eitaa logo
سرداران شهید باکری
491 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
404 ویدیو
11 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
قابل توجه علاقه مندان به فردا پنج شنبه هیأت همراه با برگزاری سالگرد چند شهید در قطعه 27 گلزار شهدا ساعت 18 تا اذان مغرب همراه با سخنرانی و خاطره گویی خانواده شهدا التماس دعا....
هرگـاه شب جمعه را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد آقا اباعبدالله(علیه السلام) یاد می کننـد. @bakeri_channel
یک روز بنده در دژبانی نگهبان بودم یک ماشین جیپ تویتا آمد آن زمان زیر پیرهن سبزی برای بسیجیان می دادند که من آن را تنم نکرده بودم بهم گفت چرا لباس نظامیت را نپوشیدی به ایشان گفتم که شستم گفت همان یدونه رو دارید گفتم بله ؛ اسممو پرسید و نوشت دو سه ساعت بعد... یک تویتا که یک پرچم بلند روش نصب شده بود آمد درب دژبانی اسسمو صدا زد؛ گفت بفرمائید یک پیرهن کره ای آورده بود ک پشتش نوشته بود . تا چندین سال بوی را از آن میگرفتم.... . . : جناب آقای قدرت حبیبی از اردبیل . . #راه‌کربلا @bakeri_channel
. آخرای برج دهم سال۶۳ به ما ابلاغ کردن که آماده و راهی ماموریت چند روزه شویم رفتیم چند روز آنجا پشت سرهم بودیم بعد چند روز با هئیت همراهش تشریف آوردند صد دز همه رزمنده ها از آمدن آقامهدی به آنجا تعجب کردند بعد فرماندهان گفتند چند تا قایق آماده کنیم که فرماندهان سوار قایق شوند بروند بالای تپه کوچکی ک در صد دز بود و بقیه فرماندهان همراهشان نقشه های بزرگی داشتند بسیجیانی که تجربه قبلی داشتند گفتند که صددرصد عملیاتی در پیش رو داریم که این عملیات آب وخاکیه بعد از چند ساعت برگشتند سکانانی که قایق را میراندند مقابل آقا مهدی مانورتگزازی انجام دادند یکی از سپاهیان که بچه اردبیل بود موتور قایق از دستش در رفت افتاد توی آب بعد من طناب و برداشتم رفتم زیر آب نفس کم آوردم و نتوانستم طناب را ببندم به موتور آب از آب امدم بیرون آقامهدی که اونجا بود گفن نه دوباره نرو؛ دیگر اجازه نداد برم زیر آب و گفت نفس کم آورده ای و خفه میشید گفت این و بخاطر من افتاده توی آب تا اون موتور از آب بیرون نیاد من خودمو مقصر میدونم ... بیسیم زدند و بچه های غواص آمدند و موتور را از آب کشیدند بیرون گفتند حالا راحت شدم... 👈درحالی که بعضی از مسئولان امروزی میلیاردها خطا میکنند وخیلی راحت از روش میگذرند.... 🌷روحش شاد و یادش گرامی باد.🌷 . ... ؟؟! ♡شادی روحشون صلوات♡ . : جناب آقای قدرت حبیبی از اردبیل @bakeri_channel
🏴شهید روز چهارم #محرم ۹۴ 🌷 #شهید_سید_میلاد_مصطفوی 🍃ولادت : ۶۵/۲/۱۵ - بهار همدان 🍂شهادت: ۹۴/۷/۲۵ -حلب سوریه 🍁آرامگاه: گلزار شهدای بهار همدان 🌸 #حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری را در همین راه است. 🌺یاد و خاطره #شهدا را زنده نگه دارید چون #شهدا زنده اند و من وجود آنها را در زندگی خود همیشه احساس می کردم.
🏴شهید روز ۱۱ ماه محرم سال ۱۳۹۵ 🌷 #شهید_سعید_بیاضی_زاده ⚫️جهادے و تلاشـگر بود و ازهیچ خدمتےدریغ نمی کرد. ▪️از اردوهاے بی شمار جهادے اوگرفته تا تدارک جلسات #شهدا ▪️با #اخلاص بود و جزء #نخبگان و استعدادهاے برتر #حوزه ، ولی به قول طلبه ها هیچ وجهه علمی برای خود نتراشیده بود.
