شـهدا
شهدا تکیه شان خداست..
اصلا کنار گل بنشینی بوی گل میگیری
پس گلستان کن زندگیت را با یاد شهدا
.
. 🌹______________________🌹 .
.
.💠تلگرام_سروش_ایتا👇
@bakeri_channel 💠
.
.
اینیستاگرام👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
برای شهید شدن گاهی یک خلوت سحر هم کافی است
دل که شهید شود
در نهایت انسان هم شهید میشود.
. 🌹______________________🌹 .
.
.💠تلگرام_سروش_ایتا👇
@bakeri_channel 💠
.
.
اینیستاگرام👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
.
.
دلــــم هواے تو ڪــــــرده
شــــَه خــراســاني
چه می شود که بیایم حرمـ
به مهماني . . .؟
.
.
🌹______________________🌹 .
.
.💠تلگرام_سروش_ایتا👇
@bakeri_channel 💠
.
.
اینیستاگرام👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
هدایت شده از سرداران شهید باکری
هرگـاه شب جمعه #شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد آقا اباعبدالله(علیه السلام) یاد می کننـد.
#شهیدآقاحمیدوآقامهدیباکری
@bakeri_channel
یادمان باشد در همین کوچه ی ما،
مادری هست که عشقش را داد
تا تو عاشق بشوی،
نگذاریم که تنها بشود.!!
کاش کاری بکنیم که دلش
خون نشود.!!
پی نوشت: عکس متعلق است به مادر شهیدی در شهرفسا
او زیر درختی که پسرش 30 سال پیش در حیاط خانه کاشته زندگی میکند.
مادران_شهدای_گمنام
هنوز_منتظرند
سی و چند سال انتظار
مگه مادر از بچه ش سیر میشه؟
شادی روح شهدا و
تسلای دل مادران شهدا صلوات
🌹______________________🌹 .
.
.💠تلگرام_سروش_ایتا👇
@bakeri_channel 💠
.
.
اینیستاگرام👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
#سردار_شهید_آقا_حمید_باکری_به_روایت_همسر
.
.
.
• من از #حمید، فقط چشمهایش را یادم میاید که همیشه #قرمز بود... من #سفیدی_چشمهای_حمید را ندیده بودم. احساس میکردم این چشمها دیگر سفیدی ندارند. وقتی گفتند #شهید شده، اولین چیزی که گفتم این بود که:« بهتر.» گفتم: «الحمدلله... حالا دیگر میخوابد، خستگیاش درمیآید». • هجدهم بهمن رفت و آخرهای بهمن تماس گرفت. دیگر از یک زمان نامعین احساسشدنی که میگذشت، به ثانیهشماری میافتادم تا با همان سر و صورت و لباس و پوتین خاکی بیاید و بگوید: « اگر بدانی چه بوی گندی میدهم، فاطمه!» این روزها به خودم میگویم: « دیگر لیاقت شستن لباسهایش را هم ندارم.» • اول گفتند مهدی زخمی شده و بعد که مقدمهها را چیدند و گفتند شهید شده و من خیلی رک گفتم: « نه. آقامهدی شهید نشده؛ حمید من شهید شده، من خودم میدانم.» .... فکر میکردم دیدن جنازه حمید خیلی برایم فاجعهآمیز است. • احساسم این بود که #حمید را بردهاند #ارومیه و من دارم پشت سرش میروم آنجا. در راه #مرتب_گریه میکردم. میگفتم: « باز تو دواندوان رفتی و من دارم پشت سرت میایم، چرا باز زودتر از من رفتى؟...» تازه آنجا [ارومیه] بود که خبر دادند #حمید_مفقود شده و #جنازه ندارد. اصلاً فکرش را هم نمیکردم که ممکن است #حمید_جنازه نداشته باشد. بعد به خودم تسلی دادم که #حمید_میدانسته_برای_من_سخت است جنازهاش را ببینم، برای همین شاید آرزو کرده #مفقودالاثر باشد.
.
.
.
روحشان شاد و یادشان گرامیباد .
🌹____________🌹
تلگرام ، ایت ، سروش👇👇
@bakeri_channel .
.اینیستاگرام 👇👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
#شهیدمهدیباکری به #روایت_همسر :
#قسمت25
.
..شاید تنها باری که سَرم داد زد، به خاطر #بیت_المال بود، کشاورزها کنار جادهی اهواز_دزفول، کاهو و گل کلم و سبزی جات میگذاشتند و میفروختند، مهدی مدام رفت و آمد داشت،گفت اگر سبزی، چیزی لازم دارم، بنویسم از آنجا بخرد
#خودکارش گوشهی اتاق بود، برداشتم که بنویسم، یک داد زد اون خودکار رو بذار سر جاش..
