eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵آیا امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات کارگزاران متخلف، سختگیری می‌کرد؟ این ادعا که علی علیه السلام در متخلف یا در اجرای حدود الاهی بسیار سختگیر بودند، آنقدر تکرار شده، که دیگر به سختی می‌توان در آن مناقشه کرد اما حقیقت آن است که امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات متخلفان، تاجایی قاطعیت داشت که از چارچوب و و خارج نشود. به عبارت دیگر را در هنگام قضاوت و در هنگام کیفر، رعایت می‌کردند () این نمونه‌ها را بخوانید: 1️⃣وقتی مصقلة بن هبیره شیبانی پول کافی نداشت که بدهی خودش را به بیت المال پرداخت کند، با هر کس مشورت کرد به او گفتند علی مانند نیست که از بیت المال چشم‌پوشی کند. مصقله که گمان کرد هیچ راه‌حلی برای بدهی‌اش وجود ندارد، از ترس اینکه علی علیه السلام او را مجازات کند، از کوفه گریخت و به معاویه پیوست ولی وقتی خبر فرارش را به امام دادند، حضرت فرمودند: «اگر [در کوفه] می‌ماند [فعلا] به اندازه‌ای که داشت از او می‌گرفتم و [برای بقیه بدهی‌اش] به او مهلت می‌دادم تا اموالش بیشتر شود» (نهج البلاغه؛ ) این اوج عدالت علی علیه السلام است که وقتی واقعا بدهکار پول کافی نداشته باشد، به حکم قرآن کریم (فنظرة الی المیسرة) به او مهلت می‌دهد. 2️⃣ در نظام کیفری علی علیه السلام حتی ، که یکی از غیرقابل بخشش‌ترین ظالمان است (به خاطر سوء استفاده از گرسنگی توده‌ها)، منصفانه و بدون زیاده‌روی یعنی فقط در حدی که استحقاق دارد، مجازات می‌شود. (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیاده‌روی کیفرش کن) (نهج البلاغه؛ ) 3️⃣از برخی نظامیان که برای جنگ به سوی سرزمین دشمن رفته بودند، تخلفی سر زده بود. نظامیان متخلف باج‌خواهانه از حضرت خواسته بودند تعهد بدهد که آنان را مؤاخذه نخواهد کرد. حضرت اولا به آنها امان‌نامه‌ قطعی ندادند وثانیا با اینکه معمولا حدود را با فوریت اجرا میکردند اما این بار اجرای حد را تعلیق کردند تا نظامیان از سرزمین دشمن بازگردند (عوالی اللّئالی) مبنای این تعلیق حد آن بود که امام به طور کلی می‌فرمودند به کسی که در سرزمین دشمن است حد جاری نکنید، چون ممکن است غیرتی شود و به دشمن بپیوندد (تهذیب، ج 10، ص 147)! این یعنی وقتی برتری وجود داشته باشد می‌توان حدّی از حدود الاهی را تعلیق یا تعطیل کرد. ، شماره 87 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵آیا امیرالمؤمنین به مالک اشتر فرمان داده است که متهم را بدون محاکمه مجازات کند؟ 🖊📃«... وَ تَحَفَّظ مِنَ الْأَعْوَانِ؛ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَة...» 📎«اعوان و انصار خويش را سخت زير نظر بگير؛ اگر يكى از آنها دست به خيانت زد و مأموران سرّى تو متفقاً چنين گزارشى را دادند، به همين مقدار از شهادت قناعت كن و او را زير تازيانه كيفر بگير و ...) 