بسم الله
محمدکاظم کاظمی شاعر مهاجر افغان، در مدح امام علی ع غزلی دارد که در آن به خطبه شقشقیه اشاره شده است. دو بیت از این غزل زیبا:⏬⏬
مبادا ذوالفقارت سوی کس پهلو بچرخاند
که باید بیاِزار از قلب میدان رو بچرخاند
مگر این آسیا از رودِ پهناور جدا افتد
که آن را هر حمار و استر و یابو بچرخاند
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 16
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
🔷«محمّد محيى الدين عبد الحميد» ؛ شماره 2🔹
«محمّد محيى الدين عبد الحميد» یکی از شاگردان شیخ محمد عبده و از دانشمندان مهم اهل سنت در عصر حاضر بود. وی که کتاب شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده را تصحیح کرده و بر آن مطالبی را افزوده، در مقدمه همین کتاب نوشته است✍:
این کتاب,📖📖 نهج البلاغه است که من از عنفوان نوجوانی انیس آن بودهام چون پدرم را میدیدم که فراوان آن را به مطالعه میگرفت و عمویم را میدیدم که ساعات زیادی را با آن سپری میکرد و عبارات آن را مکرر در مکرر میخواند و معانی آن را استخراج میکرد و از سبک و سیاق خطابهها و نامههای آن در سخن گفتن و نوشتن خود تقلید میکرد.
شیفتگی پدر و عمو چنان تاثیری بر من نهاد که من هم دنبالهرو آنان شدم و نهج البلاغه را در بالاترین جایگاه در قلب خودم قرار دادم و آن را به همرازی که هرگز از آن خسته نشوم و مونسی برای زمانهایی که هیچ مونسی وجود نداشته باشد، تبدیل کردم.
#الگو_بودن_والدین_برای_فرزندان
#نقش_تربیتی_والدین
@banahjolbalaghe
@banahjolbalaghe نهج البلاغه نسخه اندرویدی؛ دریافت ازلینک زیر 👇 noorsoft.org/fa/product/نهج-البلاغه-همراه-نور
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 18
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_ریاضت، شماره 2
وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَق #نامه_53
اگر مردم [کاری از کارهای] تو را ظلم انگاشتند عذرت را آشکارا با آنان در میان نه و با این عذرخواهی آشکار، خود را از بدگمانی آنان نجات بده زیرا در این کار [اولاً موجبات] تربیت خودت و [ثانیاً موجبات] مدارا با رعیّت و [ثالثاً] عذرخواهی [شایستهای] وجود دارد که با آن میتوانی حاجت خودت را که همان حقگرا تربیت کردن مردم است، برآورده کنی.
کلمه ریاضت در زبان فارسی به معنای سختی دادن به نفس است که میتواند ریاضت درست یا ریاضت نادرست باشد اما در زبان عربی به "تربیت و پرورشی که با تکرار و ممارست و زحمت حاصل شود" ریاضت میگویند.
در نامه 53 نهج البلاغه کلمه ریاضت به کار رفته و حضرت خواستهاند بیان کنند، که «عذرخواهی حاکمان از مردم» موجب دوری آنان از #خودشیفتگی و تربیت نفس خودشان میشود.
متاسفانه برخی مترجمان نهج البلاغه کلمه ریاضت را به همان ریاضت برگرداندهاند که در فارسی معنای دیگری دارد برخی نیز آن را به معنای «سختی دادن به نفس»(!) برگرداندهاند ولی برخی مترجمان ترجمه درستی ارائه کردهاند.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره24
🌾🌴🍃🌻☘🌛
🔵چهار فایده #عذرخواهی حکمرانان از مردم
وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَق #نامه_53
اگر مردم به [کاری از کارهای] تو گمان ظلم بردند عذرت را آشکارا با آنان در میان نه و با این عذرخواهی آشکار، خود را از بدگمانی آنان نجات بده زیرا در این کار [اولاً موجبات] تربیت خویشتن خودت و [ثانیاً موجبات] مدارا با رعیّت و [ثالثاً] عذرخواهی [شایستهای] وجود دارد که با آن میتوانی حاجت خودت را که همان حقگرا تربیت کردن مردم است، برآورده کنی.
