بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره26
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_وضع
📢«وَ إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ.» #خطبه_216
در نزد مردم صالح یکی از سخيفترين اوصاف واليان اين است كه دوستدار فخر پنداشته شوند و کنشهای آنان حمل بر تکبر شود.
✍️در این عبارت، کلمه «یظنّ» و کلمه «یوضع» هر دو مجهول هستند. امام علیه السلام خواستهاند دو شاخص مهم برای تشخیص سخیفترین حالت حاکمان ارائه کنند یکی از این دو شاخص این است که شیفته فخر پنداشته شوند (يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْر) و دیگری آنکه امر آنان را حمل بر تکبر شود(يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر).
🔸مجهول شدن این دو فعل باعث شده است که بگوییم درک کننده هر دو ضابطه، #افکار_عمومی است. یعنی اگر افکار عمومی والی را شیفته فخر دانست و امر او را حمل بر تکبر کرد، والی دچار سخیفترین صفت شده است.
روشن است که کلمه «وضع» در این جا با «علی» متعدی شده و باید مانند سخن معروف امام علیه السلام در #کافی که فرمودهاند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلى أَحْسَنِه» (امور برادرت را بر بهترین وجهش حمل کن) معنا شود.
😯با این حال یکی از مترجمان، عبارت نهج البلاغه را چنین ترجمه کرده است: «از سخيفترين حالات واليان در نزد مردم صالح اين است كه مردم پندارند كه آنان دوستدار فخر و مباهاتاند و "بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند".»
تعبیر «بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند» معادل مناسبی برای عبارت « يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر» نیست چون اولا مجهولیت عبارت که حامل معنای مهمی (ارجاع داوری به افکار عمومی) بود ملاحظه نشده و دیگر آنکه کلمه «وضع» درست معنا نشده است.
مترجمان دیگر نیز غالبا این دو اشکال را دارند.
#فعل_مجهول
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 21
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
🔷برشی از بیانات آیت الله #جوادی_آملی در درس اخلاق (پنجشنبه 1396/2/7):
📢انقلابيبودن با سفارش و موعظه حل نميشود. ... انقلاب, حداقل يك علم قويّ غني مثل نهجالبلاغه میخواهد، نهجالبلاغه يك علم جانگيري دارد ولي آن مقداري كه براي اداره كشور كافي باشد اين مقدار را ميتوان از آن استنباط كرد .
اگر كسي بخواهد انقلابي باشد بايد جريان سقيفه را كاملاً بداند، جنگ جمل را بداند، [باید بداند که] چه طور عليبنابيطالب را با آن عظمت و جمال و جلال علمي كه داشت خانهنشين كردند؟! امروز كه دشمن نفوذيتر و آگاهتر است و سياستبازتر و خطرناكتر است...
◀️ تا #نهج_البلاغه روشن نشود، [تا نهج البلاغه] مثل كفايه درسي نشود, [تا] مثل رسائل درسي نشود، [تا] انسان راز و رمز بيگانهها را نفهمد...نه حوزه انقلابي ميشود نه دانشگاه....
◀️درسهای [نهج البلاغه] خواندني نيست؟! حوزه و دانشگاه كه از اينها خبر ندارند! حداكثر خبري كه حوزه و دانشگاه از نهجالبلاغه [شاید] داشته باشند همان كلمات قصار است و چند جمله نصيحت! [اما خبر ندارند که] چه طور ميشود حرف صديقه كبرا را كسي گوش ندهد و حرف عايشه را گوش بدهد؟! چه طور ميشود عليبنابيطالب را كنار بگذارد و عثمان را مطرح كند؟!