🔍در این قسمت از نامه، سه کلمه مهم وجود دارد که در بسیاری از ترجمه‌ها دقت کافی در برگردان آنها انجام نشده است: 1) اجتمعت 2) عیونک 3) اکتفیت بذلک شاهدا ⬅️کلمه‌ی «اجتمعت» به این نکته اشاره می‌کند که باید همه‌ی بازرسان(بدون استثنا)، خیانت آن را تأیید کرده باشند. ⬅️کلمه‌ی «عیون» به این نکته اشاره می‌کند که باید جاسوس (بازرسان مخفی) باشند. خصوصیت این است که حتی خودشان هم همدیگر را نمی‌شناسند بنابراین نمی‌توانند همدستی کرده باشند و حاکم را فریب داده باشند. ⬅️کلمه‌ی «اکتفیت بذلک شاهداً» نیز نشان می‌دهد در رسیدگی به اتهام متهمان ( و غیرکارگزار) اصل این است که شاهد و قاضی وجود داشته باشد ولی در اینجا به خاطر اهمیت اتهام (خیانت به ) و با تکیه بر اعتمادی که به گزارش اجماعی بازرسان مخفی وجود دارد باید استثنائاً همین گزارش بازرسان به منزله شهادت حساب شود. ، شماره 88 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کرامتی از امام باقر علیه السلام در مدینه شاگرد امام باقر علیه السلام بود. سرانجام از ایشان خداحافظی کرد و راهی کوفه شد. در راه قاصدی از سوی امام ع رسید و نامه‌ای برای جابر آورد. جابر نامه را بوسید و بر دیده نهاد و با اشتیاق آن را گشود ولی خط به خط که نامه را می‌خواهد غمی عمیق از چهره‌اش فوران می‌کرد! 🔸همسفر جابر می‌گوید: پس از خواندن نامه دیگر تا کوفه لبخند بر لب جابر ندیدم. در کوفه از او جدا شدم و به خانه‌ام رفتم. فردا صبح برای تکریم مقام جابر به خانه‌اش رفتم (فَلَمَّا أَصْبَحْتُ أَتَيْتُهُ إِعْظَاماً لَه) اما با منظره شگفت‌آوری روبرو شدم. جابر در را گشود و از خانه بیرون زد. استخوانی را از گردنش آویزان کرده بود! مانند کودکان سوار چوبی شده بود و اشعاری با این مضمون می‌خواند: «به نظرم منصور بن جمهور امیری است که مأموریت نگرفته»! در همان حال توی چشمم نگاه کرد! من هم توی چشمش نگاه کردم اما چیزی به هم نگفتیم. بغض گلویم را گرفت و اشکم سرازیر شد. کودکان دورمان را گرفتند! مردم می‌گفتند: جابر دیوانه شده است! (جُنّ جابر)!! 🔹چند روزی نگذشته بود که از هشام بن عبدالملک به فرماندار کوفه دستور رسید که مردی به نام جابر جعفی در کوفه هست سرش را برایم بفرست! فرماندار از ندیمانش پرسید: این جابر کیست؟ گفتند: خدا خیرت دهد، او دانشمند پرفضیلتی بود مدتی است از سفر حج برگشته و دیوانه شده و الان هم در رحبه‌ی کوفه با بچه‌ها سوار بر چوبش اسب‌بازی می‌کند! فرماندار از بالای قصر نگاهی انداخت و دید جابر سوار بر چوبش شده و با کودکان اسب‌بازی می‌کند! زیر لب گفت: خدا را شکر که مرا از اعدام او نجات داد! آری جابر بر همین حال جنون‌وارگی زندگی کرد تا اینکه امام باقر علیه السلام به شهادت رسید و اتفاقا منصور بن جمهور در کوفه به قدرت رسید و جابر دست از جنونش برداشت و به حالت عادی خود بازگشت. ↩️همسفر جابر می‌گوید: تازه فهمیدم که امام در آن نامه به جابر نوشته بود تا زمان به قدرت رسیدن منصور بن جممهور باید خودت را به جنون بزنی وگرنه کشته می‌شوی! ، شماره 36 () https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خریدهای و چهار حق از حقوق فراموش شده‌ی ✍️در روایتی از نبی اکرم صلوات الله علیه و آله (بحار، ج79، ص: 94) دوازده حق از ذکر شده که چهار مورد از آن عبارت است از: 1️⃣وقتی میوه‌ای خریدی به همسایه‌ات هدیه بدهی (وَ إِذَا اشْتَرَيْتَ فَاكِهَةً فَأَهْدِهَا لَه). 2️⃣اگر از میوه‌هایی که خریده‌ای به او نمی‌دهی [لااقل] میوه‌هایت را مخفیانه به خانه‌ات ببری [و ندهی] (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَأَدْخِلْهَا سِرّاً). 3️⃣میوه‌هایت را فرزندانت بیرون نبرند و با [نمایش دادن] آن، فرزندان همسایه را تحقیر نکنند (وَ لَا يَخْرُجْ بِهَا وُلْدُكَ يَغِيضُ بِهَا وُلْدَه). 4️⃣همسایه‌ات را با بوی غذاهایت آزار ندهی مگر آنکه بخشی از آن غذا را به او بدهی (وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ مِنْهَا). ، شماره 37 () https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 یک پیشنهاد بهاری؛ از بهار برون به بهار درون از منظر امام علی علیه السلام همان طور که طبیعت در بیرون از وجود انسان یک بهار دارد، قلب هم در درون انسان بهار دیگری دارد. بهار قلب چیست؟ 1️⃣در فرموده است: «قرآن را بیاموزید که بهترین سخن است و در آن اندیشه کنید که بهار قلبها است (وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوب). 2️⃣در نیز فرموده است: در قرآن است (فِيهِ رَبِيعُ الْقَلْب) 3️⃣در نیز فرموده است: خداوند قرآن را کرامتی برای امت و بهاری برای آنها قرار داده است(جَعَلَهُ اللَّهُ ... كَرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبِيعاً لِأَهْلِ زَمَانِه) 4️⃣و نیز در همین خطبه فرموده است: «خداوند قرآن را موجب سیرابی عطش علما و بهار برای قلوب اندیشمندان قرار داده است(جَعَلَهُ اللَّهُ رِيّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ وَ رَبِيعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاء). در سوره انفال( آیه 24) نیز آمده است که دعوت خدا و پیامبر (قرآن) شما را زنده می‌کند (دَعَاكُم‌ْ لِمَا يُحْيِيكُم‌) بهار هم زمین مرده را زنده می‌کند. آری قرآن، بهار شمرده شده است اما نه برای همه بلکه برای اندیشمندان و تدبر کنندگان. ⁉️راستی کریم با قلوب انسانها چه می‌کند که قلبها شمرده شده است؟ ↩️ پیشنهاد بهاری: 👇👇 👈👈این روزها تقارن خوبی با بهار برون پیدا کرده است. خوب است در ماه رجب یک بار قرآن کریم را بخوانیم شاید در این روزهای بهارِ برون، درونمان نیز بهاری شود. ، شماره 89 https://telegram.me/banahjolbalaghe
پیشنهاد بهاری کانال با نهج البلاغه: (ایجاد تقارن بین بهار برون و بهار دورن از طریق یک ختم قرآن در ایام بهار طبیعت) @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵شش که اسلامی نباید داشته باشد لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِم وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِين الْبَخِيلَ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِم نَهْمَتُه وَ لَا الْجَاهِل فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ وَ لَا الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الْأُمَّةَ كسى كه بر ناموس مردم، جان مردم، بیت المال و [اجرای] احكام دين سرپرستی می‌یابد و پيشوايى مسلمانان را بر عهده می‌گیرد [اولا] نباید بخيل باشد تا به مال مردم طمع بورزد، [ثانیا] نبايد نادان باشد تا با جهل خويش آنان را به گمراهى بكشاند، [ثالثا] نباید ستمگر باشد تا [رشته‌ی اعتماد] مردم [به حکومت] را قطع بکند، [رابعا] نباید جفا كار باشد تا گروهى را بر گروه ديگر [بیهوده] مقدّم بدارد، [خامسا] در قضاوت نباید رشوهگير باشد تا حق حق‌داران را تباه کند و در رساندن حقّ به صاحبانش كوتاهى بكند، و [سرانجام] نبايد سنّت پيامبر خدا (ص) را مهمل بگذارد تا بدين سبب امّت را دچار تباهى و نابودى کند. ↩️چند نکته: 1️⃣ به مال مردم طمع می‌ورزد، 2️⃣ مردم را به گمراهی می‌کشاند، 3️⃣ اعتماد مردم به حکومت را مخدوش می‌کند، 4️⃣ گروه گرایی به وجود می‌آورد، 5️⃣ حق حق‌داران را ضایع می‌کند، 6️⃣حاکمی که احکام اسلامی را اجرا نکند، جامعه را هلاک می‌کند. ، شماره 90 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 مسئولان چرا از دربهای عمومی آمدو رفت نمیکنند؟ بزنطی می‌گوید در یکی از نامه‌هایی که علیه السلام به فرزندشان () نوشته بودند، خواندم که به ایشان نوشته بودند: شنیده‌ام وقتی به مرکب سوار می‌شوی قراولان و غلامان، تو را از آن درِ فرعی (کوچک) بیرون می‌برند. بدان که تو را از درِ کوچک بیرون می‌برند تا از تو خیری به کسی نرسد. از تو خواهش می‌کنم و به حقی که بر گردنت دارم تو را قسم می‌دهم ورود و خروجت را فقط از در اصلی (بزرگ) انجام بدهی. وقتی هم می‌خواهی حرکت بکنی، حتما مقداری سیم و زر با خودت داشته باش تا هر کس از تو چیزی درخواست کرد مقداری به او اعطا بکنی.... (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 89) پ ن: ، ، حاکمان، از کدام در می‌روند و می‌آیند؟ آیا مردم به آنها دارند؟ ، شماره 39 () https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بزرگترین خیانت: خیانت به بیت المال وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ بزرگترین خیانت، خیانت [کارگزاران] به مردم است و شدیدترین فریبکاری، فریب دادن امام مسلمین [توسط کارگزاران] است. حضرت علی علیه السلام در نامه‌ای که به یکی از مأموران جمع‌آوری زکات نوشته‌اند، او را به نکات مهمی توصیه کرده‌اند. حسن ختام آن نامه همین جمله زیبا است که حضرت در آن نوشته‌اند آن است که کارگزاری که باید امین مال مردم باشد به آنان دست اندازی بکند و فجیع‌ترین دورویی نیز آن است همان کارگزار با امام مسلمین فریبکاری بکند. ، شماره 91 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵شیخ کلینی و تحدّی درباره یکی از خطبه‌های امیرالمؤمنین علیه السلام پس از آنکه خطبه توحید را نقل می‌کند می‌نویسد: «این یکی از خطبه‌های مشهور علی بن ابی طالب است که حتی اهل سنت هم آن را به اشتهار رسانده‌اند. برای کسی که به دنبال علم توحید باشد، همین خطبه کافی است به شرط آنکه در آن تدبر کند و آن را بفهمد. اگر زبان جنّ و انس جمع شوند (ولی در بین آنها پیامبری وجود نداشته باشد) تا خطبه‌ای شبیه به این خطبه درباره توحید ارائه کنند، قسم می‌خورم که هرگز نمی‌توانند خطبه‌ای شبیه به آن خلق کنند. اصلا اگر بیان توحیدی آن حضرت نبود هرگز مردم نمی‌دانستند که چگونه باید در مسیر توحید، سلوک کنند.» کلینی سپس فقراتی از این خطبه را نقل می‌کند و ظرافتهای قابل تأمل آن را بیان می‌کند. (کافی؛ 1: 136 و 137) آیت الله می‌فرمودند: این ادعای کلینی ره، تقریبا یک نوع همگانی است درست شبیه به همان بیانی که خداوند درباره قرآن کریم فرموده است: «قل لئن اجتمعت الجن و الانس علی أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا» (حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه، ص 49) ، شماره 38 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵در دسترس بودن حاکمان قُثَم بن عباس پسر عموی حضرت علی علیه السلام و استاندار ایشان در سرزمین حجاز بود. حضرت به ایشان نامه‌ای نوشته که معیار حاکمان را می‌توان از آن نامه برداشت کرد. «وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَيْنِ فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِي وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ وَ ذَاكِرِ الْعَالِمَ وَ لَا يَكُنْ لَكَ إِلَى النَّاسِ سَفِيرٌ إِلَّا لِسَانُكَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُكَ وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِه» ۶۷ 👈 صبح و شب برای [رسیدگی به کار] مردم [با آنان] بنشین یعنی سوالشان را جواب بده، جاهلشان را عالم بکن، با عالمانشان گفتگو بکن. 🔅 بین تو و مردم، نباید سفیری جز زبانت و دربانی جز صورتت وجود داشته باشد. 🔆 هیچ نیازمندی را از ملاقات با خودت محروم نکن چون اگر در آغاز مراجعه‌اش رانده شود [حتی اگر بعدا نیازش را برآورده بکنی] دیگر برآورده کردن نیازش عمل قابل ستایشی نخواهد بود. ، شماره 92 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 و مرزبندی محرم و نامحرم در صلی الله علیه و آله 🔅پیامبر صلی الله علیه و آله برای مسجد مدینه دو درب مجزا ساختند که یکی از آن دو ویژه‌ی ورود و خروج زنان بود(حلية الاولياء ج 1 ص 313). 🔅حضرت به زنان دستور داده بودند که وقتی در معابر رفت و آمد می‌کنند، از کنار معابر تردد کنند و وسط معابر را برای مردان، باز بگذارند (أسد الغابة، ج‏3، ص:713 و معانی الاخبار ابن بابویه ص 156). 🔅حضرت رسول صلی الله علیه و آله نماز صبح را در تاریکی صبح می‌خواندند تا زنان زود بیایند و برگردند و در تاریکی کسی آنها را نشناسد (صحيح البخاري، ج‏2، ص: 155) افزون بر این به زنان آموخته بودند که وقتی سلام نماز داده می‌شود سریع برخیزند و پیش از آنکه مردان از نماز برخیزند، به خانه‌هایشان برسند تا مردان بدون جهت با آنان مواجه نشوند (همان). 🔅گاهی هم زنان را امر می‌کردند که اصلا به مسجد نیایند و نمازهایشان را در خانه بخوانند. یکی از زنانی که بر اساس توصیه آن حضرت در خانه‌اش نمازخانه‌ای ساخت و تا آخر عمر نمازهایش را در آنجا اقامه کرد، اُمّ حمید انصاری بود(الاستيعاب، ج‏4، ص:1934). ، شماره 41 ( ) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵نجات سرزمینهای ستمزده و فقرزده به وسیله نهج البلاغه میگوید: «سرزمينهايي را که بر آنها غلبه يافته، جاهايي را که کابوس بر آنها چيره شده است، چه کسي جز نهج البلاغه ميتواند نجات دهد؟ همان نهج‌البلاغه‌ای که مانيفست حاکميتی عادلانه است میتواند بنياد ستم را در هرمکان و هر زمانی که باشد، از ريشه برکند» 📗علی؛ صوت العدالة الانسانیة، ج5، ص 1210📖 ، شماره 39 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵انس با نهچ البلاغه؛ راهی برای 🔸در حاشیه‌ی یکی از دیدارهای اهالی فرهنگ و هنر با رهبر انقلاب، یکی از حضار از ایشان پرسید: "چه کتابی بخوانیم که با توجه به راهبرد ائمه بتوانیم در تشخیص دچار انحراف نشویم"؟ 🔹ایشان فرمودند: «کتابی که - به قول شما- را ‌ در هدایت مردم معین کرده باشد... من الان به ذهنم نمی‌رسد، منتها اگر شما می‌خواهید در این - باصطلاح- اولویت‌شناسی و اولویت‌یابی عمق پیدا کنید؛ با نهج‌البلاغه اُنس پیدا کنید، نهج‌البلاغه خیلی خوب است. الان واقعاً بنده به‌عنوان مسئولی که در این جایگاه قرار دارم یکی از مشکلات اساسی خود من - من دارم واقعاً مشکل خودم را می‌گویم- در زمینه‌ی بسیاری از این کارها ذهن [مسئولانی است که] مخاطبینم هستند یعنی آنهایی که با من همکارند که من از اینها می‌خواهم که مثلاً شما تولید ملی را پیش ببرید یا اقتصاد مقامتی را مثلاً فرض کنید که چه بکنید؛ من مشکل با ذهن اینها دارم. ببینید، اینکه ما می‌گوییم که به توان ملی، توان داخلی، آن اقتدار حقیقی داخلی تکیه کنید نه به بیرون و خب همه هم می‌گویند بله، منتها عمل نمی‌شود، چرا؟ چون مشکل ذهنی وجود دارد یعنی باور نیست. نهج البلاغه خیلی راه باز می‌کند برای ما و خوشبختانه ترجمه‌های خوبی هم از نهج‌البلاغه شده که می‌توانید پیدا کنید. [آن را] با این نگاه بخوانید، با این نگاه که - به قول شما - اولویت‌ها را بتوانید از آن دربیاورید. نهج‌البلاغه خیلی خوب است، هم خطبه‌ها خیلی خوب است و هم آن حکمت‌ها خیلی خوب است، در نامه‌ها هم خیلی چیزهای خوب هست. آدم دقیقاً در زمینه‌ی باورها که من گفتم اولویت را پیدا کند، سعی کنید روی ذهن‌ها اثر بگذارید، روی باورها اثر بگذارید.» شماره5 (به نقل از خط حزب‌الله ۱۲۷) http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=39342 ، شماره 40 https://telegram.me/banahjolbalaghe
: اگر می‌خواهید در اولویت‌شناسی و اولویت‌یابی عمق پیدا کنید؛ با نهج‌البلاغه اُنس پیدا کنید، نهج‌البلاغه خیلی خوب است. @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ ـ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى ـ الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ … وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ ... برترين چيزى كه توسّل جويندگان به خداى سبحان، بدان توسّل مىجويند، ايمان به او و به پيامبر او و ... و درست ادا کردن نماز است... کلمه «قام» مجازا به معنای «سالم و بی‌عیب و نقص» به کار می‌رود از این رو «أقام» نیز به معنای «سالم و درست و بی‌عیب انجام دادن کاری» به کار می‌رود. در قرآن کریم تعابیری مانند «اقاموا التوراة» به معنای درست و کامل عمل کردن به همه تورات، «اقاموا الصلاة» به معنای نماز را درست و بی‌عیب و با همه شرایط خواندن است. (ن ک: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص: 120 و 121 و التحرير و التنوير،ج1، ص: 228 و 229 و ج5، ص: 149) 🔸معمولا تعبیر «اقام الصلاة» را به معنای «به پاداشتن نماز» ترجمه می‌کنند و گمان می‌کنند منظور از به پاداشتن تلاش برای فراگیر کردن و همگانی کردن نماز است! ↩️تعبیر «اقامه صلاة» تلنگر عمیقی است که بدانیم نماز خواندن کافی نیست بلکه آنچه مهم است این است که نماز درست خوانده شود. رواج چنین ترجمه‌هایی موجب شده است که از درک این تلنگر عمیق محروم شویم. ،‌ شماره 40 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵تکرارپذیرترین وجه خطای خوارج خطای خوارج در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام خطای روشنی است. این خطا مانند سکه نیست که تنها دو وجه داشته باشد بلکه یک پدیده چندوجهی است که از وجوه مختلفش باید به آن نگریست. برای درک یکی از وجوه این خطا، خوب است توجه کنیم که آنان در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیده بودند که علی بن ابی‌طالب در نباید با کسانی که در سایه قرآن هستند، بجنگد. در منظومه فکری خوارج (که اکثرا از بودند) قرآن جایگاه عظیمی داشت و واقعا در محاسباتشان گمان می‌کردند امثال مالک اشتر و ابن عباس که اطراف علی را