گفت از خودکار خودمون استفاده کن،اون مال بیت المال هست نه استفاده ی شخصی
ترسیدم
فکر کردم چی شده من فقط میخواستم اسم چند تا سبزی را بنویسم، همین؛
گفتم: تو دیگه خیلی سخت میگیری تا آمدم از فلان و بهمان بگویم؛
#گفت: به کسی کار نداشته باش،ما باید ببینیم #حضرت علی ع و امام چطور زندگی میکنند.
.
#ادامه_دارد... #شهیدمهدیباکری #شهدا و #بیتالمال
#شهیدمهدیباکری چنین بود آیا ماهم عمل میکنیم؟روی بیت المال چقدر حساسیم؟؟!! #شادیروحشهدا صلوات
@bakeri_channel
💠یا امام رضا یک خط یادگاری برام بنویس
در سفري که از مدينه بالاجبار امام هشتم
(علیه السلام) را به طرف خراسان حرکت دادند،
وقتی که به خراسان رسيدند ساربان آقا،
که شتر حضرت را از مدينه تا خراسان حرکت داده و مرتب کرده بود، و به آقا خدمت کرده بود
موقع خدا حافظی می خواست از امام خداحافظی بکند، به حضرت عرض کرد:
يابن رسول الله(ع) با دست خطی من را عنايتی بفرماييد.
يک نوشته ای يادگاری از دست خط مبارکتان به من مرحمت بفرماييد.
محدث قمی نوشته اند:
دست خط آقا الان هم در استانه رضوي موجود است.
حضرت دو جمله مهم مرقوم فرمودند.
«كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ ع وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ»
سعی کن آل محمد(علیهم السلام)، اهل بيت پيامبر(ص) را دوست بداری و لو اين که گناه کار هستي.
و دوستان ما را هم دوست بدار ولو اين که دوستان ما هم گناه کارباشند.
📚مستدرک الوسائل جلد ۱۲ص۲۳۲
#میلاداماممهربانیهای آقاامام رضاعلیه السلام مبارک باد🌹
#شهیدیکهشهادتش را از امام رضا علیه السلام گرفت:
.
#فرمانده_مهدےباکری
.
#نحوه_شهادت فرمانده جاویدالاثر آقامهدی باکری:
15 روز قبل از «عملیات بدر» به #مشهد_مقدس مشرف شد و با تضرع از #آقاعلیبنموسیالرضا(ع) خواست که خداوند توفیق #شهادت را نصیبش کند. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای #شهادتش دعا کنند.
این فرمانده دلاور در روز 25 اسفند سال 1363 و طی « عملیات بدر» به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول به خطرناکترین صحنههای کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت میکرد، تلاش میکرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتکهای دشمن تثبیت کند که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران بعثی ، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل شد.
#هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف گلوله آر.پی.جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
#السلامعلیک یاعلی بن موسی الرضا علیه السلام
#سلام برشهیدمهدی باکری #امامرضاییم
#شادی روح شهدا #صلوات
@bakeri_channel
دوستانش معتقد بودند که مرتضی یاغچیان از جلمه نیروهایی بود که بعد از عملیات خیبر بازنخواهد گشت و به شهادت خواهد رسید. مصطفی الموسوی - یکی از همرزمانش - میگوید:
من و محمد آقا کیشی و شهید ورمزیار و آقا مرتضی در تنگه چزابه رو به منطقه عملیاتی ایستاده بودیم. مرتضی دستم را گرفت و گفت: «دیگر آخرین ساعت زندگی مرتضی است.» گفتم: چه شده؟ به افق اشاره کرد و گفت: «خورشید دارد در کجا غروب میکند؟» گفتم خودت که گفتی! گفت: «مرتضی در آنجا خواهد ماند و دیگر نخواهد آمد.» گفتم بازهم دیوانه شدی مگر چه خبر شده است؟ گفت: «نخیر خدا میداند که اگر این بار بروم دیگر برگشتنی نیستم.» و همانطور هم شد.
مرتضی در مناجاتهایش با خداوند میگفت: «بهتر از جانم چیزی ندارم که تقدیم کنم چراکه آنهم به تو تعلق دارد؟»
🌹____________🌹
تلگرام ، ایتا ، سروش👇👇
@bakeri_channel .
.اینیستاگرام 👇👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31