امیرالمومنین ع در نامه به #مالک_اشتر به او توصیه فرمودهاند که هر گاه مردم به عملکرد او بدبین شدند صادقانه عذر خود را با آنان در میان نهد. سپس چهار فایده مهم برای این عذرخواهی بیان کردهاند:
1⃣ این عذرخواهی موجب میشود بدگمانی و بیاعتمادی آنان به حکومت از بین برود.
2⃣ این عذرخواهی موجب میشود حاکم نفس خود را تربیت بکند(رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ). طبیعی است که عذرخواهی، غرور و خودشیفتگی حاکمان را میشکند و موجب تربیت آنان میشود.
3⃣ این عذرخواهی موجب مدارا با مردم می شود(وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ)
4⃣این عذرخواهی موجب میشود حاکم، در هدایت کردن مردم به سوی حق و حقطلبی موفق شود(تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَق).
#عذرخواهی_مسئولان
#خودشیفتگی_مسئولان
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 15
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى».(#خطبه_3)
(همانا او می دانست که جایگاه من نسبت به خلافت همچون جایگاه محور نسبت به آسیاب است)
🔷عنصر زیباشناختی: تشبیه خلافت به سنگ آسیاب و تشبیه خودشان به محور آن سنگ.
🌹در پست پیشین (#بازیباییهای_نهج، شماره 14) بخشی از شباهتهای بین محور آسیا و شخصیت امام ع بررسی شد. در این پست به برخی دیگر از شباهتها اشاره میشود:
1⃣. کارآمدی و اثربخشی
آنچه موجب کارآمدی و اثربخشی آسیا میشود همین است که محوری وجود دارد و هر یک از دو سنگ را در جای بایستهی خودشان حرکت میدهد و کار آسیاب را پیش میبرد امام ع هم برای جامعه همین خصوصیت را دارد یعنی اگر باشد اجزای امت اسلامی را مانند قطعههای آسیا در جای بایسته خودشان قرار میدهد تا امت اسلامی کارآمدی و اثربخشی داشته باشد.
2⃣. برجسته بودن و شاخص بون
محور آسیا در وسط آسیا است و وقتی به آسیا مینگری اول آن را میبینی و اصلا آسیاب را بدون محور تصور هم نمیتوانی بکنی! علی ع هم در امت اسلام و بویژه برای #خلافت چنین جایگاهی داشت. یعنی حتی اگر به فرض محال بپذیریم که پیامبر(ص) از سوی خداوند جانشینی برای خود معین نکرده بود و تعیین خلیفه به انتخاب مردم بود، باز هم مردم باید به سراغ علی میرفتند چون خیلی روشن و بدیهی بود که در بین #صحابه پیامبر ص علی ع به خاطر فضائل شخصیاش شایستهترین فرد برای خلافت بود.
این سخن را #ابن_ابی_الحدید هم در جای جای شرح نهج البلاغه 📚توضیح داده و #ابوجعفر_اسکافی هم در کتاب📖 ارزشمند #المعیار_و_الموازنه اثبات کرده است.
@banahjolbalaghe
با نهج البلاغه
بسم الله محمدکاظم کاظمی شاعر مهاجر افغان، در مدح امام علی ع غزلی دارد که در آن به خطبه شقشقیه اشاره
..
..
این هفته آقای فیاضبخش عزیز که از خوانندگان کانال بانهج البلاغه است برایم نوشته بود✍:
«شعر زیبایی بود ولی خلاف وحدت!»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از آقای فیاضبخش عزیز تشکر میکنم که در برابر خطاهای ما احساس مسئولیت میکند.
راستش خودم هم به اینکه این شعر را بگذارم یا نگذارم شک داشتم! ولی ایجاز و ترکیب بندی و استعاره عمیق و تامل برانگیزی در شعر به کار رفته بود که آن را خیلی زیبا میکرد از طرف دیگر چون به چیزی تصریح نکرده بود احساس کردم اشکالی نداشته باشد. ولی برای بعد از این بیشتر احتیاط خواهم کرد و مطالب مشکوک را بارگذاری نخواهم کرد.
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 19
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_عقدة
وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِم»
(خواص اطرافیانت نباید [آنقدر] در تو طمع داشته باشند که [بتوانند] با تملّک باغی در آبیاری یا هر وظیفه مشترک [که با همسایگان آن باغ دارند] به آنان ضرر بزنند و زحمتهای خود را بر دوش ایشان بیندازند)
🔸کلمه عقده از نظر لغوی به معنای چیزی است که «محکم بسته شده باشد و خاطرجمعی و وثوق بیاورد» اما از نظر معنای عرفیاش گاه به معنای «عهد و پیمان» (که محکم بسته شده و وثوق میآورد) به کار رفته، و گاهی به معنای «باغ و زمین و ملک آباد» (که از نظر مالی موجب آسوده خاطر شدن مالکش میشود) به کار رفته است. (ن ک: تاج العروس)
🔹از نظرگاه #همایندی زبانی (collocation#) کلمه عُقده وقتی در معنای عهد و پیمان به کار رفته باشد، فقط با فعلهایی مانند «عَقَد» یا «انعقد» به کار میرود ولی وقتی در معنای «ملک و باغ» به کار برود، با فعلهایی مانند «اقتنی» یا «اعتقد» (که معنای نگهداری و جمع آوری و تملّک میدهند) به کار میرود.
🔸در نامه امام ع به #مالک_اشتر ، آمده است: «وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ ...». در اینجا کلمه «عقدة» همراه با کلمه «اعتقاد» به کار رفته و نمیتواند به معنای عهد و پیمان باشد بلکه چنان که همه شارحان نیز گفتهاند عقده در اینجا به معنای "ملک" است در حالی که بسیاری از مترجمان آن را به معنای "انعقاد قرارداد و عقد" برگرداندهاند! 😲
#معنای_عرفی
#معنای_لغوی
#رانتخواران
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 16
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
«محمّد محيى الدين عبد الحميد» ؛ شماره 3
🔵نهچ البلاغه از ستایش ما بی نیاز است🔵
«محمّد محيى الدين عبد الحميد» یکی از شاگردان شیخ محمد عبده و از دانشمندان مهم اهل سنت در عصر حاضر بود. وی که کتاب شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده را تصحیح کرده و بر آن مطالبی را افزوده، در مقدمه همین کتاب نوشته است✍:
... اگر نه آن بود که غریزه انسانی ما را وامیدارد که هر پدیده زیبایی را به نام صاحبش بشناسیم، اگر قاعده عقلی "تشکر از نیکوکاران" نبود، اصلا نیازی نبود که ما از زیباییهای نهج البلاغه و شیواهایی که در آن وجود دارد، سخن بگوییم. بویژه آنکه نهج البلاغه هیچ هدفی را نشانهگیری نکرده مگر آنکه به آن دست یافته و گذرگاهی از گذرگاههای اندیشه را باقی ننهاده مگر اینکه آن را تسخیر کرده است.
زعشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره25
🌾🌴🍃🌻☘🌛
🔵#تربیت_مردم وظیفه حاکم اسلامی یا نیاز او؟!
«...تَبْلُغُ بِهِ "حَاجَتَكَ" مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَق...» #نامه_53
📢امیرالمومنین علیه السلام، به #مالک_اشتر فرمان دادهاند که وقتی مردم درباره تو دچار بدگمانی میشوند و فکر میکنند ظلم کردهای عذر خود را با آنان در میان بگذار. ایشان سپس یکی از فواید این عذرخواهی را چنین معرفی کردهاند:
عذرآوری موجب میشود به این حاجتت، که "تربیت مردم بر مدار حق" است، دست یابی «فإنّ فی ذلک...إعذاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَق»
🔷🔷کلمه تقویم:
عربها به خاطر نیازهای متعددی که به چوب صاف و مستقیم داشتند گاهی مجبور میشدند شاخه یک درخت را در زمانی که هنوز به درخت متصل است مدتها زیر نظر بگیرند و با وارد آوردن فشارهای هدفدار و مکرر کاری کنند که چوب در زمان اتصال به درخت، مستقیم و راست بار بیاید این کار را تقویم میگفتند و چنین چوبی مثلا اگر در ساختار نیزه به کار میرفت، آن نیزه را «رُمح قویم» میگفتند.
🔹🔹برای همین، لغویان کلمه "تقویم" را به معنای «عادل پرورش دادن» دانستهاند (قوّمتُه: عدلتُه). بنابراین تعبیر «تقویمهم علی الحق» به این معنا است که حکومت باید مردم را مانند همان چوبی که تربیتش می کردند مستقیم بر اساس محور حق تربیت کند.
✍✍در این بیان شریف، دو نکته مهم وجود دارد:⏬
1⃣حضرت امیر علیه السلام حکمرانی اسلامی را با تربیت مردم بر محور حق، بی ارتباط نمیدانند.
2⃣تربیت مردم بر محور حق، را نیاز حاکم اسلامی میدانند (حاجتک) نه وظیفه او.
#حکومت_و_تربیت_مردم
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 16
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
«يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ» #خطبه_3
(همواره آب فراوان از من جارى است).
🔷عنصر زیباشناختی:
استعاره کوه از وجود مبارک حضرت امیر(ع)،
استعاره سیل از علم و فضیلت و وساطت فیض.
🔹توضیح:
حضرت امیر(ع) خود را به کوهی تشبیه کرده است که از آن آب فراوان جاری می شود. روشن است که از هر تپه یا کوه کوچکی آب فراوان به راه نمی افتد بلکه کوه های مرتفع که ذخایر عظیمی از برف بر خود دارند سبب ساز چنین آب فراوان و مستمری میشوند. کوه وجود حضرت آنقدر رفیع است که ذخایر عظیم علم و فضیلت (و عیبة علمه) از بلندای آن به سوی بشریت در جریان است.
این جمله کوتاه هم حضرت را به صورت کوه تصویر کرده و هم فضیلت ایشان را به صورت آب به تصویر کشیده و تصویر مرکبی را پدید آورده است.
📝نکات:
1⃣ فعل #مضارع (ینحدر) شهادت بر دوام این ریزش علم و فضیلت دارد چرا که امام، واسطه فیض خداوند است و فیض خداوند لحظهای از هستی منقطع نمی شود.
2⃣وقتی خطبه متقین به پایان رسید، همّام با دریافت آن معارف گهربار نالهای سر داد و جان باخت، حضرت فرمودند که موعظه با اهلش چنین می کند، فردی به امام عرض کرد که پس چرا این مواعظ در خود شما اثر نمیکند؟ حضرت فرمودند که این سخن را شیطان بر زبان تو راند.
آیت الله جوادی فرمودند #همام به اصرار و الحاح، خویش را مقابل آب سرازیر شده از کوه وجود حضرت قرار داد و آب او را با خود برد ولی قرار نیست که سیل، خود کوه را نیز با خود برد.
#خطبه_شقشقیه
#شبهه_وفات_همام
#استمرار
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 20
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#تضمین_نحوی_1
«وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ» (#نامه_51)
🔹قانون #همایندی (Collocation) اقتضا میکند که هر فعل با #حرف_جر متناسب با خودش به کار برود. در زبان عربی (و انگلیسی) گاهی حرف جر (یا حرف اضافه انگلیسی) با فعلی به کار میرود که ظاهرا با آن متناسب نیست.
🔸در چنین حالتی نحویان معتقدند که فعل، دربردارنده معنای یک فعل دوم است (تضمین)؛ یعنی همزمان بر معنای فعل دیگری هم دلالت میکند و این حرف جری که با خود این فعل تناسب ندارد، در حقیقت با همان فعل دوم تناسب دارد.