لینک کامل خبر در این جا⏬
http://hawzahnews.com/detail/News/414223
#تدریس_نهج_البلاغه
#نهج_البلاغه_در_حوزه
#نهج_البلاغه_و_بصیرت
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝یادداشت یک خواننده
👈درباره پست #با_معارف_نهج، شماره 28
آقای دکتر غلامرضا بهنام (از خوانندگان کانال)، برایم نوشته اند:
🌹باسلام. درباره #با_معارف_نهج، شماره 28 (مسجد تراز اسلامی)
دوستی، واژه« فتنه »در جمله «ولا تکونوا فتّانین» را به گمراهی معنا کرده بودند. به نظرم معنای بهتری میتوان برای آن یافت. با توجّه به آن که زمخشری در «اساس البلاغة» آورده است: « وکلّ شیئٍ أُدخل فی النّارفقد فُتِن»؛پس میتوان فتنه را به معنای گداختگی و سوزاندن دانست واین چنین ترجمه کرد: و با طولانی کردن نماز، مردم را نگدازید.(آزار ندهید). 🌹
با این حال در احتمال آقای بهنام، #کلمه_فتان به معنای مجازی اش حمل شده (بویژه اینکه اساس البلاغه کتابی است که معانی مجازی کلمات را تبیین میکند) به نظر بنده میرسد که اگر فتان را به معنای مجازی اش حمل نکنیم بهتر باشد.
🌹از لطف و دقت آقای بهنام تشکر میکنم.🌹
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 21
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝یادداشت یک خواننده
👈درباره پست #با_معارف_نهج، شماره 28
آقای محمدمهدی شاه آبادی (از خوانندگان کانال)، برایم نوشته اند:
سلام علیکم
درباره همان پستی که درباره مسجد آوردید فکر میکنم معنای مناسب تر برای کلمه «فتانین» با توجه به #سیاق قبل آن که درباره رعایت حال اضعف مأمومین بوده، معنای آزار دادن و به سختی انداختن شدید باشد. همان طور که در قرآن نیز #کلمه_فتان به معنای شکنجه استعمال شده است:⏬
(إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ)
[سوره البروج 10]
(ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ)
[سوره النحل 110]
(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ ۚ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ)
[سوره العنكبوت 10]
(يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ * ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ)
[سوره الذاريات 13 - 14]
(وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا)
[سوره النساء 101]
(فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ)
[سوره يونس 83]
(ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ)
[سوره النحل 110]
🌹از لطف و دقت آقای شاه آبادی تشکر میکنم.🌹
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 22
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره27
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_ملة ، شماره 1
إلی أن بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) ... وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ #خطبه_1
تا اینکه خداوند سبحان محمد صلی الله علیه و آله را به عنوان رسول الله برانگیخت... درحالی که اهل زمین در آن روز [دارای] آیینهای از هم گسسته و علائق گوناگونی بودند.
✍️#کلمه_ملة در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. (اتبع ملة ابراهیم حنیفا). در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار میرفت (فخرالدین عراقی میگوید: به کدام مذهب است این به کدام ملت است این / که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟) اما در فارسی امروز این کلمه به معنای "گروهی از مردم یا قوم" به کار میرود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمیشود.
در زبان نهج البلاغه این کلمه چند بار به کار رفته که متاسفانه برخی مترجمان آن را به همان ملت فارسی (گروهی از مردم) برگرداندهاند.
🔷در این عبارت نهج البلاغه نیز تعبیر «مللٌ متفرقةٌ» را نباید به معنای ملتهای پراکنده، اقوام پراکنده، گروه های پراکنده برگرداند.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 22
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
علامه #شوشتری در دیباچه کتاب #بهج_الصباغة (شرح نهج البلاغة) نوشته است:
عالمان اسلامی از شیعه و سنی، هر چند از صدر اول تا کنون در رشتههای مختلف دست به تالیف کتابهایی زدهاند لکن هیچ احدی نتوانسته است کتابی مانند کتاب سید رضی ره (نهج البلاغة) تالیف کند چون اهمیت یک کتاب به اندازه فایدهای است که میرساند و و ارزش یک کتاب به اندازه عوائدی است که میرساند و بعد از کتاب خدا هیچ کتابی در سودرسانی و عوائد به پایه این کتاب نمیرسد. این کتاب در زیبایی و شیوایی و مشتمل بودن بر نصایح و حکمتها، تالی قرآن است.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 33
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵 نشانیهای حاکمان ناشایست
امیرالمؤمنین علیه السلام با علم امامت، به مردم خبر داده بودند که در آینده حاکمان اموی بر جامعه چیره میشوند. در خلال این پیشگوییها، حضرت به #صفات_حاکمان_اموی و شیوههای حکمرانی آنان نیز اشاراتی کردهاند. برخی از این صفات که ممکن است در حکمرانیهای امروزی نیز یافت شود از این قرار است:👇
1️⃣فقط کسانی را زنده باقی خواهند گذاشت که یا برایشان مفید باشند (چاپلوسان حکومت) یا ضرری برایشان نداشته باشند (لَا يَتْرُكُوا مِنْكُمْ إِلَّا نَافِعاً لَهُمْ أَوْ غَيْرَ ضَائِرٍ بِهِم)
2️⃣مردم در بازستاندن حقشان از حکومت، مانند بردهای هستند که میخواهد حقش را از اربابش بازگیرد (لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّه)
3️⃣حکومت اسباب گمراهی مردم را به وجود میآورد بدون آنکه چراغ هدایتی باقی بگذارد (تَرِدُ عَلَيْكُمْ فِتْنَتُهُمْ ...لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدًى)
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 24
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#خطبه_152 «وَ انْتَظَرْنَا الْغِيَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَر»
مانند قحطى زدگان كه چشم به راه بارانند در انتظار دگرگونى اوضاع بوديم
عنصر زیباشناختی:
ترکیب دو استعاره: یکی استعاره قطحی زدگان از مردم دور افتاده از امام معصوم و دیگری استعاره باران از امام.
توضیح:
در ایام خلافت خلفای سهگانه، حضرت امیر علیه السلام در انتظار روزی بودند که قدرت ظاهری به ایشان برگردد و حکومت عدل اسلامی را تشکیل بدهند. ایشان در این عبارت، آن #انتظار را به انتظار قحطی زدهای تشبیه کرده است که در انتظار بارش باران است.
وجه شبه:
باران، منشأ برکات فراوان است و حیات مادی انسان وابسته به آن است همانگونه که حیات معنوی افراد در گرو ارتباط با امام معصوم (ع) است از همین رو است که «ماء معین» (آب گوارا) که در آیه 30 سوره مبارکه ملک آمده است، به #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) تطبیق شده است.
نکته 1:
رحمت امام معصوم منحصر در امور معنوی نیست بلکه او دنیای بشریت را نیز آباد خواهد کرد.
نکته 2:
این عبارت، به مهمترین شاخصه در #فرهنگ_انتظار اشاره دارد و آن، درک قحطی زدگی (اضطرار) است که در پی آن، عطش و اشتیاق به ظهور پدید خواهد آمد.
جهان، قحطی زدهی دوری از امام خویشتن است لکن غفلت نمیگذارد این نیاز واجب تر از نان شب خویش را درک کنیم. (آب کم جو تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست)
@banahjolbalaghe
بسم الله
سلام بر همه خوانندگان گرامی کانال با نهج البلاغه
در ایام پرهیجان تبلیغات انتخاباتی (که به فضل الاهی پیروزی چشمگیری برای مردم و نظام و رهبری رقم خورد) ترجیح دادیم کانال را به صورت نیمه تعطیل در بیاوریم. برخی خوانندگان محترم نیز از باب محبتی که به کلام امام علی علیه السلام دارند، به خاطر این حالت نیمه تعطیل، تذکراتی دادند .
انشاالله از این هفته دوباره به برنامه های عادی کانال باز می گردیم.
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 25
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
برشی از #خطبه_105: «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ»
(اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد)
🔷عنصر زیباشناختی: خودنقضگری در کلمه «ترکنوا» (شماره1)
👈در این عبارت عنصر «خودنقضگری» دو مرتبه به کار رفته که یکی از آنها در این پست (و دیگری در پست بعدی) بررسی خواهد شد.
کلمه رکون (لا ترکنوا) به معنای تکیه دادن به چیزی یا اعتماد کردن به چیزی است. از این رو چیزی که مورد رکون قرار میگیرد باید دارای قوت و استحکام و استواری خاصی باشد تا قابلیت اعتماد و اتّکا را داشته باشد. در حالیکه جهالت، عدم علم است و عدم اصلاً چیزی نیست تا بخواهد دارای قوت باشد و تکیهگاه قرار گیرد.
بنابراین در عبارت «لاترکنوا الی جهالتکم» اگر به معنای کلمه «ترکنوا» توجه شود به معنای تکیه کردن است اما وقتی به جهالت تعلق میگیرد معنای تکیه کردن را از دست میدهد. (با توجه به اینکه جهالت قابلیت تکیه را ندارد) یعنی هم تکیه کردن است (در پندار انسان) و تکیه کردن نیست (در واقع).
