eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
351 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_امروز #شهید_حسین_غفاری امام خمینی (ره): جر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علماء را اره کردند (اشاره به آیت الله غفاری) آقا! توی روغن سوزاندند زجر ما این است که 10 سال ، 15 سال، علمای ما در حبس هستند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت هادی غفاری از آخرین ملاقات با پدر و شهادت ایشان 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت @khateshahadat
کتاب صوتی سال های فریاد در قالب این کتاب زندگینامه شهید آیت الله حسین غفاری است. شهیدی که در زمان دیکتاتوری محمدرضا شاه پهلوی، سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرد و حاضر نشد حتی روی کاغذ و در کلام علیه امام و انقلاب سخنی بر زبان براند. * کتاب «سال های فریاد» جلد سوم از مجموعه آثار «شب شکنان» است که دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان در انتشارات کیهان، آن را منتشر کرده است. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت 👇 @khateshahadat
در #عملیات_کربلای_چهار قرار بود بچه ها از #نهر_خین عبور کنند و به جزیره بوارین بزنند. اما عراق گویا قسم خورده بود که نگذارد هیچ نیروی ایرانی از این نهر عبور کند. با آر پی جی هر چه را که روی نهر می آمد می زد. مجتبی با گروهی از رزمندگان وقتی از نهر عبور می کنند، تیربازی بدون وقفه روی بچه ها آتش می ریخت. خودش داوطلب شد که تیربار را خاموش کند. این جا بود که دعاهای قنوتش اینجا به اجابت رسید. #شهید_مجتبی_اکبر_زاده #سیره_اخلاقی_شهدا #استقبال_از_گزینه_های_سخت راوی: حاج حسین یکتا #کتاب_مربع_های_قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه ۴۲۴. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مجید وقتی گواهی نامه گرفت، حاج رحمت برایش یک رنو گرفت. مجید دوست داشت رنو را بفروشد و برای #جبهه بلند گو و چراغ قوه بخرد؛ اما نه بدون رضایت پدرش. می گفت: هر چه که دارم از خدا و پدرم است تا راضی نباشداین کار را نمی کنم. آن قدر اصرار کرد که راضی شد و رنو را به نفع جبهه فروخت. #شهید_مجید_صنعتی_کوپایی #سیره_خانوادگی_شهدا #سیره_اقتصادی_شهدا #حسن_معاشرت_با_پدر_و_مادر #دست_به_خیری راوی: حاج حسین یکتا #کتاب_مربع_های_قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه 427. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
📸: شهادت برترین نماد انقلاب است/ در یک حرکت خبیثانه میخواهند این نماد را به فراموشی بسپارند ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
امام خمینی (ص): گرامی باد بر ملت بزرگ ایران، و بر پیروان شاهد بزرگ، حضرت محمد مصطفی(ص) وجود رادمردانی که را برگزیده‌اند و در هجرت از زندگیِ عالَم ادنی‌ و جهان سُفلی‌ به وادی ایمن و ملکوت اعلا رسیده‌اند، و در جستجوی حیاتْ، را یافته‌اند و سیراب و سرمست از جرعه ارجِعِی الی رَبِّکِ به رویت جمال و کشف رضایت حق نایل آمده‌اند. «و کَفَی بِهِم فَخراً». و چه غافلند دنیاپرستان و بی خبران که ارزش شهادت را در صحیفه‌های طبیعت جستجو می‌کنند و وصف آن را در و حماسه‌ها و شعرها می‌جویند و در کشف آن از و کتابِ تعقل مدد می‌خواهند. و حاشا که حل این معما جز به میسر نگردد، که بر ملت ما آسان شده است. جلد ۲۰ صحیفه امام خمینی (ره)، صفحه ۱۹۶. 16 بهمن 1365. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
روی خط شهادت مرجع سخنرانی ، مداحی، نماهنگ، مستند درباره فرهنگ جهاد و شهادت https://eitaa.com/khateshahadat
هر وقت از مأموریت بر می گشت می گفت گوسفند می کردند و گوشتش را بین فقرا تقسیم می کرد. می گفت: در برگشت از یکی از مأموریت ها بال هواپیما را با زدند. کنترل هواپیما از دستم خارج شده بود. به حضرت زهرا (س) متوسل شدم. انگار شخصی جلویم ظاهر شد و گفت: مشکلی نیست می توانی خیلی راحت به پروازت ادامه دهی. فرمان هواپیما را دستم گرفتم و فرامینی را که تا قبل از این از دستم خارج شده بود را اجرا کردم. تا خود پایگاه گریه کردم. می گفت: ما هر چه داریم مال حضرت زهراست. ع س ؛ روایاتی از زندگانی شهید مصطفی اردستانی، باز نویسی: هادی علیی، نشر فاتحان/چاپ اول-۱۳۸۸؛ صفحه 44. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شرکت_نفت_آبادان دربست در اختیار #انگلیسی ها بود. برای خودشان حکومتی داشتند آن اجنبی ها. حتی جلو رستوران های شان نوشته بودند ورود #ایرانی_و_سگ ممنوع. سید مجتبی بعد از فراغت از تحصیل به استخدام شرکت نفت در آمد و به آبادان منتقل شد. نمی توانست این همه خفت و خواری را ببیند. شب ها برای کارگران جلسات بصیرتی راه انداخته بود: «نفت از آن ماست. این ها (آمریکا و انگلیس) #نوکر ما هستند و نباید بر ما مسلط باشند. این ها از ما حقوق می گیرند. نباید اجازه دهیم که بعضی از قسمت های آبادان را در اختیار بگیرند و به شخصیت ما توهین کنند». یکی از متخصصین انگلیسی یکی از کارگران را طوری زده بود که حالش وخیم بود. در یکی از جلسات شبانه رشته سخن را به دست گرفت: «چون ما مسلمان هستیم و #قصاص یکی از احکام ضروری ماست، این فرد باید بیاید اینجا و جلوی جمع از این برادر ما پوزش بخواهد و اگر این کار را نکرد، عین جراحتی که به او وارد کرده، به او وارد می کنیم». صبح همه کارگران به سمت محل کار آن انگلیسی حرکت کردند و متقاضی قصاص بوند. ارتش وارد عمل شد. با تیر اندازی همه را متفرق کرد. دنبال سر دسته معترضین بودند که با سفر شبانه نواب به سمت نجف دستشان از او کوتاه گردید. #شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی #سیره_سیاسی_شهدا #جهاد_فرهنگی_و_روشنگری #سیره_اخلاقی_شهدا #خودباوری_ملی #کتاب_سید_مجتبی_نواب_صفوی ؛ نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه 14-13. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بین مداح ها به اهمیت بیشتری می داد. محمود رضا هر از چند گاهی چند تا فایل عربی به من می داد و توصیه می کرد که حتما گوش کنم. گه گاهی بین اینها سخنرانی و مداحی هم پیدا می شد. یک بار ماه محرم بهش گفتم: دارم از مداحی های گوش می کنم. گفت: ملا باسم کیه؟ گوش بده. تا آن روز اسم حسین اکرف بحرینی به گوشم نخورده بود. پرسیدم : از ملا باسم قشنگ تر می خواند؟ گفت: این یکی ولایت مدار تر است. راوی: برادر شهید ؛ حیات جاودانه شهید محمود رضا بیضایی به روایت برادر، نشر معارف، نوبت چاپ: سوم-زمستان ۱۳۹۶؛ صفحه 48. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در اوج مبارزات انقلاب ، يكي از دانشجويان #انقلابي توسط رژيم شاه دستگير شد. برادر خلقاني نقل مي كند ، به سيد حسين گفتيم: فلاني را دستگير كرده اند، آيا فكر مي كني مي تواند در برابر شكنجه ها ،مقاومت كند؟ حسين گفت: آيا قرآن مي خواند؟ گفتم منظورت چيست؟ گفت: اگر با قرآن انس داشته باشد ، مي تواند مقاومت كند! #شهید_سید_حسین_علم_الهدی #سیره_سیاسی_شهدا #الزامات_مبارزه_سیاسی #انس_با_قرآن #کتاب_سرزمين_مقدس ،جواد شفيعيان، دار الهدي، چ اول ۱۳۸۶، صفحه ۱۸۳به نقل از لحظه هاي آشنا،سيد حميد علم الهدي ص ۳۴. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید کاظمی در عملیات بیت المقدس ترکش خورده بود به سرش. با التماس بردیمش اورژانس. اصرار داشت سر پایی مداوایش کنند. پزشک که زخم عمیقش را دید بستریش کرد. بر اثر خون ریزی زیاد از هوش رفت. اما یک باره به هوش آمد و گفت بلند شو برویم. اصرار کردم و دلیل این تصمیم را پرسیدم. گفت: می گویم به شرط اینکه تا زنده ام به کسی نگویی. در اتاق عمل خوابیده بودم که سلام الله علیها از در وارد شدند. دستی به سرم کشیدند و گفتند بلند شو! بلند شو! چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس. راوی: آقای خانزاده ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۵۹٫ به نقل از مجله پیام انقلاب شماره ۱۲ تیرماه ۱۳۸۷. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب صوتی وصول در قالب نویسنده در مقدمه‌ی این کتاب می‌نویسد: «همه‌ی اطلاعاتی که من از خانواده‌ی محترم شهیده ام یاسر در دست دارم، به زمانی بازمی‌گردد که افتخار همسایگی با ایشان را در نجف اشرف داشتم. به اضافه‌ی مطالبی که در مقالات خواندم و حدود سی گفتگو و مصاحبه‌ای که شخصا با ایشان انجام دادم. بر همین اساس بود که یک روز رییس انجمن فرهنگی لبنان از من خواست تا زندگی‎نامه‌ی شهیده ام یاسر را بنویسم. ... همه‌ی آنچه درباره‌ی ام یاسر گردآورده بودم، از ناحیه‌ی شخصی اثر شگرفی بر روح و جان من گذاشته بود و نگارش زندگی‌نامه را که معمولا در قالبی خشک و بی‌روح به رشته‌ی تحریر درمی‌آید، بر من دشوار ساخته بود.» سید عباس موسوی، روحانی شیعه‌ی لبنانی و دبیرکل سابق حزب‌الله لبنان بود که در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲ مورد حمله‌ی هلی‌کوپترهای اسرائیلی قرار گرفت و همراه با همسر و فرزندش به شهادت رسیدند. «وصول»، خاطرات ام یاسر، همسر سید عباس موسوی است که با قلم عبدالقدوس امین، نوشته شده است. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت 👇 @khateshahadat
با سلام خدمت همه بزرگواران اگر در مورد یا انتقاد یا پیشنهادی دارید، خوشحال میشم بفرمایید. @boreshha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارادت محمود رضا به (س) وصف نشدنی بود. تکفیری ها تا شعاع پانصد متری عقیله رسیده بودند و حرم را با خمپاره می زدند. مدافعان توانسته بودند آنها را تا شعاع چند کیلومتری عقب برانند. در شب پیامک زد که «سلام. در بهترین ساعات عمرم به یادت هستم جایت خالی». از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. می گفت: از امشب چراغ های حرم را روشن می کنیم. در سفر ما قبل آخرش یک کوله پشتی پر از با خود آورده بود. از جمله پرچم کوچک قرمزی آورده بود که در دو سطر رویش نوشته شده بود: « یا بطلة کربلاء» و «لبیک یا زینب (س)». ع س راوی: احمد رضا بیضاوی؛ برادر شهید کتاب تو شهید نمی شود صفحه 89-88. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مداح اهل بیت (ع) بود و از گریه کن های امام حسین (ع). توی #وصیت_نامه اش نوشته بود: «تنها امید من؛ همان #دستمال سبزی است که در مجالس مذهبی همراهم بوده و متبرک به اشک دوستانم شده است، را بر صورتم گذاشته و قبل از آنکه در قبرم گذارند، مداحی درون قبر رفته و مصیبت حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) را بخواند. » #شهید_سید_مجتبی_علمدار #شهدا_و_اهل_بیت #شهدا_و_حضرت_زهرا #شهدا_و_امام_حسین #کتاب_خط_عاشقی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۳۹٫ به نقل از (ماهنامه اشراق اندیشه، شماره ۱۱، ص ۲۹). ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پدر مهدی یک سال قبل از ازدواج مان فوت کرده بود. مهدی حتی به مزار پدرش خیلی علاقه داشت. 1️⃣وقتی بعد از عقد برای اولین بار رفتیم . ساعت ده شب رسیدیم. مستقیم بردم سر قبر پدرش. اشک می ریخت و می گفت: دیدی بابا! بالاخره زن گرفتم. ببین آوردمش تو هم ببینی اش. فردا صبحش هم رفتیم سر قبر پدرش. ده روزی که کرمانشاه بودیم روزی دو بار می رفتیم سر مزارش. 2️⃣اول تیر 91 هم سالگرد پدرش بود سر قبرش گرفته بودند. با اینکه فقط یکی دو روز تا مان وقت بود، رفتیم. آذر سال 91 که شد. از چشم هایش خواندنم که دوست دارد کنار پدرش باشد. با اینکه دوست داشتم دومین سالگرد برادرم را تهران باشم، اما نتوانستم دلتنگی اش را تاب بیاورم. روز هشتم حرکت کردیم به سمت کرمانشاه. 3️⃣وقتی هم در آخرین سفر کربلا و آخرین دقیقه هایی که تا مهران داشتیم، دستم را گرفته بود و داشت هایش را دم گوشم می گفت، گفت: یادتان نرود مرا پیش بابا دفن کنید. راوی: مریم عطیمی؛ همسر شهید ؛ شهید مهدی نوروزی(مدافعان حرم 1)؛ نوشته منصوره قنادیان، ناشر: روایت فتح، چاپ سوم؛ 1395؛ صفحه 70، 37،29،26 و 20. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔘پویش مطالعه دقیقه ای دیگر زمان پخش تبلیغات تلویزیونی زمان مرده نیستند. با عضویت در این پویش در زنده کردن زمان های مرده با مطالعه کتاب خوب، همیاری کنید. 🔹مطالعه دقیقه ای در زمان پخش تبلیغات تلویزیون. 🔹معرفی کتاب های خوبی که می خوانید. 🔹به اشتراک گزاری جملات ناب کتاب های خوانده شده. 🔹دعوت از دستان تان برای مطالعه کتاب در زمان پخش تبلیغات تلویزیونی. http://eitaa.com/joinchat/2775187489Ce52646d062
برش يك: دود باروت صورتش را سياه كرده بود. گوشه چادر نشست و با خاك زير سرش را بلند كرد. گفت: با اجازه من #ده_دقيقه مي خوابم. سر ده دقيقه بيدار شد. با تعجب گفتم: حاجي خوابت همين بود؟ با خوش رويي گفت: توي جبهه هر بيست و چهار ساعت، بيشتر از #پنج_دقيقه خواب سهم آدم نمي شود. من چهل و هشت ساعت نخوابيده بودم،سهم خودم را گرفتم. برش دو: سه روز بود نخوابيده بود. روز چهارم گفت: من چند دقيقه مي خوابم، اگر كسي كارم داشت خبرم كن.چند دقيقه بعد از خواب پريد و گفت:انگار زياد خوابيدم،چرا بيدارم نكردي؟ #شهید_یونس_زنگی_آبادی #سیره_اخلاقی #گذشتن_از_خواب_و_استراحت #خستگی_ناپذیری #کتاب_مثل_مالك، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي؛ صفحه 56 و 59. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/