گرفته‌اند، هستند و او را به سوی جنگ با پیروان می‌کشانند! به نظر نگارنده آنان به چند نکته توجه نکردند؛ اولا توجه نکردند که حتی اگر علی بن ابی‌طالب در اصرار به ادامه جنگ خطاکار باشد، باز هم خطای آنان که جبهه جدیدی در سپاه حق ایجاد می‌کنند و شمشیر بر روی همرزمان خود می‌کشند و با همرزمان خود با زبان تهدید و براندازی و... سخن می‌گویند، آن هم در زمانی که دشمن مشترکشان مشغول رصد کردن رفتار آنها است، خطای بزرگتری است! ثانیا توجه نکردند که وقتی معتقدیم و فرمانده‌ی ما خطا کرده است، اگر از او بکنیم ممکن است فقط به بخشی از اهدافمان نرسیم ولی اگر از او تمرد کردیم قطعا به هیچ یک از اهدافمان نخواهیم رسید. به عبارت دیگر اگر با فرماندهی که ما معتقدیم خطا کرده است، حرکت بکنیم دست کم به بخشی از اهدافمان می‌رسیم ولی اگر از او تمرد کردیم و بر او تیغ کشیدیم، ما و رهبرمان با هم شکست می‌خوریم و به هیچ یک از اهدافمان نمی‌رسیم. گمان می‌کنم تکرارپذیرترین وجه خطای همین بی‌توجهی اخیر باشد. در درون هر یک از ما ممکن است خوارجی خفته باشد و به تکرار همین بسیار علاقمند باشد! 👈یادمان باشد جهان بر مردمی تعظیم خواهد کرد که بر روی یک نقطه با هم ایستاده باشند! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 و 🔸روزی برخی افراطیان به گفتند بیا و پرده‌های قیمتی را بفروش و در راه جنگ و دیگر مخارج ضروری حکومت هزینه کن، کعبه زیورآلات را می‌خواهد چه کار کند؟! عمر این پیشنهاد را پسندید و تصمیم گرفت همین اقدام را بکند اما پیش از اقدام، نظر علی بن ابی طالب (ع) را نیز پرسید امام (ع) فرمودند: 👈قرآن در حالی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد که اموال بر چهار دسته بود: یکی شخصی مسلمین که قرآن بر اساس الگوی خاصی آن را بین وارثانشان تقسیم کرد، دوم جنگی بود که قرآن آن را هم بین مستحقانش تقسیم کرد، سوم بود که قرآن آن را در جای شایسته‌اش قرار داد و چهارم بود که آن را هم در همان جایی که قرار داده، قرار داد. در همان زمانی که این اموال وجود داشت، زیورآلات کعبه هم وجود داشت و خداوند آن را به حال خودش رها کرد و اینکه درباره‌اش حکم خاصی نداد، از روی فراموشی نبود، به خاطر اینکه از وجود این اموال بی‌خبر باشد، نیز نبود. پس حالا که خداوند اموال کعبه را همان گونه که بوده، پسندیده تو هم آن را همان گونه که خدا و وسولش قرار دادند، قرار بده. عمر گفت: اگر تو نبودی ما رسوا می‌شدیم و زیورآلات کعبه را به حال خودش رها کرد. (رُوِيَ أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فِي أَيَّامِهِ- حَلْيُ الْكَعْبَةِ وَ كَثْرَتُهُ فَقَالَ قَوْمٌ- لَوْ أَخَذْتَهُ فَجَهَّزْتَ بِهِ جُيُوشَ الْمُسْلِمِينَ- كَانَ أَعْظَمَ لِلْأَجْرِ وَ مَا تَصْنَعُ الْكَعْبَةُ بِالْحَلْيِ- فَهَمَّ عُمَرُ بِذَلِكَ وَ سَأَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع- فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّ ص- وَ الْأَمْوَالُ أَرْبَعَةٌ أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ- فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ- وَ الْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ- وَ الْخُمُسُ فَوَضَعَهُ اللَّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ- وَ الصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللَّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا- وَ كَانَ حَلْيُ الْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ- فَتَرَكَهُ اللَّهُ عَلَى حَالِهِ- وَ لَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً وَ لَمْ يَخْفَ عَلَيْهِ مَكَاناً- فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ- فَقَالَ لَهُ عُمَرُ لَوْلَاكَ لَافْتَضَحْنَا) () ، شماره 93 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خطبه‌های جوششی علی علیه السلام می نویسد:✍️ خطبههای على(ع) حاكى از انديشههائى معجزه آساست كه بر پایه‌ای از دقت و منطق صحيح استوار است. راستى چنين دقتى حيرت زاست؟! زيرا على «ع» در ايراد خطابههاى خود، آمادگى قبلى و لو براى چند لحظه هم نداشت و خطبههاى خود را به صورت و بدون آمادگى قبلى ايراد مي‌كرد. اين خطبهها چنان در افكار على «ع» جوشش داشت كه مانند برقى كه بىخبر و بی اراده جهش كند، يا صاعقهى ناگهانى كه بىمقدمه به وقوع بپيوندد، يا گردبادى كه ناگهان وزيدن بگيرد و همه را به خود بپيچد و جارو كند و به حكم قانون حادثه و حدود مناسبتهاى ويژه، مسيرى را پيش گيرد و از همان جا باز گردد، بدون كوچكترين رنج و زحمت به زبانش جارى مىشد. (بخشى از زيبايىهاى نهج البلاغه، ص 25) ، شماره 41 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵یاری اما کریمانه که یکی از نزدیکترین اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بود، می‌گوید: شبی با امیرالمؤمنین علیه السلام خلوت کردم. به ایشان گفتم: مشکلی برایم به وجود آمده. فرمود: مرا برای حل مشکلت شایسته می‌بینی؟ گفتم: بله فرمود: جزاک الله عنی خیرالجزاء، بعد برخاست و چراغ را خاموش کرد و آمد نشست سپس فرمود: چراغ را خاموش کردم تا ذلت نیازمندی را در صورتت نبینم! حالا دیگر سخن بگو......! (عن الحارث قال: سَامَرتُ أمير المؤمنين عليه السلام فقلت له: عرضت لي حاجة. قال: فرأيتني لها أهلا؟ قلت: نعم. قال: جزاك اللّه عنّي خيرا ثم قام إلى السراج فأغشاها و جلس، ثم قال: إنّما أغشيت السراج لئلا أرى ذُلَّ حاجتِك في وجهك، فتكلّم فإنّي .... (کافی؛ 4: 24)) ، شماره 94 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵تاریخ‌دانی کافی نیست بلکه باید... می‌گوید: 📢على (ع) در وصيتى كه در نهج البلاغه به امام حسن (ع) مىكند جمله بزرگى دارد. او كه از نسل اول اسلام است به فرزندش دستور مىدهد: «پسرم! احوال امم و ملل و تواريخ را به دقت مطالعه كن و از آنها درس بياموز! پسركم! اگرچه عمر محدودى دارم و با امتهاى گذشته نبودهام كه از نزديك وضع و حال آنها را مطالعه كرده باشم، اما در آثارشان سير كردم و در اخبارشان فكر كردم تا آنجا كه مانند يكى از خود آنها شدم» بعد مىگويد: «سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِم» () نه، بالاتر از اين؛ چون اگر كسى در جامعهاى با مردمى زندگى كند فقط از احوال همان مردم آگاه مىشود ولى من مثل آدمى هستم كه از اول دنيا تا آخر دنيا با همه جامعهها بوده و با همه آنها زندگى كرده است؛ پس را مطالعه كن، در اخبار ملتها و در تحولاتى كه براى جامعهها پيش آمده فكر كن تا مانند چشمى باشى كه از اول دنيا تا آخر دنيا را مطالعه و مشاهده كرده است. شماره 9 https://telegram.me/banahjolbalaghe