🔸در این عبارت کلمهای با کلمه دیگر مخالف نیست (بنابراین نمیتوان آن را تضاد نامید) بلکه قرینهای وجود دارد که میگوید کلمه «ترکنوا» خودش با خودش مخالف است یعنی خودش خودش را نقض میکند! این #خودنقضگری (#paradox ) یکی از زیباترین جلوههای ادبی است که در ادبیات مدرن، هم از نظر زیبایی و هم از نظر معناداری به آن توجه میشود.
🔹معنایی که با این خودنقضگری القا میشود شاید تقبیح و توبیخ این خطای انسان باشد که با جهالت زندگی میکند و گمان میکند که میشود به این جهالت تکیه کرد و با آن زیست!
👈نمونهاش هم همین بشرِ خودبنیادِ مدرن که به "جهالتی به نام بیخدایی" ( #اومانیزم ) گمان می کند تکیه کرده است!
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره28
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_ملة ، شماره 2
ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ ...أَذَلَّ الْأَدْيَانَ بِعِزَّتِهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِه... #خطبه_198
این [دین] اسلام با عزت خودش دینهای دیگر را ذلیل کرد و با بلندمرتبگی خودش آیینهای دیگر را به زیر کشاند...
✍️ چنانکه (در پست #با_مترجمان_نهج، شماره27 ) گذشت، #کلمه_ملة در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار میرفت اما در فارسی امروز این کلمه به معنای «گروهی از مردم» یا «قوم» به کار میرود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمیشود.
در این عبارت نهج البلاغه نیز کلمه «الملل» جمع کلمه «ملة» و به معنای «آیینها» است. برخی مترجمان نهج البلاغه این کلمه را در فارسی هم به معنای «ملت» برگرداندهاند در حالی که کلمه ملت در فارسی امروز معنای «دین و آیین» را نمیرساند برخی دیگر از مترجمان نیز کلمه «ملل» را به معنای «امتها» معنا کردهاند!
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 23
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
سيد علی #موسوی_گرمارودی شاعر، نویسنده، و مترجم نهج البلاغه در نشست نقد ترجمهاش گفت:
خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار حضرت علي(ع) هر يک بيان کننده ويژگي هاي شخصيتي امام علی عليه السلام همراه با نهايت زيبايي، ايجاز، فصاحت و بلاغت است به طوري که به اتفاق آرا ادبا و سخن شناسان بزرگ تاريخ، کلام او پس از کلام خداوند و پيامبر اکرم (ص) برترين کلام است.
کلام ايشان همچنين به سجع نيز مزيّن بوده اما نکتهاي که تاکنون در مورد #سجع کلام حضرت علي(عليه السلام) به آن اشاره نشده است، آن است که در سخن او سجع تابع معناست نه آنکه معنا تابع سجع سجع باشد. بدين معنا که حضرت علي(عليه السلام) بدون قرباني کردن معنا کلامش را به همراهي سجع بيان کرده و در تمام نهج البلاغه حتی يک مورد نيز نميتوان يافت که امام به خاطر رعايت سجع کلمهي ديگري که از معنای مورد نظر دور باشد، به کار ببرد. به دليل همين ويژگي است که قبل از اينکه #سيد_رضي ره خطابهها و نامه هاي را در يک مجموعه گردآوري کند، ادبيان و نويسندگان عرب آنها را از بر بودند.
(لینک کامل خبر: http://www.irna.ir/fa/News/81938025)
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 26
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
برشی از #خطبه_105: «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ»
(اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد)
🔷عنصر زیباشناختی: خودنقضگری (شماره2)
✍️در معنای #کلمه_رکون، نوعی سکون و آرامش نهفته است(صحاح اللغة) در حقیقت رکون نوعی "اتکای آرامبخش" است. از سوی دیگر روشن است که آنچه انسان را به آرامش می رساند، جهل نیست بلکه دانایی است. جهل موجب آرامش نیست فقط موجب تشویش و اضطراب است.
🔸این تعبیر که انسان میخواهد از یک عنصر ضدآرامش (جهل) کسب آرامش کند، #پارادوکس بسیار نغز و زیبایی است که در بعد زیباشناختی موجب التذاذ شنونده و در بعد معناداری موجب برانگیختن تأمل و تفکر او میشود.
◀️حضرت امیر(علیه السلام) با کاربست این پارادوکس معنادار شاید میخواهند انسان را متوجه مشکل پنهان و شگفت انگیزی کنند که بدان مبتلا است اما از این ابتلا بیخبر است. این مشکل نیز همین است که انسان چنین میپندارد که با یک عنصر اضطرابآور و ضدآرامش (جهالت) به آرامش رسیده است!
📗این که انسان به چه مصیبتی گرفتار آمده است که در اوج اضطراب زندگی میکند ولی به صورت کاذبی احساس آرامش میکند، گرهی است که باید در مباحث #انسان_شناسی گشوده شود.
#خودنقضگری
#paradox
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره29
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_ملة ، شماره 3
إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ #حکمت_150
اگر رنجی به او برسد از حدود دینداری دوری میگزیند.
✍️ چنانکه (در پست #با_مترجمان_نهج، شماره27 ) گذشت، #کلمه_ملة در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار میرفت اما در فارسی امروز این کلمه به معنای «گروهی از مردم» یا «قوم» به کار میرود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمیشود.
🔹در این عبارت نهج البلاغه نیز کلمه «ملت» به کار رفته است. سیاق این عبارت به گونهای است که اکثر مترجمان به اشتباه نیفتاده اند و کلمه «ملت» را به همان معنای دین و شریعت و ... برگرداندهاند. با این حال دو اشکال در ترجمهها روی داده است؛
1️⃣مشکل نخست آنکه برخی مترجمان باز هم سعی کردهاند معنای فارسی ملت را در ترجمهها بیاورند! مثلا یکی از آنها نوشته است: « چون رنجى به او رسد از راه "ملت اسلام" دورى گزيند»!
2️⃣مشکل دوم آنکه در متن حدیث آمده است وقتی رنجی به او میرسد از شرائط دین خارج میشود ولی برخی با توجه به سیاق، ''خروج از شرایط دین'' را به معنای خروج از صبر (که در هنگام رسیدن رنج لازم است) تبدیل کردهاند! در حالیکه ناشکیبایی در برابر رنج و اندوه خروج از شرائط دین نیست!
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝یادداشت یک خواننده
أَرْضُكُمْ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِيدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ #خطبه_14
آقای محمد حسنین از طلاب خیلی خوب شبه قاره که در شهر تورنتوی کانادا مشغول فعالیتهای تبلیغی است برایم نوشته بود که معنای این جمله👆 از خطبه 14 (که خطاب به مردم بصره است) چیست؟
بنده برایشان نوشتم:
سلام
به نظربنده این جمله را به دو صورت میشود معنا کرد:
الف) یک جمله خبری است
یعنی حضرت خبر میدهند که سرزمین شما به آب نزدیک است اما از آسمان دور است. دور بودن از آسمان خود میتوانید به یکی از این دو معناباشد:
1. چنانکه #ابن_ابی_الحدید هم به عنوان #پیشگویی علمی امام علیه السلام مطرح کرده است که قرنها بعد از حیات ظاهری امام، تازه دانشمندان فهمیدندکه شهر بصره دورترین نقطه کره زمین از معدل النهار خورشید است.
2. سرزمینتان از آسمان (رحمت الاهی) دور است.
ب) قسمت اول جمله (قریبة من الما) خبری باشد اما قسمت دوم (بعیدة من السماء) انشای یک دعا باشد
و به معنای این باشد که سرزمین شما هر چند به آب (مظهر رحمت الاهی و نعمتهای الاهی) نزدیک است اما [خدا کند که] از رحمت الاهی دور شود (دعا)
به نظر من اگر جمله را خبری گرفتیم باید در قسمت الف معنای 2 را انتخاب بکنیم و اگر هم انشائی گرفتیم که معنا معلوم است.
وفقکم الله لمرضاته
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 23
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 27
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
برشی از #خطبه_105: «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ»
(اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد)
🔷عنصر زیباشناختی: ایجاز در اضافه، تقابل معنادار بین دو اضافه (شماره3)
✍️ایجاز در اضافه اول
شروع کلام با «عباد الله» (اضافه عباد به الله) شاید اشاره به این مطلب باشد که عبد خدا بودن اقتضا میکند که به جهالت خودت تکیه نکنی چون عبد خدا باید به دادههای وحیانی خدایش تکیه کند نه دارائیهای خودش که چیزی جز جهالت نیست.