👈مثلا در جمله «سمع الله لمن حمده»، حرف لام با فعل «سمع» تناسب ندارد برای همین میگویند فعل سمع معنای فعل دومی را در بردارد (استجاب) که آن فعل دوم به این لام جاره نیاز دارد و معنای جمله هم این است که خداوند بشنود و اجابت کند برای همه حمدکنندگان(سمع الله و استجاب لمن حمده). برخی مترجمان و شارحان به این فعل دوم کمتوجهی میکنند و به فهم ناقصی از متن دست مییابند.
👈در عبارت «وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ» کلمه «تحشموا» با حرف «عن» تناسبی ندارد. خود کلمهی «احشام» به معنای این است که «بزرگی و هیمنه خودت را چنان به کسی تحمیل بکنی که خجالت زده بشود» اما وقتی با «عن» به کار میرود دربردارنده معنای فعل دومی (منع) میشود که این فعل (منع) به «عن» نیاز دارد و با آن متعدی میشود.
🔹بنابراین معنای دقیق تعبیر «لاتحشموا احدا عن حاجته» این است که «بزرگی خود را چنان بر کسی چیره نکنید که او را خجالتزده بکنید و از [در میان گذاشتن] حاجاتش باز بدارید» (لا تحشموا احدا فتمنعوه عن حاجته).
❗️متاسفانه بسیاری از مترجمان (و حتی برخی شارحان) از ترجمه دقیق عبارت درماندهاند.
#رابطه_مسئولان_عالی_با_مردم
#کلمه_احشام
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 18
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
#آیت_الله_خامنهای، شماره1
✏️نهج البلاغه درمان دردهای جامعه انسانی
🔹اگر امروز به نهج البلاغه مراجعه كنيم در آن چيز های جالبى خواهيم يافت. بيماريهايى كه در اين موقعيت ما را تهديد مىكند و درمان اين بيماريها، براى ما ارزنده و حياتى است كه برويم و اين درمانها را [در نهج البلاغه] جستجو كنيم. ..
🔸نهج البلاغه آن بيماريها را يكى يكى به ما معرفى مىكند. ...البته اگر مىخواستم تشريح كنم كه چطور امير المؤمنين «عليه السلام» نسخهاى به دست ما مىدهد كه وقتى آن نسخه را مطالعه مىكنيم، مىفهميم مخصوص چه نوع بيمارى است...، بايستى يك رساله بنويسيم.
🔹... بايد بگويم كه جستجوى اين مسأله در نهج البلاغه خيلى زحمت هم ندارد، بگرديد، همين طور تورّق بكنيد خودش را به شما نشان خواهد داد.
بازگشت به نهج البلاغه، ص42 و 43
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 26
🌾🌴🍃🌻☘🌛
🔵هفت ویژگی دیگر رانتخواهان در نهج البلاغة
پیش از این (#با_معارف_نهج، شماره23) هشت ویژگی رانتخواهان بیان شد. در بُرش دیگری از نامه 53 به چند ویژگی دیگر رانتخواهان نیز اشاره یا تصریح شده است که عبارتاند از:
1. خود را بر دیگران مقدم میکنند (استئثار)
2. بر مردم تکبر میورزند (تطاول)
3. در معامله با مردم کمانصاف هستند (قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ)
4. از بیت المال توقعات مالی ویژه دارند (لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً)
5. با سوء استفاده از انتساب به مسئولان، به مردم ظلم میکنند (تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاس)
6. وظایف اجتماعی خود را بر دوش دیگران میاندازند (يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِم)
7. سود رانتخواری را آنان میبرند و ننگ دنیوی و اخرویاش بر مسئولان میماند(فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ و عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة)
#ویژگیهای_رانتخواران
#اهل_الخاصة
#نامه_53
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 17
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
«لا یرقی إلیّ الطّیر» (هیچ پرندهای را به قلّهی من راهی نیست). #خطبه_3
🔷عناصر زیباشناختی:
1️⃣استعاره کوه از وجود مبارک حضرت امیر(ع)،
2️⃣استعاره پرنده از خیال و اندیشه اندیشوران،
3️⃣ایجاز،
4️⃣ سجع بین کلمه «طیر» با کلمه «سیل» (که در جمله قبلی به کار رفته است)
✍️نکات:
🍃حضرت در این عبارت، خود را در شمایل یک "کوه بلند" ⛰به تصویر کشیدهاند و اندیشه اندیشوران را نیز در شمایل "پرندههایی"🕊 به تصویر کشیدهاند که هیچ یک از این پرندگان به بلندای آن کوه نمیتوانند برسند.