بـی شما ایـن دیـده ڪجا میـل بـه دیدن دارد..❤️🍃 قصـه ے عـشـق مگـر بـی #شهدا شنـیدن دارد..🌷🌱 🕊گلزارشهدای رشت
: شهيد رحمت‏ الله اوهانى زنوز:  بعد از عمليات خيبر با به حمام رفتيم و در حين دوش گرفتن متوجه شدم شانه‏ هاى آقامهدى برداشته است. علت اين امر را جويا شدم ولى از پاسخ امتناع كرد ولى وقتى اصرار را ديد با قسم دادن من به روح برادر بزرگوارش حميد تا اين موضوع را در جايى بازگو نكنم، گفتند: «بعد از عمليات خيبر جنازه‏ هايى در آن سوى خط پدافندى جا مانده بود كه مجبور شدم به وسيله آنها را به اين سوى خط منتقل سازم كه در اثر استمرار كار شد... .
عباس خیلی اهل هیئت و مسجد بود و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده می کرد. او می گفت زنده بودن من ماه محرم و صفر است. بیشتر اوقات صبح ها به یاد امام حسین(ع) روضه می خواند و بر سینه می زد به گونه ای که به او می گفتم عباس جان قلبت پاره می شود اینقدر بر سینه میزنی. در جواب لبخند می زد و می گفت آن کس که برای او سینه می زنم خودش محافظ من خواهد بود. همیشه با وضو و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص نامحرمان بود. هیچ گاه از او اخمی ندیدم. بسیار با اخلاق و با تقوا بود. هر چه از او بگویم کم گفته ام.
موڪب بہ موڪب می‌رسیم از راه لڪ لبیڪ یا اباعبدالله ... دیروز #شهدا در شوق زیارت ڪربلا بودند ... و امروز #ما در انتـظار #نیابت از شهدا ... #هر_زائر_اربعین_نایب_یک_شهید
🔴 رفتگران کربلا! سردار شهید حاج "علی موحد دانش" فرمانده تیپ 10 سیدالشهداء (ع) که 13 مرداد 1362 در عملیات والفجر2 در "حاج عمران" به شهادت رسید، قبل از شهادت گفته بود: 🍃🌸"از مسئولین مملکتی درخواست دارم، پس از آزادی ، نظافت و جاروکشی حرم آقا اباعبدالله الحسین (ع) را به ها بسپارند." 👈شما که عازم کربلا هستید؛ به نیابت از و که با شهادت، میهمان سفره رزق حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شدند، در حرم آقا جارو بکشید تا ثابت شود: بسیجیان و سربازان و جان برکفان امام خمینی و خامنه ای، کربلای عشق را با خون خویش فتح کردند.
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹 هرچه از #اخلاقش بگويم كم است. بسيار مهربان بود. در مدت كوتاه زندگي با هم بحثي نداشتيم هميشه مرا #مهديه_خانم صدا مي‌كرد. حنانه را خيلي دوست داشت. وقتي قصد رفتن داشت صداي لالايي‌اش را ضبط كرد و گفت در نبودم صدايم را براي حنانه بگذار تا با صداي من بخوابد. در اجتماع هم بسيار فعال و شبيه‌خوان روز #عاشورا بود. هميشه از شهدا حرف مي‌زد و يادواره #شهدا و بنر شهدا را خودش كار مي‌كرد.
گزیده ای از وصیت نامه حسینی #شهیدمهدی‌باکری ... #کربلا #عاشورا #اربعین #حب‌الحسین #بین‌الحرمین‌ #شهدا #زوارحسین #جامانده #حب_الحسین_یجمعنا #الأربعين_مقدمة_الظهور (ان شاءالله) ۹۸/۷/۲۱ #بوقت‌ دلتنگی اربعین
‍ #زندگینامه #شهید_سعید_بیاضی_زاده 🔶ولادت : ۷۳/۴/۵ - انار کرمان 🔶شهادت: ۹۵/۷/۲۲ - ریف سوریه 🔶آرامگاه: گلزار شهدای روستای ساقی انار 🔴جهادے و تلاشـگر بود و ازهیچ خدمتےدریغ نمی کرد. 🔸از اردوهاے بی شمار جهادے اوگرفته تا تدارک جلسات #شهدا با اخلاص بود و جزء نخبگان و استعدادهاے برتر #حوزه ، ولی به قول طلبه ها هیچ وجهه علمی برای خود نتراشیده بود. #نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#ساده_زیستی از نوع #شهدا
هرگـاه شب جمعه #شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد آقا اباعبدالله(علیه السلام) یاد می کننـد. #شهیدآقاحمیدوآقامهدی‌باکری