در حقیقت این اضافه میخواهد اشاره کند که برهان لازم و کافی برای "نفی اعتماد به جهل" همان عبودیت خداوند است یعنی همینکه عبد هستید دلیلی کافی است برای اینکه بدانید باید عالمانه عمل کنید.
این اشاره اجمالی به برهان مطلب، از زیباترین نوع #ایجاز است. از این نکته میتوان برداشت کرد که « #عبودیت » مبتنی بر « #تعقل » است و تعقل جوهر تعبد است.
✍️تقابل بین دو #اضافه «عباد الله» و «جهالتکم»
عباد را به خدا و جهالت را به «کم» اضافه کرده است. «بندگی خدا» با «جهالت خودت» فاصلهای دارد از عرش تا فرش.
این تضاد تضاد بسیار زیبایی است که وقتی به زیباییهای دیگر این جمله اضافه میشود جمله را به آسمانی پرستاره تبدیل میکند.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره30
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_ملة ، شماره 4
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ … وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة #خطبه_110
برترين چيزى كه توسّل جويندگان به خداى سبحان، بدان توسّل مىجويند، ايمان به او و به پيامبر او و ... و درست ادا کردن نماز است چراكه آیین اسلام چیزی جز نماز نیست.
✍️در ترجمه عبارت «فأنها الملة» به سه چیز باید توجه شود؛ یکی کلمه «ملة»، دیگری کلمه «إنّ» و سوم #معرفه_شدن_خبر که از اسلوبهای حصر است. هر یک از این سه عنصر بار معنایی مخصوص به خودش را دارد که بیتوجهی مترجم ممکن است موجب بروز مشکل شود.
1. کلمه «ملة» به معنای آیین است و نباید با معنای ملت فارسی اشتباه انگاشته شود. (ن ک: #با_مترجمان_نهج، شماره27)❗️
2. ''فإنّ'' در این جا معنای تعلیل را میفهماند لذا تعلیلی بودن جمله «فإنها الملة» برای ماقبل، باید در ترجمه منعکس شود. در حالی که بسیاری مترجمان به این نکته توجه نکرده اند. ‼️
3. خبر (المله) وقتی #معرفه میشود، جمله دارای بار معنایی حصر میشود. در این صورت باید جمله را به این صورت معنا کرد که «آیین اسلام چیزی جز نماز نیست».‼️❗️
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 34
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵بیعت #عمروعاص با #معاویه
وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى الْبَيْعَةِ ثَمَناً #خطبه_26
عمرو عاص [بامعاویه] بیعت نکرد تا اینکه شرط کرد که معاویه قیمت [مناسبی] در برابر این بیعت به او بپردازد.
✍️#ابن_میثم بحرانی در شرح این سخن نوشته است:
معاویه عمروعاص را به شام دعوت کرد و به او گفت: من تو را براى اين به شام دعوت كردم، كه با اين مرد گناهكاری كه ميان مسلمانان اختلاف افکنده، خليفه مسلمانان را به قتل رسانده، فتنه به پا کرده، وحدت جامعه اسلامى را از ميان برده و قطع رحم کرده است، پيكار كنيم.
عمرو عاص برای اینکه به او بفهماند چنین کسی وجود ندارد و این اتهامات به علی علیه السلام نمیچسبد، با زیرکی پرسيد: این شخص که میگویی، كيست؟
معاويه جواب داد: على (ع)
عمرو عاص با شنيدن اين جواب برآشفت كه، ای معاويه، تو و على را بر یک شتر نمیتوان نشاند (شما دو نفر همپایه نیستید). آخر تو، نه [مثل او] از مهاجران هستی، نه در مسلمانی پيشينه على را دارى، نه [مانند او] از صحابه به حساب مىآيى، نه مانند او جهاد کردهای، نه دانش على را دارى. به خدا قسم اصلا غیر از همه این تفاوتهایی که شما با هم دارید، علی در جنگ مهارت عجیبی دارد، كه هيچ احدی به پایه او نمیرسد. با این حال، من پیشنهاد تو را به فال نیک میگیرم ولی بگو ببینم اگر با تو بیعت کنم به من چه میرسد؟
معاویه گفت: هر چه خودت بگویی.