در هم تنیدگی دو تصویر (تصویر کوه و تصویر پرنده) زیبایی این عبارت را بسیار دلپذیرتر کرده است.
🔹مهم آن است که این دو تصویر در هم تنیده در کوتاهترین قالب لفظی (Minimal) بیان شده و گوینده در بیان آن، نه تنها به هیچ تکلفی نیافتاده بلکه مرکب سخن آنقدر در دست ایشان رام بوده که حتی توانستهاند عبارت «لایرقی الیّ الطیر» را با عبارت قبلیاش (ینحدر عنی السیل) به یک سجع بسیار زیبا هم تبدیل بکنند.
◀️ال در « الطیر» ال جنس است یعنی هیچ پرنده ای بر اوج من نرسد و این بیانی دیگر از آن روایت شریف است که فرمود: اهل بیت را به مقام خدایی نرسانید، جز آن هر چه می خواهید در عظمت و شأن آنها بگوئید. (بر اوج غنایت نرسد هیچ کمندی/ بیهوده رسن باف خیالند گمانها).
#خطبه_شقشقیه
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 21
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_اعتراض_شماره1
امیرالمومنین ع در #خطبه_شقشقیه درباره وضعیت فکری مردم در ایام حکومت خلیفه دوم فرمودهاند:
فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ #خطبه_3
یعنی مردم در ایام خلافت خلیفه دوم به چهار مشکل گرفتار شدند:
حرکت بدون آگاهی و معرفت (خبط)،
تندخویی و دشمنی با یکدیگر (شماس)
بیثباتی در پندار و کردار (تلون)
بیهوده فعالیت کردن (اعتراض)
🔹کلمه اعتراض در اینجا به معنای این است که رونده در زمانی که میخواهد طول مسیری را بپیماید، در عرض مسیر حرکت بکند و کنایه از شدت گمراهی است و نتیجهاش هم این است که فعالیتش بیهوده باشد و راه به جایی نبرد.
✍️متاسفانه برخی از مترجمان، کلمه اعتراض را به معنای همان اعتراض فارسی پنداشته و در فارسی هم به اعتراض برگرداندهاند!
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 27
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵دسترسی معترضان به حاکمان
وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ #نامه_53
در نامه به مالک اشتر، امام ع #اعتراض_به_حاکمان و گفتگو با آنان را به رسمیت شناخته و درباره آن، به جناب مالک توصیه کردهاند:
1. حاکم برای معترضان وقت ویژه قرار بدهد. (وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْما)
2. در آن وقت مشخص، کاملا در اختیار آنان باشد (تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَك)
3. ملاقات کنندگان افراد خاص و از پیش انتخاب شده ای نباشند بلکه همگان امکان راه یافتن به آن ملاقات را داشته باشند (مجلساً عاماً).
4. با معترضان بیچشمداشت و به قصد قربة الی الله (نه برای خودنمایی!) فروتنی کند (تَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ)
5. با مداخلههای نگهبانان و محافظانش، آرامش معترضان را سلب نکند (تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَك)
6. حتی نگهبانان ناشناس و بادیگاردهای لباس شخصی (أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِك) را هم از مداخله منع کند تا فضا امنیتی نشود.
7.سخنگوی معترضان بتواند بدون نگرانی و با راحتی سخن بگوید (يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع)
در #نامه_51 ، نیز به مأموران جمع آوری مالیات دستور دادهاند هیمنه خودشان را چنان بر مؤدیان مالیات تحمیل نکنند که آنان نتوانند مشکلات و موانع مالی خود را با آنان در میان نهند(وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ).
#در_دسترس_بودن_حاکمان
#تواضع_حاکمان
@banahjolbalaghe
بسم الله
به مناسبت فاطمیه س
🔵برشی از مرثیه فاطمی امیرالمومنین ع، شماره1
#خطبه_202 نهج البلاغه مرثیه ای است که امام علی ع پس از دفن حضرت زهرا س به صورت مناجاتی با پیامبر ص ایراد کرده اند، در این خطبه آمده است:
فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ (#خطبه_202)
آن ودیعه [که به من سپردی، از من] باز ستانده شد.
1️⃣ #کلمه_استُرجعت، #فعل_مجهول باب #استفعال است. استرجاع در قالب مجهول به گونهای است که حضرت میخواهند بگویند ودیعه از من پس گرفته شد. یعنی میخواهند اشاره کنند که خودم به اختیار و اراده خودم پس ندادم، ودیعه خودش به اراده و اختیار خودش هم برنگشت، بلکه کسانی آن را از من بازستاندند انتخاب فعل مجهول برای این است که آن کسان را معرفی نکنند.
2️⃣ #کلمه_ودیعه نیز اشاره به این است که پیامبر ص در هنگام وفاتشان دست حضرت صدیقه را در دست حضرت علی ع نهادند و به ایشان فرمودند: «يا أبا الحسن هذه وديعة اللّه و وديعة رسوله محمّد عندك. فاحفظ اللّه و احفظني فيها» (ای اباالحسن این ودیعه خدا و ودیعه رسول او است در نزد تو. پس [حق] خدا را و حق مرا درباره این ودیعه حفظ کن)
#مناسبتی، شماره13 #فاطمیه #ال_عهد_ذهنی
@banahjolbalaghe
بسم الله
به مناسبت فاطمیه س
🔵برشی از مرثیه فاطمی امیرالمومنین ع، شماره2
#خطبه_202 نهج البلاغه مرثیه ای است که امام علی ع پس از دفن حضرت زهرا س به صورت مناجاتی با پیامبر ص ایراد کرده اند، در این خطبه آمده است:
سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا
ای پیامبر، دخترت از همدستی امتت در ظلم [و غصب خشونت آمیز] به او به تو خبر خواهد داد.
امام (ع) در این جا برای بیان ظلمی که به همسرشان شده از #کلمه_هضم استفاده کردهاند، این کلمه را #راغب استعاره برای ظلم میداند و ظاهراً استعارهی گویا و موجزی است که به قول ابن سیدة، لغتپژوه بزرگ عرب، هر سه معنای "خشونت، ظلم و غصب" را همزمان افاده میکند.
🔹بنابراین کلمه هضم به معنای این است که هم ملک او را غصب کردند و هم با خودش رفتار خشنی داشتند!
🔸آن چه در این خطبه آمده همین است که کسانی به دختر پیامبر (ص) ستم کردهاند اما امام (ع) به خاطر #مصالح_جهان_اسلام اصراری به معرفی صریح آمران و مباشران این ستم نداشتهاند.
#مناسبتی، شماره14 #فاطمیه #ابن_سیده #لغت
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 18
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
« كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ ...ِ» #حکمت_115
فردی از حال حضرت پرسید. ایشان در پاسخ فرمودند: چگونه باشد حال كسى كه با هستى خود، در حال فنا است و با تندرستىاش بيمار مىشود و ...
🔷عنصر زیباشناختی:
باریک بینی شگرف در ایجاد رابطه میان اضداد و ارجاع امری به ضد خویش.
✍️توضیح عبارتِ «كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِه»⏬
یکی از اموری که مایه آرامش و خرسندی دنیوی انسان میشود، بقای عمر است و در مقابل چیزی که موجب نگرانی و دلشوره انسان است فنا است.