⚘مقام #شهدا را جز شاهدان حقیقت، کسی نمی فهمد و حقیقت را چشمی غیر از دل، نمی تواند دید. آن که رتبه و جایگاه #شهید را فهمید، پویایی را سرلوحه هستی خویش قرارداد و آن که از #شهید، جز لقب و نامی نمی داند، تنها دل را به سکونت در کوچه ای آرام که به نام #شهیدی آذین شده، خوش می دارد؛ اما فریاد ممتد #شهید در ثانیه ثانیه زمان جاری است؛ فریادی که ریشه در #هل_من_ناصر_ینصرنی_سیدالشهدا دارد و امتداد، تا گسترده ترین میدان #موعود.⚘ 🌹___🌹___🌹___🌹___🌹___🌹 #شهید_محمد_امین_اژدری #لشگر_مقدس_۳۱_عاشورا #عملیات_بیت_المقدس_۲ #گردان_حضرت_علی_اکبر_ع 🌹___🌹___🌹___🌹___🌹__🌹 @bakeri_channel
✍خاطرات خودنوشته شهید: 🔸قطعه بهترین محل بود. با اینکه صبح زود🌥 می رفتم ولی همیشه چند پدر ومادر شهید🌷 بین مزارها نشسته بودند. آن ها را که می دیدم، بیشتر درک می کردم که تنها چیزی است که با رفتن ونبودن کم رنگ و فراموش نمی شود♥️ 🔹سعی می کردم را به هم نزنم. همیشه اول به سراغ نظر کرده های سلام اللّه علیها (شهدای گمنام)🌷 میرفتم، آن ها که حتی از جاماندن اسمشان هم گذشتند. 🔸برای بیشتر شدن با شهدا باهم قرار گذاشتیم من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها از دل من💗 می نشینم کنارشان با هم حرف می زنیم، من سنگ مزارشان را پاک✨ می کنم، رنگ نوشته و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگتر می کنم. آن ها هم در عالم سنگ تمام می گذارند و برایم مسیر مشخص می کنند😍 که ختم به خیر شوم👌 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
#سلام_بر_شهدا #شهــــــــدا بهترین میزبانان‌اند پذیرای همه‌ی رنگ‌ها هستند ! اما آن را که دل ، زلال‌تر نگاه شـــــــهدا هم بیــشــتر ! #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
🌹 ؛ تنها برای نیست می تونی زنده باشی و سرباز حضرت زهرا(س) باشی... 🍃اما یه شرط داره؛ باید فقط برای کار کنی نه ریـــــا...
⚘﷽ #‌سلام بر #شهدا همان هایی که با سر رفتند و بدون سر آمدند #‌‌‌سلام بر #شهدا همان هایی که با پای خود رفتند و بر دوش مردم برگشتند
🕊معبرهای ما با معبرهای شما فرق میکند... ما آنچنان گرفتار سیم خاردارهای نفسمان هستیم ک هیچ تخریبچی قادر ب بازگشاییشان نیست... #شهدا... میشود تخریبچی نفسمان شوید؟!! 🌷 #لحظه ای با شهدا
💠حاج حسین یکتا : 🍃برا خدا ناز کن؛ برا خدا ناز میکردن. گناه نمیکردن ولی عوضش برا خدا ناز میکردن، خدا هم نازشونو میخرید! 🍃🌸حاج احمد کریمی تیر خورد، رسیدن بالاسرش گفت: من دلم نمیخواد شهید بشم! گفتن: یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟! برا خدا داری ناز میکنی؟؟؟ گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری شهید بشم، من میخوام مثل اربابم ارباً اربا بشم... . 🍃🌸حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد، علی آزاد پناه هم حرکت کرد. سه تایی با هم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده. همه‌ی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی!
#شهیدمدافع حرم #عبدالرضا_مجیری قسمتی از وصیتنامه شهید: سعی کنید ، بیشتر #فرهنگ #شهدا را ترویج بدید, با خدا باشید ، تو زندگی ، خدا را در نظر بگیرید اگه خدا باشه همه چی هست، از #ولایت_فقیه دست برنداشته و تا پای جان #حمایت کنید ...
💐 ‌نسبت به بد حجابــے خانم ها خیلی ناراحت میشد بعد از ازدواجمان کہ بہ بازار می‌رفتیم حس میکردم راحت نیست به من گفت: خانم میشہ من دیگہ بازار نیام؟! وضع حجاب خانم ها نامناسبه. از این شرایط ناراحت بود و میگفت: خانمها قرارِ با این پوشش بہ کجا برسن...