عمرو عاص گفت: #حکومت_مصر لقمه مناسبی است.
معاویه مدتی او را معطل کرد و موافقت نکرد تا شاید به قیمت پایینتری راضی شود ولی وقتی دید راهی وجود ندارد با قیمت پیشنهادی او موافقت کرد.
این است معنای سخن حضرت که فرمود: عمرو عاص [بامعاویه] بیعت نکرد تا اینکه شرط کرد که معاویه قیمت [مناسبی] در برابر این بیعت به او بپردازد. شرح نهج البلاغة (ابن ميثم)، ج 2، ص 28
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵آخرین افطارهای امام علی علیه السلام
#ابن_ابی_الحدید (ج19 ص 187) نوشته است:✍️
امام علی علیه السلام شبهای آخر را یک شب در خانه #امام_حسن علیه السلام، یک شب در خانه #امام_حسین علیه السلام و یک شب در خانه عبدالله بن جعفر افطار میکردند و افطاریشان هم بیش از سه لقمه نمیشد. وقتی به ایشان گفته میشد که چرا کم غذا میخورند، میفرمودند: فقط چند شب دیگر مانده است تا با شکم خالی پیمان خداوند را درک کنم.
به مناسبت ایام پیش از #ضربت_خوردن_امام_علی علیه السلام
#مناسبتی، شماره21
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 35
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵 #قصاص_قبل_از_جنایت
وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِينَةً فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنِّي وَ أَسْلَمَتْنِي فَحِينَئِذٍ لَا يَطِيشُ السَّهْمُ وَ لَا يَبْرَأُ الْكَلْمُ #خطبه_62
بر من از سوی خداوند سپر مقاومی [قرار داده] شده است. وقتی که روز [موعود] من فرا رسد آن سپر از من جدا میشود و مرا تسلیم [مرگ] میکند. در آن روز دیگر تیر خطا نخواهد رفت و زخم درمان نخواهد شد.
✍️روایت کردهاند که یک روز امیرالمؤمنین علیه السلام در #کوفه سخنرانی میکردند. #ابن_ملجم هم پای منبر بود. امام خودشان شنیدند که ابن ملجم میگفت: «مردم را از دست تو راحت خواهم کرد». امام روی گرداندند اما یاران امام او را دستگیر کردند و با دست بسته به محضر امام آوردند.
حضرت به یارانشان فرمودند: چه میخواهید؟
به امام گفتند که از او چه شنیدهاند.
حضرت فرمودند: هنوز که مرا نکشته است! رهایش کنید! خداوند مرا در سپری مقاوم نگهمیدارد ... (منهاج البراعة ج 4 ص 386)
#عدالت
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 36
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵#حکومت علی علیه السلام، حقی الاهی یا ناشی از #بیعت مردم؟
برای فهم سخنان علی علیهالسلام درباره #جانشینی و حکومت باید به چهار نکته مهم توجه داشت؛
1️⃣علی علیه السلام حکومت و خلافت بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله را حق خود میدانست.
2️⃣ این حق را حقی خداداد (نه به دست آمده از بیعت مردم) میدانست.
3️⃣در زمان حکومت خلفا دستگاه تبلیغاتیِ حاکمیت، چنان افکار عمومی را تغییر داده بود که حتی در میان لشکریان امام علی علیه السلام نیز تنها عده کمی بودند که به نظریه امامت و خلافت بلافصل امام علی علیه السلام اعتقاد داشتند و بقیه از باب اینکه با حضرت بیعت کرده بودند خودشان را موظف به همراهی با حضرت میدانستند، حضرت به این امر تصریح کردهاند (قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ) (کافی ج 8 ص 58و59)
4️⃣ امام علیه السلام در برخی سخنان خود تصریح کردهاند که حکومت حق ایشان بوده که از ایشان سلب شده اما گاه برای قانع کردن کسانی که به نظریه امامت بیاعتقاد شده بودند، حضرت ناچار میشدند در سخنان خود از کلیدواژههایی مانند بیعت که مورد قبول آنها بود، استفاده کنند.
شواهد زیر که از نهج البلاغه انتخاب شده، به تایید مقدمه اول و دوم میپردازد:
👈الف) در #خطبه_6 فرمودهاند: به خدا سوگند از لحظه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله حق من از من گرفته شد (فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ)
👈ب) در خطبه #شقشقیه وقتی میخواهند به قدرت رسیدن خلیفه سقیفه را بیان کنند، فرمودهاند: «دیدم میراث مرا به غارت بردهاند» (اری تراثی نهبا) میراثی که در سقیفه به غارت رفت چه بوده؟ آنچه در سقیفه به غارت رفته (حکومت) "میراثی" بوده که از پیامبر به ایشان رسیده است.
👈ج) در #نامه_36 به برادرشان عقیل نوشتهاند: قریش ''سلطنت برادرم'' را از من ربود (فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي) منظور از سلطان ابن ام همان حکومتی که بود که از پیامبر صلی الله علیه و اله برایشان باقی مانده بود.
#خلافت_بلافصل_علی
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 37
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵#شجاعت_علی علیه السلام
📢به مناسبت حمله موشکی عاشقان علی علیه السلام به پیروان معاویه لعنه الله
وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأ يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ، أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ فَأَمَّا أَنَا ـ فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ـ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ ما يَشاءُ. #خطبه_34
به خدا سوگند کسی که دشمن را بر خود مسلط کند [تا دشمن] گوشتش را بخورد، استخوانش را بشکند و پوستش را بدرد قطعا [انسانی] بسیار زبون و ناتوان است و قلب بسیار ضعیفی دارد. شما اگر میخواهید، چنین باشید اما من به خدا سوگند به جای اینکه چنین فرصتی به دشمن بدهم با شمشیر چنان ضربتی نصیبش میکنم که استخوان جمجمهاش قطعه قطعه [به آسمان] پرواز کند و [استخوانهای] دست و پایش به [سوی زمین] سقوط کند. بعد از آن هم خدا بزرگ است.
🔹بدون توضیح
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 28
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
🔷#انس_علی_با_مرگ (قسمت اول)
«وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) #خطبه_5
✍️عنصر زیباشناختی: تمثیلی بدیع و شگفت انگیز.
📝انس و اشتیاق حضرت به #مرگ، حتی با تمثیل "طفل و سینه مادر" هم قابل بیان نبوده است لذا حضرت «انس و اشتیاق خودشان با مرگ» را به "انس طفل به سینه مادر" تشبیه نکردهاند بلکه با کاربست «#افعل_تفضیل» اشاره کردهاند که انسشان به مرگ حتی از آن هم بیشتر است. توجه شود که در تشبیه، مشبه را به مشبهٌبه الحاق میکنند اما حضرت میخواهند بگویند من از مشبهٌبه فراتر رفتهام. (#فراتشبیه)
🔹حضرت نمیخواهند بگویند در آینده که مرگ به سراغم آمد، انیس مرگ خواهم شد بلکه میخواهند بفرمایند همین امروز که در قید حیات هستم با مرگ اُنسی دارم که از اُنس طفل با سینه مادرش هم فراتر است. (توجه شود که حضرت برای بیان این تشبیه از وصف (#مشتق) استفاده کردهاند. و حمل مشتق بر زمان آینده یا همان المتلبس بالمبدأ فی المستقبل #مجاز است و لفظ را بدون #قرینه نمیتوان بر معنای مجازی حمل کرد.)
👈نکته اول) خلاصه آنکه واژه «آنَس» خبر از اُنسی میدهد که در همان زمان حیات دنیوی ایشان برقرار بوده است بدین بیان که حضرت امیر(عیه السلام) خودشان در عمل به «موتوا قبل أن تموتوا» پیشگام بودهاند.
👈نکته دوم) نتیجه عملی این انس با مرگ چیست؟ حضرت با مرگی انس گرفتهاند که همان گذار از دنیا به آخرت است و حجابها را کنار میزند و به انسان چشم آخرتبین می دهد. چنین اُنسی است که «لَو کُشِفَ الغِطَاءُ مَا ازدَدتُ یَقینَاً» را و «أَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ» را در پی دارد.
https://telegram.me/banahjolbalaghe