در حالیکه امام علیه السلام میخواهند به انسان بفهمانند با همان بقای خودش در حال نابودن شدن است درست مانند روشنایی شمع که چون وجود دارد، از بین میرود.
زیبایی این جمله به آن است که حضرت «خود ِ بودن» را «نابودی» قلمداد کردهاند نه حرکت به سوی آن را و به تعبیر دیگر به ما فهماندهاند وقتی بقاء روی دیگرش همان فنا است چرا از یکی بیزار و به دیگری مشتاق هستی؟
🔸استمراری که از فعل مضارع «یفنی» فهمیده می شود به تدریجی و مستمر بودن این فنا اشاره می کند و نشان میدهد که این «فنا شدن» به خاطر تدریجی و مستمر بودنش مورد غفلت قرار گرفته است.
#دنیا #فنا #بقا #میل_به_بقا #استمرار #فعل_مضارع
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 22
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_اعتراض_شماره 2
«فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّة» #خطبه_192
(ملائکه همگی سجده کردند جز ابلیس که خودخواهی مانعش شد)
فیروزآبادی در قاموس اصل معنای کلمه اعتراض را مانع شدن از چیزی دانسته است. به چوبی که در عرض نهر میایستاد و راه آب را میبست، عربها میگفتند: معترض.
در این حدیث هم حضرت میخواهند بفرمایند که آنچه مانع از سجده شیطان شد، تکبر و حمیتش بود. گویا این عبارت تفسیری است برای این آیه که "یا ابلیس ما منعک ان تسجد" (ای ابلیس، چه چیزی مانع از این شد که سجده کنی؟)
✏️تنها یک شارح دیدم که کلمه «اعترضته» را به معنای حائل شدن و مانع شدن گرفته باشد (#منهاج _الولاية في شرح نهج البلاغة، ج 2، ص939)
📢مترجمان چه کردهاند؟
🔹مترجمان غالبا «اعترضته الحمیة» را به معنای عارض شدن خودخواهی دانستهاند!
🔹یکی از آنان به معنای «رشک بردن» برگردانده است(!)
🔹یکی به معنای «اعراض کردن» برگردانده است (!)
🔹برخی اصلا این عبارت را ترجمه نکردهاند (!)
😲عجیبتر از اینها این است که یکی از مترجمان اصلا کلمه «حمیت» را به معنای حسادت برگردانده است (!)
@banahjolbalaghe
بسم الله
🎾مطلب ارسالی از سوی استاد سید مرتضی حسینی کمال آبادی؛⏬⏬
✍️استاد گرامی جناب آقای عشایری
در یادداشت اخیر کانال فخیم با نهج البلاغة از دلالت فعل مضارع بر استمرار بهره برده اید.
سالیانی پیش از بعض المشایخ شنیده بودم که این دلالت از فعل مضارع از مشهورات قم است!!
از آنجا که به وفور این اصل را شنیده بودم ، سخن استاد مرا کنجکاو کرد و درصدد جست و جو بر آمدم...
در آن سال در هیچ کتاب و تفسیر ادبی نیافتم که چنین ادعایی را مطرح کرده باشند، البته ایستاده بر قله ها را در نظر دارم.
حتی زمخشری در آیه ای برای استفاده استمرار کنار آمدن فعل مضارع با ماضی را دلیل می آورد تا استمرار را ثابت کند.
با وجود این در تفاسیری مانند تسنیم و نمونه از این اصل بهره برده شده است.
از کانال زیبایتان بهره مندم.
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 15
..
..
بسم الله
جناب استاد سید مرتضی حسینی کمال آبادی
سلام علیکم
با سپاس از الطاف فراوانی که به کانال «با نهج البلاغه» داشته اید و دارید، درباره دلالت فعل مضارع بر استمرار؛
فعل مضارع را ارباب بلاغت دال بر استمرار میدانند اما این معنا را معنای وضعی فعل مضارع نمیدانند بلکه معتقدند فعل مضارع اگر همراه با قرینه باشد، بر استمرار دلالت میکند.
سپاس مجدد از همه الطافتان.