🌷 برای هیا، کودک فلسطینی که قبل از شهادت وصیتنامهاش را نوشته بود + تصویر وصیتنامه این کودک شهید
🔹خوب میداند شهادت تازه آغاز حیات است
آخر نامه الیه راجعون را مینویسد
سالهای بعد پیروزی معلم روی تخته
نام او را در میان بهترینها مینویسد
📹 لحظاتی از شعرخوانی خانم طیبه عباسی در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب در شب میلاد امام حسن مجتبی علیهالسلام
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔺کنار تخته سنگ!
🔹شهید غلام رضا صانعی پور ، نوجوانی رزمنده بود که در نماز حالات عجیبی پیدا می کرد. سجود و رکوع نمازش یک ربع طول می کشید.
🌀به #شهید_یوسف_اللهی سنگی را نشان داده بود و گفته بود:«من در کنار این سنگ به شهادت می رسم».
🍁صدای انفجار خمپاره که آمد خودم را با عجله رساندم. غلام رضا به شهادت رسیده بود. کنار همان تخته سنگ؛ در حال تلاوت قرآن.
#شهید_غلام_رضا_صانعی_پور
#عنایات_و_کرامات_شهدا
#مرگ_آگاهی
▫️راوی: حمید شفیعی
📚#کتاب_رندان_جرعه_نوش ؛ خاطرات حمید شفیعی، صفحه ۹۱-۹۰.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ داستان عجیب شهادت #شهید_مصطفی_چمران
🎙روایتگری سحرگاهی سردار یکتا
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اعلام خبر شهادت پاسدار شهید بهروز واحدی به محضر خانواده گرانقدر او
#شهادت_جاریست
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺باغیرت!
🔹محمدتقی خیلی با #غیرت بود. همراه خواهرانم رفته بودیم خانه اش. خانه هم مقداری گرم شده بود.
🔸بهش گفتم : پنجره را باز کن تا یه مقدار هوای تازه داخل اتاق بیاید.
🌦با خنده اش فهماندم که این کار را نمی کند. چون اتاق شان طوری بود که می شد از بیرون داخل خانه را دید.
▪️خیلی کیف کردم. بلند شدم بوسیدمش.
💢گفتم: قربانت بروم داداش با غیرت خودم. ما حجاب مان را رعایت می کنیم. تو بلند شو و پنجره را باز کن.
#شهید_محمد_تقی_سالخورده
#سیره_خانوادگی_شهدا
#فرهنگ_حجاب_و_عفاف
▫️راوی: نرگس سالخورده؛ خواهر شهید
📚#کتاب_هفت_روز_دیگر؛ مجموعه خاطرات شهید محمدتقی سالخورده، نوشته: مصیب معصومیان. ناشر: انتشارات شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-1398. صفحه 98.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎 «من میتوانستم گناه کنم...»
🔸بریده ای از کتاب (عارفانه):
#شهید_احمد_علی_نیری
▫️✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
49.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸امرور سالروز شهادت بزرگ مردی از دیار گیلان است.
🔸سردار املاکی، مردی از دیار لنگرود که با فداکاری و ایثار خود درس شهامت و شجاعت را مشق کرد.
🔸سردار شهید حسین املاکی 9 فروردين سال 67 در عمليات والفجر 10 در منطقه عملیاتی بانی بنوک براثر بمباران شيميايي به خيل همرزمانش شهيدش پيوست.
#شهید_حسین_املاکی
▫️✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺#بازنشر به مناسبت سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران:
🔹محمد رضا تازه به گردان ما آمده بود. شده بود بی سیم چی خودم. گذاشتمش مسئول دسته. بعد از چند روز که کارش را دیدم، گفتم محمد باید معاون گروهان شوی. زیر بار نمی رفت.
🌀 گفت: به شرطی قبول می کنم که سه شنبه ها تا عصر چهارشنبه کاری به کارم نداشته باشی. قبول کردم.
🔸بعد از مدتی می خواستم فرمانده گروهانش کنم. واسطه آورد که زیر بار نرود؛ اما قبول نکردم. آخرش گفت با همان شرط قبلی.
▪️پاپیچش شدم که باید بگویی کجا می روی؟
▫️ گفت: تا زنده ام به کسی نگو. می روم زیارت #مسجد_جمکران.
⚡️۹۰۰ کیلومتر را هر هفته از دارخوین تا #جمکران را عاشقانه طی می کرد.
☄یک بار همراهش رفتم. نیمه شب دیدم سرش را به شیشه گذاشته و مشغول نافله اشکی است.
🌦در مسیر برگشت می گفت: یک بار برای رسیدن یه جمکران ۱۴ ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. تا رسیدم نماز را خواندم و سریع برگشتم.
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
#شهدا_و_امام_زمان
#عشق_و_ارادت_شهید_تورجی_زاده_به_امام_زمان
#شهدای_جمکرانی
◽️راوی: سردار علی مسجدیان؛ فرمانده وقت گردان امام حسن (ع)
📚#کتاب_یا_زهرا سلام الله علیها؛ زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده، صفحه ۸۳-۸۵.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
💢#شهید_حسین_املاکی، نگاهش به جنگ و جبهه نگاهی کاملا از سر تکلیف بود و زمان مند نبود. تا زمانی که تهدید جنگ بود، نمی توانست در خانه بنشیند.
#سیره_نظامی_شهدا
#عشق_به_جهاد_در_راه_خدا
🔻برش یک و دو را که ناظر به اوایل و اواخر جهادش می باشد، بخوانید.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir